تاریخ شیراز، جغرافیایی که سدهها هنرشهر ایرانزمین بود با کتاب و متعلقاتش گره خورده است و این شهر را باید از جمله رویشگاههای چاپخانهها در ایران بهشمار آورد.
تا پیش از تأسیس نخستین چاپخانه در شیراز، بمبئی و کلکته محل نشر آثار ادبی زبان فارسی بود. ابراهیم اولیا سمیع متخلص به ملکالکتاب شیرازی، از فرهنگورانی بود که کتابهای خوشنویسان شیرازی را با مرکب چاپ از روی کتابها نسخهبرداری و در هندوستان منتشر میکرد، او سالها در بمبئی و حیدرآباد عمر گذراند و کتابهایی همچون گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، انوار سهیلی، دیوان قاآنی و تاریخ وصاف را نسخهبرداری و چاپ کرد.
تاریخ نخستین کتابی که در شیراز به چاپ رسید بنا بر آنچه در فهرست کتابهای چاپی خانبابا مشار آمده، مربوط به سال ۱۲۶۰ هجری قمری است؛ اما اسناد موجود ایجاد نخستین چاپخانه سنگی را در شیراز به سال ۱۲۸۰ هجری قمری نسبت میدهند.
در آن زمان، برخی پیشگامان چاپ در شیراز، نخستین کتابفروشیها را نیز دایر کردند، کتابفروشیهایی که هم سیار بودهاند و هم ثابت، مورخان، با نگاهی دقیقتر نخستین کتابفروشی شناخته شده شیراز را کتابفروشی معرفت میدانند که از آنِ "شیخ محمدتقی معرفت" بود و در سال ۱۲۸۲ شمسی بنیاد نهاده شد. فرید قاسمی در "جُنگ کتاب" شیخ محمدتقی معرفت را نخستین ناشر "قرآن مجید" میداند؛ بر این اساس باید گفت نخستین قرآن چاپی هم در این فرهنگشهر منتشر شده است.
با گذشت زمان، دستگاههای چاپ بسیاری از هند به شیراز وارد شد و کتاب و کتابخوانی و کتابفروشی و نویسندگی در شهر رونق بسیار یافت.
براساس آمار خانه کتاب ایران، هماکنون در استان فارس ۲۲۷ ناشر فعالیت میکنند که ۱۹۶ ناشر در شیراز به ثبت رسیدهاند و ۴۸ کتابفروشی نیز در این شهر به عرضه کتاب میپردازند.
امروز اما صنعت نشر شیراز به سرفه افتاده است و حال خوشی ندارد؛ گرچه برخی ناشران سراشیبی این روزها را وابسته به بیماری نمیدانند و میگویند حتی اگر کرونا هم نبود، همین حال را داشتیم و برخی نیز آن را بیتاثیر ندانستهاند و عوامل دیگری همچون حذف شدن کتاب از سبد فرهنگی خانوار، دشواریهای معیشت و کیفیت نازل آثار نویسندگان را دلیلی بر کاهش چشمگیر شمارگان کتاب و در نتیجه بیکاری اقشار مختلف و درنهایت افول صنعت نشر در این استان برمیشمرند.
مشت نمونه خروار است
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از این در گفت و گو با ایرنا اعلام کرده بود که تنها در دوماه نخست سال ۹۹ ، بیش از یکصد میلیارد ریال به حوزه فرهنگ، هنر و رسانه به دلیل کرونا خسارت وارد شده است که جبران این میزان ضرر و زیان از طریق منابع استانی امکانپذیر نیست.
صابر سهرابی عنوان کرد که در حوزه فرهنگی که فعالان حوزه نشر و کتاب را در بر میگیرد ۶هزار و ۵۰۰ نفر در تمام بخشها و زیر مجموعهها مشغول به کارند که همگی متحمل ضرر و زیان شدهاند.
ناشر برتر کشوری و عضو شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب تهران به ایرنا میگوید لغو پیاپی نمایشگاههای کتاب آذرماه ۹۸ و ۹۹ در شیراز و فروردین ۹۹ در تهران ضربه جبرانناپذیری به ناشران شیرازی وارد آورده است.
داریوش نویدگویی حتی اذعان میدارد که در سال کرونایی و سال پیش از آن، آمار نشر در انتشار نوید که خود متولی آن است، رو به رشد بود و هرگز در این دوران کار را متوقف نکرد؛ اما آنچه باعث نگرانی شده وضعیت بازار کتاب است که به تبع آن، نشر را هم تحت تاثیر قرار داده است.
او میگوید: چون کتابفروشیها برقرار نیستند و مردم درگیر مسائلی همچون کرونا و گرانی هستند، دانشگاهها غیرحضوری و ارتباط دانشجویان و دانشآموزان با کتابفروشیها قطع شده، حال حوزه نشر هم خوب نیست.
البته او بر آن است که هفته کتاب امسال هیچ فرقی با سالهای قبل ندارد و اگر کرونا هم نبود، همچون سالهای قبل برگزار میشد.
کرونا بهانه خوبی برای فراموش کردن فرهنگ است
او در این باره میافزاید: دولت مصوب کرده است که در هفته کتاب تمام ادارات و نهتنها ادارههای فرهنگی باید فعال و پویا باشند؛ اما دریغ از خرید کتاب و هدیه دادن آن به کارمندان یا حتی نصب بنری در یک اداره، این مساله مربوط به امروز و این سال نیست، سالهاست که تکرار میشود؛ اما در سال ۹۹ کرونا بهانه خوبی برای زمین گذاشتن مسائل بسیاری در حوزه فرهنگ شد، حالا میتوان همهچیز را گردن شیوع بیماری انداخت.
صاحب امتیاز انتشارات نوید شیراز میگوید: باید بدانیم که قرار نیست کرونا به این راحتی برود، دنیا خود را برای پذیرش این بیماری آماده کرده است و کار فرهنگی هم نباید معطل بماند.
عضو دبیرخانه پایتختی کتاب شیراز با بیان اینکه بودجه نمایشگاههای لغوشده کتاب میبایست برای ترویج کتاب و کتابخوانی هزینه میشد، ابراز میدارد که افزون بر این، بسیاری از سازمانها بودجه خرید کتاب داشتهاند و باید در این وضعیت از ناشر و کتابفروش خرید میکردند و در صورتی که شرایط کنونی تداوم یابد، همین چند کتابفروشی محدود شیراز هم تعطیل خواهد شد؛ به بیان دیگر بودجهای مربوط به فعالیتهای کتاب است، نباید برگشت بخورد.
او درباره اهمیت برگزاری طرحهای فصلی کتاب همچون طرح پاییزه که هماکنون نیز در جریان است، اظهار میدارد: در اجرای طرحهای فصلی، کنترل و نظارت و سهمیهبندی اهمیت دارد و اگر برای استانها بودجه خرید کتاب در نظر بگیرند و مثلا در این میان بودجه فارس ۱۰ میلیارد تومان باشد، درصورتیکه حتی کتابفروشیها کمتر از این میزان فروش کنند، مابقی این مبلغ میتواند صرف خرید کتاب برای کتابخانههای عمومی شود تا دسترسی به کتاب بیشتر و ترویج کتابخوانی قوت گیرد.
تیراژهایی با رقمهای تاسفبار
از نویدگویی درباره آماری که برخی افراد از تیراژ واقعی کتابها میدهند، پرسیدیم، او تایید کرد که بسیاری کتابها حتی در تعداد ۵۰ نسخه به چاپ میرسند که اتفاقی بسیار نگرانکننده است.
این ناشر اذعان میکند: ۵۰ تا؛ ۱۰۰ تا؛ کتابها در این ارقام به چاپ میرسند، بسیاری از کسانی که مجوز نشر دارند، ناشران صوری هستند، یعنی فقط پروانه نشر دارند و فعال نیستند،از اینها به جرات میتوان گفت فقط۵۰ ناشر پر کار داریم که بیشترشان در تهراناند و بسیاری از همین ناشران خوب هم به دلایل مختلف این نتیجه رسیدهاند که با ریستوگراف یا دستگاههای چاپ دیجیتال کتاب منتشر کنند؛ یعنی کتابهای خوب در بهترین حالت در ۵۰۰ نسخه منتشر میشود که بهمعنای از بین رفتن شغلهای کوچک و بزرگ حوزه نشر است و به این ترتیب لیتوگراف، صحاف، چاپخانهداری که میلیاردها تومان سرمایه در چاپخانهاش خوابیده ورشکست میشود و درنهایت خریدار باید هزینهای گزاف برای کتاب پرداخت کند.
نویدگویی بیان کرد: در سال ۹۹ قیمت تمامشده هر صفحه کتاب ۲۰۰ تا ۲۲۰ تومان است در حالیکه این مبلغ در سال ۱۳۹۸ به ۱۰۰ تومان هم نمیرسید.
کارتن سیگار، حامل کالای فرهنگی است
نویدگویی سیستم توزیع نامناسب کتاب را هم عاملی برای گرانی آن میداند، روایت این ناشر از توزیع کتاب به شهرستانها نشان میدهد هنوز برای جابهجایی کالای فرهنگی تمهیدی اندیشیده نشده است.
او توضیح میدهد: پخش کتاب در تهران، باید کارتن سیگار را به قیمت ۱۰ تا ۱۲هزار تومان خریداری کند، ۵۰ کتاب در آن جا دهد و با هزینهای که امروز نسبت به سال گذشته ۵ برابر شده است، به باربری بسپارد تا کتاب در کنار کالاهای غیر فرهنگی به شهرستانها برسد، در این راه بسیاری از کتابها آسیب میبینند و به فروشنده و خریدار ضرر میزند، آن هم در شرایطی که ممکن است حتی پول کتاب هم برنگردد؛ به همین دلیل است که دستکم ۵۰درصد کتابهای خوبی که ناشران تهران منتشر میکنند به شهرستانها نمیرسد یا در کتابفروشیهای محدود، با تعداد محدودتر توزیع میشود.
مدیر انتشارات نوید شیراز از درخواستهای مکرر ناشران برای ایجاد سیستم توزیع یکپارچه کتاب سخن میگوید که هرگز به ثمر ننشست و میافزاید: امروز، کتاب خوب کم منتشر میشود و اگر بشود، تعداد کمی از آن به شهرستانها میرسد؛ کتابهای شهرستانی هم به دلیل همین مشکلات در توزیع به کتابفروشیهای پایتخت راه نمییابد و همین موضوع آسیبهای بسیاری به فعالان حوزه نشر و نویسندگی وارد آورده است.
فلسفه و کفبینی
علی فتحی لقمان، مدیر انتشارات آوند اندیشه که در حوزه علوم دانشگاهی و کودک و نوجوان در شیراز فعالیت میکند، هم سرنوشت حرفهای جالبی دارد و هم منتقد وضعیت موجود عرصه انتشارات کتاب است.
او به خبرنگار ایرنا میگوید: پانزده سال پیش، کتابی در حوزه فلسفه داشتم و میخواستم آن را به چاپ برسانم. سراغ ناشران بسیاری رفتم که هر کس برای خود سازی میزد؛ درحالیکه از فلسفه سخن میگفتم، آنها طالب کفبینی بودند، آنجا بود که فهمیدم ناشران غیرحرفهای بسیارند؛ پس تصمیم گرفتم خودم مجوز نشر بگیرم و ناشر شدم؛ انصافاً اگر آن زمان با ناشران حرفهای مواجه میشدم، همچنان نویسنده و مترجم باقی میماندم و به حوزه نشر قدم نمیگذاشتم.
فتحی لقمان میافزاید: سالها به همین منوال تعداد ناشران ایران افزایش یافت و امروز بهجرئت میتوان گفت در سراسر کشور، بیش از ۳۰۰ ناشر توانمند در همه حوزهها نداریم. عدهای زمانی در گذشته بهسودای یارانه کاغذ ناشر شدند، عدهای فقط مجوز انتشاراتی گرفتند، امروز هم هر کس به هر بهانهای میخواهد ناشر باشد. یک بررسی درست به شما خواهد گفت که تعداد شایان توجهی از ناشران، این حرفه را باعنوان شغل دوم به بعد انتخاب کردهاند.
ناشرانی که فرهنگ را نمیشناسند
او که سالها برای اعطای مجوز انتشارات در استانهای جنوبی کشور با متقاضیان مصاحبه فنی میکرده است، درباره تجربه مواجهه با کسانی که خواهان این پروانه بودهاند، میگوید: کم نبودند کسانی که نه ادبیات را میشناختند و نه شعر را؛ نه تاریخ نشر میدانستند و نه حتی مفاهیم ساده چاپ کتاب را، در این میان بودند افرادی که حتی عبارت E-book یا کتاب الکترونیکی به گوششان نخورده بود یا مثلا شاعران و نویسندگان بزرگ دیار خود را نمیشناختند؛ اینها حداقلهایی بود که بسیاری از متقاضیان حوزه نشر نداشتند؛ دست آخر هم شکایت میکردند که فلانی در گزینش، سیاسی عمل میکند؛ گرچه سرانجام همهشان مجوز گرفتند.
فتحیلقمان میگوید: مسئله فقط ناشران کارنابلد نیست؛ حتی اگر سیستم نشر بهدرستی کار میکرد و معضلاتمان این قدر زیاد نبود، در سوی دیگر این صنعت، با نویسندگانی سروکار داشتیم و البته هنوز داریم که نمیدانند چه طور باید بنویسند و همین است که میبینیم وضعیت نشر در ایران خوب نیست.
این ناشر شیرازی با اشاره به همهگیری ویروس کرونا در جهان، ابراز میدارد: در کدام کشور دنیا، با شیوع بیماری صنعت نشر به زمین خورد؟ در شرایط بعد از کرونا در بیشتر کشورهای دنیا میزان مطالعه مردم فزونی یافته است؛ به گونهای که امروز میبینیم ارزش سهام انتشاراتیهای بزرگ جهان افزایش یافته و بهویژه در حوزه فروش اینترنتی کتاب، شاهد رخدادهای مهمی هستیم.
حقیقت تلخی است: شیراز کتاب نمیخواند
فتحی لقمان از اینکه مردم در شهر حافظ و سعدی کتاب نمیخوانند باعنوان حقیقتی تلخ یاد میکند و بر این باور است که بسیاری از همشهریان و همکاران او باورش ندارند و از شنیدن این سخن آزردهخاطر میشوند. او این معضل را متنابه همه استانها و شهرها میداند و در این میان استثنایی قائل نیست.
این ناشر میافزاید: مردم ما اصولا به دنبال کتاب نیستند و فرهنگ کتابخوانیمان بسیار ضعیف است. این هم چیزی نیست که محصول کرونا باشد؛ این خاری است که به روزگاران در پای ما رفته و محصول نظام آموزشی و کم کاری صدا و سیماست.
او هم معدود و انگشتشمار بودن تیراژ کتابها را تایید میکند و در این باره میگوید: حتی از برخی کتابهای علمی توسط مراکز دانشگاهی تنها ۱۵ نسخه منتشر میشود و گاه تیراژهایی که در شناسنامه کتاب درج میشود، واقعی نیست؛ نه این که نویسنده یا ناشر قصد دروغگویی داشته باشد یا بخواهد از سهمیه کاغذ برخوردار شود، نه، علت در جای دیگر است.
این ناشر ادامه میدهد: استادانی که برای دانشگاهها کتاب مینویسند، خودشان باید هزینه چاپ را پرداخت کنند و از آنجا که هیچ کس دلش نمیخواهد روی کتاب سرمایهگذاری کند، تعداد اندکی منتشر میکنند که متضرر نشوند.
چگونه کتابخوانهای واقعی را بشماریم
فتحی لقمان تعداد واقعی خوانندگان کتاب را برابر با تیراژ نرمال انتشار کتاب در انتشاراتیهای بزرگ کشور میداند و بر این باور است که اگر در شناسنامه چاپ اول کتابهای این ناشران، مثلاً هزار نسخه درج شده باشد، میتوان نتیجه گرفت که تعداد خوانندگان واقعی کتابها هم همان هزار نفر است.
او تیراژهای ۳۰۰ و ۵۰۰ نسخهای و حتی کمتر را برای کشوری با ۸۰ میلیون جمعیت، یک شوخی تلخ میداند و میافزاید: زمانی که مشکلات حوزه نشر بهنسبت امروز کمتر بود، انتشاراتیهای بزرگ ایران نهایتا از هر کتاب ۳۰۰۰ نسخه چاپ میکردند؛ این یعنی تعداد کتابخوانهای جامعه ما همین است. حالا هم که ۵۰۰ نسخه دیجیتال چاپ میکنند، آمار کتابخوانها همین است که میبینیم و این موضوع را میتوان ورشکستگی صنعت نشر تلقی کرد.
مدیر انتشارات آوند اندیشه با بیان اینکه در فروردین ۱۳۹۹ ناچار شده تعداد زیادی کتاب خوب را با تعبیر خودش با چشم گریان بازیافت کند، ابراز میکند: اینکه کتاب متقاضی ندارد، در گرو عوامل بسیاری است؛ از روحیه مردم و توان اقتصادی آنها گرفته تا بیاعتمادی تجربی به محتوای کتاب. خواننده وقتی کتابهای بیکیفیت را در بازار ببیند، از خودش میپرسد چرا باید به دنبال کتاب خواندن بروم و حتی خود من که ناشر هستم، تا فرد مورد اعتمادی کتابی را توصیه نکند، آن را نمیخرم؛ بر این اساس باید گفت که باور کلی مردم به فرهنگ و کتاب از بین رفته است.
او در این زمینه به کتابهایی اشاره میکند که پر از ایرادهای فاحش چاپی و محتواییاند و از کسانی میگوید که خود را مترجم مینامند اما تنها کاری که کردهاند، کپی کردن متنی غیرفارسی در بخش ترجمه گوگل و انتشار آن ترجمه در قالب کتاب بوده است.
فتحی لقمان در همین باره میگوید: بسیاری از ناشران با گرفتن مبالغی از نویسنده یا مترجم، هر کتابی را صرف نظر از محتوای آن چاپ میکنند. به محتوای این کتابها چگونه میتوان اعتماد کرد؟ این را دانشجو، مخاطب حرفهای کتاب یا هنرمندی که در پی کتاب است، بهآسانی میفهمد.
او میگوید که شاید ناشر بهدلیل شرایط نابسامان نشر، نتواند سرمایهگذار انتشار کتاب باشد، اما دستکم باید تنها کتابهایی را منتشر کند که ارزش خواندن داشته باشند.
فتحی لقمان معتقد است فروش حتی ۵۰ نسخه کتاب هم در وضعیت کنونی کار دشواری است و اگر نویسندهای بتواند تعداد اندکی کتاب بفروشد و ثابت شود اثرش متقاضی و خریدار دارد، میتواند با ترس کمتری آن را دوباره منتشر کند؛ در غیر این صورت انتشار کتاب با تیراژ بالا بهمعنای ضرر است.
او بر آن است که دستگاههای چاپ دیجیتال به ما نشان میدهد که ناشران، نویسندگان و خوانندگانمان چند مرده حلاجاند.
فتحی لقمان میگوید: خواننده حرفهای کم پیدا میشود، گاهی مردم با تب بازار کتاب میخرند که البته همین هم خوب است؛ اما امروز کمتر افرادی را میبینیم که از نویسندگان بزرگ دنیا کتاب بخوانند.
بهگفته او در وضعیت موجود که کتابهای زرد بسیارند و تعداد نویسندگان ناتوان هم کم نیست، سخن گفتن از صنعت نشر گزافه است؛ چون عملا نمیتوان به این فرآیند نام صنعت داد.
خودمان را با آمار گول نزنیم
این ناشر معتقد است که ارتباط ناشران استانها با یکدیگر و نیز با مرکز، تقریبا صفر است و این بدان معناست که مسئله فقط اقتصاد است، کتابفروشی باید پر شود و فروش کند. در این وضعیت همه چیز به ارائه آمار ماهانه و فصلی و سالانه تقلیل مییابد و با این اوصاف، کتابهای زرد جزو آمار حساب میشوند و کسانی که این کتابها را میخوانند نیز خواننده تلقی میشوند؛ همین است که فکر میکنیم وضعیت نشر خوب است اما در واقع چنین نیست.
آخرین گزینه، کتاب است
محمد درخشان عضو هیات مدیره اتحادیه صنف کتابفروشان شیراز نیز بر آن است که همواره کالای فرهنگی جزو آخرین اولویتهای مردم بوده است و این موضوع چندان تفاوتی بین دوران پیش و پس از شیوع کرونا ندارد.
او در مصاحبه با ایرنا میافزاید: حالا معیشت جامعه سختتر و دغدغههای مردم چیز دیگری است و درمقابل درآمدها که کاهش یافته، هزینهها چند برابر شده؛ پس کتاب و کالای فرهنگی هم از زندگی حذف میشود که این مساله هم برای انتشاراتیها گران تمام میشود و هم برای کتابفروشیها؛ به هر روی افزون بر تورم، هزینههای بهداشت محیط کار هم جزو هزینههای پیشبینی نشده سال جاری بوده است.
درخشان با اشاره به اینکه ناشران با وجود این مشکلات سعی کردهاند به کمترین سود قانع شوند، ادامه میدهد: به هر حال آنها در تلاشاند نیازهای مردمی را رفع کنند که همچنان کتاب میخوانند و تنها کاری که از دستشان برمیآید، کاهش سود خودشان است.
کتاب گران نیست
او در پاسخ به اینکه برخی معتقدند قیمت کتاب بیش از پیش فزونی یافته، میگوید: باید این را در نظر گرفت که قیمت کتاب هم در مقایسه با کالاهای دیگر و هم در مقایسه با سال گذشته هنوز دو برابر نشده؛ از سوی دیگر کتابها تا پایان چاپ بر همان قیمت روی جلد باقی میمانند و تنها به محض چاپ مجدد قیمتشان افزایش مییابد.
درخشان در این میان به کمکهای وزارت ارشاد برای ارائه کاغذ تعاونی هم اشاره کرد اما بر آن است که این کمکهزینهها کافی نیست و تنها بخشی از آن را تامین میکند؛ چراکه ناشران باید بقیه تجهیزات مورد نیاز را از بازار آزاد تهیه کنند.
او که در حوزه نشر کتاب نیز فعال است، تیراژ اندک کتابها را هم تایید میکند و اظهار میدارد: کتاب خوب تا هزار نسخه هم چاپ میشود، برخی کتابها هم هستند که از لحاظ کیفیت ارزشمندند؛ اما متقاضی ندارند، بنابراین ناشر پیشنهاد میدهد که نویسنده یا مولف برای جلوگیری از متحمل شدن ضرر و زیان آنها را به تعداد محدود چاپ کنند؛ البته کم نیستند کتابهایی که ارزش کیفی ندارند و معمولا پیشنهاد میکنیم که منتشر نشوند.
آمار کتابخوانها را درست محاسبه نمیکنند
درخشان برخلاف فتحیلقمان معتقد است مردم شیراز به نسبت جمعیت این شهر کتابخوان هستند و فروش کتاب در شیراز با توجه به بودجهای که برای این شهر در نظر میگیرند، خوب است.
او تاکید میکند: ما شیرازیها شهر کتابخوانی داریم و بد است که زمان مطالعه در روز را برای هر ایرانی یک جا محاسبه میکنند، ای کاش این آمار جداگانه محاسبه میشد تا رقم درستتری به دست آید.
او در اثبات این مطلب به کمک مردم به کتابفروش با سابقه شیرازی اشاره کرد که دچار مشکلات مالی شده بود و با حمایت مردم بخش زیادی از مشکلش حل شد یا از استقبال آنها از طرحهای فصلی کتاب یاد کرد و حتی مشارکت نداشتن کتابفروشیها را در این طرح بیانصافی در حق کتابخوانها دانست؛ زیرا این تخفیف فصلی را پاداشی برای همکاری مردم فرهنگدوست میداند.
این فعال حوزه فرهنگ که ۲۵ سال است در این زمینه فعالیت میکند، اظهار میدارد: حتی در وضعیت کرونا از شرایط راضیام؛ قطعا که مشکلات بسیار است و تسهیلاتی که در نظر گرفتهاند کفاف یکدهم هزینههای ما را هم نمیدهد؛ اما همین که هنوز فعالیم خوب است.
او در عین حال، یکی از معضلاتی را که باعث دلزدگی مردم از کتاب شده است، وجود کتابهای بیمجوز در نمایشگاههای سطح شهر عنوان میکند که هم کیفیت ترجمه آن پایین است و هم کتابهای زرد در آنها ارائه میشود که افراد را از کتاب میراند.
درخشان میافزاید: ما با نمایشگاههای سطح شهر مخالفیم، چون در آنها کتابهای سطحی ارائه میشود و درنهایت سبب میشود که مشتریهایمان را از دست بدهیم.
کتاب خوب راهش را پیدا میکند
درخشان به این نکته نیز اشاره کرد که چنانچه ناشر با اثری ارزشمند مواجه شود، بر روی آن سرمایهگذاری میکند؛ زیرا کتاب خوب سرانجام راه خود را مییابد، هرچند تیراژ اولین جلدش ۵۰ نسخه باشد.
عضو هیات مدیره اتحادیه صنف کتابفروشان شیراز نیز تایید میکند که توزیع از مشکلات اساسی حوزه نشر و کتاب است و میگوید: این مساله تنها به شیراز محدود نمیشود و درباره آن نباید یک نکته را از یاد برد، اینکه در حوزه کتاب دو موضوع را نباید با هم آمیخت: توزیع و تضمین فروش. طبیعی است که اگر کتابی بازخورد خوبی نداشته باشد، کتابفروشیها پس از یک سال آن را بازگشت میدهند، بنابراین نویسندگان نباید انتظار تضمین فروش داشته باشند و گرچه ناشر موظف است تلاشی در زمینه توزیع انجام دهد، بسیاری این امکان را ندارند.
۲۴ آبانماه با عنوان روز کتاب و کتابخوانی نامگذاری شده است که سرآغاز بیستوهشتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران بهشمار میرود.
شیراز برای سال ۹۹ به عنوان پایتخت کتاب ایران معرفی و این عنوان تا شهریور ۱۴۰۰ تمدید شد.
نظر شما