به گزارش روز شنبه گروه فرهنگی ایرنا، روزهایی که میگذرانیم لحظات ناشناختهای هستند که کرونا زندگی اجتماعی و اقتصادی دنیا را متاثر کرده است. بازار کتاب نیز از این هجوم بی نصیب نمانده و کتابفروشان و ناشران، به دنبال راههایی برای بهبود وضعیت اقتصادی خود هستند.
در ایران نیز، همه بخشهای فرهنگی و اقتصادی مربوط به کتاب با مشکلات خاصی دست و پنجه نرم میکنند. کتابفروشیهای مستقل نیز، در شرایط ویژهای به سر میبرند، مدیر یک کتابفروشی تازه تاسیس در خیابان کارگر شمالی، گفت: جمعیت کتابخوان کشور زیاد نیست اما در هر شرایطی، با وجود مشکلات معیشتی یا کرونا، کتاب خود را میخرد و میخواند.
پیام مصلح، مدیر کتابفروشی کتابشار، درباره روزهای کرونایی این کتابفروشی گفت: کتابشار مرداد ماه ۱۳۹۸، افتتاح شد و ما فکر میکردیم با توجه به موقعیتی که بوکشار در خیابان کارگر دارد، میتوانیم بخشی از دانشجویان امیرآباد و انقلاب را به عنوان مخاطب داشته باشیم. بخشی از بافت اداری منطقه که از سمت گیشا یا فاطمی به سمت کتابفروشی میآیند را به عنوان مشتریان بالقوه خود در نظر گرفتیم و مردم محلی هم که به نظر میرسید به داشتن یک کتابفروشی علاقهمند باشند.
وی ادامه داد: کتابفروشی، کار زود بازدهی نیست و معمولا تا مخاطب خود را پیدا کند، بیش از یک سال به طول میانجامد اما متاسفانه ما فرصت نکردیم که مخاطب پیدا کنیم، بعد از این که کار ما شروع شد با ماجراهای پاییز سال گذشته و تعطیلیها و نبود دسترسی به فضای مجازی مواجه شدیم و بعد از آن هم کرونا آمد و متاسفانه ما بازار هدف را از دست دادیم. دانشگاهها تعطیل شد، خوابگاهها بسته شدند، ادارات با نیروی کار کمتری به کار خود ادامه دادند. اکنون فروشگاه ما به صورت غیرحضوری، فروش دارد اما به هدفی که برای یک سال آینده خود در نظر داشتیم، نرسیدیم.
مدیر پیشین شعبه رایزن نشر چشمه، اضافه کرد: فعالیتهای کیفی که کتابخواندن هم شامل آن میشود را مردم وقتی انجام میدهند که دورنمایی برای آینده خود در نظر میگیرند اما این دورنما در دوران کرونا وجود نداشت. کرونا آینده را از ما گرفته و در یک حال مستمر زندگی میکنیم که فردا ندارد. در این حالت فعالیتهای کیفی کم میشود.
سهمی از بازار کتاب آنلاین به دست آوردهایم
مصلح درباره آینده کتابفروشی کتابشار، گفت: این نکته کاملا به وضعیت آینده کرونا مربوط است، اگر قرار باشد فعالیتها به همین شکل ادامه پیدا کند، نمی دانم وضع چطور شود. امروز ما سهمی از بازار کتاب را با همه سختیها به دست آوردهایم، مشتریانی داریم که به طور مرتب از ما خرید میکنند، به شهرهای مختلف، کتاب میفرستیم، اصفهان، شیراز، تبریز و بسیاری دیگر به ما سفارش کتاب دادهاند مخاطبینی داریم که بسته به محل نیستند اما کافی نیست. به موازات آنچه اجاره ماست، خریدها و دستمزد نیروها، درآمد و مخارج برابری نمیکند.
این کتابفروش ادامه داد: یکی از مشکلات ما این است که حاشیه سود کتاب بالا نیست، بین ۲۵ تا ۳۰ درصد است، اگر شما هزینههای جاری را کم کنید، کتابفروشیها اگر به سوددهی برسند، سودی حدود ۵ تا ۶ درصد به دست میآورند. همین مشکل را نشرها هم دارند، آنها با پول واقعی کار نمیکنند، کتاب را میفروشند و پول آن را ماهها بعد میگیرند، ارزش پولی که برمیگردد کمتر میشود.
مصلح، در پاسخ به این سوال که برای حفظ کتابفروشیها به ویژه کتابفروشیهای مستقل چه باید کرد، گفت: مساله ما فقط شرایط کرونایی، نیست. مساله این صنف، مخاطبی است که کمتر از ۲ درصد جامعه ۷۰ میلیون نفری را تشکیل میدهد و حالا این مخاطب که دو سال پیش با ۲۰۰ هزار تومان، نزدیک به ۱۰ کتاب تهیه میکرد، امروز با همان پول یک کتاب میخرد. از سوی دیگر مخارج کتابفروشی هم بالا میرود. کرونا یا مشکلات دیگر اهمیتی ندارد، به هر حال جمعیت اندک کتابخوان، کتاب خود را میخوانند اما بودجه کتاب خریدن آنها افزایش پیدا نمیکند.
کتاب و رادیو همزمان وارد ایران شدند
وی با بیان این که مشکل اصلی صنف کتاب، نبود مخاطب است، افزود: نه جامعه دانشگاهی ما، نه دانشآموزان ما، به کتاب و ادبیات نزدیک نیستند. باید در نظر بگیریم که شروع گسترش سواد عمومی در کشور، حدود ۱۰۰ سال است، در خانوادههای امروز، پدرو مادرها باسواد بودهاند و گاهی هم پدربزرگها، اما سواد از این قبلتر نبوده است. وقتی کارهای ادبیات اروپا و آمریکا به فارسی ترجمه شد و جامعه ادبی به وجود آمد و فرنگرفتهها به ایران بازگشتند و مدرنیته، رونق گرفت و رادیو هم به ایران آمد. اما در اروپا بین فرهنگ کتابخوانی و ظهور رادیو، فاصله زمانی زیادی وجود دارد.
مصلح اضافه کرد: فرهنگ مطالعه در ایران باب نیست و به یک عادت زیستی تبدیل نشده است، مشکل اصلی ما نبود این عادت است. وقتی کرونا میآید، ما مخاطبان قبلی خود را داریم، مشکل مشتریهای گذری هستند که دیگر نمیتوانیم داشته باشیم. افرادی که کتاب کمتر میخوانند، باید در ویترین کتابفروشیها، برای ورود به کتابفروشی ترغیب شوند. این بخش از فروش، سهم زیادی در بازار کتاب ما داشت و از سوی دیگر این که کتابفروشیها فقط کتاب نمیفروشند و لوازم تحریر و وسایل دیگر، چرخ کتابفروشی را به گردش درمیآورد.
وی که سابقه همکاری با موسسات شهر کتاب نیز را در کارنامه کاری خود دارد، راه گذر از مشکلات را فرهنگسازی و تبلیغ دانست و گفت: هفته کتاب و تخفیفات فصلی که خانه کتاب برگزار میکند، نقدینگی خوبی را وارد چرخه کتاب میکند، اما باید برای کتاب فرهنگسازی بهتری شود. ما جوایز ادبی بسیاری داریم اما تا به حال برنده هیچ یک از جوایز ادبی، به عنوان مهمان در تلویزیون دیده نشده است.
این کارها با دستور از بالا درست نمیشود، در برنامههای پربیننده، خوانندههای درجه چندم، بارها حضور دارند اما یک بار یکی از برندگان جایزه گلشیری یا مهرگان، به این برنامهها راه پیدا نکرده است. نویسندههای ما در رادیو هم شنیده نمیشوند، برخی از آنها در نشریات و مجلات سهم دارند اما ان همه مخاطبان همیشگی خود را دارند. به همین دلیل آشنایی میان آنها و مخاطبین جدید روی نمیدهد. در نتیجه مردم عادی، نسبتی با آنها پیدا نمیکنند.
آموزش و تبلیغات عمومی، راه نجات بازار کتاب کشور
مصلح با بیان این که افزایش مخاطب، مهمترین راهی است که باید بازار کتاب برود، اظهار داشت: اگر ۲ درصد مخاطب ما، پنج درصد شود، صف کتاب، تکان میخورد و همه چیز عوض میشود. در سالهای انقلاب، مردم کتابخوانتر بودند. حتی کتابهایی بود که مخاطب آن، زنان خانهدار بودند و جمعیت زیادی آن را خوانده بودند، اکنون آن بخش از جامعه هم کتاب مورد نظر خود را ندارد و دیگر کتاب نمیخواند، بچهها سالها پیش، مجلههای خود را داشتند و برای خواندن کتاب، ترغیب میشدند اما اکنون، این شرایط هم وجود ندارد، ما بخش به بخش مخاطبان خود را از دست میدهیم.
وی با اشاره به این که دانشجویان هم دیگر کتاب نمیخوانند، اضافه کرد: شاید شهرداری بتواند، سهمی برای کتابها در بیلبوردهای شهری، در نظر بگیرد که در برابر چشم مردم باشد. نویسندهها یا جوایز معرفی شوند. کتاب و ادبیات ما ارتباطی با عامه مردم ندارد، مجلات ادبی را قشر خاصی میخوانند. ناشر زیاد داریم، کتابهای زیادی چاپ میشود، کتاب خوب هم زیاد منتشر میشود اما بین یک جامعه حداکثری، یک اقلیت مخاطب آن هستند.
مصلح اقدامات در آموزش عالی و آموزش و پرورش را یکی از راههای ترویج کتابخوانی دانست و گفت: ما باید با کاری زیربنایی، یک قشر کتابخوان را بار بیاوریم، این کار از توان من ناشر، خارج است و باید، برای آن برنامهریزی دقیقی صورت بگیرد.
طرحهای فصلی توقع تخفیف همیشگی ایجاد میکنند
این کتابفروش، درباره طرحهای فصلی کتاب، اظهار داشت: با وجود ویژگیهای خوب، یکی از مشکلات این طرحها عادت دادن مردم به تخفیفهای مداوم است، در حالی که کتاب سودی ندارد که بخواهیم روی آن تخفیف بدهیم. این تخفیف و این چرخه، سراسر ضرر است. اکنون با همه مشکلات معیشتی و بهداشتی، مردم پیتزا سفارش میدهند و انتظار تخفیف ندارند، این انتظار نباید برای مخاطب کتاب وجود داشته باشد که این طرحها توقع تخفیف ایجاد میکند.
وی ادامه داد: تخفیفهای کتاب، در حقیقت حراج کردن دارایی ناشر و کتابفروش است، این طرح نقدینگی به چرخه کتاب وارد میکند اما نباید به این صورتی که بازرگان ورشکسته کالای خود را حراج میکند باشد. دولت بهتر است مباحث زیربنایی را حل کند. من موسیقی خواندم و برای تئاتر کار میساختم، در اجراهایی که روی صحنه داشتیم، هر شب شاید پنج نفر برای تماشا و شنیدن کار میآمدند اما سالانه صد تا دویست دانشجو در شیراز تئاتر میخواندند اگر دانشگاه میتوانست آنها را به تماشای کارها تشویق کند، تئاتر جنوب ایران، دگرگون میشد. آموزش از آنها حتی یک مخاطب هم نساخت. در بحث کتاب هم همین نکته وجود دارد، دانشجو، فقط برای تحقیقش کتاب میخواهد، موضوعات دیگر برای او مهم نیست.
مصلح گفت: سرمایهگذاری در حوزه کتاب بهتر است، باید در حوزههای تخصصی و ترویج مطالعه سرمایهگذاری شود، برای حاکمیت استفاده از رسانههایی چون صدا و سیما هزینه کمتری دارد یا حتی ندارد. تخفیف نباید از جانب بالادستیها، به مردم ارائه شود، باید از سوی ناشر یا کتابفروش، آن هم در شرایط لزوم به کتابها تعلق بگیرد.
نظر شما