اولین بانوی شهیده خاندان رسالت و امامت که در شامگاه چنین روزی به دست شقی ترین سفاکان سیه دل و سیه روی تاریخ ناباورانه و در عنفوان جوانی رخ در نقاب خاک کشید.
در همه ابعاد اولین بود، اولین مادر پدر، اولین دختری که با به دنیا آمدنش دختران عرب ارج و قرب گرفتند و از اماج زنده به گوری و حقارت جنسیتی رهایی یافتند، اولین شهیده بیت الله، اولین شهید گمنام و اولین شهید مدافع حرم ولایت و امامت.
سفاکان تاریخ آمده بودند قصب کنند حق امام و مولا و مقتدایش را، اما یک تنه و بی یاور با جان دل از حریم امامت دفاع کرد در زمانی که مردان دلاور و جنگجوی عرب به کنج پستوی خانه هاشان از ترس فتنه شعله ور شده، نهان شده بودند.
وفادارانه در اوج جوانی، کمال و جمال جان شیرین را فدای امامت کرد، خود ناجوانمردانه کشته و فدایی شد تا نهال نورس امامت ریشه بدواند و قد بکشد و به درختی بزرگ و تناور تبدیل شود.
یکه یاور امامش شد در جایی که مولایش را تنها و بی یاور دید، شجاعانه در برابر ظلم و زیاده خواهی ها ایستاد هرچند تن نحیف و جوانش حریف نامردمان نشد اما رسالتش را به نیکی به سرانجام رساند و صدای مظلومیت امام و مقتدایش را در دل تاریخ پیچاند و مردمان همه اعصار منادی را این صدا ساخت.
مبارزه نابرابرش، شهادت غریبانه اش، دردهای جانکاه جسم و روانش و از همه مهمتر و تلخ تر دفن شبانه و مزار تا ابد گمنامش همه و همه نشان از مطلومیت و در عین حال جسارت و پیام اعتراضی او دارند که ای مردمان پس از من مبادا حریم امامت را رها و بی دفاع بگذارید.
اما سال های سال است که جوانانی از سرزمین پارس صدای این مادر دردکشیده و قدخمیده را زیبا پاسخ دادند و او را در دل تاریخ تنها نگذاشتند.
در جایی که تجملات و زیبایی های اغواگرانه دنیا بسیاری از جوانان و نوجوانان بلاد مختلف گیتی را به دام خود گرفتار ساخته اما جوانان سرزمین پارس ندای مادر جوان تاریخ را لبیک گفتند و یاری گر مولایشان شدند.
در جایی که زیر شکنجه های ظالمانه ساواک یا جان می دادند و به شهادت می رسیدند یا صبورانه شکنجه ها را سال های سال تحمل کردند تا انقلاب شان به پیروزی برسد و رسید.
یا زمانی که صدامیان یزید کیش به سرزمین ابا و اجدادیشان یورش بردند تا نگذارند اسلام تازه پا گرفته از برکت انقلاب اسلامی ایران عالمگیر شود باز هم جوانان و نوجوانان جنگ ندیده رهسپار میادین جنگ شدند و سربند یا زهرا و یا فاطمه به سر و بازو بستند و به مصاف دشمن رفتند.
در این جنگ نابرابر و طولانی رزمندگان زیادی همچون حضرت مادر گمنام و غریب شهید شدند و بی مزار، تعداد زیادی در زندان های رژیم بعث شکنجه و قد خمیده شدند و در اوج مظلومیت و غربت به شهادت رسیدند.
جنگ بعد از هشت سال تمام شد و سال ها و روزها گذشت و گذشت تا باز هم درهای شهادت این بار از سمتی و افقی دیگر گشوده شد، از سمت عراق و شام، همان مکان هایی که عزیزان دل زهرای بی نشان مدفون گشته اند.
گروهک هایی که در رگ هاشان خون همان پلیدان تاریخ جریان داشت، با حمایت امپریالیسم غرب و عرب به جنگ حرمین شریفین عراق و سوریه رفتند تا نامی و نشانی از اولاد زهرای اطهر باقی نگذارند غافل از اینکه با خدواند به جنگ و محاربه پرداخته اند و کسی به جنگ پروردگار برخیزد مغلوبه و ملعونه و از قبل جنگ را باخته است.
این بار نیز رگ غیرت جوانان و نوجوانان سرزمین پارس به جوش آمد و اولین مدافعان حرم شدند و به نبرد با دشمنان آل الله رفتند، این سربازان رشید و بی باک همچون مادر به خون خفته و مظلوم خویش از جوانی، زیبایی، لذت های دنیوی و عزیزانشان گذشتند و به یاری احرام شریف عراق و شام شتافتند تا از گزند دشمنان نادان در امان بمانند و خود را سپر حفظ حرمین شریفین کردند.
جانبازی ها و عشقبازی ها کردند در این مبادین نبرد، لب تشنه سربریده شدند، گمنام و غریب شهید شدند، جسم جوان و رعنایشان چاک چاک و سوخته شد، پیکرهای که همچنان برنگشته اند و یا اگر برگشتند از جوانی رعنا فقط چند پاره استخوان های سوخته که تحویل خانواده ها داده شد.
آری مادر عزیز تاریخ، ای دردانه هستی، ای مظلومه سربلند و جسور بدان و آگاه باش هیچگاه فریاد مظلومیت و دادخواهیت بی پاسخ نخواهد ماند و هستند کسانی که با گذشتن از خود و علایق دنیای فریبنده مادی به یاریت بپاخیزند ای مادر دردکشیده جانباز راه ولایت.
نظر شما