یکساعت با کرونا در بهشت زهرا

۲۷ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۳۷
کد خبر: 84229739
لیلا خطیب زاده
یکساعت با کرونا در بهشت زهرا
عکس آرشیوی است

استان‌ها - ایرنا - یک سال است که از اعلام رسمی ورود ویروس کرونا به کشور می گذرد و طی این مدت یکی از دغدغه های من این بود که خدای ناکرده عزیزی از نزدیکان به رحمت خدا نرود تا سروکارمان به شرکت در مراسم عزاداری نیفتد که افتاد.

همین چند روز پیش مجبور شدم در مراسم تشییع جنازه و خاکسپاری عزیزی از نزدیکان در بهشت زهرا شرکت کنم که اتفاقا به آیین تدفین، دیر رسیدم یعنی خاک را ریخته بودند و داشتند سر خاک، گُل می گذاشتند.

راستش در مسیر رفتن به بهشت زهرا تصور می کردم، مثل سابق، فقط چند تن از نزدیکان درجه یک متوفی در خاکسپاری شرکت می کنند و بقیه حضار از دور برای بدرقه آن عزیز سفر کرده به تماشا می ایستند. آنطور که به من آدرس داده بودند گفته بودند که باید به قطعه ۳۰۷ بروم. اینکه چطور خودم را به قطعه ۳۰۷ رساندم بماند اما اینکه چطور دقیقا ردیف ها را پیدا کنم برای خود داستانی است.

یعنی بماند که یک خودرو شخصی تحت عنوان "خطی" دربست گرفتم و پول چهار مسافر را به جای سه نفر  از من گرفت! پرسیدم؛ " مگر به خاطر کرونا شما سه تا مسافر سوار نمی کنید"؟!  جواب داد؛ " خیر"! واقعا باید اعتراف کنم هیچ وقت با جواب یک کلمه ای آنهم پاسخ آن راننده شخصی ، اینقدر قانع نشده بودم .

به هر حال به قطعه ۳۰۷ رسیدم. برادرم قبلا تلفنی به من گفته بود که "هر وقت به قطعه رسیدی و جمعیت زیادی را دیدی،  ما همانجا هستیم"!

من هم وقتی رسیدم با بیابان بزرگی تحت عنوان قطعه ۳۰۷ برخوردم که دقیقا سمت چپم از دور، یک کلونی از مردم سیاهپوش را دیدم . ابتدا فکر کردم که آنها فامیل من هستند و به همین علت به سمت آنها دوان شدم اما یکدفعه چشم که چرخاندم و به سمت دیگر یعنی به سمت راستم نگاه کردم ، دیدم تقریبا چهار برابر آن کلونی سمت چپ ، جمعیت در سمت راست دیده می شود؛ به همین علت به سمت راست گسیل شدم.

قبل از اینکه به این کلونی برسم فکر می کردم که همه برای فامیل تازه درگذشته ما آمده اند اما بعد دیدم، خیر ! فقط بخشی از حضار را فامیل ما و بقیه را وابستگان متوفی های دیگر تشکیل می دهند.

من  که فکر می کردم فقط چند نفر از نزدیکان برای خاکسپاری میت می روند و بقیه از دور ، فقط تماشا می کنند و اشک می ریزند خیلی زود متوجه این"زهی خیال باطل خود" شدم و فهمیدم اصلا تنها چیزی که برای مردم مهم نبود همان کرونا و رعایت فاصله های اجتماعی و از دور بدرود گفتن با متوفی بود.

تعدادی داشتند برای عزیز خود، چهلم می گرفتند؛ یک عده برای مراسم هفتم متوفی سرخاک آمده و جمعی هم مثل ما برای خاکسپاری عزیز تازه درگذشته آمده بودند؛ یعنی شرایطی حاکم بود که انگار نه انگار کرونا هست و جولان می دهد.

جمعی که نزدیکی جمع ما حضور داشتند و مشغول برگزاری مراسم چهلم متوفی بودند؛ بساط چایشان هم به راه بود. به عبارت دیگر یک سماور بزرگ آورده بودند و از میهمانان خود با چای و حلوا و میوه پذیرایی می کردند؛ صدا به صدا نمی رسید؛ شده بود صحرای محشر، هر جمعی یک روضه خوان برای عزیز تازه سفر کرده خود آورده بود. معلوم هم نبود که کدام صدا برای کدام متوفی می خواند!

کودکان خرده ریزه، لای دست و پای بزرگترها به این سو و آن سو می دویدند و زیگزاگ می رفتند. برخی، خیلی شیک و مجلسی، صندلی ها را چفت هم چسبانده ، نزدیک هم نشسته و برخی هم ایستاده بودند . زمین هم پر بود از بطری های آب معدنی و پوست تنقلاتی مثل کیک و کلوچه و میوه. نتیجه اینکه اگر بگویم هزار نفر در یکجا آنهم خیلی راحت، جمع شده بودند به گزاف نگفته ام .

فارغ از تمام اینها، اینکه بگویم یک عده ماسک بر صورت داشتند و عده کمی هم ماسک نداشتند و فاصله اجتماعی را هم اصلا رعایت نکرده و دوستانه پیش یکدیگر ایستاده بودند، موضوعی کاملا نخ نما برای ما دربندان یکساله کروناست اما اینکه چرا دست اندرکاران بهشت زهرا، دیگر ، سخت گیری اوایل کرونا را ندارند و راحت گذاشته اند تا مردم، کار خودشان را انجام دهند و از تجمع آنان جلوگیری نکرده اند عجیب است.

این در حالی است که شنیده شده است در برخی شهرستان‌ها بویژه شهرهای کوچک، هنوزهم دست اندرکاران آرامستان ها، سخت‌گیری های لازم را انجام می دهند. یعنی فقط به چند نفر اجازه می دهند در خاکسپاری شرکت کنند و بقیه هم دم در آرامستان، منتظر بازگشت صاحب عزا از سرخاک می مانند. همین رعایت موارد کوچک بهداشتی است که سبب شده است که اکنون در بیمارستان اینگونه شهرها بحمداله یک بیمار مبتلا به کرونا بستری نباشد و این یعنی یک گام رو به جلو در مبارزه با کرونا.

همین اوایل ورود کرونا در تهران نیز چنین بود. یکی از دوستانم نامزد خود را بر اثر ابتلا به کرونا از دست داد. می گفت "موقع خاکسپاری در بهشت زهرا فقط نزدیکان درجه یک یعنی مادر و پدر و برادر یا خواهر را اجازه دادند تا میت را به خاک بسپرند ".

حال چه شده است که در آرامستان بزرگ کلانشهر تهران، دیگر از این خبرها نیست؟ باید از مسئولان محترم سوال شود که چرا دیگر سخت گیری گذشته را ندارند؟ آیا ویروس، ضعیف تر شده است یا دلشان به واکسن های رسیده خوش است؟ آنطور که گفته شده تا زمستان سال ۱۴۰۰ طول می کشد تمام ملت ایران واکسینه شوند. پس نباید به این زودی ها به واکسینه شدن همه مردم و رخت بستن بیماری کووید ۱۹ دل خوش کنند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha