به گزارش ایرنا، تاکید یونانیها بر گنجاندن دو ماراتن در بازیهای المپیک و اهمیت قهرمان آن موجب شده بود تا این مسابقه همواره یکی از جذابترین و پراتفاقترین رقابتهای ادوار مختلف المپیک باشد به گونهای که تاریخنگاران ورزشی داستانهای زیادی از این مسابقه نقل کردهاند؛ داستانهایی که برخی از آنان شبیه به طنز و برخی دیگر نشان از پشتکار یک ورزشکار برای عبور از خط پایان دارد.
مسابقه ماراتن یکی از انواع دو استقامت است که در مسافت ۴۲ کیلومتر و ۱۹۵ متر برگزار خواهد شد و ریشه آن نیز به اسطوره سازی یونانیها بازخواهد گشت. بنا بر تاریخ یونان این مسابقه با یاد سربازی برگزار میشود که از دشت مارات تا آتن دوید و خبر پیروزی این کشور را بر ایرانیان داد. البته در صحت و چگونگی این داستان تشکیکهای زیادی وجود دارد.
این رقابت از نخستین دوره المپیک دارای اهمیت بود. در المپیک ۱۸۹۶ و زمانی که ورزشکار یونانی توانست به خط پایان نزدیک شود شاهزادگان این کشور وی را تا ورزشگاه المپیک آتن همراهی کردند افتخار وی برای مردم یونان بالاتر از کسب هر مدالی بود زیرا شهروندان آن کشور باور داشتند که «اسپیریدون لوییس» توانسته نشان ماراتن که خاص این کشور است را در آتن نگه دارد.
اما همراهی دو شاهزاده با یک دونده قهرمان تنها اتفاق جالب این رشته در المپیک نیست بلکه زمانی که این بازیها خارج از قاره اروپا و برای نخستین بار در کشور آمریکا برگزار شد، حاضران در مسابقه دو ماراتن شاهد اتفاقاتی بودند که در نوع خود بینظیر بود اتفاقاتی که در مسیر رقابت برای ورزشکاران رخ داد و موجب شد تا نتیجه نهایی نیز تحت تاثیر قرار گیرد.
در ماراتن سخت سنتلوییس برای نخستین بار ۲ ورزشکار سیاهپوست در مسابقه حضور داشتند که نخستین سیاهپوستان المپیک به شمار خواهند رفت. لینتانیان و جان مشیانی از قبیله تسوانا آفریقا جنوبی بودند که نام خود را به عنوان نخستین رنگین پوستهای المپیک ثبت کردند. هر چند حضور این دو نفر سرآغازی بر رقابت آفریقایی ها در المپیک بود اما داستان مهمتری در جریان مسابقات دومارات پیش آمد که سکانس نخست این رقابت را تحت تاثیر قرار دارد.
تانیان دونده آفریقای جنوبی که بهمراه هموطن خود آمده بود تا اقتدار دیگران حریفان را به چالش بکشد در مسیر مسابقه مورد حمله گروهی سگ وحشی قرار گرفت و وی ناچار به خروج و فرار از مسیر رقابت شد. خروجی که در نهایت موجب شد تا تانیان که در موقعیت خوبی برای عبور از خط پایان بود را به یک بازنده تبدیل کند و در نهایت وی در بین ۱۴ نفر عنوان نهم را کسب کرد. در این دوره از مسابقات ۳۲ نفر حضور داشتند و تنها ۱۴ نفر موفق به عبور از خط پایان شدند.
دیگر اتفاق مهم این رقابت دلپیچه ورزشکار کوبایی بود. وی در مسیر مسابقه دچار حالت ضعف و گرسنگی می شود و برای گرفتن انرژی چند سیب را از یک باغ در مسیر مسابقه میچیند تا رفع گرسنگی کند اما دقایقی از خوردن سیبها نگذشته بود که دلپیچه وی را از مسیر خارج و مجبور به ماندن در کنار جاده رقابت کرد تا درد را تحمل کند؛ جاده ای که خبری از آسفالت در آن نبود بلکه ۳۲ ورزشکار شرکت کننده در میان گرد و غبار آن مجبور به رقابت شدند.
گرد و غباری که تنفس بسیاری از ورزشکاران را تحت تاثیر قرار داد و در نهایت «ویلیام گارسیا» از آمریکا را دچار خونریزی معده کرد. هر چند که دل پیچه کارواخال و خونریزی معده گارسیا از ابتدایی ترین مشکلات مسابقه مارات سنت لوییس بود اما در جریان رقابت اتفاقات دیگری شکل گرفت که موجب شد تا نتیجه رقابت تحت تاثیر قرار گیرد. این اتفاقات مربوط به تقلب و توهم ۲ دونده امریکایی بود.
در کیلومترهای پایانی هلهلهای به پا بود زیرا «فرد لورز» دونده آمریکایی از خط پایانی عبور کرد و آلیس روزولت دختر رییس جمهور آمریکا برای اهدای مدال پای سکو آمد. اما این پایان داستان عجیب ماراتن سنتلوییس نبود بلکه آغاز ماجرایی بود که دست یک متقلب را رو کرد.
زمانی که آلیس روزولت برای اهدای مدال آمد یکی از حاضران در مراسمی اعتراضی کرد که سرنوشت مسابقه را تغییر داد زیرا اعتراض او موجب شد تا رسوایی برای دونده آمریکایی شکل گیرد. لورز که در جریان مسابقه در کیلومتر ۱۴ دچار گرفتگی عضله شده بود و برای درمان وی را سوار ماشین کردند، نزدیک خط پایان از ماشین بیرون پریده و خود را به خط پایان رساند و نفر نخست شد. اما اعتراض یکی از حاضران موجب شد تا نتواند مدالی کسب کند به خاطر این حرکت ابتدا به صورت مادامالعمر محروم اما در نهایت بخشیده شد. البته لورز بعدا ادعا کرد شوخی کرده و قصد رسیدن به سکو را نداشته است.
در حالی که لورز با تقلب سعی در رسیدن به خط پایان داشت اما توهم ورزشکاری به نام توماس هیکس موجب شده بود تا وی در خط پایانی ادعا کند باید برای قهرمانی ۳۲ کیلومتر دیگر بدود. او نخستین فردی بود که به صورت قانونی از خط پایان عبور کرد اما زمان عبور وی دچار حالتی از رنگ پریدگی و توهم شد. هر چند که در نهایت مربیان کمک کردند تا او به خط پایان برسد اما هیکس دچار توهم شده بود و فکر میکرد باید ۳۲ کیلومتر دیگر بدود.
نظر شما