به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، کتاب راز سر به مهر به قلم محمد جواد ظریف، علی اکبر صالحی، سید عباس عراقچی و مجید تخت روانچی با موضوع برجام در ۵ جلد و یک ضمیمه منتشر شد.
این مجموعه گزارشی است توصیفی و مستند درباره روند یکی از مهمترین پروندههای تاریخی ایران که می کوشد قرائت ایرانی از برههای مهم در سرنوشت معاصر را به تصویر بکشد.
در تدوین مجموعۀ حاضر یک رسالت دیگر نیز مورد نظر صاحبان این اثر بود: سخن گفتن با نسلهای آتی، «فرزندانِ ایران» که بدانند برای حفظ دستآوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی، کوششها و جانفشانی دانشیمردان و زنانی که پیشران علوم و فنون بودند، واجب است.
این گزارش شامل کتاب اول توافق موقت ژنو، کتاب دوم از توافق موقت تا اتاق نگارش، کتاب سوم جدال بر سر متن، کتاب چهارم فصل سرد و سخت مذاکرات، کتاب پنجم تولد برجام و کتاب پنج به اضافه یک پیوستهاست. این مجموعه به قلم سید علی موجانی گردآوری شده است.
پیوست رسانهای راز سر به مهر اینجا بخوانید
جلد اول : توافق موقت ژنو
مقدمه
- از شهید میرزا تقیخان فراهانی امیرکبیر، عضو هیئت اعزامی به روسیه پس از معاهده ترکمنچای و در پی ماجرای قتل وزیرمختار روس، همچنین مذاکرهکنندۀ ارشد ایران در معاهدۀ ارزروم، وزیر دول خارجه و صدراعظم پرآوازۀ ایران، نقل شده است که مملکت به «دانایی» بیشتر نیاز دارد تا «وزیری و امیری».
- پیرامون موضوع مذاکرات هستهای منتهی به برنامه جامع اقدام مشترک «برجام» و اثری که بر جامعۀ ایران برجای نهاد نیز، مختصاتی هست که بخشی از آن را باید از نگاه دُزدانه بدخواهان و نااهلان پنهان داشت و بخشی را باز گفت تا هموطنان دلیر و بردبار به توان ملّی خویش ببالند و حاصل ایستادگی خود را در دستاوردهای خدمتگزاران ملاحظه کنند.
- شک نباید کرد که نگاه نسلهای بعد، به دامنۀ این قبیل اطلاعات مستند خواهد بود و در توشۀ تجارب تاریخی این ملت اندوختهای میافزاید که در روزگار پُرحادثه سخت بهکار خواهد آمد. در نظر اینجانب، بهعنوان مسئول هیئت مذاکرهکننده و وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران که همراه با همکاران عزیزم افتخار داشتیم تا در این راه ناهموار برای رویارویی با سیاست امنیتیسازی ایران گام برداریم، این نیز بخشی از مأموریت است تا در روزهای باقی مانده از مسئولیت، گزارشی مختصر، اما دقیق، از آن تکاپوی دشوار دیپلماسی ایران به هم میهنان تقدیم کنیم؛ گزارشی که از طریق آن، میتوان دامنۀ شناخت آنان از ظرائف و دقایق این مهم را افزایش داد و بر عنصر «دانایی ملّی» افزود.
گذری در تحولات پیشین
- این گزارش مشخص خواهد کرد هیئت مذاکراتی، پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1392ش، در کدام وادی گام نهاد. همچنین بستر دو مسیر مذاکراتی را که یکی در قالب مذاکرۀ رسمی و علنی با «پنج بهاضافۀ یک» برقرار بود و دیگری به شکل مذاکرۀ پنهان و محرمانه با آمریکا در مسقط طی یک سال و نیم پایانی دولت دکتر احمدینژاد گشوده شده بود، مورد مطالعه قرار خواهد داد.
گزینههای پیش رو
- در آخرین روزهای کاری دولت حجتالاسلام خاتمی، هنگامیکه در 5/3/1384ش، کنفرانس بازنگری پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای میرفت بدون صدور بیانیه و اخذ نتیجه به پایان رسد، دکتر ظریف یک روز قبل از پایان این اجلاس گزارشی با عنوان «گزینههای پیش رو» برای مقامات عالیرتبۀ نظام تهیه و ارسال کرد.
- تحلیل دکتر ظریف همچنین یادآور شده بود تدوین مقررات در شورای امنیت دیگر همچون گذشته نیازمند روندهای کند و «دست و پاگیر» برای نیل به اجماع در مورد تکتک عبارات مورد مذاکره میان 190 کشور، و پس از آن تصویب اسناد توسط مجالس تعداد قابل توجهی از کشورها برای اجرایی شدن نخواهد بود. فلذا دور نیست که تدوین مقررات در شورای امنیت بسیار سریع و با سلطۀ کامل سیاسی و فنی آمریکا صورت گیرد. این گزاره نیز اضافه شده بود که مقررات مصوّب شورای امنیت از نظر حقوقی براساس منشور برای همۀ اعضا لازمالاجراست و هیچ نیازی به تصویب داخلی ندارد.
پیشبینی انتقال پروندۀ ایران از شورای حکام به شورای امنیت
- دکتر ظریف طی آن گزارش تأکید کرده بود که وضع مقررات کلی بینالمللی در زمینۀ چرخۀ سوخت حتی در شورای امنیت بسیار دشوار و در کوتاهمدت نامحتمل بوده، پس بعید خواهد بود موضوع ایران از منظر یک موضوع غیربحرانی و برای مباحثات کارشناسی وارد دستورکار شورای امنیت شود.
عدم پایبندی یا نقض تعلیق
- گزارش به این نکته نیز توجه داده بود که ارجاع موضوع ایران از سوی شورای حکام به شورای امنیت از نظر مقررات تنها در صورت «نقض تعهد عدم انحراف» ممکن بود. لکن مبانی و بهانههای متعددی از سوی آمریکا برای توجیه این امر در غیاب مسئلۀ عدم انحراف نیز در نظر گرفته شده که شامل دو مورد میگردید. نخستین آن؛ عدم پایبندی[1] به مقررات پادمان که خود میتوانست زمینۀ ارجاع به شورای امنیت گردد. برای این منظور در گزارشهای متعدد و قطعنامههای مختلف «نقض تعهد پایبندی[2]» ذکر شده بود که به باور دکتر ظریف در زمان مناسب برای این کار از آن استفاده میشد[3]. دومین مورد؛ نقض تعلیق بود که آن هم در قطعنامههای متعدد شورای حکام بهویژه قطعنامۀ سپتامبر و نوامبر / شهریور و آذر سال 2004م/ 1383ش، بهکار گرفته شده و میتوانست یکی دیگر از اهرمهای لازم برای طی این مسیر باشد.
احتمالات پیش رو، پس از ورود پرونده به شورای امنیت
- گام بعدی نوشتار دکتر ظریف از بُعد پیشبینی مفروضاتِ قابل انتظار، طرح ابعاد و تبعات قرار گرفتن موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران در دستورکار شورای امنیت بود که نخست چنین یادآوری میکرد که بروز چنین شرایطی منحصر به تحریمهای اقتصادی نشده، بلکه با تبدیل شدن به تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی، اسباب انزوای سیاسی و آسیبپذیر شدن ایران در مقابل تهدیدات سیاسی و نظامی جهانی و منطقهای و امنیتی شدن[4] برخورد جهانی با کشور را بهدنبال میآورد؛ پدیدهای که بیتردید با محدود شدن توان تأثیرگذاری کشور و تکبعدی شدن نگاه جهانی به ایران سبب میشد، رویکرد سایرین به همۀ مسائل، پیشنهادها و نظرات کشور قالب امنیتی پیدا کند. بنابر چنین رهیافتی، دکتر ظریف در نوشتار خود توجه میداد که ورود به دستور کار شورای امنیت نقطۀ شروع موضوعات بود و نه پایان آن.
الزامات گذر از بحران و ادامۀ مذاکره
- تأکید دیگر نوشتار دکتر ظریف آن بود که بروز چنین وضعیتی سبب میشد پس از هر بحران و کوشش برای مهار آن، مجبور شویم که از نقطۀ پایینتری برای یافتن راهحل مسیر را دنبال کنیم. وی با بهرهگیری از تجربه مذاکرات چند ماه قبل در لندن تاکید کرده بود که تعجیل در رسیدن به نتیجه، تنها به تأخیر در دستیابی به راهحل ممکن میانجامد.
تمایل به ارتباط مستقیم در طرفهای اصلی
- در ماههای آخر دورۀ نخست ریاست جمهوری آقای دکتر احمدینژاد همان اِشکال مورد اشاره، یعنی ورود اطرافیان رئیسجمهور در پروندۀ مذاکراتی سبب شد تا فرایندهای متعدد و رقابتهایی تازه آغاز شوند. قائممقام وقت وزارت امور خارجه، [مرحوم] مهندس حسین شیخالاسلام طی مصاحبهای بهروشنی و صراحت در این زمینه بدینگونه سخن گفته است.
دیداری باحاشیه
- تنها موضع آشکار بر ضد آن مذاکره را بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) با انتشار بیانیهای گرفت که خبرگزاری فارس در ساعت 15:51 مورخ 14/7/1388ش، خبر آن را با عنوان «مذاکرۀ هیئت ایرانی و آمریکا مجاهدان جبهۀ مبارزه با استکبار را شگفتزده کرد»، در سایت خود بارگذاری کرد. این ناظر داخلی با استناد به نگرش رهبری برای محدود نگاهداشتن موضوع مذاکرات به مباحث هستهای، از اینکه مذاکره با «پنج بهاضافۀ یک» در ژنو «خارج از مسائل حقوقی پروندۀ هستهای ایران و حاصل زیادهخواهی مدعیان دموکراسی بوده»، به محکومیت آن پرداخت.
معمای ژنو و پرسشهای مهم
- بیم از ناکامی در مسیر ارتباطی تازه با تهران و بروز تبعاتی همچون افتضاح ایران ـ کنترا، یا امید به موفقیت و حرکت در مسیر جلوگیری از برنامۀ هستهای نظامی ایران، دو روی سکۀ بازی آمریکاییها در قالب «پنج بهاضافۀ یک» بود که بهنظر میرسد در همان زمان طراحی، به این احتمال نیز اندیشیده شده بود، که در صورت لورفتن موضوع، در مقابل شرکای خود شرمنده نباشند.
درخواست برای تحلیل قطعنامۀ 1929
- با گذشت یک روز از توافق سهجانبه در تهران مشخص گردید برخلاف مفاد بند چهار بیانیۀ تهران که سه کشور برپایۀ آن تصور داشتند این بیانیه «آغاز همکاری میان ملل» را نوید میدهد، نه تنها این همکاری محقق نشد، بلکه هیچیک از اعضای دائم شورای امنیت هم با پیشنویس توزیع شدۀ قطعنامۀ تازۀ آمریکا در آن شورا ابراز مخالفت نکردند.
- همان زمان از دکتر ظریف که در آن زمان خانهنشین بود، خواسته شد گزارشی در موردقطعنامۀ 1929 تنظیم کند. ایشان در دیباچۀ گزارشی که در خرداد 1389ش، ارائه داد، به صراحت بیان داشت «آنچه که نگاشتهام یقیناً خوشایند نیست و برای بنده نیز منفعت و بهرهای نخواهد داشت، اما هیچگاه رسم نداشتهام که در ارائۀ تحلیل، مطلبی خلاف آنچه که بر اساس مطالعات و تجربیات بهدست آوردهام بیان کنم. خوشحال خواهم شد اگر فهم من از واقعیات اشتباه باشد، ولی متأسفانه و با کمال تواضع آنچه که تاکنون در این زمینه پیشبینی کرده بودم و برای طرح آن بهای قابل توجهی نیز پرداختهام به وقوع پیوسته است».
- دکتر ظریف در گزارش خود توجه داد که قطعنامۀ 1929 «طولانیترین» و «محکمترین» قطعنامۀ شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران است که در مقایسه با قطعنامههای قبلی از لحاظ کمی و کیفی جهش قابل توجهی دارد. قطعنامه با 24 بندمقدماتی، 38 بند اجرایی و 4 ضمیمه مجموعاً در 18 صفحه تنظیم شده که از لحاظ حجم، دو برابر مفصلترین قطعنامۀ قبلی (1737) است. این قطعنامه تحریمها و محدودیتهای مندرج در قطعنامههای قبلی را تکرار ننموده، بلکه فقط در چند کلمه تمامی آنها را مورد تأکید قرارداده و بعضاً گسترش داده است. افزون بر آن در چندین حوزۀ جدید، تحریمهای قابل توجهی وضع گشته و مقررات تازهای دربارۀ نحوۀ اعمال تحریمها برقرار ساخته است.
راهکارهایی در برابر واقعیت موجود
- بخش دیگر از گزارش 25/3/1389ش، دکتر ظریف، متمرکز به بررسی راهکارهایی در قبال واقعیات قطعنامۀ 1929 با عنایت به وضعیت داخلی جمهوری اسلامی ایران و شرایط پس از انتخابات سال 88 بود. به روشنی در متن اشاره شده بود که وضعیت آن زمان نتیجۀ رفتار حساب شدۀ آمریکا طی پنج سال قبل، خاصه پس از انتخاب خانم کاندولیزا رایس به وزارت خارجه و نهایتاً در 18 ماه پس از انتخاب آقای اوباما از یک سو و رفتارهای احساسی و عوامزده یا حداکثر تاکتیکی دولت جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر بود.
- بر اساس گزارههای فوق دکتر ظریف به صراحت و شفافیت نتیجهگیری کرده بود که «هیچ راهکار بدون هزینهای برای تغییر وضعیت فعلی متصور نیست».
روندهای همزمان در روزهای شلوغ مسقط
- پروندۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران بهنحو شگرفی یکسال پس از گزارش خرداد 1389ش، دکتر ظریف که در بند چهارم آن به «تهدیدهای طراحی شده قطعنامۀ 1929» منجمله از کارانداختن ناوگان حمل و نقل کشور به عنوان یکی از اهداف اصلی قطعنامه توجه داده بود، با تحولاتی تازه وارد مسیری متفاوت شد. طی گزارش مورد اشاره، این هشدار به روشنی آمده بود که بهمنظور طراحی مناسب برای کاهش خسارات تحریمها و آمادگی برای برخورد با آثار فوری آنها ضروری است، پیشنهادهایی در سطح تصمیمگیران نظام مطرح و دنبال شود، زیرا «برخی آثار تحریمهای جدید مانند امکان توقیف کشتیهای شرکت کشتیرانی و مؤسسات وابسته میتواند فوری و غافلگیر کننده باشند».
- اطلاعات موجود نشان میدهد مقارن همان ایام، مهندس محمد سوری یکی از باسابقهترین مدیران صنعت حملونقل کشور که برای بیش از دو دهه مسئولیت شرکت نفتکش جمهوری اسلامی ایران را عهدهدار بود، طبق روایت شفاهی خود بهمنظور تشریح تبعات قطعنامه و تحریمها در تیرماه 1390ش، با دکتر ولایتی مشاور امور بینالملل مقام معظم رهبری در بیمارستان مسیح دانشوری به گفتگو مینشیند. او طی آن گفتگو در پاسخ به پرسش دکتر ولایتی مبنی براینکه «آیا راهحلی برای رفع مسائل تحریم وجود دارد؟» اشاره میکند: برای حل مشکلات جاری ناوگان دریایی باید با واسطۀ یک کشور دوست مانند «ترکیه، چین، عمان و امثالهم» که در تجارت دریایی کشور سهم دارند، مسائل را به صورت پنهانی با ایالات متحدۀ آمریکا حل کرد. دکتر ولایتی با نفی ارتباط از طریق ترکیه به دلیل برخی ملاحظات سیاسی آن زمان که ایبسا برخاسته از مسائل سوریه بود، چین و عمان را مناسب تشخیص داد.
- این روایت در روزنامۀ شرق به تاریخ 26/12/1397ش، نشر شده است.
روند رسمی از کجا آغاز شد؟
- آنگونه که آقای سوری روایت می کند؛ وی همان لحظه این نظرات شفاهی وزیر خارجۀ وقت را مکتوب کرده، به رویت ایشان رسانده و پس از برخی اصلاحات ویرایشی از سوی دکتر صالحی، در اولین فرصت آنچه را که دیگر «پیشنویس دکترصالحی» بایدنام نهاد، به دکتر سالم تحویل میدهد.
«گامبهگام» از استانبول یا گام عملی جان کری از واشنگتن؟
- کمتر از دو هفته پس از دریافت نامۀ دوم اوباما در فروردین 1391ش، و بعد از مدتها که مذاکرات متوقف شده بود، تحولی مهم روی داد. در اجلاس استانبول[5]، آمریکاییها در کنار سایر کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» درخواست خود برای اجرای «فوری» قطعنامههای شورای امنیت را کنار نهاده و از یک روند «گامبهگام» که روسیه از آن سخن میگفت، جانبداری کردند. دولت دکتر احمدینژاد و مذاکره کنندۀ ارشد آن، دکتر جلیلی هم پس از مدتها تبلیغ که پروندۀ هستهای ایران بسته شده، در استانبول اذعان کردند هنوز مذاکره را باور دارند و ایران حاضر است برای «موضوع تمام شدۀ هستهای» نه تنها به میز مذاکره بازگردد، بلکه با اندیشۀ پیشنهادی «گامبهگام» هم همراهی نشان دهد. براین اساس مذاکرات استانبول نقطۀ عطفی تازه شد، چرا که طی آن نوعِ رویکرد طرفها به مذاکره، تغییری اساسی پیدا کرد. ازاینرو طرفها در مصاحبههای خود بعد از استانبول این جلسه را موفقیتآمیز توصیف کردند.
چرایی تصمیم کاخ سفید برای ورود به مذاکرات دوجانبه
- اگر برای لحظهای ذهن خویش را از آنچه زمینۀ ابتکار را فراهم آورد، آزاد کنیم و فارغ از آنکه گام نخست را کدام جهت برداشت به موضوع نگاهی تازه اندازیم، با یک پرسش دیگر هم روبهرو خواهیم بود: آیا آنچه زمینۀ ورود آمریکا را به مذاکرات فراهم کرد به واقع ابتکار شخصی سناتور کری و عزم رئیس جمهور اوباما بود یا الزاماتی دیگر هم در پشت این انگیزه مهم وجود داشت؟
تبادل سوخت با «ملّتها»
- در جریان مصاحبۀ مطبوعاتی دکتر جلیلی اشاره کرد: یکی از بحثهایی که مطرح میشود موضوع تبادل سوخت است. آنگاه دبیر وقت شورای عالی امنیت ملّی در تشریح چگونگی تبادل سوخت هنگام مصاحبۀ مطبوعاتی مشترک با خانم اشتون از این ادبیات بهره جُست: «موضوع تبادل سوخت در چهارچوب همکاری بین ملّتها میتواند شکل بگیرد اما وقتی میگوییم همکاری میان ملّتها برای استفادۀ صلح آمیز از انرژی هستهای لازمۀ آن این است که هرگونه اقدام و حرکتی باید با نگاه به همکاری باشد یعنی باید مبتنی بر رویکردی باشد که به حقوق ملّتها احترام میگذارد و از اقدامی که موجب مقابله با حقوق ملتها میشود اجتناب کند و یا اگر بوده آن را تصحیح کند».
- طبیعی به نظر میرسید نمایندۀ عالی اتحادیۀ اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی که به نمایندگی از سوی اتحادیه، نیز پنج دولت عضو دائم شورای امنیت همراه با آلمان، به استانبول آمده بود، در آن میان نمیتوانست درک کند چگونه موضوع تبادل سوخت را که در چهارچوب همکاری بین «ملّتها» از سوی دکتر جلیلی امکانپذیر دانسته شده را وی باید در سطح دولتها پیگیری کند. از اینرو در سادهترین نگرش دریافت طرفهای مذاکرهکننده از موضع دکتر جلیلی آن شدهبود که ایران ارادهای برای مذاکره ندارد. لذا خانم اشتون ناخرسندانه در گفتگوی رسانهای بیان داشت: «ناامید شدهام» و قراری برای گفتگوهای جدید هم گذاشته نشد.
تحلیل شرایط کشور در آستانۀ ورود به مذاکرات مسقط
- گزارش همچنین تأکید داشت که کشور از سال 1384ش، به بعد، دو سیاست متعارض در نقطه مقابل یکدیگر را دنبال کرده است. به این معنی که دولت وقت همزمان با تغییر سیاست در مقابل غرب در عرصۀ هستهای، در زمینۀ اقتصادی از طریق واردات فزاینده با اتکا به درآمدهای نفتی، به سمت ادغام یکطرفه در نظام اقتصاد جهانی گام برداشته بود.
- متن این تحلیل سپس نتیجه میگرفت که دنیای غرب پس از حصول اطمینان از اینکه نفت و درآمدهای حاصل از صادرات آن به درون زندگی مردم وارد شده، اعمال محدودیت بر بهرهمندی از درآمدهای نفتی را، با علم به اینکه مسائل اقتصادی از اثرگذاری زیادی برخوردارند، بهطور جدی در برنامۀ خود قرار داده است. از آنجاییکه نفت در اقتصاد ایران نقشی تعیین کننده داشته و این نقش در دولت نهم و دهم افزایشی چشمگیر یافته بود، اقتصاددانان مشارکت کننده در تدوین گزارش به توضیحی مختصر در مورد تحولات این بخش در فرایند تحریم پرداختند.
مسقط (1)؛ حاصل تقدیر بود و نه تدبیر
- بنابرتحلیلهای موجود، مذاکرات دوجانبۀ محرمانه میان ایران و آمریکا در عمان، در حقیقت کوششی برای تغییر فضای ایستای «پنج بهاضافۀ یک» بعد از ناکامی در مسکو به یک فضای جدید بود. پس از مجموعه پیامهای متعدد و متنوع مبادله شده که گزارش آن پیش از این با دقت و تفصیل آمد، عطفی مهم که میتوان آن را نقطۀ عزیمت به سوی مذاکره با دعوت کتبی آمریکا دانست تاریخ 10 ژوئن 2012م/ 21 خرداد 1391ش بود. شک نیست که حتی در آن زمان نیز دربارۀ ترکیب هیئت و موضوع مذاکره ابهام وجود داشت اما وقتی در این تاریخ پیام دعوت از سوی کاخ سفید با ذکر محل و زمان مذاکره به میانجی تحویل داده شد، با برداشتن گامی مسئولانه در دعوت به مذاکره از منشأ آمریکا برگی تازه در پروندۀ این داستان ورق خورد. لذا از آن زمان به بعد به روشنی باید گفت مسیر با پیشنهاد آمریکا و به وساطت سلطنت عمان گشوده شد و سرانجام با ملاحظات فراوانکه بیان خواهد شد، این روند توسط ایران مورد استقبال قرار گرفت.
پیام جان کری و ارزیابی مذاکرات در تهران
- پس از پایان مذاکره، وقتی مشکل در رابطه با مبنای مذاکره نمایان شد، از سوی سناتور کری طی ایمیلی به دکتر سالم الاسماعیلی پیام داده شد: به ایرانیها بگویید هیئت اعزامی اختیار مذاکره در محتوا را نداشت و هیئت پیشرو بود. دوستان مقابل لازم است بدانند شناسایی حق غنیسازی به عنوان بخشی از مذاکره روی میز است، در مذاکرات آتی، ان.پی.تی. و تعهدات ایران طبق تعهدات بینالمللی و اسناد مبنا خواهد بود. دربارۀ اصرار اعضای هیئت آمریکایی پیرامون جزئیات، برداشت منفی نشود. نکات کلیدی برای شما غنیسازی و برای ما اطمینان از صلحآمیز بودن برنامه است. برای رسیدن به این موارد مذاکره باید دنبال شود.
ارزیابی مذاکرات در تهران
- در تهران آنگونه که دکتر صالحی در خاطر دارند ارزیابی مقام معظم رهبری دربارۀ این دور از مذاکرات با این مضمون به ایشان ابلاغ میشود که ملاحظه میکنید آمریکاییها به آن متنی هم که شما نقل کردید پایبند نیستند، لذا در جلسۀ اول نه تنها به رد موضوع مورد نظر (حق غنیسازی برای ایران ـ ثبت فتوای رهبری) اکتفا نمیکنند بلکه حتی در پیام اخیر جان کری به عمانیها موضوع پایبندی ایران به تعهدات بینالمللی نیزیکی از موضوعات مورد بحث معرفی شده که منظورشان تعلیقغنیسازی بر اساس قطعنامۀ شورای امنیت است. بنابراین آمریکاییها با این نوع برخوردها زمینهای را برای مذاکرات باقی نگذاشتند.
مقایسه میان دو الگو: «پنج بهاضافۀ یک» یا «دو بهاضافۀ یک»؟
- آقایان صالحی و عراقچی در ادامۀ ارزیابی خویش و پس از این تحلیل اشاره بر این نکته دارند که در هر حال اکنون جمهوری اسلامی ایران با دو روند مذاکراتی مواجه است: «پنج بهاضافۀ یک» و «دو بهاضافۀ یک» که هرکدام مزیتها و معایب خود را دارند. در نگاه وزیر و معاونش در الگوی «دو بهاضافۀ یک» با یک کشور مواجهیم که کشور اصلی هم هست و مدعی است هیئت اصلی خود را با اختیار تام برای هرگونه توافق حتی بدون لزوم سؤال از واشنگتن میفرستند، حال آنکه در «پنج بهاضافۀ یک» با شش کشور مواجهیم با تمایلات و اهداف متفاوت که هماهنگی بین خود آنها و رسیدن به تصمیم واحد ــ اگر غیرممکن نباشد ــ سخت زمانبَر است. در «پنج بهاضافۀ یک» روند علنی و کاملاً شفاف هست که تمام جزئیات آن تقریباً بلافاصله روی آنتنها میرود لذا هیچ طرف امکان انعطاف از مواضع خود را ندارد. جمهوری اسلامی ایران با «پنج بهاضافۀ یک» در حقیقت مذاکره نمیکند بلکه اعلام مواضع میکند.
تکاپوی میانجی: زنده نگاهداشتن اُمید
- اطلاعات بعدی نشان میدهد این اشاره که میانجی گاه نقشی مستقل در پروندۀ مذاکراتی ایفا کرد؛ مواقعی بر پایۀ درک خود مانع از نزدیکی زودهنگام طرفین به هم گردید؛ گاه به پیشرفت موضوع شتاب میبخشید و گاه در برابر روندها مانع میگذاشت، سخن درستی است.
آلماتی (1)؛ پیامی که گرفته نشد!
- یکی از اقدامات دیگر آمریکا در دستۀ اعمالِ انعطافهای درخواستی در دیدار آلماتی که بهروشنی قابل نشانۀ گذاری بود، تصمیمی بود که خانم وندی شرمن پس از پایان مذاکرات در روز نخست گرفت. وی با ترک صندلی خود به سوی طرف ایرانی آمد و ایستاده شروع به گفتگو با دکتر جلیلی کرد. آنچه او گفت روشن، ساده و معنادار بود. خانم شرمن به دکتر جلیلی گفت: میدانیم آنچه امروز در پیشنهادهای اصلاحشدۀ ما به شما عرضه گردید کوچک است و شما در بحث برداشته شدن تحریمها علاقهمند به گامهای بلندتر هستید. معتقدیم در این خصوص و رفیعتر از آن در موضوعات مهم و استراتژیک میتوانیم با یکدیگر گفتگو کنیم. این گفتگوها از طریق کانالهای دیگری که داریم مقدور است. من آمادگی ملاقات دوجانبه با شما را به هر شکل و در هر کجا که باشد دارم ولی حساسیتهای شما را برای عدم ملاقات درک میکنم و به آن احترام میگذارم.
- کلیدواژههای معاون وزیر خارجۀ آمریکا به مقام ایرانی در مذاکرات، اذعان به نابرابری پیشنهادهای آنها در برابر انتظارات ایران؛ همسطحی میان برداشته شدن تحریمها با گامهای بلندتر؛ دامنۀ رفیعتر مذاکرات در سطوحی استراتژیک و در نهایت جمعبندی این سه عنصر و پیام هدایت این مسائل به «گفتگو از طریق کانالهای دیگری بود که داریم».
مسقط (2)
- تصمیم آقای خاجی در پاسخی که بیان داشت، مبتنی بر این بود که زمینۀ بازگشت دوباره به ابراز مواضع رسمی را از محیط مذاکره دور کند، لذا بهصراحت پاسخ داد: دستورالعمل من این بوده که به محض شنیدن هرگونه مطلبی که بوی تهدید بدهد و یا در مورد قطعنامههای شورای امنیت، تعهدات بینالمللی و امثالهم باشد، سالن را ترک نموده و مذاکرات را خاتمه یافته اعلام کنم. حضور ما مسبوق به مکاتبات مشخص میان طرفین از طریق واسطۀ عمانی است لذا نمیتوان و نباید بدون توجه به آن مکاتبات به عنوان مبنای کار، از نقطۀ جدیدی شروع کنیم.
دیدار با سلطان قابوس و نامه او
- «وقتی که ما به اصطلاح دیدیم که به تفاهم بدون حَکم نمیتوانیم برسیم، پیشنهاد کردم که یک عامل سومی را بهکار بگیریم که درواقع مذاکرات شکست خورده تلقی نشود، چون روند داشت بدون نتیجه طی میشد. آقای ویلیام برنز هیچوقت نه نگفت، آنجا هم وقتی پیشنهاد را شنید گفت بررسی و با کری مطرح میکنم.... بنابراین آن ملاقات با سلطان تعیین کننده بود؛ چرا که من به ایشان گفتم اگر اعتماد رهبری من به شما نبود، من الان اینجا نبودم. به شما اعتماد کردند و مکاتبههایی که قبل از آن قضیه شما داشتید و دکتر سالم از طرف شما داشت مورد عنایت واقع شد، ولی امروز شرایط این است، اگر از توافقات اولیه عقبنشینی صورت دهند ما آنرا از چشم شما میبینیم، لذا شما باید کمک کنید که مذاکرات در چهارچوب حقوق ما ادامه پیدا کند و شما موفق باشید. سپس پرسیدم آقای برنز بالاخره پیشنهاد مرا با شما مطرح کرد یا خیر. گفت چه پیشنهادی؟ گفتم صحبت این بود که به شما پیشنهاد کند تا جنابعالی بهعنوان میزبان یک نامهای به دکتر احمدینژاد و همتای آمریکاییاش بنویسید و گزارش پیشرفت مذاکرات را بدهید. سلطان پرسید توافق چه بود. گفتم توافقمان دو تا نکته بود، یکی اینکه ما توافق کردیم که مسائل هستهای را بهصورت جامع حلوفصل کنیم و مقطعی، خاص و محدود به یک نقطه نشود. در حقیقت کل مسئلۀ هستهایمان را حلوفصل بکنیم، و دوم اینکه توافق کردیم که آمریکا غنیسازی را به رسمیت بشناسد. سلطان پاسخ داد: خُب اینها را به من گفت. گفتم ما هم همین را میگوییم که به شما میگوید ولی مستقیم بیان نمیکند. مناسب است جنابعالی به عنوان میزبان نامهای به دو رئیس جمهور بنویسید و به عنوان نتیجۀ کار نشست دو هیئت اعلام فرمایید این را شما بنویسید به ما بدهید. سلطان رو کرد به وزیر دربار که در جلسه بود و گفت: مگر نگفت؟ بنویسید حرفها را. گفتند چرا به ما گفت. بعد سلطان رو کرد به من و پرسید شما کی میروید. گفتم نیمهشب چون دیگر مذاکره تمام شده و دارم میروم. سلطان خیلی روشن گفت: میتوانید پیشنویس نامهای را که میخواهم بنویسم شما برای من تهیه کنید؟....».
مشکلات داخلی: پاشنۀ آشیل ایران در مذاکرات!
- دکتر صالحی از آن روزهای سخت، چنین به خاطر دارد: خدمت رهبری رسیدم و موافقت فرمودند مشروط بر اینکه مذاکره برای مذاکره نباشد و دستاوردی داشته باشد تا معلوم شود هدف سوءاستفاده نیست. پس از بالا و پایینهای زیادی که در مذاکرۀ نخست شد آنها گفتند: «آمده بودیم برای آزمونِ آمادگی شما که محقق شد». اما این حاصل به هرحال مُحاق رفت، تا اینکه دکتر لاریجانی در زمانی که نام دکتر ولایتی مطرح بود، به وسط میدان آمدند و حاصل اقدامات ایشان نتیجه داد تا اینکه به جلسۀ آخر و به سمع رهبری رسید.
مواضع رهبری
- در کشاکش تحلیل نشست آلماتی (1) و احتمالاً پیش از تدوین و تحویل گزارش کارشناسان فنی خدمت مقام معظم رهبری که در آخرین روز سال 1391ش، به تهران بازگشتند، ایشان در یکم فروردین 1392ش، در سخنرانی سالانۀ نوروزی معمول خود در مشهد مجدداً به تأثیر تحریمها پرداختند. این سخنرانی هم در خارج از ایران مخاطبان مشخصی داشت و هم در سرای سیاست داخلی، پیامی روشن برای مخاطبانی خاص بود که در روند مسائل مرتبط با پروندۀ هستهای ایفای نقش و مسئولیت مینمودند.
پذیرش حق غنیسازی: شایعه، تصور، واقعیت؟
- در یک تناقض آشکار، گروهی از مخالفان توافق ژنو ادعا میکردند که در توافق ژنو غنیسازی در خاک ایران به رسمیت شناخته نشده است. به عبارت دیگر همانهایی که عدم اشاره به غنیسازی زیر 20 درصد را به معنی پذیرش تلویحی غنیسازی میدانستند، پذیرش صریح غنیسازی در توافق ژنو را به دلیل عدم اشارۀ صریح به داخل خاک ایران مورد تردید قرار میدادند.آنچه این تصور غیرحقوقی را در ذهن مذاکرهکنندگان وقت پروراند، تفسیر ایشان بدون ارائۀ هیچ سند یا موضع آشکار و اعلامیِ طرف مقابل و تنها با اتکا به روایتی منقول از خود ایشان با استناد به قرائت متنی از طرف اوباما در نشست 26/1/1391ش، استانبول است:
گزارش به رئیس جمهور منتخب
- دکتر صالحی: ما قرار بود برنامۀ [گفتگوی مسقط] را بگذاریم برای جلسۀ سوم. دیگر تمام چیزها روشن بود که برویم شرایطمان را بالاخره پیش ببریم که ما رسیدیم به آستانۀ انتخابات خودمان، توجه میفرمایید که دفتر حضرت آقا با من تماس گرفتند و گفتند نظر حضرت آقا این است که صبر بکنید و انتخابات ما انجام بشود و رئیس جمهور بعدی متولی ادامۀ کار بشود. که بعد انتخابات انجام شد و آقای دکتر روحانی آمدند. از زمان انتخاب تا زمان تنفیذ حدود یک ماه بود. ایشان کمیتههای سیاسی، اجتماعی، نمیدانم یک سری کمیته درست کرده بودند. در کمیتۀ سیاسیاش آقای دکتر ظریف بودند و تعدادی از دوستان آقای واعظی، آقای زمانینیا و اینها. من با آقای عراقچی چون که عراقچی آن موقع معاون ما بود و نمایندۀ وزارت [خارجه] بود با پنج بهاضافۀ یک به اتفاق آقای دکتر جلیلی میرفتند، آقای خاجی نمایندۀ وزارت [خارجه] بود در مسیر دوم، من به این دو تا گفتم بروید آقای ظریف را، آقایان دوستان را، همه را در جریان قرار بدهید و اسناد را ببرید. بعد هم من گزارشی مختصر نوشتم با همۀ این اسناد برای آقای روحانی، [خودم هم] خدمت آقای روحانی رفتم همۀ اینهایی که برای شما گفته شد. گفتم. آقای روحانی؛ این هم نامۀ آقای سلطان! گفت باورنکردنی است یک همچنین عبارتی، یعنی غیرقابل باور است، غیرقابل باور است، گفتم بههرحال تا اینجا آمده بقیهاش [را] هم ادامه بدهید انشاءالله مبارک باشد. آن [دیدار با آقای روحانی] زمانی بود که هنوز وزرا و اینها تعیین نشده بودند، که بعد آن وقت که دولت یازدهم تشکیل شد و آقای ظریف آمدند و دیگر در جریان قرار گرفتند
خطوط کلی طرح جامع دیپلماسی هستهای
- چند روز پس از اعلام قطعی نتایج آرای انتخابات در سال 1392ش، و پیروزی دکتر حسن روحانی و پیش از تصمیمگیری در خصوص اعضای دولت، دکتر ظریف که در آن زمان مشاور ایشان در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، از سوی دکتر روحانی فراخوانده شد.
- هنگامیکه دکتر ظریف طرح خود را به دکتر روحانی ارائه داد، بهعنوان یک جملۀ کلیدی در انتهای آن نوشت لازمۀ طی این مسیر «اجماع داخلی و وفاق ملّی» است. درحقیقت او نیک میدانست که بزرگترین دستاورد آمریکاییها و صهیونیستها «ایجاد اجماع امنیتی علیه ایران» از طریق تصویب چندین قطعنامه تحت فصل هفتم منشور ملل متحد بوده است.
- طرح دکتر ظریف با عنوان «خطوط کلی طرح جامع دیپلماسی هستهای» نگارش یافت و در پیوست خود، یک جدول و یک ترتیبِ زمانبندی برای طی مقاصد پیشرو را به همراه داشت. طرح یاد شده واجد نُه سرفصل کلی بود. نخستین آن؛ در بیان اهداف کلانی که کشور میبایست آنها را بهعنوان بستر هر اقدامی در نظر گیرد، به چهار مؤلفۀ حفظ دستاوردهای هستهای کشور، غیرامنیتیسازی مسئلۀ هستهای ایران، تغییر نگرش امنیتی ـ نظامی به وضعیت کشور در سطح جهانی و رفع موانع توسعۀ ایران اشاره شده بود.
- بُنمایۀ اندیشۀ «خطوط کلی طرح جامع دیپلماسی هستهای»، یک معماری ذهنی در فضای تجسم عینیِ شرایط برپایۀ اخبار و اطلاعات عمومی رسانهها و لایههایی محدود از مباحث درون برخی جلسات مورد اشاره، به مانند نشستهای دکتر لاریجانی بود. به همین دلیل در طرح مزبور، به ضرورت تعلیق موقتی غنیسازی اشاره شد، زیرا در تجربۀ شورای امنیت ملل متحد غیرممکن بهنظر میرسید آمریکا یا دیگر اعضای دائم شورای امنیت بدون اجرای قطعنامهها، ولو به مدت کم، حاضر باشند همۀ آنها را یکباره بردارند؛ که البته آنچه در برجام محقق شد، امری در حد معجزه و بسیار فراتر از این برآوردها بود؛ از جمله اینکه حتی بدون یک لحظه اجرا، همۀ قطعنامهها لغو شدند.
انتقال پروندۀ مذاکرات هستهای
- دکتر ظریف زمانی تصمیم به ورود به این صحنه و پذیرش مسئولیت با جمع همۀ جوانب را گرفت که علاوه بر دکتر روحانی و جمع زیادی از خیرخواهان، همسر و فرزندانش نیز برخلاف همیشه به پذیرش آن مسئولیت اصرار کردند. و او زمانی که حتی در خانه مفری نیافت، با توکل به ذات اقدس خداوندی تصمیم گرفت اگر آبرویی دارد، آن را در مقابل وجدان خود و تاریخ با خدا معاوضه کند. لذا نهایتاً دکتر ظریف بهعنوان گزینۀ مناسب مورد موافقت قرار گرفت و مسئولیت وزارت خارجه با پیشنهاد ریاست جمهوری و رأی اعتماد نمایندگان مردم به وی واگذار شد.
تعیین اهداف و بررسی موضوعها؛ پیشنیاز اقدام
- تعیین روشن و بیپیرایۀ اهداف برای هیئتی که قرار بود مسئولیت مستقیم مذاکرات را دوشادوش یکدیگر عهدهدار گردند و رسیدن به یک اقناع جمعی در ضرورت رعایت دقیق عبارات و گزارهها، این امکان را فراهم میساخت تا آهنگ اقدام جمعی واجد توازن و تناسب باشد. به واقع هریک از این موارد ابعاد و پیچیدگیهای فراوان داشت، بااینهمه باید در یک دستهبندی روشن ارزش هر هدف هم تعیین شود. «اذعان به حق غنیسازی و شناسایی آن حق برای ایران»، سختترین بخش کار و بزرگترین مانع پیشرو بود. تحقق هدف «حفظ فناوریهای هستهای» شامل حفظ و تداوم غنیسازی، تحقیق و توسعۀ غنیسازی، رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک، تأسیسات فردو و غیره میشد که طرفهای مقابل نسبت به همۀ آنها حساس بوده و این سلسله توانمندیها را در مسیر حرکت ایران به سمت سلاح هستهای تبلیغ میکردند. هر یک از این موضوعات، بهصورت جداگانه دربرگیرندۀ مجموعهای از بحثهای فنی و خاص میشد و رسیدن به فرمولی که بتواند «فناوری و تأسیسات و تجهیزات» را همزمان حفظ کند و همچنین اعتمادسازی نسبت به آنها را تحقق بخشد، کاری کارستان مینمود.
مسقط (3)؛ دیداری متفاوت
- جلسۀ مسقط با حضور عمانیها شروع شد. مقام بلندپایۀ عمانی صحبتی مختصر کرد و خوشامد گفت. براساس هماهنگی قبلی، قرار بود میزبان عمانی ابتدا از دکتر روانچی بخواهد باب صحبت را بگشاید؛ اما برنز بهصورت غیرمترقبه گفت از دوستان عمانی تشکر و خواهش میکنیم ما را تنها بگذارند. این برخورد بسیار عجیب بود، زیرا در مذاکرات قبلی عمانیها در طول گفتگو حضور داشتند. دکتر روانچی بلافاصله ابراز داشت از نظر ما همراهی برادران عمانی مشکلی نیست. ولی عمانیها که احتمالاً از پیش در جریان قرار گرفته بودند، داوطلبانه جلسه را ترک کردند.
- اگرچه با آن ورود آغازین آقای برنز این احساس ایجاد شد که چرخ مذاکرات خیلی سخت به حرکت درآمده است؛ اما در همان جلسۀ یکم، مذاکرهکنندگان ایرانی دریافتند که مذاکره به آهستگی در حال پیشرفت است. برداشت هیئت ایرانی چنین بود که آمریکاییها در ذهن خود غنیسازی را پذیرفتهاند و این تغییر نگرش طرف مقابل در تهران بهعنوان یک دستاورد حاصل از همبستگی ملّی و مقاومت ملّت شریف ایران مورد تأکید قرار گرفت. این تصور وقتی شکل گرفت که ویلیام برنز، رئیس هیئت نمایندگی ایالات متحده گفت: در بحث غنیسازی، «نیازهای ایران» است که گستره و حجم برنامۀ غنیسازی را مشخص خواهد نمود. حجم برنامه، گسترۀ آن، تعداد سانتریفیوژها و میزان تولید مواد باید منطبق با نیازهای ایران باشد.
انتخاب دشوار: مذاکره بر سر تحریمها یا دستاوردها؟
- نکتهای که مورد توجه مذاکرهکنندگان ایرانی قرار داشت و بارها دکتر ظریف قبل از حرکت هیئت به مسقط به آن توجه داده بود، آن بود که ابتدا باید برنامۀ هستهای تثبیت و تمام جزئیات آن مشخص گردد و سپس به موضوع تحریمها پرداخته شود. زیرا برای مقام معظم رهبری و ملّتی که متحمل این میزان از تحریمها شده بود، آنچه مهم بود اینکه در بنیانهای حوزۀ هستهای امتیازی داده نشود. دکتر ظریف نیک میدانست که اگر در آن مرحله وارد جزئیات تحریم بشود؛ جزئیات مسائل هستهای، همانا جزئیات تحریم میشد و یقیناً آن هنگام مابهازای مورد انتظار که اذعان به واقعیت غنیسازی بود، حاصل نمیآمد. به روایتی آمریکاییها از روز اول میگفتند: ما این امتیاز تحریمی را به شما نمیدهیم مگر اینکه این کار و آن کار را بکنید یا نکنید. تجربۀ مذاکراتی بر دکتر ظریف روشن کرده بود که اینترفند با هدف به بنبست رساندن موضوع است. آنچه برای ایران اصل بود حقوق هستهای بود. لذا موضع هیئت مذاکراتی اینگونه تعیین شد که اگر به جزئیات تحریم ورود کنیم، زمان ما را تضعیف میکند؛ پس از این تاکتیک استفاده شد که بدون ورود به جزئیات گفته شود که باید همۀ تحریمها برداشته شود.
ایستگاه نیویورک؛ گفتگو در حاشیۀ مجمع
- آن سفر واجد فشاری سنگین بر ذهن و جسم مذاکرهکنندگانی بود که از این زمان دیگر در قامت یک هیئت واحد مأمور شده بودند هر دو مجرای گفتگوی هستهای، یعنی آشکار با «پنج بهاضافۀ یک» و محرمانه با آمریکا را پیش ببرند. تفکیک موضوعات مرتبط، رعایت سطحبندی در طرح مسائل با توجه به دو سلول مذاکراتی کاملاً متمایز از یکدیگر؛ رعایت اقتضائات لازم هنگام ترددها بهنحویکه با توجه به تعداد بسیار خبرنگاران و زیرساختهای اطلاعاتی ـ امنیتی دیگر کشورها، وجه تبادلات پنهان و مستقیم مذاکراتی با طرف آمریکایی درز پیدا نکند و در شرایطی که هنوز مسیر گفتگو منتهی به توافقات لازم نشده، خسارتی را متوجه اصل موضوع ننماید و برخی نکات دیگر، سلسله دغدغههای هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران بود. برای بیان دشواری کار، همین بس که اعضای مذاکرهکننده باید حتی بخش محرمانۀ مأموریت خود را از سایر همکاران و اعضای نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نزد مقر ملل متحد نیز مکتوم نگاه میداشتند. تلقی چنین بود که نیویورک فرصت و موقعیتی مهم است، لذا تنظیم اولین جلسۀ وزرای «پنج بهاضافۀ یک» در نیویورک را فارغ از تشریفات متکلفی که در دورۀ مذاکرات دولت قبل برای تعیین زمان و مکان مذاکره گاه ماهها اصل مذاکره را به تأخیر میانداخت، نباید نادیده گرفت. اینجا یک ملاحظۀ دیگر هم وجود داشت: تصور آنکه روند عمان به هر دلیل ناکام ماند یا به رسانهها درز پیدا کند، درحالیکه خط تماس با «پنج بهاضافۀ یک» هنوز فعال نشده باشد، اقتضا میکرد روند آشکار مذاکراتی با «پنج بهاضافۀ یک» هر چه سریعتر شروع شود.
پیشنویس سند کاری مشترک: «اولین»ها و «پذیرفتنی»ها
- این پیشنویس در ادامۀ ادبیات نگارشی خود از همان گام نخست وارد تعلیق تحریمهای نفتی و بانکی میشد که به معنی شکاف جدی در ساختار تحریمها بود. افزون بر این نکته، تصریح میکرد که توافق نهایی یا در حقیقت مجموعه اقداماتِ اعتمادساز زماندار است و در یک دورۀ مشخص 5 یا 20 ساله ــ که به شدت مورد اختلاف طرفین بودــ به پایان خواهد رسید، آنگاه با برنامۀ هستهای ایران مانند هر عضو دیگر غیر دارندۀ سلاح هستهای پیمان ان.پی.تی. برخورد خواهد شد.
- باید توجه شود که آنچه مورد اذعان آقای برنز در اتاق مذاکرۀ محرمانه قرار گرفت، واجد ارزش قابل استناد حقوقی نبود و از این زمان تا نیل به تفاهم برجام و صدور قطعنامۀ 2231، مسیری سنگلاخ، ملتهب و دشوار در مقابل هیئت مذاکرهکننده قرار داشت تا این لفظِ بیان شده در اتاق پنهان، در برابر افکار جهانی به یک موضع آشکار، قابل استناد حقوقی و رویۀ بینالمللی مستند تبدیل و مکتوب شود.
اولین نشست وزرای خارجۀ ایران و «پنج بهاضافۀ یک»
- وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران در ادامۀ سخنان بلند خود در نخستین نشست با وزرای «پنج بهاضافۀ یک» برای اینکه از موضع محکمتری مسیر گفتگو را دنبال کند، ادبیات سخن را کمی تغییر داده و گفت: با قاطعیت تمام به شما اعلام میکنم جمهوری اسلامی ایران به دلایل سیاسی، تاریخی، راهبردی و دینی قصد تولید و استفاده از سلاح هستهای را ندارد. از نظر تاریخی، ایران خود قربانی سلاحهای شیمیایی بوده است. لذا ما برای پیشگیری از کاربرد سلاحهای شیمیایی پیشقدم بودهایم.
- ما با برتری ذاتی در منطقۀ پیرامونی خود، دلیلی برای برخورداری از سلاح هستهای بهمنظور اعمال قدرت نداریم. از نظر مذهبی هم فتوای مقام معظم رهبری بخش جداییناپذیر سیاست خارجی و امنیتی ایران است. لذا با توجه به این مطالب، هدف شما در واقع هدف ماست و هدف ما که برخورداری از برنامۀ صلحآمیز هستهای از جمله غنیسازی در خاک ایران است، باید هدف شما شود؛ زیرا برنامه هستهای ایران برنامهای بومی است و محصول تلاش و خلاقیت متخصصان کشور است. به این ترتیب، ایران برای ادامۀ برنامۀ هستهای خود نیاز به ورود به بازار سیاه نخواهد داشت و نظارت آژانس بر برنامۀ خود را بهعنوان یک سیاست اصولی پذیرفته است. این همان چیزی است که باید هدف شما باشد. ملاحظه کردید که برای اخلال در برنامۀ هستهای ایران، اقدام بهترور دانشمندان ما کردند اما این برنامه بههیچوجه با وقفه روبهرو نشد، زیرا برنامهای کاملاً بومی و متکی به نیروهای متخصص داخلی است. من اگر به جای شما و در پایتختهای شما بودم، از تهدیدها علیه برنامۀ هستهای ایران و فشارهای فزاینده علیه آن نگران میشدم، زیرا با این فشارها نمیتوان این برنامه را متوقف کرد، اما برعکس این فشارها یا برنامۀ هستهای ایران را زیرزمینی کرده یا ایران را به بازار سیاه هدایت میکند. لذا بهترین هدف آن است که آژانس بر برنامه نظارت داشته باشد که طبعاً هدف ما هم هست. پس این دو هدف، اهداف مشترک ماست و لذا در مقابل هم نیستند، بلکه میتوانند در کنار همدیگر باشند. ایجاد اعتماد میان طرفها اجتنابناپذیر است و باید از طریق مذاکرات حاصل شود، مذاکراتی که بیش از حد طولانی نبوده و به نوبۀ خود اعتمادساز باشد نه اینکه اعتمادزدایی بکند.
«جان» و «جواد»
- نخستین ملاقات در سطح وزرای خارجۀ دو کشور در 4/7/1392ش، تنها چند دقیقه پس از پایان دیدار یکساعته با اعضای «پنج بهاضافۀ یک» به درخواست طرف آمریکایی انجام شد.
- اولین جملۀ دکتر ظریف به کری این بود: «چرا اینجا؟»؛ و او پاسخ داد این اتاق تنها جایی بود که توانستیم تحت پوشش امنیتی و عدم شنود مکالمات قرار دهیم. در فاصلۀ این گفتگوی چند دقیقهای، بقیۀ اعضای دو هیئت در همان اتاق مذاکرات «پنج بهاضافۀ یک» ایستاده و با یکدیگر گفتگو میکردند، درحالیکه سایر هیئتهای «پنج بهاضافۀ یک» سالن را ترک کرده بودند. تعداد بیشماری از خبرنگاران نیز بیرون از آن فضا در آستانۀ خروجی مجموعۀ شورای امنیت منتظر شکار لحظه و مواضع بودند. دکتر عراقچی و خانم شرمن پشت درِ اتاق محل دیدار دو وزیر به انتظار ایستاده بودند. با گذشت حدود یک ربع، نوعی احساس نگرانی بهصورت طبیعی در هر دوی آنها بروز کرد. بنای هیئت ایرانی آن بود که ملاقات آن اندازه طولانی نشود که جنبۀ حاشیهای بودن خود را از دست بدهد. با ابراز نگرانی از ناحیۀ دکتر عراقچی که خانم شرمن بیدرنگ متوجه آن شد، او هم نگرانی خود را چنین ابراز داشت: «اگر ملاقات طولانی شود بقیۀ هیئتها و خبرنگاران چگونه برداشت خواهند کرد؟». در آن لحظه به طور کامل غلبۀ ترس بر نگرانی خانم شرمن هویدا بود، بیم اینکه مبادا تصور تبانی در ذهن سایر شرکای پنجگانۀ آنها بروز پیدا کند، و این البته نشانۀ بسیار جالبی برای همتای ایرانی او بود. بنابراین اگرچه در آن لحظه دکتر عراقچی مصمم بود درِ اتاق را گشوده و زمان دیدار را یادآور شود، اما عامداً چند دقیقۀ دیگر تأمل کرد تا بر آستانۀ صبر و تحمل طرف اصلی مذاکرات وقوف یابد. هنگامی که عقربۀ ساعت گذشت 25 دقیقه از زمان طرح پیشنهاد برای یک دیدار توسط آقای کری را نشان داد، تحمل خانم شرمن پایان یافت و پرسید: «موافقی زمان را به آنها یادآوری کنیم؟» و دکتر عراقچی پاسخ داد: البته. او آهسته اندکی در را گشود و از همان شیار میان در و دیوار محترمانه یادآوری کرد که تا الان 25 دقیقه شده است.
- آقای کری کمی میاندیشد و به طور کاملاً روشن میپرسد: «آیا میتوانید اقدامات اعتمادساز و شفافیت بیشتری نشان دهید؟ آیا میتوانید فردو را ببندید یا اراک را تبدیل به آب سبک کنید؟». دکتر ظریف با ملاحظۀ اینکه طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و به تأمل واداشته است، صریح و روشن پاسخ میدهد: در مورد فردو، اندیشۀ بستن این تأسیسات را اصلاً مطرح نکنید. حتی طرح این موضوع هم موجب بدگمانی میشود چون تمایل شما به حمله به بقیۀ تأسیسات هستهای ما را نشان میدهد.
تبعات گفتگوی بدون دیدار دو رئیس جمهور
- این طراحی در خارج از جمع هیئت مذاکراتی و بدون حضور وزیر امور خارجه انجام شده و پس از رایزنی میان خود به رئیس جمهور پیشنهاد شده بود. ظاهراً بدون هماهنگی رئیس جمهور، تماسهای مقدماتی نیز گرفته شده بود. گروه مذاکرهکننده که این ابتکار را ناکارآمد و برهم زنندۀ طراحیهای شکلی و محتوایی طرف ایرانی میدید، بهرغم مقاومت شدید طرفداران این اندیشۀ خلقالساعه، به شدت با آن مخالفت ورزید.
- تماس تلفنی بعداً اسباب گلایۀ مقام معظم رهبری را ایجاد کرد و ایشان از «انجام مذاکرۀ تلفنی میان دو رئیس جمهور» و نیز از «طولانی شدن زمان» ملاقات میان دو وزیر با واژۀ رویدادهای «نابجا» یاد کردند.
از نیویورک (1) تا مسقط (4): فعالیت در چند جبهه
- ورود مذاکرهکنندگان آمریکایی به موضوعاتی مهم با قید عباراتی چون «برنامۀ ایران در چشمانداز 15ـ20ساله» یا «برنامۀ ساخت رآکتورها»، استمرار همان ادبیات مسقط (3) در شهریور 1392ش، بود که غنیسازی برای ایران را تنها در «چهارچوب نیازها»پذیرفتنی میدانستند و سپس می کوشیدند با اشاره به فقدان نیازهای عملیاتی، غنیسازی ایران را در حد یک امر نمایشی و نمادین محدود نگاهدارند. به همین دلیل وجود یک برنامۀ جامع به همراه هدفگذاری زمانیِ قابل توجیه، از سوی جمهوری اسلامی ایران ضروری بود.
- در این مذاکرات، هیئت مذاکرهکنندۀ ایرانی پس از تأمل و دقت نظر در مفاد طرح پیشنهادی آمریکا با ارائۀ پیشنویسی جدید از تفاهمنامۀ مورد نظر، بر مبنای حفظ دستاوردهای خود در دور قبلی مذاکرات، کوشید ابتکار عمل را بهدست گیرد و تا حد ممکن فضای روانی ناشی از ناهماهنگیهایی که موجب عدم دیدار دکتر روحانی با رئیس جمهور آمریکا شد و عمیقاً اسباب ناخرسندی طرف مقابل را سبب ساخته بود، کنترل و خنثی کند.
مباحثات سنگینِ مسقط (4)؛ تولد کمیسیون مشترک
- یک رویکرد قابل تأمل دیگری که در گفتگوهای حاشیهای بروز یافت، آن بود که طرف آمریکایی نهایتاً از اصرار بر تعطیلی فردو در این مرحله، یعنی در گام نخستین منصرف شد و پذیرفت که این موضوع در گام نهایی مورد بحث قرار گیرد. طرف ایرانی اصرار داشت که تصور امکان تعطیلی فردو به هیچوجه معنا ندارد و تنها راه آن است که فردو به جای یک مرکز غنیسازی صنعتی، به یک «مرکز تحقیق و توسعۀ غنیسازی» تبدیل شود. طرف آمریکایی در مقابل، خواستار تعطیلی کامل فردو بود و یک نوبت غفلتاً اینطور بر زبان آوردند که «فردو باید کلاً منهدم شود»، که با برخورد تند هیئت ایرانی عقبنشینی کردند و قرار شد سرنوشت نهایی فردو در مذاکرات گام پایانی تعیین شود.
ژنو (1): پایانی بر یک بحران غیرضرور و آغازی برای افقهای جدید
- مهمترین تفاوت در رویههای داخلی اعضای «پنج بهاضافۀ یک»، در مواضع آقای ریابکوف نمایندۀ روسیه بروز کرد که ناباورانه برای هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران اسباب تعجب شد. نشان میداد او با هیئتهای غربی در طرح نگرانیها پیرامون برنامۀ هستهای کشور کاملاً همراه است. پیش و پس از مذاکرات نیز در مقایسه با نمایندگان کشورهای غربی که فضایی مثبت از مذاکرات ترسیم میکردند مصاحبههای نسبتاً غیر قابل قبولی با رسانهها داشت. در این زمینه دو فرض را میتوان مطرح کرد. نخست آنکه روسها به اطلاعاتی دربارۀ تماسهای دوجانبۀ ایران و آمریکا دست یافته بودند و بدینوسیله نارضایتی خود را نشان میدادند. دومین احتمال آنکه، نگران شده بودند شرایط به سمت تفاهم پیش رود و وضعیت تقابلی ایران و غرب، قالبی نو پیدا کند.
چانهزنی در مسقط (5)
- با گنجاندن این بند آخر، پس از توافق شفاهی در دورۀ قبل برای نخستین نوبت حل مسائل مربوط به گذشته میان ایران و آژانس که عمدتاً شامل بحث چالش برانگیز «ابعاد احتمالی نظامی» بود، وارد متن پیشنویس تفاهمنامۀ چندجانبه شد. بهعبارت دیگر؛ موضوعی مهم که ابعاد فنی آن میتوانست پایانی نداشته باشد وارد کانال سیاسی گردید. با توجه به ماهیت سیاسی این چالش، ارزیابی مذاکرهکنندگان ایرانی آن بود که با این تغییر در ماهیت موضوع احتمال حلوفصل آن تقویت میگردد.
ایران ـ آژانس: بازگشت به همکاری
- ساعت 10 شب روز یکشنبه 5 آبان 1392ش،آقایان عراقچی و روانچی از مسقط به تهران بازگشتند و بلافاصله به دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی رفته و در آخرین جلسۀ جمعبندی شرکت کردند که در دبیرخانۀ مزبور از ساعت 11 شب یکشنبه الی 5/1 بامداد دوشنبه 6 آبان 1392ش، برگزار شد. در آن جلسه مقرر شد که طرح جدید کشور برای حلوفصل کلیۀ مسائل باقی مانده میان ایران و آژانس و بهخصوص پی.ام.دی. بهصورت گامبهگام به آژانس ارائه شود. در گام اول سهماهه، موارد اختلافی که مربوط به حال هستند و حلوفصل آنها سادهتر است، به آژانس پیشنهاد و گفته شود که اگر گام اول بهخوبی برداشته شود و موضوعات مربوطه فیصله یابند، در گامهای دوم و سوم به پی.ام.دی. خواهیم پرداخت.
- بهرغم آنکه به نظر میرسید سکوت آقای آمانو در استمرار بحث پارچین بهمنزلۀ عبور از موضوع باشد، اما واقعیت چنین نبود و دیپلمات ژاپنی در جدول سودوکوی[6] خود زیرکانه اعداد و متغیرها را جابهجا کرده بود، چه بلافاصله در آخرین بند و شاید مهمترین موضوع، مدیرکل آژانس به آنچه میخواست ورود کرد. خواستۀ او چیزی غیر از مسئلۀ بینهایت حساس بازرسی از سایت پارچین نبود.
- دکتر عراقچی نیز که سابقۀ سفارت در ژاپن را در تجارب دیپلماتیک خود بههمراه آورده بود با مهارتها و رازهای تاکردن و پیچاندن کاغذ، بازی معروف دیگر ژاپنیها یعنی اوریگامی[7] آشنا بود. لذا بدون بُرش یا پرش از متن با تشریح لایهبهلایه پیشنهاد تازه ایران چنان اوراق آن اندیشه را در مقابل چشمان آقای آمانو آراست که در برابر آراستگی سازه و الگویی که او ساخت، مدیرکل آژانس سرآخر به پیشنهاد ارائه شده از سوی معاون وزیر خارجۀ ایران رضایت داد. بهطوری که در انتهای آن ملاقات اظهار داشت: از آنجاییکه اندیشه و رویکرد جدید شما به طور اصولی با اندیشه و رویکرد ما تفاوتی ندارد، لذا موافقت خود را با چهارچوب پیشنهادی اعلام میکنم.
ژنو (2)؛ خروج از برزخ
- در جریان این دور از مذاکرات، طرف آمریکایی برای نخستین بار تاکتیک مذاکراتی شناخته شدۀ خود را که تغییر مدام اهداف و جلو راندن آنهاست[8]، بهکار گرفت. مذاکرهکنندگان ایرانی با این تاکتیک آشنایی داشته و خود را برای آن آماده کرده بودند. طی این تاکتیک که بهویژه آمریکاییها در آن تبحر دارند، زمانی که مذاکرات در مسیری هموار سیال و رونده است، اهداف خود را جابهجا کرده و آنگاه خواستههای خود را افزایش میدهند. خوشبختانه برخلاف طرف مقابل هیئت ایرانی عجلهای نداشت. این رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و هیئت حاکمۀ آمریکا بودند که در دو سال پایانی دورۀ خود ایستاده و برای رسیدن به توافق شتاب گرفته بودند. لذا در آن دیدار هر بار که طرف آمریکایی سعی میکرد ادبیات مربوط به تعهدات ایران را در پیشنویس توافق تقویت کند، با قاطعیت و شدتی به مراتب آشکارتر نسبت به دورههای پیش در مقابل آنها ایستادگی میشد و آنها ناچار به عقبنشینی میشدند.
خیمهشب بازی دهر
- جلسهای که پس از ترک دکتر ظریف و خانم اشتون ادامه یافت یکی از خاطرات فراموشنشدنی برای هیئت ایرانی است، زیرا از پیش با طرف آمریکایی هماهنگ کرده بودند که چگونه سناریوی نوشته شده را در مقابل دیگر اعضای «پنج بهاضافۀ یک» به جریان اندازند. آقایان عراقچی و روانچی مذاکرهکنندگان ارشد ایرانی در هنگام گفتگو و هماهنگی طی آن جلسۀ مشترک با طرف آمریکایی، به این میاندیشیدند که دست روزگار چگونه رقم زده و صندلیها اینگونه جابهجا شده است. برای دیپلماتهای ایرانی که تجربۀ سالها مذاکرات را داشتند، این جلسه تصویری به نمایش گذاشت از خباثتها و تبانیهای پیوستۀ مذاکرهکنندگان طرفهای مقابل که چگونه در خفا برای نیل به مقصود و مطلوب و اجرای نمایش خودنوشتشان تقسیم کار و برنامهریزی میکردند. طی جلسه این احساس که همیشه آنان در طرف مقابل میز بودند و به اتفاق علیه ایران تبانی میکردند تا دیپلماتهای ایرانی را همراه سیاست خود کنند، در ذهن هیئت مذاکراتی ایران به نمایش درآمده بود. اکنون این جابهجایی روی داده بود و این نوبت طرف ایرانی بود که با توجه به موافقتها و گفتگوهای پشتپرده، آئینۀ رفتار مرسوم آنها شده بود. این احساس به همان میزان که آموزنده بود، طیب خاطر را هم به همراه داشت.
هدف؛ چه بود یا چه هست؟
- وقتی هیئت مذاکراتی در قریب به 90 درصد متن نوشتاری پیشنویس تفاهمنامه با طرف آمریکایی به توافق رسید و قرار بود حاصل ماهها مذاکرات فشرده در قالب ابتکار عمان به فرایند مذاکراتی «پنج بهاضافۀ یک» منتقل شود، پرسشهایی بنیادین در برابر دکتر ظریف و همکارانش قرار گرفت: هدف جمهوری اسلامی ایران از مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی علیه برنامۀ صلحآمیز هستهای کشور چه بوده است؟ آیا هدف غاییِ مقاومت دهساله، صرفاً دستیابی به یک برنامۀ صلحآمیز هستهای بهمنظور برآوردن برخی نیازهای علمی و عملی کشور بود؟ یا فراتر از این هدف، مردم و رهبری که بهمنظور تثبیت عزت و صلابت و ارتقای جایگاه کشور و نظام در برابر فشارهای کمسابقۀ بینالمللی طی 10 سال گذشته مقاومت کردهاند، دلایلی دیگر نیز داشتهاند؟
- دکتر صالحی وزیر امور خارجۀ دولت دهم و رئیس سازمان انرژی اتمی دولت دکتر روحانی که در هر دو بُعد فنی و سیاسی صاحب نظری منصف بهشمار میآید، دو سال بعد در مقابل افکار عمومی که بهصورت زنده جلسات تخصصی کمیسیون برجام را دنبال میکردند، چنین پاسخ داد که «هدف از فعالیتهای هستهای ما چیست؟ هدف، [بهنظرم] اول بایست نوع هدف را مشخص بکنیم، اصل هدف را مشخص بکنیم، ما اصلاً برای چه به سمت و سوی فعالیت هستهای رفتهایم؟ خُب، فتوای مقام معظم رهبری تکلیف را روشن کرده که فعالیتهای هستهای ما در مسیر صلحآمیز است. قطعاً ما فعالیتهای هستهای را در مسیر غیرصلحآمیز دنبال نخواهیم کرد و نمیتوانیم هم دنبال بکنیم به اعتبار، بهخصوص به فتوای مقام معظم رهبری، خُب اگر این را مبنا قرار بدهیم پس ما بهدنبال یک فناوری صلحآمیز هستهای در کشور هستیم. این را اول مبنای کار قرار بدهیم، برای اینکه این فناوری صلحآمیز هستهای در کشور جا بیفتد بههرحال در هر فناوری دیگری که شما میخواهید در کشور سرمایهگذاری بکنید، یقیناً اگر ابعاد تجاریاش مدّنظر باشد بهدنبال هزینه ـ فایده هستید، ببینید آن فعالیت در کشور هزینهاش و فایدهاش چگونه است. آیا فایدۀ لازم بهدست میآید که هزینهها را جبران بکند، آن موقع ورود پیدا میکنید. ... اینکه ما این سوخت را خودمان تولید بکنیم، اطمینان تأمین سوخت را پیدا بکنیم اما با یک قیمتی که معقول باشد؛ یعنی دو تا چیز: هم اطمینان از استمرار تأمین سوخت، هم [اینکه] با یک قیمتی که مناسب باشد. بنابراین اگر ما میخواهیم به سمت یک فناوری صنعتی، تجاری معنیدار هزینه ـ فایده برویم، تمامی مقدمات و الزاماتش را بایست فراهم بکنیم. تا به امروز تمام کارهایی که جمهوری اسلامی ایران انجام داده به خاطر اینکه دسترسی به همکاریهای بینالمللی نداشته، مجبور بوده تمام فعالیتهای فناوری خودش را و رسیدن به آستانههای این فناوری را در درون خودش ایجاد کند، یعنی واقعاً در برخی زمینهها میشود گفت چرخ را از اول اختراع بکند، یعنی از ابتدا بنشیند کار را قدم به قدم ببرد جلو ... الان در چه وضعیتی هستیم. الان تمامی این آستانههای فناوری را بهدست آوردهایم. این یک، دو تمامی آن سرمایهگذاریهای اولیهای که سرمایهگذاریهای سنگینی بود به بار نشسته، از حالا به بعد دیگر ما بایستی با یک عقلانیتی با یک برنامهریزیای، با یک پیشبینی، آیندهنگریای این سرمایههای ایجاد شده را مورد استفاده قرار بدهیم. داریم میرویم به سمت تجاریسازی، پس ما با آن دیدگاه تجاریای که اگر بخواهیم برویم جلو، تمام الزامات آن را هم بایست فراهم بکنیم، تمام مقدمات آن را هم بایست فراهم بکنیم،... من تقاضا میکنم همین زحمتی که دوستان کشیدند بگویند همین صنعت هستهای را ما الان چه کار کنیم. در یکی دو صفحه چشماندازش را برای ما بنویسند بگویند با این چیزی که الان موجود است شما چشمانداز 10-15 سال آینده را ترسیم کنید در غنیسازی، در مسائل دیگر، به شرطی که بحث تجاریسازیاش، هزینه ـ فایدهاش در نظر گرفته شده باشد، والّا مثلاً ما به هر قیمتی، هر کاری بخواهیم بکنیم خود مردم میآیند سراغ ما که آقا این چه کاری است که شما دارید میکنید، من این را خواهش میکنم بگویید اصلاً ما برجام نداریم، بگویید ما الان 9 هزار تا ماشین دارد سانتریفیوژ کار میکند، 10 هزار تا ماشین داریم IR-1 الان کار نمیکند، بگویید اینها را هم بهکار بگیرید، بعد چه کار بکنید، بقیهاش را هم به ما بگویید چه کار کنیم، واقعاً این را اگر بنویسند دوستان خودشان متوجه میشوند آن وقت مشکل کجاست. برنامه یعنی چی».
ژنو (2)؛ کارزار یا «کارِ زار» فابیوس
- دکتر ظریف که از زبان معاون وزیر خارجۀ روسیه از فعلوانفعالات آن سوی میز خبر یافته بود در پاسخ به آقای ریابکوف تأکید میدارد: فرانسه بازی بدی را شروع کرده و اگر بخواهد روی بخشهای حساس مورد توافق ما مذاکره را باز کند، فرایند خطرناکی را ایجاد خواهد کرد که میتواند کل مذاکرات را به مخاطره بیندازد. اگر چنین شود، غرب یک بار دیگر یک فرصت طلایی را برای تفاهم با ایران از دست میدهد. اصلاحات فرانسه تا آنجا که ما از آنها مطلع شدهایم بههیچوجه برای ما قابل قبول نیست.
دیدار سهجانبه
- ملاقات با فابیوس برعکس آنچه تصور میشد در محیطی دوستانه و آرام انجام شد. بعدها وقتی جان کری محتوای ملاقات را از دکتر ظریف شنید، عصبانی شد و از همتای فرانسوی خودبه دلیل دورویی با عباراتی زشت یاد کرد که برای هیئت ایرانی این ارزیابیها پندآموز بود.
مذاکرات نیمه شب
- در آستانۀ نیمهشب یعنی حدود ساعت 23:30 خانم اشتون تصمیم غریبی گرفت؛ برای کاستن از التهاب درون گروه با دعوت از دکتر ظریف به جلسه و شرح بخشی از اشکالات فیمابین کارگروهِ وزرای خارجه «پنج بهاضافۀ یک» گامی در مسیر تلطیف فضای جلسه بردارد. اما وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران که کمتر از ساعتی پیش به خواب رفته بود، در دسترس نبود. دکتر ظریف با مراجعه دستیارانش از این دعوت نیمهشبی برخاست و پس از تغییر لباس در دقایق پایان یک شب و آغاز روزی تازه همراه دستیارانش آقایان عراقچی و روانچی وارد جلسه شدند.
- پس از این بحثها کاملاً مشخص شد که اعضای «پنج بهاضافۀ یک» با یکدیگر درگیر هستند و در بحبوحۀ بحث و جدل میان خود، طرف ایرانی را از خواب بیدار کرده و به جلسۀ خودشان آوردهاند تا با توضیحاتش معترضان را اقناع کند. دکتر ظریف که متوجه دعوای داخلی و بلاتکلیفی میان اعضای «پنج بهاضافۀ یک» شده بود، تصمیم گرفت خطر بزرگی کند که اگر موفق شود، مسئولیت شکست مذاکرات به دوش طرف مقابل بیفتد. البته اگر این ریسک منتج به نتیجه نمیشد، مسئولیت پاسخ دادن به تهران و احتمالاً شکست مذاکرات بر عهدۀ خود او میافتاد. این بود که دوباره وارد میدان شد و گفت: شما چند بار متن را تغییر دادید و ما را با مشکل اعتماد به فرایند این مذاکرات مواجه کردید. من برای آنکه حسن نیت خود را نشان داده باشم، ریسک آن را قبول میکنم و حاضرم همینجا متن ششم نوامبر را بهرغم نکات مورد اختلاف قبول و امضا کنم.
- در آن لحظه آقای کری از آقای فابیوس سؤال کرد: آیا موافقی؟ فابیوس گفت: نه. خانم شرمن هم آهسته به آقای کری گفت از نظر ما هم هنوز قابل قبول نیست. دکتر ظریف ریسکش موفق شده و مسئولیت شکست مذاکرات را چرخانده و تماماً برعهدۀ طرف مقابل قرار داده بود.
نتیجۀ ژنو (2)
- سیاست انزوای فرانسه از سوی مذاکرهکنندگان ایرانی نتیجهای عملی داشت و آن این بود که بخش قابل ملاحظهای از اعضا که مجتمع شده بودند در همراهی با فرانسه بر جمهوری اسلامی ایران فشار وارد کنند، حالا باید برای پایین آوردن فرانسه از چهارپایی که سوار آن شده بود و برای خودش میراند، چارهای بیندیشند. ازاینرو، در تحلیل هیئت ایرانی هرچه فرانسه لجاجت بیشتری به خرج میداد، بهرغم تأثیر نامطلوبش بر روند ماجرا، از فشار سنگین «پنج بهاضافۀ یک» به ایران برای پذیرفتن توافقی غیرقابل قبول میکاست.
تهران و 10 روز پُرمشغله
- در تهران هم شکل انعکاس اخبار و تحلیلها بیتأثیر از هیجان رسانهای بَرساختۀ حول مذاکرات که بسیاری از خبرگزاریها از جمله بی.بی.سی. فارسی با استقرار خبرنگاران خود نبودکه آن را به صورت زنده پوشش میدادند. آزاردهندهترین لحظات برای مذاکرهکنندگان زمانی بود که با این دامنۀ خبری روبهرو میشدند. بیم از تبعات درز اطلاعات درون مذاکرات که میتوانست بار سنگین شکست مذاکره را متوجه جمهوری اسلامی ایران کند و تحفظ در تماس و ارتباط با رسانهها آن هم در شرایطی که دیدار پشت دیدار و مذاکره پس از مذاکره و ویرایش بعد از ویرایش تاب از تن گروه مذاکراتی گرفته بود، به بالا گرفتن گمانهزنیها دامن میزد.
شرایط دشوار تصمیمگیری
- شرایط آن روزها به واقع برای دکتر ظریف و همکارانش بسیار دشوار و طاقتفرسا بود. مذاکرهکنندگان باید در جلسات با شش کشور که منافع مشترک و رقابت دائمی دربارۀ ایران دارند، بحث و جدل داشته باشند؛ برای کلمهبهکلمۀ و نشانهبهنشانۀ درون متن که با سرنوشت چند نسل آیندۀ کشور ارتباط داشت، مبارزه کنند؛ و بعد به کشور بازگردند و ببینند حالا اول ماجراست و اینجا باید با طرف خودی بحث و جدل داشته باشند؛ و با ایشان بهگونهای برخورد شود که گویی سخنگو و مدافع طرف مقابل هستند. برای مثال،آقای دکتر روحانی گروهی را در تهران مأمور کرده بودند که متنها را بررسی کنند و نظر کارشناسی بدهند.
ژنو (3)؛ «توافق موقت» در صبحدمِ سوم آذر
- واکنش دکتر ظریف، تند و محکم بود. به خانم اشتون با لحنی قاطع گفته شد: جای تأسف عمیق دارد که هیئتهای غربی با وقتکشی و مطول کردن مذاکرات روی مسائل بسیار اساسی باقی مانده، پیشنهادهای خود را تکرار میکنند. اگر فکر میکنید با این روش جمهوری اسلامی ایران را ناچار به عقبنشینی از مواضع خود خواهید کرد، در اشتباه محض بهسر میبرید. اگر این فرصت از دست برود، مطمئن باشید پیام بسیار بدی به ملّت ایران داده شده است و آن پیام این خواهد بود که غرب فقط زبان زور و فشار را میفهمد. فقط محتوای مذاکرات نیست که مهم است؛ پیامی که شما در مذاکرات به طرف مقابل میدهید، هم بسیار مهم است. فکر نکنید اگر مذاکرات شکست بخورد فقط ایران است که لطمه خواهد خورد. اگر میخواهید باز هم مسائل مانند گذشته حل نشده باقی بماند، خودتان و خودتان میدانید.
- ترک جلسه از سوی گروه مذاکرهکنندگان ایرانی، شب تلخی را برای همه رقم زد. اختلافات همچنان باقی مانده و سطح برخورد با اوج گرفتن جلسۀ دکتر ظریف و خانم اشتون در نیمهشب جمعه، گسترۀ بیشتری یافته بود. این فضای تلخ و بیم شکست گفتگوها، سایهای سنگین بر مذاکرات انداخته بود. بهنظر میرسید همۀ اعضای «پنج بهاضافۀ یک» میدانستند که روز بعد، شنبه دوم آذر، حساسترین روز مذاکرات است. بامداد روز شنبه جان کری وزیر امور خارجۀ آمریکا نیز به جمع دیگر وزرای خارجۀ کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» که از سوی پایتختهای خود اعزام شده بودند، پیوست و بدینگونه مذاکرات دیپلماتیک سنگینی میان آنها در سطوح عالی سیاسی آغاز شد.
- حدود چهار صبح بود که جلسۀ وزرای ایران و «پنج بهاضافۀ یک» تشکیل شد و متن نهایی مورد اتفاق نظر همۀ وزرا قرار گرفت، سپس همگی به مقر سازمان ملل متحد در ژنو حرکت کردند و کنفرانس مطبوعاتی مشترک دکتر ظریف و خانم اشتون با حضور همۀ وزرای خارجه «پنج بهاضافۀ یک» برگزار شد. پس از آن دکتر ظریف کنفرانس مطبوعاتی ویژهای برای خبرنگاران ایرانی در سالنی جداگانه برگزار کرد. وقتی به هتل برگشتند ساعت شش صبح بود. اندکی بعد با زمان اذان و پس از نماز، هیئت مذاکرهکنندۀ ایرانی پس از ماهها کوششِ بلاوقفه مجال آن را یافتند که خوابی آرام ولی تنها برای دو ساعت را تجربه کنند.
- دکتر ظریف در حالی پس از نزدیک به 26 ساعت کار مداوم برای خواب آماده میشد که اصلاً مطمئن نبود عکسالعمل تهران چگونه خواهد بود و آیا توافق را تأیید میکنند یا خیر. اما در پیشگاه خدا یقین داشت در انجام این کار همراه با همکارانش تمام مساعی خود را صادقانه و بدون کمترین توقعی به کار بسته است. کار با علم به مخاطرات شخصی و آمادگی «قربانی شدن» شروع شده بود و در ساعت 3 بامداد سوم آذر 1392ش، به اولین نتیجه رسیده بود.
- دکتر ظریف وقتی پس از دو ساعت استراحت بیدار شد، تکه کاغذی کنار میز با دستخط یکی از اعضای هیئت توجهاش را جلب کرد. آنجا نوشته شده بود: «رئیس جمهور به رهبری تبریک گفته و رهبری هم به رئیس جمهور». آنگونه که دکتر ظریف روایت میدارد: وقتی کاغذ را خواندم بغضم ترکید و نمیدانم چقدر اما شاید برای دقایقی طولانی اشک ریختم. چون توقع داشتم که بیدار بشوم و یک اتهام تازه داشته باشم، و ناسزاهایی تازه شروع شده باشد.
جلد دوم : از توافق موقت تا اتاق نگارش
ابهامها چه بود؟
- پس از توافق بر سر برجام که گسترهای پُردامنه از ابهامات و اتهامات دربارۀ مذاکرات هستهای رواج یافت، دو ابهام اساسی از آن موارد دربارۀ توافق موقت ژنو از سوی منتقدانِ مذاکراتِ منتهی به برجام طی سالهای اخیر مطرح شده است. نخست آنکه، این توافق مسیر توسعۀ فناوری برنامۀ هستهای ایران را برای یک مقطع ششماهه متوقف کرد و دیگر اینکه، با پذیرش توقف موقت غنیسازی 20 درصد از سوی ایران، یک گام به عقب برداشته شد.
پاسخ رهبری به نامۀ رئیس جمهور
- بهنظر میرسید یک شتابزدگی در برخی محافل داخلی وجود داشت که تصور میکردند، امور به همان سرعتی دنبال خواهد شد که در فاصلۀ شهریور تا آذر 1392ش، پیش رفت. این پیشبینی در سیاست داخلی پُرالتهاب آن دوره، به بیاعتمادی، حسادت و رقابت سیاسی دامن زد و آفتی در تمامی مسیر مذاکره بود. دکتر ظریف از آغاز نگران چنین وضعیتی بود و لذا وقتی پس از انتخاب دکتر روحانی، طرح جامع دیپلماسی برای مذاکرات هستهای را خدمت ایشان تقدیم کرد، به صراحت به این مهم توجه داده بود که دو گام نهایی باید پیش از ورود به مذاکره برداشته شود: یکی بازسازی تدریجی اجماع داخلی پیرامون اهداف، روشها و نتایج مذاکره و دیگری جلوگیری از اقدامات تخریبی جناحی داخل کشور برای اجماع داخلی و وفاق ملّی.
گزارهبرگ آمریکا
- آنچه قابل تأمل و تعمق برای نسلهای آتی است، این نکته بهغایت مهم است که بهرغم آنکه هیئت ایرانی قبل از انتشار گزارهبرگ طرف آمریکایی، برای خبرنگاران ایرانی جلسه توجیهی گذاشته و آنان را صادقانه نسبت به جزئیات توجیه کرده بود، اما وقتی گزارهبرگ آمریکاییها توزیع شد، حتی یک عضو گروه رسانهای اعزامی و همراه هیئت، با توجه به اطلاعاتی که در اختیارشان گذاشته شد بود از آمریکاییها نپرسید «چرا روایت شما با توضیحات مندرج در نص توافقنامه و اظهارات مقامات ما تناقض دارد؟»
- دکتر ظریف و همکارانش از همان ابتدا معتقد بودند، باید درون کشور برای دو سناریو برنامهریزی کرد و آماده بود تا بسته به شرایط هر دو را بهخوبی پیش برد. در صورت موفقیت که فبها؛ ولی در وضعیت عدم موفقیت، نباید ایران مسئول شکست معرفی شود، تا منافع بلندمدت ملّی کمتر آسیب بیند. درحقیقت برای افکار عمومی داخلی و جهانی، باید طرف مقابل مسئول شکست تلقی گردد. بدیهی بود به همان میزان هم نباید بهانه بهدست طرف مقابل داد که از صحبت، مانور، بازی رسانهای، اخبار و اطلاعاتِ طرف ایرانی دستمایۀ لازم را به کف آورد و برای تصویرسازی از مسئول شکست مذاکرات، ایران را بهعنوان یک طرف غیرمنطقی و غیرمعقول معرفی کند.
- در کمال ناباوری و تأسف همان تحلیلها و پایههای استدلالی برای سناریوهای احتمالی شکست و بازی مقصرسازی، بهگونهای غریب درز پیدا میکرد و در صحنۀ تنازعات سیاست داخلی دستمایۀ دعوای رسانهای میشد؛ و مذاکرهکنندگان مجبور بودند، حتی در جلسات بسته با این وضعیت برخورد کنند و دَم برنیاورند. اطلاعات بدون رعایت طبقهبندی از بستهترین لایههای امنیت ملّی کشور عبور کرده و تبدیل به سناریوسازیهای رسانهای برای مذاکرهکنندگان میشد. در مواردی متعدد علیه مذاکرهکنندگان پروندهسازی شده بود، و دغدغۀ اصلی دکتر ظریف عزت و آبروی اندک همکارانی بود که در مذاکرات او را همراهی میکردند. تأسف برانگیزتر آن بود که از مشاهدۀ بعضی تیترها یا مطالب روزنامهها، بهراحتی میشد حدس زد چه مطلبی را از کدام سطر و بند کدام گزارشِ مذاکرهکنندگان برداشتهاند.
مذاکرات نیل به اجرای توافق
- دیدگاه رئیس هیئت ایرانی در خصوص مشارکت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این فرایند نیز از همان ابتدا به روشنی ابراز شد. بدینترتیب که کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» مسیر اجرای روشن توافق را با فراخوانی بیمورد کارشناسان آژانس و طرح ابهامات تازۀ فنی، گسترش دایرۀ مباحث اجرایی ــ عملیاتی به ساحت الزامات و آییننامههای یک نهاد فنی ــ تخصصی منوط نکند، که در تصمیمگیریها تابع اقتضای فضای سیاسی و بوروکراسی خود است.
- گروه «پنج بهاضافۀ یک» در تفسیر توافق بیان داشت تعهد به عدم داشتن تأسیسات بازآوری شامل تأسیسات مربوط به مراحل مختلف بازفراوری و عدم استقرار Hot Cell در رآکتور اراک است. در این زمینه هم طرف ایرانی اعلام کرد این موارد را بهعنوان موارد اضافه بر متن نمیپذیرد.
تولد عالیجناب IR-8
- در واقع گروه برای آنچه بر روی زمین بود مذاکره میکردند. به تعبیر طنزِ ماجرا، آنگونهکه یکی از دیپلماتهای غربی بعد از پایان کار گفت «این هم روش شماست که وقتی همه چیز قطعی میشود، از داخل کلاه خود شعبدۀ دیگری نشان میدهید. الان هم یک لولۀ بزرگ و بلند گذاشته و میگویید: بفرمایید این هم عالیجناب IR-8؛ حالا بعد هم توی چشم ما نگاه میکنید و میگویید، قابل تحسین نیست؟»
- بهیک جمله، دکتر ظریف و مذاکرهکنندگان خون دل میخوردند، ولی راه را میکوبیدند و سانتیمتر به سانتیمتر پیش میرفتند، بلکه تا حد توان خود، آنچه تولد مییافت و روی زمین مینشست را تثبیت و زمین مذاکره را هموار کنند.
ترک مذاکرات کارشناسی توسط ایران
- سرپرست هیئت ایرانی آقای بعیدینژاد نیز حسب دستورالعمل دریافتی بیان داشت: جمهوری اسلامی نمیتواند در سایۀ اجرای تحریمهای آمریکا مذاکره نماید و خود را درحالی متعهد به اجرای توافق ژنو بداند که یک طرف به روح تعهدات پذیرفته شده پایبند نیست. بر این اساس هیئت جمهوری اسلامی ایران لازم میداند که به مشارکت خود در این سطح از مذاکرات پایان داده و برای مشورتهای لازم به تهران مراجعت کند.
ظهور دلواپسان
- پاییز 1392ش، مقطعی بود که هر دو سوی این معادله یعنی کارگزارانی که در پیشبرد این مسیر مأموریتِ تکلیفی داشتند و دلواپسانی که انسداد این روند را مأموریت پویش خویش میپنداشتند، یکی از سرنوشتسازترین دورانها را رقم زدند. بدیهی بود عناصر اجرایی و دیپلماسی که متعهد به اصل رازداری و وفاداری به حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال کشور بودند در این تنازع نامتقارن نمیتوانستند و نمیبایست از اطلاعات و دقایق اموری سخن گویند که برپایۀ آن شرایط موظف به انجام آن مأموریت شده بودند. مصلحت ملّی نیز حکم نمیکرد، در دالان تاریکی که از مسقط شروع شده و در ژنو از پیچ دوم آن گذشته بودند، رو به عقب کنند و نورافکن به پشت اندازند تا طرف مقابل که با ابزار تحریم، ظلمت و تاریکی را بر این مُلک آرزو میکرد، دریابد در قفای این نیرو چه جنبشی برپاست. به همان میزان که این شعبه تحفظ نشان میدادند، تا این روند براساس هدایت مسئولان امر و حفظ حقوق مصرّح کشور و ملّت طی شود، امواج گسترده از شایعات با طرح ابهامات و اتهامات در شعبۀ دیگر دامنگستر شده بود و مانع از اجرای مأموریت تکلیفی مذاکرهکنندگان میگردید.
شبهات دلواپسان چه بود؟
- بخش مهم دیگری از استدلالها و آگاهیبخشی دکتر ظریف پس از توافق موقت ژنو با توجه بهترفندهای رسانهای در قلب واقعیت، به تشریح میزان دادهها و ستاندهها معطوف بود. دادهها و ستاندههایی که براساس متن توافق موقت ژنو باید در مسیر تحقق گام نخست مورد تبادل قرار میگرفتند. وی در این زمینه اذعان داشت، بعد از هر مذاکره، یک رقابت رسانهای شکل میگیرد که در آن هر طرف سعی میکند خود را برندۀ مذاکره قلمداد نماید. البته مذاکره یک بدهبستان است، لذا هر طرف سعی دارد، ادعا کند که او کمتر «داده» و بیشتر «ستانده» است. از قضا هر که در مذاکره بیشتر باخته و کمتر بهدست آورده باشد، سعی میکند با فضاسازی رسانهای ضعف خود را پوشش داده و پنهان نماید. بنابراین طبیعی است که طرف مقابل سر و صدا راه بیندازند که دستاورد طرف ایرانی کمتر بوده است؛ بهخصوص که باید جواب مخالفان داخلی و خارجی و متحدان عصبانی خود در منطقه و خارج از منطقه ــ که مدعی هستند «پنج بهاضافۀ یک» و بهویژه آمریکا یک «اشتباه تاریخی» مرتکب شده بود ــ را نیز بدهد. لابی صهیونیستها، عربها و منافقان مشترکاً در حال کار علیه توافق بودند و تمام همّ خود را مصروف شکست مرحلۀ بعدی کرده بودند. اما سؤال آنجا بود که چرا بسیاری در داخل کشور باید حرف آنها را بپذیرند و باور کنند؟چرا باید به صرف ادعای آمریکا و بدون توجه به متن بپذیرند که آنها راست میگویند و توازن به نفع آنهاست؟
برگشت به مذاکره
- در تهران گزینش میان بازگشت به مذاکره، با فرض پذیرش یا رد IR-8 بههر ترتیب مورد بررسی و دقت واقع شد. سرانجام براساس مطالعات و بررسیهای انجام یافته، به وزارت خارجه ابلاغ گشت، هیئت کارشناسان فنی را با دستورالعمل الزامآور بودن حفظ IR-8 باردیگر به مذاکرات اعزام دارد. بدینترتیب دور دوم مذاکرات کارشناسان فنی با «پنج بهاضافۀ یک» به ریاست دکتر حمید بعیدینژاد مدیرکل سیاسی بینالمللی وزارت امور خارجه با همتایان خود از گروه «پنج بهاضافۀ یک» از تاریخ 28 آذر تا یکم دی 1392ش، در ژنو برقرار گردید.
ماراتن مذاکراتی1365 دقیقهای
- جلسۀ یکروزۀ سومین نشست کارشناسان برای اجرای توافق موقت ژنو در آستانۀ سال نو2014 میلادی رأس ساعت 8:15 بامداد 9/10/1392ش، در ژنو آغاز شد. بهدلیل فرصت کم و عدم امکان تمدید جلسه برای روز دیگر، بنابر تصمیم دو هیئت، این جلسه با چند تنفس کوتاهمدت تا ساعت 7 صبح روز بعد یعنی دهم دی 1392ش، بهمدت 1365 دقیقه بلاانقطاع ادامه یافت.
- مذاکرهکنندگان ایرانی بر اساس دستورالعمل تکلیفی ذیل خطوط قرمز مذاکراتی که به آنها ابلاغ شده بود، بیان کردند: بدون هیچگونه داوری تنها پس از جمعبندی موضوع در سطح مقامات سیاسی و بعد از قطعیت یافتن ذخایر پنج درصد آمادگی دارند، در این خصوص بیندیشند و به خواست کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» برای ارائۀ پاسخی سازنده و مطلوب مبادرت نمایند. بدینگونه بهرغم آنکه هیئت مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی ایران مجوز اعمال تخفیف مورد انتظار را داشت، اما قبل از بیان هرگونه پاسخ سلبی یا ایجابی، با گروکشی این مسئله کوشید، حداکثر امتیاز ممکن را در موضوع میزان ذخایر کسب کند.
- طرفهای مذاکراتی با گذشت از نیمهشب و در نخستین ساعات روز بعد، آخرین پروندۀ چند محوری خود با موضوع تحریمها را بر روی میز قرار دادند. دهمین محور مذاکراتی با نخستین سرفصل خود که لغو تحریمها بود، باب مباحث تازهای را گشود. ابتدا دکتر بعیدینژاد در خصوص لغو تحریم پتروشیمی از نمایندۀ «پنج بهاضافۀ یک» پرسید: اخیراً مباحثی طرح شده که لغو تحریم پتروشیمی ممکن است، شامل نهادهای تحریم شده نشود. با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق فعالیتهای پتروشیمی جمهوری اسلامی ایران متعلق به شرکتهای دولتی نفت و پتروشیمی است و این شرکتها در فهرست تحریمها قرار دارند، چنانچه این موضوع صحت داشته باشد، این نگرش به معنای این است که در عمل لغو تحریمی صورت نگرفته است و این امر مایۀ نگرانی عمیق جمهوری اسلامی ایران است. «لذا مایلیم از تفسیر شما در این موضوع آگاهی حاصل کنیم».
مذاکرات مقامات ارشد سیاسی
- بیان دکتر عراقچی اشاره بر آن داشت که نتیجۀ این اظهارات غیرواقع، تخریب فضای افکار عمومی و دادن بهانه بهدست منتقدان برای وارد آوردن شدیدترین انتقادها علیه تفاهم ژنو بوده است. در برابر همۀ آنچه آمریکا انجام داد، جمهوری اسلامی ایران سعی کرد موضعی منطقی و شرافتمندانه بگیرد. اگرچه تهران هم میتوانست فضا را تخریب کند و میتوانست بهطور گسترده اعلام پیروزی کند که اتفاقاً حق هم با جمهوری اسلامی ایران بود. متأسفانه اظهارات شخص شما هم منطبق بر همین ادبیات بوده است. در همین صحبتهای اخیر خود در کنگره، سعی کردهاید تعهدات ایران را بسیار بیش از آنچه هست نشان دهید و در کنار آن دستاوردهای ایران را بس اندک اعلام کنید. ادبیات سخنرانی شما بسیار تند است. در این مواضع حداکثری که در کنگره داشتید، 12 بار از واژۀ «ایران قادر نیست» و هشت بار از واژۀ «ایران مجبور است» استفاده کردهاید. آقای کری وزیر امور خارجه و بعد رئیس جمهور آمریکا هم در فرصتهای مختلف اظهارات خلاف واقع و نادرستی را بیان کردند که شرایط را در مجموع خیلی سخت کرده است. حتی در مواردی از ادبیات تهاجمی رایج میان نظامیان استفاده شده است. آقای اوباما در سخنرانی خود در مرکز سابان دستکم چهار نوبت میگوید، هیچ گزینهای را از روی میز برنداشته است. تمام این ادبیات در ایران بهطور کامل ترجمه و منعکس شده است. این خلاف تفاهمی بود که قرار بود حفظ گردد تا در جهت مذاکراتِ با حسن نیت گام برداریم و از ادبیات فشار و تهدید استفاده نشود.
- در فاصلۀ این تماسهای تلفنی طولانیمدت، اتاق مذاکرات فیمابین طرفها بهصورت همزمان و پیوسته دایر بود و رایزنیهای فشرده، هم بهصورت مستقیم و دوجانبه میان رؤسای هیئتهای مذاکراتی «عراقچی ـ اشمید» و هم در قالب هیئتهای همراه جریان داشت. در نهایت بعد از دو روز مذاکره، نظرات پنج کشور دیگر هم به شرح زیر توسط خانم اشمید اخذ شد:
- دستگاه IR-8 از نطنز خارج نشود.
- دستگاه برچیده نشود و سر جای خود در نطنز بماند، اما وضعیت فعلی آن حفظ شود و کار بیشتر روی آن صورت نگیرد.
- «پنج بهاضافۀ یک» از درخواست برای مُهر و موم کردن آن صرفنظر کرده، ولی آژانس حفظ وضعیت موجود را تأیید کند.
- بهدلیل آییننامههای داخلی آژانس، «پنج بهاضافۀ یک» بهناچار از درخواست برای عدم درج در گزارش آژانس صرفنظر کند.
- هرگونه توافق بر روی این سانتریفیوژ مکتوب نشود و تنها بهصورت یک توافق شرافتمندانه[9] و شفاهی میان طرفها باقی بماند.
- این خبر بهمانند صاعقه بر سر مذاکرات برخورد کرد و سروصدای هیئتهای «پنج بهاضافۀ یک» بالا گرفت. آنها میگفتند طرف ایرانی نیرنگ به کار بردهاست، لذا این سانتریفیوژ باید برداشته شود. یک ماه جنگ و جدال برقرار بود و بالاخره در مذاکرات طولانی دکتر عراقچی و خانم شرمن، وقتی او دید چارهای نیست، قبول کرد که این نمونه IR-8 آنجا بماند، ولی در گزارش بازرسان آژانس ثبت نشود. بدینگونه توافق با هیئت آمریکایی متعاقباً به بقیۀ اعضای «پنج بهاضافۀ یک» منتقل شد و آنها هم موافقت کردند و به این شکل IR-8، تازهترین نمونۀ پیشرفت فناوری هستهای جمهوری اسلامی ایران بر زمین نطنز استوار ماند. این شرایط برای ایران یک پیروزی و برای «پنج بهاضافۀ یک» عقبنشینی اجباری به شرط عدم ثبت رسمی این دستاورد ذیل توانمندی هستهای جمهوری اسلامی ایران بود.
- بااینهمه داستان و ماجرا بدینشکل هم خاتمه نیافت. وقتی آژانس از تفاهم ایران و «پنج بهاضافۀ یک» مطلع شد، از بُعد فنی حاضر به پذیرش نشد و مقامات مسئول آن به صراحت و قاطعیت به دو طرف ماجرا گفتند: اگر سانتریفیوژی در آنجا هست، باید آن را ثبت کنیم. ایران این شاسی را به آژانس بهعنوان IR-8 اعلام کرده، ما طبق ضوابط خود باید آن را ثبت کنیم.
- انعکاس این خبر برای تهران باورکردنی نبود. اغراق نیست اگر گفته شود، دکتر صالحی به آسمان پرید و گفت: «اصلاً همین را میخواستم که آژانس رسمیت این پوسته را شناسایی کند که ایران یک IR-8 هم دارد، بقیهاش هم مهم نیست. اصلاً ما دیگر به این زودیها دست به آن پوستۀ خالی در نطنز نمیزنیم و چون ثبت شده است، کار آمادهسازی آن را در کارگاهها دنبال میکنیم».
فرایندهای داخلی
- موضوع گفتگو به زبانهای رسمی یا این ادعای طرح شده پس از تفاهم برجام، مبنی بر اینکه چرا نسخههای متعدد برجام به همۀ زبانهای کشورهای شرکت کننده در نشست تنظیم نشده است، از عجایب اظهارات بود. تصور اینکه دکتر ظریف به فارسی، دیگری به فرانسه، آن یکی به روسی، این به آلمانی، آن به چینی و دوتای آخر به انگلیسی صحبت کنند، درحالیکه هر هفت نفر انگلیسی میدانند، بیشتر یک مزاح بود. کافی است تصور شود قریب به 30 کارشناس متخصص، همه آگاه و مسلط بر زبان انگلیسی مقابل هم نشسته و هرکدام از طرفها برای هر واژه و عبارت در یک متن سه صفحهای یک تفسیر دارند.حال اگر قرار بود از یک سند بیش از 100 صفحهای، پنج متن به پنج زبان وجود داشته باشد، به همین تعداد کارشناس ضرب در پنج باید متخصصِ زبانشناس و مترجم و ویراستار بهکارگروههای مذاکراتی اضافه و چند برابر زمان هم برای ترجمههای مورد نیاز اعم از شفاهی در دیدار و مذاکره تا مستندسازی و آمادهسازی اسناد به آن بازۀ زمانی افزوده گردد.
- در حوزۀ روابط بینالملل و مسائل سیاست خارجی از زمان مذاکرات 598 که دکتر ظریف هم مشاور وزیر، هم مترجم و هم ویراستار هیئت مذاکرهکنندۀ 598 بود تا زمان کنونی، بعید بود بتوان یک همکار با این میزان از تجربه در خصوص مذاکره، سخنرانی، تهیه و تنظیم متون نوشتاری و گفتاری در مجامع، نشستها و مذاکرات بینالمللی یافت که کنار ایشان بنشیند و کار ترجمه را انجام دهد. حتی با فرض وجود چنین همکاری، براساس آداب مذاکره و قواعد مرسوم او تنها حق ترجمۀ صحبتهای دکتر ظریف را داشت و نه ترجمۀ گفتههای مقام روسی، آلمانی، چینی، فرانسوی یا انگلیسی را. نتیجه آن میشد که پنج مترجم ایرانی که مقیم هریک از آن کشورها و قسم خورده برای آنها بودند نیز وارد مذاکره میشدند. بدینترتیب جمعی از عناصر بیرونی که زبانشان فارسی بود و هریک میتوانستند به یک جهت سیاسی یا اندیشهای متصل باشند، به میز مذاکره اضافه میشدند و هیئت ایرانی مجبور بود در مقابل آنها صحبت کند. حتی شنیده شده است در یکی از ادوار مذاکراتی در زمان دکتر جلیلی که ایشان مترجم وزارت خارجه را با خود همراه میبرد و به فارسی صحبت میکرد، نمایندگان «پنج بهاضافۀ یک» یک مترجم افغان را همراه آورده بود تا صحبتهای هیئت نمایندگی آنها را برای هیئت ایرانی ترجمه کند. پس از مدتی دکتر جلیلی اعتراض میکند که ایشان به گویش دری سخن میگوید و ما اصلاً متوجه نمیشویم. بهراستی برای مذاکره در مورد سندی که شاید بتواند برای دههها بر سرنوشت کشور و ملتی تأثیر گذارد، میتوان اینگونه عمل کرد؟ پاسداشت زبان فارسی البته اهتمامی شایسته و وظیفهای پیوسته است؛ اما اگر نتوانیم استدلال خود را با فارسی تثبیت کنیم، پاسخ ما به تاریخ و آینده چه خواهد بود؟.
ضرورت روزآمد نمودن خطوط مذاکراتی
- بر خلاف متن پیشین که شامل وفاق ملّی، سازماندهی امور و راهبرد سیاسی ـ بینالمللی بود، مبحث راهبرد یاد شده در این بازنگری، به جهت داخلی تمرکز و تغییر نام یافته و یک لایۀ جدید که پیوست رسانهای و تبلیغی بود نیز بهعنوان سرفصل افزوده شده بود.
- هیئتمذاکرهکننده کماکان دو موضوع «موارد قابل انعطاف» و «کارتهای بازی» را نیز بهترتیب منوط به دریافت اسناد بالادستی و بهویژه سند چشمانداز توسعۀ برنامۀ هستهای ایران از سوی سازمان انرژی اتمی و واقعیات صحنه طی ماههای آینده برای آمادهسازی محورها و سناریوهای مذاکراتی، مطرح نموده بودند.
پایه برای اقدامات هوشمندانۀ بعدی
- زمانی که دکتر ظریف و همسرش وارد جمع مردم شده و یک مسیر نسبتاً طولانی را طی کردند، ناگهان برخلاف واکنش صمیمانه و گرم مردمی که کنارشان قدم میزدند، با یک گروه خاص از جوانان روبهرو میشوند که برخورد آنها برخلاف عامۀ مردم، سخت و همراه با شعارهایی تند بود. سن آنان به طور متوسط 16 تا 25 سال بود و به طور غیرمترقبه یکی از آن میان که پرچم مقدس کشور را در دست داشت، خود را به پشت دکتر ظریف رساند و سعی کرد چوب پرچم را از قفا به سر ایشان بکوبد.
- دکتر ظریف برای چند لحظه چشمانش در چشم برخی از آن جوانان تلاقی کرد و همان چند ثانیه کافی بود تا بداند این فرزندان عزیز که جانفدای ایران و انقلاب هستند، تصوری دقیق از آنچه در مذاکرات میگذرد، ندارند. احتمالاً تاریخ پُرفراز و نشیب سرزمینی را که حاضر بودند از سر صدق برایش جانفشانی کنند، نخوانده و از بُرهههای سخت و پرتگاههای بلندی که این کشور عبور کرده بود، گزارشی نداشتند. تصویری از فجایع ویرانگری که بر دامن این سرزمین نشسته بود در ذهنشان نقش نبسته بود و حتی تجربۀ رشادتها و از خودگذشتگیهای نسل پیش از خود را که هشت سال از کیان این مرز و بوم دفاع کرده بودند، نه دانسته و نه لمس کرده بودند. او نمیتوانست اشکال را به جوانی وارد سازد که میخواست چوب پرچم را بر سرش بکوبد، یا دیگران که بدون شک التهابشان ناشی از نیروی محرک دیگری بود. تنها تأسف از این بود که فقدان شناخت عمیق تاریخ و تجارب سالهای اخیر اجازه داده بود این نیروی پُرتوان در مسیر اغراض و سلایق سیاسی معدودی به استخدام درآیند و ناآگاه از ابعاد مسائلی کلان، بازوی اجرایی ـ عملیاتی دیگری باشند. در آن دقایق سخت و تلخ، دکتر ظریف عمیقاً دربارۀ آیندۀ او و همصنفانش به فکر فرو رفته بود. پس مصمم شد این خاطره و ابعاد ناپیدای دیگری را که میتوانست زمینۀ بروز آن رویداد باشد، برای ثبت در تاریخ به مسئولان کشور گزارش کند.
بلاتکلیفی و ناامیدی
- در مجلس، صدا و سیما، نماز جمعه، روزنامه، سایت و ...مطالبی به نقل از رهبری با صراحت گفته میشد که مثلاً:حضرت آقا این را گفتهاند؛ نظرشان چنین است؛ با فلان مطلب مخالفند و الخ. لذا حتی مذاکرهکنندگان هم دچار تردید شدند که آیا واقعاً رهبری عزم آن دارند این کار انجام شود یا خیر. دیدگاه و باور همۀ مذاکرهکنندگان اینگونه به دکتر ظریف بازگو شد که «اگر نمیخواهند ما تابعیم، به ما بگویند برگردید ما فوری برمیگردیم». در انتقال این نظر به مسئولان امر پاسخِ دریافت شده که بارها بیان و تکرار شد، صریح و روشن و ساده بود:«از شما تعجب میکنیم، شما فرماندهان ما هستید در این جبهه. مگر دستوری برایتان رسیده که برگردید؟ مگر دستوری رسیده که عقبنشینی کنید؟ کارتان را بکنید. به این فضا اصلاً کاری نداشته باشید، اصلاً چرا مطالب .... را میخوانید؟ چرا به این حرفها گوش میدهید؟ اصلاً کاری نداشته باشید».
- کسب پیروزی در یک مبارزۀ سیاسی همچون پیروزی در یک میدان ورزشی نیست که حدّ و مرز آن دقیق و روشن باشد. به همین دلیل همیشه هر نبرد یا داد و ستدِ سیاسی همراه با یک عملیات روانی و رسانهای است که مؤلفههای پیروزی (ستاندهها) را پُررنگ و برجسته کرده و مؤلفههای شکست (دادهها) را کمرنگ و کماثر جلوه دهد. اما بسیار جای تأسف و تأمل داشت که عملیات روانی آشفتۀ آمریکا توسط یک عملیات روانی سازماندهی شده و با پشتوانۀ فراوان سیاسی و مالی در داخل کشور تقویت میشد و نه تنها آتشی خرمنسوز بر سر «فرزندان انقلاب» میریخت، بلکه عزت جمهوری اسلامی را هدف گرفته بود. در یک راهبرد ملّی برای «تثبیت عزت و صلابت و ارتقای جایگاه کشور و نظام»، رسانۀ ملّی که میبایست با بهرهبرداری صحیح و صادقانه از دست و پا زدنهای منفعلانۀ مقامات آمریکایی در توجیه عقبنشینیهای بیسابقۀ دولت آمریکا از موضع چندین سالۀ خود، پیروزی ارادۀ مردم بزرگ ایران را به رخ جهانیان میکشید و عزت و خودباوری مردم را تقویت میکرد، مسیری دیگر را برگزیده بود. برای تقویت عزت و خودباوری هیچ نیازی به خبرسازی و تحریف واقعیات و حتی جهتدهی غیرواقعی به اخبار نبود. صرف انعکاس واقعی دعوای داخلی در آمریکا و گفتههایی که مخالفان و حتی رئیس جمهور آمریکا زده بودند، برای اثبات دستاورد بزرگ مردم و رهبری نظام کافی بود.اما زمانیکه اوباما در مرکز صهیونیستی «سابان» در برنامهای که در فلسطین اشغالی هم بهصورت زنده پخش شد، در پاسخ به سؤال و هجمۀ یک سرمایهدار یهودی گفت که او هم «اگر توان داشت اجازه نمیداد حتی یک پیچ و مُهره از برنامۀ هستهای ایران باقی بماند» و بدینگونه به شکست خود در برچیدن توان هستهای ایران در مذاکرات هستهای اعتراف کرد، خبر صدا و سیما از این گفتگو اینگونه القا کرد که گویی عزت نظام یکسره از میان رفته است.
اقناع آژانس بینالمللی انرژی اتمی
- این ملاقات در قالب همین گفتگوی عریان به پایان رسید. فضای مذاکره نشان میداد آقای آمانو به میراث دورۀ مدیریت خود نیز میاندیشد. لذا تمایل دارد با کمترین هزینه برای اعتبار آژانس که جای هیچ ابهامی بر روی پروندۀ کاری وی نگذارد، حال که همگان همراه شدهاند تا مسیر تفاهمات ایران و «پنج بهاضافۀ یک» در زمانی معین به نتیجه برسد، او و نهاد تحت مدیریتش هزینههایی سنگین از تعلل و تأخیر تا شکست در مسیر این رویداد مهم را نپردازند. فضا در آن زمان به گونهای شده بود که همۀ سکانها را به سمت همکاری گردانده بودند، لذا آقای آمانو نیز احساس میکرد در صورت عدم همکاری به بَرهمزدن بازی متهم خواهد شد و در این حالت او به اتهام بزرگتری نیز دچار میشود و آن این است که جهان میل دارد به سمت توافق و همکاری پیش رود تا از ثمرات آن بهرهمند شود، اما در چنین شرایطی که انتظار میرود آژانس قدردان اهتمام جهانی و پاسخ سازندۀ ایران برای پایان بخشیدن به موضوع باشد، او و نهاد تحت مدیریتش همچنان در گذشته سیر میکنند و به بهانهتراشی افتادهاند.
ورود به دستور مذاکرات جمعی
- صرفنظر از قضاوت دربارۀ ایدۀ روسیه یا تحلیل عمیقتر در باب آنکه هماهنگیهای قبلی میان «پنج بهاضافۀ یک» برای مدیریت این دور از مذاکرات حاصل چه سطح بالایی از تبادلات میان کشورها بوده که این خود حکایت از همراهی چین و روسیه با سایران بدون هرگونه پردهپوشی داشت. آنچه در این بحث برای جمهوری اسلامی ایران نقطهای مؤثر و مهم به شمار میرفت، تنها اشاره به واژۀ «کاهش پلوتونیوم» بود که تثبیتکنندۀ ماهیت مورد انتظار ایران برای رآکتور آب سنگین اراک بود و اجازه میداد در مسیر گفتگوهای آتی، مذاکرهکنندگان ایرانی بتوانند از همین واژه بهعنوان پایهای برای تثبیت ماهیت آب سنگین اراک بهره جویند.
دو چالش بنیادین در مسیر توافق
- بیتردید در آن مقطع که هیئت اعزامی از وین بازمیگشت، این دو مسئله یعنی ابعاد نظامی برنامۀ هستهای ایران و طول دورۀ راهحل جامع در میان همۀ موضوعات مهم مانند فردو، اراک، مقدار غنیسازی، تحریمها، نظارتها و سایر سهم قابل توجهی ازحساسیت و اهمیت را به خود اختصاص داده بودند. مورد نخست نقش یک دیوارۀ بلند میان طرفها را داشت که باید برای برانداختن آن چارهاندیشی میکردند و مورد دوم چون یک درۀ عمیق فیمابین دو سوی مذاکره بود که باید برای عبور از آن پل زده میشد. براساس این شرح وضعیت، مهمترین تصمیم مذاکره کنندگان در آن مقطع، بازتعریف خطوط مذاکراتی بر مبنای شرایط جدید برای نوبتی تازه در کمتر از چند ماه بود. طی این دوره بازتعریف باید با وضوح بیشتری صورت میگرفت و موضوعاتی که ضروری بود طی دومین دور مذاکرات راهحل جامع هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» مورد مذاکره قرار گیرند، به دقت طی جدولی جانمایی شد.
تصمیم به ترک مسئولیت
- سالها پس از این اتفاق، هنگامی آن خاطره مرور شد، واکنش وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران چنین بود: «گاهی فکر میکنم حیف شد آن استعفا را ندادم. خیلی عجیب بود، هواپیما که حرکت کرد، دیدم استعفانامه هنوز دستم است. قرار بود بدهم دست سرپرست محافظان که ببرند دفتر رئیس جمهور تحویل بدهند». اگرچه استعفانامه میتوانست پس از بازگشت از سفر هم تحویل گردد، اما پس از بازگشت این اتفاق روی نداد. دکتر ظریف به روایتی که خواهد آمد، این رخدادِ حاصل از نسیان را حمل بر مشیت الهی کرد و پس از سفر از ارسال متن منصرف شد، اما مطالعۀ متن آن که هنوز با خود نگاهداشته است، برای درک شرایط حاکم بر فضای مذاکراتی و مذاکرهکنندگان طی مقطع مورد نظر برای آیندگان حائز کمال اهمیت است.
- تردیدی نبود که دکتر ظریف محتمل میدانست ورود به اتاق مذاکرات با گامهای لرزان و بیم از عقبۀ متلاطم، آنگونه که توصیف شد، دستاوردی برای کشور ندارد. لذا با درک اینکه تعطیلات بلند سال نو میان دو دورۀ مذاکراتی، مجال مناسبی خواهد شد تا رئیس جمهور بدون حواشی رسانهای، منتخب دیگری را برای تصدی ارکان سیاست خارجی کشور برگزیند، تصمیم به استعفا گرفت. اما وقتی از سر یک فراموشی ناخواسته، استعفانامه را که در نظر داشت پای پلکان هواپیما به پیک بسپارد با خود به داخل پرواز برد؛ در آسمان ایران به این تصمیم نو رسید که «اگر ارادۀ خداوند بود این نامه روی مقصد را ببیند، اینگونه بر هوا نمیرفت».
وین (2)؛ ورود به موضوع تحریمها
- طی این مذاکرات چهار موضوع «تحریمها»، «غنیسازی»، «همکاریهای صلحآمیز هستهای»، و «رآکتور آب سنگین اراک» تنها مسائلی بودند که در این دوره از نشستها مورد بررسی و مباحثه قرار گرفتند. در ابتدا مسئلۀ اصلی برای طرفها چنین بود که باید با چه رویکردی به اینگونه موضوعات ورود نمود که میتوانست اسباب مناقشه را رقم زند. مواضع طرفها برای یکدیگر آشکار بود و هیچ کدام نیز نیامده بودند تا امتیازی واگذار کنند. از سوی دیگر عدم نیل به تفاهم بر سر این مسائل دشوار به بینتیجه ماندن توافقات و حتی شکست مذاکرات و بازگشت به شرایط گذشته میانجامید.
- نخستین موضوع برای این دور از گفتگو، پرداختن به تحریمها و چگونگی رفع آنها تعریف شده بود. پیرامون رفع تمام تحریمهای مرتبط با موضوع هستهای در توافق نهایی، مجموعۀ کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» متفقالقول شده بودند که آمادگی رفع کلیۀ تحریمهای هستهای را در کوتاهترین زمان ممکن دارند ولی بهدلیل پیچیدگی موضوع و گستردگی ساختار تحریمها، بهناچار برداشته شدن تحریمها باید بهصورت مرحلهای و قدمبهقدم، و متوازن با اجرای تعهدات طرف مقابل یعنی جمهوری اسلامی ایران باشد.
- این ورود نشانۀ خوبی نبود، و بر بنیان همان تحلیل از فضای داخلی جمهوری اسلامی ایران دیدگاه «پنج بهاضافۀ یک» با این منطق استوار گشته و چنین ابراز شد کهباید تحریمها را دستهبندی کرد و رفع هر دسته از تحریمها متوازن با اجرای یکی از تعهدات پذیرفته شده توسط جمهوری اسلامی ایران باشد. بنابراین نیاز به یک جدول مرحلهای است که دارای زمانبندی باشد و از آنجا که اجرای برخی تعهدات ایران به طول میانجامد، لذا ضرورت دارد برخی تحریمها تا زمان اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران پابرجا ماند.
پیشنهاد شرمن؛ بازگشت به الگوی مذاکرات مسقط
- پیشنهاد طرف آمریکایی در ملاقات دوجانبه آن بود که برای کاستن از اُفت و خیز سر میز نگارش سند و جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی، هیئت ایرانی بدینترتیب پیشگام شود کهبه خانم اشتون بگوید: «ترجیح میدهیم طرف آمریکایی به نمایندگی از سایران با ما مذاکره کند.» خانم شرمن معتقد بود که خانم اشتون این رأی را میپذیرد و ممکن است در ابتدای کار، خودش بهصورت سهجانبه شروع کند ولی در ادامه، کار نگارش بهصورت مستقیم میان ایران و آمریکا فیصله یابد. بهرغم اصرار طرف آمریکایی به طرح صریح موضوع با خانم اشتون، در جلسۀ تحلیل داخلی،هیئت مذاکرهکنندۀ ایران تصمیم میگیرند از پیمودن مسیر پیشنهادی خانم شرمن پرهیز کرده، تنها در ملاقات با خانم اشتون و در لفافه، کلیت اندیشۀ خانم شرمن را مورد استمزاج قرار دهند. ارزیابی درونی هیئت ایرانی درست بود؛ خانم اشتون واکنشی سرد نشان داد و عملاً ایدۀ طرف آمریکایی تا نشست بعدی در خرداد 1393ش، مسکوت ماند.
وین (3): موضوعات و گفتگوهای دشوار
- صبح روز 19 فروردین 1393ش، جلسۀ افتتاحیۀ دورۀ سوم مذاکراتی با طرح موضوع رویۀ غیرمناسب طرف آمریکایی در عدم صدور روادید برای سفیر و نمایندۀ دائم معرفی شده از سوی جمهوری اسلامی ایران به سازمان ملل متحد، آقای حمید ابوطالبی بهعنوان عدم پایبندی به تعهدات بینالملل و قواعد میزبانی سازمان ملل آغاز شد. دکتر ظریف بهصورتی مبسوط در خصوص اهمیت احترام به مردم ایران اشاره کرده، به ضرورت احتراز از اقداماتی توجه داد که نزد مردم ایران به تحمیل، زیادهخواهی و اهانت تعبیر خواهد شد. بلافاصله پس از این تأکید، وی انتقاد از قطعنامۀ پارلمان اروپا را مطرح ساخت و در پایان هم به موضوع مصوبۀ سنای آمریکاپرداخت و بهروشنی آن را اقدامی بسیار منفی و مانعی در مسیر نیل به توافق برشمرد.
- سومین دستور این دورۀ مذاکراتی ورود طرفها به موضوع چگونگی برخورد با قطعنامههای شورای امنیت بود. نمایندۀ انگلیس به نمایندگی از سایر اعضای «پنج بهاضافۀ یک»، ارائهدهندۀ این بخش از دیدگاههای طرف مقابل بود. او یادآور شد: طبق توافق ژنو باید به نحو رضایتبخشی به قطعنامههای شورای امنیت پرداخته شود. به اعتقاد ما این امر باید بهگونهای باشد که اعتماد بیشتری را نسبت به برنامۀ ایران جلب نماید.
- هیئت مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی ایران براساس خطوط قرمز ابلاغ شده، نخست به بیان این پاسخ مبادرت ورزید: در درجۀ نخست توافق ژنو خواهان رسیدگی[10] به قطعنامهها شده که لزوماً به معنی اجرا نیست. در درجۀ بعدی، در خصوص موضوع موشک، موضعِ کاملاً روشن، آشکار و اعلام شدۀ جمهوری اسلامی براین اصل استوار بوده که نظام دفاعی و موشکی ما بههیچوجه موضوع مذاکره نیست. البته در رابطه با کلاهکهای هستهای، با توجه به فتوای مقام معظم رهبری اعتقاد ما اینگونه است که اگر بتوانیم هدف مذاکرات را که اطمینان از صلحآمیز بودن برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران است محقق کنیم، وجود کلاهک هستهای هم خود به خود منتفی خواهد بود.
- در برابر این استنتاج برخورد طرف مقابل همچنان مصرّانه بیان انتظارات گذشته بود لذا در مورد اصل مسئلۀ موشک کوشید باردیگر باب گفتگو را بگشاید. جان کلام و ملخص آنچه بیان کردند این بود که بهعنوان مثال اگر از وجود یک فشنگ نگران باشیم، از وجود اسلحهای که بتواند این فشنگ را شلیک کند هم نگران خواهیم شد.
- طرح این نکته، بهویژه که خارج از تذکارهای مکرّر مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران از ابتدای ورود به مذاکرات برای تفاهم موقت در ژنو بود، سبب شد فضای جلسه به طرز چشمگیری متلاطم شده و هیئت ایرانی با تغییری بارز در لحن و رفتار خود، به تندی و با نهایت بدخلقی بدین شرح واکنش نشان دهد: همانگونهکه بارها گفته شده است جمهوری اسلامی ایران بههیچوجه موشک و نظامات دفاعی کشور را موضوع مذاکره نمیداند و اصلاً اجازۀ مذاکره در این خصوص ندارد. بنابراین «اگر میخواهید مذاکرات متوقف شود، این بحث را ادامه دهید». با بیان این جمله از سوی دکتر عراقچی، رؤسای هیئتهای آمریکا و فرانسه همزمان اما با لحنی آرام بیان داشتند، «مطمئن هستیم راهی پیدا میشود».
نیازهای عملی برنامۀ هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران چه بود؟
- گنجاندن عبارت تعریف حدود و ثغور برنامۀ غنیسازی ایران برپایۀ معیار «نیازهای عملی»، دامی شده بود که بهجای جمهوری اسلامی ایران، طی نشست وین (3) کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» در حلقۀ آن افتادند. این میدان باز مجالی ساخته بود تا دانشمندان صنعت هستهای کشور با توجه به نیازهای توسعهای ایران، برآوردهایی تازه تدوین کنند، که گرچه دیرهنگام بود، اما دو حاصل روشن داشت: نخست اینکه اجازه میداد پس از سالها مذاکره دربارۀ این پرونده، جزئیات و دقایق موضوع مذاکره و ابعاد برنامههای توسعۀ ملّی که فرایندهای پیشرفت دانش بومی هستهای در پیوست آن جای گرفته بود، قابل دسترس گردد. امری که بیشک در تعیین خطوط قرمز مذاکراتی از سوی مقامات عالی نظام میتوانست نقطۀ اتکایی قابل اعتنا باشد. از سوی دیگر با یافتن خطوط اصلی اهداف و چشماندازهای برنامۀ هستهای، مذاکرهکنندگان هم میتوانستند با قدرت بیشتر در مسیر دفاع از منافع ملّی و تکالیف مأموریت وارد عمل شده و قالبِ بستۀ تفاسیر و منطق «پنج بهاضافۀ یک» را به چالش بکشند. لذا بیجهت نبود که طرف مقابل از دور دوم مذاکرات در وین (2) در پی مقاومت هیئت ایرانی متوجه این نکته شد که درج عبارت «براساس نیازهای عملی» در توافق ژنو، برای جمهوری اسلامی ایران فرصت و حقی ایجاد کرده تا مرزهای این سلسله نیازها را برشمارد.
روسیه؛ تحول در مواضع
- اندیشههای روسیه طی این نشست در خصوص اراک و فردو پیشنهادهای مناسبی بهنظر میرسید که خلاف نظر غربیها بود. روسها در لابهلای گفتگو و در قیاس با برخی نشستهای قبلی بعضاً مواضع جالبی میگرفتند که خلاف نظر غربیها بود، گرچه غربیها کوشش میکردند این تغییر مواضع را نادیده بگیرند و توجهی به آن نشان ندهند، اما رویکرد روسیه برای آنها آزاردهنده شده بود. در ملاقات خصوصی هیئت ایرانی با آقای ریابکوف نمایندۀ روسیه، از ایشان در خصوص مصاحبۀ قبلیاش مبنی بر احتمال تأثیرگذاری اوکرائین بر مذاکرات پرسش شد. وی گفت؛ حضور ما در مذاکرات تابع سه اصل است که به غربیها هم گفتهایم: اولاً موضع ما تغییر نکرده و ما همچنان فعالانه در مذاکرات حضور مثبت و سازنده خواهیم داشت؛ ثانیاً این موضع ما بهخاطر منافع خودمان است نه بهخاطر هیچ کشور دیگر؛ ثالثاً در صورت افزایش فشار غربیها و مثلاً تحریمهای سنگینتر، هیچکدام از مواضع روسیه مصون از تجدید نظر نخواهد بود. در ادامۀ بحث هم این آقای ریابکوف بود که از همتای ایرانی خود سؤال کرد: «آیا فکر میکنید ممکن است غربیها روسیه را از پنج بهاضافۀ یک بیرون کنند». پاسخ چنین بود: «تصور نمیکنیم چنین شود، مگر اینکه خود شما تصمیم بگیرید خارج شوید». آقای ریابکوف هم گفت: ما چنین نخواهیم کرد، مگر در شرایطی که فشارهای آنها و میزان تنش در روابط به حدی برسد که ناچار به تصمیمات جدی شویم. وقتی معاون وزیر خارجۀ روسیه این جمله را بیان داشت، دکتر عراقچی گفت: «امیدوارم به آنجا نرسید، ولی به شما بگوییم اگر به چنین نقطهای برسید، بدانید که ما را در شرایط بسیار بسیار سختی قرار خواهید داد» و تلویحاً این معنی منتقل شد که در آن صورت ایران ناچار است بین شما و ادامۀ مذاکرات با غرب یکی را انتخاب کند. دکتر عراقچی به طنز ادامه داد: لذا صبر کنید این توافق انجام شود بعد هر کاری خواستید بکنید و ما هم با شما هستیم. آقای ریابکوف در آن لحظه نگرش پنهانِ توأم با نگرانی کشورش را به صراحت بیان داشت و گفت: «این البته حقیقتی است که شما در آستانۀ روابط جدیدی با غرب هستید و توافق هستهای آغازگر این روابط جدید خواهد بود». دکتر عراقچی برای تصحیح تحلیل وی که میتوانست در کنار تنشی که با آمریکا و اروپا بر سر مسائل اوکرائین پدیدار شده بود، برای مذاکرات نیز خسارت به بار آورد، گفت: «چنین نیست و حتی پس از توافق نیز ماهیت روابط ما با غرب فرق نخواهد کرد و ما همچنان مشکلات عدیدهای با آنها خواهیم داشت». بااینهمه ریابکوف کماکان در صدق اظهاراتی که شنیده بود تردید نشان داد، لذا دکتر عراقچی مجدداً یادآوری کرد: ما حتی به غربیها هم گفتهایم که روابط ایران با اروپا و آمریکا در بهترین حالت، و تأکید میکنیم در بهترین حالت، چیزی شبیه روابط روسیه با غرب خواهد بود و هرگز به دوستی و شراکت نخواهد رسید.
وین(4)؛ تفاهم بینتیجه
- پهلو به پهلوی این دیواره صخرهای بلند وجود داشت که درنوردیدن آن اجتنابناپذیر بود: ایالات متحدۀ آمریکا؛ کشوری با سلسله قوانین متنوع داخلی در مجموعهای از ایالتها با صلاحیتهای اجرایی متفاوت، ساختار قوانین فدرال، سامان نظام قانونگذاری چندلایه و عمیقاً متأثر از رویکردهای حزبی. آنچه بر دشواری کار میافزود دسترسی و تأثیرگذاری لابیهای با نفوذ، اعم از مؤسسات صنعتی ـ تجارتی داخل آن کشور و لابیهای خارجی همچون لابی رژیم اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس بر دولت یا مجلسین آمریکا بود؛ امری که سبب میشد عبور از این جدار بلند صعب بهنظر آید.
- مجموعۀ این عوامل موجب شد به همان میزان که ماهیت این دوره از گفتگوها تحول پیدا کرده بود، قالب و شکل جلسات نیز متمایز از گذشته شود. در حقیقت همزمان مجموعه جلسات و رایزنیهایی پیوسته در جوار مذاکرات اصلی برقرار بود تا تفاهمات فنی میان متخصصان بهدست آمده و نتایج آنها به مذاکرهکنندگان اصلی ارائه شود.
- در هیئت ایرانی ارتباط دائم میان کارشناسان و دکتر ظریف، آقایان عراقچی و روانچی از هفتهها قبل برقرار بود.آنها با درک شرایط دشواری که تنظیم چنین سندی میتوانست ایجاد کند، در ابتکاری نادر و بدیع متن پیشنویس مورد انتظاری را که با اهداف و خطوط قرمز کشور انطباق داشته باشد، چند هفته قبل از عزیمت به وین آماده کرده بودند. آخرین ویراست پیشنویس تهیه شده این متن را دکتر ظریف حین این دوره از مذاکرات در 25 اردیبهشت 1393ش، بازبینی نمود و سپس در اختیار دستیاران خود قرار داده تا مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران بههنگام ورود به اتاق نگارش تصویری از آنچه مورد انتظار است را در ذهن داشته باشد. شک نبود که شش کشور دیگر هم نقطهنظرات خود را در اختیار خانم اشتون و دستیارانش قرار داده باشند تا حین روند نگارش آن نکات نیز مورد مذاکره واقع گردد. اما شاید تنها تمایز میان دو طرف در یک نکته نهفته بود: هیئت ایرانی پیکرۀ نخستین آنچه که سرانجام در تیرماه سال 1394ش، «برجام» نام گرفت را هفتۀ قبل از ورود به اتاق نگارش خود تراشیده بود.
توقف بر سرِ مقدمۀ توافق
- با همۀ اُفت و خیزهای طرفها، عصبانیتها و قهرها و تعللها و تردیدها سرانجام تصمیم «پنج بهاضافۀ یک» در آن مقطع آن شد که مذاکرات پیش از آغاز روند نگارش متن متوقف نگردد. در تحلیل آنها این معنا مستتر بود که قدری بیش و کم در توافقات شفاهی نباید باعث برهم خوردن جریان به راه افتاده شود و تصور میکردند در مسیر نگارش سند، تجارب آنها و توان حاصل از دست برتر آنها در شورای امنیت، تفوق نسبی برای آنها ایجاد خواهد کرد. برای طرف ایرانی هم این برآورد و تحلیل وجود داشت که در هیچ مرحلهای نباید از پافشاری بر مواضع و امکان چانهزنی بیشتر برای اخذ حداکثر امتیاز چشم پوشید. بیتردید ورود به روند نگارش تجربهای تازه بود، اما تصمیم آن بود که با توجه به عدم امکان اتکا به مجامع بینالمللی و تجارب تلخ حاصل از برخوردهای کاسبکارانه و مزوّرانۀ قدرتهای بزرگ در نظام بینالملل، نباید هیچگونه خوشبینی به نیات «پنج بهاضافۀ یک» نشان داد. منطق بیانات هشدارگونۀ رهبری نیز همواره بر عدم خوشبینی به کشورهای غربی تمرکز داشت؛ گرچه هیچگاه نافی مذاکره نبودند.
توافق بر ماهیت حقوقی سند و عنوان آن
- براساس راهبرد ابلاغ شدۀ تهران بههیئت مذاکرهکننده در این موضوع، طی مذاکره به کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» اینگونه تأکید شد:موضع ایران از ابتدا چنین بوده و هست که هیچ قسمت از برنامۀ هستهای ایران از جمله فردو، برچیده نخواهد شد و هیچ دستگاهی جمعآوری نمیشود. شما که مدعی هستید در مورد فردو کوتاه آمدهاید و به عدم بسته شدن آن رضایت دادهاید، مگر خروج سانتریفیوژها و اتاق کنترل چیزی غیر از بسته شدن است؟ ما تحقیق و توسعۀ غیرغنیسازی را در اماکن مختلفی در ایران انجام میدهیم. کدام عقل سلیمی میپذیرد که ما این قبیل فعالیتهایمان را بیاوریم در فردو و تحت نظر آژانس ــ که شما میخواهید وجود داشته باشد ــ انجام دهیم؟ ما میتوانیم بر سر تعهدی ــ مبنی بر اینکه کار غنیسازی در فردو انجام ندهیم ــ بمانیم که در ژنو کردهایم. ولی تحقیق و توسعۀ غنیسازی امر دیگری است که حتماً فردو یا دستکم بخشی از فردو باید به آن اختصاص یابد.
- طرفهای غربیِ مجموعۀ «پنج بهاضافۀ یک» پس از شنیدن این نظرات با اندیشۀ تحقیق و توسعۀ غنیسازی در فردو به شدت مخالفت کردند و بحث میان طرفها در این خصوص سخت اوج گرفت. استدلال مذاکرهکنندگان ایرانی آن بود:چه فرقی بین تحقیق و توسعۀ غنیسازی ــ و اصولاً نفس غنیسازی ــ در نطنز یا فردو وجود دارد؟ آیا غیر از این است که تنها تفاوت در عدم امکان حملۀ نظامی به فردو است؟ اصرار شما به عدم هرگونه فعالیت مرتبط با غنیسازی در فردو به معنای تمایل شما به راحت شدن خیالتان از بابت فردو و سپس حمله به نطنز است.
نگارش پیشنویس: با اشتون یا بدون او؟
- از همان آغاز کار کمیتۀ حقوقی و پس از گذشت یک یا دو جلسه، مشخص شد که این کمیته نمیتواند اهداف مورد نظر را برآورده کند. آنچه مایۀ تعجب بود آنکه اعضای کمیتۀحقوقی در آن زمان مایل نبودند یک متن حقوقی در نقض اظهارات طرفهای مقابل را فیالبداهه تحریر کنند. نگاه برخی حقوقدانها در داخل کشور نگاهی کاملاً انتزاعی بود و به همین دلیل همراهی حقوقدانها به نتیجۀ مطلوب نرسید. حتی وقتی برجام نگارش یافت، در جلسهای که تعدادی از خبرگان حقوقی توسط مجلس به مشورت خوانده شده بودند، یکی از همان اساتید منتقد به مشورت نخواستن حقوقدانها جملۀ جالبی به کار برد، به این ترتیب که: «ما یا کلیات را قبول میکنیم یا کلیات را رد میکنیم، در جزئیات وارد نمیشویم». این در حالی بود که ورود به جزئیات وظیفۀ حقوقدانها بود چراکه کلیات مسائل توسط مسئولان سیاسی کشور تصمیمگیری میشد و حتی دکتر ظریف و همکارانش نیز مجری تصمیمات بودند.
- مشکل اصلی آن بود که اساتید حقوق، برای نگارش متن بر اساس سیاستهای مذاکرهکنندگان ــ که آن سیاست هم از سوی مسئولان امر مصوّب و به مذاکرهکنندگان ابلاغ شده بود ــ کمک نمیکردند، بلکه میخواستند خود سیاستگذار باشند. حتی زمانیکه حقوقدانها ایرادی را وارد میساختند، ایراد خود را بهصورت متنی که بر اساس آن مذاکره صورت گیرد، ارائه نمیدادند؛ بلکه صرفاً ایرادی کلی آنهم به زبان فارسی مطرح میکردند. درصورتیکه در طرفهای مقابل وضعیت کاملاً عکس این بود. وقتی با آقای کری تا نیمهشب به وقت وین بر روی یک گزاره بحث میشد، او ساعت هشت صبح با سه یا چهار گزینه متفاوت تایپ شده به جلسه میآمد. یعنی حقوقدانهایی که در وین و واشنگتن برای او کار میکردند، از چرایی آن کار یا چرایی توافق با آن موضوع سؤال نمیکردند؛که چرا اینکار را کردی، و یا چرا با این موضوع توافق کردی. بلکه براساس آنچه به آنها گفته شده بود، چندین متن حقوقی تهیه میکردند و چهبسا ضعفهای حقوقی مذاکرات کری را در قالب همان متنها میپوشاندند. لذا بر اساس آنچه کری در کلیات توافق کرده بود، صبح روز بعد چندین متن در اختیارداشت که بتواند بیشترین منفعت را متوجه آمریکا کند.
- وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران این واقعیت را از نکات تلخ دوران زندگی کاری خود میداند که جای اینکه کمیتۀ حقوقی به او چندین متن حساب شده و بهترتیب اولویت ارائه دهد، مجبور بود خود متنی را تهیه کرده و بنویسد. بهطوریکه بهگفتۀ دکتر ظریف: «حتی در بسیاری موارد من نقش کارشناس و همکارانم نقش رئیس را ایفا کردهایم و متن نگاشته شده از سوی بنده را دوستان به چالش و نقد کشیدهاند، که البته همواره از آن استقبال کردهام. من باید متن مینوشتم و به همکارانم میدادم تا نظر بدهند. بعد مجبور بودم خودم نظرات آنها را تایپ کنم، و سپس همراه دستیارانم روی همان متن مذاکره کنیم. خودمان مذاکره را پیش ببریم. خودمان ترجمه کنیم، خودمان گزارش و ملاحظات و تحلیلها را در آن قرار دهیم و بفرستیم تهران. بعد از آن سوی، گاه بیتوجه به اقتضائات و ناآگاه درباره همۀ این نکات و ملاحظات، فردی داخل کشور و در دایرهای از امور که فقط مسئول و مأمور بود، گزارشها را تلخیص و جمع کند، یک نظریه و یا رهنمودی میافزود و ابهامی میساخت که یا قدرت تصمیمگیری را میکاست و یا به تأخیر میکشاند. حتی در برخی موارد متأثر از برنامهریزی اتاقهای فکر، امابرپایۀ همین اطلاعات و تحلیلها، مفروضات و معلومات، سناریوها و راهبردهای پیشنهادی توأمان که در دو الگوی خوشبینانه و بدبینانه توسط خود هیئت مذاکرهکننده برای تنویر مسئولان امرنگارش و تقدیم شده بود، گروهی مینشستند و با درز و جابهجایی اطلاعات اسباب تخریب مذاکره و مذاکرهکنندگان را فراهم کنند و از آن تلختر بکوشند با قلب حقایق، روایت گاندو بَرسازند».
استانبول (1): حرکت در مسیر نقشۀ راه ایران
- دکتر ظریف پاسخی طولانی و نسبتاً تند به خانم اشتون داد. ابتدا تأکید کرد: اعتماد یک موضوع دوطرفه است و ما هم بههیچعنوان به شما اعتماد نداریم. در موضوع هستهای همۀ کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» در تعهدات گذشتۀ خود نسبت به ایران تخلف کردهاند. من اگر بخواهم موضع اصولی ایران را بگویم، خواهم گفت شما نه تنها باید همۀ تحریمها را بردارید، بلکه باید بابت هشت سال گذشته غرامت هم بپردازید. شما این مواضع را قبلاً زیاد شنیدهاید. موضوع عدم اعتماد حتی فراتر از بحث هستهای است. در جریان جنگ عراق علیه ایران همۀ شما به صدام کمک کردید. آمریکاییها اطلاعات جمعآوری شدۀ آواکسها را دادند، فرانسه میراژ داد، انگلیس چیفتن داد، آلمان مواد سلاحهای شیمیایی را داد، روسیه میگ داد و چینیها کمکهای مختلف اقتصادی ـ نظامی کردند. اگر قرار است روی مواضع خود بایستیم، موضع من این است که شما باید عذرخواهی کنید. ملاحظه میکنید که تاریخ اگرچه مهم است، ولی قبلاً سالها در مورد آن صحبت کردهایم و به جایی نرسیدهایم. الان زمان آن است که به آینده فکر کنیم و این هدف واقعی من است.
اجرای گام به گام یا تکمرحلهای
- نهایتاً در اوایل اردیبهشت 1393ش، این تصمیم از سوی مراجع عالی کشور اتخاذ و به دکتر ظریف ابلاغ شد که خود نقش فعالی برای این بحث طی جلسۀ مسئولان امر داشت. علاوهبر تجربۀ ناخوشایند رفع پُراشکال تحریمها براساس توافق موقت ژنو، دلیل دیگری که رسیدن به این تصمیم به غایت دشوار را ممکن ساخت، دستهبندیهایی بود که آمریکاییها و اروپاییها در طول مذاکرات وین (1) تا (3) از انواع تحریمها ارائه داده بودند. ماحصل و به واقع هدف این دستهبندیها این بود که تقریباً هیچ تحریم وضع شده از سوی شورای امنیت ملل متحد بلافاصله لغو نمیشد و رسیدن به مرحلۀ لغو تحریمهای ملل متحد با دشواریها و چالشهای اساسی روبهرو میشد. بدینگونه راهبرد توافق کامل و اجرای یکپارچه و پیامدهای آن همچون آنچه به غلط به «اسنپبک» و یا «مکانیسم ماشه» معروف شد شکل گرفت و مبنای مذاکرات هیئت ایرانی گردید.
استانبول (2): دعوت آمریکا به مذاکرۀ سهجانبه
- رئیس هیئت نمایندگی آمریکا، آقای برنز در ابتدای صحبتهای خود به شرح نکتهای پرداخت که تا حدی مبهم بهنظر میرسید. او به دیداری که با رئیس جمهور کشورش داشت، اشاره کرد و گفت ارادۀ پشت این تفاهم شخص رئیس جمهور آمریکاست و نه لزوماً همۀ سیستم اداری دولت ایالات متحده. درک این معنا ابتدا بسیار گنگ بهنظر میرسید اما در ادامۀ گفتگو، با توجه به مشارکت و نظرات آقای جیک سالیوان مشاور امنیت ملّی آقای بایدن معاون رئیس جمهور، منظور آقای ویلیام برنز از طرح این نکته به وضوح نمایان شد. روایت ویلیام برنز که با هیئت ایرانی در میان نهاده شد، آن بود که وی پیش از عزیمت به ژنو با آقای اوباما دیدار نموده و رئیس جمهور اظهار داشته است که ما به این مسیر متعهد هستیم و هدف ما رسیدن به توافق تا پیش از 20 ژوئیه است. وی اضافه داشت آقای اوباما همین نکته را در ملاقات با خانم اشتون به ایشان نیز گفته است. قائممقام وزارت خارجۀ آمریکا این جملۀ شرطی را نیز بهعنوان جمعبندی ابراز داشت: «در صورت رسیدن به یک توافق خوب، آقای اوباما با تمام توان پشت آن خواهد ایستاد».
رولت روسی در وین (5)
- رویکرد قاطع و بیملاحظۀ هیئت مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی ایران با چین و روسیه برای آمریکاییها و سایر غربیها بسیار غریب بود. تصور اینکه جمهوری اسلامی ایران در اعلام و اعمال دو سیاست متمایز را دنبال میکند و تصمیم ندارد مناسبات راهبردی با روسیه و چین را مورد نقد قرار دهد، باور آنها شده بود. اما ناگهان مشاهده میکردند این تصور بَرساختۀ رسانهای تا چه اندازه غیرواقعی است. دیپلماتهای کشوری تنها، از نقد دو قدرت حامی خود در برابر دیگران هیچ پروایی ندارند. در حقیقت این دور از مذاکرات دارای تأثیراتی مهم در ساختار فکری آمریکا بود. سالها قطع رابطه و عدم تماس مستقیم و تنها استناد به روایتهای ثالث یا جمعآوریهای اطلاعاتی، اجازه نداده بود تجربهای ملموس از رفتار دیپلماتیک نظام سیاسی ایران داشته باشند. شک نبود این دریافتها با دقت بسیار، نه آنچنانکه در گذشته رسانهها با تغییراتی آنها را منتشر مینمودند، بلکه با ذکر جزئیات عینی و دیدی کارشناسانه که وظیفۀ دیپلماتهاست، در رأس حاکمیت نظام سیاسی ایالات متحده، کاخ سفید یا کمیتههای استماع مجالس آن کشور بازگو میشد.
- آنها بازی بدی را شروع کرده بودند و انتظار نداشتند خونسردی و مزاح طرف ایرانی را ببینند. مذاکرهکنندگان ایرانی اصولاً تا این جلسه بسیار جدی برخورد کرده بودند، ولی برای اولین بار روش خود را تغییر داده و به اصرارها و اشارات آنها در برابر ضرورت تسریع در گام برداشتن وقعی ننهادند. وقتی با آن استدلال مضحک، نوع سانتریفیوژهای ایران را در تصور خود محدود به IR-1 کردند، از تمسخر و کنایۀ هیئت ایرانی به طور غیرمنتظرهای برافروخته شدند. اشتباه آنها این بود که مانند بازی رولت روسی در تپانچه یک فشنگ گذاشته و با محاسبه و اطمینان آن را برای خودشان چکاندند. آنها اصلاً توقع و تصور نداشتند که طرف ایرانی هم با اراده و قدرت دست به سوی تپانچه خواهد برد. وقتی عزم مذاکرهکنندگان ایرانی را در این بازی دیدند، مستأصل شدند. آنها البته نمیدانستند در ضمیر دکتر ظریف و همکارانش نیز همزمان انقلاب و التهابی برپا بود که چگونه در آستانۀ ورود به اتاق مذاکرات به حداکثرها برسند و مانع پاره شدن زنجیرۀ مذاکرات شوند. لیکن یک مؤلفۀ مهم در تحلیل دکتر ظریف وجود داشت و آن اینکه در صورت انقطاع مذاکره تقصیر شکست، دامنگیر جمهوری اسلامی نخواهد بود. حالات روحی و خونسردی ضمیر او و همکارانش نیز ریشه در این باور داشت.
گزینههای ایران؟
- بعضی از شما تصور میکنید موضوع هستهای، یک موضع سیاست خارجی برای «پنج بهاضافۀ یک» و یک موضوع سیاست داخلی برای جمهوری اسلامی ایران است و لذا اگر تا 29 تیر به سرانجام نرسد، ایران است که ضرر میکند. این بزرگترین اشتباهی است که میکنید. اگر برای شما رسیدن به توافق مهم نیست، برای ما هم مهم نیست. فقط کافی است نگاهی به اوضاع منطقه بیندازید و ببینید دوستان و متحدان شما چه مقدار جنازه تولید کردهاند. ما در داخل ایران هیچ مشکلی نداریم، در منطقه هم برندۀ همۀ ماجراهای جاری هستیم. این چه مواضع کودکانهای است که دارید؟ آن زمانیکه ما میگفتیم تا 29 تیر / 20 ژوئیه میتوان به توافق رسید، مرتباً مصاحبه میکردید که «بعید است». از وقتی ما شروع کردیم به گفتن اینکه شاید هم لازم باشد از30 تیر تمدید کرد، اظهار میدارید که خیر تا آن تاریخ باید تمام شود. اگر میخواهید به توافق برسیم، باید با هم بهصورت مشترک کوشش بکنیم نه دشمنی.
- بدون اغراق جملۀ «این تهدید نیست بلکه بیان گزینههایی است که در مقابل ما قرار دادهاید»، تلخترین تهدید و همزمان با نزاکتترین عبارت دیپلماتیکی بود که نمایندگان تامالاختیار از کشورهای مدعی دیپلماسی کهن میشنیدند و دَم برنمیآوردند. درک آنچه طی این جلسه در پس ذهن و عمق نگاه آنها وجود داشته، برای ناظری که در فرهنگ و جامعۀ آنها رشد نیافته، دشوار است اما حد و قدر درشتی و تندی واژگانی که دکتر ظریف بهکار گرفته بود؛ یک واقعیت را هویدا میساخت و آن، اعتماد به نفسِ بالای نمایندگان ایران در مصاف با جمع بزرگترین قدرتهای جهانی بود. دکتر ظریف همچنین به فراست دریافته بود برای تغییر در مواضع «پنج بهاضافۀ یک»، لازم است تصویری از آمال جمهوری اسلامی ایران نسبت به فردو، اراک، غنیسازی و سایر مسائل را باردیگر بازگو کند و سپس به قیاس سقف آن خواستهها با میزانی بپردازد که در پیشنهادات آخر آمده بود. او در آخرین جلسات هماهنگی مسئولان امر دستورالعملها و مجوزهای تازهای دریافت داشته بود و براساس آن تعلیمات مُهرههای بازی خود را به سرعت به حرکت درمیآورد. بررسی مجموعه سخنان وی در این گفتگو که در زمان مقتضی حسب قانون انتشار اسناد وزارت امور خارجه آزاد و منتشر خواهد شد، نسلهای آینده از محققان را با واقعیت مهم قدرت نرم اما تأثیرگذار دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران آشنا خواهد کرد که چگونه توانست با منطق تهدید کند و با ملاطفت نتیجه بگیرد. آنچه پیوسته طی این دوره خود را نشان میداد دو روی سکۀ موفقیت و شکست در مذاکره بود که بارها با سخنان هیئت مذاکرهکنندۀ ایرانی بر فراز اتاق مذاکره به چرخش درمیآمد و هر نوبت بیم و امید به پایان و استمرار مذاکراتی سخت با ایران را در ذهن مخاطبان متجلی میساخت.
سختترین پروندۀ مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران
- از نگاه [شهید] دکتر فخریزاده، اشکالات از زمانی آغاز شده بود که مرحلهای تحت عنوان «مطالعات ادعایی» موضوع مذاکرات فیمابین مذاکرهکنندگان شده بود. این اشکالات بهویژه طی سال 1386 و 1387ش، بروز ویژه یافت و ارائۀ اطلاعات متنوعی از همۀ دستگاهها و حتی وزارت دفاع را سبب شد. تبادلی که با خوشبینی و بیتوجهی به صلاحیت حقوقی و قانونی آژانس تنها با امید بسته شدن موضوعات از سوی آژانس آغاز شده بود. با گشوده شدن این مسیر از سوی مدیران میانی در دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی که پروندۀ مذاکرات فنی را در اختیار داشتند و در شرایطی که بر اساس مدالیتیِ توافق شده با آژانس در موضوع «مطالعات ادعایی»، قرار نبود هیچگونه مذاکرهای صورت گیرد بلکه صرفاً توافق شده بوده پس از تحویل اسناد از سوی آژانس، ایران تنها ارزیابی خود را دربارۀ آنها ارائه دهد، مذاکره کنندگان پیشین حتی قبل از دریافت مستندات آژانس وارد مذاکره با آن سازمان میشوند. مذاکراتی که به روایت [شهید] دکتر فخریزاده هفت دوره و بدون آگاهی سایر دستگاههای مسئول و مرتبط به طول میانجامد[11].
- اشتباه دیگری که [شهید] دکتر فخریزاده از آن سخن گفت، چنین بود که مسئولان وقت دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی از ابتدا قبول کردند دسترسی به مراکز نظامی نخستین گام از همکاری باشد. در اولین دور این مذاکرات تازه، آژانس زمزمۀ دسترسی به پارچین را مطرح میکند و مذاکرهکنندۀ وقت ایرانی از سوی دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی آن خواسته را میپذیرد. در دومین دور آن مذاکرات آژانس سؤالات خود دربارۀ پارچین و موضوع «متخصص خارجی» را در حالی ارائه کرد که دبیرخانه نباید این سؤالات را تحویل میگرفت، زیرا هنوز مشخص نشده بود که اولین اقدام دربارۀ پارچین است یا مبحث دیگری، اما این خطا نیز روی میدهد. تصمیم به پذیرش این پرسش در شرایطی رخ میدهد که مذاکرهکنندۀ دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی باید میپرسید: «بر اساس کدام مجوز حقوقی آژانس چنین درخواستی را دارد؟».
- پس از این توضیحات مبسوط و جامع دکتر عراقچی طی جلسه با [شهید] دکتر فخریزاده به ایشان میگوید: قصد ما در مذاکرات جدید آن است که ابتدا ارادۀ سیاسی برای بستن این پرونده را در مذاکرات با «پنج بهاضافۀ یک» ایجاد کنیم و سپس با برخی اقدامات فنی کار را با آژانس تمام کنیم، لذا تعهد میدهم که حتی یک کلمه اطلاعات، بیش از آنچه تاکنون به آژانس داده شده است، در اختیار آژانس قرار نگیرد. این سخن و تفاهم سبب میگردد [شهید] دکتر فخریزاده آمادگی خود را برای همکاری جهت بستن پروندههای ادعایی آژانس اعلام کند.
- در چنین حال و هوایی، هیئت آمریکایی بنابر خبر قبلی، تعدادی از اسناد خود را طی جلسهای خصوصی به آقایان عراقچی، روانچی و بعیدینژاد نشان داد. این اسناد که آمریکاییها ادعا میکردند تنها بخش کوچکی از هزاران برگ سند مشتمل بر مکاتبات، گزارشها، نمودارها، نقشهها ... است، شامل طراحی پروژۀ تبدیل اورانیوم، نمودار آزمایشات هستهای، خلاصۀ گزارش آزمایش چاشنیها در شرایط میدانی، مکاتبۀ با [شهید] دکتر فخریزاده، و بالاخره گزارشی مبسوط و مفصل بود که بهصورت پاورپوینت از سوی مجری پروژۀ علیالظاهر خطاب به مقامات بالاتر نظام تهیه شده و دربرگیرندۀ 56 اسلاید پیرامون مراحل ساخت یک نمونۀ واقعی از یک کلاهک جنگی هستهای همراه با عکس و نمودار بود. در اسلاید پایانی این پاورپوینت فیلمی هم از محصول نهایی نشان داده شد که در پسزمینۀ آن یک موسیقی غربی پخش میشد.
- برخورد هیات ایرانی تکذیب همراه با تمسخر بود. دکتر عراقچی گفت جهت اطلاع شما اگر این کار واقعاً در ایران انجام شده بود، حتماً با یک آهنگ حماسی یا یک نوای مذهبی با شور انقلابی همراه میشد نه یک موسیقی شاد غربی. از طرف دیگر در ایران عدد 110 جنبه مذهبی دارد نه عدد 111 و کسی که این اسناد را ساخته قطعاً اطلاع درستی از روحیات ایرانیان نداشته است. وقتی دکتر عراقچی این عبارت را گفت، چهرۀ فردی که اسلایدها را پخش میکرد و توضیح میداد، به طور کامل سرخ شد. نگاههای خانم شرمن هم به وضوح متعجب و مستأصل بود.
جلد سوم : جدال بر سر متن
منظومۀ وین (6)؛ گفتگو بر سر «تهماندهها»
- پنجشنبه 12 تیر 1393ش، هیئت فرانسوی به تکاپو برخاستتا تجربۀ شکست خوردۀ هیئت آمریکایی در آنچه «برملا ساختن» اسناد مرتبط با ادعای ابعاد احتمالی نظامی برنامۀ هستهای نام داده بودند را جبران کند. لذا از هیئت ایرانی خواست در جلسهای خصوصی سندی را که فرانسویها پیرامون ابعاد احتمالی نظامی در اختیار دارند، مشاهده نمایند. مقام اطلاعاتی فرانسوی که سند را در اختیار داشت ادعا میکرد این سند از جملۀ آن مدارکی نیست که آژانس قبلاً به ایران نشان داده است.بلکه سند مربوط به مجموعهای از محاسبات نوترونی بود که ادعا داشتند طی سال 2003م/ 1382ش، در دانشگاه شهید بهشتی انجام شده است. آنان مدعی بودند این نوع از محاسبات فراتر از محاسبات مرتبط با رآکتورهای هستهای است. بهرغم توضیحاتی که با تفصیل و تطویل بیان کردند، معلوم شد موضوع جدیدی نیست و هیچ نکتهای را هم نمیتواند ثابت کند. روحیۀ فرانسوی و زبان بدن و چهرۀ مسئولان آنها، بهویژه زمانیکه قصد دارند دربارۀ موضوعی کماهمیت سخنسرایی کنند، بهعینه مانند هزلگویی در ادبیات برخی دیگر از ملل است. ازاینرو طنزپردازان انگلیسی این رویۀ رفتاری را همواره در نمایشها و استندآپهای خود دستمایه و اسباب هجو قرار میدهند. لذا هنگامیکه صحبتهای طرف فرانسوی تمام شد و استدلالهایشان بهصورت فنی رد شد، مذاکرهکنندگان ایرانی که شاهد این مقایسه از نزدیک بودند، هم دربارۀ محتوا و هم اطوار آنها واکنشی درخور نشان دادند. ابتدا بسیار جدی هیئت فرانسوی را هجو کرده و سرآخر با قدری ریشخند، پاسخ دادند: «کجای این سند نشان میدهد که در ایران تهیه شده است؟ هر کس در هر کجای دنیا میتواند چنین سندی را تهیه کند و عبارت دانشگاه شهید بهشتی را هم در انتهای آن بیاورد». با این واکنش، هیئت فرانسوی که گویی کشف جدیدی کرده بود قدری به یکدیگر نگاه کردند و یک موضوع بیاهمیت را برای فرار از پاسخ طرح کردند و بدینترتیب، جلسهای چندساعته را که با هیجان و اضطراب شروع شده بود، پایان دادند.
مسئولیت تعریف آینده با کیست؟
- متعاقب نشست کارشناسان فنی، جلسۀ دوم همانگونهکه توافق شده بود با حضور دکتر ظریف و خانم اشتون و معاونان منعقد گردید. خانم اشتون که سخت نگران نتایج بود، گفت: «در بنبست هستیم» سپس سؤال کرد: «بهنظر شما چه باید کرد؟». پاسخ دکتر ظریف به وی مضمونی چنینداشت کهبستگی به خود شما دارد. ما با هم توافق کردهایم که رفع نگرانی بکنیم نه کار دیگر. اگر برنامههای دیگری دارید، بهجایی نخواهیم رسید، ولی اگر بهدنبال رفع نگرانی هستید ما در هر مورد فرمولهای خوبی ارائه کردهایم. اگر مذاکرات شکست بخورد و روزی پیشنهادهای ما و شما منتشر گردد، دنیا واقعیت را خواهد دید و حقایق قضاوت خواهد کرد. جلسۀ امروز در مورد اراک ثابت کرد که میتوان رفع نگرانی کرد، ولی شما بهدنبال دستورالعملهای سیاسی خود هستید. آنچه را که بارها به شما گفته بودم، دیروز مقام معظم رهبری علنی بیان کردند. حتماً مشاهده کردهاید که تنها امکان انعطافی که ایشان برای ما مشخص کردهاند، مذاکره بر روی تعداد سالها است. راهحل روشن است، ما باید نگرانیهای شما را بر طرف کنیم و شما هم وظیفه دارید نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران را پاسخ دهید.
- منطق روشن و صراحت توأم با صداقت دکتر ظریف، برای لحظاتی جلسه را در سکوت مطلق برد. پس از لحظهای تأمل پیشنهاد خانم اشتون ارائه شد. او پس از بیان توضیحاتی بلند نتیجه گرفت مناسب است از وزرای خارجۀ شش کشور دعوت کند برای مشورتهای دوجانبه به وین آمده و به مذاکرات ملحق شوند.
بازگشت به اتاق نگارش
- در کنار این روند رسمی، طی روزهای منتهی به 20/4/1393ش، ملاقاتهایی متعدد میان دکتر ظریف و خانم اشتون، معاونان و کارشناسان بهصورت دوجانبه و چندجانبهصورت گرفت. هدف آن بودکه بتوان مهمترین موضوع مورد اختلاف یعنی «ظرفیت غنیسازی» که با توقف بر مواضع اعلام شدۀ طرفها،در ابهام مانده بود، از وضعیت ایستا خارج گردد. خانم اشتون و دستیارانش پیوسته ابراز میداشتند: «اگر در خصوص آن مسئله انعطاف داشته باشید، قفل سایر موضوعات هم باز خواهد شد». آنچه آنان مدعی بودند که نمیتوانند طی هیچ شرایطی بپذیرند؛ ظرفیت موجود غنیسازی جمهوری اسلامی ایران بود. یک سلسله از دلایل سیاسی و فنی را نیز برای تثبیت نظرات خود با هیئت ایرانی در میان نهاده بودند. شرایط ایستا در مذاکره سبب شد تا از سوی خانم اشتون هیئت آمریکایی در این بخش به گفتگو فراخوانده شود. آنها ابراز داشتند نظرات رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران را چندین نوبت مطالعه کرده، حتی از سخنگوی فارسیزبان خود، آقای آلن ایر خواستهاند که متن اصلی را بخواند و برای آنها به دقت توضیح دهد. هیئت آمریکایی معتقد بود در ملاقات رهبری با مسئولان و کارگزاران نظام نکتۀ مهمی بوده که میتواند کمک کننده باشد. آنها با اشاره به این عبارت که «مسئولان ما میگویند ما به 190 هزار سو احتیاج داریم، ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد، اما این نیاز قطعی کشور است»، استدلال میکردند وقتی رهبری نیل به 190 هزار سو را طی یک بازۀ زمانی چندساله کافی برمیشمرند، اصرار هیئت مذاکرهکننده به چه معناست، و حال که میتوان از یک دورۀ زمانی سخن گفت، ایستادگی و ابرام چه معنایی غیر از قفل کردن مذاکرات میتواند داشته باشد؟[12]
ورود وزرای خارجۀ کشورهای «پنج بهاضافۀ یک»
- در کنار این قالب کلی، دکتر ظریف توضیحات مبسوطی هم در مورد مزیتهای گزینۀ پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران پیرامون رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک بیان داشت و به روشنی یادآور شد بهدلیل تولید پایین پلوتونیوم، حداقل تا 12 سال، این گزینه هیچ نگرانی در زمینۀ اشاعه را در پی نخواهد آورد. واکنش مخاطبان پس از آگاهی از مواضع و توصیفی که دکتر ظریف بهکار میبرد، متفاوت بود. آقای فابیوس طی ملاقاتی که داشت، چنین بیان کرد: توضیحات شما بسیار خوب بود، بهخصوص درمورد اراک، ولی در مورد سانتریفیوژها نمیتوان وضع موجود را قبول کرد چون نقش مهمی در گریز هستهای دارند.
- دکتر ظریف پاسخ وی را چنین داد کهاگر نگرانی از بمب است که 500 سانتریفیوژ هم کافی است. اینها تصوراتی است که برخی ساختهاند و اگر نه فرمولهایی که ما پیشنهاد کردهایم، اعتمادسازی کامل برای عدم گریز هستهای یا طولانی شدن زمان آن را ایجاد میکند. اشتاینمایر وزیر امور خارجۀ آلمان نگاهی دیگر داشت و اظهار کرد: اندیشههای شما خیلی خوب بود. باید روی آنها کار کنیم. من مدیر سیاسی وزارت خارجه را چندی قبل به تهران فرستادم که جدیت خود را برای کار با ایران نشان دهم. فعلاً صلاح شما نیست که خودم به تهران بیایم، در آمریکا بیجهت حساس میشوند.
«کری» تنها ماند
- وزیر خارجۀ آمریکا که از این سیاههخوانی مکرّر همتای ایرانی خود به ستوه آمده بود، گفت: «نمیتوانید» که منظورش این بود «نخواهیم گذاشت». در برابر این تهدید، دکتر ظریف در مقابل چشمان متعجب خانم اشتون برخوردی تند با آقای کری کرد. وی با عصبانیت و به صدایی رسا و بلند بر سر کری فریاد زد: «هیچ کاری نمیتوانید بکنید و اگر حملهای صورت گیرد، تبعات آن را خواهید دید. از جنگ ویتنام به بعد نظامیگری آمریکا هیچ دستاوردی برای شما جز شکست و حقارت نداشته است. علت بیچارگی شما در منطقه همین تفکر نظامیگری است. اگر میخواهید از این فرصت استفاده کنید، باید این تفکر را عوض کنید و تصویرِ موجود نسبت به خود را بازسازی کنید». در برابر این بانگِ بلادرنگ دکتر ظریف، آنچه که با واکنش سریع و کوتاه آقای کری خود را نمایاند، عبارت گویا و سادهای به این معنا بود: «قبول دارم».
- آقای کری سرانجام، در پایان جلسۀ سهجانبه هنگامیکه مشاهده کرد جمهوری اسلامی ایران از موضع خود عقبنشینی نمیکند، ابراز داشت: «نکات شما را در واشنگتن با رئیس جمهور در میان خواهم گذاشت تا ببینیم چگونه ادامه دهیم» و در ادامه اینگونه نتیجه گرفت که احتمالاً باید مذاکرات را چند ماه تمدید کرد. این تصمیم به معنای آن بود که آنها تصمیم ندارند از موضع سرسختانۀ خود کوتاه آیند. از آنجاییکه لازم بهنظر میرسید آخرین پیام از عزم غیر قابل تغییر جمهوری اسلامی ایران نیز منتقل گردد، دکتر ظریف در پاسخ به این اظهار نظر وی با قاطعیت بیان کرد: مذاکرات تا 29 تیر / 20 ژوئیه حتماً باید خاتمه پیدا کند. با این شیوهای که شما دارید، هر چقدر هم که تمدید شود باز همه چیز را میگذارید برای روز آخر. من فقط تا 29 تیر اینجا هستم و آمادگی دارم با همکارانم این توافق را به سرانجام برسانم. اگر تا آن تاریخ در موقعیتی قرار گرفتیم که نزدیک به توافق بود، میتوانیم چند روز دیگر هم تمدید کنیم، ولی در مورد تمدید بیش از آن، درحالیکه در موضوعات اصلی تفاهم نشده، باید همان روزهای آخر صحبت کنیم».
صورت وضعیت پایان 35 روز کاری در وین
- قریب به 450 ساعت مذاکرۀ سخت و نگارش صدها برگ گزارش و تحلیل دربارۀ این مذاکرات چه از سوی هیئت مذاکراتی و چه ساختارهای داخلی که وظیفۀ مشورت و ارائۀ تحلیل به مقامات تصمیمگیر را داشتند، یک واقعیت مهم را آشکار ساخت. این نکته همان بود که بارها در نوشتهها و خطوط تدوین شده برای مذاکرات از سوی دکتر ظریف مورد اشاره واقع شده بود. او در مرداد 1392ش، وقتی «خطوط کلی طرح جامع دیپلماسی هستهای» را بهعنوان یک طرح اجرایی تهیه و تدوین میکرد، به روشنی و دقت این شرایط را پیشبینی نموده و الزاماتی را که کشور میبایست با رعایت آنها مسیر را بپیماید، تعریف کرده بود.
- در آستانۀ تصمیمی تحولساز، دکتر روحانی رئیس جمهور در شرایطی دشوار برای اخذ تصمیم قرار داشت. او طبق مفاد قانون اساسی در تعامل با مقام معظم رهبری، ضمن استفاده از سازوکارهای اداری و ساختارهای تقنینی و نظارتی میبایست یا دستورالعملهای اجرایی پیرامون چگونگی استمرار موضوع را ابلاغ نماید، یا همانگونهکه دکتر ظریف در گزینۀ سوم شرح داده بود، دستور به خروج از مذاکره را با مقصرسازی طرف مقابل و شکست از ناحیۀ «پنج بهاضافۀ یک» به مذاکرهکنندگان ابلاغ کند.
- دکتر ظریف با وقوف بر این دقایق و در آن برهۀ حساس، راهحلی دیگر نیز بهعنوان روزنی برای خروج معرفی کرد. وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران در کمال صراحت و صداقت از یک راهحل چهارم به دکتر روحانی نوشت. او و همکارانش در طول شش ماه گذشته بهرغم برخی بیمهریها و در شرایط جنگِ اعصاب مدام، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده بودند. آنها در طول شش ماه آنچه از منطق، تهدید، تطمیع و تاکتیکهای مذاکراتی در توان داشتند بهکار گرفته بودند. استدلالهای متعدد و مختلف بهعمل آورده، مانورهای گوناگون داده و طرحها و ایدههای متنوع ارائه کرده بودند. حال زمان آن بود که دکتر ظریف و همکارانش پایبندی خود را به منافع ملّی با نهادن عِرض و آبرو بر طبق اخلاص اثبات نمایند. او به رئیس جمهور صراحتاً نوشت که اگر راهحلهای ارائه شدۀ فوق هیچکدام مطلوب نیست، باید تدبیر دیگری اندیشید که از آن جمله میتواند تغییر مذاکرهکنندگان باشد.
ژنو (3): بازگشت به گفتگوی دوجانبه
- مذاکرهکنندگان ایرانی در اینجا یک بار دیگر ناچار شدند به مقابله با اصل رویکرد طرف آمریکایی بپردازند. لذا در پاسخ اظهار شد: به شکل مبنایی با تقسیمبندی تحریمها به انواع مختلف مخالفیم و همۀ آنها میبایست مشمول برخورد واحد شوند. اینکه شما تحریمهای مرتبط با اشاعۀ هستهای را جدا میکنید، به آن معناست که کلیۀ تحریمهای شورای امنیت بر جای خود باقی خواهد ماند و در این صورت به صراحت کامل خاطرنشان میسازیم که اصلاً توافقی نخواهیم داشت. ما هرگز به توافقی که در آن تحریمهای شورای امنیت بر جای خود باقی بمانند، رضایت نخواهیم داد. حین سخنان طرف ایرانی ویلیام برنز میان صحبت آمده و گفت: «ولی آنچه که مهم است و بر اقتصاد شما تأثیر دارد، تحریمهای اقتصادی است...». دکتر عراقچی اجازه نداد برنز جملهاش را کامل کند و با تحکم گفت: «اشتباه نکنید، تحریمهای شورای امنیت برای ما از تحریمهای اقتصادی مهمتر است. نه تنها به لحاظ سیاسی و پرستیژی، بلکه بهعنوان یک امر اصولی. اگر این تحریمها برادشته نشود، یعنی هیچ اتفاقی نیفتاده است».
- این واکنش تند، باعث خشم و ناخرسندی هیئت آمریکایی شد. لذا بیان داشتند، درحالیکه هنوز اطمینان به برنامۀ هستهای ایران ایجاد نشده، چگونه میتوانند بهعنوان مثال تحریمهای مربوط به خرید مواد و تجهیزات هستهای در شورای امنیت را بردارند.پس از این اظهار نظر، بخش عمدهای از ادامۀ این جلسه اختصاص به مباحثۀ مفصل دربارۀ پاسخ به چرایی این پرسش داشت. از جمله نگرانیهای جدی آنها این بود که اگر تحریمهای شورای امنیت لغو یا حتی تعلیق شود، برگشت آنها در صورت تخلف ایران مقدور نیست. برای این ابراز نظر هم یک دلیل ساده میآوردند: «معلوم نیست روسیه و چین همراهی کنند». همین اشاره به نقش یک جهت ثالث، دستمایۀ منطقی شد که هیئت ایرانی در ارائۀ پاسخ مطرح ساخت. بدینگونه گفته شد که اتفاقاً بخشی از نگرانی ما هم همین است که اگر الان این تحریمها برداشته نشوند، در آینده معلوم نیست رفتار بقیۀ اعضای دائم شورای امنیت از جمله انگلیس یا فرانسه چگونه باشد و نمیتوان روی آن حساب کرد. در حقیقت آن بازی عجیب و غریب فابیوس در روند نیل به توافق موقت ژنو با همۀ هزینههایی که در آن زمان داشت، یک سرمایۀ مذاکراتی در هر گفتگوی رسمی و حاشیهای شده بود. بهگونهای که هرکجا و هر زمان که خانم اشتون یا آمریکاییها سخن از یکپارچگی بستۀ غربی «پنج بهاضافۀ یک» داشتند، کافی بود نام فابیوس را بر زبان آورد تا آنها سکوت کنند.
- هیئت آمریکایی پیش از خروج از اتاق مذاکره به یک نگرانی مهم و احتمال قریبالوقوع اشاره کرد. نگرانی آنها دربارۀ دستگیری خبرنگاران ایرانی ـ آمریکایی بود که ابراز نمودند: روزنامۀ واشنگتنپست بهدلیل نزدیکی مواضعش به وزارت امور خارجۀ آمریکابرخورد ملایمی نموده ولی سایر رسانهها چنین نخواهند کرد و احتمالاً روزبهروز فضا تندتر و سنگینتر خواهد شد. آنچه در دل این نگرانی خاطرنشان میکردند آن بود که اگر تا 3 آذر / 24 نوامبر اتفاقی غیر قابل محاسبه در این زمینه روی دهد، مذاکرات بهدلیل فشار افکار عمومی، در وضعیتی بسیار دشوار قرار خواهد گرفت. حتی انتظار آن را داشتند تا برای حسننیت زمینۀ آزادی و خروج این افراد از کشور قبل از شهریور فراهم شود. پاسخ مذاکرهکنندگان ایرانی آن بود که دربارۀ موارد اتهامی هیچ اطلاعی نداریم، اما در حال پیگیری هستیم.
سؤال بزرگ: ایران چیست و چه نقشی دارد؟
- خانم اشتون با این تلقی، یکی از مهمترین پرسشها و دغدغههای معماران تفکرِ امنیتی جلوه دادن ایران را طی آن دیدار مطرح کرد. به باور او: واقعیت آن است که موضوع فقط توافق نهایی هستهای نیست، بلکه در مورد هویت است، در مورد ایران است که خود را تثبیت میکند؛ که کیست و چیست؟ و چه نقشی در رهبری منطقه دارد؟ بعد از این توافق تغییرات شگرفی در منطقه صورت خواهد گرفت. نقش کلیدی ایران در حل مسائل منطقه تثبیت میشود و مورد احترام واقع میگردد. شما دنیا را عوض میکنید و دنیای شما هم عوض میشود. میدانم شما قادرید تحریمها را دور بزنید و این کار را هم به خوبی انجام میدهید ولی فرصتهای اقتصادی که پس از رفع تحریمها برای شما ایجاد خواهد شد غیر قابل تصور است و بسیار هم سریع اتفاق میافتد. نمیدانید چه تعداد از صاحبان صنایع و کمپانیهای تجارتی از من سؤال کردهاند که چه زمان تحریمها رفع خواهد شد؟
- وقتی خانم اشتون این جملات را بر زبان راند، میباید چه پاسخی به این بارونس بریتانیایی که در لانکشایر واقع در ساحل غربی انگلستان متولد شده بود، داده میشد؟ فضای این پرسش مشابه همان بود که در اواخر دهۀ 1990م، بر تفکر مردم انگلستان نسبت به رویدادهای ایرلند سایه انداخته بود. آن روزها پس از نزاعی طولانی، اگرچه انگلستان پذیرفت که تنها راه جبران اشتباهات گذشته در تفاهم با ایرلند است، نگران بود که آن سرزمین چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت. شاید دقیقترین پاسخ، تکرار جملۀ معروف اسکار وایلد ایرلندی بود که در ساحل روبهروی لانکشایر یکصد سال پیش از آنکه بارونس اشتون متولد شود، گفته بود: «تجربه نامی است که ما بر اشتباهات خود میگذاریم».
مذاکرات همزمان
- رویکرد مذاکرهکنندگان ایرانی در پاسخ به وی ابتدا طرح چند گلایۀ مشخص بود. نخست اعتراض به تحریمهای جدید[13] و اینکه تهران آنها را خلاف توافق ژنو میداند و معتقد است حتی اگر نسبت به تفسیر از توافق اختلاف نظر وجود داشته باشد، بدون شک در خصوص اینکه این تحریمها برخلاف اصل حسن نیت بهعنوان لازمۀ اجرای توافقات است، تردیدی ندارد. همچنین به صراحت تأکید شد که جمهوری اسلامی ایران بسیار خویشتنداری کرده است که عکسالعمل نشان نداده ولی این آخرین بار بود، و چنانچه یک بار دیگر تکرار شود، یقین بدانند عکسالعملی نشان داده خواهد شد که «پنج بهاضافۀ یک»را سخت آزرده خواهد کرد.
- گلایۀ دوم، از ورود پهپاد اسرائیلی به خاک ایران بود. در این بخش از گفتگو با ارائۀ نقشۀ دریافتی از ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، اعلام گشت پهپاد مزبور در نزدیکی تأسیسات نطنز ساقط شده است و تأکید گردید که این امر صحت نگرانی ما در خصوص حمله به این تأسیسات را اثبات میدارد. لذا از این جهت موضع ما در خصوص فردو، که در حقیقت ضامنی برای عدم حمله به نطنز است، سختتر خواهد شد.
- سومین گلایۀ مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران، اعتراض به برخورد آژانس نسبت به موضوعات پی.ام.دی. بود. در این زمینه توجه داده شد بهرغم حسن نیت به عمل آمده و همکاری وافی با کارشناسان آن سازمان، شایعاتی که در رسانهها نسبت به گزارش آتی آژانس انعکاس یافته، چندان خوشایند نیست و اگر آژانس در گزارش خود تحولات مثبت اخیر را منعکس ننماید، ادامۀ همکاری را با مشکل جدی مواجه خواهد کرد.
- چهارمین رویکرد گلایهآمیز مذاکرهکنندگان ایرانی متوجۀ ادعای آقای برنز بود. در این زمینه به وی و سایر اعضای هیئت آمریکایی یادآوری شد پذیرش غنیسازی در قلمرو جمهوری اسلامی ایران یک امتیاز یکجانبه از سوی آمریکا نبوده است و اگر واشنگتن آن را پذیرفت، تهران هم در مقابل قبول کرد در غنیسازی برای یک دورۀ زمانی محدودیت داشته باشد. همچنین مقامات مسئول ایرانی دربارۀ اراک پذیرفتهاند در رآکتوری که در مرحلۀ آمادهسازی 90 درصد است، تغییراتی ایجاد شود که راهاندازی آن را پنج تا شش سال به تأخیر میاندازد؛ نیز پذیرفتهاند که در فردو غنیسازی نشود؛ یا آمادگی پذیرش شفافیتهای بیشتر از جمله از طریق پروتکل الحاقی را نشان دادهاند و از همه مهمتر اعلام داشتهاند این آمادگی وجود دارد که ظرفیت غنیسازی با حدود 20 هزار ماشین نصب شده، در همین میزان 9400 سانتریفیوژ IR-1 محدود بماند که در حال حاضر فعال هستند.
- با این ورود اعتراضآمیز و گلایههای سخت، مذاکرات بهصورت موازی و همزمان گاه میان مقامات ارشد سیاسی و یا کارشناسان فنی برای 12 ساعت کاری و طی دو روز پیاپی دنبال شد. هیئتهای مذاکراتی پیرامون یکایک این مسائل و سایر موضوعات مندرج در دستور جلسه، بحثهایی تند و چالشبرانگیز با یکدیگر داشتند.
اقناع اروپاییها
- مذاکرهکنندگان کشورهای اروپایی بهروشنی و بهطور مستقیم مخالفتی با این نظر ابراز نمیداشتند. نمایندۀ فرانسه چنانکه طی سفر دکتر عراقچی به پاریس اعلام داشته بود، این نوبت در مقابل شرکای اروپایی خود و در همین چهارچوب، به آمادگی کشورش برای مذاکره در خصوص «موافقتنامۀ همکاریهای هستهای» با ایران بهصورت دوجانبه اشاره کرد و اظهار داشت پیشنهادی را که در سفر هفتۀ گذشتۀ دکتر عراقچی به پاریس بهصورت مکتوبِ غیررسمی (non-paper) به ایشان ارائه شده بود، به اطلاع سایر اعضای «پنج بهاضافۀ یک» هم رسانده است. بهرغم اینکه انعقاد چنین توافقی میان فرانسه و ایران، ابتکاری تازه برای افزایش سطح تماسهای دوجانبه محسوب میشد و ممکن بود پایانی بر نگرش بدبینانۀ غرب در قبال فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران تعبیر شود، هیئت ایرانی خویشتنداری نشان داد و به این گفتار اکتفا کرد که تهران در حال بررسی پیشنهاد شماست و پرسشها و ابهاماتی نسبت به آن دارد.
- آقای دوریویر نمایندۀ فرانسه با بیان اینکه «هیئت فنی خود را هر زمان خواستید، و هرچه زودتر بهتر است، به پاریس اعزام کنید تا بحثهای فنی را شروع کنیم»، در مقابل شرکای اروپایی خود نشان داد که کشورش ارادۀ لازم برای گشایش و ورود به همکاریهای هستهای و درنتیجه استعداد حضور در بازار ایران را بیش از دیگر شرکای غربی خود دارد.
85 ساعت مذاکرۀ سخت اما بینتیجه در نیویورک (2)
- برخلاف نظر برخی رسانهها حضور دکتر روحانی و ملاقاتها و مصاحبههای ایشان منجر به استحکام بیشتر مواضع ایران گردید. بهعنوان نمونه در شرایطی که ساعتها بحث و جدل میان مذاکرهکنندگان در مورد نحوۀ لغو تحریمها به جایی نرسیده بود و بهرغم تأکید هیئت ایرانی بر اولویت لغو تحریمهای شورای امنیت، آمریکا و اروپا همچنان بر تعلیق تحریمهای اقتصادی و مالی تمرکز داشتند، مصاحبۀ رئیسجمهور اسلامی ایران مبنی بر اینکه بدون لغو تمامی تحریمها توافقی در کار نخواهد بود، مواضع آنها را قویاً به چالش گرفت. در موضوع غنیسازی، ابعاد و ظرفیت آن نیز به همین ترتیب انتظار غربیها برای انعطافِ قابل توجه در مواضع ایران بینتیجه ماند و اگرچه اندیشههای مختلف بررسی و تحلیل شد، اما موضعگیری دو طرف همچنان بدون تغییر ماند.
- در طول ساعتها مذاکره که بهصورت متمرکز در مورد تحریمهای تسلیحاتی صورت پذیرفت، رویکرد دکتر ظریف و دستیارانش در تمام گفتگوها مبتنی بر این استدلال بود که جمهوری اسلامی ایران احتیاج به خرید تسلیحات ندارد، بااینحال به لحاظ اصولی، ارتباط قابل قبولی میان تحریم تسلیحاتی و اشاعۀ هستهای نمیتوان یافت. همچنین در بیهودگی این تحریم تسلیحاتی همین بس که ایران به هر کجا قصد کرده، اسلحه فرستاده که نمونههای آن را خود میدانید؛ و همۀ آنهایی که به کشور سلاح میفروختهاند نیز به این کار خود ادامه دادهاند.
- کشورهای غربی عضو «پنج بهاضافۀ یک» به لحاظ منطقی هیچگونه پاسخی برای این استدلال نداشتند، ولی به لحاظ سیاسی برداشتن تحریمها در گام اول را غیر ممکن میدانستند. در یکی از گفتگوها صراحتاً بیان شد در شرایطی که ایران به حماس و حزبالله اسلحه میدهد چگونه تحریم تسلیحاتی برداشته شود؟ این بیان با اعتراض هیئت ایرانی روبهرو شد و تذکری تند از سوی دکتر ظریف بهدنبال داشت که اولاً حق ندارید باب موضوعات دیگر را در مذاکرات هستهای باز کنید، ثانیاً شما فقط حق دارید نگران اشاعۀ هستهای باشید و حال بگویید ارتباط این دو چیست؟ ثالثاً ایران با تحریم یا بیتحریم، به حماس و حزبالله اسلحه داده است و خواهد داد، همانطورکه در اختیار عراق هم قرار داده است که اگر چنین نبود اکنون داعش به بغداد رسیده بود. بنابراین موضع ما کماکان ضرورت لغو کلیۀ تحریمهاست.
- در این میان موضع روسیه هم قابل توجه بود. هیئت روس در نیویورک ابراز میداشتند اگر هر ضابطهای فراتر از پروتکل الحاقی وضع گردد، باید بندی در توافقنامه افزوده شود که متذکر گردد این ضابطه فقط مخصوص ایران است و برای کشورهای دیگر سابقهای ایجاد نخواهد کرد. این رویکرد به معنای ایجاد یک وضعیت استثنا بود و نمیتوانست برای جمهوری اسلامی ایران قابل پذیرش باشد. براین اساس مقامات مذاکرهکنندۀ ایرانی با این خواستۀ روسها مخالفت کرده و ابراز داشتند شما بهتر است به ما کمک کنید که اصولاً چنین خواستههایی مطرح نشود نه اینکه فقط به بیان ملاحظات خود اکتفا کنید. پس از این گلایه و نفی قاطع پیشنهاد مسکو، هیئت ایرانی در گفتگوی دوجانبه به همتایان روس خود ابراز کرد چنین مواردی را نخواهیم پذیرفت و در هر موردی که بخواهیم بپذیریم، با شما هماهنگی صورت خواهیم داد اما مطلوب است شما هم کمک کنید تا از فشار غرب کاسته شود.
- نفی اندیشۀ روسیه از سوی جمهوری اسلامی ایران منجر به نادیده انگاشتن آن از سوی کشورهای غربی نشد. گروه مذاکرهکنندگان غربی تصمیم گرفت یک بیانیۀ سیاسی جداگانه از سوی «پنج بهاضافۀ یک» در کنار توافقنامه صادر شود تا خواستۀ روسیه به نحو محترمانهای منعکس شده باشد. این شرایط سبب شد در تداوم گفتگوها، موضع مخالف مذاکرهکنندگان ایرانی و ردّ کامل پیشنهاد روسیه مورد تأکید قرار گیرد. در این خصوص هیئت ایرانی به صراحت به طرفهای مقابل خاطرنشان کرد که اصولاً نباید به مسیری رفت که نیاز به چنین بیانیهای پیدا شود.
- دکتر ظریف در رابطه با وعدههای کری بر اساس توضیحاتی که در یکی از جلسات مذاکره در مورد برخی اصطلاحات و تمثیلات ایرانی به کری داده بود گفت: بیجهت هندوانه زیر بغل من نگذار. من با شرایط آشنا هستم و این اتفاقاتی که شما میگویید، نخواهد افتاد. از تهدیدهای شما هم هیچوقت نترسیدهایم، ولی جمهوری اسلامی ایران هم معتقد است این فرصت نباید از دست برود. همکاران شما در موضوع بیربط گریز هستهای و موضوعات دیگر از اعداد و ارقام دلخواه استفاده میکنند. واقعیت امر دیگری است. نباید به خاطر چند هزار سانتریفیوژ این فرصت از دست برود. تهران پیشنهادهای بسیار خوبی بر روی میز گذارده و تنها راه هم مذاکره است. تحریمهای غلط و غیرانسانی شما ممکن است به مردم ایران صدمه زده باشد ولی هیچ تأثیری روی برنامۀ هستهای ایران نداشته است. من و همکارانم در روزهای آینده برای هر مذاکرهای آمادهایم ولی نمیتوانیم بیش از آنچه تاکنون بهعنوان مصالحه از سوی جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد شده است، ارائه کنیم. پیشنهادهایی که ما ارائه کردیم، بهترین روش برای حل موضوع بوده است. اکنون نوبت شماست که پیشنهادهای سازنده داشته باشید.
- دکتر ظریف همچنین اعتراض شدیدی به آقای کری به خاطر وضع تحریمهای جدید در طول شش ماه گذشته علیه برخی افراد و شرکتهای ایرانی کرد. آقای کری تأکید داشت که این تحریمها جدید نبوده و اضافه کرد چنین اقدامی فقط برای دور نگاهداشتن کنگره از به هم زدن بازی است. پس از آن دکتر ظریف ابراز داشت: ما مسائل داخلی شما را میفهمیم ولی حل آنها نباید به قیمت شکستن فضای موجود تمام شود. این در حالی است که در هشت ماه گذشته از جانب جمهوری اسلامی ایران اقدامی صورت نگرفته است که به طریقی موجبات سرافکندگی شما در مقابل رئیسجمهور و مردم کشورتان را فراهم آورد. ولی شما به این کار مبادرت کردهاید؛ وضع نابهنگام این تحریمها، ادبیات تهدیدآمیزی که در پیش گرفتهاید و عدم دعوت ایران به مذاکرات پاریس علیه داعش به منظور راضی کردن چند کشور که خود از مؤسسان داعش هستند، نمونههای روشنی است. آقای کری، وزیر خارجۀ آمریکا پس از استماع این نقطه نظرات همتای ایرانی خود ترجیح داد تنها سکوت اختیار کند.
وین (7)، اولویت: رفع تحریمها
- این برخورد بحث و تنش مفصلی را در همان آغاز مسیر گفتگوهای وین (7) رقم زد. پاسخ دکتر ظریف این بود که تحریمهای شورای امنیت، پایۀ سیاسی و حقوقی لازم برای تحریمهای یکجانبه، فشارهای سیاسی و اجماعسازی بینالمللی علیه ایران را فراهم کرده است و بدون رفع آنها نمیتوان انتظار حصول توافق داشت. از سوی دیگر، در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران همچنان تحت تحریمهای فصل هفتم منشور از سوی شورای امنیت است، ولو آنکه این تحریمها کارآمدی لازم را هم نداشته باشند، چنین امری سبب میشود ایران همچنان در نگرش «پنج بهاضافۀ یک» تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالملل به شمار رود. بنابراین مبنای حصول توافق کاملاً مبهم است.
- دکتر ظریف در قالب پرسشی به مخاطبان خود یادآور شد: اگر ایران تمامی تعهدات خود را بر اساس توافق احتمالی در فرصتی کوتاه به انجام برساند، تا چه زمانی باید منتظر رفع تحریمها بنشیند؟ موکول کردن لغو تحریمهای شورای امنیت به گزارش جامع آژانس مبنی بر فقدان مواد و فعالیتهای تأیید نشده در ایران، واقعگرایانه نیست. از سوی دیگر چنانچه ایران در نقطهای مفروض از آینده تعهدات خود را نقض کند، «پنج بهاضافۀ یک» به سادگی و سرعت میتواند تحریمهای خود را، حتی اگر آنها را که لغو کرده باشد، مجدداً برقرار سازد. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در مقابل هرگونه نقض تعهد از جانب مقابل ابزاری در اختیار ندارد. آیا مراجعه به شورای امنیت گزینۀ مناسبی خواهد بود؟ بنابراین، حداقلی از اطمینان که همانا لغو تحریمهای شورای امنیت است، ضروری به نظر میرسد؛ هرچند به این هم نمیتوان اتکای کامل داشت.
- استدلال دکتر ظریف از سوی مخاطبان قابل نفی نبود. اما شعبۀ غربی «پنج بهاضافۀ یک» تصمیم نداشت بر مبنای منطق با موضوع روبهرو شود و با تأکید صرف بر اینکه نگرانیهای ایران را درک کرده ولی آنها هم نگرانیهای خود را دارند، به مقابله با رویکرد اقناعی دکتر ظریف برخاست. این واکنشِ مبتنی بر تعصب سبب شد ساعتها در این موضوع محاجه و جدل میان طرفها صورت پذیرد؛ موضوعی که فضای جلسه را به تلخی کشاند. هر میزان آنها بر نگرش متعصبانۀ خود پای میفشردند، مذاکرهکنندگان ایرانی هم با سرسختی در سنگر مواضع تعریف شدۀ خود نشسته و مراقب واگذاری آن به گروه مقابل بودند. دو طرف بر لبۀ تیغ مذاکرات واقع شده بودند. هرگونه تغییر و عقبنشینی از مواضع، میتوانست اسباب بروز ضعف و جراحت در منطق و پیکرۀ کل مواضع را به همراه داشته باشد. جلسه با مشورتهای متعدد و ارائۀ اندیشههای مختلف از سوی «پنج بهاضافۀ یک»، در شرایطی ادامه پیدا کرد که دکتر ظریف در برابر هر موج فشار، با قاطعیت و آهنگی متوازن بر طبل منطق مورد اشاره مینواخت و عزم پس کشیدن از مطالب خود را نداشت.
- معاون وزیر امور خارجۀ روسیه آقای ریابکوف در ملاقات خصوصی دوجانبه به تشریح چرایی مواضع کشورش در جلسۀ عمومی برخاست و ابراز داشت: ما با آمریکاییها مشورتهای پیوسته داریم و میزان انعطاف آنها در موضوع تحریمها را سنجیدهایم. باید بگویم در رابطه با تحریمهای شورای امنیت امکان بسیار کمی برای مانور وجود دارد. چند تحریم اصلی مربوط به اشاعۀ هستهای است که از نظر آمریکاییها فعلاً نمیشود به آنها دست زد. میگویند ممکن است برای برخی موارد بتوان فکری کرد ولی اینگونه موارد را خیر. تحریمهای تسلیحاتی را حتی تعلیق هم نمیتوانند بکنند. آمریکاییها به ما میگویند اگر اینها را هم برداریم که دیگر توافق صددرصد به نفع ایران تمام میشود. ما حقیقتاً ایدهای نداریم که از این وضعیت چگونه میتوان خارج شد. فکر میکنم به لحاظ ایده، اشباع شدهایم و اکنون زمان تصمیمگیری است. اینکه آمریکاییها در مورد تعداد سانتریفیوژها انعطاف نشان داده و عدد جدیدی پیشنهاد دادهاند، حرکت خوبی است و به نظر من برای انعطاف به خرج دادن از سوی ایران در موضوع تحریمهاست؛ و گرنه تفسیر دیگری ندارم.
- معاون وزیر امور خارجۀ روسیه در پی استمزاج همتای ایرانیاش از موضع کشور متبوع وی نسبت به تحریمها، این عبارت را بیان داشت: اجازه بدهید جدی باشیم. موضع روسیه در برابر موضوع عدم اشاعه کاملاً مشخص است. ما در قطعنامههای تحریمی ایران به زور و فشار غربیها وارد نشدیم. ما برای روابط ایران و روسیه اهمیت قائل هستیم. ولی اشتباه است اگر فکر کنید رأی ما به قطعنامههای قبلی بر اثر ملاحظات سیاسی بوده؛ خیر ناشی از مواضع اصولی ما بوده است.
اشتون: نگران نشوید، عادت دارم!
- مجموع هشت ساعت ملاقات آقایان ظریف و کری با تنشی غریب بر فضای این دوره از گفتگوهای فیمابین دو وزیر امور خارجه در حضور خانم اشتون همراه بود. غوغای ناشی از فریادهای طرفها گاه با اعتراض آقای کری به بیان تحکمآمیز دکتر ظریف در خطاب قرار دادن وی اوج میگرفت، و زمانی با تغیّر و بانگ بلند دکتر ظریف پیرامون عدم انعطاف در موضوع و پرداختن به موضوعات حاشیهای از سوی همتای آمریکایی در بیرون اتاق مذاکره انعکاس مییافت. تصور عموم افراد خارج از جلسه اعم از اعضای هیئتها و محافظان آن بود که آن سوی دیوار جنگ لفظی سختی میان شخصیتهای سیاسی درگرفته که اگر چارهای برای تسکین شرایط نیندیشند، چهبسا دامنۀ این مصاف وارد عرصههای دیگر شود. در برههای از این گفتگو صدای فریاد دکتر ظریف بر سر طرفهای مذاکراتیبرای محافظان مستقر در بیرون جلسه این گمان را به واقعیت تبدیل کرد. بلافاصله پرسشی میان آنها رد و بدل شد که در صورت برخورد احتمالی میان مقامات داخل اتاق مذاکره، مسئولیت ما چه خواهد بود؟
- این فضا بر گفتگوهای بعدی نیز سایهای سنگین انداخته بود، به ترتیبی که طی دو ساعت ملاقات کاری خانم اشتون با دکتر ظریف بحثها مشحون از چالش در جزئیات همراه با دفاع سخت از مواضع بود. صدای بلند دکتر ظریف که برای تبیین مواضع و حقوق جمهوری اسلامی ایران سیاستهای غربی و رویکردهای «پنج بهاضافۀ یک» را هدف انتقادی سهمگین قرار داده بود، در چند مورد سبب شد اعضای هیئت همراه از دو طرف، برای بررسی وضعیت و تلاش بهمنظور کاهش تنش درِ اتاق را بگشایند، اقدامی که تأثیری برجای نگذاشت و جوّ متشنج جلسه میان مقام ایرانی و سرپرست هیئت مذاکراتی «پنج بهاضافۀ یک» روی آرامش ندید. در یک مرحله شدت برخورد لفظی چنان بالا گرفت که محافظان خانم اشتون با حالت آمادهباش وارد جلسۀ مذاکره شدند. خانم اشتون آنها را عتابآلود مورد خطاب قرار داد که: «نگران نشوید، به این فریادها و دعواها عادت کردهایم!».
- خانم اشتون نقش یک هماهنگکننده را ماهرانه بازی میکرد، ازاینرو مجادلۀ دکتر ظریف با او، در قیاس با سایران در قالبی کاملاً متفاوت جای میگرفت. خانم اشتون ظرفیت خود را نیک میدانست و سعی میکرد از آن تعدی نکند، درحالیکه جایگزین او خانم موگرینی گاه بهعنوان نمایندۀ اتحادیه کاملاً وارد موضوعات میشد و نقش یک طرف تازه در کنار «پنج بهاضافۀ یک» را بازی میکرد. خانم اشتون هم بلاشک منویات جمعی اتحادیه را مدّنظر داشت اما به دلیل همان سنت انگلیسی این مقتضیات را بهصورت آشکار مطرح نمیساخت.
ورود از حاشیه به متن
- خانم شرمن با قدردانی از رویکرد انساندوستانه در این زمینه، با اشاره به فهرست 23 نفرۀ ایرانیان زندانی یا تحت تعقیب از سوی کشورش اظهار داشت که دولت ایالات متحده خواهد کوشید با ورود بر روند دادرسی موجبات آزادی آنها را فراهم آورد. واکنش هیئت ایرانی چنین بود که این نکات به مسئولان در تهران منعکس خواهد شد.
- پس از بازگشت هیئت مذاکرهکننده به تهران، این موضوع که دولت آمریکا بهصورت رسمی تمایل خود را برای مبادلۀ دو شهروند ایرانی زندانی در داخل کشور با زندانیان ایرانی محبوس در آن کشور ابراز داشته است، همچون موارد گذشته به مقامات ارشد نظام منعکس گردید.
- این مطلب بار دیگر در حاشیۀ مذاکرۀ ژنو در شهریور 1393ش، از سوی خانم شرمن و طی یک گفتگوی خصوصی که او درخواست کرد، با هیئت ایرانی طرح موضوع کند، در میان گذاشته شد. وی نخست دربارۀ دو ایرانی که دورۀ محکومیت خود را در زندانهای ایران میگذراندند، سخن گفت. دکتر روانچی با توجه به دستورالعمل تهران، پیش از آنکه وی نظر خود را منتقل کند اظهار کرد: متأسفانه چندی قبل یکی از ایرانیانی که در فیلیپین در انتظار استرداد به آمریکا بود، پس از سه سال زندان در شرایط سخت درگذشته است. در حقیقت لازم بود دولت شما که نسبت به وضعیت برخی از زندانیان نگرانی دارد، در خصوص این شهروند ایرانی که به درخواست آمریکا دستگیر و زندانی شده و نهایتاً فوت کرده است نیز عکسالعمل نشان میداد. [14]
- خانم شرمن منفعلانه ابراز داشت اگرچه ما دخالتی در شرایط زندان وی نداشتیم، درگذشت این ایرانی را رسماً و از طرف دولت آمریکا تسلیت میگویم. وی سپس به موضوع فرد آمریکایی ناپدید شده پرداخت و درخواستهای قبلی خود را تکرار کرد مبنی بر ارائۀ اطلاعات در خصوص آخرین زمانی که وی در کیش اقامت داشته است. معاون وزارت امورخارجۀ ایالات متحدۀ آمریکا بلافاصله افزود: «خوب است سرویسهای دو کشور مانند سابق در این زمینه گفتگو کنند». خانم شرمن همچنین به وضعیت دو ایرانی زندانی آقایان عابدینی و حکمتی نیز اشاره و درخواست کرد که شرایط زندان این دو فرد بهبود یابد. وی همچنین به موضوع وضعیت یک زندانی دیگر به نام آقای کیان تاجبخش پرداخت و گفت ظاهراً دوران محکومیت وی به پایان رسیده ولی هنوز از حصر خانگی نجات نیافته است. در انتها نیز به وضعیت آقای احمد صدری که به گفتۀ وی در آمریکا استاد دانشگاه بوده، اشاره نمود و گفت او اخیراً بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شده است ولی کماکان به وی اجازه داده نمیشود از کشور خارج گردد. وی خواستار آزادی اشخاص اخیر و دریافت اطلاعات راجع به آخرین وضعیت جیسون رضائیان، خبرنگار دستگیر شدۀ واشنگتنپست در ایران شد، و افزود مادر او میگوید دلیل دستگیری وی این است که بهصورت غیرقانونی به کار خبرنگاری میپرداخته و لذا این شخص حاضر است از کار خبرنگاری روزنامۀ مزبور استعفا دهد تا بدینترتیب از حق آزادی برخوردار گردد و ایران را ترک کند.
گشودن پنجرۀ پشتی مذاکرات؛ تکرار سیاستی نافرجام
- اگرچه وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران با این مختصر زمینۀ طرح موضوع را منتفی کرد، اما آقای کری گفتگو را به مجرایی دیگر سوق داد. وی ابراز داشت من واقعاٌ نگران هستم که چرا رهبری شما تا این میزان به آمریکا بدبین است. ما واقعاً اینطور نیستیم. دکتر ظریف با اشاره به موضوع اصلی جلسه پاسخ داد که اتفاقاً الان بهترین فرصت است که در جریان مذاکرات هستهای ثابت کنید که واقعاً اینطور نیست و قابل اعتماد هستید! بااینحال آقای کری در نوبتی دیگر هم به موضوع سوریه ورود کرد و ابراز داشت؛ دولت متبوعش در سوریه آمادۀ همهگونه همکاری برای دست یافتن به یک راهحل سیاسی است ولی «بدون ابقای رئیسجمهور اسد».
- این طرح بحث سبب شد تا دکتر ظریف به او یادآوری کند که در این مسائل گفتگو نخواهد کرد. دکتر ظریف درعینحال نکتۀ قبلی خود را تکرار کرد که این نظر دوستان شماست که میخواهند شما را فریب دهند. آنها میدانند بدون رئیسجمهور اسد کل سیستم در سوریه از هم میپاشد؛ و میخواهند شما را بدان سمت سوق دهند. با این اظهار نظر دکتر ظریف، آقای کری وادار به اعتراف شد و تلویحاً اشاره کرد که بههرحال ما از سوی عربستان، قطر، امارات و ترکیه تحت فشار هستیم. آنها هیچ چیزی را با اسد نمیپذیرند. وی همچنین دامنۀ تعریضهای غیر مستقیم خود را متوجۀ حزبالله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمود که با قطع سخنانش از سوی دکتر ظریف، قاطعانه به وی ابلاغ شد: شما را در سوریه به بیراهه بردند و اکنون همین کار را در مورد داعش و عراق و حزبالله میکنند. اگر حزبالله جلوی داعش را در مرز نگیرد، داعش وارد لبنان میشود، ارتش لبنان هم در مقابل داعش قدرت دفاع ندارد. آقای کری در نهایت اظهار کرد: ما در رابطه با داعش هیچ کاری به حزبالله نداریم. دکتر ظریف هم به او گفت: بهتر است به دستورکار مذاکراتی خود بپردازیم، ما در مورد سایر مسائل با شما گفتگو نداریم.
- این وضعیت در جلسۀ دوجانبۀ دکتر ظریف با خانم اشتون هم روی داد و گفتگو را کاملاً میان دو طرف متشنج کرد. طی آن جلسه خانم اشتون در مورد نقش سپاه شروع به بحث کرد. دکتر ظریف که منع مذاکره در مورد سایر موضوعات با خانم اشتون را نداشت، با او وارد بحث شده و به دفاع از مأموریتهای سپاه برخاست. سخنان او تند و تغیّرآمیز بود و تا آنجا رفت که به خانم اشتون ابراز داشت: تلقی شما از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی براساس بافتههای رسانهها یا دستگاههای اطلاعاتی است. تصور نکنید سپاه پاسداران همین یک میلیون نفر است که عضو رسمی آن هستند؛ خیر، باید بگویم اکثریت بزرگی از مردم ایران حس تعلق و خاطرۀ مشترک با سپاه و بسیج دارند. دکتر ظریف سپس با اشاره به همکاران خود که در جلسه حضور داشتند گفت: آقای نجفی سفیر ما نزد آژانس، بسیجی بوده و در سالهای دفاع در برابر تجاوز عراق چند سال بهصورت مفقودالاثر در اسارت مانده است، یا دکتر عراقچی زمانی عضو سپاه بوده و دارای سابقۀ رزم در جبهه است. لذا وقتی میگویید سپاه، گمان نکنید که دربارۀ یک گروه نظامی که به زور خود را تحمیل کرده است، صحبت میکنید. خیر. بدنۀ سپاه و بسیج در حقیقت قاطبۀ مردم هستند.
مسقط (5): «و لیکن آدمی را صبر باید»
- با گشوده شدن پروندۀ رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک گفتگوی هیئتهای ایران و آمریکا پیرامون این موضوع در حالی ادامه یافت که کارشناسان طرف آمریکایی به لحاظ فنی پذیرفته بودند طراحی پیشنهادی کارشناسان ایرانی، نگرانیهای اشاعهای را مرتفع ساخته است، اما به لحاظ سیاسی، وزیر خارجه و دستیارانش از پذیرش رآکتوری که هنوز عنوان آب سنگین را بر خود داشت، سرباز میزدند. آنها خواستار آن بودند که اعمال تغییرات شامل تعدیلکنندۀ آب سبک و رفلکتور آب سنگین، از طریق همکاری بینالمللی در تأمین مالی برای بازسازی رآکتور صورت پذیرد. در مقابل این انتظار، جمهوری اسلامی ایران دو گزینه را روی میز داشت. در گزینۀ اول اعمال تغییرات بر اساس پیشنهاد خود ایران بود که تعدیلکنندۀ آب سنگین و رفلکتور آب سبک از طریق همکاری بینالمللی با چین و روسیه جاسازی شود. در گزینۀ دوم به ازای ساخت فوری دو نیروگاه آب سبک برای ایران، رآکتور آب سنگین اراک در وضع کنونی برای طول دورۀ توافق، بدون هرگونه تغییر یا پیشرفتی از خط خارج شود. بر این اساس رآکتور یاد شده در پایان دورۀ توافق و با اعتمادسازی ایجاد شده فیمابین طرفها، به اقتضای شرایط آن زمان فعال خواهد شد. هیئت آمریکایی در مواجهه با این پیشنهاد اعلام کردند با گزینۀ دوم تنها به شرط خارج شدن قلب رآکتور موافقت خواهند کرد.
- در جمع اعضای هیئت ایالات متحده، آقای کری بهرغم نگاه مثبت هیئت کارشناسان فنی کشورش که در فاصلۀ زمانی وین (7) تا مسقط (5) الگوی پیشنهادی ایران برای رآکتور اراک را مناسب تشخیص داده بودند، همچنان اصرار بر تبدیل و جایگزینی رآکتور آب سنگین اراک به آب سبک داشت. البته وی در نهایت ناچار گردید در مقابل استدلال دکتر ظریف تسلیم شود و اعلام کند اراک مشکل بزرگی نیست و قابل حل است. بااینهمه، وزیر امور خارجۀ آمریکا مشخصاً ارتباطی مستقیم میان اراک و خواستههای خودشان در موضوع غنیسازی برقرار کرد و بار دیگر خواستار آن شد که در مقابل تعلیق تحریمها، مخزن رآکتور از قلمرو جمهوری اسلامی ایران به بیرون برده شود.
- برخورد دکتر ظریف با این مطالبۀ غیر معقول، زیادهخواهانه و فاقد منطقِ کارشناسی بسیار سخت و سنگین بود. بهطوریکه ضمن نفی کامل هرگونه انتقال قطعهای از اجزای صنعت هستهای جمهوری اسلامی ایران به خارج از کشور، یادآور شد انجام تغییرات در رآکتور تنها زمانی روی خواهد داد که در مقابل آن، لغو بخشی از تحریمها صورت پذیرد. ابلاغِ شرایط جمهوری اسلامی ایران با لحن تحکمآمیز دکتر ظریف برای هیئت آمریکایی بسیار گران بود زیرا آن را نه جوابی به وزیر خارجه بلکه واکنشی سخت به آن بخش از انتظار خود ارزیابی کردند که تغییرات در قلب رآکتور را مقدم بر بحث تحریمها میدانست.
- از آنجایی که برخورد صریح و قاطع با این مطالبۀ آمریکا برای هیئت ایرانی یک الزام بود، دکتر ظریف با ادبیاتی که به کار گرفت، مصمم بود تا آستانۀ گسستن رشتۀ مذاکرات و اعلام شکست، بر موضع خود متوقف بماند. در حقیقت هیئت مذاکرهکنندۀ ایرانی میدانستند، صیانت از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران اقتضا دارد در برابر این خواستۀ نامشروع تمام قد برخیزند و اجازه ندهند حتی یک مُهره از ابزار این صنعت به خارج از کشور منتقل گردد، خاصه آنکه با توجه به تجربۀ لیبی حتی بیان چنین انتظاری یک پوشش رسانهای به نفع طرف آمریکایی ایجاد میکرد که باید در برابر آن مانعی سخت و غیر قابل نفوذ افراشته میشد.
- از آنجاییکه در مسقط یک ناظر ثالث هم وجود داشت که قضاوت او برای هیئت ایرانی حائز اهمیت بود، عملکرد هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران واجد چند پیام همزمان از جمله انعکاس اقتدار و صلابت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران در محیط عربی منطقه نیز بود. اگرچه عمانیها احتمالاً مذاکرات را شنود نمیکردند، اما گاهی جلسات چنان تند و بحرانی میشد که صدای بلند دکتر ظریف برای همه قابل شنیدن میشد. بههمان میزان که این نحوۀ محاجۀ دیپلماتهای ایرانی چون دکتر ظریف برای خانم اشتون تازگی نداشت، به یقین این رفتار عزتمندانه و از موضع «هیچانگاری» قدرتهای بزرگ برای دوستان عمانی جمهوری اسلامی ایران به نمایندگی از جهان عرب تازگی و مضمونی متفاوت داشت. دکتر ظریف که به اینگونه ریزهکاریهای حاشیۀ مذاکره سخت توجه داشت و همکارانش هم با رشادت و سرسختی در این مصاف وی را همراهی میکردند، در اقدام عملی دیگر، نمونهای متفاوت از این «هیچانگاری» را ثبت کرد.
- وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران هنگام یک گفتگوی سهجانبه با خانم اشتون و آقای کری، چون وقت نماز شد، از میزبان عمانی درخواست سجاده برای اقامۀ نماز کرد. طبیعی بود که مسئولان عمانی دستور به آمادهسازی و انتقال آن به اتاق مذاکره را دادند. آنجا نخستین نوبتی بود که دکتر ظریف با فراغ بال در مقابل نگاه مبهوت خانم اشتون و آقای کری نماز خواند. تعطیلی مذاکرات از سوی هیئت ایرانی برای ادای فریضۀ نماز امری عادی بود که همۀ طرفهای مذاکراتی با آن آشنایی داشتند. اما ادای نماز در اتاق مذاکره و در برابر چشمان دیگر مذاکرهکنندگان امری بیسابقه و برای نخستین بار بود. به دلیل کمبود زمان امکان تنفس نبود که روی میداد. لذا خانم اشتون و آقای کری به آرامی نشستند و با سکوت شاهد انجام فریضه توسط وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران شدند. چون نماز دکتر ظریف پایان یافت، به خانم اشتون و آقای کری رو کرده و اظهار داشت: «نماز را در همین اتاق خواندم که هم برای خودم یادآوری شود و هم به شما دو نفر بفهمانم که همه کارۀ دنیا شما نیستید».
فصل تصمیمات سخت
- مجموعۀ آنچه دکتر ظریف در روزهای پاییز 1393ش یافت، آن بود که ایستایی و نبود طرحی تازه، غلبۀ راهکار طراحی شدۀ آن طرف مذاکرات را رقم میزند. امری که در نهایت موجب میگردد یا طرح طرف مقابل معیار شود و یا توافق روی ندهد. این ویژگی، همان باخت ـ باخت در حالت عدم توافق و بُرد ـ باخت به نفع طرف مقابل به شرط مبنا قراردادن طرح او بود. در نگاه دکتر ظریف بهترین راه آن بود که دائماً طرح تولید کرد تا بتوان حداکثر منافع کشور را در آن دید، نه آنکه بر روی امر ناشدنی و فرض محال متوقف ماند. برخی معتقدند در مذاکره باید بهطور مستمر بر منش و روش خود اصرار کرد تا طرف مقابل به عقبنشینی تن دهد. برخی دیگر بر این باورند که باید منتظر ماند تا طرف دیگر پیشنهادهای خود را ارائه کند و سپس روی آن پیشنهادها کار کرد. اما هیچیک از این دو روش مورد پسند دکتر ظریف نبود. در مذاکره نباید از اصول و اهداف کوتاه آمد، اما درعینحال نباید اجازه داد مذاکره حالت ایستا پیدا کند. باید مذاکره را به پیش راند و جلو برد، اما نه به هر هزینهای. قفل شدن مذاکره موفقیت نیست. در تابستان 1393ش، امکان داشت تحولات جهانی در روابط روسیه و غرب، مذاکرات را گروگان حلوفصل مسائل گرجستان و اوکرائین، گاز اروپا، تعرفههای تجارتی و غیره کند. آمریکا، اروپا، روسیه و چین اولویت را صرفاً منافع ملّی خود دانسته و میدانند. بنابراین اگر مذاکرات به دلیل آن شرایط قفل میشد، سرریز بحرانهای تازه به جای آنکه اجازۀ حلوفصل مسئلۀ هستهای را بدهد، آن را تبدیل به کارت بازی بزرگ دیگران میان خود میکرد. از دید مذاکرهکنندگان ایرانی اکنون زمان تصحیح روشها و منشهای مذاکراتی برای تضمین موفقیت مذاکرات و تأمین خواستههای ایران بود.
وین (8): «بیگانه» در شهر
- این جلسه در صبح روز سوم آذر 1393ش، با گلایه و اعتراض شدید دکتر ظریف نسبت به تأثیرپذیری توأم با طمعورزی عالیترین مقام دیپلماتیک دولت ایالات متحده از پیشنهادات یک عنصر بیگانه نسبت به مذاکرات، یعنی وزیر خارجۀ سعودی آغاز شد. وزیر امور خارجۀ آمریکا در واکنش ابراز داشت با سعود الفیصل صرفاً در خصوص سوریه گفتگو کرده است. این اظهارات در شرایطی بیان شد که آقای کری پیش از ترک محل مذاکرات برای عزیمت به فرودگاه، به همتای ایرانی خود ابراز کرد طی ملاقات قبلی سعود الفیصل گفته است شما با این توافق ایران را قدرتمند میکنید. دکتر ظریف واکنش نشان داد و در مقابل همراهان همتای آمریکایی خود به وی گفت: لطفاً به سعود بگو ایران با توافق یا بیتوافق قدرتمند است و این بستگی به عربستان دارد که تصمیم بگیرد با چگونه ایرانی میخواهد زندگی کند.
- بهانۀ بیماری وزیر سعودی یا بیمِ شنود از ناحیۀ سایر کشورهای مشارکتکننده در گروه «پنج بهاضافۀ یک»، موجب عزیمت وزیر امور خارجۀ آمریکا به داخل هواپیمای سلطنتی وزیر امور خارجۀ سعودی گشته بود. تحولات بعدی بازار نفت که با چوب حراج به فروش نفت از سوی عربستان رخ داد، این احتمال را قوت میبخشد که آمریکا به سودای عواید مادی عربستان و امید در تضعیف موضع مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران مصمم شده بود مذاکرات را به تأخیر اندازد و با تکاپو برای عدم بازپرداخت اقساط ماهانۀ پولهای مسدود شدۀ ایران، دست بالا را در مذاکرات بگیرد.
- طی آخرین دیدارها بین دکتر ظریف و جان کری که صبح و بعد از ظهر روز هفتم مذاکرات، دوشنبه سوم آذر 1393ش، بدون حضور خانم اشتون صورت گرفت، آقای کری در پاسخ به انتقادات خصوصی و کنایههای مبتنی بر «جا زدن» طرف آمریکایی، بهصورت کلی دلایلی چون ملاحظات سیاست داخلی، فشار سعودی و اسرائیل را بیان داشت. وی در لفافه اعلام کرد درصورتیکه ایران به او برای مدیریت طرح و تثبیت دورۀ زمانی 10 تا 15 سال کمک کند، آمادگی دارد همان لحظه با هدف پذیرش پایان محدودیت غنیسازی پس از 10 سال، رئیسجمهور اوباما را از خواب بیدار و با او صحبت کند. عبارت او چنین بود «دست مرا برای قانع کردن واشنگتن باز کنید و چیزی به من بدهید که بتوانم دورۀ 10 سال را بپذیرم».
طومارِ ظریف: «پیشنهادهای مدتدار»
- درک دکتر ظریف و دستیارانش چنین بود که آمریکاییها ناگاه به خود آمده و دریافته بودند که گامی بلند را بدون محاسبه و به سرعت برداشته و به این توجه نداشتهاند که چهبسا ممکن است رفقا یا رقبای شریک آنها را جا بگذارند. شرایط منطقه و جهان هم با ظهور داعش دستخوش تلاطمی شده بود که کمتر کسی تصویری روشن از پیامدهای آن داشت. پس در آن شرایط که آنها در بازی با سایر شرکای خود به کارتی معتبر نیاز داشتند، حلوفصل غایی پروندۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران برای ایشان مطلوب نبود. این تزلزل با ترس کشورهای منطقه و رژیم صهیونیستی همپوشانی پیدا کرده بود، لذا یک توقف موقت، موقعیت آنها را در بطن مذاکرات تثبیت میکرد. با عنایت به این ارزیابی، تخریب این سیاست و دگرگونی این رویکرد برای دکتر ظریف و هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران طی آن لحظات مهم، نه تنها اجتنابناپذیر بلکه الزامآور بود. آنجا بود که در مورد تحریمها علاوه بر چهارچوب قبلی، ضرورت استفاده از طرح چین نیز مورد تأکید دکتر ظریف قرار گرفت.
- آقای وانگیی وزیر خارجۀ چین که با موضعی بسیار متفاوت و آمادگی خوب به وین آمده بود، برخلاف مشی معمول هیئت چینی در طول مذاکرات که همواره کمتحرک بودند، در طول یک روز اقامت خود مواضعی سازنده اتخاذ کرد. نخست طرحی جدید در خصوص نحوۀ برداشته شدن تحریمها ارائه داد که بهجز یک نکتۀ کوچک، کاملاً با مواضع جمهوری اسلامی ایران همخوانی داشت. افزون بر این در خصوص دورۀ زمانی مربوط به محدودیت غنیسازی، به صراحت و قاطعیت بر بازۀ زمانی 10 سال تأکید نمود. این موضع که آشکارا خلاف نظر آمریکاییها به شمار میآمد، فرصتی بود که باید غنیمت دانسته میشد. این جبههگیری سخت چین نیز در تحلیل ایالات متحده بیتأثیر نبود مبنی بر اینکه «در این فضا نمیتوان مذاکرات را ادامه داد و ناچار خواهند شد امتیازات بیشتری بدهند».
- حاصل تصمیم جسورانۀ دکتر ظریف در تنظیم و قرائت طومار اقدامات کوتاهمدت برای آقای کری که با بلوف خود مصمم بود، هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران را دست خالی روانۀ تهران کند تا بدینگونه زمان بیشتری به دست آورد، آن شد که از سر ناچاری در نیمهشب با کاخ سفید تماس گرفت، اما ظاهراً موفق به گفتگو با آقای اوباما نشد، دستیاران اوباما به او گفتند برای صحبت با رئیسجمهور باید در روز سهشنبه، یعنی در زمانی بیش از 48 ساعت مهلت تعیینشده از سوی دکتر ظریف، در واشنگتن باشد.
جلد چهارم : فصل سرد و سخت مذاکرات
نقشبندی غیب
- در حافظۀ تاریخی یکایک اعضای هیئت مذاکراتی، این نکته وجود دارد که عبور از این دورۀ سخت با همۀ آنچه در پی گزارش این فصل خواهد آمد، به تنهایی حاصل توان و تحمل آنها یا تصمیمسازان و تصمیمگیرانِ آن روند نبود؛ بلکه به تعبیر حافظ «نقشبندی غیب» را باید در پس آنچه گذشت برشمرد و باور داشت که رایحۀ آنچه در تابستان 1394ش، به نام برجام استشمام شد، حاصل خونِ دلِ نسترنی بود.
- با اینکه سنجش مورد اشاره، نخستین کوشش برای تشریح شرایط حاصل از این تزویر رسانهای و هشداری برای مواجهه با دوقطبی شدن افکار عمومی به شمار میآمد، اما حتی قبل از آنکه این برآورد صورت پذیرد، یعنی در کمتر از 48 ساعت پس از بازگشت هیئت مذاکراتی به کشور، بخشی از آن «نقشبندیِ غیب» در مسیر موفقیت مسیر مذاکرات، خود را در سخنرانی مقام معظم رهبری به منصۀ ظهور رساند. ایشان در ششم آذر 1393ش، طی دیداری با یکی از مهمترین تشکلهای تأثیرگذار کشور؛ اعضای مجمع عالی بسیج مستضعفین که با حضور فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برگزار شد، با صراحت کامل دیدگاههای خود را در زمینۀ اصل مذاکرات، موضوع تمدیدِ دورۀ توافق و دیپلماتهای مذاکرهکننده تشریح کردند.
- دقتنظر و سرعت عمل در بیان این مطالب از سوی مقام معظم رهبری تنها سه روز پس از تمدید مذاکرات، توأم با تأکید بر چند ویژگی مهم همچون ضرورت پایبندی به مذاکرات تا سطح تمدید روندهای مرتبط، یا اشاره به کمیت و پشتیبانیهای فنی، رسانهای و حقوقی مذاکراتی طرفهای مقابل در برابر محدودیتهای طرف ایرانی که با توجه به مخاطبان دیدار بااستفاده از عبارت «لشکر» بیان میگردد؛ همچنین اشاره به شایستگی، استواری و منطق مبتنی بر دفاع از کیان ملّی همراه با قابلیتهای مذاکراتی هیئت ایرانی در طول دورۀ یکسال پس از توافق موقت ژنو از جمله ارجاعات مهم ایشان در زمانی حساس و در مقطع گذر مذاکرات از معبری بس خطیر آن هم در شرایطی بود که بسیاری از سر ناآگاهی یا منافع شخصی تیغ آخته بودند.
ژنو (4)؛ دیدار برای مذاکراتی پیچیده و در فضایی مبهم
- واکنش دستیاران وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران به این استدلال و تصمیم، سخت تند و توأم با بداخلاقی بود. براین اساس با صراحت کامل به وی ابلاغ شد که واکنش جمهوری اسلامی ایران این بار متمایز و عملی خواهد بود. خانم شرمن هم پیوسته جویای پاسخ به این سؤال بود که «چه خواهید کرد؟» که در پاسخ به وی اعلام گردید: بررسی لازم در تهران انجام خواهد شد ولی اقدامی سخت؛و به نوعی اجرا میشود که نقض صریح توافق ژنو به نفع بهرهبرداری شما نباشد. او که ظاهراً از این پاسخ برای اقدام عملی جمهوری اسلامی ایران خرسند نبود، تنها به این جمله اکتفا کرد که «قدردان میشویم از قبل به ما اطلاع دهید». معاون وزیر امور خارجۀ آمریکا که بر اثر واکنش تند هیئت ایرانی دچار انفعال شده بود، کوشید وضعیت را بهگونهای دیگر ترسیم کند و بیان کرد کاخ سفید حتی با کنگرۀ جدید، قدرت کنترل اوضاع را تا نیل به تفاهم دارد. در گزارشی کمسابقه که او از اوضاع داخلی کشورش ارائه کرد، این نتیجهگیری نمایان بود که کنگره پس از تشکیل در ششم ژانویه حداقل برای یک ماه به تنظیم امور داخلی و ساختاری خود مشغول است و اقدامی نخواهد کرد. پس از این اشاره هم چنین نتیجه گرفت که بعید است کنگره قانون تحریم جدیدی تصویب کند و اگر هم چنین کند، رئیس جمهور اوباما آن را وتو خواهد کرد. خانم شرمن مدعی بود دولتش به اندازۀ کافی رأی برای جلوگیری از دو سوم آرا دارد که قدرت وتوی رئیس جمهور را منتفی کند.
از «پیش طرح» تا ارائۀ «چهارچوب یک توافق هستهای محتمل»
- براساس همفکری آقایان ظریف، عراقچی و روانچی، تنظیم این گزارش با قید این ملاحظه فتح باب میکرد که متن صرفاً چهارچوب یک توافق هستهای «محتمل» میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» است و کارگروه مذاکراتی این احتمال را میدهد که در بهترین حالت،«ممکن» است تفاهمات مفروض در آن دست یافتنی باشد. در ادامۀ این «احتمال»، نکتۀ دیگری هم که شایسته بود مورد عنایت تصمیمگیران عالی نظام قرار گیرد، به صراحت بر پیکرۀ طرح بدینگونه درج شد: با این روند در شرایط معمول یا در بدترین حالت، احتمالاً بعضی قسمتهای آنچه در این متن با توجه به موقعیت اولیۀ زمان نگارش (آذر 1393)با فرضی خوشبینانه تقریر گشته، ممکن است «دست نیافتنی» هم باشند.
مزایای چهارچوب یک توافق هستهای محتمل برای طرفها
- آخرین توصیۀ مندرج دکتر ظریف و دستیارانش در «چهارچوبیک توافق هستهای محتمل برای نیل به توافق جامع»، معطوف به این معنا بود که استمرار حاکم شدن فضای غافلگیری و جوّسازی مسموم سیاسی فعلی، بهجای فضای وفاق ملّی به شدت خسارتزا خواهد شد. در این خصوص بهعنوان نمونه اشاره شده بود که متأسفانه شرایط موجود باعث تردید و خویشتنداری وزیر امور خارجه و هیئت مذاکرهکننده از هرگونه مصاحبه، سخنرانی و ... در شرایطی شده است که اینگونه تحرکات رسانهای توسط مذاکرهکنندگان «لازمۀ فضاسازی سیاسی» و تأثیرگذاری مستقیم آنها بر مذاکره و تصرف مواضع طرفهای مذاکراتی به نفع خودی است. چنین ظرفیتی با بروز شرایط داخلی در تخریب مذاکره و مذاکرهکنندگان، تهی شده و سبب خواهد شد تا جمهوری اسلامی ایران این امتیاز را به ثمن بخس به طرفهای مقابله وانهد.
- وقتی دکتر ظریف تمام شرایط و الزامات برای سناریوی نخست، یعنی پذیرش نیل به تفاهم را تبیین نمود، گزینۀ سلبی را که بیان الزاماتی در شرایط عدمِ استمرار مذاکره به صلاحدید ارکان عالی کشور بود، با عنوان سناریوی بدبینانه به متن چهارچوب محتمل برای توافق جامع افزود تا بدینگونه «سناریوی دوم» یا سناریوی شکست و خروج از مذاکره هم با جزئیات و ملاحظاتش در اختیار باشد. در نگاه تدوینکنندگان آن متن «چنانچه این طرح در کلیت خود مورد موافقت نباشد، میبایست اقداماتی به شرحی که تدوین شده با اجماع قاطع ملّی برنامهریزی شوند».
«آرا، پیشنهادها، ملاحظات و نظریههای» سازمان انرژی اتمی
- ازآنجاییکه ادامۀ این شرایط به توقف روندها میانجامید، دکتر ظریف خواهان آن شد که علاوه بر ادامۀ حضور یکی از مقامات ارشد سازمان در مذاکرات، کارشناسان مبرّز و فنی دیگری نیز برای تقویت بنیۀ کارگروه مذاکراتی به جمع مذاکرهکنندگان افزوده شوند تا بتوانند در مقولات کاملاً فنی همچون تغییر چیدمان با طرح پرسشهای دقیق، مباحث فنی را به دقت دنبال کنند. حاصل این هماهنگی سبب گشت برای دیدار بعدی که به ژنو (5) موسوم شد، بر کمیّت مذاکرهکنندگان بخش فنی از سازمان انرژی اتمی افزوده شود.
گفتگوهای صریح دو وزیر در ژنو (5)
- براین اساس موضوع در جلسۀ شورای معاونان وزارت امور خارجه، صبح دوشنبه 22 دی 1393ش،به بحث گذارده شد و تصمیماتی اتخاذ گردید. نخست با واسطۀ معاون عربی وزارت امور خارجه به رابط عمانی دکتر سالم الاسماعیلی پیغام داده شد که دکتر ظریف در تهران کاری مهم با وزیر امور خارجۀ عمان دارد. شامگاه همان روز وزیر امور خارجۀ عمان به همراه دکتر الاسماعیلی وارد تهران شده، با دکتر ظریف در محل سالن تشریفات فرودگاه ملاقات و پس از 2 ساعت گفتگو، تهران را ترک کرد. در این دیدار ضمن استفسار از تماسها و دیدارهای سلطان و دیگر مقامات عمانی با آقای کری، تردید جمهوری اسلامی ایران نسبت به ادامۀ گفتگو با آمریکا به صراحت به آنها ابلاغ میشود. در زمان کوتاهی پس از این گفتگو، دکتر الاسماعیلی پیغام داد که سلطنت عمان مفاد نقطه نظرات دکتر ظریف را به آقای کری منتقل کرده است.
- گام بعدی دکتر ظریف بر اساس طراحی صورت گرفته در جلسۀ شورای معاونان وزارت خارجه آن بود که معاون وزیر امور خارجه و هیئت روسیه را به حضور بپذیرد که برای استفسار از روند مذاکرات و ارزیابی شرایط قبل از آغاز دور جدید مذاکرات، یعنی یک روز قبل از تشکیل جلسه با «پنج بهاضافۀ یک» در ژنو (5) به تهران آمده بودند. دکتر ظریف طی این دیدار با سرگئی ریابکوف معاون وزیر امور خارجۀ روسیه، ضمن ارائۀ تحلیلی از اقدامات مستأصلانۀ آمریکا و عربستان در برابر دستاوردهای منطقهای ایران و روسیه و ضمن تأکید بر منافع و ضرورت ایفای نقش جدیتر در مذاکرات از ناحیۀ آن کشور و چین، تصمیم دکتر روحانی به جهت اعزام دکتر ولایتی بهعنوان «فرستادۀ ویژه» را به مقام روس ابلاغ داشته، بر اهمیت راهبردی این تصمیم تأکید میدارد. افزون بر این، دکتر ظریف نکتهای را که در طول یک سال گذشته در چند نوبت ملاقات با مقامات روسی مطرح ساخته بود، مجدداً بدینگونه یادآوری میکند که جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد، با مشورت روسیه و چین طرحی را تدوین کند تا توسط آنها ارائه شده و با عنایت به نقش میدانی روسیه در برنامۀ هستهای ایران، ابتکار عمل در مذاکرات از آمریکا و اروپا به روسیه و چین منتقل گردد.
- دکتر ظریف در نخستین دور مذاکرات خود با جان کری ضمن تغییر شکل مذاکره، بر آن شد تا تصویری مهم و نکاتی قابل تأمل را با هدف رعایت ملاحظات مقام معظم رهبری مطرح دارد. لذا بدون تعارفات مرسوم بدینگونه باب گفتگو را باز کرد: باید صریح بیان گردد که جمهوری اسلامی ایران از روند مذاکرات تاکنون راضی نیست. این مذاکرات با روند کندی پیش میرود و ما نمیخواهیم در مورد عقبگردهای شما در ژنو (4) بحث را باز کنیم، ولی قدر مسلم این است که هیئت آمریکایی جدول زمانی مورد نظر خود را هم اجرا نکرد و این گفتگوها بهجای چند روز پس از وین، امروز که 50 روز از آن دیدار گذشته، برقرار شده است. البته نه میتوانیم و نه قصد آن را داریم که شما را مجبور به آن کنیم که با شتابی بیشتر مذاکرات را دنبال کنید، اما لازم است بر این نکته آگاه شوید که صبر در ایران به سرعت رو به اتمام است. تصور عمومی آن است که کاهش شدید قیمتهای نفت توطئۀ مشترک آمریکا و سعودی است. البته گروهی بسیار خرسندند که استمرار این قیمتها، کشور ما را مجبور به قطع وابستگی از نفت کند. مهم آن است که همه فکر میکنند آمریکا تمایل ندارد به سمت تغییر وضعیت موجود حرکت کند و در مذاکرات و اجرای توافقهایی که صورت پذیرفته، صداقت ندارد. اقدام دولتمردان ایالات متحده در کاهش قیمت نفت ارزش اقتصادی توافق را هم پایین آورد. لذا باید طبیعی دانست هر میزان از بهای نفت کاسته گردد و تأثیر آن بر بودجۀ کشور کماثر شود، ایران راهکارهایی جدید را پیگیری میکند و از حربۀ فشارهای اقتصادی شما و شرکایتان کاسته خواهد شد. این موجب خوشحالی اکثریت ما در ایران شده، چون از قبل هم برای آن اندیشیده بودیم و برنامه داشتیم، این فشار و تنگنا بر عزم و ارادۀ جمعی ما تأثیر نخواهد گذاشت. آنچه که هست، این است که رفتار شما به گونهای بوده که اعتقاد به اهمیت و تأثیرگذاری مذاکرات بهتدریج، هم در میان مسئولان و هم در میان مردم ایران از میان میرود. عموم جامعه باور کردهاند آمریکا میخواهد فشار بر ایران را حفظ کند و اکنون هم در تکاپو است، همان مصوبۀ اجرانشدۀ کنگره در مورد کاهش صادرات نفت ایران را با اجرای روند کاهش بهای نفت عملاً دنبال کند. قرار میان ما از نخست آن بود که مذاکرات به اعتمادسازی منجر شود. رفتار و رویهای که ما بهکار گرفتیم و به آن پایبند بودیم اعتماد ایجاد کرده، ولی رفتار شما بیاعتمادی را تزاید بخشیده است. این افزایش بیاعتمادی در صحبتهای مقام معظم رهبری هم کاملاً محسوس و مشخص است. ایشان در جلسات خصوصی بهطور جدی از من در مورد ارزش گفتگوهای مستقیم با آمریکا سؤال میکنند. عموم افراد مؤثر از من پرسش دارند که این گفتگوها چه فایدهای دارد؟ و یا اینکه چرا با کلیت «پنج بهاضافۀ یک» مذاکره دنبال نمیشود؟ بهروشنی اعلام میدارم من هیچ استدلالی برای اقناع نظر صائب آنها ندارم. نظرسنجیها نشان میدهد حدود 80 درصد مردم ایران باور دارند که کشور و دولت شما علاقهمند به پیشرفت در مذاکرات نیست. ما آمادهایم با هر سرعتی که شما آمادگی و تمایل دارید، گام برداریم. امیدواریم البته حرکت در مسیر مذاکرات رو به پیش و نه عقبنشینی از توافق باشد. ضمن اینکه مایلم به صراحت ابراز دارم جمهوری اسلامی ایران برای هر حرکت دیگری نیز آمادگی دارد. مقالۀ دیروز آقای نیکولو سفیر سابق فرانسه در تهران را بیشک مطالعه کردهاید. نویسندۀ این متن بهعنوان کسی که در ایران زندگی کرده و با روحیات ایرانیها آشناست، اعتقاد دارد که با روند موجود مذاکراتی، ایران خروج از ان.پی.تی. را بهصورت یک انتخاب جدی تحت بررسی دارد و این بهدرستی همان نکتهای است که من در ایران بسیار میشنوم.
گریز از ارائه محاسباتِ «گریز هستهای»
- طرح این چهارچوب تازه برای چیدمان درون تأسیسات غنیسازی جمهوری اسلامی ایران موجب بسط مباحث فنی سنگینی میان کارشناسان مسئول طرفها شد. در فراز آغازین ورود به بحث از سوی هیئت ایرانی، نظرات متنوعی در قالب ایراد، اشکال و ابهام به این پیشنهاد وارد گردید. در بیان نخست درخواست شد هیئت آمریکایی مبنای محاسبات انجام شده پیرامون یک سال گریز هستهای را با متخصصان ایرانی حاضر در نشست به اشتراک بگذارد. پس از آن اعلام گردید؛ هیئت ایرانی تمایل دارد توضیحات طرف مقابل را در این زمینه دریافت کند که براساس چه پارامترها و مؤلفههایی این محاسبات انجام گشته که از حاصل جمع آنها بهعنوان نمونه 7800 سانتریفیوژ تعیین شده است؟
- طرح این پرسش اسباب خشم و واکنش کارشناسان آمریکایی را فراهم آورد، طوریکه با امتناع از ارائۀ پاسخ در مقابل اصرار طرف ایرانی، به مقاومت بر سر موضع خود برخاستند. استدلال آنها مبتنی بر این گزارۀ مبهم بود: ورود به ریز محاسبات مانند فروافتادن در چاه ویلی است که اگر در آن وارد شوید، دو طرف برای ماهها گرفتار مباحثاتی سخت و بیحاصل خواهند شد، چرا که کارشناسان بخش فنی شما میتوانند هر عدد و پارامتر موجود در این محاسبات را مورد سؤال قرار داده، ناخواسته وارد بحثهای فنی در جزئیاتی شویم که انتهایی بر آنها متصور نیست.البته این توضیح مکمل هم در دامنۀ استدلالهای آنها وجود داشت که «برخی از این اطلاعات و مؤلفهها محرمانه است و ما نمیتوانیم به شما بدهیم، ولی مطمئن باشید که محاسبات درست است و آزمایشگاه ملّی آمریکا آنها را تأیید کرده است و بقیۀ اعضای پنج بهاضافۀ یک هم به نتایجی مشابه دست یافتهاند».
- چگونگی محاسبۀ زمانگریز از سلسله موضوعاتی شد که در جلسات کارشناسی، نشست معاونان وزرای خارجۀ دو کشور و حتی در مذاکرات دوجانبه با سایر هیئتها نیز اسباب اختلاف نظر جدی را فراهم میآورد. به همان میزان که آمریکاییها اعتقاد داشتند نمیتوانند نحوۀ محاسبۀ زمانگریزی را که شامل اطلاعات سری است، ارائه دهند؛ چینیها هم در برابر انتقاد هیئت ایرانی از موضع آمریکا طی مذاکرات دوجانبه، این نکته را یادآور شدند که محاسبات کارشناسان آنها نیز نزدیک به محاسبات آمریکا در مورد زمانگریز است. مقام چینی این اشاره را نیز با همتای ایرانی خود در میان گذاشت که پکن معتقد است پیشنهاد آمریکا در مورد غنیسازی واقعاً جای تغییر زیادی ندارد و آمریکا نمیتواند در این زمینه انعطاف بیشتری از خود نشان دهد. بهرغم این فضای بسته، هیئت ایرانی تأکید داشت که اگرچه ما موضوع زمانگریز یکساله را قبول نداریم، ولی باید بدانیم چگونه این زمان را محاسبه میکنید. کشورهای اروپایی نیز از موضع آمریکا در این زمینه حمایت کرده و گفتند نمیتوانند جزئیات محاسبۀ خود را افشا کنند. آنها همچنین تأکید داشتند که طرح چنین موضوعی توسط ایران در موقعی که مذاکرات به مرحلهای حساس رسیده و هر دو طرف تحت فشار زمان هستیم، مضرّ است و زمان زیادی از مذاکرات را بیحاصل خواهد گرفت.
- شمار پرسشهای هیئت ایرانی، هم نشاندهندۀ نگرانیهای عمیق تهران بود و هم بر عزم مذاکرهکنندگان جهت درک ماهیت نگرش کارشناسان آمریکایی نسبت به برنامۀ هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران معطوف بود. این مجادله آنچنان گسترش یافت که کارشناسان فنی هیئت آمریکایی خواهان ادامۀ مذاکرات پیرامون این مسائل در مجالی دیگر شدند. در مقابلِ آن گروه از بخش فنی هیئت آمریکایی، مذاکرهکنندگان آنها اصرار داشتند که باتوجه به کوتاهی زمان باقیمانده، اگر جمهوری اسلامی ایران طرح پیشنهادی چیدمان آنها را نپذیرد، دور نیست در سایر موضوعات هم انسداد حاصل شود. این تعبیر که کلید توافق فیمابین در این بخش از مسائل نهفته است، عبارتی بود که طی این دیدار، گاه مستقیم و زمانی بهصورت تلویحی بر زبان هیئت مذاکرهکنندۀ ایالات متحدۀ آمریکا جلوه میکرد. در برابر این انتظار و اِبرام، رویکرد هیئت ایرانی اصولاً به سوی طرح جمهوری اسلامی ایران طی دورۀ آخر مذاکرات وین متمایل شده و تغییر جهتی را نوید نمیداد. از نگاه دکتر عراقچی و دکتر روانچی مبنای مذاکرات در خصوص چگونگی غنیسازی میتوانست مورد قبول باشد، اما ایرادهای مورد نظر کارشناسان فنی هیئت ایرانی در خصوص آنها اساسی و غیرقابل چشمپوشی بود. این نکته به صراحت و با ذکر مبناییترین خواستۀ کشور در سرفصل غنیسازی یعنی جایگاه و چگونگی تحقیق و توسعه مورد اشارۀ مذاکرهکنندگان ایرانی قرار گرفت.
کشاکش بر سر سایر موضوعات در ژنو (5)
- جدال لفظی که با این بیان گشوده شد، مصداق روشنی از جرقه به بشکۀ باروت بود. بحث تند و تلخ دکتر ظریف با این ادبیات آغاز گشت که تعهد جمهوری اسلامی ایران فقط رفع نگرانیها بوده است. با تغییر طراحی اراک، سه نگرانی اصلی یعنی تولید پلوتونیوم به میزان زیاد، برگشتپذیری و امکان سوء استفاده از رآکتور اینک رفع شده است. بنابراین اگر آمریکا مشکل سیاسی با پذیرش این رآکتور جدید دارد، این مشکل کاخ سفید است. رآکتور آب سنگین اراک برای جمهوری اسلامی ایران با همین ویژگیها واقعیتی است که باید مورد پذیرش واقع گردد و اینگونه استدلالها و ابراز مواضع منجر به تغییری در روند تاریخ نخواهد شد.
- صلابت بیان دکتر ظریف سبب شد تا همتای آمریکایی وی نیز به خروش آید و در مجموع این جلسه بسیار تلخ شد. نبرد مواضع میان این دو مقام سیاسی تا آنجا پیش رفت که دکتر ظریف به همتای آمریکایی خود گفت: حاضرم در یک مناظرۀ زندۀ تلویزیونی با شما در این خصوص بحث کنم تا جامعۀ جهانی دریابد جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان انعطاف نشان داده و تا کجا برای رفع هرگونه نگرانی نسبت به یک رآکتور آب سنگین خلاقیت بهکار بسته است.
- حاصل این منازعۀ بیپایان دربارۀ اراک سبب شد تا بار دیگر طرفهای آمریکایی و اروپایی خواهان مسکوت ماندن این موضوع و ارجاع آن به انتهای مذاکرات شوند بلکه در آن زمان در قالب «یک بسته» با سهولت بیشتری بتوان پیرامون همۀ سرفصلهای مذاکراتی و از جمله اراک به تصمیم رسید. اما دکتر ظریف کوچکترین تعامل یا نشانهای را در زمینۀ هرگونه تفاهم بر سر این موضوع چه در آن زمان و چه در پایان مذاکرات بروز نداد.
- این شرایط سبب شد تا مباحث پیرامون فردو هم گروگان سرنوشت اراک شده و کماکان «قفل» بماند. اگرچه هیئت ایرانی کوشید بار دیگر بحثهای قبلی در زمینۀ فردو را مرور کند، اما مجدداً طرف مقابل را در مواضع خود مصمم دید. این رویکرد فقط در نگرش هیئت آمریکایی وجود نداشت، بلکه مجموعۀ غربیها تصمیم گرفته بودند به هیچ شکل فرایند غنیسازی حتی در سطح تحقیق و توسعه را در تأسیسات فردو نپذیرند و جمعآوری و خروج همۀ سانتریفیوژها و زیرساختهای آنها از فردو را بهعنوان کف انتظارات خود بیان کنند.
گفتگوهای بیسابقۀ وزرای خارجه ایران و آمریکا
- مذاکرات هستهای ایران و «پنج بهاضافۀ یک» و بهویژه دیدارهای ژنو (5)، نقطۀ عطف تاریخی مهم در مناسبات دو کشور به شمار میرود. تاریخ روابط دو کشور هیچگاه مکالمهای آنچنان صریح را به خاطر ندارد که در فاصلهای کوتاه میان دکتر ظریف و جان کری در ژنو اتفاق افتاد. اغراق نیست اگر گفته شود میزان مذاکرات دوجانبۀ مستقیم میان وزرای خارجۀ ایران و آمریکا در موضوع هستهای طی سالهای 1392 – 1394ش، که بخشی از آن در ادامۀ متن مرورمیشود، در قیاس با گذشتۀ روابط نهتنها از حیث محتوا بدیل نداشت، بلکه بهجهت شاخص دیدارهای رسمی هم بیسابقه بوده است.
راهپیمایی در خیابان
- دکتر ظریف با مساعد دیدن فضا، از نحوۀ برخورد خانم شرمن نسبت به حضور نمایندۀ وزارت اطلاعات انتقاد کرد. وزیر آمریکایی این گلایه را وارد دانست و ابراز داشت در این زمینه به خانم شرمن تذکر لازم را خواهد داد. در ادامه آقای کری به مشکلات داخلی آمریکا اشاره کرده و گفت: اگر لازم است که شما در ایران رئیس جمهور و رهبری را قانع کنید، سپس همه چیز حل میگردد، ولی کار ما در آمریکا مشکلتر است.
- دکتر ظریف بلافاصله به وی متذکر شد این ارزیابی شما نشاندهندۀ آن است که ایران را نمیشناسید. این حقیقت است که فرمایشات رهبری فصلالخطاب است، ولی ایشان بدون توجه به نظرات کارشناسان، حقوق و مطالبات مردم نظر خود را مطرح نمیکنند. از اینرو بیجهت نیست تأکید ما در مذاکرات پیوسته چنین بوده که باید توافق قابل قبول باشد تا ایشان آن را بپذیرند و البته ایشان هم بیان داشتهاند که یک توافق منطقی را میپذیرند.
- واکنشهای بینالمللی به این پیادهروی نشان داد که همین قدم زدن چگونه باعث خشم و عصبانیت ضد انقلاب و رقبای منطقهای ایران شد. بهطوریکه گفتند و نوشتند وزیر خارجۀ آمریکا که دو سال قبل برای تغییر رژیم برنامهریزی میکرد، اکنون در موضع برابر با وزیر خارجۀ ایران قدم میزند. یک مجری ضد انقلاب همان روز در برنامۀ زندۀ تلویزیونی خود گفت: به شهروندان آمریکایی میگویید به ایران سفر نکنند و خودتان با وزیر همان رژیم قدم میزنید؟ ساعاتی پس از آن پیادهروی در جلسۀ یک کانون اندیشه در استانبول، برخی رقبای ایران گفته بودند که پس از این قدم زدن، باید محاسبات خود در منطقه را عوض کنیم چرا که دیگر نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد.
- اشتیاق به مذاکرۀ مستقیم دو وزیر و ارائۀ اطلاعات دربارۀ سایر تحرکاتی که آمریکا در ارتباط با کشورهای منطقه پی گرفته بود، حکایت از آن داشت رویکرد و طراحی مورد انتظار مقام معظم رهبری از سوی دکتر ظریف برای کاستن از اهمیت تماس با طرف آمریکایی جواب داده بود. بااینوجود، تصمیم گرفته شد در برابر هر میزانی که هیئت آمریکایی از موضع فشار میکاهد، جمهوری اسلامی ایران بر موضع خود مبنی بر بیاعتباری و بیاعتمادی به اقوال طرف آمریکایی بیفزاید. از اینرو در جلسۀ «پنج بهاضافۀ یک» کوشش شد گفتگو وارد مباحث محتوایی شود تا این استنباط بهوجود نیاید که مذاکرهکنندگان ایرانی فقط با یک کشور مذاکره میکنند. پس از گردش چندین دور از گفتگو در جلسۀ یادشده، گزارشی کامل از آخرین وضعیت مذاکرات ارائه گردید و نسبت به مواضع اعضا پاسخهای لازم داده شد. جلسه با «پنج بهاضافۀ یک» مشخص کرد سایر اعضا بهویژه کشورهای غربی به درگیر شدن در مباحث محتوایی چندان تمایلی ندارند و بهنظر میرسید آنها نیز منتظر کسب نتایج مذاکرات دو هیئت ایرانی و آمریکایی هستند.
- تأثیر این وضعیت که آمریکا طرف اصلی است، در جلسه با هیئت آمریکایی که با حضور وزرا برگزار شد، مشهود بود. طی گفتگو در سطوح مختلف چند بار مکالمات به تلخی گرایید و صحبتهایی صریح رد و بدل شد. آقای کری چند مرتبه ضمن صحبتهای خود به اتحاد «پنج بهاضافۀ یک» و بهویژه پنج عضو دائم شورای امنیت در موضوع ایران اشاره کرد. دکتر ظریف به وی پاسخ داد، نخستین باری که اعضای دائم علیه ایران متحد شدند، در زمان قطعنامۀ 598 بود که در جهت خواستههای صدام به ایران فشار میآوردند، سپس برای 20 سال متفرق و متلاشی بودند تا دوباره موضوع هستهای در دولت گذشتۀ ایران، آنها را با هم متحد ساخت؛ لذا این همداستانی در تاریخ روابط بینالملل و برای آنها افتخاری نیست که بدان تفاخر کنند.بیان جملاتی چنین مستقیم، طعنهآمیز آن هم با صدای رسای دکتر ظریف برای آقای کری و دستیارانش گران بود اما در برابر، زبانی به گلایه نگشودند.
نهاد حل اختلاف یا کمیتۀ داوری
- اگر دیوان مبنا قرار میگرفت، با خروج آمریکا از برجام و صدور فرامین متعدد دربارۀ گسترش تحریمهای جمهوری اسلامی ایران، فرض نخست بر این بود که شکوائیهای نزد دیوان بینالمللی دادگستری عرضه میگردید. نظر دیوان، صرفنظر از اینکه چقدر زمانمیبرد تا صادر شود، میتوانست «توصیه به کوشش برای تسهیل تنش» و یا «صدور یک حکم» باشد. دیدگاه نخست بهمنزلۀ آن بود که دیوان با درک فقدان توان تأثیرگذاری خود، مسئله را به «همت عالی» جهات مختلف اختلاف وانهاده است. براساس احتمال دوم، چنانچه رأی خود را به نفع جمهوری اسلامی ایران صادر میکرد، آن زمان این پرسش مقابل طرف برنده یعنی ایران مطرح میشود که چگونه رأی صادره را به جریان اندازد؟پرسشهای دیگر آن بود که آیا شرکتهای اروپایی بر اساس رأی دیوان بینالمللی دادگستری حاضر میشدند با ایران ارتباط برقرار کنند؟
- دیوان بینالمللی دادگستری در مسائل حساس بینالمللی ملاحظات سیاسی را با دقت مدّنظر دارد. کافی است رأی این دیوان پیرامون ممنوعیت سلاحهای هستهای مرور شود. در انشای آن رأی از آنجاییکه پنج عضو دائم همراه با متحدان آمریکا در ناتو در دیوان قاضی داشتند، رأی دیوان هشت به هفت به نفع عدم ممنوعیت صریح سلاحهای هستهای بود. برای هیئت مذاکرهکننده این نکتهای مهم بود که در برابر واقعیات ملموس و رایج به یک تصور منجمد حقوقی تکیه نکنند. حتی در بررسی مسیری که در سال 1398ش، با ارجاع به دیوان در موضوع معاهدۀ مودت پی گرفته شد، بهروشنی آشکار شد که امکان تخلف از رأی برای آمریکا به مراتب سادهتر از واقعیت است. آن زمان دیوان حتی قرارِ موقت داد، لیکن آمریکا هیچ وقعی به آن ننهاد. حتی زمانیکه آمریکا از عهدنامه مودت ــ که هم عهدنامۀ رسمی مصوب سنای آمریکا بود و هم دیوان بینالمللی دادگستری صلاحیت رسیدگی به دعاوی طرفین در آن را دارا بود ــ خارج شد، کمتر کسی در جامعۀ سیاسی بینالمللی آن را محکوم ساخت و یا حتی به آن توجهی کرد.
- اینگونه بود که وقتی کارگروهی از حقوقدانان ایرانی به همراه مذاکرهکنندگان اعزام شدند، در کنار مشورتهای سازندۀ خود، گاه انتظاراتی را متوجه هیئت مذاکراتی میکردند که ناشی از برداشتهای نظری آنان بود. واکنش مذاکرهکنندگان هم عموماً آن بود که اگرچه این انتظارات محقق نخواهد شد، اما با فرض تحقق، نتیجۀ ملموس آن چیست و بر سرنوشت مذاکرات چگونه تأثیرگذار است؟
- اتکا به همین تجارب مشخص نمیکرد که چنانچه جمهوری اسلامی ایران اختیار خود را سلب و به قضات دیوان بینالمللی واگذار کند، دیوان چگونه حکمی صادر خواهد کرد؟ حداقل آن میشد که تمام مراحل تا صدور رأی دیوان معطل میماند و کشور متعهد میشد تا انشای رأی دیوان، در برابر فشار سنگینی که با توقف در اجرای تفاهم روی میداد، دست به هیچ اقدامی نزند. هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران طی روزهای متمادی قبل از عزیمت، به بررسی این موضوع و مفروضات محتمل آن نشسته بود.
- دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران طی مذاکراتِ مرتبط به این موضوع در ژنو (5)، دریافتند مذاکرهکنندگان آمریکایی در این نوع مسائل غیر از کنگرۀ ایالات متحده حاضر نیستند حتی برای شرکا و متحدان خود و یا ساختارها و نهادهای بینالمللی اعتباری قائل شوند. با ارزیابی این شرایط، اهتمام جمعی هیئت ایرانی متوجه این نکته گشت که تمهیداتی اندیشیده شود تا فرایند پیشرفت مراحل مرتبط با «اسنپبک» اندکی پیچیده، سخت و طولانیتر از آنچه در نظر آنان بود، گردد.
تبعات داخلی مذاکرات ژنو
- در این زمان دکتر ظریف که معتقد بود دوقطبی شدن فضای داخل کشور که با بنیان طرح جامعی که جمهوری اسلامی ایران در نظر داشت در تعارض است، لذا با نگارش نامهای به مقام معظم رهبری ... چنین گزارش میکند : «حضرتعالی بهتر از همه اطلاع دارید که وظیفهای که بر من تکلیف شده است، بسیار سنگین و طاقت فرساست. حمایتهای مستمر حضرت مستطابعالی باعث دلگرمی بنده و همکارانم در میان فشار شدید طرف مقابل از یک سو و دریای سهمگین افتراها، اتهامات و تهدیدهای داخلی از سوی دیگر بوده است؛ که پس از یکی دو گلایه در آغاز کار، مصدع اوقات شریف حضرتعالی نشدم و برای حفظ منافع ملّی حتی پاسخ هم ندادهام. حتی هشت ماه است رابطۀ مستقیم و کارآمد خود با مردم در شبکههای اجتماعی را هم قطع کردهام تا از یک سو مجبور به پاسخگویی به این حملات نشوم و از سوی دیگر به این امید واهی که حساسیت دوستان را کاهش دهم تا شاید بتوانم این وظیفۀ خطیر ملّی را به انجام رسانم؛ هرچند که آبروی شخصیام برباد رود. بندۀ کمترین در شرایطی این مسئولیت خطیر را پذیرفتم که براساس تحلیل خودم جز عنایت و لطف الهی، هیچ راه برونرفت بیهزینهای از موضوع هستهای را تصور نمیکردم. برخلاف سایتهای متعددی که امروز تلاش دارند به دروغ و افترا القا کنند که من قبل از دولت جدید ادعا میکردم که اگر مذاکرات به من واگذار شود، موضوع را ظرف چند ماه حل میکنم، بنده نه چنین اعتقاد و ادعایی داشتم و نه خواستار چنین مسئولیتی بودم. تمام نظرات من طی 10 سال گذشته کاملاً عکس این برداشت بوده است. نخستینبار تحلیل خود را در نوشتهای که تحت عنوان «گزینههای پیش رو» در خرداد ماه 1384ش، به محضر مبارکتان تقدیم کردم، [آنجا] مطرح نمودم. پس از آن ــ که به فضل الهی مسئولیت از دوش من برداشته شد ــ نیز هر وقت از من نظری خواسته شد، به صراحت بیان کردهام که شرایط ایجاد شده بدون هزینه قابل مدیریت نیست. از ابتدای قبول مسئولیت نیز در چندین ملاقات به صراحت عرض کردهام که من نه برای کسب نام و وجاهت داخلی، بلکه برای پرداخت هزینه با آبروی خود وارد این معرکه یا بهعبارتی مهلکه شدهام؛ و منتی هم بر کسی ندارم، چراکه اگر آبرویی دارم همان نیز به برکت اسلام و انقلاب و امام و رهبری است و بسیاری بهتر از من بیش از اینها را فدا کردهاند. در آخرین جملۀ نامۀ مورخ 26/11/1392ش، خود هم همین مفهوم را بهصورت تلویحی که شرط ادب بود، معروض داشتم. بارها از ریاست محترم جمهوری هم شنیدهام که ایشان نیز با همین دیدگاه و با علم به مشکلات عظیم وارد کار بسیار خطیری که مسئولیت کوچک من تنها بخش ناچیزی از مشکلات ایشان است، شدهاند. اکنون هم بار دیگر عرض میکنم که مقابله با قدرتهای جهانی که هریک به فرمودۀ حضرتعالی با یک لشکر به مصاف من و همکارانم میآیند، همزمان بااینهمه فشار داخلی طاقتفرساست. حملات رسانههای داخلی و یک بام و دوهوای آنها بنده را عذاب میدهد که اقدام جناب آقای دکتر جلیلی در صحبت کردن 45 دقیقهای با مقام مادون خود (قائممقام وزیر خارجۀ آمریکا نیکلاس برنز) در فضای سبز هتل را یک حرکت انقلابی میخوانند ولی دربارۀ اقدام بنده در قدم زدن با همتای آمریکایی خود در خیابانهای ژنو به مدت 15 دقیقه این میزان فضاسازی مینمایند. در این میان آنچه برای من بسیار گران است، هزینه کردن از مقدسات برای تخریب این سرباز ناقابل است. آیا درست است نشریات، سایتها و مقامات ما به دنیا و بهویژه مسلمانان عاشق پیامبر(ص) بگویند که؛ وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران نسبت به بیحرمتی به ساحت مقدس رسولالله (ص) بیتفاوت است؟ اگر حتی به فرض محال چنین بود، آیا باید ما در دنیا آن را در بوق و کرنا کنیم، یا باید برای جلوگیری از تخریب وجهۀ تشیع و جمهوری اسلامی بر آن سرپوش بگذاریم؟ آیا نباید این انتقادها نصیب داوداوغلو که مدعی اسلامگرایی و رقیب ایران در جهان اسلام است، میشد که در تظاهرات پاریس در کنار نتانیاهو شرکت کرد؟ آیا انصاف است که این همه فضاسازی و تخریب نصیب وزیر خارجهای شود که از هر فرصت (منجمله در اولین بیانیۀ وزارت امور خارجه و در تمام ملاقاتها و مصاحبههای بعد از آن) استفاده کرده و بیاحترامی به مقدسات را بزرگترین عامل افراط خوانده و غربیها را برای پروراندن افراطیونِ گردن زن در دامن خود سرزنش و تحقیر کرده است؟ و این اظهارات را نه در میان جوانان حزبالهی که برایش تکبیر بگویند، بلکه در ملاقات با وزرای خارجۀ آمریکا و فرانسه و اتحادیۀ اروپا و در اجلاس داووس و در میان همان غربیها بیان کرده و در برابر واکنش بیادبانۀ وزیر دفاع آلمان، در همان جلسه ایستادگی کرده است. البته همینجا باید خالصانه اذعان نمایم که پیام تاریخی آن رهبر فرزانه، زمانشناس و موقعیتسنج به جوانان اروپا و آمریکا، امکان عرض اندام در این عرصه را نیز از همچو منی گرفته است».
زوریخ؛ نبرد بر سر گسترۀ برنامۀ غنیسازی
- این تعهدگریزی سبب شد آقایان روانچی و عراقچی تا بدانجا گام پیش گذارند که به صراحت ابراز کنند: اگر نتوانید محاسبات خود را ثابت کنید، فرض را بر صحت محاسبات کارشناسان خود خواهیم گذاشت که بر مبنای آن، زمانگریز هستهای بسیار بیشتر از یک سال است و بدینترتیب هزار ماشین IR-2 نیز از سال ششم وارد مدار تولید خواهد شد. دکتر عراقچی برای تشریح اجرای این تصمیم، این نکته را افزود که چنین تغییری در برنامه با عملیاتی شدن سانتریفیوژهای IR-2 تأثیری بر زمانگریز هستهای ندارد.
- طرح این مسئله از سوی مذاکرهکنندگان ارشد ایرانی موجب بروز خشم و واکنش عصبی طرف مقابل شد. یکی از اعضای بخش فنی در جمع کارشناسان آنها مدعی شد:«همین که محاسبات کارشناسان ایرانی زمانگریز را چند برابر محاسبات ما نشان میدهد، روشن میکند که ایراد اساسی دارد و ما نمیتوانیم ایرادات آن را به شما یاد دهیم». در برابر این عصبانیت بیجهت، بسیار ساده و محکم چنین توضیح داده شد: برای تهران معیار ابعاد فنی این مذاکرات فقط نظر متخصصان سازمان انرژی اتمی کشور خواهد بود و اگر کارشناسان شما نتوانند آنها را مُجاب کنند، کاری از دست ما برنمیآید.
- این گفتگو که به اَشکال و در قالب عبارات مختلف چند نوبت از سوی طرفها تکرار شد، سبب گشت خانم اشمید ضمن نوعی میانجیگری اظهار کند: طی جلسۀ پنجشنبه 9 بهمن با سه کشور اروپایی، من از آنها خواهم خواست که در این مورد کمک نمایند و کارشناسان آنها تا حد امکان توضیحات بیشتری برای شما در مورد نحوۀ محاسبه بدهند، ولی بدانید که بههرحال محاسبات آنها و حتی محاسبات روسیه نیز کموبیش مشابه محاسبات هیئت آمریکایی است. وی این عبارت را هم در کلام خود گنجاند که اگرچه هیچیک از این کشورها حاضر نیستند، نحوۀ محاسبه خود را حتی در اختیار یکدیگر قرار دهند، اما بخشی از مسائل را با همکاران ایرانی در میان خواهند نهاد.
از قول «جان» به «جواد» بگویید: این مذاکره نیست...
- ارزیابی مشترک آقایان روانچی و عراقچی از اشارات و عبارات آقای کری که اسباب این تصمیم شتابزده درخصوص حضور وی در آن جلسه را رقم زده بودبا عنایت بهنحوۀ بیان او، افزون بر هدف انتقال پیام به شیوهای امن، مبادرت به نوعی «تهدید از سر استیصال» بود. وزیر خارجۀ آمریکا برای تشریح شرایط سخت دولتش طی گفتگویی که شب قبل از این دیدار با دکتر ظریف داشت نیز، چندین نوبت به جلسۀ آقای بلینکن اشاره و حتی تقاضای اکید کرده بود ویدیوی جلسه ــ و نه صورتجلسه ــ را بهرغم عبارات تندی که در آن نشست مبادله شده است، ببینند تا عمیقاً درک کنند چه شرایط سختی بر سیاست داخلی کشورش سایه انداخته است.
- این اظهار عجز گروه مذاکراتی آمریکا از فشار سنگین جمهوریخواهان بر دولت دموکرات آقای اوباما منحصر به این اظهارات نبود. پیش از ورود وزیر خارجه، خانم شرمن هم طی سخنان خود در چند مقطع به شرایط حاد سیاسی در آمریکا ارجاع داده بود. بهرغم اینگونه اظهارات، وی تا پیش از سخنان آقای کری با استناد به سخنرانی رئیس جمهور کشورش که بیان داشته بود: «تحریمهای جدید را وتو خواهد کرد»، ابراز امیدواری میکرد که توافق پیش از اخذ تصمیمات سخت کنگره حاصل خواهد شد. معاون وزیر خارجۀ آمریکا همچنین به ابتکارات اروپاییها برای تأثیرگذاری بر کنگره و بهخصوص مقالۀ مشترک وزرای خارجۀ سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه به همراه خانم موگرینی در روزنامۀ واشنگتنپست اشاره کرده و میگوید آنها هم فعال شدهاند تا جلوی کنگره را بگیرند.
دشمنی زمان
- تنها دقایقی پیش از ورود آقای کری به اتاق مذاکرات، خانم شرمن رئیس هیئت مذاکرهکنندۀ آمریکایی در حال ادای این جملات بود: شاید ما اشتباه کردیم که پیشنهاد غنیسازی خود را بهعنوان حرف آخر روی میز گذاشتیم. نباید این کارت را زود بازی میکردیم. ولی آنچه ما را به این جهت هدایت کرد، یک واقعیت تلخ بود، اینکه دانستیم واقعاً زمان دشمن ماست، لذا جای صبر کردن وجود نداشت. کارشناسان ما شدیداً کار کردند که به مدلی برسند که هم 9400 و هم یک سال زمانگریز هستهای را بدهد. متأسفانه شما وقتی آن را گرفتید، بهراحتی در جیب خودتان گذاشتید و اکنون برای سانتریفیوژهای بیشتر چانه میزنید. اجازه دهید بگویم بیشتر از این برای ما امکان ندارد. این یک تصمیم شجاعانه بود که ما گرفتیم تا بتوانیم سریع به راهحل برسیم و سر بقیۀ مسائل برویم. متأسفم در شرایطی جواب نگرفتیم که زمان به سرعت به آخر مارس نزدیک میشود و ما هنوز در وضعیت بنبست هستیم.
- برای هیئت ایرانی، زوریخ برداشتن گامی کوچک بود که دکتر ظریف آن را پیش از قطعیت یافتن شکست مذاکرات، به مسئولان تصمیمگیر در کشور پیشنهاد کرده بود تا بدینگونه مسئولیت شکست مذاکرات متوجه جمهوری اسلامی ایران نگردد. در کنار این، هیئت ایرانی آمده بود تا دریابد چه میزان تحول در مواضع هیئت آمریکایی روی داده است. از اینرو پاسخ کارگروه مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی ایران به موضوع شاخص زمانی و تنگی وقت آن بود که پیشنهاد آمریکا تأمینکنندۀ نظرات ایران نیست و نمیتواند آن را بپذیرد، اگرچه قالب کلی آن را که بر بنیان قالب پیشنهادی ایران در وین بود، برای آغاز مذاکرهای دقیق پیرامون جزئیات نمیتوان از نظر دور داشت.
الزام در تعیین خطوط قرمز و ابلاغ دستورالعملهای مذاکراتی
- پس از پایان نشست زوریخ این واقعیت مشخص شده بود که بررسی اینکه کدام موارد قابل پذیرش است و در کدام موارد میتوان خطوط قرمز را اندکی جابهجا نمود، دیگر برای کشور به مرحلۀ یک الزام رسیده بود. دکتر ظریف هم اعتقاد داشت گفتگو تنها پس از آنکه در هریک از موارد موضع نهایی کشور مشخص گردد، قابل مذاکره و پیگیری است. هیئت مذاکرهکننده ناچار بود بسته به دستورالعملی که دریافت میکند، روشها و تاکتیکهای خود را برای ادامۀ مذاکرات مشخص سازد. ازاینجهت، مذاکرهکنندگان دیگر باید به انتظار اخذ تصمیم و ابلاغ آن مینشستند.
محاسباتِ نامتناسب
- هنگامیکه هواپیمای هیئت ایرانی از میان ابرهای متراکمی که تهران را پوشانده بود بهسوی مونیخ برخاست، دکتر ظریف و هیئت مذاکرهکننده نمیدانستند در فضای ناشی از هفتههای متمادی تخریب علیه شخص وی، خوانش ناصحیح مفاد یک نامه چه غُباری بر ذهن مسئولان امر نشانده و چه سرنوشتی در انتظار کارگروه مذاکراتی خواهد بود؟
- برخلاف انتظار، ورود به مذاکره با همتای آمریکایی در ابتدای کار، یک جلسۀ پنجساعتۀ پُرتلاطم و بسیار منفی را سبب گشت. آقای کری براساس آخرین دورۀ گفتگو به دکتر ظریف قول داده بود که طی این جلسه متخصصان هستهای کشورش را متقاعد کند به کلیدیترین موضوع مورد نظر جمهوری اسلامی ایران پاسخ مقتضی دهند:«دریافت چگونگی نحوۀ محاسبۀ زمانگریز هستهای».این پاسخ میتوانست در اخذ تصمیم کارشناسان ایرانی صنعت هستهای برای پذیرش الگوی پیشنهادی آمریکا یا رد آن کارگر افتد. هیئت ایرانی اگرچه حتی به این میزان از پاسخگویی بسنده کرده بود که اگر آمریکاییها بهدلایل برشمردۀ خود مبنی بر فرض «انتقال تکنولوژی و آموزش ساخت بمب» نمیتوانند بگویند چگونه این زمان را میتوان کم کرد، دستکم ایرادات محاسبات کارشناسان صنعت هستهای سازمان انرژی اتمی را فهرست کنند که زمان لازم یکساله برای گریز هستهای را شامل میگشت.
- دکتر ظریف در پاسخ خود با لحنی سخت در برابر وی موضع گرفت: جمهوری اسلامی ایران تحت هیچ شرایطی زیر بار سخن شما نمیرود که «همین که هست نظر ماست، میخواهید بپذیرید، نمیخواهید نپذیرید». شما موظف هستید یا ما را قانع کنید تا به یک درک مشترک برسیم، یا پاسخ ما به جملۀ «همین که هست» بهطور روشن منفی است. دکتر ظریف پس از بیان این فراز از سخن خود بیدرنگ و با خشم آشکار، یکجانبه جلسه را ترک کرد. خروج وی با واکنش مشابه آقای کری روبهرو شد. وزیر خارجۀ آمریکا هم به حالت قهر و عصبانیت و به تأسی از همتای ایرانی خود از اتاق مذاکرات خارج شد. برای لحظاتی فضای گفتگو به تلخی گرایید. اما بنابر ارزیابی دستیاران ارشد وزرای خارجۀ طرفها، قرار شد کارشناسان در حضور آنها به مباحثات فنی میان خود به امید کاستن از تنش فیمابین ادامه دهند.
- با پایان گفتگو و درحالیکه هیئت مذاکرهکننده عازم سایر ملاقاتهای دوجانبه و فرایندهای کاری مرتبط در حاشیۀ اجلاس امنیتی مونیخ بود، رأس ساعت 10 صبح 19 بهمن 1393ش، دکتر ظریف در جریان نظر ابراز شدۀ مقام معظم رهبری مبنی بر مناسب نبودن توافق دومرحلهای قرار گرفت. این نظر صائب که با تحلیل و برآوردهای کارشناسی مذاکرهکنندگان همسان بود، دو نکتۀ بسیار مهم را در تاریخ مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران با کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» و نیز روندی که به برجام انجامید، آشکار ساخت. نخستین آن؛ دقت نظر و ورود کارشناسی مقام معظم رهبری در مضامین مذاکره بود که این خود نشانۀ روشن از آن است که واژهبهواژۀ روندهای مذاکرهای که گامبهگام و ایستگاهبهایستگاه از سوی کارگروه مذاکرهکننده گزارش میشده است، با وسواس و نظری صائب مورد مداقۀ عالیترین مرجع حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران واقع شده و بدینگونه، اشکالات و ابهامات مورد بررسی قرار گرفته است.
- ویژگی مهم دوم؛ تأثیر مستقیم مقام معظم رهبری بر مسیر مذاکراتی با ایراد سخنان و خطابههایی بود که در آنها بهمضمون تبادلات میزِ گفتگو اشاره شده، و نکاتی مورد استناد، اِشکال و گاه اهتمام ایشان در سخن قرار میگرفت. بدیهی است از اینگونه نظرات ایشان، دو برداشت در خارج و داخل صورت میگرفت. شایعترین نمونه از این قضاوتها از سوی ناآگاهانی بود که بدون اشراف بر جزئیات مذاکره، به صرف یک کلمه و گزاره، به تحلیلهای متوهمانه یا شروحی سادهانگارانه دست میزدند. گاه نیز از سر کین و تحت هدایت جریانهای ضد مذاکره، تحت القائات لابی صهیونیستها و برخی کشورهای منطقه قرار میگرفتند که بازیابی آن در رسانههای معاند و ضد انقلاب خارج از کشور دور از دسترس نیست. برخلاف این بخش که مدیریت شده به سوءاستفاده از رویدادهای داخل کشور دستبرد میزدند، زمانی هم سرریز تبلیغاتِ هدایت شدۀ جریانهای خارج از کشور و یا تلقیهای نادرست رسانهای، و رویکردهای سیاسی ـ جناحی داخل کشور ناخواسته اسبابی را فراهم میآورد تا قضاوتها و برداشتهایی رواج یابند که بُنمایۀ آنها بر این استوار شده بود که مقام معظم رهبری را در تعارض و مخالفت با دیپلماسی جلوه دهند.
- بخشی از این شعبۀ تبلیغاتِ شُبههافکن درصدد بودند اغراض، گمان و اهداف خود را در پس بخش اندکی از عبارات و کلمات رهبری مکتوم دارند. عموم این تحلیلگران چون بهدنبال نتایج مورد نظر خود از این دست سخنان بودند، سهواً یا عمداً از توجه به سایر اشارات مستتر در اینگونه سخنرانیهای عمومی چشم میپوشیدند. بهعنوان مثال طی همین دیدار و در استمرار با دیدگاه نفی «توافق دومرحلهای»، آیتالله خامنهای نظرات صائب و هوشمندانهای با افکار عمومی در میان میگذارند که تأثیر آنها بر تعیین خطوط قرمز مذاکراتی و شکلدهی به توافق برجام بینهایت کارگشا بود. مواردی که بخشی از آن در ادامۀ مطالب و ذیل عنوانی که در ادامه خواهد آمد، مورد اشاره قرار میگیرد.
- خاصترین اینگونه برداشتها از سخنان مقام معظم رهبری را صرفاً آن دسته از افراد و اشخاص اعم از ایرانی و بیگانه، درمییافتند که در بطن مذاکرات حضور داشتند. علاوه بر مذاکرهکنندگان، جمع محدودی از مسئولان عالی نظام در داخل کشور که از مجوز دسترسی به جزئیات گزارشها و مستندات مذاکره برخوردار بودند نیز در شمول این دامنه قرار میگرفتند.
- نظرات مقام معظم رهبری برای این دو گروه مذاکرهکنندگان و مقامات ارشد آنها در مجموعۀ «پنج بهاضافۀ یک» و نیز مسئولان کشور در جمهوری اسلامی ایران واجد دو پیام مهم بود. از یک سو، اشارات ایشان به متن مذاکرات و ملاحظات مهم و چالشبرانگیز مبتلابه مذاکرهکنندگان، واجد این پیام بود که مذاکرهکنندگان در انتقال دقایق و ظرایف مباحث به عالیترین مرجع ملّی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران کوتاهی روا نداشته است. این خود فینفسه نمایانگر آن بود که بیانات رهبری عالی ایران در حمایت از مذاکرهکنندگان که به کرّات در طول مذاکره تکرار شد، یک باور است. بدیهی بود با این پشتوانه و اشارات رهبری به جزئیات مذاکرات، سخن مذاکرهکنندگان ارشد ایرانی برای «پنج بهاضافۀ یک» انعکاس تمامنمای نظرات حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران تلقی میگردید. این ویژگی خود سبب شد برخلاف دوران گذشته، سیاست گشودن کانالهای موازی و پشت پرده که میتوانست ترفندی برای افزایش سطح تماس و انتقال پیامهای متناقضنما از سوی بیگانگان باشد، بلااثر گردد. از اینرو «پنج بهاضافۀ یک» بهرغم همۀ تلخکامیها و تنشها، کوشیدند مسائل را در بستر گفتگو بر گرد میز مذاکره با مذاکرهکنندگانی که مورد وثوق مسئولان امر بوده و با رعایت امانت کامل، در انعکاس مضامین مجادلات و مباحثات به رئیس جمهور و رهبر عالی ایران کوتاهی نداشتهاند، حلوفصل نمایند.
مشکل بر سر تغییر چیدمان سانتریفیوژها
- هنگامیکه دکتر ظریف و کارگروه مذاکراتی در اوج مذاکرات روز دوم در مونیخ بهسر میبردند، پیامی با تماس تلفنی از دفتر مقام معظم رهبری دریافت شد: «با نخستین امکان فراهم شده همراه با سایر اعضا خود را به تهران برسانید». نخستین فرصت پیشرو، مسیر پروازی از مبدأ مونیخ بود. این پرواز بهرغم تهیۀ بلیط سفر، بهدلیل کولاک در آسمان اروپای مرکزی لغو شد. نظر به اینکه دلیل این فراخوانی حضور در جلسهای مهم بود و تنها نیمروز تا این دیدار فرصت مانده بود، دکتر ظریف مصمم شد همراه با دستیارانش از مسیر زمینی با عزیمت از طریق فرودگاه بینالمللی فرانکفورت با هر پرواز در دسترس خود را به تهران برساند. هیئت مذاکرهکننده در شرایط سخت ناشی از بارش شدید برف و یخبندان، مسیر میان این دو شهر جنوبی آلمان را در شرایط جوی بسیار نامناسب پیمودند و درحالیکه بهدلیل نبود وقت کافی تا پرواز، سرعت بالا، فقدان دید کافی و لغزندگی جاده چند نوبت امکان بروز سانحه برای خودروی آنان پیش آمد، اما در عزم بازگشت بههنگام، تردید روا نداشتند.
- بهرغم پایان خوشیُمن این داستانِ تلخ، دکتر ظریف سختترین و ناگوارترین روزهای حیات کاری خود در همۀ سالهای پس از انقلاب اسلامی را به وقایع دو جلسۀ مسئولان امر در 20 و 25 بهمن 1393ش منحصر دانسته است. وی معتقد است هیچگاه توقع چنان برخوردی را از سوی برخی مسئولان با کارگزاری صادق و شناخته شده که تجربه نشان داده در همۀ آزمونهای گذشته اصل شرافت و پایبندی به کشور و ملّتش را احراز کرده است، آن هم در مقابل مقام معظم رهبری نداشته است.
تبعات یک نامه؛ جابهجایی خطوط قرمز
- از دقت در بیانات آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب مشخص میگردد چنین ملاحظهای یعنی روزآمد کردن خطوط مذاکراتی، حتی قبل از آنکه بحث آن بهصورت جدی در سطح مسئولان امر در جلسۀ 25/11/1393ش، و یا نشستهای همزمان مورد عنایت واقع گردد، مورد دقت نظر صائب ایشان واقع شده بوده است. تمرکز در سخنانی که طی دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش و پدافند هوایی کشور ایراد شده، نشان از آیندهنگری ایشان برای اجتناب از بروز بنبست در مسیر مذاکرات پیشروی جمهوری اسلامی ایران داشت.
- طی آن دیدار، ایشان نخست با بیان خطای محاسباتی و اشتباهات تحلیلی طرف آمریکایی اشاره میدارند: «چند روز پیش یک مقام آمریکایی گفته بود ایرانیها در مذاکرات هستهای دست بسته هستند و گیر افتادهاند. در روز ۲۲ بهمن شما خواهید دید که ملّت ایران چه حضوری خواهد داشت و آن موقع معلوم خواهد شد که آیا ملّت ایران دست بسته است؟ دست ملّت و مسئولان ایران هیچگاه بسته نبوده و این موضوع را در عمل نشان دادهاند و از این پس نیز با ابتکارات و شجاعت خود، آن را نشان خواهند داد».
- مقام معظم رهبری با گذر از اشارۀ غیرمستقیم به «ابتکارات و شجاعت»، به موضوع مذاکرات هستهای ورود میکنند و یادآور میشوند: «من با توافقی که بتواند انجام شود موافقم، اما با توافق بد، موافق نیستم». پس از این نیز با ارجاع به اظهارات انتشار یافتۀ طرف آمریکایی که «توافق نکردن بهتر از توافق بد است»، زمینۀ اظهار نظری را بهوجود آورده، میافزایند: «ما هم همین عقیده را داریم. و معتقدیم توافق نکردن بهتر از توافقی است که به ضرر منافع ملّی و زمینهساز تحقیر ملّت بزرگ ایران شود».
- مقام معظم رهبری با عبور از این اصل مهم که تنها با توافقی که قابلیت انجام و تحقق داشته باشد موافق هستند، طی فراز دیگری از سخن خود به یک محور مهم دیگر یعنی موضوع تحریمها توجه نشان میدهند و چنین ایراد سخن میکنند که «چنانچه تلاش بیوقفۀ مسئولان و هیئت مذاکرهکننده برای خارج کردن حربۀ تحریم از دست دشمن رخ دهد، و با توافق، حربۀ تحریم از دست دشمن خارج شود، بسیار خوب است؛ اما اگر این اتفاق نیفتاد، همه بدانند که راهکارهای فراوانی در داخل کشور برای کُند کردن حربۀ تحریم وجود دارد».
- آیتالله خامنهای رهبر عالی ایران، در فراز مهم دیگری از این سخنرانی، با اشاره به نکتۀ اخیر و در نوبتی تازه توصیۀ مکرر خود برای مقابله با «رفتار غیر منطقی»، «متوقعانه»، «بیمنطق» و «زیادهخواهانۀ» طرفهای غربیِ مذاکرات را یادآور شده، اینگونه به نمایندگی از ملّت ایران نتیجه میگیرند که «من با ادامه و پیشرفت مذاکرات و رسیدن به توافق خوب موافقم و قطعاً ملّت ایران هم با هر توافقی که در بَردارندۀ عزت و احترام او باشد، مخالفتی ندارد».
دریغ و افسوس از استعفای داده نشده
- در داخل کشور، رویکردهای عجولانۀ دلشیفتگان، نابخردی دلواپسان، سادهانگاری مدیران میانی، رقابتهای فردی، جناحی و سازمانی، کینهورزیهای شخصی، هیاهوهای رسانهای و در نهایت مسئولیتگریزی برخی دستگاههای درگیر برای تهیه و تنظیم متون و گزارش از تأثیر فرایندهای حاصل از توافق اقدام موقت ژنو بهویژه در فاصلۀ آذر 1392 تا آذر 1393ش،بهمنظور سنجش اشکالات و رفع ابهامات حین مذاکرات بعدی که باید پایۀ توافقی بلند مدتتر را میگذاشت، اسباب تأسف شده بود. روشن نیست چرا این میزان بیتوجهی به سرنوشت مشترک جمعی و نسلی آیندگان در فرهنگ ما ریشه دوانده است. در کنار همۀ این نکات، محاسبات غیرواقع و انتظارات بَرساخته نزد افکار عمومی، ضعف در بنیه و توان اجرای مأموریتهای بینالمللی در ساختارهای مرتبط، برآوردهای دیرهنگام در تعیین شاخصهای برنامۀ توسعۀ صنعت هستهای، ناپایداری نظراتتخصصی سازمانهای مسئول، انتظارات مسئولان امر، بولتنسازیهای ناجوانمردانه و واقعیت زندگی و معیشت عمومی ملّت شریف ایران، روح و ذهن مذاکرهکنندگان را بهشدت آزرده ساخته بود.
- همزمان با این دو نگرش، رذالت خبری جریانهای معاند همچون منافقان یا دولتهای متخاصم مانند اسرائیل و عربستان، بحرانهای منطقهای ناشی از فعالیت داعش و از همه مهمتر پروندههای گشوده در صحنۀ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مانند شرایط ناشی از درگیریهای یمن و سوریه، افغانستان و عراق و موضوعات حقوق بشری که برخی از اعضای «پنج بهاضافۀ یک» با استناد به اخبار در موضوعاتی چون احکام قضایی و تبلیغات مغرضانۀ رسانههای غربی و استفاده از آنها میکوشیدند کارتهای تازه در مذاکرات برای فشار به دست آورند، تاب و توان محدود و نیز امکانات و بودجۀ سیاست خارجی را مصروف خود ساخته بود.
- مجموعۀ این سلسله عوامل، سبب شد وزیرخارجه شکوائیهای نگاشته و در تاریخ 22/11/1393ش، به دکتر روحانی تقدیم کند. در پیشنویس اولیۀ این متن قید شده بود که مذاکرهکنندگان تنها افتخار خود را فرزندی انقلاب میدانند و در طول بیش از یک سال گذشته، 12 دور مذاکرۀ هستهای با کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» در وین، ژنو و نیویورک، و 10 دور مذاکرۀ دوجانبه با آمریکا و کشورهای اروپایی (غیر از مواردی که در حاشیۀ مذاکرات اصلی بوده) صورت گرفته است. مذاکرات دوجانبه با روسیه و چین نیز مستمر وجود داشته است. در تمامی این موارد، گزارش مذاکرات بهشکل دقیق و روشن و با رعایت کامل صداقت و امانت تهیه و بلافاصله جهت ریاست جمهوری بهعنوان عالیترین مقام مافوق به شکل مبسوط و مضبوط ارسال شده است. در تمام گزارشها، آخرین وضعیت هریک از موضوعاتِ مورد مذاکره و تحولات مربوط به آن تشریح شده است. صداقت در ارائۀ گزارش تا آن حد بوده است که برخی دوستان از وجود نکاتی در گزارشها که میتوانست علیه مذاکرهکنندگان مورد استفاده قرار گیرد، تعجب کردهاند. هیئت مذاکرهکننده مفتخر و نزد خداوند متعال سربلند است که در تمامی مذاکرات سر سوزنی از خط قرمزهای مقام معظم رهبری و دستورالعملهای تعیین شده تخطی نکرده است، و بدون کسب مجوز قبلی در هیچ موضوعی انعطاف نشان نداده است. همچنین هیئت مذاکرهکننده در تمامی موضوعات فنی نظر تخصصی جناب آقای دکتر صالحی و همکاران ایشان را که در هیئت مذاکرهکننده حضور داشتهاند، ملاک عمل خود دانسته و حتی در جزئیات بدون تأیید این عزیزان هیچ تفاهمی صورت ندادهاند. ... بنده و همکارانم بهرغم همۀ ناملایمات، از جبهۀ نابرابر جهانی گرفته تا استمرار تخریبها، توهینها و تهدیدهای داخلی و کارشکنیهای همکاران دولت، تنها به این دلیل تاکنون از این مسئولیت طاقتفرسا کنارهگیری نکردهایم که واهمه داریم چنین اقدامی از سوی ما، مسئولیت جمهوری اسلامی ایران و خدای ناکرده رهبری معظم و فرزانۀ انقلاب در شکست مذاکرات را در انظار و افکار عمومی قطعی نماید. بنده آمادۀ پرداخت هزینۀ شخصی برای جلوگیری از چنین تصور نابجایی هستم و چنانکه حضرتعالی ــ حتی با توبیخ و تنبیه بنده ــ فرد و گروه جدیدی را برای پیگیری مواضع جدید معین فرمایید، بنده و سایر اعضای گروه مذاکرهکنندۀ فعلی را مرهون بزرگواری خود فرمودهاید.
دانشجویان قدیمی، فیزیکدانان حاضر، مذاکرهکنندگان تازه
- مهمترین رویداد در فاصلۀ دو جلسۀ 20 و 25 بهمن 1393ش، ورود دکتر علیاکبر صالحی به هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران با «پنج بهاضافۀ یک» بود. دکتر صالحی حضور خود را مشروط به دو خواسته نمود، اول اینکه مقامی همتا از دولت آمریکا به هیئت طرف مقابل افزوده شود. بااینوجود، هیچکس این پیشبینی را نداشت که با پیوستن دکتر صالحی به مذاکرات،همتای وی در طرف دیگر به هیئت آمریکایی ملحق گردد، اما دست روزگار تصادفاً دو فیزیکدان ایرانی و آمریکایی را که در روزگار جوانی همصنف و دانشآموختۀ رشتۀ فیزیک دانشگاه MIT ماساچوست بودند، روبهروی هم نشاند.
- نخستین دیدار آقایان صالحی و مونیز در آغاز سیزدهمین دورۀ مذاکرات هستهای که به ژنو (6) موسوم شد، به مدت 20 دقیقه به طول انجامید. دکتر صالحی در این دیدار یک فضای احساسی را با یادآوری دوران دانشجویی و خاطرات نوستالژیک سالهای دور برای همتای خود ترسیم کرد. تمهیدی که دکتر صالحی به کار بست، سخت سودمند افتاد و اجازه داد مسیر تعامل با آقای مونیز بر تقابل و تخاصمی که در دیدار مونیخ میان کارشناسان هستهای دو کشور برقرار شده بود، سایه اندازد. از این زمان به بعد به همان میزان که «تله»گذاری کارشناسان بخش فنی ایرانی با مدیریت بحثها در سطحی قابل قبول از سوی دکتر صالحی مهار شد، همتای آمریکایی وی هم کوشید در اقناع بخش فنی هیئت مذاکراتی ایالات متحده وارد عمل شود. درک مشترک و «توافق نزاکتی[15]» دو مقام ایرانی و آمریکایی برای رفع موانع فنی از مسیر مذاکرات، از این زمان به بعد تأثیر مهم و مؤثر خود را آشکار ساخت.
- مذاکرات این دور از پویایی و تحرک مناسبی برخوردار گردید. دکتر مونیز مستقیماً در بحثها درگیر شده و اساساً حضور و نقش تشریفاتی نداشت. بهزودی نشان داد از لحاظ شخصیتی فردی با روحیۀ خلاق و راهگشا، کوشا برای یافتن راهحل و تنها کسی بود که مسئولانه در بحثها مداخله میکرد. همتای ایرانی وی، دکتر صالحی با تصمیمگیریهای به موقع، سهمی عمده در پیشرفت موضوعات طی این مقطع داشت. همکاری و مدیریت موضوعات فنی توسط این دو فیزیکدان، بهویژه دکتر صالحی برای اعضای هیئت آمریکایی ابتدا سؤالانگیز بود. آن دسته از اعضای جلسه که از توافق دولتین و مذاکرهکنندگان ارشد برای دعوت از این دو مقام باخبر نبودند، پرسشهای متعددی مطرح میکردند و به آنها گفته شد «ابعاد فنی این توافق منوط به تأیید سازمان انرژی اتمی ایران و در رأس آن دکتر صالحی است. اگر توافق میخواهید باید ایشان را راضی کنید». اندکی پس از پیشرفت گفتگوها خانم شرمن اعلام کرد «همانگونهکه برای شما جناب آقای دکتر صالحی حرف آخر را به لحاظ فنی میزنند، برای ما و رئیس جمهور اوباما نیز نظر نهاییِ آقای مونیز به لحاظ فنی تعیینکننده است».
ژنو (6)؛ دو توافق کلیدی
- دکتر صالحی نخست با صراحت چیدمان پیشنهادی آمریکا را رد کرده و معایب آن را به هیئت آمریکایی گوشزد کرد. طرح بحث از سوی دکتر صالحی با نگرش تخصصی و در قالب ارائهای متفاوت که در قیاس با همکاران خود در این دیدار انجام داد، سبب گشت مذاکرهکنندگان آمریکایی اذعان کنند: «اگر ایران میخواهد چیدمان خود را حفظ نماید، کاملاً حق دارد ولی در این صورت مقدار سانتریفیوژها به 5000 الی 5500 ماشین باید کاهش یابد».
- بااینهمه، طرف آمریکایی از عدم پذیرش چیدمان پیشنهادی خود توسط ایران (Short-Tapered) چندین نوبت اظهار ناخرسندی کرد. آنها گفتند «ما زمان و انرژی بسیاری روی طراحی این چیدمان صرف کردیم و علت هم فقط این بود که به شما کمک کنیم تا به خواستۀ خود که همان حفظ وضع موجود 9400 سو است، برسید. در مونیخ شما قبول کردید ولی اینجا دوباره رد کردید». پاسخ هیئت ایرانی در برابر این گلایه هر بار عبارتی با این جملهبندی بود که «در هر دو شکل چیدمان، شما به یک سال زمانگریز هستهای که میخواستید، نایل میشوید. از اینرو دیگر شکل آن چندان مهم نیست. اگر به روش سادۀ کاهش ماشینها میتوان به آن رسید، لزومی ندارد روش پیچیده و سختِ تغییر چیدمان را برگزید».
- منطق موجود در این جواب اجازه داد با گذر از موضوع الگوی آمریکایی چیدمان و پذیرش وضعیت موجود و بهینه شدۀ مورد نظر سازمان انرژی اتمی، مباحث فنی در فضایی آرامتر نسبت به گذشته دنبال شوند. در این فضا کارشناسان ایرانی نخست به عدد 7800 و سپس 7300 سانتریفیوژ IR-1 رضایت دادند. بااینهمه هیئت آمریکایی کماکان بر 5500 ماشین اصرار میورزیدند. البته بهرغم آنکه کارشناسان سازمان در آخرین محاسبات خود به این نتیجه رسیده بودند که 5800 سانتریفیوژ IR-1 برای زمانگریز هستهای یک سال کافی است، اما از اعلام این نظر خودداری ورزیده و اجازه دادند مذاکره و چانهزنی استمرار یابد.
- در پایان یک گفتگوی مجادلهآمیز میان دکتر ظریف و آقای کری، سرانجام وزیر خارجۀ آمریکا پذیرفت طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران برای تغییرات در اراک که ماهیت آب سنگین را حفظ میکند، قابل اجراست اما دو خواسته را بهعنوان ضمانت بیشتر، پیش از اذعان به این واقعیت مطرح کرد. نخست آن بود که جمهوری اسلامی ایران بپذیرد پسماند سوخت این رآکتور را در دورۀ فعالیت مادامالعمرِ آن، به خارج از کشور منتقل دارد. دومین موضوع هم پذیرش این شرط بود که ایران دیگر هیچگاه رآکتور آب سنگین جدید نخواهد ساخت.
- این استدلال و پافشاری دکتر ظریف بر مواضع قطعی اعلام شده و مخالفت با بند دوم از شروط آقای کری، سرانجام سبب گردید طرف آمریکایی که خود را گرفتار در مخمصۀ تناقض مواضع داخلی میان کارشناسان فنی خود و آقای کری میدید، موافقت اصولی خود را با طرح پیشنهادی ایران برای ایجاد تغییرات در رآکتور اراک، بهگونهایکه ضمن حفظ ماهیت آب سنگین آن، تولید پلوتونیوم کاهش یابد، ابراز کند. تنها تحفظ مورد نظر آنها و سپس مجموعۀ«پنج بهاضافۀ یک» آن بود که در زمینۀ شرایط اجرایی شدن این فرایند، گفتگویی فیمابین طرفها انجام شود.
- دکتر ظریف و دستیارانش همچنین حسب دستورالعمل جلسۀ جمعه 1/12/1393ش، مسئولان امر مأموریت داشتند با ادبیاتی متقن و محکم موضع جمهوری اسلامی ایران در رابطه با لغو تحریمها را ابلاغ کنند. بنابر این خواسته، طی مذاکرات ژنو (6) آقایان عراقچی و روانچی در چند نوبت با قاطعیت چنین اعلام میدارند: جمهوری اسلامی ایران آماده است رضایت «پنج بهاضافۀ یک» در سایر موضوعات بهویژه غنیسازی را تنها به این شرط فراهم آورد که «پنج بهاضافۀ یک» هم در موضوع تحریمها مطابق انتظارات جمهوری اسلامی ایران اقدام کند. بدینمنظور رضایت ایران زمانی حاصل است که تحریمهای شورای امنیت (شامل تحریمهای اشاعهای و تسلیحاتی) بهصورت کامل به اضافۀ تحریمهای اقتصادی و مالی یکجانبه در همان گام اول لغو شوند.
گفتگو بر سر تعریف نقش آژانس و یکمرحلهای شدن توافق
- در پایان این دیدار درحالیکه آقای آمانو سعی داشت کاملاً مثبت و همراه نشان دهد، اصرار ورزید همکاری برای حل ادعای ابعاد نظامی برنامۀ هستهای در قالب «چهارچوب همکاری» امضا شده میان آژانس و سازمان اتمی جمهوری اسلامی ایران پیش برود. در واقع او نیز از مسیر مذاکرات هستهای دریافته بود ممکن است این مسائل در بستر یک تفاهم سیاسی حلوفصل گردد، لذا تمایل نداشت این تفاهم به رویهای قابل استناد در تاریخ مسائل هستهای تبدیل شده و بدینگونه از اعتبار و نقش نهاد ناظر بینالمللی فروکاسته شود. این راهکار ارائه شده از سوی وی در حقیقت پاسخی متناسب به پیام مندرج در اظهار نظر نخست دکتر عراقچی بود که جمهوری اسلامی ایران باور دارد: «تنها بدینترتیب است که اعتبار آژانس محفوظ میماند».
- واکنش دکتر عراقچی به نظرات وی اینگونه بود که ضمن قدردانی از حُسن نظر وی، هیئت مذاکرهکنندۀ ایرانی کوشش خواهد کرد با دوستان ذیربط در سازمان انرژی اتمی مشورت کرده تا دور دیگری از مذاکره میان دو طرف برای حلوفصل دو موضوع دیگر از ادعای ابعاد نظامی برنامۀ هستهای در تهران برگزار گردد. بدینترتیب قبل از توافق احتمالی میان ایران و «پنج بهاضافۀ یک»، به هر میزان ممکن از دامنۀ موضوعات این فهرست با حُسن تفاهم مورد حلوفصل واقع شده و همکاری فنی برای دو طرف بهویژه پس از توافق روان و ساده گردد.
- یکی از نتایج ژنو (6) حل مشکل پدید آمده در رابطه با انتقال ذخایر طلای ایران در آفریقای جنوبی بود که ارزشی معادل حدود 700 میلیون دلار داشت. در حاشیۀ مباحث تحریم، با طرف آمریکایی به تفصیل در این موضوع رایزنی شد. آنها نخست مدعی شدند ازآنجاییکه آفریقای جنوبی قصد دارد این طلاها را از کشور ثالث تأمین کند، این امر با یکی دیگر از قوانین تحریمی آنها تناقض دارد. ناراستی این سخن موجب برخوردی تند از سوی مذاکرهکنندگان ایرانی شد و یادآوری گردید توافق موقت ژنو در این خصوص هیچ شرطی نگذاشته و آمریکا ملزم است به آفریقای جنوبی مجوز لازم را بدهد. این واکنش سخت و استناد به نص حقوقی مندرج در توافق موقت ژنو، زمینۀ عقبنشینی خانم شرمن در برابر آقای عراقچی را فراهم ساخت و وی اعلام کرد با آقای کری صحبت کرده و وزیر خارجۀ آمریکا با تعلیق قانون تحریمی مزبور موافقت داشته است؛ لذا ظرف چند روز آینده مجوز لازم به استاندارد بانک آفریقای جنوبی اعطا خواهد شد.
ترجیح کری: اتاق مذاکرۀ رویال پلازای مونترو یا کاپیتول واشنگتن؟
- همان روز که دکتر ظریف و هیئت همراه برای شروع جلسۀ کاری وارد اتاق مذاکره در هتل رویال پلازای مونترو شدند، نتانیاهو به تنهایی و در شرایطی که تمام اعضای هیئت دولت آمریکا بهصورت هماهنگ واشنگتن را ترک کرده بودند، در 6852 کیلومتری اتاق مذاکره، پای در عمارت کاپیتول کاخ کنگرۀ ایالات متحده آمریکا نهاد. حضور ماجراجویانۀ وی برای ایراد سخنرانی در کنگرۀ آمریکا، بدون هماهنگی با دولت ایالات متحده تنها بهمنظور تخریب مذاکرات هستهای «پنج بهاضافۀ یک» با ایران بود.
- در آن سوی ماجرا، سرسرای هتل رویال پلازا در مونتروی کوچک برای چهار روز متوالی کانون اخبار یکی از معدود نمونههای مذاکرات چندجانبۀ پس از جنگ جهانی دوم بود. این مذاکرات از سوی پنج قدرت فائق در جنگ به همراه یک اقتصاد برتر در عرصۀ جهانی، آلمان فدرال با ایران؛ کشوری کهن و دولتی برقرار در امتدادِ تاریخیِ پرفراز و نشیب برگزار شد.
- در آن شرایط اگرچه انتظار میرفت بربنیاد تشریفات مرسوم دیپلماتیک آقای جان کری، وزیر خارجۀ آمریکا که کنگرۀ کشورش میزبان نخستوزیر مهمترین متحد جهانی ایالات متحده بود، «مهمان» را تا محل ایراد سخنرانی برابر نمایندگان مردم آمریکا مشایعت کند، اما آقای کری ترجیحی دیگر داشت. وی بیاعتنا به سخنان نتانیاهو، در کنار سایر شرکای جهانیاش مقابل دکتر ظریف نشسته بود تا پس از دیدار نخست «جان و جواد» در کریدور پشتی ــ «اتاق روسیه» در مقر سازمان ملل متحد ــبه جای استماع سخنانی که بخشهایی از آن را «دروغ» مینامید، بخت خود را در گفتگو با جمهوری اسلامی ایران برای نیل به تفاهم بیازماید.
- سخنرانی نتانیاهو در کنگرۀ آمریکا در روز سهشنبه 12/12/1393ش، به نوعی سایۀ خود را بر مذاکرات انداخته بود. برای هیئت مذاکراتی ایران مشخص بود مجموعه اعضای طرف آمریکایی کاملاً نگران آن هستند که نخستوزیر رژیم صهیونیستی چه مطالبی را بیان خواهد کرد. بیشترین نگرانی آنها متوجه افشای جزئیات مذاکرات بود و ازاینرو به همتایان ایرانی خود از آمادگی برای پاسخگویی به سخنان نتانیاهو یاد کردند. یکی از اعضای هیئت آمریکایی به این نکته اشاره کرد که: «نتانیاهو مصمم است هر کاری میتواند بکند تا توافق را تخریب کند، او بههرحال چیزهای زیادی میداند و حتماً برخی از آنها را برای حمله کردن انتخاب میکند و ما باید آمادۀ مقابله با او باشیم. خط حملۀ نتانیاهو این است که همه جا میگوید: ایران بعد از 15 سال میتواند بمب بسازد و ما باید این حربه را از او بگیریم».
- در زمان ایراد نطق نتانیاهو، آقای کری در اتاق مذاکره با دکتر ظریف مشغول مباحثه بود و دهها خبرنگار که بر روی کامپیوترهای خود اخبار «کاپیتول»، ساختمان کنگره را دنبال میکردند و با گوشی تلفن همراه در ارتباط پیوسته و زنده با دفاتر خبرگزاریهای بزرگ بودند تا نخستین روایت از ترک اتاق مذاکره از سوی کری بهمنظور استماع سخنرانی نتانیاهو را مخابره کنند، با گذشت نیمی از زمان سخنرانی نخست وزیر اسرائیل دریافتند وزیر خارجۀ آمریکا چنین عزمی ندارد. کنجکاوی خبرنگاران بهحد اعلا رسید. در آن زمان دیگر برای آنها خروج وزیر خارجۀ آمریکا از اتاق مذاکره مهم نبود. آنها حریصانه تمایل داشتند به این نکته واقف شوند: «آیا کری سخنرانی نتانیاهو را گوش میدهد یا به مذاکره ادامه میدهد». به این انتظار وقتی پاسخ داده شد که با شگفتی مشاهده کردند یکی از اعضای هیئت آمریکایی همراه با چند یادداشت کوتاه ذیل عنوان «خلاصۀ سخنرانی بنیامین نتانیاهو در کاپیتول» وارد اتاق مذاکره شد.
- در مقابل دکتر ظریف و بر سر میز مذاکره، آقای کری درحالیکه شخصاً مشغول یادداشتبرداری از سخنان وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران بود، خلاصۀ مورد نظر را دریافت کرد. ناگهان با عذرخواهی از حاضران شروع کرد به بلند خواندن نکات درج شده در متن ورقه و بلافاصله با آرامش و لبخند اینگونه سخن گفت که: «نتانیاهو تحلیلی ضعیف ارائه داده، هیچ راهحل جایگزینی معرفی نکرده و بعضی قسمتها را هم دروغ میگوید».
- یکی از دروغهای بزرگ نتانیاهو در این نطق اشاره به کوشش ایرانیان برای قتل عام و کشتار یهودیان بود. دکتر ظریف با اغتنام از این تنفس ناخواسته برای همتای آمریکایی خود چنین توضیح داد: ایرانیان حداقل سه بار در طول تاریخ یهودیان را از قتل عام نجات دادهاند که حتی در تورات هم به آن اشاره شده است. آخرین نوبت نیز در جریان جنگ دوم جهانی بود که ایرانیان، لهستانیهای یهودیتبار را پناه دادند. آقای کری با اشتیاق و دقت این موارد را یادداشتبرداری کرد. لحن و ادبیات وزیر خارجۀ آمریکا نشان میداد عمیقاً از نتانیاهو عصبانی است و در موضع پاسخگویی و تقابل با او قرار دارد.
پایههای لرزانِ لوزان
- زنگ خطری که مذاکرات مونترو با رویکردها و رفتارهای فرانسویان به صدا درآورد، خاطرۀ تلخ روندهای منتهی به مذاکرات ژنو (2) را برای مذاکرهکنندگان ایرانی تجدید کرد. اگر طی آذر 1392ش، تصور عامه چنین بود که آمریکا و فرانسه در نقش پلیس خوب و بد میان خود تقسیم کار کردهاند، این نوبت چنین تلقی و برداشتی کاملاً با تردید مواجه شده بود. چهبسا بهترین عبارت برای توصیف رفتار فرانسویان، حکایت فیلبان سعدی بود که خود را مفتخر به مهار «فیل» میدانست و چون فیل را به خانه آورد، دریافت «خانهای در خورد پیل» نساخته است. دیپلماسی فرانسه در زمان مذاکرات هستهای تا وقتی که کانال مذاکراتی مسقط گشوده نشده بود؛ همانا رجزخوانی، سفرهداری و گرانفروشی پاریس برای دو طرف اصلی، یعنی ایران و آمریکا بود، اما با ورود واشنگتن به مذاکرات بهصورت مستقیم و گفتگوهای دوجانبۀ ایران و آمریکا، حال و روز دیپلماسی فرانسه آنگونهکه شیخ اجل توصیف کرده است، مانند «تاجرِ کشتی شکسته یا وارثِ با قلندران نشسته» بود که «حسرت از دل ایشان نرود و پای تغابن آنها از گِل برنیاید». در حقیقت هر میزان آمریکا سهم بیشتری در مذاکره میگرفت، نقش فرانسه افول مییافت و احساس خُسران برای فرصت از دست رفته و حسرت روزهای طلایی بازیگری بیشتر و بیشتر عارض میشد.
- بخشی عمده از ماجراهای فصلِ سرد و سختِ مذاکرات در زمستان 1393ش،به واسطۀ هماهنگی و تمهیدات نمایندگان جبهۀ پایداری در مجلس شورای اسلامی در توضیح خواستن از وزیر خارجه علنی شد. آنان با طرح سؤال از وزیر خارجه در خصوص دلیل قدم زدن وی با همتای آمریکایی و دلیل حضور در پاریس که برای اقناع همتای فرانسوی پس از بازنشر کاریکاتور موهن بود؛ ضمن ایراد سخنرانیهای متعدد و نظاممند منجر به علنی شدن ماجرا شدند.
- از آن سو؛ در آمریکا هم جنبشی مشابه برخاسته بود که پرچم آن در دستان نمایندگان تندرو مجالس ایالات متحده بود. در اقدامی کمسابقه درحالیکه دولت ایالات متحدۀ آمریکا در کنار سایر قدرتهای بزرگ جهانی مشغول مذاکره با ایران بود، 47 سناتور بهعنوان بخشی از قوۀ تقنینی کشور در نامهای به تصمیمگیران عالی در ایران، تلویحاً از دولت خود سلب صلاحیت کردند. پیام آنها چنین بود: رئیس جمهور آیندۀ آمریکا الزامی به رعایت توافقات تفاهم احتمالی با جمهوری اسلامی ایران ندارد.
- بااینوجود، نامۀ 47 سناتور اثری همهجانبه بر مذاکرات پیش رو در لوزان برجای گذاشت، و سبب شد این دوره از مذاکرات با فضایی شکننده، بهمثابۀ واگنی با چرخهای لرزان و اتاقی ناپایدار باشد که در امتداد واگنهای قطار گفتگوها برای وصول به ایستگاه توافق، در حرکتی نامتوازن روی ریل مذاکرات این سو و آن سو میشد.
- نخستین نشانه در این زمینه را باید در نگرش رهبری جمهوری اسلامی ایران و هنگام عزیمت هیئت مذاکرهکننده به لوزان مشاهده کرد. ایشان طی ملاقات 21/12/1393ش، با اعضای مجلس خبرگان، نگرش جمهوری اسلامی ایران به این اقدام سفیهانه را چنین بیان داشتند: «انواع مطالب را واقعاً انسان در این نامه [میبیند که] از نشانههای فروپاشی اخلاق سیاسی در نظام آمریکاست؛ پیداست اینها واقعاً دچار فروپاشیاند؛ چون همۀ دولتهای عالم طبق مقررات شناخته شده و پذیرفتۀ بینالمللی به تعهدات خودشان پایبندند. بالاخره یک دولتی در یک کشوری سر کار است، یک تعهدی میکند، بعد آن دولت میرود دولت دیگری میآید، آن تعهد بهجای خود باقی است؛ نقض تعهد نمیکنند. این آقایان سناتور صریحاً برداشتند، اعلام کردند که اگر چنانچه این دولت در آمریکا از کار برکنار شد، این قراردادی که شما میبینید و تعهدی که میکند کأن لم یکن است. این نهایت فروپاشی اخلاق سیاسی است و نشان دهندۀ این است که آن دستگاه، دستگاهی است که واقعاً قابل ادامه نیست؛ یعنی آن دستگاه، دستگاه متلاشی شدهای است که این جور چیزها را انسان در آن مشاهده میکند».
- این نگرش در نخستین جلسۀ مذاکرات لوزان (1) که در فاصلۀ 24 تا 29 اسفند 1393ش در این شهر سوئیس برگزار شد، محور اصلی گفتگوی سخت وزرای خارجۀ ایران و آمریکا بود. بحث مذکور با این مدخلآغاز شد که رئیس جمهور آمریکا اختیار کافی برای مذاکره ندارد، از اینرو توافق برای آمریکا الزامآور نیست و رئیس جمهور بعدی میتواند آن را ملغی کند یا کنگره مفاد آن را تغییر دهد. اگرچه این گفتگو نخست در سطح معاونان مطرح شد اما چون دامنۀ آن بالا گرفت، با ورود دو وزیر خارجه این چالش با شدت و قوت دوچندان ادامه یافت. دکتر ظریف و دستیارانش خواهان روشنگری هیئت آمریکایی در زمینۀ این ابتکار خارج از عرف شدند. از سوی وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران به هیئت آمریکایی ابراز شد، جمهوری اسلامی ایران با حسن نیت به این مذاکره وارد شد و اکنون بهترین فرصت برای تهران است تا مذاکرات را متوقف، و تمامی تقصیر را متوجه آمریکا و کنگره کند.
- این سؤالات و توضیحات مبسوط هیئت آمریکایی در پاسخ به گلایههای تند و اعتراضات سخت مذاکرهکنندگان ایرانی، در مجموع سه جلسۀ کاری از دور نخست مذاکرات لوزان را بهخود اختصاص داد. انتشار اسناد مکالمات میان دو طرف در زمان مقتضی حسب قوانین انتشار اسناد در جمهوری اسلامی ایران میتواند تصویری از آن رویارویی سخت میان آنان را آشکار کند. وزیر امور خارجۀ ایالات متحدۀ آمریکا، کلافه و خسته زیر فشار سنگین و مسلسلوار کلام دکتر ظریف بهصورت پیوسته پاسخ میداد. صرفنظر از بخش عمدۀ توضیحات که گاه از سر بیتابی با الحان و عباراتی متفاوت، اما با ماهیتی یکسان تکرار میکرد، آنچه را که بتوان جوهر استدلال وی برشمرد در این جملات خلاصه میشد: این نامه بیشرمانه و متکبرانه بود. در مصاحبۀ علنی هم گفتهام که این نامه نهتنها خلاف قانون اساسی آمریکاست، بلکه اساساً دروغ و بیمعنی است. این نامه برای خراب کردن توافق است، ولی من آدم لجبازی هستم و بهزودی تسلیم نمیشوم. مطمئنم میتوانیم به توافقی خوب برسیم که قابل عرضه باشد. هیچکس جرئت نمیکند به توافقی خوب متعرض شود. ما در دنیایی هستیم که در آن با داعش و بوکوحرام و الشباب و ... مواجهیم. با یک توافق خوب میتوانیم معادله را در منطقه عوض کنیم. امیدوارم و دعا میکنم که رهبر معظم شما هم چنین احساسی داشته باشد. این دیوانگی از سخنرانی نتانیاهو در کنگره شروع شد. ما در مقابل این سخنرانی ایستادیم. هیچکدام از اعضای کابینه هنگام ورود و حضور نتانیاهو در واشنگتن نماندند. ما آمادۀ هر فشاری هستیم و مطمئنیم برنده میشویم. شما نباید نگران باشید. یک لحظه هم تصور نکنید که اوباما یا من اراده نداشته باشیم. این نامه مثل بومرنگ به سمت کسانی برگشت که آن را تهیه کرده بودند. واقعاً کاری احمقانه و توهینآمیز بود. ما آنها را عقب زدیم. تمام روزنامهها در سراسر آمریکا علیه آنها نوشتند. نشریۀ نیوزدی نوشت: «اینها خائن هستند». مطمئنم نصف آنها که امضا کردهاند، اصلاً نامه را نخواندهاند. من 29 سال در مجلس سنا بودهام و سنا را خوب میشناسم. سر ناهار میآیند، توضیحاتی بیربط به سناتورها میدهند و آنها نخوانده امضا میکنند. من بهعنوان وزیر خارجۀ ایالات متحدۀ آمریکا، تمامی اعتبار خود را روی این توافق گذاشتهام چون برای هر دو طرف خوب است. برای شما خوب است چون میخواهید هم عزت و احترام و هم برنامۀ هستهای خود را حفظ کنید و لذا حتماً از آن تخطی نخواهید کرد. برای ما هم خوب است، چون بدون آن باید به سمت تحریم و بایکوت بیشتر و نهایتاً تقابل برویم که به نفع هیچکس نیست. لطفاً به رهبر معظم ایران بگویید، ما اهانت موجود در این نامه را میفهمیم ولی این به ما و به اکثریت آمریکا که خواهان صلح و توافق خوب هستند، ربطی ندارد. هدف ما ساده است. در فضای بیاعتمادی، ثابت کنیم برنامۀ شما صلحآمیز است. هیچکس طالب تغییر رژیم نیست. هیچکس بهدنبال محروم کردن ایران از حقوق خود و نفی عزت و شرافت شما نیست. حتی آمادهایم به پیشرفت برنامۀ شما کمک کنیم. چه کسی میتواند تصور کند، اگر ما و پنج کشور توافقی را با ایران امضا کنیم و ایران بدان پایبند باشد، رئیس جمهوری بعدی بتواند آن را ملغی کند؟ این یک شوخی است. واقعاً دلم میخواهد این کار را بکند تا تبعات آن را ببیند.
- با عبور از این دالان سخت مذاکراتی، بهرغم آنکه دکتر ظریف و دستیارانش هیچ قناعتی در برابر منطق و استدلال مذاکرهکنندگان آمریکایی نشان نمیدادند و بر موضع خود ایستاده بودند، مذاکرات لوزان وارد دستور پانزدهمین دورۀ مذاکرات هستهای فیمابین ایران و «پنج بهاضافۀ یک» شد. این مقطع از گفتگوها شامل دهها ساعت مذاکرات مستقیم میان وزرای امور خارجۀ دو کشور، همچنین نشستهای دوجانبۀ رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران و وزیر انرژی آمریکا؛ جلسات چهارجانبه با حضور هر چهار عضو یاد شده؛ چندین نشست میان معاونان وزرای خارجه وکارگروههای مشترک کارشناسان دو هیئت ایرانی و آمریکایی بود. افزون بر این موارد، کارنامۀ مذاکرات لوزان (1)،با یک دور مذاکره با هر سه کشور اروپایی در سطح وزرا که به اقتضائاتی در بروکسل انجام شد؛ یک دور در سطح معاونان هیئتهای اروپایی و آقایان روانچی و عراقچی در لوزان؛ یک دور مذاکرۀ مستقیم وزرای خارجۀ ایران و انگلیس؛ یک نوبت با خانم موگرینی نمایندۀ عالی اتحادیۀ اروپا که آن نیز در بروکسل صورت گرفت؛ دو دور مذاکره در سطح معاونان با روسیه و یک نوبت در همین سطح مذاکراتی با چین بسته شد.
لوزان؛ روزنهای برای استمرار
- بدینگونه در اوج آن فضای شکنندۀ بیرونی، داخل اتاق مذاکرات پروندههای مورد مناقشه یکی پس از دیگری بر روی پایههای لرزان میز مذاکرۀ لوزان نهاده شد. در لوزان (1) پس از سه جلسۀ دشوار که موضوع آن نامۀ 47 سناتور بود، گفتگو ابتدا بر سر فردو آغاز شد.
- دکتر ظریف طی ملاقات با آقای کری به شدت بر سر این موضع اروپاییها اعتراض کرد. آقای کری قبول داشت که حلوفصل این موضوع «مشکل آنهاست نه موضوع ایران». وی خاطرنشان ساخت، ما خودمان موضوع را با اروپاییها حلوفصل میکنیم. همین شرایط بود که سبب شدایدۀ ادامۀ مذاکرات در بروکسل مطرح شود و دو روز بعد، جمعه 29 اسفند 1393ش، آقای کری طی تماس تلفنی با هر سه وزیر گفتگو کرد و به آنها که قصد داشتند برای حضور در مذاکرات به لوزان بیایند، اعلام کرد خودش به یک پایتخت اروپایی خواهد رفت تا با ایشان مذاکره کند.
- این نکته بسیار مشهود بود که مذاکرهکنندگان آمریکایی در لوزان (1) و بهویژه آقای کری از رفتار مذاکرهکنندگان فرانسوی، خاصه آقای فابیوس ناخرسند بودند و این ناراحتی را گاه بهصورت علنی در حضورهیئت ایرانی بروز میدادند. طی ملاقات آخر با آقای کری، دکتر ظریف به وی یادآور شد: نباید اجازه بدهید تجربۀ ژنو (2) تکرار شود که در آن فرانسه بازی را به هم زد و حداقل برای یک هفته همه را معطل نگاهداشت. البته در آن زمان هم برخی اعتقاد داشتند که این یک تقسیم کار میان آمریکا و فرانسه، و بازی پلیس خوب و بد بود. وزیر خارجۀ آمریکا با تعجب بسیار به این سخن دکتر ظریف واکنش نشان داد و گفت: «اصلاً چنین نیست و ما با فرانسه مشکل داریم». وی سپس با اشاره به مخالفت فابیوس با اظهاراتش در خصوص بشار اسد، با ادبیاتی نامناسب و فاقد نزاکت از فابیوس، همتای فرانسوی خود نزد دکتر ظریف انتقاد کرد.
- این بیان درستی است اگر گفته شود مذاکرهکنندگان در پایان مذاکراتِ بسیار فشرده و سخت دورههای آخر در ژنو، مونترو و لوزان، تقریباً در همۀ موضوعات به راهحلهای بینابینی رسیده بودند، اما در چند موضوع این راهحلها همراه با ابهامات و «اما» و «اگر»های فراوان بود.
لوزان (2)؛ چگونه باید نوشت و چگونه منعکس ساخت؟
- دکتر ظریف پس از استماع این گزارش، بدون تعلل و تردید آقای کری را مخاطب ساخته و به لحنی تحکمآمیز ابراز میدارد: از نظر ما این یک بازی غیراخلاقی است. شما به نمایندگی از بقیه با ما مذاکره میکردید و خانم اشمید نیز در همۀ جلسات دوجانبۀ ما و شما حضور داشته است. وزیر خارجۀ آمریکا باردیگر از سر استیصال رشتۀ سخن را بهدست گرفته و میگوید: بالاخره شرکای ما باید از نتیجه راضی باشند و این یک روند مذاکراتی چندجانبه است. این اظهار نظر، جلسۀ گفتگوی میان وزرای خارجه ایران و آمریکا را بهشدت متشنج کرد و دکتر ظریف طرف مقابل را به عدم صداقت متهم ساخت.
- ریشۀ این تنش به جلسۀ معاونان «پنج بهاضافۀ یک»نیز بازمیگشت. آقایان عراقچی و روانچی به طرفهای مقابل اعلام کرده بودند شما در مذاکرات عقبنشینی کردهاید و به این شکل، استمرار گفتگو بیمعناست. متعاقب نشست معاونان، در مذاکرات دوجانبۀ جداگانۀ دکتر ظریف با وزرای خارجۀ اروپایی، صرفنظر از آقای اشتاینمایر که برخلاف روال دیگران کمتر موضع متصلب میگرفت، کوشید از دامنۀ تقابلی آن دو وزیر دیگر بکاهد. آقای فابیوس، طی این گفتگو برخوردی ملایم داشت. آقای اولاند رئیس جمهور فرانسه نیز در تماس تلفنی با دکتر روحانی ادبیات مثبت و خوبی را بهکار برده بود. این دوگانگی رفتار شرکای اروپایی، طرف آمریکایی را که بههمان میزان با اتهام «بیصداقتی» از سوی دکتر ظریف متهم شده بود، سخت برآشفته ساخته بود. ازاینرو، آقای کری گفت: پس از این لازم است در همۀ جلسات ما وزرای اروپایی هم مشارکت کنند. این نمیشود که آقای فابیوس پیش من بگوید باید چنین و چنان کنید، ولی در حضور شما ناز و ملوس شود و دنبال فروش خودروهای فرانسوی باشد.
- وزیرخارجۀ آمریکا چنان واضح و بیپرده از رفتار همتایش آقای فابیوس و فرانسویها عصبانی و ناخرسند بود که از بیان احساسات خود نسبت به ایشان هیچ شرمگین نبود. طی دورۀ قبلی مذاکرات لوزان نیز آقای کری ناخشنودی خود را در برابر انتقاد فابیوس نسبت به سخنان وی در مورد سوریه عنوان داشته بود.
- حاصل این تنش آن بود که در روز دهم فروردین 1394ش، از صبح تا شب مذاکرات کاری بسیار تنشآلود و جدی میان وزرای خارجۀ ایران و مجموعه کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» برگزار شد. این سلسله جلسات کماکان بر این واقعیت تصریح داشت که عمدۀ بحث و مشاجره پیرامون مسائل، کماکان میان ایران و آمریکا برقرار است و وزرای خارجۀ سه کشور اروپایی و چین و روسیه مگر در چند مورد خاص، ناظر به گفتگو بودهاند. بااینهمه، این جلسه یک باور تازه نزد دیگران رقم زد که تصور داشتند ایران و آمریکا دست در دست هم بازی تازهای را پس از نمایش «سیرک ژنو» در آذر 1392ش، آغاز کردهاند. طی یک روز کاری و برای ساعتهای طولانی، وزرای خارجۀ چهار قدرت اتمی همراه با آلمان، ناظرِبُهتزدۀ مذاکرات سخت و پُرچالش میان ایران و آمریکا بودند. آنجا بود که آنها یقین پیدا کردند نهتنها تبانیای وجود ندارد، بلکه دکتر ظریف و آقای کری برای واژهبهواژه و نقشبهنقش متن، به نمایندگی از کشورشان جنگیدهاند. تأثیر ملاحظات و مشاهدات این گفتگوی صریح و سخت میان دو کشور ایران و آمریکا پس از آن جلسه بر آنها آشکار شد. تقریباً میتوان گفت در استمرار مذاکره طی روزهای بعد، اروپاییها که دیگر دریافته بودند به سیرک یا خیمهشببازی دعوت نشدهاند، در مباحث همراهی بیشتری از خود نشان دادند.
- برای مذاکرهکنندگان ایرانی، لوزان (2) سختترین و پُراضطرابترین دورۀ مذاکراتی از ابتدای ورود به مذاکرات مسقطبود. مقاومت هیئت مذاکرهکننده و شخص دکتر ظریف بهمنظور حفظ زمان 10 سال برای محدودیت غنیسازی، مذاکرات را تا مرز فروپاشی سیاسی، نیز همۀ طرفها را تا مرز فروپاشی روانی پیش کشانده بود. برخورد و ادبیات دکتر ظریف در جلسات روز 10 فروردین با حضور همۀ وزرای خارجه، بسیار تند بود. آقای کری فردای آن روز در یک جلسۀ دوجانبه گلایه کرد که «دیروز با من بسیار غیرمؤدب صحبت کردی ولی من تحمل کردم». اگرچه انتظار میرفت این اشاره به تخفیف تنش و تسکین مجادلات بینجامد اما در ادامۀ همین جلسه که روز 11 فروردین 1394ش، برپا شده بود، بازهم بداخلاقی و تغیّر، چاشنی مذاکرات طرفها بود. آقای کری شاید برای اولین بار صدای خود را بلند کرد و بعد دفترش را بست و حالت ترک جلسه را گرفت. بااینهمه در شرایطی که او داشت یادداشتهای خود را از روی میز جمع میکرد، دکتر ظریف پیشدستانه از جای خود برخاست و با عصبانیت بیشتر و صدای رساتر گفت «تو میخواهی از من باج بگیری، تو حسن نیت نداری، ....». شدت اظهارات دکترظریف، آقای کری را در صندلی خود میخکوب کرد و همراهان وی شگفت زده با استیصال و اشاره از آقایان روانچی و عراقچی خواستند مانع ترک جلسه از سوی دکتر ظریف شوند. بالاخره پادرمیانی انجام شده سبب شد دکتر ظریف خشمگین در آستانۀ در توقف کند. در آن شرایط آقای کری هم از موضع و بیان خویش عقبنشینی کرد، صدای خود را پایین آورد و درحالیکه دکتر ظریف در آستانۀ خروج از اتاق مذاکره بود، گفت «آرام باشید و بنشینید». این صحنه سختترین و بیسابقهترین برخورد در طول 16 ماه گذشته میان مذاکرهکنندگان دو کشور بود. مشابه اینگونه رفتارها اما با شدتی کمتر به کرّات طی ماههای پیش تکرار شده بود. در لوزان (2) یک بار هم خانم موگرینی بهصورت ضمنی تهدید به خروج از مذاکرات کرد. دکتر ظریف بدون تعلل و بسیار سخت در مقابل دیگر حاضران با بیانی سنگین به وی گفت «حتماً این کار را بکنید تا ببینید چگونه شما را در مقابل رسانهها مفتضح خواهم کرد».
ناگفتههای لوزان
- نخستین موضوع از این موارد مهم، جلسهای بود که با طراحی کامل هیئت ایرانی پس از اصرار آقای کری مبنی بر اینکه «لازم است به یک جمعبندی برسیم»، تمهید و پیشنهاد شد. ازاینرو دکتر ظریف شبهنگام به وی گفت امشب بنشینیم تا هر وقت که طول میکشد، پیش برویم. مقرر شد نشست بلافاصله در آستانۀ شب آغاز گردد. این رویکرد مذاکراتی امری معمول در برنامهریزیهای اجرایی برای عبور از گفتگوهای دشواری است که طرفهای مذاکراتی در برابر انتظارات آن سوی میز گفتگو سرسختی نشان میدهند. مدتی پیش از این جلسه، آقای رابمالی در بیان یک تجربه از سوابق دیپلماتیک خود با کشورهای عرب منطقه، دانسته یا ندانسته از اثرات چنین الگویی با هیئت ایرانی گفته بود. به روایت وی، سادهترین راهحل برای عبور از مذاکراتی که به مرحلۀ بنبست میرسد، کشاندن مذاکرات به شب و استمرار آن تا سحرگاه روز بعد و زمانی است که خستگی مفرط ناشی از یک روز کاری سنگین، امکانِ جمعبست قوای ذهنی مذاکرهکنندگان طرف مقابل را رُبوده باشد. بدینگونه است که آنها یا به سرعت در مسیر توافقات گام برمیدارند و یا بهدلیل خستگی دماغی از قوۀ تجزیه و تحلیل مناسب برخوردار نخواهند بود که بتوانند به نتیجۀ مطلوب برسند.
- هیئت ایرانی با این نگرش، در لوزان یک نوبت این تجربه را بهرغم سختی و دشواری آن آزمود. در شرایطی که بهنظر میرسید هیئتهای «پنج بهاضافۀ یک» برای یک مقطع 4-5ساعته آمادگی استمرار گفتگو را داشتند، با اهتمام و پایمردی هیئت ایرانی، مذاکره پس از طی نُه ساعت تا بامداد روز بعد ادامه یافت.
- در گوشۀ سالن جلسه، صرفنظر از چای، قهوه و اندکی تنقلات ساده، تنها نوشیدنی موجود آب پرتقال بود. در شرایطی که طرفها بهسختی مشغول مذاکره بودند، نزدیک شدن به ساعات پایانی شب باعثشد طرف مقابل چند قطعه پیتزا سفارش داده و شامی مختصر صرف کند. در برابر، ترجیح دکتر ظریف و دستیارانش تمرکز بر مذاکره بود، لذا برخلاف انتظار، اجازۀ تنفس در گفتگو مگر برای لحظاتی محدود داده نشد و فضای غالب بر جلسه، استمرار مذاکرهای بلاانقطاع بود. دکتر صالحی و همتای آمریکایی وی دکتر مونیز نیز در اتاق مجاور بهصورت همزمان به گفتگوهای فنی مشغول بودند و وقتی جلسۀ آنها پایان یافت، به جمع سایر مذاکرهکنندگان بخش سیاسی پیوستند.
- این مذاکره صرفنظر از زمان طولانی، بهدلیل رویکرد تهاجمی و انتظارات زیادهخواهانۀ طرفهای مقابل برای مذاکرهکنندگان ایرانی، بینهایت دشوار بود. آقای روانچی آنگونهکه خود اشاره میدارد، حین نگارش صورتجلسۀ گفتگو از شدت سرسختی مواضع هیئت مقابل در پرسشهای تند و صریح، یا بیان اتهاماتی که دکتر ظریف را طرف خطاب داشت، در چند نوبت دچار چنان انقلاب روحی شده بود که اشک از گوشۀ چشمانش روان شد.
- این دیدار بلندمدت در لوزان، به یقین یکی از نمونههای دشوار مذاکرات بود. دستورالعملهای صریح مسئولان امر، عدم پذیرش کوچکترین مسامحه در خواستههای هیئت «پنج بهاضافۀ یک»، و انتظار برای پیشبرد مذاکره تا مرحلهای بود که در صورت عدم توافق مسئولیت شکست مذاکرات متوجه جمهوری اسلامی ایران نگردد. اخبار و گزارشهای انتشار یافته در داخل کشور که سیل اتهاماتی بیپایه را متوجه مذاکرهکنندگان نموده بود، یک وجه عمدۀ افکار مذاکرهکنندگان ایرانی را حین مباحث پیچیده و فنی ـ حقوقی این گفتگو به خود معطوف داشته بود. وجه دیگر، نگاه به آیندۀ کشور و سرنوشتی بود که در صورت موفقیت یا شکست مذاکرات رقم میخورد و میتوانست تبعاتی متفاوت ولی عمیقاً تأثیرگذار برجای گذارد. کوچکترین اشتباه، نابخشودنی و کوچکترین مسامحه، غیرقابل جبران میبود. اندیشۀ پُرامید میلیونها ایرانی که مقارن آن ساعات مذاکره، سر بر بالین خود داشتند، وظیفهای سخت را متوجه کارگزارانِ امانتدار آنها در جدالی نفسگیر نموده بود.
- پس از ساعاتی از جلسه وقتی در باز شد و آقایان صالحی و مونیز وارد شدند، در نگاه نخست، ورود همزمان آن دو به اتاق مذاکره این احتمال را نوید میداد که در جلسۀ بخش فنی، نتایج، امیدوارکننده بوده که باعث اتمام زودهنگام گفتگو شده است، اما چهرۀ برافروختۀ طرفها حکایتی دیگر داشت.دکتر صالحی بدون آنکه حاصل گفتگوی خود را میان بحثهای تند و تلخ وزرای خارجۀ ایران و آمریکا بر سر موضوع مکانیسم ماشه، با حاضران به اشتراک گذارد،چنین مضمونی بیان کرد: دیگر به این نتیجه رسیدمفقط باید قدرتمند شویم. سخنی سرشار از خشم و غضب که میتوانست به معنای شکست مذاکرات فنی باشد و طبعاً تبعات آن بر بخش سیاسی ـ حقوقی مذاکره بسیار زود بازده میشد.
- دکتر ظریف در برابر این خشم ناشی از عدم توفیق گفتگوهای فنی که سربار مصاف خود با رقیبش هم شده بود، چه میتوانست انجام دهد؟ این پرسش آنگونهکه وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران از آن دیدار روایت کرده است، به سرعت بر ذهن وی مستولی شد. تجارب دیپلماتیک و الزامات سیاسی یادآوری میکرد که باید با نشان دادن قابلیتهای حرفهای نهتنها مانع از گسست مذاکرات شد، بلکه کوشید راهحلی یافت. شاید مناسبترین راهحل ممکن در آن شرایط، استمرار مذاکره بهرغم همۀ فشارها و سختیها با عنایت به آسیبهای فردی و روحی متعددی بود که بر مذاکرهکنندگان وارد میآمد. با این تمهیدات، بههرحال مذاکره نیمهکاره رها نشد و با اُفتوخیزی تازه که متأثر از افزوده شدن دامنۀ اختلافات فنی مذاکرهکنندگان آن بخش، آقایان صالحی و مونیز بود، گفتگو تا ساعت شش بامداد روز بعد ادامه یافت.
- وقتی جلسه تمام شد، توافق گردید بهصورت مشترک متن توافقات توسط آقایان روانچی و رابمالی تدوین گردد. حاصل جلسۀ آنها نیز خالی از حاشیه نبود. متن نگاشته شده وقتی در اختیار خانم اشمید و همکارانش قرار گرفت، آنان نیز تصمیم گرفتند نکاتی بدان بیفزایند که این خود به جدالی دیگر دامن زد. دکتر ظریف که نگران دستور مقام معظم رهبری در مورد ضرورت اجتناب از توافق کلی و جزئی بود، از همین جدال استفاده کرد و بهرغم دهها ساعت کار روی متن و صرفاً برای اجتناب از هرگونه تخطی از منویات رهبری اعتبار سند را به بهانۀ ناراستی طرف اروپایی در تغییر برخی عبارات بهصورت کلی زیرسؤال برد که بعد از آن هم به این سند دیگر استناد نشد.
- با انتشار اسناد مذاکرات هستهای در زمان مقرر، صورتجلسۀ آن دیدار بلند شبانه حکایتی غریب از دشواریها و تلخیهای ماجرای مذاکرات خواهد داشت. مواضع دکتر ظریف برای آمریکاییها چنان ناخوشایند بود که روایت آن دیدار از سوی آقای کری برای سایر وزرای «پنج بهاضافۀ یک»، آنگونهکه بعدها هیئت ایرانی دریافتند، توأم با احساس تلخ وزیر امور خارجۀ آمریکا در برابر فریادهایی بوده که همتای ایرانیاش بر سرش کشیده بود.
روایتهای دوگانۀ لوزان
- مزیت دیگر هیئت آمریکایی در تولید گزارهبرگی که نشست لوزان را توصیف کند، استفاده از زبان مادری بود. سرعت انتقال اخبار در رسانههای انگلیسیزبان و پوشش جهانی آن همراه با ترتیببندی سریع مباحث جلسات مذاکراتی از سوی آنان، در قیاس با مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران بر ابعاد تحرک رسانهای آنها افزوده بود. برای هیئت ایرانی ترجمۀ محتوا جهت انتشار در رسانههای داخلی که باید با دقت و وسواس در حفظ اصالت معنا و رعایت امانت انجام میشد، خود مأموریتی دوباره و پُرمسئولیت بهشمار میرفت. این مهم بهویژه پس از یک دو مورد اشکال که خود را پس از توافق موقت ژنو نمایانده بود، صورت میگرفت.
- سومین عامل مهم را باید به قوۀ پشتیبان و حامی مذاکرهکنندگان مرتبط دانست؛ همان عاملی که مقام معظم رهبری از آن بهعنوان قوۀ «یک لشکر» یاد میکنند: «آنها یک لشکرند؛ چند کشورند که پشت سرِ هر کدام از آنها یک لشکر دیپلمات و روابط عمومی و عکاس و تحلیلگر و مانند اینهاست». بدیهی بود هماوردی همهجانبه با کمیت بیشمار طرف مقابل، کاری دشوار بود. آنان افزون بر نیروی انسانی حرفهمند، واجد مجموعهای از تجهیزات امن مخابراتی و اطلاعرسانی همچون قابلیت استفاده از ویدئو ـ کنفرانس مستقیم میان وزیر خارجه با اتاق بحران کاخ سفید بودند. ابزاری امن که میتوانست هم مجموعۀ هیئت حاکمۀ ایالات متحده را برای مشورت و اخذ تصمیم یکجا جمع کند و هم ارکان عالی کشور را پیوسته و در لحظه با جزئیات مطالب و مباحث میز مذاکره همراه سازد. خاصه آنکه در ساختار هیئت حاکمۀ ایالات متحده، منافع ملّی تصمیم به حمایت همهجانبه از مسیر مذاکراتی تا نیل به تفاهم را ایجاب میکرد.
- دربرابر شرایط آنان در تهران، همان عوارض حاصل از نگرشهای متنوع دلواپسان و دلشیفتگان که فارغ از اقتضای شرایط کماکان بر سر منابر، جنگ حیدری ـ نعمتی را نمایندگی میکردند، برقرار بود. نمایندگان معترض در کنگرۀ آمریکا بحث بر سر «کمیت ستاندهها» داشتند و نمایندگان منتقد در مجلس شورای اسلامی «اصل مذاکره» را مردود میدانستند. لابیهای تأثیرگذار در آمریکا با جمعآوری اطلاعات مذاکرات، برای هر عنوان و مشکل«بدیل و گزینهای تازه» پیشنهاد میکردند؛ در این سوی ماجرا اما اتاقهای فکر برای «تخریب روند» بدل میزدند. شبکههای خصوصی و وابسته به شعب متنوع اجتماعی در آمریکا، با تکیه بر گزارش هیئت مذاکرهکننده به تحلیل و نقد و بررسی کارشناسان در خصوص «تأثیرات تفاهم یا انتظارات جوانب مختلف» روی آورده بودند.شبکۀ سراسری رسانه در کشور نیز با بیتوجهی نسبت به اخبار رسمی هیئت مذاکرهکننده، در فاصلۀ سطور و کلمات به جستجو نشسته و از گزارشهایی در سطح شهر گرفته تا نشستهای تحلیلی با کارشناسانی که بعضاً دربارۀ مباحث جلسات و تصمیمهای مسئولان امر آگاهی نداشتند و بسته به ضد اطلاعات منابع غربی، یافتهها را به بحث میگذاشتند و «نظرها و آرای مورد علاقۀ خود» را رواج میدادند.
- آنچه مذاکرهکنندگان دریافته بودند و در روایت دکتر عراقچی مورد اشاره قرار گرفت، چنین است: هنگامیکه هیئت مذاکراتی وارد روند مذاکرات نیل به تفاهم جامع شد، به سرعت این تلقی حاصل گشت که جنگی رسانهای در کنار جنگ اصلی وجود دارد و لازمۀ موفقیت نهایی، برنده شدن همزمان در این نبرد خبری ـ تبلیغی است. در این زمینه باید صادقانه اظهار داشت که درک ابعاد و تکنیکهای آن نیاز به تجربه و کارورزی مستمر داشت. حتی در خصوص برخی مصادیق همچون «گزارهبرگ»، درک اهمیت این پدیده متأثر از عملکرد هیئت آمریکایی بعد از انتشار نخستین نمونۀ آن در آذر 1392ش بود. وقتی در لوزان دومین مصداق این رویۀ مطبوعاتی بهکار بسته شد، فرض بر احتمال نشر بود اما تصور اینکه ناجوانمردانه و برخلاف عرف دیپلماتیک بکوشند همزمان با قرائت بیانیۀ مطبوعاتی دکتر ظریف و خانم موگرینی که دربرگیرندۀ اصول توافق بود، آقای کری با شور و حال در جمع مخاطب متفاوتی از رسانهها شرح دیگری ارائه کرده و بگوید «اراک را بتن میریزیم، یا 98 درصد ذخایر نابود میشوند و ...» دور از انتظار به نظر میرسید. از اینرو باید تأکید شود برای هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران قدری زمان طی شد تا توانست همسان با مانورهای مذاکراتی بر سر میز، ترفندهای رسانهای را هم بهکار بندد.
- شاید دشوارترین بخش قضیه، تأثیرپذیری رسانهها و خبرنگاران ایرانی ـ چه آنان که همراه هیئت بودند و چه جامعۀ رسانهای داخل کشور-بود که در همان فضای دوقطبی دلواپسی ـ دلشیفتگی، جریانسازی خبری طرف مقابل را پوشش داده و کمتوجه به منافع ملّی، در رقابت با یکدیگر دامنۀ ابهامات و شایعات را گسترش میدادند.
جلد پنجم : تولد برجام
عبور از حصار تحریم
- بخشی از فرهنگ جامعۀ آمریکا در آغاز نیمۀ دوم قرن 19م، شده بود. آنچه در آن میان خود را عیان ساخت چالشی بنیادین میان دو ساختار اجرایی و تقنینی ایالات متحده بود. یکی باور داشت باید به حقوق دیگران و آزادی در انتخاب و گزینش اختیاری انسانها احترام گذاشت و دیگری در برابر این نگرش از بهکار بستن ناجوانمردانهترین رفتارها و رذیلانهترین اعمال دریغ نمیورزید. اگرچه پایان جنگ داخلی پُردامنه و چهارساله به این کارزار در آمریکا تمامی داد اما دهههای متمادی طی شد تا این سیاست تبعیضی و تحریمی، در مسیر پذیرش اجتماع، اندکاندک معنای ضد ارزش گرفت.
- بااینوجود وقتی نشانههای داخلی در نابرابری حقوق اجتماعی مشاهده میگردد و یا رویکردهای خارجی در تحریمهای ظالمانه آن «دیگران» از سوی ایالات متحدۀ آمریکا اعمال میشود، کماکان میتوان گفت بهرغم آنکه یکصد و اندی سال از آن رویداد که در سرنوشت آمریکای معاصر تغییری عمیق بر جا نهاد، میگذرد، هنوز تبعات و بحرانهای متأثر از آن گاه در اشکالی تازه،چون جنبش سیاهان دکتر لوترکینگ تا بازتاب مرگ یک انسان زیر زانوی پلیس، نشان از آن دارد که دههها کوشش هم نتوانسته قُبح سیاست «محرومسازی» دیگران را بهصورت کامل بزُداید. مطلوبِ جنبشی که در سخنرانی معروف «رؤیایی دارم[16]» دکتر کینگ تجلی یافت، آرزویی روشن بود: «برای عظمت آمریکا باید چشم بر «تعصب» و «تبعیض» و «تحریم» فروبست»؛ تمنا و انتظاری که لااقل در عملکرد آن کشور نسبت به ملت شریف ایران طی چهل و اندی سال اخیر بروز و جلوهای نداشته است.
- بهرغم این انتظار، رؤیای 28 اوت 1963م/ 5 شهریور 1342ش رهبر یکی از جنبشهای بزرگ و پویای اجتماعی جهان معاصر در مواجه با برتریطلبی نژادی به واقعیت منتهی نشد. ریشۀ این برتریجویی با نگاه به قوانین آن کشور بهویژه قانون تحریم 1807م[17] مؤید این واقعیت است که برای بیش از دو قرن، رؤیای «آمریکای با عظمت» گروگان پذیرش حق زندگی آزاد سایرین شده است.«اعتیاد مزمن» به استفاده از تحریم علیه دیگران که با اشکالی متنوع همزمان در ساختارهای اجرایی و تقنینی آن کشور رسوخ پیدا کرده است، در مورد مشخص «جمهوری اسلامی ایران» طی چند دهه تقابل، جنونآسا شدت گرفت و کلافی درهم پیچیده را با شش قطعنامۀ شورای امنیت و در نهایت قطعنامۀ 1929 ساخت.این قطعنامه سختترین و جانکاهترین تحریمهای ظالمانه و غیرانسانی را که مصداق بارز معنای کاربرد واژۀ «تروریسم» میتواند تلقی گردد، متوجه دانش، صنعت، اقتصاد، بهداشت و درمان جامعۀ ایران کرد.
کنگره دربرابر دولت یا دولت درکنار کنگره؟
- گفتگوها در فضای حاصل از تفسیرهای نادرست مقامات آمریکایی پیرامون چگونگی رفع تحریمها و با توجه به انتشار گزارهبرگ دوم پس از دیدار لوزان، بسیار سرد و توأم با بیاعتمادی مطلق بود. آنچه بر شدت این ناباوری دامن زده بود، طرح لایحۀ جدید در کنگرۀ آمریکا بود که بهنظر میرسید تا دو یا سه هفته پس از این دیدار به رأی گذاشته شود. هیئت مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی ایران با درک مجموعۀ این ملاحظات، پیش از ورود به این دوره از مذاکره به خانم هلگا اشمید معاون نمایندۀ عالی اتحادیۀ اروپا و هماهنگکنندۀ مذاکرات اطلاع داد که جمهوری اسلامی ایران در این مرحله فقط پیرامون تحریمها بحث خواهد کرد. برخلاف این اعلام رسمی، طرف مقابل با فرض اینکه میتواند ساختار مذاکراتی پیشین را احیا کند، خواهان پایبندی به همان سیاق ادوار گذشته شد. این عدم انعطاف و بیتوجهی به خواستۀ طرف ایرانی از همان لحظات نخستین، اسباب تنش و درگیری لفظی میان هیئتها را برانگیخت. آقایان عراقچی و روانچی مُصرانه و پابرجا اظهار میداشتند: خواستۀ اعلام شده باید در سرفصل موضوعات این دوره واقع گردد.در مقابل، خانمها اشمید و شرمن با نارضایتی، دلخوری و حتی ابراز عصبانیت مصمم بودند تا این رأی را برگردانند. سرانجام هیئت ایرانی با قاطعیت اعلام داشت، پیش از ثبت تمام جزئیات توافقهای انجام شده در لوزان، پیرامون چگونگی تحریمها آن هم بهصورت مکتوب، هیچ بحث و گفتگوی دیگری انجام نخواهد شد و هیئت از آمادگی لازم برای ترک مذاکرات برخوردار است.
- در نگرشِ تحلیلیِ مذاکرهکنندگان ایرانی، اظهارات خانم شرمن واجد یک پوستۀ ظاهری و یک لایۀ درونی بود. در بخش ظاهری، وی میکوشید با اشاره به تنوع آرا سیاسی و رقابتهای جناحی و حزبی مسیری که سناتور کورکر گشوده بود را توجیه و همزمان این اطمینان خاطر را ایجاد کند که دولتمردان حاکم بر ایالات متحده شرایط و اوضاع را قابل کنترل میدانند. بهرغم این، لایۀ درونیِ سخنان وی که از دیده و نظر آقایان عراقچی و روانچی با دیدۀ شک و ابهام قضاوت میشد، حکایت از آن داشت که چه بسا دولت ایالات متحده با برنامهریزیِ خود در مدیریتِ این فرآیند، درصدد آید از طریق ایفای نقش نمایندگانِ دمکرات مجالس قانونگذاری آمریکا، زمینۀ ترتیبات مخرّب جریان مقابل در جبهۀ جمهوریخواهان را مهار و خنثی کند؛ جمهوریخواهانی که با اساس توافق سرناسازگاری نشان میدادند.
وین (9): کوشش برای برچیدن تحریمهای هستهای
- نتیجۀ این مقاومت و اصرار برای کار بر روی متن تنظیم شدۀ جمهوری اسلامی ایران و پس راندن الگوی تشکیل کمیتۀ مشترک نگارش میان ایران و «پنج بهاضافۀ یک» سبب شد نخست؛ نگارش متن توافق نهایی از بخش تحریمها آغاز گردد و دوم؛ در بحث تحریمها متنی مشترک شامل 20 پاراگراف با توجه به سقف انتظارات هیئت ایرانی، و 13 پاراگراف مبتنی بر کف نظرات هیئت «پنج بهاضافۀ یک» بهعنوان پیشنویسی که باید مذاکرات پیرامون آن دنبال گردد، در دسترس طرفها قرار گرفت. اختلافنظرهای میان طرفها صرفاً در محدودۀ هفت پاراگراف باقی نمانده بود، بلکه در هر یک از 13 پاراگراف حداقلی نیز دهها کلمه و واژه، یا نشانه و گزاره وجود داشت که مرزی بلند میان طرفها کشیده بود. بااینهمه، هیئت ایرانی خرسند از اینکه چهارچوب حداکثری مرتبط با مجموعه تحریمهای هستهای که مورد نظر جمهوری اسلامی ایران بوده، مبنای مذاکره قرار خواهد گرفت، با استعانت به فضل الهی و توسل به ائمۀ اطهار(ع) این شروع خوب را بهرغم همۀ دردسرها و تشنجی که بهوجود آمده بود، به فال نیک گرفت.
مکتوبسازی تفاهمهای فیمابین در موضوع تحریمهای هستهای
- هیئت مذاکرهکنندۀ آمریکا هم سخنی مشابه را در میان انداختند که مضمون آن چنین بود؛ ازآنجاییکه رئیس جمهور آمریکا نمیتواند دستور لغو را طی روز نخست صادر کند، به جای آن در یک سخنرانی عمومی تصمیم خود را برای لغو تحریمها در زمانیکه آژانس انجام اقدامات ایران را تأیید کند، آشکارا اعلام خواهد کرد. بهعبارت دیگر دولت آمریکا نیز در بدو توافق، برای خود تعهد سیاسی و علنی ایجاد میکند اما دستور رسمی را رئیس جمهور روزی صادر خواهد کرد که آژانس راستیآزمایی را به انجام رساند و بیانیۀ لازم را منتشر کند.
- مذاکرهکنندگان ارشد ایرانی، آقایان دکتر عراقچی و روانچی این ملاحظات را برنتابیدند و ایستادگی بر خواستۀ خود را بهرغم تندی و تلخی طرفهای اروپایی و آمریکایی به جان خریدند. مقاومت هیئت ایرانی در برابر استنکاف طرفهای یاد شده سرانجام پس از ساعاتی از مذاکره که توأم با استدلالهای اقناعی هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران بود، نتیجهای حداقلی داد. اروپاییها پذیرفتند امکان صدور مصوبه در روز نخست را مورد بررسی بیشتر قرار دهند و آمریکاییها هم به این امر رضا دادند که امکان صدور دستور رئیس جمهور در روز اول را نوبتی دیگر با کاخ سفید به بحث گذارند.
- بااینوجود و بهرغم این اقوال شفاهی، آقایان عراقچی و روانچی طی چند نوبت پیاپی مُصرانه بر موضع خود پافشرده و یادآوری کردند که جمهوری اسلامی ایران بدون دریافت تضمین کافی از سوی «پنج بهاضافۀ یک» در قالب اسناد مورد اشاره، اقدامات خود را آغاز نخواهد کرد. در برابر این موضعگیری، طرف مقابل اصرار داشت قطعنامۀ شورای امنیت اطمینان کافی ایجاد میکند و تعهد سیاسی شورای وزیران اروپا و رئیس جمهور آمریکا نیز اعتبار خود را دارد و قابل نقض نیست. واکنش مذاکرهکنندگان ارشد ایرانی در برابر این نگرش، طرح این پرسش بود: اگر قرار به اطمینان کردن است، چرا «پنج بهاضافۀ یک» به اقوال جمهوری اسلامی ایران اطمینان نمیکند و برای هر کاری خواستار راستیآزمایی از سوی آژانس هست. طبیعی بهنظر میرسید در برابر این پرسش پاسخی نباشد و تنها تفاهم آن شد که تا دیدار بعدی این سرفصل برای بحث از دستور خارج نشود.
ورود به ادعاها و اتهامات پیرامون ابعاد برنامۀ هستهای
- پروندۀ پی.ام.دی. یکی از دشوارترین موضوعات مورد بحث در فرآیند مذاکرات هستهای بود. این موضوع طیفی متنوع از مسائل را دربرگرفته بود و انفکاک آنها از یکدیگر غیرممکن بهنظر میرسید. طراحی انجام شده برای جمعآوری اسناد و مدارک مرتبط با این موضوع ــ که ادعا شده بود محتویات کامپیوتر شخصی سرقت شده از یکی از مسئولین هستهای کشور بود ــ نشان میداد یک مجموعه از سازمانهای اطلاعاتی و شبکههای وابسته به آنها در داخل کشور به ترفندهای گوناگون در حال طراحی و نفوذ در سازمانها و دوایر مرتبط، شکار افراد مسئول و آگاه و سرانجام سرقت اطلاعات و اسناد ــ ویا جعل آنها و یا ترکیبی از این دو ــ برآمده و طی بیش از یک دهه تمرکز بر این امور، با قلب دادههایِ بهچنگ آورده، اتهاماتی را بَرساخته بودند. آنچه بیش از این سلسله فعالیتها مهم و اساسی بهنظر میرسید، ارائه یک روایت غیرواقع اما قابل پذیرش نزد آژانس و افکار عمومی بود. در این زمینه آنهاچنان اجزا و قطعات این پازل را کنار هم نشانده و حفرههای خالی را با شمار زیادی از مدارک جعلی و اطلاعات غیرواقع پوشانده بودند، که تشخیص و تمیز «راست» از «ناراست» غیرممکن مینمود. دیگر سرمایهگذاری اصلی و مهم این اتاق فکر که با تأنی اما مصمم صورت گرفته بود، ساخت شبکهای در داخل کشور بود که در اَشکال و ابعاد مختلف کاملاً ناخواسته و چه بسا هدایت شده به تولید و ترویج برخی جزئیات کاملاً غیرمرتبط پرداخته بودند؛ بهطوری که وقتی ابعاد پرونده و پرسشها آشکار شد، مشخص گردید چگونه برخی ناآگاهانه در مسیر خواست و طراحی این اتاق فکر، مورد سوءاستفاده واقع شده بودند.
- اهمیت این مسئله و درهم تنیدگی ابعاد آن با شعب مختلف ساختارها و سازمانهای مسئول، درگیر شدن بخشهای مختلفی را رقم زده بود. این تنوع همراه با فقدان درک جامع مراکز تخصصی از ابعاد این پروندهِ اتهامی میتوانست تهدیداتی جدی را عارض کشور کند. توجه صرف آن مؤسسات و مراکز بر فعالیتهای علمی ـ صنعتی و سادهانگاری در تبادلات علمی –پژوهشی با مؤسسات بیگانه که برای دامگذاری و یا تخلیۀ اطلاعاتی از سوی بیگانگان استخدام شده بودند هم مزید بر علت شده بود. وقتی مسئله ابعاد متعدد یافت، نگرانی از تبعات پاسخگویی پیرامون چگونگی سطح همکاریهای علمی ـ دانشگاهی، نزد برخی سبب شده بود ناآگاهانه مواضع غیر کارشناسی و یا تصمیماتی برپایۀ سلایق را به جریان اندازند. لذا نوعی عدم همکاری مشاهده میشد و مراجع مسئول داخلی از جمله هیئت مذاکرهکننده، نمیتوانستند حین مذاکره در برابر اتهامات با وقوف کامل پاسخگو باشند؛ امری که خود تصوراتی را برای طرف مقابل رقم میزد. در نهایت نیز سطح بالای طبقهبندی موضوعات مرتبط با این پرونده در شرایطی که کارگزاران آگاهِ ساختارهای اطلاعاتی، درصدد شناسایی و انسداد منافذ ورود و از میان برداشتن زیرساخت شبکههای فعال بیگانه بودند، مانعی بزرگ در زمینۀ نیل به اجماع ملّی شده بود که اگر آن مانع نبود، مسئله میتوانست با تنظیم ترتیباتی به فیصله یافتن موضوع بینجامد.
- بخشی دیگر از این ملاحظات متوجه ارتباط تنگاتنگ مجموعۀ گستردهای از فعالیتهای حساس و اختراعات علمی در صنایع هستهای و صنایع نظامی ـ دفاعی بود که بهدلیل موقعیت پیشرانی که این ابداعات در سایر شعب علوم داشتند، و یا بهدلیل نقش پدافندی که در حفظ ثبات و امنیت ملّی ایجاد میکردند، این امکان وجود نداشت که برای پاسخ به ادعاها و اتهامات هزینه شوند. بنابراین از جمع دادههای اطلاعاتی و جعلیات ساخته و پرداخته شده، دامنهای از اتهامات متوجه کشور شده بود. واقعیت مهم آن بود که کوچکترین اشتباه و ارائۀ اطلاعات و نکاتی که در ابعاد دفاعی و پدافند هستهای برای کشور و آینده ذیقیمت بود، میتوانست نابخشودنی و خساراتزا باشد.
گلایۀ کری از ورود مقام معظم رهبری به جزئیات مسائل مذاکره
- واکنش دکتر ظریف در مواجه با این گلایهمندی آشکار، بسیار سریع و تند و بدینگونه بود: شرایط همین است. این قضاوت هم درست نیست که تصور شود یک نفر در جمهوری اسلامی ایران تصمیم میگیرد، بلکه یک مجموعۀ تصمیمگیری در کشور است که مسیرهای خود را طی میکند و رهبری با اشراف بر آن ملاحظات، ابراز نظر و انشای رأی میکنند. ما نیز حسب قانون اساسی پس از این مرحله متابعت تمام خواهیم کرد.
دیدار و محاجۀ وزرای خارجۀ دو کشور در نیویورک
- وقتی در حاشیۀ نشست نیویورک و طی دیدار دوجانبۀ وزرای خارجۀ ایران و آمریکا، بار دیگر آقای کری به موضوع منطقه ورود کرد، با پاسخ سخت و قاطع همتای ایرانی خود روبهرو شد. وزیر خارجۀ ایالات متحده طی اقدامی تازه در مناسبات دو کشور و در پاسخ به دیدار قبلی دکتر ظریف در نیویورک برای گفتگو، به محل اقامتگاه وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران وارد شده و در اواسط این گفتگو که محور اصلی آن مسائل هستهای بود، به موضوعات منطقه هم گریز زد و گفت؛ موضوع دیگری هم هست، و آن اینکه به ما میگویند بعد از توافق، ایران 100 میلیارد دلار پول دستش میآید و آن را در منطقه خرج خواهد کرد. آیا راهحلی برای پاسخ به این انتقاد دارید؟
- آقای ظریف به صراحت پاسخ داد: خیر، چون ما اینجا فقط بحث هستهای داریم. وزیر خارجۀ آمریکا که انتظار این سخن را نداشت، ادامه داد: ولی موفقیتهای شما در منطقه از جمله در یمن، عراق، سوریه و ... بر روند مذاکرات هستهای تأثیر میگذارد. آقای ظریف در نوبتی تازه با بیان امری به وی چنین گفت: «پیشنهاد میکنم اساساً وارد این حوزهها نشوید». آقای کری وقتی این واکنش سخت را در دیدار جمعی مشاهده کرد، از ادامۀ بحث صرفنظر کرد و به موضوع فردو پرداخت، اما این موضوع را به فراموشی نسپرد. وی در پایان مکالمه خواستار چند دقیقه دیدار خصوصی شد. در آن مکالمه مجدداً موضوع یمن را پیش آورد که دکتر ظریف با قطع سخنان وی پاسخ داد: «من دستورالعمل دارم که دیگر با شما در مورد مسائل منطقه و اصولاً هر موضوع غیرهستهای صحبت نکنم. علت آن را هم نمیدانم، ولی حدس میزنم بابت آن باشد که شما در موضوع آتشبس در یمن دروغ گفتید و آتشبس رعایت نشد».
- آقای کری که خود را مستأصل میدید، بهگونهای ناباورانه زبان به انتقاد شدید از عربستان گشود و گفت: ما خواهان آتشبس بوده و هستیم، ولی سعودیها کار خود را میکنند و به حرف ما هم گوش نمیدهند. دکتر ظریف بیتوجه به این بیان، جلسه را پایان داد.
- وزیر خارجۀ آمریکا سپس به انتقادات دکتر ظریف نسبت به انتشار گزارهبرگ دوم پس از لوزان پاسخ داد و ضمن پذیرش انتقادات گفت: من در کنگره هم گفتم که این گزارهبرگ را به خاطر کنگره دادهایم وگرنه از نظر مذاکراتی کاری درست نبود و ایرانیها هم موافق نبودند؛ کمااینکه در موضوع فردو اکنون آمریکا گرفتار همین گزارهبرگ شده است. بااینحال معتقدم هر دو طرف تبعات و پسلرزههای لوزان را خوب مدیریت کردهاند. الآن هم اگر کنگره عدم پذیرش توافق را تصویب کند، آن را وتو خواهیم کرد.
- دکتر ظریف در نوبتی تازه زبان به تهدید گشود و گفت: من چه میتوانم انجام دهم؟ برخلاف قوانین شما، دولت ایران در مجلس شورای اسلامی حق وتو ندارد و آنها حق دارند در عکسالعمل به رفتار کنگرۀ آمریکا، کاری کنند که جلوی توافق را بگیرند و ما هم نمیتوانیم وتو کنیم.
- آقای کری که در دیدار قبلی، از ورود رهبری در جزئیات مذاکره زبان گلایه گشوده بود، در استدلالی متناقض با دیدگاه پیشین خود جهت کلام را تغییر داد و دستاویزی تازه بهکار بست و گفت؛ ولی شما رهبری دارید که با قدرت زیاد همه چیز را مدیریت میکند. دکتر ظریف با اشاره به این تناقض، به سرعت اینگونه خاطر نشان کرد: رهبری هیچگاه خلاف نظر جمعی عمل نکرده و هیچگاه تصمیمات مجلس را وتو نکردهاند. این پاسخ کوتاه پایانی شد بر توجیه نابخردانۀ طرف آمریکایی و اسباب اتمام گفتگو میان دو وزیر را فراهم آورد.
نیویورک (3)؛ نگارش متن برنامۀ جامع اقدام مشترک(برجام)
- کمیتۀ سهنفرۀ نگارش پیشنویس برجام به سرپرستی آقایان عراقچی و روانچی با حضور خانم اشمید که پس از جلسات نخست با اضافه شدن کارشناسان برای ثبت و ماشین نمودن جزءبهجزء توافقها به یک کارگروه جمعی تبدیل شده بود، موضوع سازوکار حل اختلاف این تفاهم را نیز در مجموعۀ مذاکرات نیویورک مورد گفتگو قرار داد. بحث دربارۀ تدوین این بخش از متن هم بیحاشیه نبود. بهرغم مجموعه مذاکرات قبلی، کماکان اختلاف نظر بر سر جملهبندی وجود داشت. سرانجام این فراز مهم از متن پیشنویس سند برجام بدینگونه تدوین شد: از زمانیکه ایران یا هر یک از کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» ادعا کند که طرف مقابل تعهدات خود را نقض کرده است، این مسیر گشوده خواهد شد. جزئیات عبارات این بخش مبتنی بر همان سازوکاری بود که در مذاکرات لوزان به تفصیل دربارۀ آن بحث شده بود. بر اساس این سازوکار کشور شاکی باید مسیر کمیسیون مشترک (یک دورۀ پانزدهروزه)، اجلاس وزیران (یک دورۀ پانزدهروزۀ دیگر)، شورای سهنفرۀ مشورتی متشکل از یک نماینده از کشور شاکی، یک نماینده از کشور متشاکی و یک فرد بیطرف (یک دورۀ پنجروزه)، و شورای امنیت (یک دورۀ سیروزه) را بپیماید، تا چنانچه پس از طی همۀ این مراحل (65 روز) باز هم اختلاف پیش آمده مورد حلوفصل واقع نشد؛ اگر جمهوری اسلامی ایران شاکی باشد به محدودیتهای برنامۀ هستهای خود خاتمه خواهد داد و اگر «پنج بهاضافۀ یک» شاکی باشد، تحریمهای شورای امنیت مجدداً برقرار خواهد شد. آنچه در این بخش بهعنوان نکتۀ مهم و افزوده درج شد، آن بود که جمهوری اسلامی ایران تصریح میدارد: «در چنین صورتی به تمامی تعهدات خود بر اساس برجام خاتمه خواهد داد».
«چارکِ» اختلاف
- این نکته درست است که برجام یک معاهده نبود، بلکه برنامهای چندجانبه برای اجرا بهشمار میآمد که طبق توافق انجام شده، با یک قطعنامۀ شورای امنیت استقبال، الزامآور و تضمین میگشت، لذا برای هیئت مذاکرهکنندۀ ایرانی تدوین آن نیاز به ملاحظات فراوان و اندیشیدن بر سر ظرائف و دقایقی بیشمار داشت. کمیتۀ سهنفرۀ نگارش که با پیوستن کارشناسان دو طرف دیگر به کارگروهی مصمم تبدیل شده بود، در تمام این 30 ساعت و اندی تا تنظیم قطعی 75 درصد متن پیشنویس، در ارتباط پیوسته با وزرا قرار داشتند.
- یک جهت مهم دیگرِ کوششِ مذاکرهکنندگان و وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی ایران در طول این بازۀ زمانی مهم، آن بود که با توجه به این دو معنایِ ارائۀ تصویری مقتدرانه و فرصتساز از جمهوری اسلامی ایران، پیوسته بدنۀ اجرایی و ساختارهای اداری را مورد یادآوری قرار دهند که با مسئولیتی دشوار و شرایطی خطیر روبهرو هستند.به این معنا که اگر در پس آنچه روی خواهد داد، توافق حاصل نگردد، چنان فشار سنگین و بلندمدتی عارض اقتصاد و صنعت کشور خواهد شد که دستگاههای مسئول درون حاکمیت، اعم از دولتی و غیر دولتی باید برای بروز آن شرایط آمادگی داشته باشند؛ و چنانچه هم تفاهمی برقرار میشد، قوانین و ساختارهای کشور باید برای آنکه حسرت فرصتهای ازدسترفته را نخورند در اندک زمانی تمهیدات جلب و جذب سرمایههایی را فراهم آورند که میتواند صنعت و اقتصاد کشور را سیراب و رشد و توسعۀ اقتصادی را برقرار سازد.
- در چنین شرایطی که کارگروهِ سهنفره نگارش پیشنویس به آخرین عبارت نزدیک شد، و دکتر ظریف افزون بر نظارت و هدایت این موضوع از ملاقاتهای پُرتعداد کاری فراغت یافت، طرفها دریافتند همان «چارکِ» اختلافاتِ محصور در قلاب، ایجاب میدارد که مذاکرات تا زمان خروج کلمات و عبارات از حصارِ اختلاف، استمرار پیدا کند اما چون پیمانۀ زمان برای حضور هیئت بهدلیل پارهای از محدودیتها پُر شده بود، مقرر گردید تا پس از یک هفته برای حلوفصل 12 مسئلۀ محتوایی که آن نیز در سبد یکچارکی اختلافات جامانده بود، مذاکرات در وین تجدید شود.
وین (10)؛ 2100 دقیقه مذاکرۀ بیحاصل با قدرتهایِ سستپیمان
- شاید تنها تفاوت میان دو طرف میز مذاکره آن بود که تأثیر اقدامات هیئت ایرانی میتوانست بر مناسبات پیچیدۀ درون مجتمع «پنج بهاضافۀ یک»، خاصه دو شاخۀ غربی و شرقی آن اثری نامتوازن برجای گذارد و زمینۀ همگرایی یا واگرایی آنها را سبب شود. از اینرو دکتر ظریف و دستیارانش کوشش داشتند با دقت محاسباتی بالا و پس از بررسی همهجانبه، مُهرههای خود را در بزنگاههای مناسب به حرکت درآورند.
- پنداشتِ هیئت جمهوری اسلامی ایران وقتی تحقق یافت که جلسۀ نخست، کار خود را آغاز کرد. کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» متنی مبسوط با جزئیاتی مفصل همراه با طرحها و موضوعات تازه روی میز قرار دادند که کوچکترین نشانهای از آن در دفتر مذاکراتی طرفها وجود نداشت و ممکن هم نبود ارجاعی میان این زنجیرۀ مسائل تازه با تفاهمات لوزان یافت شود. این نحوۀ عمل مجتمع «پنج بهاضافۀ یک»، حکایت از آن داشت که قدرتهای بزرگ بهرغم ادعای پذیرش مسئولیت از ناحیۀ خود، در فرصتطلبی و پیمان گسستن به هیچ حد و مرزی قانع نیستند.
- هیئت مذاکرهکنندۀ طرف مقابل با برآشفتگی اصرار میورزیدند که این موارد را نباید موضوعات تازه دانست و از فحوای مباحث همان توافقات لوزان استخراج شده است. این رویکرد با مقاومت مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران روبهرو شد و کار از بحث و جدل به مناقشه و منازعهای سخت گرایید. حاصل این وضعیت آن شد که جلسات کارشناسی متوقف شده و هیچ مقولهای حتی در سطح کارشناسی از مشروعیت لازم برای بررسی برخوردار نگردد.
- در این مقطع هم پس از گذشت چهار روز از مذاکره، که طرفها در نقطۀ صفر ایستاده و گامی به سوی تفاهم برنمیداشتند، آمریکاییها و اروپاییها با بیانی تازه وارد بحث شده و گفتند: خیلی عجیب است که شما اجازه نمیدهید ما درخواستهای خود را حتی ذکر کنیم. ما موارد را میآوریم و شما هم داخل کروشه بگذارید که مشخص باشد قبول ندارید. اما واکنش آقایان عراقچی و روانچی چنین بود که «مواردی فراتر از لوزان را حق ندارید مطرح کنید». آنها هم در مقابل، بار دیگر بیان داشتند: شما نیز در بحث تحریمها بسیاری از موارد جدید را آوردهاید و ما پذیرفتهایم.
- در یک جمله، طی وین (10) هیئت ایرانی در بُنمایۀ کلام خود هیئت «پنج بهاضافۀ یک» را به زیادهخواهی، پیمانشکنی، فرصتطلبی و کژاندیشی متهم ساخته و هیئت «پنج بهاضافۀ یک» نیز در ژرفای سخن خویش، مذاکرهکنندگان ایرانی را گردنکش، غیر منعطف، باجخواه و مدعی تصور کرده و مخاطب قرار داده بودند. این دعوای سخت که دیگر نشانی از مذاکره نداشت و باید آن را به مجادلات لفظی معنا کرد تا غروب جمعه 25 اردیبهشت 1394ش، ادامه یافت. پیش از بروز این شرایط در یکمین جلسۀ کاری که با خانم وندی شرمن بهصورت دوجانبه برگزار شده بود، وی اشارهای به این مضمون داشت: اینطور نیست که آمریکا بیشتر از جمهوری اسلامی ایران به توافق نیاز داشته باشد. ما و شما نیازمند یک توافق خوب هستیم، و البته نه به هر هزینهای. این سخن وی طی جلسات با سه کشور اروپایی توسط نمایندۀ انگلیس هم تکرار شد. خانم شرمن در گفتگویی دیگر پرسید: هدف شما از اینکه موضع سرسختانه میگیرید چیست؟ آیا با این هدف است که در 10 روز آخر بخواهید ما را تحت فشار بگذارید و امتیاز بگیرید؟
- از سلسلۀ نکات دیگر و حائز توجه در مذاکرات وین (10) که میتوان آن را نیز در سختتر شدن روند مذاکره مؤثر دانست، اعتراض شدید هیئت ایرانی نسبت به مواضع مقامات دولت آمریکا بهویژه آقایان اوباما و کری پیرامون طرح مجدد «روی میز بودن همۀ گزینهها» و همچنین ارائۀ یک تصویر منفی از فعالیتهای ایران در منطقه در ملاقات با خانم شرمن بود. از سوی دکتر روانچی به وی ابلاغ شد که چنانچه این مواضع در صحبتهای آقای اوباما با سران شورای همکاری خلیجفارس در واشنگتن تکرار شود، اجازۀ حضور هیئت برای ادامۀ مذاکرات آینده از سوی تهران سلب خواهد شد. خانم شرمن نخست کوشید این رویکرد را ناشی از نگرش کشورهای منطقه برشمارد. لذا گفت: ما مواضع همیشگی خود را در مورد فعالیتهای منطقهای ایران بیان میکنیم و کشورهای خلیجفارس به ما میگویند که جمهوری اسلامی ایران باید از منطقه خارج شود.
- این سخن وی با پاسخ تند و تحکمآمیز همتای ایرانی وی دکتر روانچی روبرو شد: جمهوری اسلامی ایران در این منطقه حضور دارد و آنکه از خارج به منطقه آمده، آمریکاست و این شما هستید که باید منطقه را ترک کنید. همچنین در بیانی تحقیرآمیز خاطرنشان شد؛ حمایتهای آمریکا از یک گروه جوان وعاری از نگرش و دانش سیاسی در عربستان بوده که اسباب کشتار زنان و کودکان در یمن را فراهم آورده است.
- این نکات که در اوج بروز اختلاف و مشاجرۀ بحث هستهای رد و بدل شد، بار دیگر خانم شرمن را واداشت برای حفظ فضای گفتگو و اجتناب از تند شدن مباحث، پیشقدم شدهو اعلام کند: موضوع عدم اشاره به گزینۀ نظامی طی ملاقات قریبالوقوع رئیس جمهور آمریکا با سران خلیجفارس را بیدرنگ به واشنگتن منتقل خواهد کرد. آقایان عراقچی و روانچی که فرصت را مغتنم یافتند، در نوبتی تازه تأکید کردند: اگر نوبتی دیگر چنین تهدیداتی صورت گیرد، دیگر مذاکره ادامه نخواهد یافت، زیرا فرمایش رهبری در این خصوص بسیار صریح و روشن است.
چه سازوکاری را باید به کار گرفت؟
- بهواقع طی آن زمان بود که مهمترین نگرانیها و ملاحظات مراجع بالادستی مدوّن شد و به مذاکرهکنندگان بهعنوان کارگزار ابلاغ گردید. دکتر ظریف و دستیارانش در آن مقطع با چند ملاحظۀ مهم روبهرو میشوند که حاصل خردِ جمعی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. «عدم پذیرش هرگونه رژیم ویژه و غیر متعارف کنترل و نظارت و بازرسی» که ممکن است تبعاتی پُرمخاطره در زمینۀ حقوقی و نیز امنیتی برای کشور داشته و امکان نفوذ در حریم دفاعی و امنیتی کشور را موجب گردد، یا چهبسا به تضعیف ساختارهای دفاعی ـ امنیتی بینجامد، از جمله آن ملاحظات بود. رژیمهای خاصی را که اسباب پذیرش تعهدات فراپروتکلی میشود، هم باید در این دستهبندی جای داد. تأثیر مستقیم این ملاحظات بر چگونگی حلوفصل موضوعاتی چون بحث اعمالِ محدودیت و خرید اقلام دومنظوره، موضوعات باقیمانده از قبل، و چگونگی اجرا و تصویب پروتکل الحاقی سایه میانداخت.
وین (11)؛ سایۀ موضع رهبری بر سر مذاکرات
- نظرات رهبری که 48 ساعت پیش به دستگاههای مربوطه ابلاغ شد، همزمان با آغاز مذاکره در بیانی آشکار رسانهای گردید. مذاکرهکنندگان طی چند ماه گفتگو با مشارکت آژانس، که پذیرفته بود براساس فهرستی توافق شده از دسترسیها میان ایران و «پنج بهاضافۀ یک» موضوع را دنبال کند و از ادعاهای دیگر آژانس صرفنظر نماید، بهتدریج با رویکردی جدید نسبت به حلوفصل نهایی موضوع پی.ام.دی. روبرو شده بودند. در نتیجه این امید قوت گرفته بود که پس از اخذ نظر جمهوری اسلامی ایران، آژانس گزارش نهایی خود را بهصورت بینابینی ارائه کند و موضوع پی.ام.دی. بسته شود. تنها مشکل در مسیر نیل به توافق در آن خلاصه میشد که هیئت ایرانی در طول مذاکرات گذشته تا وین (11) هیچگاه فهرست پیشنهادی «پنج بهاضافۀ یک» را که فرانسه تهیه کرده بود، نپذیرفته بودند. این رویکرد هیئت ایرانی که تنها نسخۀ غیر رسمی فهرست را در اختیار گرفته اما پاسخی نداده بود، برای «پنج بهاضافۀ یک» سخت آزار دهنده بود. آنها که خواهان پذیرش فهرست و اجرای مفاد آن در شرایطی بودند که همتاهای ایرانی حتی از دریافت رسمی آن سرباز میزدند، اکنون با سخنان مقام معظم رهبری،در نهایت خشم و اعجاب مقابل دستیاران دکتر ظریف نشسته بودند تا توضیحات هیئت ایرانی را استماع کنند.
- واکنش طرفهای مقابل، جمعی، تند، تلخ و بسیار توفنده بود. تصور ایجاد دگرگونی در روندها برای آنها اسباب برآشفتگی و بداخلاقی شده بود. برای مدتی نسبتاً طولانی، بحث و اعتراض بالا گرفت. فشاری سنگین بر هیئت مذاکرهکنندۀ ایرانی وارد میآمد، اما کوچکترین تغییری در بیانِ راسخِمذاکرهکنندگان ایرانی مشاهده نشد. پس از مدتی، چون نتیجهای هم عاید نشد، از این تندی کاسته شد و «پنج بهاضافۀ یک» دامنهای پُرتعداد از سؤالات عدیده را به این امید مطرح ساختند که بتوانند در جواب، مستمسکی برای جاانداختن نظرات خود به دست آورند. برخلاف انتظارشان، سرسختی و عدم انعطاف در مواضع آقایان عراقچی و روانچی، زمینۀ ناامیدی کامل را برای طرف مقابل رقم زده بود.
- در آن شرایط لحن قاطع مقام معظم رهبری در سخنرانی، زمینۀ نگرانی فراوان و تا حدی سردرگمی و انفعال سطح مذاکراتی طرف مقابل، یعنی معاونان را سبب شده بود. آنها هنوز از مواضع پایتختهای خود آگاهی نداشتند و طبیعی به نظر میرسید که پایتختها هم منتظر پایان نشست و دریافت نظرات کارشناسی آنها بوده باشند. درک این شرایط از سوی معاونان وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران، آقایان عراقچی و روانچی سبب شد تا بکوشند ضمن عدم انعطاف تا سرحد ممکن زمان جلسه را طولانی کنند که امکان این تبادل میان هیئتها و پایتختها تا تثبیت موضع اعلام شدۀ رهبری در رسانهها و افکار عمومی،ناممکن گردد. این جلسه فشاری سنگین بر هیئت مذاکرهکننده داشت. آنها نمیتوانستند بیانی بیش از آنچه را که گفته شده بود ابراز کنند و تمایل هم نداشتند جلسه را پایان بخشیده، خود را از دامنۀ انتقاد و فشار و ضربات سخن «پنج بهاضافۀ یک» رها سازند. زیرا بیم آن داشتند اتمام زودهنگام جلسهاین فرصت را بدهد تا هیئتهای طرفهای مقابل پس از جمعبندی درون نشست «پنج بهاضافۀ یک»، گزارشهای توجیهی خود را به پایتختها ارسال کنند و چهبسا همزمان یا با چند ساعت فاصلۀ زمانی باب ابراز مواضع دولتها گشوده شود. بهواقع به همان میزان که زمان میتوانست عاملی مؤثر در پیشبرد مذاکره باشد، توقف هنرمندانۀ آن به انحای مختلف نیز امکان تقویت موضع را در شرایط خاص میسر میداشت.
مذاکره بر سر «پیوستها»
- پیرامون زمانبندی صدور قطعنامۀ یاد شده، خانم اشمید در حاشیۀ ارتباط مبحث طرح اجرایی برجام این نکته را با هیئت ایرانی در میان نهاد: آمریکا در حال بررسی این موضوع است که آیا تصویب قطعنامۀ شورای امنیت که در آن برجام مورد تأیید قرار گرفته و همزمان همۀ قطعنامههای قبلی شورا لغو میشوند، در ابتدای کار و قبل از مرور توافق توسط کنگره مفید است یا پس از دریافت نظر کنگره؟
- به باور خانم اشمید، آمریکا در این زمینه نگران عکسالعمل کنگره است زیرا درحالیکه کنگره هنوز بررسی خود را نسبت به برجام آغاز نکرده، صدور قطعنامه که به منزلۀ تأیید شورای امنیت است، میتواند اسباب واکنش شدیدتر کنگره را فراهم آورد. به عبارت وی، کنگره ممکن است این استنباط را داشته باشد که دولت اوباما برای تحت فشار قرار دادن کنگره از اهرم شورای امنیت استفاده کرده است و در آن صورت امکان دارد حتی برخی از اعضای دمکرات کنگره در مخالفت با برجام به جمهوریخواهان بپیوندند.
- وقتی خانم اشمید در این زمینه خواهان ارزیابی آقایان عراقچی و روانچی گشت، به وی گفته شد، درصورتیکه آمریکا با تصویب برجام در ابتدای کار یعنی بعد از توافق جامع موافقت نکند، در بازۀ زمانی 30 تا 52روزه هیچ اتفاقی در ارتباط با توافق جامع روی نخواهد داد؛ و این عدم اقدام ممکن است تأثیری منفی بر اصل توافق داشته باشد، و به کشورهایی که مخالف حلوفصل موضوع هستند، این مجال و فضا را بدهد که روندهای تخریبی خود را تشدید کنند. واکنش نمایندۀ خانم موگرینی به این اظهارنظر هیئت ایرانی آن بود که اتحادیۀ اروپا هم خواهان تصویب فوری قطعنامه است و ما با شما همنظریم، ولی بههرحال نگرانی آمریکا از عکسالعمل منفی کنگره نیز منطقی است.
تعلیق زود هنگام تحریمها
- خانم اشمید که با این استدلال و منطق متین مواجه شده بود، کوشید به اقناع هیئت ایرانی بپردازد. وی با ابراز این بیانِ معمول که«پس از تعلیق تحریمهای اتحادیۀ اروپا شرکتهای اروپایی برای کار تجارتی به ایران سرازیر خواهند شد»، عزم خود را برای شرح و بسط آیندهای نامشخص نشان داد. پیش از تفصیل و تبیین آن افق، مسئولان ایرانی مورد اشاره به وی تذکر دادند: ممکن است رفتوآمد تجار و شرکتهای اروپایی به ایران تشدید شود، ولی تا زمانیکه اجرای تحریمهای ثانویۀ آمریکا متوقف نشود، این شرکتها کار جدی با ایران شروع نخواهند کرد.
- خانم اشمید پس از این توضیح پیشنهاد کرد؛ اتحادیۀ اروپا تحریمهای خود را بلافاصله بعد از روز توافق تعلیق کند، به شرط آنکه جمهوری اسلامی ایران نیز از همان تاریخ پروتکل الحاقی را اجرا کند. بار دیگر به وی یادآوری شد: جمهوری اسلامی ایران تا زمانیکه کنگره بررسی خود را به پایان نرساند، هیچ اقدامی در زمینۀ برنامۀ هستهای خود به انجام نخواهد رساند، زیرا این اطمینان و باور وجود ندارد که رئیس جمهور آمریکا بتواند وتوی کنگره را ملغی نماید. در نهایت اگرچه این اندیشهطی این دوره از مذاکرات ره به جایی نبرد، ولی نفی هم نشد، تا اگر امکان تحقق آن وجود داشته باشد، بار دیگر مورد ارزیابی واقع گردد.
تصمیم وزیرخارجه: بازنگاری، بازگویی و بازنمایی شرایط
- بدینترتیب عموم آنچه کشور از سال 1390ش، در حوزۀ نظارت تا آن زمان پذیرفته و برقرار بود و بهصورت جدی بر روی کاغذ پیشنویس متن توافق نشست، همانا دو ابزار متعارف آژانس یعنی کد 1/3 و پروتکل الحاقی بود. مواردی که علاوه بر جمهوری اسلامی ایران، 124 کشور دیگر هم آن را به جریان انداخته بودند. افزون بر این دو مورد، چند اقدام بیضرر و یا کمضرر هم مورد پذیرش واقع شده بود تا در جمع مابهازاهایی قرار گیرد که برای اقناع طرف مقابل به پذیرش دورۀ دهسالۀ محدودیت غنیسازی و عقبنشینی از خواستۀ 20 سال محدودیت به اضافۀ 10 سال اضافی برای نظارت گستردهتر و مؤثرتر کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» پیشنهاد شده بود. سوابق نشان میداد، اینگونه اقدامات پذیرفته شده عموماً در حوزههایی بود که حتی در صورت عدم پذیرش، عملاً هنگام اجرای پروتکل الحاقی موضوع اختلاف میان ایران و آژانس گشته، زمینه را برای ارجاع به شورای حکام و امکان سوءاستفادههای سیاسی با استناد به تفسیرهای موسع از پروتکل الحاقی فراهم میآورد. از سوی دیگر این موارد به لحاظ کمی و کیفی در دستۀ تعهدات فراتر از معاهدات و پروتکلهای جهانی جای نگرفته، ذیل نام یک «رژیم ویژه» یا «رژیم غیرمتعارف» در مجموعه نظارتهای پذیرفته شده هم مورد شناسایی واقع نمیشدند که سبب گردند با خطوط قرمز تعریف شدۀ کشور برخوردی داشته باشند.
دورۀ زمانی محدودیتها: 6، 8،10، 13، 15، 20 و یا 20+10 سال؟
- از جمله مهمترین مباحثی که دربارۀ عملکرد هیئت مذاکرهکننده در نظر برخی تصمیمگیران و مراجع تصمیمساز پس از تفاهم بر سر پیشنویس سند توافق بروز و ظهور یافته بود، به موضوع دورۀ زمانی مربوط به محدودیتهای هستهای باز میگشت. در این زمینه، خط قرمز مقام معظم رهبری تأکید بر یک بازۀ زمانی شش یا حداکثر هشتساله بود. مذاکرهکنندگان ایرانی نیز در چهارچوب اجرای این دستورالعمل همواره بر سقف زمانی ششساله تأکید و پافشاری میکردند. در نخستین موعد توافق موقت ژنو، یعنی سوم آذر 1393ش، که طرفها در آستانۀ توافق بودند و ایالات متحدۀ آمریکا در پی حضور سعود الفیصل وزیر خارجۀ سعودی و فشار نتانیاهو از تفاهم عقب نشست، دکتر ظریف به صراحت دورۀ دهسالۀ محدودیت را تنها به شرط تولید سانتریفیوژهای IR-8 از سال ششم که همان شرط رهبری بود، پذیرفت. این نشانه آشکار برای اجرای دستورالعمل مصوب مقام معظم رهبری البته بهعنوان مصالحۀ نهایی اینگونه بهصورت شفاهی مورد بحث و تفاهم قرار گرفت تا بهمنظور برچیدن محدودیت زمانی بیش از شش سال، روند غنیسازی صنعتی از سال ششم با تولید سانتریفیوژهای پیشرفته آغاز و حسب زمانبندی تعیین شده در موعد مقرر خود در پایان سال دوازدهم تکمیل شود.
چالش همزمانی، برگشتپذیری و توان بازگشت به سطح 20 درصد
- با توجه به موافقت نهادهای بالادستی با این اندیشه، هیئت مذاکراتی در مسیر عملیاتیسازی چنین قالبی برای عبور مطمئن در مسیر همزمانی لغو و توقف تحریمها با اقدامات جمهوری اسلامی ایران باب مذاکره با «پنج بهاضافۀ یک» را گشود. تا پایان آخرین دیدار در وین (11) طرف مقابل از پذیرش این دیدگاه سر باز زد، لیکن باب مذاکره و بحث را مسدود نساخت. دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران هم تصمیم داشت در مراعات خطوط تعریف شده برای اقدام، بدون دریافت تضمین از سوی «پنج بهاضافۀ یک»، سخنی از آغاز اقدامات کشور را مطرح نسازد.
- دلمشغولی دیگر نزد سرای سیاست در جمهوری اسلامی ایران گنجاندن سازوکاری در توافق بود تا امکان غنیسازی 20 درصد که دانشمندان صنعت هستهای به دانش آن دست یافته بودند، به محاق فراموشی نرود. در این زمینه لازم بود تمهیدی اندیشیده شود که کشور بتواند در صورت عدم تأمین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران از سوی عرضه کنندگان خارجی، با انجام غنیسازی 20 درصد به میزان مورد نیاز برای تولید قرصهای سوخت رآکتور یاد شده، دست پیدا کند. این بند در پیشنویس توافق آمده بودکه «سوخت مورد نیاز برای رآکتور تحقیقاتی تهران به قیمت بازارهای بینالمللی در اختیار ایران قرار خواهد گرفت». همچنین در بخش مذاکرات بر سر پیوستهای هستهای هم از سوی مذاکرهکنندگان ایرانی به طرفهای مقابل گفته شده بود: در صورت عدم تأمین سوخت، ایران خود را مجاز به غنیسازی 20 درصد میداند. بهرغم این تأکیدات تا پایان مباحثات وین (11) هنوز طرفها بر سر جملهبندی چنین عبارتی به تفاهم نرسیده بودند.
حاشیههایی مهمتر از متن
- دکتر ظریف برای نخستین نوبت در حاشیۀ جلسه هیئت دولت در اواخر اردیبهشت 1394ش، از دستور کتبی مقام معظم رهبری مبنی بر عدم امکان دسترسی به افراد و اماکن مطلع شد. روز بعد همان دستور به رئیس جمهور ابلاغ گردید و پس از دو روز نیز بهصورت علنی در مراسم اعطای سردوشی در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) اعلام شد. دستور مقام معظم رهبری فوراً از سوی دکتر ظریف به هیئت مذاکرهکننده منعکس گشته و از آقایان عراقچی و روانچی خواسته شد این موضع تازه را صراحتاً به طرف مقابل منتقل کنند و بر آن اصرار ورزند.
- این فهرست که دربرگیرندۀ چهار مرکز نظامی و سه کارگاه متعلق به بخش خصوصی، دو رشته اسناد و 23 نفر از مسئولان سیاسی و هستهای بود، پس از ماهها پیگیری سرانجام در حاشیۀ مذاکرات لوزان از سوی فرانسه به سایر اعضای «پنج بهاضافۀ یک» ارائه شده بود و آنها نیز این فهرست را به شکلی رسمی به هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران تحویل داده بودند اما دکتر ظریف و دستیارانش از پذیرش رسمی این فهرست امتناع ورزیدند. در نهایت «پنج بهاضافۀ یک» صرفاً یک نسخه از فهرست را بر روی میز مذاکره قرار داده بودند. فهرست یاد شده بدینگونه بهصورت غیررسمی و بدون پذیرش مسئولیتهای حقوقی و بینالمللی از سوی جمهوری اسلامی ایران دریافت شده بود تا توسط مبادی ذیربط در تهران مورد بررسی و مداقه واقع شود. بدینگونه با طی تمهیداتی که دکتر ظریف و دستیارانش به کار بستهبودند، هیئت جمهوری اسلامی ایران، هم بر محتوای سند آگاهی حاصل کرده و هم از پذیرش آن امتناع ورزیده بود تا تعهدی متوجه موضع مذاکراتی کشور نشود. بهرغم این همه ملاحظات و ریزهکاریها و نیز رعایت پروتکلهای مرسوم اداری در مذاکرات دیپلماتیک، به نحوی که فهرست دریافت شده هیچگونه تبعات و الزامات سیاسی –حقوقیبرایکشوردربر نمیداشت، انتقال فهرست در تهران و نزد مراجع رسمی، بدون دقت و عنایت به این ملاحظات و شاید ناآگاهانۀ به تصوری خلاف واقع مبنی بر این امر دامن زده بود که «این فهرست نتیجۀ مذاکرات بوده است».
- درز و انعکاس ناجوانمردانه این تصور در رسانهها با بیانات افراد غیر مسئول همراه شده بود و این گمان و شایعه را نزد طرف مقابل برانگیخته بود که چگونه در تهران تصمیم گرفته شده فهرستی که وزیرخارجه و دستیارانش از اساس آن را نفی کرده بودند، مورد بحث و بررسی نزد افکار عمومی واقع شود. این پیام نادرست زمینۀ تقویت موضع مذاکراتی طرف مقابل را برای اعمال فشار بیشتر در ادامۀ مذاکرات فراهم ساخت.
- به محض اتخاذ این تصمیم، هیئت مذاکراتی حسب نظر دکتر ظریف با تشکیل جلسۀ داخلی به بررسی راهکارهای متنوع و از جمله روشهای غیررسمی برای حل این مشکل با کمترین هزینه میپردازند تا در صورت تمایل مراجع تصمیمگیر، نظرات کارشناسی و سناریوهای تازه اعم از سلبی یا ایجابی برای اخذ تصمیم به مسئولان امر تقدیم گردد.
وین (12)؛ متن مشترک با اختلافهای بیشمار
- بنابر همین دلیل، طی وین (12) پیوست هستهای بهعنوان یک «متن مشترک» از سوی مذاکرهکنندگان ایرانی مورد شناسایی قرار نگرفت. بااینهمه، آنچه مهم بود اینکه در این دوره از مذاکرات، برخی از مشکلات موجود در پیوست هستهای مورد حلوفصل واقع شد و تنها در یک مورد، بحث سخت به درازا کشید. آن موضوع نیز گفتار مرتبط به عدم فعالیتهای خاص تحقیقاتی روی مواردی بود که به شکل مستقیم و صریح اجرا و انجام آن به تولید سلاح هستهای منجر میشود. طرف مقابل اصرار داشت این بحث در قسمت هستهای آورده شود. بُنمایۀ این خواسته بر این استوار بود که آنها بتوانند ذیل این مبحث، راستیآزمایی در زمینۀ اینگونه فعالیتها را قابل طرح و بررسی کنند.
مذاکره بر سر قطعنامۀ شورای امنیت چگونه شکل گرفت؟
- برجام، صرفاً تفاهم بر سر یک «برنامه»ی همکاری مشترک چندجانبه بود و اعتبار معاهدات حقوقی ـ بینالمللی را نداشت. اما چون باید تمام قیود و الزاماتی را که بهدلیل مجموعۀ هفت قطعنامۀ قبلی شورای امنیت بر پای برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران افکنده شده بود، میگسست و کشور را از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد میرهاند، صدور یک قطعنامۀ تازه، حداقل انتظار هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران بود. اهمیت این خواسته در آن نهفته بود که قطعنامۀ جدید هم اسباب مشروعیت بینالمللی برجام را فراهم میساخت و هم کشورهایی که بر سر این برنامه به تفاهم رسیده بودند را موظف میکرد تا بر اجرای تعهداتی که به یکدیگر دادهاند، پایبندی نشان دهند.
- هنگامیکه از سوی جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار در مذاکرات، خواستۀ صدور قطعنامهای جدید بهعنوان یک شرط لازم برای نیل به توافق در گفتگوهای دکتر ظریف مطرح شد، نگاه طرفهای مقابل حکایت از آن داشت که گویا در حال شنیدن رؤیاهای طرفِ دیگرِ مذاکرات هستند. برای پنج کشور صاحب حق رأی وتو که از جنگ جهانی دوم کرسیهای دائم شورای امنیت ملل متحد را در تصرف خود داشتند، بحث بر سر لزوم صدور قطعنامههای این شورا در درجۀ نخست، یک حق پایدار برای آنها و سپس اعضای غیر دائمی بود که برای ایجاد تناسب در عملکرد ظاهری این شورا در فواصلی معین به جمع هیئت مدیرۀ پنجگانۀ شورای امنیت وارد و خارج میشدند. اکنون وزیر خارجۀ یک دولت خارج از شورای امنیت که به قید هفت قطعنامه، کشورش ذیل فصل هفت منشور ملل متحد در زنجیر اقتدار آنها محصور شده و «خوانده» بهشمار میآید، بیپروا اما مصمم شرط اجرای تفاهم بر سر یک برنامۀ همکاری مشترک را صدور قطعنامهای از سوی شورای امنیت برمیشمرد که دربارۀ مفاد آن باید این پنج کشورِ «خواهان» با کشور «خوانده» به مذاکره بنشینند.
- عنصر مهم دیگری هم در بطن این فرآیند ملحوظ نظر دکتر ظریف بود. وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران نیک میدانست دور از انتظار نیست که پس از نهایی شدن برنامۀ اقدام جامع (برجام) بهدلیل ماهیت خاص آن و قالب برنامهایاش چهبسا مجالس قانونگذاری کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» مصمم به بررسی و اعمال نظر یا اجرای دوبارۀ محدودیت و انتظارات ملّی دربارۀ آن شوند. این نکته وقتی مهم تلقی میشد که از مجموع شش کشور، برای دو کشور آمریکا و آلمان بهدلیل ماهیت حاکمیتی خود، هر اقدام دولت مرکزی در زمینۀ تعاملات خارجی یا تعهدات و الزامات مالی و بانکی نیازمند جلب موافقت و گاه اخذ مصوبات مجالس ایالتی و یا فدرال داشت. در این زمینه از همان ابتدای ورود به مذاکرات برای دکتر ظریف که شناختی عمیق از ساختارهای تقنینی و اجرایی ایالات متحدۀ آمریکا داشت، مشهود بود که سنای آمریکا سند برجام را تأیید نمیکند. در چنان شرایط محتملی، ارزیابی دکتر ظریف و دستیارانش در وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی ایران آن بود که در صورت عدم تأیید نظام مقننۀ آمریکا، مصلحت نیست مجلس شورای اسلامی تن به تأیید سندی دهد که طرف اصلی دیگر آن را تصویبنکرده است. لذا ضرورت داشت که با تصویب قطعنامهای در شورای امنیت ملل متحد، برجام ــ صرفنظر از اقدام مجالس ملی در سکوت، تأیید و یا حتی رد آن ــ از پشتوانه بینالمللی متکی به ماده 25 منشور ملل متحد برخوردار باشد و بر اساس آن ماده همه کشورها ــ اعم از اعضای برجام و سایر کشور ــ ملزم به احترام به آن و تبعیت از مفادش گردند.
- در زمان آغاز اهتمام به نگارش متن قطعنامه با مشارکت هیئت مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی ایران یک ملاحظه مورد توجه طرفهای دیگر قرار گرفت. در حقیقت صدور یک قطعنامۀ تازه سبب میگشت عناصری از قطعنامههای قبلی همچون تحریم تسلیحاتی، تحریم موشکی و تحریم افراد از چنگ آنها خارج گردد. این موضوع در محاسبات دکتر ظریف گنجانده شده بود، لذا در این خصوص هیئت ایرانی از آمادگی لازم برای مواجهه با مسئله برخوردار بود. حاصل مذاکراتِ مرتبط با این موضوع هم منتهی به آن شد که طرفهای مقابل با نگارش یک بیانیه به پیوست قطعنامه ـ و نه درج آن موارد در متن قطعنامه ـ انتظارات خود را بازگو کنند.
- نکتۀ مهم درخصوص این بیانیه هم همان است که طی مذاکراتی که از وین (12) آغاز شد تا پایان ماجرا، هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران اجازه نداد بسیاری از نکات مورد نظر «پنج بهاضافۀ یک» در متن قطعنامه گنجانده شود. انتشار اسناد مذاکراتی در موعد مقرر مشخص میسازد چگونه دیپلماتهای ایرانیفعالانه مانع شدند کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» بتوانند کوچکترین عبارتی را که برای ایران ایجاد محدودیت کند، در متن قطعنامه وارد سازند. حتی وقتی این زواید با کوشش مجدانۀ هیئت ایرانی از متن پیشنویس پاک شد و آنها مصمم گردیدند نظرات خود را بهعنوان بیانیه به قطعنامه سنجاق کنند، مذاکرهای سخت در گرفت. همچنین هیئت ایرانی براساس تمهیدی که توافق شده بود تا قطعنامه از برجام استقبال کند، با طرح این پرسش که «متن برجام به کجای قطعنامه باید الصاق گردد؟» اسباب برهم زدن طراحی آنها در ثبت بیانیۀ فوقالذکر بهعنوان پیوست اصلی قطعنامه را فراهم ساختند. بدینترتیب برجام پیوست نخست، و بیانیۀ مورد انتظار آنها پیوست دوم شد. مجموعۀ این تمهیدات اسباب قطور شدن قطعنامه را فراهم آورد و موجب شد کشوری که خودش موضوع قطعنامه بود، دیگران را متعهد به قطعنامه کند.
نظرات ایران برای تدوین قطعنامه
- نخستین موضوع هیئت ایرانی آن بود که قطعنامه تحت چه ماده و فصلی از منشور ملل متحد باشد. کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» معتقد بودند جهت لغو قطعنامههای گذشته و حفظ برخی محدودیتها همچون تسلیحاتی و اشاعهای، لازم است قطعنامه ذیل مادۀ 41 فصل هفت منشور باشد، ولی پاراگرافی را در مقدمۀ قطعنامه خواهند آورد که در آن شورای امنیت به تغییری اساسی در رویکرد خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران اذعان خواهد کرد؛ و این بدان معنی است که بهرغم صدور قطعنامۀ فصل هفتیِ، شورای امنیت ایران را تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی نمیشناسد. در مقابل این نگرش، هیئت ایرانی آنگونهکه از تهران دستورالعمل یافته بود، با استقرار در موضع چانهزنی ولی در مسیر تغییر موضع خود در قیاس با مذاکرات لوزان ــ بر اساس تغییراتی که دکتر ظریف در پیشنویسهای قبلی در حاشیه اجلاس نیویورک وارد کرده بود ــ اصرارورزید قطعنامه با عنایت به مادۀ 25 منشور مبنی بر الزامی بودن اجرای مصوبات شورای امنیت، برای کشورهای عضو صادر شود و سپس هر کجا که لازم بود، تحت مادۀ 41 فصل هفت، تصمیمی اتخاذ گردد، با اشاره به این ماده در پاراگراف مربوطه، متن تحریر شود. بهعنوان نمونه، چنانچه مقرر میگردد قطعنامههای گذشته لغو شوند، در پاراگراف مربوط به آن اشاره گردد «شورای امنیت این امر را تحت مادۀ 41 فصل هفت منشور» انجام میدهد. این شرح و توصیف مصادیق از سوی هیئت ایرانی سخت بر مجموعه «پنج بهاضافۀ یک» و بهویژه هیئت آمریکایی گران آمد و بحث به شدت بالا گرفت، اما بینتیجه ماند. مشخص بود تحقق این خواسته بهدلیل غیرمعمول بودن آن در روال کار شورای امنیت مشکل است. بهرغم این، ازآنجاییکه راهبرد هیئت ایرانی ورود جدی به روند نگارش قطعنامه بود تا بتواند با این موضع در هر بند از قطعنامه ملاحظات خود را مطرح و مانع از چینش محتوای یکسویۀ آنان ـ آنگونهکه طرف مقابل در نظر داشت ـ گردد، آقایان عراقچی و روانچی از موضع خود کوتاه نمیآمدند. سرانجام مقرر شد در این موضوع همچنان طی دیدارهای بعدی گفتگو ادامه پیدا کند.
- دهمین و آخرین مسئله به این اختصاص داشت که قطعنامه سرانجام نقشۀ راهی را تعیین خواهد کرد که بر اساس آن، زمان و چگونگی لغو قطعنامههای گذشته، لغو محدودیتهای باقیمانده (اشاعهای، تسلیحاتی، موشکیِ) مرتبطِ هستهای و ختم بررسی موضوع در شورای امنیت مشخص خواهد گردید. بر اساس طراحی برای این نقشۀ راه، هیچ قطعنامۀ دیگری صادر نخواهد شد و چنانچه همۀ نکات منطبق بر برنامه پیش رود، این نخستین و آخرین قطعنامۀ شورای امنیت خواهد بود. در پایان مسیر، به دو شرط، این قطعنامه بهصورت خودکار مختومه میگردد. نخست؛ با گذشت 15 سال، که هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران در این خصوص از عدد پیشین خود یعنی10 سال دفاع میکرد و خواهان تعدیل کمیت پانزدهسالۀ مورد نظر مجموعه «پنج بهاضافۀ یک» بود. دوم؛ به شرط آنکه گزارش جامع آژانس مبنی بر فقدان مواد و فعالیتهای اعلام نشده در ایران انتشار یافته باشد. در شرط ثانوی، هیئت ایرانی اساس این الزام را به چالش گرفت و یادآور شد هیچ موضوعی در برجام و در قطعنامه نمیبایست به ارائۀ گزارش مزبور توسط آژانس موکول گشته و با آن پیوند برقرار کند. در این میان، تنها آنچه میتواند ملاک و قابل پذیرش برای تهران باشد، اینکه گزارش آژانس به دو نکته توجه دهد: «اجرای برجام، و عدم انحراف در برنامۀ ایران ــ آن هم ــ در زمان آغاز اجرای برجام». این رویکرد هیئت ایرانی نیز بهشدت موضوع بحث و مناقشه را فراهم آورد و مانع از تفاهم در مورد نقشۀ راه پایانی طی این مقطع مذاکراتی گردید.
چالش ابعاد احتمالی نظامی برنامۀ هستهای
- یک عقبنشینی مهم دیگر «پنج بهاضافۀ یک» دربارۀ موضوع پی.ام.دی که از سوی خانم اشمید بیان شد، اذعان به این نکتۀ هیئت ایرانی بود که ایراد و اشکال وارده آنان پذیرفته شده است که فهرست ارائه شده حاوی اسامیای بوده است که نمیباید درج میشدند. وی در ادامۀ این گفتگو نخست اعلام داشت، آماده است برای کاهش اسامی افراد مذاکره کند و بلافاصله موضع خود را با این عبارت محدود ساخت: البته اگر بگویید مثلاً فقط پنج نفر، معلوم است که نمیتوان پذیرفت!
- بازی ماهرانۀ وی سبب نشد تا این نکته از نگاه هیئت ایرانی به دور ماند. لذا آقایان عراقچی و روانچی به سرعت پاسخ دادند، هیئت دستورالعملی برای مذاکره ندارد و بعید است تا زمانیکه مشکل مصاحبه حل نشود، اجازۀ مذاکرۀ بیشتر از تهران در این موضوع به هیئت مذاکرهکننده داده شود. در ادامه، این فضا امکان آن را نیز فراهم آورد تا از سوی مذاکرهکنندگان ایرانی اعتراضی شدید نسبت به سخنان آقای آمانو در پاریس صورت گیرد. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی طی اظهاراتی بر بازرسی از مراکز نظامی تأکید کرده بود.
ژنو؛ آوردگاهی تازه بر سر کارنامۀ 20 عنوانی اختلافات وین (12)
- وقتی دکتر ظریف در چهارچوب هماهنگی انجام شده برای ملاقات با همتای آمریکایی خود به هیئت مذاکراتی در اروپا به ژنو پیوست، گزارش ارائه شدۀ آقایان عراقچی و روانچی از مذاکرات سهروزه دربرگیرندۀ اهم موارد اختلافی فیمابین طرفین واجد 20 بند بود که به تفصیل در اختیار وی قرار گرفت. براساس آن گزارش، آخرین دور مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران با «پنج بهاضافۀ یک» نتوانسته بود در سر فصل موارد ذیل تفاهمافزا باشد:
1. دربارۀ نحوۀ حلوفصل پی.ام.دی. اختلاف نظر جدی در مورد میزان و نحوۀ دسترسیهای لازم وجود داشت.
2. همزمانی اقدامات ایران و لغو تحریمهای اقتصادی و مالی عاید به اشتراک مواضع نشده و فرمولهای مختلف در دست بررسی ماندهبود.
3. اختلافنظرهای جدید در مورد آزمایش مکانیکی و درصد غنیسازی در مرحلۀ تحقیق و توسعه بروز پیدا کرده بود.
4. اختلاف دیدگاه در مورد سازوکار، نحوۀ نظارت، فهرست اقلام دومنظوره نتوانسته بودچگونگی اقدام به توسط کانال خرید اقلام دومنظوره را مشخص سازد.
5. درخواست طرف مقابل برای خارج شدن چهار زنجیره از فردو طی یک دورۀ زمانی بدون هیچگونه تغییری بر روی میز مانده بود.
6. زمان تعلیق و لغو، نحوۀ نظارت بر ادامۀ تحریمهای تسلیحاتی و موشکی هنوز موضوع نزاع بود.
7. اختلافنظر در مورد زمان 10 یا 15 سال و در مورد شرطِ صدور گزارش جامع آژانس مبنی بر فقدان مواد و فعالیتهای اعلام نشده که به شدت از سوی جمهوری اسلامی ایران با آن مخالفت شده بود، بهعنوان مانعی بر سر عادی شدن پرونده در شورای امنیت برقرار مانده بود.
8. خواستۀ ایران برای ایجاد اطمینان از تأثیر لغو تحریمهای اقتصادی و مالی، مورد پذیرش «پنج بهاضافۀ یک» واقع نشده بود.
9. گزینۀ مادۀ 25 منشور یا مادۀ 41 از فصل هفت که هیئت ایرانی از موضع چانهزنی برای تعیین مرجع قطعنامۀ جدید شورای امنیت مطرح کرده بود، با مخالفت طرف مقابل مواجه شده و اسباب عدم تفاهم طرفها را بهدنبال آورده بود.
10. اختلافنظر اساسی در مورد اشاره به نحوۀ غنیسازی طی سالهای یازدهم تا سیزدهم در توافق هم کماکان بهعنوان موضوع در دستور مذاکرات بعدی مانده بود.
11. اختلافنظر در مورد محل درج ممنوعیت فعالیتهای منجر به تولید سلاح هستهای، بهویژه اینکه آیا شامل راستیآزمایی شود یا خیر، از دیگر نکات بازمانده در مسیر مذاکرات بعدی بود.
12. عدم توافق در مورد جمعآوری زیرساختهای اضافه در مرکز تحقیق و توسعۀ نطنز در مجموعه سایر اختلافهایِ پایدار بود.
13. تأکید بر عدم ایجاد سابقه برای سایر کشورها در برجام بهدنبال درخواست روسیه که میتوانست زمینۀمستثنی کردن ایران را فراهم آورد، با مخالفت هیئت ایرانی حسب نگرش مقام معظم رهبری، بهعنوانی تازه در فهرست موارد اختلافبرانگیز تبدیل شده و بر کمیت مسائل متنازعفیه افزوده بود.
14. محل انبارسازی سانتریفیوژها و زیرساختهای اضافۀ فردو با عدم تعیین مکان انبار در داخل یا خارج فردو هم سربار این دامنه شده بود.
15. زمان عدم بازفراوری سوخت مصرف شده برای یک دورۀ پانزدهساله یا برای همیشه در فهرست موارد لاینحل جای گرفته بود.
16. ارسال سوخت مصرف شدۀ نیروگاههای آینده یا در حال طراحی و ساخت به خارج از کشور، بهدلیل شرطگذاری جمهوری اسلامی ایرانمبنی بر آنکه پسماند بهدلیل هزینۀ زیاد و خطرات ناشی از نگهداری به ایران باز نگردد، موضوعی شده بود که بهرغم آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای مدّنظر قرار دادن آن، از دستور خارج نشده بود.
17. درخواست جمهوری اسلامی ایران برای لغو تحریمهای مربوط به خرید هواپیما با مخالفت هیئت آمریکایی به این دلیل که تحریمها مربوط به هستهای نیستند، روبهرو شده بود. تنها امید آن بود که در جلسۀ وزرا بتوان از این مانع عبور کرد. آنچه سبب سرسختی و عدم انعطاف طرف آمریکایی شده بود، گلایه در این باب بود که چرا در چنین شرایطی که هنوز توافقی حاصل نشده، شرکت هواپیمایی ماهان نُه فروند هواپیمای جدید را خریداری کرده و از آن غیر قابل باورتر اینکه چرا چنین اقدامی را رسانهای و تبلیغاتی کرده بود. از نظر هیئت آمریکایی این تبلیغات غیر ضروری و عجولانه در ایران نخست امکان اقدام آنها در بحث لغو تحریم فروش هواپیما را سختتر کرده و در ثانی سبب شده بود سایر جوانب در ساختار سیاسی آمریکا بخواهند در شرایطی که قوانین تحریمی هنوز پابرجا بوده و مسیر لغو و توقف آنها مورد توافق حاصل نشده و بر سر جزئیات آن مذاکره وجود داشت، دولت آن کشور علیه شرکتهای فروشنده اقداماتی را انجام دهد.
18. مطالبۀ مذاکرهکنندگان ایرانی برای لغو تحریم مبادلات دلاری ((U-Turn نیز به همان دلیل مرتبط با تحریم خرید هواپیما، یعنی عدم هستهای بودن ماهیت اینگونه تحریمها از دستور کار مذاکرهکنندگان ارشد خارج شده و در فهرست دستور جلسۀ وزرا جای گرفته بود.
19. تفاهم بهمنظور برگزاری اجلاس دوسالانۀ وزرای خارجه برای بازنگری توافق، بر سر اختلافنظر در مورد چگونگی بازنگری، بینتیجه مانده بود.
20. صرفنظر از عناوین مشخص فوق، اختلافنظرهای فراوان در متن پیشنویس که بهنحوۀ نگارش جملات و پاراگرافها باز میگشت، هم معطل تفاهمات اصلی در سطح وزرا مانده بود تا اگر عزم و اراده به حل مسائل باشد، کار بر روی عبارات آغاز شود. ضمن آنکه کماکان موارد اختلافی دیگری در پیوست هستهای و تحریمها وجود داشت که اگرچه مرتبط به جزئیات بود، اما حائز اهمیت بودند.
- صرفنظر از این فهرست بلندبالا که دستیاران دکتر ظریف عرضه داشتند، سه توصیۀ مهم دیگر نیز از دل مذاکرات استخراج شده بود که توسط آقایان عراقچی و روانچی در گفتگو با وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران بیان شد. بنابر برآورد ایشان این نکات سهگانه میبایست با هدایت دکتر ظریف در تهران از سوی مسئولان ذیربط و در تماس و گفتگوی نزدیک با طرفهای چینی و روس به سرعت پیگیری شده و به سرانجام میرسیدند.
- نخست؛ ازآنجاییکه مقرر شده بود تغییرات در اراک توسط یک مشارکت بینالمللی صورت گیرد و ایران و چین دو پایۀ اصلی آن به شمار میآمدند، لازم بود در مورد سایر کشورهای شرکتکننده توسط دو مشارکتکنندۀ اصلی تصمیمگیری شود. دو طرف ایرانی و چینی طرحهای پیشنهادی خود را آماده کرده بودند و زمان آن رسیده بود تا مذاکرۀ فنی و حقوقی دوجانبهصورت پذیرد. اهمیت این موضوع بر سر آن بود که چون یکی از اقدامات جمهوری اسلامی ایران در مرحلۀ اجرای توافق، خروج قلب رآکتور اراکاست، تسریع در امضای توافق میان ایران، چین و سایر طرفهای احتمالی میبایست پیش از هر فرآیند اجرایی روی میداد.
- دوم؛ توافق شده بود دو زنجیره از زنجیرههای سانتریفیوژها که در فردو باقی میمانند، با همکاری روسیه به تولید ایزوتوپهای پایدار بپردازند. در این زمینه هم میبایست طی مذاکره با روسیه جزئیات روشن میشد تا در تدوین پیشنویس سند تفاهم، ملاحظهای باقی نماند. طی مذاکرات وین (12) هیئت روس خواهان اعزام مهندسان و متخصصان موضوع به ایران شده بود.
- سوم؛ فروش ذخایر در قبال خرید اورانیوم طبیعی از روسیه هم یکی دیگر از جزئیاتی بود که با مشخص شدن آن در کانال مذاکرات دوجانبه، هیئت ایرانی میتوانست هنگام تدوین پیشنویس توافق، عبارات و جملاتی را پیشنهاد دارد که در آینده اسباب سوءتفاهم یا تفسیر متفاوت نشود. در این خصوص در حاشیۀ مذاکرات با هیئت روسیه گفتگو شده بود و آنها آمادگی اولیۀ خود را برای بررسی ابعاد موضوع طی تماس و ارتباط با کارشناسان سازمان انرژی اتمی کشورابراز داشته بودند.
- ملاقات با آقای کری در موضوع پی.ام.دی. با صدا و سیما مصاحبه کرد. اصلیترین گزارۀ مصاحبه آن بود که «بازرسی از مراکز نظامی و مصاحبه با دانشمندان از نظر جمهوری اسلامی ایران بهطور کامل منتفی است». در اواسط جلسه و هنگامیکه مجادلات دو وزیر به اوج رسیده بود و مشتهای گره کردۀ آنها پی در پی بر میز مذاکرات کوفته میشد، این مصاحبه بر روی آنتن رفت و در کسری از ثانیه ابعاد جهانی پیدا کرد.
- آقای کری با اشارۀ دستیارانش این خبر را از روی گوشی همراه خود خواند و با عصبانیت گفت: شما درحالیکه ما پشت میز مذاکره هستیم، این موضوع را رسانهای میکنید، و این خیلی به ما فشار میآورد. دکتر ظریف پاسخ داد: فراموش نکنید این نمونهای از رفتاری است که خود شما داشته و دارید، و الآن فقط گوشهای از آن را دیدهاید و اینقدر عصبانی شدهاید. دوم آنکه، مگر خلافی بیان شده است؟ موضع ما دقیقاً همین است. بازرسی از مراکز نظامی را نمیپذیریم؛ اگرچه دسترسی مدیریت شده در قالب پروتکل الحاقی امر دیگری است. مصاحبه با دانشمندان را هم بارها به شما گفتهایم منتفی است، و باید راه دیگری پیدا کرد؛ بنابراین هیچ نکتۀ خلاف واقع در این مصاحبه وجود ندارد.
- پس از این ابتکار که اسباب انفعال طرف مقابل را به مصداق «خود کرده را تدبیر نیست» فراهم آورد، دکتر ظریف در برابر موضع همتای آمریکایی، با همان دقت و صراحت دیدگاههای خود را چنین مطرح ساخت: معتقدم باید یک ارزیابی جدی داشته باشیم که کجا هستیم و به کجا باید برسیم؟ ما در لوزان به مؤلفههای کلی رسیدیم ولی در چند مورد همچون غنیسازی، تحقیق و توسعه، فردو و ... جزئیات را هم تعیین و حتی مکتوب کردیم. دیگر فراتر از آن چیزی را قبول نداریم. اگر مانند موضوع تحریمها وارد جزئیات نشده بودیم، حق با شما بود، ولی در موارد ذکر شده جزئیات را هم نوشتیم. لذا هر نکتهای فراتر از آن را یک موضوع جدید میدانیم و قبول نخواهیم کرد. شما متن را بررسی کرده و دریافتهاید بعضی جاها ایراد دارد، و الآن میخواهید اصلاح کنید. این راه مذاکره نیست، و بدینترتیب توافق را از دست خواهید داد. هر دو طرف به همۀ چیزهایی که میخواستند نرسیدهاند، ولی نباید بخواهند در جزئیات جبران کنند. ما از لوزان عقب نرفتیم، بلکه شما عقب نشستید. در همان گزارهبرگ خودتان این کار را کردید. شما در گزارهبرگ دروغ گفتید و بیجهت بزرگنمایی کردید. ما هم میتوانستیم گزارهبرگ بدهیم و مشکلات عدیده برای شما درست کنیم، ولی این کار را نکردیم چون به صلاح روند مذاکره نبود. بهخاطر گزارهبرگ در ایران خیلی به ما فشار آمد، اما مقاومت کردیم که وارد این بازی نشویم. غیر از گزارهبرگ، مقامات شما و سایر اعضای «پنج بهاضافۀ یک» صحبتهای مخرب فراوانی داشتید. آقای فابیوس جزئیات مربوط به توافق را طی مصاحبه گفت و سعی کرد توافق را خراب کند. خود شما همین اواخر مصاحبه کردید و دوباره حرف از گزینههای روی میز زدید. چه گزینهای؟ مگر ما در جنگل زندگی میکنیم؟ در موضوع پی.ام.دی. 270 روز معطل کردید و بالاخره یک فهرست کاملاً سیاسی و غیرمنطقی دادید. این کار فرانسه است که با ارائۀ یک فهرست غیر منطقی، غیردیپلماتیک و غیرمحترمانه میخواهد توافق را از میان ببرد.
- آقای کری با اشاره به شرایط بسیار سخت موجود در منطقه درخواست کرد تا در مورد سوریه گفتگو و رایزنی شود. دکتر ظریف با نفی خواستۀ وی از ورود به بحث امتناع کرد. وزیر امور خارجۀ ایالات متحدۀ آمریکا درحالیکه خشم خود را در برابر این رویکرد پنهان ساخته بود پرسید: پس چه کسی اجازۀ صحبت دارد؟ پاسخ وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران آن بود که؛ هیچکس. در حقیقت اگر کسی اجازه داشته باشد من هستم. ولی مقامات عالی کشورم چنان به شما بیاعتماد شدهاند که حاضر نیستند هیچ گفتگویی غیر از مسائل هستهای صورت گیرد.
- آقای کری که ظاهراً مأموریت داشت تا در این زمینه رایزنی کند، و در شرایط متصلبی که با استنکاف همتای ایرانیاش ایجاد شده بود، قرار داشت؛ از سر عجز گفت: حداقل این نکاتم را فقط گوش کنید. حکومت بشار بسیار ضعیف شده است و ما نگرانیم دمشق به دست داعش بیفتد. اکنون فقط 20 درصد سوریه دست بشار است. ما با سعودی و روسیه صحبت کردهایم تا راهحلی پیدا شود که بشار خود دوران انتقالی را اداره کند و بعد خودش با مشورت روسیه و ایران فرد بعدی خود را تعیین کند و بدون نگرانی از محاکمه به مرخصی برود. همه با این دیدگاه موافقند و شنیدهام که سردار سلیمانی هم آماده است راجع به جایگزین بشار صحبت کند.
- وقتی سخن وی به این اشاره رسید، دکتر ظریف به سرعت با قطع گفتگو ضمن تکذیب چنین سخن و اندیشهای توجه داد که فرصتی برای ادامۀ بحث نیست و بهدلیل بیاعتمادی دیگر صحبت نخواهیم داشت. وزیر خارجۀ آمریکا در ناامیدی مطلق برای شنیدن کلمه یا عبارتی دربارۀ شرایط منطقه با طرح بحث در مورد یمن و آتشبسی ناموفق که منجر به این بیاعتمادی میان دو طرف شده است، آخرین جملات خود را اینگونه بیان کرد: در یمن ما خیلی به عربستان فشار آوردیم و کوشش کردیم، ولی در همان حد موفق شدیم. آنها در کمپ دیوید به ما گفتند که با این توافق هستهای، ایران پول زیادی به دستش میآید و در منطقه خرج میکند.
- دکتر ظریف با تمسخر این سخن مانع ادامۀ گفتگو شده و صرفاً پاسخ داد: اگر پول خرج کردن دردی را دوا میکند، آنها که 10 برابر ما پول در منطقه خرج میکنند پس چرا موفق نیستند؟
جناب آقای رئیس جمهور...
- حکایت دکتر ظریف مورد دقت و توجه رئیس جمهور و رهبری واقع میشود. مقام معظم رهبری هم با یادآوری «زحمات طاقتفرسای ایشان و هیئت همراه»، این تکاپو و جهد را درخور «تمجید و سپاس» برمیشمارند. درحقیقت دکتر ظریف به همان میزان که مذاکرات و دیپلماسی را ساحت و میدانی برای صیانت از امنیت و حریم کشور میدانست باور داشت دیپلمات باید همچون یک سرباز در اجرای مأموریتهای محول تابع نظرات فرماندهی باشد. بااینوجود، هر سربازی در میدان رزم به دلیل آنکه در نوک پیکان دفاعی کشور سینه سپر ساخته است از یک مزیت سوقالجیشی نیز برخوردار است و آن «دیدهبان»ی برای وطن میباشد. این ویژگی سبب میشود، با دقت و ترتیبِ جزئیات فارغ از آنچه که فرماندهی تصمیم خواهد گرفت و او بدان ترتیب اجرا خواهد کرد، مختصات صحنه رویارویی و جبهه مقابل را نیز احصا کرده، بدون واهمه و پردهپوشی مقام فرماندهی را در جریان دقایق و ظرائف امور قرار دهد. از نگاه وی، اقتضای این ضرورت در مصاف دیپلماتیک شرحوبسط واقعیات امور و تنویر و آگاهی رسانی بر هرگونه احتمال و مفروضی است. با این نگاه، گزارش وی برای رئیس جمهور نمایانگر چنین رویکردی بود. افزون بر این، توصیه مهم دیگر دکتر ظریف به دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران اعضای هیئت مذاکرهکننده آن بود که ضروری است به همان میزان که جانبازی و رشادتهای سربازان وطن پهنه و ساحتی را برای مانورهای دیپلماتیک میگستراند، دیپلماسی فعال و مبتکرانه هم باید بتواند زمینه لازم را برای توسعه میدان عمل و کرانۀ استراتژیک کشور که اقتدار در آن متضمن تأمین امنیت ملی و ضامن استقلال ایران و ایرانیان است، فراهم آورد. با این نگرش اشاره او این نکته که «ما نیز از ابتدای کار بدون خوشخیالی و با علم به ضرورت پرداخت هزینه، آبروی خود را برای کمک به حل این مشکل ملّی کف دست گرفتهایم و این البته در مقابل کسانی که جانهای خود را برطبق اخلاص نهاده و فدای اسلام و کشور در میدان نمودهاند، ارزشی ندارد»، معنا و جلوهای تازه مییابد.
- آگاهیرسانی برای اخذ تصمیم توسط ارکان عالی نظام در این مقطع کاملاً حساس که هیئت در مسیر منویات رهبری و تصمیمات نظام جمهوری اسلامی ایران، جهتگیری تازهای را در مسیر مذاکره برگزیده بود، اهمیت بسیار داشت.این جهتگیری، وزرای خارجۀ چهار کشور را مصمم ساخت ضمن تماس تلفنی و انتشار علنی مفاد مکالمه، مراتب اعتراض شدید خود را در زمینۀ عدم امکان اعطای دسترسی به اماکن و افراد اعلام دارند.
- نهادهای بالادستی در پاسخ به نکات مطرح شده در نامه دکتر ظریف، ضمن آنکه بر تصمیم کشور برای ادامه مذاکره و حصول توافق تأکید کردند، نسبت به تعبیر وزیر امور خارجه که توافق موجود بهترین توافق قابل دسترسی است، اظهار تردید نموده و ضرورت ادامه کوشش مذاکره کنندگان تا حصول به خطوط مورد نظر در موضوعاتی چون دورۀ توافق، محدودیتهای تحقیق و توسعۀ غنیسازی، چهارچوب تعیین شدۀ نظارتی، شفافیت و قطعیت توقف تحریمها و موارد تقدم و تأخر آنها با تعهدات جمهوری اسلامی ایران را مورد تأکید قرار دادند.
وین (13)؛ تحکیم مواضع در فضای اختلافی
- هنگامیکه جلسه خاتمه یافت، از قرائنی چون گفتگوهای جانبی هیئتها هنگام ترک محل جلسه، سکوت، تأمل، و شرایط ناپایدار رؤسای هیئتهای «پنج بهاضافۀ یک» طی چند دقیقۀ پس از اعلام اتمام گفتگو،پیدا بود که حالتی از بهت و استیصال بر مذاکرات سایه انداخته است. خانم اشمید به سرعت به آقایان عراقچی و روانچی مراجعه کرد و خصوصی گفت: شاید تنها راه این باشد که اعلام بحران کنیم و هر دو طرف به رؤسای خود گزارش دهیم که به بنبست رسیدهایم و دچار بحران هستیم، تا شاید در سطوح بالای سیاسی راهی پیدا شود. این موضع و سردرگمی آشکاری که در آن موج میزد، با محاسبۀ مطلوب هیئت ایرانی سازگار بود، لذا در پاسخ به وی گفته شد: از نظر هیئت ایرانی امری بلامانع است.
- بهنظر میرسید مسیر بر بنیان راهبرد و طراحی مورد نظر، پیموده شده و اکنون باید انتظار داشت تا با ورود مقامات عالی سیاسی سطح مذاکرات از جدل کارشناسی عبور کرده و در چهارچوب توافقات سیاسی سطح بالا، تنش فروکش کند؛ اما در اقدامی زیرکانه، انگلستان و آلمان از مجموعۀ سه کشور اروپایی، با تغییر رویکرد در جلسۀ دوجانبه از موضع چارهجویی درآمدند. نمایندۀ انگلیس نظر خود را اینگونه بیان داشت: اگر هر دو طرف نتیجۀ جلسۀ عمومی را به مراکز خود گزارش دهیم، جمعبندی خواهند کرد که پس توافقی در کار نیست و این اصلاً درست نیست. همتای آلمانی وی هم گفت: بهتر است ابتدا روی شیوۀ ادامۀ مذاکرات بحث کنیم. وی سپس پیشنهاد کرد مناسب است موضوعات مورد اختلاف را دستهبندی کرده و ابتدا از موضوعات آسانتر شروع کنیم. مثال وی چنین بود که ابتدا میوههایی را که در شاخههای پایینتر هستند، بچینیم.
- برخلاف انتظار، نمایندۀ آمریکا هم در جلسۀ دوجانبه از موضع ملایم و چارهجویانه برخورد کرد. خانم شرمن هم تحت تأثیر الگوی آلمانی، تقاضا کرد جمهوری اسلامی ایران برای آزمون، به پیشنهاد همتای آلمانیاش فرصت دهد. بدینترتیب یک نوبت دیگر پیشنویسها مرور گردید تا دریافته شود آیا میتوان با حل مسائل سادهتر کار را به پیش برد یا خیر.
بازگشت به متن و موضوعات
- تصورِ برساخته از مذاکرات هیئت ایرانی با «پنج بهاضافۀ یک» برای سالهای متوالی با تبلیغات دلواپسان آن بود که نوعی وادادگی و تحمیل بر هیئت مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی ایران ساری بوده است. شاید در این زمینه تنها سخنان امیدوار کننده و روشنگرانۀ مقام معظم رهبری دربارۀ هیئت مذاکرهکننده و دشواری مذاکرات بود که سبب میشد باورمندی افکار عمومی اکثریت ملّت شریف ایران به کوشش سخت و جُهد بیامان کارگزاران خود در مذاکره برقرار بماند.
- برای دکتر ظریف و همکارانش، ادعاهایی چون عدم قرائت متنی که بر سر کلمهبهکلمه، نشانهبهنشانه و سطربهسطر آن ساعتها گفتگو و مذاکره شده بود، اگر ناآگاهانه بیان میشد، از سر کمدانشی؛ و اگر همراه با دانش بود، نشانۀ ناجوانمردی پویشی بود که در داخل بر طبل خیانتِ مذاکرهکنندگان مینواختند. همچنین دقت در صورت مکالمات، متون متبادل میان مذاکرهکنندگان و ارکان عالی نظام، و دامنهای وسیع از اقدامات جانبی ـ که انعکاس آن را باید در صورتجلسات داخلی، گزارشهای فنی و کارشناسی، بولتنها و اسناد منتشره در زمان مقتضی جستجو کرد ـ این امکان را برای نسلهای آتی فراهم میسازد تا دریابند مذاکرهکنندگان چگونه گاه برای زدودن یکایک اختلافنظرها، طی نوبتهای متعدد احتجاجات و استدلالهایی متنوع به کار بستند تا مجتمع «پنج بهاضافۀ یک» به قناعت برسند و همراهی نشان دهند؛ یا زمانی با ایستادگی و پافشاری زیر ضربات کلامی داخل مذاکره و حملات تند منتقدان و معاندان خارج از اتاق مذاکرات بهرغم همۀ مناقشهها و مجادلات مستمر، بکوشند «پنج بهاضافۀ یک» را آگاه سازند عبور از دیوارۀ مواضع و خطوط قرمز مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران امکانپذیر نیست.
- کوشش مشترک مذاکرهکنندگان اگرچه نتوانسته بود به رفع مسائل عمدۀ مورد اختلاف بینجامد، اما کمکی بود به آماده شدن پیشنویس متنی که باید مورد توافق واقع میشد. با این توصیف وقتی کار بر روی بخش تحریمها در پیشنویس به انجام رسید، خانم اشمید پروندۀ گفتگو بر سر این پیشنویس را بست. این رفتار وی مؤید همان احتمال ثانوی بود که «پنج بهاضافۀ یک» بیم داشتند تا در فضای تند و تیز جلسۀ اول، هیئت ایرانی اعداد بیش از 10 را به قلاب اندازد. البته استدلال وی چنین بود: بررسی «پیوست» تحریمها در ادامۀ همان بخش تحریم در متن پیشنویس بهدلیل ارتباط معنایی انتخابی مناسب است.
- برای بررسی این پیوست مهم، دو جلسۀ کارشناسی طی وین (13) بهصورت مبسوط و مفصل برگزار شد. موضوع اصلی این جلسات گنجاندن تأثیر لغو تحریمها بهصورت تفصیلی در متن بود. ساعتها بحث کارشناسی، همراه با تبیین چرایی موضوع از سوی هیئت ایرانی و گاهی تندی و تغیّر شدید نتیجه داد و درج این ملاحظات مورد توافق هیئتهای اروپایی و آمریکا قرار گرفت. هنگامیکه اصل موضوع پذیرفته شد، اختلاف نظر بر سر نحوۀ نگارش آن سر باز کرد. اَشکال متنوع عبارات پیشنهادی آنها با ایراد اِشکالهای متعدد طرف ایرانی مردود اعلام شد. در نهایت مقرر گردید بهجای بحث بهصورت شفاهی، کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» بر اساس خواستههای طرف ایرانی پیشنویس مورد نظر خود را بهمنظور ارزیابی توسط هیئت جمهوری اسلامی ایران طی 48 ساعت تحویل دهند.
- دو نشست طولانیمدت بعدی اختصاص به بازبینی پیوست هستهای داشت. طی دیدار نخست، فضایی مثبت و سازنده برای کار برقرار شد. همین اندک تغییر در شرایط داخل اتاق مذاکره، سبب گشت برخی قسمتهای اولیۀ پیوست که دارای اشکال نگارشی بود، بهترتیب اشارات مورد نظر جمهوری اسلامی ایران کمی بهبود یافت. البته بخشهای مرتبط با شفافسازی دست نخورده باقی ماند و از تعداد عبارات و کلماتی که گرفتار قلابهای طرفهای مذاکره بودند، کم نشد.
- نشست دوم برخلاف دیدار نخست با ایستادگی هیئت کارشناسی ایرانی مبنی بر این که ضروری است تمام دورههای بیش از 10 سال در این سند، تا تعیین تکلیف موضوع دورۀ زمانی کل توافق که همان دورۀ عادی شدن پروندۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران است، از متن خارج شده و داخل قلابِ اختلاف جای گیرد، به مصافی توفانی میان طرفها مبدّل شد. هیئت کارشناسان «پنج بهاضافۀ یک» از اتاق مذاکره با خانم اشمید تماس برقرار کرده و اشاره کردند، وی با این پیشنهاد مخالفت است. حتی روایت کردند، معاون خانم موگرینی گفته است؛ ابتدا در سطح سیاسی باید تصمیمگیری شود.
- بازتاب این دیدگاه سبب گشت هیئت ایرانی ابراز کند دیگر تمایلی به ادامۀ مذاکره ندارد. واکنش هیئت مقابل هم از سر عصبانیت بههمان ترتیب با اعلام لغو جلسۀ کاری روز بعد در زمینۀ تحریم اعلام شد. کارشناسان ایرانی هم تأکید کردند، هنگامیکه مواضع مورد نظر آنها مربوط به دورههای زمانی در پیشنویس متن درج شد، هر زمان که لازم باشد، آمادۀ ادامۀ مذاکرات کارشناسی در بحث تحریمها و هستهای خواهند بود. شدت تخاصم میان طرفها که با مجادلات فراوان ادامه یافت، عنصر زمان را هم به مانند اعتماد معدوم کرده بود، لذا مجالی نماند تا کار بر روی سایر پیوستها بتواند تغییری در فضای گفتگو ایجاد کند.
گزارش به رئیس جمهور
- با بازگشت هیئت مذاکرهکننده «واقعیت» و «خبر» نهفته در سخنان خانم اشمید همراه با جمعبندی گزارش وین (13)، همچنین مجموعه ملاحظاتی دیگر از سوی دکتر ظریف خدمت ریاست جمهوری ارائه شد. در آن شرایط، اقتضای تصمیمگیریهای مهم در زمان مناسب با توجه به روابط میان پنج کشور عضو دائم شورای امنیت درون اتاق مذاکره حائز اهمیت بود. بهویژه آنکه به دلایلی چون ایفای دوبارۀ نقش مخرب آقای فابیوس وزیر خارجۀ فرانسه، تثبیت موازنۀ روسیه با غرب بر سر اوکرائین، تعلل و نگرانی چین از سرمایهگذاری در پروژۀ اراک، رابطۀ آشفتۀ کنگره و کاخ سفید پس از انتخابات و فرصتطلبیهای انگلیس نشانههایی تازه آشکار ساخته بود که چهبسا میتوانست تأثیری نامطلوب برجای گذارد. شرایط داخلی نیز با استمرار روند مدیریتشدۀ شبههافکنی و تخریب مذاکرات در رسانهها، بر نتیجه و چگونگی اخذ تصمیمات در آن مقطع دشوار بیتأثیر نبود. آنچه در ورای همۀ این نکات حائز اهمیت بهشمار میآمد، هراس مخالفانِ توافق، یعنی اسرائیل و چند کشور منطقه بود. از نظر آن گروه، هر میزان و هر شکل از تفاهم میان جمهوری اسلامی ایران با «پنج بهاضافۀ یک»، میتوانست موقعیت جمهوری اسلامی ایران را در تراز منطقهای کاملاً دگرگون کند. در خرداد 1394ش، این گزارۀ آخر صرفاً حاصل برآوردهای اطلاعاتی نبود، بلکه پژواک این نگرانی در بیانی که وزیر امور خارجۀ آمریکا در ژنو با دکتر ظریف در میان انداخته بود، هم طنینانداز شد.
- بهرغم لحن تند آقای کری در ژنو، او با روشنی و شاید از روی ناچاری آنچه را که در پشت صحنه وجود داشت، در این عبارت بیان کرده بود: در مقابل ما چه میگیریم؟ فقط اعتماد به صلحآمیز بودن برنامۀ ایران؟ نمیدانیم آیا پس از توافق یک ایران متفاوت را شاهد خواهیم بود؟ نمیدانیم پس از آن امکان صحبت با ایران در مورد سوریه، یمن و ... را داریم؟ نمیدانیم که آیا ایران یک بازیگر جدید بینالمللی میشود؟ ... فقط میدانیم برنامهاش صلحآمیز است. این تنها دستاورد ماست. تازه به ما ایراد میگیرند که شما بیش از صد میلیارد دلار پول ایران را آزاد میکنید که به حزب اللّه بدهد، یا به یمن بفرستد. اسرائیل، عربها و کنگره به شدت ما را تحت فشار قرار دادهاند.
- با همۀ کوشش و جنبشی که برای جستجوی راهحلهای تازه صورت پذیرفته بود، هیئت ایرانی پارهای از راهحلهای عنوان شده را قابل قبول نمیدانست و بعضی دیگر را هم طرفهای مقابل نفی میکردند. همچنین در مواردی مانند تغییر چیدمان و یا کنسرسیوم غنیسازی آنقدر این راهحل با ابهامات و پیچیدگیهای فراوان مواجه شده بود که طرفها پس از ماهها مذاکره، تصمیم به کنار گذاشتن آنها گرفتند. بهعنوان نمونه بهمنظور حفظ 9400 سانتریفیوژ در نطنز، از اردیبهشت 1393ش، طرحهای متعدد از سوی طرفها مطرح و بررسی شد. در آخرین مرحله، طرح اولیۀ تغییر چیدمان سانتریفیوژها نخست در آبانماه همان سال توسط سازمان انرژی اتمی مطرح شد، سپس با طرحهای متقابل از سوی طرفهای روسی، آمریکایی و آلمانی مواجه گشت. امری که در غایت امر طی اسفند 1393ش، به شرحی که پیش از این آمد، کنارگذاشته شد و ناگزیر روی تعداد پایینتر، اما بدون هرگونه تغییر در نحوۀ چیدمان، توافق حاصل گردید.
- بعضی راهکارها هم وجود داشتند که بهرغم مزایای خود، واجد ابهاماتی تازه بودند و هیئت مذاکرهکننده یا مقامات عالی تصمیمگیر در کشور را در زمینۀ اعمال سیاست با ابهام روبهرو میکردند. صرفنظر از اینکه هفتههای متوالی بر روی این راهحلها بحث میشد و زمان بسیاری را در جلسات ارکان عالی نظام به خود مصروف میداشت، اما در نهایت کنار گذاشته میشد و راهکارهای دیگری بهعنوان گزینههای تازه مطرح یا سرانجام انتخاب میگشت. بهعنوان مثال، وقتی موضوعی و یا مرحلهای بودن تحریمها و سپس لغو آنها در برابر اقدامات تدریجی جمهوری اسلامی ایران مورد مذاکره قرار گرفت، تمام تمهیدات و محاسبات مذاکرهکنندگان ایرانی پیش از شروع به مذاکره بر مبنای برآوردهای مربوطه صورت گرفته بود. حتی متن توافق ژنو هم اشارهای به روش «اقدامات متقابل تدریجی» داشت که به ادعای روسیه، مبتنی بر پیشنهادهای آن کشور طی پنج سال گذشته بود، اما با تجربۀ نحوۀ رفتار آمریکا در اجرای توافق ژنو، این روش به مصلحت کشور تشخیص داده نشد، و جمعبندی نهادهای بالادستیبرای این موضوع در اردیبهشت 1393ش، به هیئت مذاکرهکننده ابلاغ شد. با آن مصوبه، هیئت ایرانی از همان زمان حسب دستورالعمل دریافتی رهیافت مذاکراتی خود را کاملاً تغییر داد. حتی پس از آن، عمده کوشش هیئت بر تغییر جهتگیری کل روند مذاکره به سمت راهکار اقدام یکجا متمرکز شد که خود تبعاتی مانند بازگشتپذیری متقابل و سایر موارد را بهدنبال داشت. این رهیافت در مجموع از سوی مسئولان امر بیشتر به مصلحت تشخیص داده شد و در دستور مذاکراتی قرار گرفت.
- برخی راهکارهای دیگری نیز وجود داشتند که با مواضع اصولی نظام سخت ناسازگار بود. بهعنوان مثال وارد کردن سایر موضوعات و استفاده از ظرفیتهای منطقهای کشور، یا اجرای قطعنامههای شورای امنیت و پذیرش تعلیق غنیسازی که در دستۀ این سلسله از راهحلها قرار میگرفت. یک نمونۀ دیگر، بازطرح پیشنهادهای «پنج بهاضافۀ یک» در دولت قبل بود که نه از سوی طرفهای مذاکراتی بلکه به همت جمعی از ناقدان و دلواپسان داخلی بهصورت کاملاً انتخابی و غیرمنصفانه، صرفاً مزایای آنها عنوان شده بود. آن پیشنهادها در اکثریت قریب به اتفاق موارد دربرگیرندۀ اقدامات موقتی و نه راهحل دائمی بودند. از بُعدی دیگر، هیچ بخش یا فرازی از آن پیشنهادها هیچگاه نهایی و به شکل توافق، مدون نشد. لذا جزئیات آنها کاملاً نامشخص بود و نیاز به گشودن دامنهای تازه از مذاکرات داشت. همچنین در موارد بسیاری از آن مجموعه پیشنهادها، حتی در کلیات نیز آن عناوین بهتر از توافق پیش رو نبود. چنانکه؛ پیشنهاد غیرقابل استفاده شدن فردو که طی آخرین دور آلماتی در مقابل دکتر جلیلی بر روی میز قرار گرفت، در شرایطی بازطرح گردید که احیای آن تأسیسات در صورت انجام پیشنهاد مزبور، به زمانی قریب به 270 روز احتیاج داشت. این ایده که جریان منتقد و دلواپس آن را یک «راهحل جادویی» برمیشمردند، در حالی موردنظر آنان بود و نزد محافل رسانهای یا تصمیمگیر ترویج و تبلیغ میشد که براساس همان تفاهمات لوزان، امکان احیای 1000 سانتریفیوژ فردو بنابر برآورد کارشناسان فنی سازمان انرژی اتمی به زمانی میان چند ساعت تا حداکثر چند روز نیاز داشت.
- آنچه این سخن هیئت مذاکرهکنندگان ایرانی را مسجل میساخت، گزارش انتشار یافتۀ آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سال 2013م، است که قریب به 270 روز از بازۀ زمانی این گزارش متعلق به بازرسیها، نظارتها، و دسترسیهایی بود که در نُه ماه پایانی دورۀ دکتر احمدینژاد روی داده و سه ماه آخر آن نیز مقارن با جابهجایی دولت و آغاز فعالیت دکتر روحانی بود. این گزارش نشان میداد براساس توافق انجام شده در دورۀ مذاکراتی دکتر جلیلی و در شرایطی که هنوز توافق موقت ژنو شکل نگرفته بود. چه میزان بازرسی از تأسیسات جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. مستندات تهیه و ارجاع شده هیئت ایرانی که به سهولت در سوابق عملکردی آژانس بینالمللی انرژی اتمی قابل بازیابی بود آشکار ساخت جمهوری اسلامی ایران درحالیکه تنها از 17 تأسیسات هستهای برخوردار بوده، با 211 بازرسی، پس از ژاپن که با 314 بازرسی از 125 تأسیسات هستهای خود بیشترین تعداد بازرسیها را در جهان داشته است، در مقام دوم جدول قرار گرفته بوده است. این وضعیت در شرایطی رُخ داده بود که در میان سایر اعضای پروتکل الحاقی، آلمان با 73 تأسیسات، 181 بازرسی و کرۀ جنوبی با 44 تأسیسات، تنها 77 بازرسی را شاهد بودند. در همان زمان، برزیل و آرژانتین که شرایط پادمانی مشابه ایران داشتند و عضو پروتکل الحاقی هم نبودند، با 22 و 33 تأسیسات هستهای بهترتیب تنها 45 و 44 نوبت بازرسی شده بودند.
کارشناسی ظریف
- بخشی از این دادۀ دکتر ظریف، طی مذاکرات خصوصی نیمۀ نخست خرداد ماه 1394ش، با یک مقام عالیرتبه در منطقه، مورد اشاره قرار گرفته بود. وی طی آن دیدار بدون پردهپوشی این گزارشها را تأیید کرده و بیشترین دشمنی با ایران در اجلاس کمپدیوید را به شیخ محمد بن زاید، ولیعهد امارات نسبت داده بود. این آگاهی برای دکتر ظریف زمانی تبدیل به یقین شد که طی گفتگوی خصوصی و صریحی که با شیخ عبدالله بن زاید، وزیر خارجۀ امارات در حاشیۀ اجلاس سازمان همکاری اسلامی در کویت داشت، وزیر اماراتی تأیید کرد؛ نگرانی اصلی آنها در اجلاس کمپ دیوید افزایش قدرت منطقهای ایران در نتیجۀ توافق پیشرو خواهد بود.
- پیشنهاد دکتر ظریف این بود که اگرچه رابطۀ ایران و آمریکا هیچگاه دوستانه و حتی در آینده نیز قابل پیشبینی نمیگردید، اما راهبرد جمهوری اسلامی ایران علیالقاعده میبایست بهرهبرداری حداکثری از شرایط منطقهای و جهانی و تنگناهای راهبردی آمریکا بهمنظور نهادینه ساختن نقش، قدرت و نفوذ کشور و وادار ساختن آمریکا و جهان به پذیرش این واقعیات و تعامل محترمانه با ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای باشد.
- در نگاه وی، چنین راهبردی نیازمند تکمیل حماسۀ سیاسی با هدایت رهبری برای محروم ساختن صهیونیستها از سه ابزار اصلی خود علیه ایران، یعنی «ایرانهراسی»، «شیعههراسی» و «تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی و بهویژه تحریمهای شورای امنیت» بود. بنابراین خنثیسازی پروژۀ صهیونیستی «امنیتیسازی ایران و تشیع»، و خاتمه دادن به «تحریمها» ــ کهتداوم آن، پرداخت هزینههای مالیِ حداقلی برای گسترش و حتی حفظ توانمندی منطقهای کشور را دشوار ساخته بود ــ دیگرنه صرفاً یک «ضرورت راهبردی» که یک «ضرورت آرمانی» برای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به شمار میآمد.
- امید دکتر ظریف این بود که به یاری پروردگار و با تدبیر، هدایت و حمایت رهبری، تثبیت حقوق هستهای و پذیرش رسمی غنیسازی ایران توسط پنج عضو دائمی شورای امنیت برای نخستین بار در تاریخ به تعبیر کیسینجر، همزمان با آزاد شدن ظرفیت عظیم منطقهای و بینالمللی کشور با برداشته شدن وزنههای سنگین تحریم از دوش جمهوری اسلامی محقق گردد.
وین (14)؛ «گامبهگام» در مسیر مرور پیشنویس
- برای روسها، «گامبهگام» کد رمزی بهشمار میآمد که در رویکرد عمومی به این مسیر، یعنی بخش علنی که زمینۀ مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و «پنج بهاضافۀ یک» را استوار ساخت، نتیجه داده بود. البته در بخش مکتوم ماجرا، همانا ابتکار مسقط که زیربنای تفاهم بر بنیان آن ساخته شد، الزاماً معماری گامبهگام مبنای عمل قرار نگرفته بود. زمانیکه نخستین تماس و دیدار در مسقط انجام شد، هدف برای طرف ایرانی آن بود تا نشانههای تازهای را که سلطان عمان اشاره میکرد از پیامهای مستقیم طرف آمریکایی دریافت داشته است، راستیآزمایی کند. در مسقط (2) بنای اقدام میان دو طرف بر آن نهاده شد تا مسیری را پیگیرند که آن نشانهها چهارچوب مذاکراتی اساسی را تعیین کند. اقتضای شرایط و شرح مبسوطی که در کتاب اول از این مجموعه ارائه شد، مشخص میدارد تحولات بهگونهای رقم خورد که آن چهارچوب حاصل نشد و توقفی درازمدتاز درون آن مذاکرات به دست آمد.
پیشنویس متن سند اصلی
- وقتی این موضوع با این منطق مطرح شد، واکنش جمعی یکایک مجتمع «پنج بهاضافۀ یک» سنگین و توأم با خشمی آشکار بود. آنها معتقد بودند این بیانی تازه و انتظاری فراتر از توافق در لوزان، و تفسیری یکجانبه است. جبههبندی سخت در دو سوی میز مذاکره شکل گرفت. مذاکرهکنندگان ایرانی، مصمم و متمکن در برابر تکاپوی شدید و رفتار توأم با عصبانیت آن سوی میز به مواجهه برخاسته و با صراحت اظهار کردند: در صورت عدم تمکین به این خواستۀ جمهوری اسلامی ایران، دستورالعمل ما چنین است که تمامی اعداد 15، 20 و 25 مندرج در متن پیشنویس سند برجام را به قلاب انداخته، و همراه با آنها عدد 10 را هم برای مذاکرات دوباره داخل قلاب قرار دهیم، مگر آنکه عدد 10 سال را برای خاتمۀ پرونده در شورای امنیت بپذیرید.
- دهمین بند از این سلسله مباحث برای تفاهم در وین (14) و در زمینۀ نهایی شدن پیشنویس سند اصلیِ توافق، به درخواست روسیه برای گنجانیدن مفهوم و گزارۀ «گامبهگام» در سند اختصاص یافت. آنگونه که بیان شد، روسها معتقد بودند روند مذاکراتی حاضر، نتیجۀ پیشنهاد چند سال پیش آقای لاوروف برای شروع یک روند گامبهگام میان جمهوری اسلامی ایران و «پنج بهاضافۀ یک» بوده است. در نتیجه خواستار آن شدند که در بخشی از سند به این امر اشاره شود. بهرغم اینکه این خواستۀ نمادین نادیده انگاشتن مسیر مذاکراتی مسقط و پیوند زدن ظاهری ماجرا به جهتی خاص یعنی روسیه بود، بااینهمه هیئت ایرانی و سایر اعضای مجموعۀ «پنج بهاضافۀ یک» در نهایت تصمیم گرفتند بهمنظور عدم بروز حساسیت بر سر امری موافقت کنند که کوچکترین ارزش و تأثیری بر محتوا و ابعاد فنی توافق نداشت و بیشتر بیانی تعارفآمیز و انشایی بود.
مرور پیشنویس پیوستهای برجام
- آمادهسازی پیوستهای برجام مرحلۀ بعدی در سطحبندی مذاکرات وین (14) به شمار میآمد، که همچون گذشته با اولویتبخشی بر سر پیشنویس پیوست مربوط به تحریمها طی چند جلسۀ طولانی کارشناسی مورد بحث واقع شد. همزمان با بررسیهای کارشناسان ارشد طی جلسۀ عمومی معاونان سیاسی که صبح جمعه 22 خرداد 1394ش، برگزار شد، گفتگویی مستوفا در مورد عدم پیشرفت مناسب کارگروه کارشناسان ارشد در حوزۀ تحریمها از سوی آقایان عراقچی و روانچی صورت گرفت، و مذاکرهکنندگان ایرانی ناخرسندی عمیق خود را از عدم پیشرفت مباحث در اتاق کارشناسان ارشد ابراز داشتند و تذکرات لازم را بیان کردند. پیچیدگی مباحث مورد اشاره، ماهیت متفاوت دامنۀ تحریمها، تأثیرپذیری رفع تحریمها از قوانین متنوع ایالات مختلف در آمریکا، و جمع آرای جمعی همۀ کشورهای عضو اتحادیه سخت بر کار کارشناسان ارشد حاضر در کارگروه این موضوع سایه انداخته بود.
- هنگامیکه این بخش از مباحث مذاکراتی پایان گرفت، مشخص شد حدود 30 صفحه از متن پیشنویس پیوست هستهای تدوین شده است، که اگرچه تعدادی از آن صفحات تنها دو یا سه بند کوتاه داشت، اما بحث بر سر واژهگزینی آن موارد هم سخت چالشبرانگیز بود.
ادامۀ بحث بر سر ادعای ابعاد احتمالی نظامی
- در پایان مجموعه رایزنیها بهرغم تنازلهای آشکار و راهحلهای بینابینی که طی این جلسات از سوی آژانس و «پنج بهاضافۀ یک» بهصورت غیر رسمی پیشنهاد شده بود، دکتر عراقچی براساس تعلیماتی که دریافت داشته بود، به روشنی تأکید میدارد: با همۀ این تفاصیل، جمهوری اسلامی ایران با فهرست مخالفت کرده و در این مسیر نمیتوان گامی برداشت.
- پس از بررسی کامل این موضوع و تبعات انجام سفر، از جمله هزینههایی که این سفر میتواند برای آقای آمانو نزد محافل رسانهای با توجه به تحرکات رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای دیگر مخالف توافق داشته باشد، در نهایت بدینگونه تفاهم شد که مجموعه مسائل با تهران به اشتراک گذاشته شود تا پس از بررسی موضوع در تهران، در نوبتی تازه طی دیداری دیگر قبل از ترک وین، آخرین وضعیت مرتبط به سفر مدیرکل آژانس، مرور گردد.
- پس از انتقال موضوع به تهران و دریافت نظر مراجع بالادستی کشور، بدینگونهکه «کوشش جهت اقناع آقای آمانو برای انجام این دیدار از تهران ادامه یابد»، رایزنی دوبارۀ آقایان عراقچی و روانچی با آقای فروتا آغاز گشت. محور این گفتگو جنبههای مختلف سفر آقای آمانو و نحوۀ حلوفصل پی.ام.دی. را شامل گردید و مذاکرهکنندگان ارشد ایرانی توجه دادند: عزم تهران آن است تا این سفر اثراتی مثبت بر موضوع داشته باشد. نظر به اهمیت موضوع و ضرورت اخذ تصمیم از سوی مدیرکل آژانس، این دیدار به ملاقاتی دوباره با آقای آمانو متصل شد که طی آن همین مباحث بهصورت دقیق مورد مشورت طرفها قرار گرفت.
- در اواخر زمان این رایزنی، آقای آمانو از دکتر عراقچی پرسشی صریح کرد: آیا این رویکرد جدید مقامات جمهوری اسلامی ایران شامل دسترسی به پارچین هم میشود؟ آشکار بود پاسخ به این پرسش میتوانست تأثیری مستقیم بر تصمیم به انجام سفر یا انصراف از آن داشته باشد.
- بدیهی بود امکان پذیرش ارائۀ دسترسی برای بازدید بازرسان آژانس از اماکن نظامی و امنیتی در حوزۀ اختیار و صلاحیت مذاکرهکنندگان ایرانی نبود و در تعارض با خطوط قرمز رهبری هم قرار داشت. از سوی دیگر، تصمیم ارکان عالی نظام و مراجع بالادستی برای پیگیری مستقیم موضوع پی.ام.دی. از طریق نهاد ناظر و مرجع بینالمللی که با انجام سفر رسمی آقای آمانو ممکن میشد، ایجاب میکرد پاسخی بیان نشود که آقای آمانو اساس سفر را ملغی نماید و آژانس با انتشار یک بیانیه، بینتیجه بودن مذاکره با ایران را اعلام داشته، بدینگونه بار دیگر موضوع در کانال مذاکرات سیاسی و فنی ایران «پنج بهاضافۀ یک» قرار گیرد.
- در آن شرایط خاص، پس از درنگی کوتاه دکتر عراقچی که در میان این باشد و نباشدها گرفتار مانده بود، برای احالۀ موضوع به آینده، در بیانی شوخطبعانه اشاره کرد: اگر تصمیم است به بازرسها اجازۀ بازرسی داده نشود، یقیناً امکان نخواهد بود؛ اما شاید خوب باشد شخص شما سفر کنید، چهبسا برنامهای برای خود شما تدارک دیده باشند.
- این سخن و اشارۀ غیر رسمی که برای انبساط خاطر و رهایی از پاسخ سلبی یا ایجابی به پرسش آقای آمانو بیان گردید، نخست مایۀ بروز تلخندی بر گونۀ آقای آمانو شد، اما پس از گذشت چند دقیقه ظاهراً ذهن مدیرکل آژانس به این احتمال جلب شد که با یک بازدید نمایشی با ابعاد رسانهای توسط شخص مدیرکل هم میتواند آژانس را از شرّ این معضل رها سازد و هم جنبۀ رسانهای قابل ملاحظهای را پیرامون شخص وی پدید آورد. لذا هنگام مشایعت در بیاناتی بسیار نرم، منظور خود را با حالتی توأم با نزاکت و نرمش بدینگونه منتقل ساخت: بههرحال در هر رویکردی و در قالب هر شکلی که تهران در نظر داشته باشد، دیداری از پارچین که بتوان گفت دسترسی بوده، مهم و ضروری است، حتی اگر شگفتی شخصی مختصری برای من باشد.
- آقای فروتا هم که بهدلیل ممارست در کار با آقای آمانو به روحیات رئیس خود عمیقاً واقف بود، به سرعت احساس مدیرکل آژانس را درک کرد و ضمن صحبتهای خود به این موضوع اشاره کرد: پارچین صرفاً جنبۀ نمادین پیدا کرده و همۀ دنیا در آستانۀ بستن پروندۀ پی.ام.دی، منتظرند ببینند آیا دسترسی به پارچین داده میشود یا خیر؟
- دکتر عراقچی حین همراهی به سرعت بر این محاسبات و مکنونات طرف مقابل وقوف یافت، لذا به رئیس دفتر آقای آمانو گفت بیان من روشن بود دسترسی به بازرسان داده نخواهد شد، اما روی کلام من به آقای آمانو واجد یک طنزِتوأم با احترام بود. بااینوجود باید در تهران بررسی کنم و دریابم روی چه بخش از چنین نگرشی میشود کار کرد.
قطعنامۀ تازه برپایۀ چه الگویی نگارش یافت؟
- آنچه دکتر ظریف و دستیارانش نیک میدانستند اما اعضای دائم شورای امنیت تصور نمیکردند، در همین جرئت و جسارتی خلاصه شده بود که کشورِ خوانده، نه تنها دربارۀ مفاد قطعنامه اظهار نظر کرده بود، بلکه خود روایتی از متنی را که میتوانست کمترین تبعات را برای منافعش داشته باشد، آماده ساخته و در اختیار داشت. این ابتکار سبب گشت مذاکرهکنندگان ایرانی پیش از ورود به بحث، با اشراف کامل و درک جزءبهجزء ارجاعات و استناداتی که در قطعنامههای شورای امنیت مرسوم و معمول است، آگاهانه و همراه با اعتماد به نفس در باب فراز و فرود موضوعات به جلسه وارد شوند. این ترفند به همان میزان که مانع از کاربرد واژگان دوپهلو و تفاسیر بعدی در باب کلمات و عبارات میشد؛ این اجازه را هم میداد که هیئت ایرانی در برابر الفاظ و عبارات استعمال شده از سوی هیئت آمریکایی در مسیر تدوین پیشنویس قطعنامه، کلمات و گزارههای جایگزین متعددی را میان کارتهای بازی خود داشته باشند.گزینههایمتعددی که ابعاد حقوقی و تعاریف مفهومی از آنها پیش از بررسی،با مداقۀ فراوان و اعتبارسنجی متقن که با نمونۀ قطعنامهها و یا اسناد حقوقی شورای امنیت طی سالهای متمادی فعالیت آن شورا سنجیده بودند، برای کشور تا حد ممکن مکشوف شده بود.
- دکتر ظریف یقین داشت در مسیر نیل به توافق، امکان انشای متن توافق نیست و لازمۀ تفاهم پذیرش حدی از انتظارات طرف مقابل و تحمیل خواستههای خود در متن اسناد تفاهم است. بهرغم این دانایی، از نظر وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران مصروف نمودن وقت بسیار برای نگارش متن یک قطعنامه که حدود و انتظارات حداکثری و حداقلی کشورش در آن محاسبه و جای گرفته باشد، نه تنها اتلاف زمان و انرژی نبود بلکه کوششی مهم در مسیر تثبیت حقوق ملّت شریف ایران بهشمار میآمد که نباید دربارۀ آن دریغی صورت میگرفت. وی حتی در تماس پیوسته با هیئت مذاکرهکننده به هنگام تنظیم سند و ویرایش پیشنویس سند توافق به این واقعیت توجه داشت که برخلاف ماهیت متمایز سند توافق و قطعنامه، میتوان ارتباطی نامحسوس میان یک برنامۀ اقدام جمعی با یک قطعنامۀ شورای امنیت برقرار کرد، از اینرو در زمانیکه هیئت در وین مشغول نبرد بر سر جزئیات پیشنویس سند توافق بود، دکتر ظریف با نوشتارها و نظرات سازنده و مهم از تهران ساعتبهساعت به پشتیبانی محتوایی و مفهومی مذاکرهکنندگان برخاسته بود.
- بهعنوان مثال وقتی دستیارانش به بررسی و مرور اشاراتی رسیدند که در بندهای 3 و 4 پیشنویس جداگانه ارائه شده از سوی وی برای تسلیحات آمده بود، او از تهران یادآور شد:
- «عباراتی که در بندهای 3 و 4 پیشنویس standalone برای تسلیحات آمده است به نظر من باید بهعنوان مصالحه نهایی مطرح شود و نه از ابتدای کار بهعنوان پیشنهاد ایران. همچنین فکر میکنم هرگونه اشارهای در قطعنامه شورا یا حتی سند ضمیمه به اصل موضوع designations (چه رسد به ورود به جزئیات آن) با اصل تفاهم که تحریمی در کار نخواهد بود و فقط برخی محدودیتها در سند ضمیمه خواهد بود مغایرت دارد و نباید در هیچیک از سندهای مربوط به شورای امنیت پذیرفته شود. البته آنها در لغو تحریمهای دوجانبه و اتحادیه طبیعتاً تعدادی از designations را حذف نخواهند کرد که در صورتی که به حداقل ممکن برسد میتواند صرفاً در آن موارد و نه در تحریمهای شورای امنیت مورد مخالفت جدی ما قرار نگیرد».
- این عملیاتِ طراحی شده حاصل دهها ساعت کار پیوستۀ دکتر ظریف و دستیارانش بر روی اسناد و پیشنویسها بود، اما اختصاص به بخش نگارش قطعنامه نداشت. درواقع این تمهیدات برای یکایک ادوار مذاکراتی بهکار بسته میشدند. بهرغم این دامنه از اهتمام، کوشش و دقت در گزینش واژگان و عبارات؛ نشانهها و اعداد؛ ارجاعات و استنادات به اسناد بینالمللی؛ و در نهایت مطابقت فرآیندهای تا حدی مشابه با آنچه در اسناد مرتبط به توافق موقت ژنو، برجام و پیوستهای آن، قطعنامۀ 2231 و بیانیۀ جمهوری اسلامی ایران در تاریخ مناسبات دهههای اخیر روی داده بود، مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران در دوران پس از توافق ناجوانمردانه و با بیشرمی متهم به آن شدند که متون و اسناد این روند را مطالعه نکرده و یا در استناد و ارجاع به سایر مستندات بیتوجه بودهاند. بدیهی است در زمان مقتضی که اسناد این دورۀ تاریخی حسب قانون انتشار اسناد مصوب 1363ش، مجلس شورای اسلامی انتشار یابند، آیندگان شاهد خواهند بود با چه وسواس و ممارستِ طاقتفرسایی جمع اندک مذاکرهکنندگان ایرانی توانستند حتی بر نگارش اسنادی چون پیشنویس قطعنامۀ شورای امنیت که طرف مقابل اجازۀ بحث دربارۀ آن را به کشور مخاطب نمیداد، تأثیر مستقیم به نفع منافع ملّی ایران گذارند.
- در این زمینه تنها به مختصات زمانی یکی از این فرآیندها که دیپلماتهای ایرانی وجهه همت خود ساخته بودند، اشاره میگردد. اهمیت این اشاره در آن است که نسل حاضر، در شرایطی که دسترسی به اسناد مقدور نیست دریابند موج اتهاماتِ دلواپسان و ناآگاهان چه میزان کینهتوزانه بود و سخنوران و اتهامزنان چه جفاکارانه تازیانۀ زبان میچرخانند و بهتان خیانت به مذاکرهکنندگان میزدند.
- سه روز قبل از پایان مذاکرات، یعنی 21 خرداد 1394ش، و قریب به 36 ساعت قبل از تشکیل جلسه برای بررسی پیرامون مفاهیم پیشنویس قطعنامهای که باید با حضور آقایان عراقچی و روانچی و خانمها اشمید و شرمن مورد مذاکره قرار میگرفت، هیئت ایرانی متن پیشنویس تازهای را از دکتر ظریف به زبان انگلیسی با 2845 کلمه دریافت کرد که دومین پیشنویس بهروز شده از سوی وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران برای قطعنامۀ احتمالیایمیتوانست باشد که مقرر شده بود در وین (14) پیرامون مفاهیم آن در جلسۀ 24 خرداد 1394ش، رایزنی آغاز گردد.
- دکتر ظریف آگاهی کامل داشت حاصل کوششهای او و همکارانش برای تنظیم پیشنویس ایرانیِ قطعنامه یقیناً متن نهایی قطعنامهای نخواهد شد که باید در رایزنی میان «پنج بهاضافۀ یک» توافق گردد. بااینهمه، از سر باور به تعهدی که در مقابل پروردگار برای دفاع از کیان ملت شریف ایران سپرده بود، امید داشت در اختیار داشتن متنی با قرائت ایرانی بسیار مهم و کارساز خواهد افتاد. از نگاه وی، همین میزان از عمل،اسباب تسلط و اعتماد به نفس هیئت مذاکراتی در ورود به جزئیات مسائل را رقم میزد تا طی گفتگو با مخاطبان خود، ذهن آنها را در مسیر نگارش پیشنویس قطعنامه با کلمات و عباراتی آشنا کنند که متضمن منافع ایران باشد.
- برخلاف تبلیغات دلواپسان و افرادی که بدون آگاهی و اطلاعات در گفتارها و نوشتارها وزیر خارجه و هیئت مذاکره را به عدم مطالعه و اهمال در تدوین متن برنامۀ اقدام مشترک، قطعنامه و پیوستها متهم کردند و هنوز میکنند، آنگونه که اسناد و مدارک روزی آشکار خواهند ساخت، نه تنها در تدوین و نگارش سند برجام و ضمایم آن، بلکه براساس آیندهنگری و طراحی دکتر ظریف و دستیارانش در قطعنامهای که مسئولیت تدوین و نگارش آن با دیگران بود ــ و حتی سند standalone که قرار بود ایران با آن مخالفت کند ــ عبارات و کلماتی گنجانده شد که مصدر و مکان آن هفتهها پیش از ورود به مذاکره بر سر پیشنویس قطعنامه در وین، اتاق فکر هیئت مذاکرهکننده در وزارت امورخارجۀ جمهوری اسلامی ایران بود.
گریه شرمن
- روایت دکتر عراقچی از این نشست چنین است: «حدود بیستم تیر 1394ش، بود. ۲۵ روز بود که در هتل کوبورگ زندانی بودیم. دوسال ونیم مذاکرات فشرده به لحظات نفسگیر پایانی رسیده بود، میزان خواب شبانه به حدود یک ساعت محدود گشته بود. صدها میلیون انسان در دنیا نظارهگر بودند و هشتاد میلیون ایرانی دل نگران و چشم انتظار... . موضوع مذاکره اکنون دیگر قطعنامه شورای امنیت بود. یکی از مهمترین اسناد تاریخ ایران داشت رقم میخورد. در مذاکرات قطعنامۀ ۲۲۳۱ آمریکا pen holder بود، ابتدا با ما مذاکره میکرد و بعد نزد بقیه مذاکرهکنندگان میرفت و با آنها مذاکره میکرد و تأییدیه آنها را میگرفت. این یکی از اتفاقات نادر در تاریخ شورای امنیت بود که برای نوشتن قطعنامه با کشوری که خود موضوع قطعنامه است (ایران) مذاکره کنند. بند به بند، سطر به سطر، و کلمه به کلمه با ما مذاکره و توافق میشد و این کار آسانی نبود. تقریبا هر عبارتی، اگر نگوییم هر کلمهای، موضوع یک دعوا بود. اعصاب متشنج بود و صداها مرتباً بالا و پایین میرفت. عمل به دستورالعملهای تهران یک کار بود، تأمین نظرات دکتر ظریف که بیش از سی سال تجربه سازمان ملل داشت یک واقعیت دیگر. غربیها در بین کلمات قطعنامهها هزار نکته و ترفند تعبیه میکنند، پیشبینی و بستن راه همه سوءاستفادههای احتمالی در آینده کار سختی است و به سالها تجربه و ممارست احتیاج داشت که دکتر ظریف تنها عضو هیئت بود که بر بسیاری از این ملاحظات وقوف داشت. نتیجه کار ایشان وقتی مشهود شد که ترامپ هیچ راه یا بهانهای برای بازگرداندن تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران در داخل برجام و قطعنامۀ 2231 نیافت و چارهای جز خروج کامل از برجام و نقض روشن قطعنامه 2231 نداشت. حفظ آرامش در آن لحظات سختترین کار دنیا است. آنچه از قطعنامه جدید میخواستیم را گرفته بودیم: خروج از فصل هفت شورای امنیت، پذیرش غنیسازی توسط ایران، فروپاشی رژیم تحریم بینالمللی علیه ایران، لغو شش قطعنامه گذشته و به خصوص قطعنامه خطرناک۱۹۲۹، غیرالزامی شدن محدودیتهای موشکی، لغو تحریم های تسلیحاتی پس از پنج سال و ... پاراگرافهای اصلی توافق شده بود و بنیان قطعنامه جدید طبق خواستههای ما بسته شده بود. چند موضوع جزئی نگارشی مانده بود که در مورد آنها مذاکره میکردیم. در مورد یکی از موضوعات کوچکی که باقی مانده بود، خانم شرمن توضیحات زیادی داد و به من گفت قبول دارید؟ من گفتم «بله، ولی یک نکته کوچک وجود دارد». این عبارتِ «بله، ولی ...» که زیاد از طرف ما گفته میشد حسابی طرفهای مقابل را کلافه میکرد. بعضی مواقع روی بخش «ولی...» که قسمت فرعی موضوع بود، روزها و ساعتها مذاکره میکردیم. این بار خانم شرمن دیگر کلافه شد. کارد به استخوانش رسیده و صبری باقی نمانده بود. در طول مذاکرات هر صدایی که کسی بالا برد صدای ما بالاتر رفت اما این نوبت شرمن دیگر طاقت نیاورد. بغض کرد و گریست. سپس گفت: «ما راه طولانی آمدهایم و شما دارید سر یک مسئله بیارزش نگارشی همه چیز را خراب میکنی». گفتم ولی این یک نکته کوچک است، شرمن گفت: «مشکل ما این گیردادنهای مدام شما است». در میان گریه گفت «شما همیشه بیشتر می خواهید». راست می گفت. او بیش از آنچه فکر میکرد کوتاه آمده بود و اکنون مستاصل شده بود. موضوع مورد بحث اهمیت چندانی نداشت، یک راهحل میانه پیشنهاد کردم و او هم سریع پذیرفت و جلو رفتیم.
حاشیههای متننگاریهای وین
- شعبۀ غربی «پنج بهاضافۀ یک» در مقام پاسخ و در برابر بحثهای صریح و بعضاً تند هیئت ایرانی اغلب سکوت اختیار کرده، تنها این اشارۀ جمعی را بیان داشتند: وزرای ما تا وقتی که دامنۀ اختلافات به تعدادی محدود، حداکثر چهار یا پنج مورد تقلیل پیدا نکند، تصمیمی به مشارکت در بحثها و حضور در جلسه نخواهند داشت، زیرا وزرای خارجه اصرار دارند بعد از توافق، هم خودشان و هم رؤسای یکایک کشورها متن را به دقت ملاحظه کنند.
- واکنش به این سخنِ تازه از سوی مذاکرهکنندگان ایرانی چنین بود: این گفتار به شدت ناامیدکننده است و ظاهراً دنبال آن هستید، پس از پایان مذاکره دوباره موضوعات را به بهانۀ کسب نظر رؤسای کشورها گشوده و مباحثی جدید مطرح کنید.
- این ستیزِ کلامی هیئت ایرانی که در بطن خود ایراد اتهامی نهفته را داشت، سخت کارگر افتاد. هیئتهای غربی به موضع انفعال افتاده، تأکید کردند مذاکرۀ مجددی پس از توافق در کار نخواهد بود و هرگونه بررسی از سوی سران دولتها هم باید پیش از توافق صورت پذیرد.
- ارزیابی دکتر ظریف که از تهران پیوسته با هیئت مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی ایران در وین در تماس بود، در خصوص قضایای مرتبط با طرح مسئلۀ محدودیت زمان مذاکره چنین بود: جمهوری اسلامی ایران هم علاقهای به تمدید ندارد، حتی باید مراقبت به خرج داد که تمدید، خواست ما تلقی نشود، چه اگر چنین شود، برای آن امتیاز تقاضا میکنند، حتی ممکن است بر سر ادامۀ امتیازات مورد نیاز در سند اصلی توافق برجام، که متعاقباً در نظر است در میان انداخته شود هم تردید و چانهزنی کنند. از اینرو لازم است تنها نکتهای که مورد تأکید قرار میگیرد، این باشد که جمهوری اسلامی ایران تحت فشار زمانی نیست.
- یکی دیگر از حواشی مهم در روز نخست این مقطع از مذاکرات که بازتابی گسترده در رسانههای بینالمللی داشت؛ موضوع جاسوسی سایبری رژیم صهیونیستی از محل مذاکرات در سوئیس و اتریش بود. این مسئله طی ملاقات با خانم هلگا اشمید از سوی مقامات ایرانی مورد اشاره قرار گرفت و در جلسۀ «پنج بهاضافۀ یک» هم در اقدامی بیسابقه با مخاطب قرار دادن شاخۀ غربی «پنج بهاضافۀ یک» اینگونه بیان شد: ازآنجاییکه چنین امری از ناحیۀ یکی از همپیمانان شما روی داده، مناسب است توضیحات لازم را ارائه کنید که چنین موضوعی دوباره تکرار نشود.
- در واکنش به این بیان که ظاهراً بسیار بر آنها گران آمد، هیچکدام از اعضای «پنج بهاضافۀ یک» باب صحبت نگشود. افزون بر این تعریض، دکتر روانچی بهعنوان معاون اروپا و آمریکای وزارت خارجه در ادامه چنین اطلاع دادند که از دو دولت سوئیس و اتریش خواهیم خواست در این زمینه تحقیق کرده و گزارش دهند.
- این سخن مذاکرهکننده ارشد ایرانی صرفاً یک بلوف سیاسی نبود، چه بلافاصله با ارسال دو یادداشت رسمی جداگانه از طریق سفارتخانههای جمهوری اسلامی ایران در وین و برن، از دولتهای اتریش و سوئیس درخواست شد نتیجۀ تحقیقات خود را در این زمینه اطلاع دهند. شاید تنها واکنش مستقیم و آشکار اما خصوصی و غیر رسمی در این موضوع را خانم وندی شرمن نشان داد که در صحبت خصوصی ابراز داشت عمیقاً از این موضوع ناراحت است و به شرکای اروپایی خود گفته است، شاید بهتر آن باشد که مذاکرات به ژنو منتقل شود، زیرا سازمانهای جاسوسی زیادی در وین فعالیت دارند.
برجام در مسیر «بهارستان»
- در توافق موقت ژنو، همه میدانستند آنچه حاصل شده معاهده نیست و صرفاً یک تفاهم مقدماتی برای اجرای یک برنامۀ اقدام مشترکِ ششماهه است که طرفها داوطلبانه پذیرفته بودند بر سر نیل به اهداف توافق طبق این برنامه گامهای خود را بردارند، تا بدینگونه زمینهای فراهم آید که مذاکره آغاز شود. هدف توافق ژنو آماده کردن زمینه بدینمنظور بود که مذاکرۀ اصلی صورت پذیرد. وقتی مذاکرات بر سر توافق جامع آغاز شد، نخستین سؤال آن بود که برای آن چه نامی برگزیده شود؟
- خانم اشتون در آن دیدار ابتدایی گفته بود: ما فکر کردیم که این هم کماکان یک «برنامۀ اقدام» باشد و همانگونهکه قبلی بود، این هم توافق بماند و معاهده نباشد، صرفاً یک برنامۀ اقدام نام گیرد، منتهی این یکی برنامۀ اقدامیِ جامع است.
- از نگاه مذاکرهکنندگان ایرانی این اندیشه نظری قابل پذیرش بهشمار میآمد که این تفاهم هم کماکان یک برنامۀ جامع برای همکاری باشد، اما مدتی بعد مشخص شد آمریکاییها بر روی این عنوان هم حساسیت دارند. آنها در همان جلسات نخستین از ادوار مذاکراتی میگفتند؛ از نظر واشنگتن این فقط یک برنامۀ اقدام است، منتهی بهصورت جامع و اگر هر اشارهای به کلمۀ «توافق» و امثال آن شود، بهدلیل آنکه مجبور خواهند شد، متن و جزئیات آن را به کنگره احاله دهند و در آنجا یقیناً گرفتار میشوند، بنابراین بیرون از این سیاق عمل نخواهند کرد. همین ملاحظات سبب شد در مسیر نگارش هم این توافق نانوشته برقرار شود که در سرتاسر متن حتی از عبارت «توافق میشود» بهندرت و در صورت لزوم بهرهبرداری گردد.
- از نظر مذاکرهکنندگان ایرانی، این امری مناسب بود که تفاهم در ابتدا یک «برنامه» میان طرفها باشد که هیچ تعهدی برای دولت ایران برنسازد. «برنامۀ اقدام» بدون اینکه مسئولیتی را متوجه جمهوری اسلامی ایران کند، در دستان ایران است. ریشۀ این ملاحظه، نگرانی عمیق از عدم اجرای تعهدات آن سوی مذاکره بود. از اینرو، چنین عنوانی اجازه میداد هر زمان که طرفهای مقابل از اجرای تعهداتشان سرباز زدند، امکان بازگشت سریع و به موقع برای جمهوری اسلامی ایران وجود داشته باشد.
- آنگونهکه پیش از این اشاره شد، عدم اعتماد به آمریکا و احتمال بدعهدی آن کشور هیچگاه از دید مذاکرهکنندگان ایرانی دور نیفتاد. علاوه بر اینکه متن برجام کاملاً نمایانگر عدم اعتماد ــ البته متقابل ــ است، این ملاحظه حتی چندین بار صراحتاً به آقای کری گفته شد که «بهفرض استنکاف رئیس جمهور بعدی از اجرای این برنامه، چه روی خواهد داد؟» پاسخ آن روز آقای کری همان نتیجهای بود که در عمل روی داد. وی اظهار داشت، در برابر بروز چنان شرایطی، دیگر کسی به ایران برای عبور از تعهداتش اِشکال وارد نخواهد کرد. این واقعیت پس از خروج ترامپ از برجام چندین بار خود را نشان داد. گرچه توان اقتصادی آمریکا به ویژه در حوزه ارتباطات بانکی و پولی ــ که پس از بحران پولی و مالی 2008م چندین برابر شده بود ــ بر بازارهای جهانی بسیار فراتر از تصور همه مذاکرهکنندگان «پنج به اضافه یک» و ایران بود، و لذا شرکتهای بخش خصوصی و دولتها عملاً در برابر جنگ اقتصادی تمامعیار ترامپ علیه ایران تسلیم شده و تمکین کردند، اما همین دولتها و حتی نزدیکترین متحدان آمریکا در بیانیههای سیاسی و حتی در مجامع بینالمللی که آمریکا در آنها قدرت بلامنازع بود، با شدت و گستره بیسابقهای آمریکا را منزوی ساختند.
- از دیماه 1396ش، ــ یعنی 4 ماه قبل از خروج آمریکا از برجام ــ که دولت آمریکا به بهانه ناآرامیهای داخلی ایران جلسهای در شورای امنیت علیه ایران تشکیل داد تا روزهای پایانی آن دولت در پائیز 1399ش، چندین بار در شورای امنیت و مجمع عمومیسازمان ملل متحد انزوای آمریکا در بالاترین سطح به نمایش گذاشته شد. در دیماه 1396، جلسهای که آمریکا برای محکوم ساختن ایران با سوءاستفاده از موقعیتش در شورای امنیت برگزار کرد، به جلسه محاکمه آمریکا برای خروج از برجام و وارد کردن موضوعی به شورا که تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی نبود تبدیل شد. دو جلسه شورای امنیت در سال 2018م/ 1397ش، به ریاست پمپئو و ترامپ برای وارد کردن فشار بر جمهوری اسلامی ایران هم نتوانست برای آمریکا دستاوردی داشته باشد و به صحنه مخالفت متحدین آمریکا با خروج غیرقانونی ترامپ از برجام تبدیل شد. در سال 2019م/ 1398ش، نیز مسئولان دیپلماسی آمریکا با مبنا قرار دادن قطعنامۀ 2231 خواستار بهروزرسانی فهرست اشخاص مندرج در قطعنامه شدند اما در برابر مقاومت سایر اعضای شورای امنیت ناگزیر به عقبنشینی گردیدند. معروفترین و شدیدترین شکست آمریکا در تلاش پُرحجم آن کشور در جلوگیری از لغو خودکار محدودیتهای تسلیحاتی در مهرماه 1399ش، بود که سه شکست فجیع پیاپی را برای آمریکا به دنبال آورد. نخست زمانی که در مردادماه 1399، دولت آمریکا پس از یک سال رجزخوانیِ روزانه پمپئو قطعنامهای را برای استمرار دادن به تحریم تسلیحاتی ایران ارائه نمود و با رأی قاطع 2 موافق (آمریکا و جزیره دومینیکن)، دو مخالف (روسیه و چین) و یازده ممتنع حتی از کسب 9 رأی لازم برای تصویب بازماند وحتی نیازی به وتوی روسیه و چین نبود. جالب این بود که دولت آمریکا که یک قطعنامه 35 بندی را در خردادماه 1399ش، توزیع کرده بود، حتی به یک قطعنامه 5 خطی رضایت داد و با این همه با رأی قاطع 13 به 2 شکست خورد. تلاش بعدی آمریکا برای بازگرداندن تحریمها از طریق سازوکار قطعنامه 2231 بود که مجدداً با مخالفت 13 کشور در شهریور 1399ش، ناکام ماند.در سومین تلاش مذبوحانه، دولت ترامپ کوشید از طریق یک سازوکار اداری و مالی در کمیته پنجم یا کمیته اداری و مالی مجمع عمومی ــ که به دلیل تأمین نزدیک به یک چهارم بودجه توسط آمریکا این کشور حرف اول و آخر را بهطور سنتی در این کمیته میزند ــ دو سازوکار نظارت بر تحریمهای ایران در قطعنامههای لغو شده را احیا کند. این دو سازوکار یکی کمیته نظارت بر تحریمهای ایران و دیگری گروه کارشناسان نظارت بر تحریمهای علیه ایران بود که با تلاش چندین ماهه مذاکرهکنندگان ایرانی در روزهای پایانی مذاکرات برجام و علیرغم مقاومت شدید دولت اوباما بالاخره در قطعنامه 2231 برچیده شده بودند. قطعنامه پیشنهادی آمریکا با بیش از 100 رأی اختلاف به شکل بیسابقهای شکست خورد.
- در نگاه دکتر ظریف برداشت رایج در ایران پیرامون حقوق بینالملل گرفتار افراط و تفریطی بیش از حد تصور است. در نظام قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران، جایگاهی برای حقوق بینالملل در نظر گرفته نشده است. بهطوریکه حتی زمانیکه کشور با رأی مجلس به کنوانسیون حقوق کودک پیوست، این تحفظ را همراه کنوانسیون تصویب و نزد امین کنوانسیون ثبت نمود که این کنوانسیون هیچ تأثیری بر قوانین گذشته و حال و آیندۀ کشور نخواهد داشت. با این تحفظ پرسشی در میان میافتد که فایده پذیرش چنین کنوانسیونی در چیست؟ چه اگر بلاتأثیر است، پذیرش آن اتلاف وقت است. این تصور تناقضنما گاه چنان به افراط گرفته میشود که این توقع را برمیانگیزد یک سازمان بینالمللی یا یک توافق جهانی مثلاً سطح قدرت و نفوذ آمریکا در سیستم بانکی را به سطح کشوری کوچک تنزل بخشد.
- در استمرارِ نگرشِ انتقادیِ دکتر ظریف به رویکردهای رایج داخلی نسبت به حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی، وی در زمان مذاکره عمیقاً این توجه را به مسئولان عالی کشور میداد: سازمانها و توافقات بینالمللی با این کارکرد به حیات خود ادامه میدهند تا چارهای برای «تعدیل» قدرت و نه «تغییر» قدرت بیابند و بدینترتیب قدرت را متعادلتر کنند.
- این تفکر خود را در موضوع برجام طی سالهای 1398ـ1399ش/ 2019ـ 2020م، بهروشنی عیان ساخت. آمریکا کوششی همهجانبه به کار بست تا تحریمهای شورای امنیت را بازگرداند، اما نتوانست زیرا برجام بهعنوان یک توافق جمعی قدرتش را تعدیل کرده بود.
- در نمونهای دیگر، هنگامی که آمریکا مانع شد اتهام سربازانش توسط دیوان بینالمللی کیفری بررسی شود، همین نقش تأثیرگذار دیوان سبب گشت ایالات متحده ناچار گردد جداگانه به یکایک کشورها مراجعه کند و با آنها توافق دوجانبه امضا کند تا در صورت بروز جنایات جنگی از سوی نیروهای آمریکایی، کشور یاد شده از طرح این جرایم نزد دیوان بینالمللی کیفری اجتناب ورزد. بنابراین دکتر ظریف با توجه به نگرش جمهوری اسلامی ایران به حقوق بینالملل و علم به اینکه اصل اینگونه توافقات به تعدیل قدرت میانجامد، اساس را بر حفظ چهارچوب یک توافق برنامهای با مشارکت جمعی گذاشت.
- از نظر دکتر ظریف و دستیارانش امکان هدایت مذاکرات به این سمت که عنوان معاهده بر تارک برجام بنشیند، وجود داشت، چنانکه برخی از حقوقدانان در کشور نیز پیشنهاد میکردند، اما در برابر این رویکرد دو احتمال برای وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران مطرح بود: نخست آنکه طرفهای دیگر مذاکرت از پذیرش چنین انتظاری که تعهدآور بود، سربتابند و نهیب دیگر که در گوش هیئت مذاکراتی پژواک داشت این بود که؛ یک معاهده با قابلیت حکمیّت در دیوان بینالمللی دادگستری، چه تمایزی با پیمان مودت 1955م، ایران و آمریکا میتوانست داشته باشد؟ آن قرارداد معاهدهای در زمان اوج مناسبات حسنۀ دو کشور بود و یک مصداق نادر هم به شمار نمیآمد، زیرا آمریکا با کشورهای متعدد دیگری هم این «معاهدۀ تیپ» را امضا کرده بود. وقتی اختلاف روی داد، یعنی زمانی که طرح شکایت از آمریکا نزد دیوان بینالمللی دادگستری انجام شد، چه در نمونۀ نیکاراگوآ و چه جمهوری اسلامی ایران، آمریکا یک رفتار مشابه را نشان داد: «از پیمان خارج شد».
- در قیاس میان خروج از یک معاهده یا یک برنامه مثل برجام، جهان شاهد دو واکنش متفاوت بود. در مورد نخست، هیچ کشوری درخصوص خروج آمریکا از پیمان مودت 1955م، ابراز تأسف نکرد، اما با یک جستجوی ساده میتوان دستکم شاهد واکنشهایی از محکومیت تا ابراز تأسف دهها کشور جهان به هنگام خروج آمریکا از برجام بود. براین اساس، تصور آنکه با تبدیل شدن ماهیت حقوقی برجام به یک پیمان یا معاهده مثلاً اهرم اجرایی یا ضمانت قضایی از ناحیۀ دیوان بینالمللی دادگستری میتوانست تأثیری بر آن گذارد، رؤیاپردازی به شمار میآمد. برای درک این نکته لازم است توجه شود، حتی وقتی پس از چند ماه که روند فرآیند خروج از پیمان 1955م، دو کشور طی شد، در زمینۀ اجرا، وقتی دیوان در قرار موقت خواهان آن گردید تا محدودیتی برای غذا، دارو و امنیت هواپیماهااعمال نشود، دولت آمریکا به رأی دیوان وقعی ننهاد.
ماراتن مذاکراتی وین (15)
- در واشنگتن، نمایندگان جمهوریخواه همراه با بخشی از دمکراتهای علاقهمند به سیاستهای دوحزبی، خواهان آن شدند که به بررسی کامل متن برنامۀ برجام بنشینند. در نگاه دولت آمریکا، از کنترل خارج شدن شرایط میتوانست به گروکشی موضوع در منازعات داخلی بینجامد. از سوی دیگر آنچه بیش از این بر دامنۀ دلنگرانی بخش درگیر در مذاکرات از هیئت حاکمۀ ایالات متحده میافزود، اقدامات مخرّبی بود که جریانهای خارجی مخالف تفاهم با ایران، سالها بر روی آن سرمایهگذاری کرده بودند. در میان آنها رژیم صهیونیستی، برخی از کشورهای عرب و حتی دیگرانی بهمانند منافقین وجود داشتند که از افزایش نقش منطقهای و ایفای مسئولیتهای جهانی توسط ایران بیمناک بودند.
- در تهران این وضعیت بهگونهای دیگر بروز یافته بود. با تصمیم اتخاذ شده برای بررسی سند تفاهم در مجلس شورای اسلامی، رویکردهای متفاوت نمایان شد. بهنظر میرسید تا پیش از این، نگرش سلبی به مذاکرات از جنبۀ تئوریک و رسانهای که با هدایت دلواپسان و برخی از جریانهای دیگر ایجاد شده بود، یک فضای دوقطبی برای طرح دامنهای از نظرات اصلاحی، نقدهای غیرمنصفانه، شُبهپراکنیهای ناآگاهانه، شائبههای غیر واقع و اتهامات ناجوانمرادنه فراهم آورده بود. اما با ورود مجلس شورای اسلامی به موضوع، رویکردهایی دیگر نیز در صحنۀ مسائل و مباحث مورد مذاکره عیان شد. دامنهای از مباحث تئوریک فنی و علمی تا نظرات و تصورات رسانهای عاری از شناخت و اطلاعات دقیق پیرامون کُنه روندهای سالیان متمادی مذاکره چنان بالا گرفته بود که میتوانست کشور را در مسیر عبور از گردنهای مهم ناموفق سازد.
- چنانچه یک بررسی دقیق انجام گردد، مشهود خواهد بود که اهتمام رسانههای فارسیزبان خارج از کشور برای تولید اخبار ضد و نقیض، بیپایه و یا دستکاری شده در این دوران برای تحرک بخشیدن به جوّ متلاطم داخلی در قیاس با کل دورۀ دوسالۀ مذاکرات سخت شتاب و اوج گرفته بود.
- یک بُعد دیگر ماجرا هم متوجه افرادی جویای نام و نشان از جمع دلواپسان و دلشیفتگان، آنهم به یکسان بود که به مصداق روایت بیهقی در یگانه اثرش تاریخ بیهقی، دست از آستین گشاده بودند تا مثال بُوسهل زُوزنی در حکایتِ حسنک «از کرانه بجستی و فرصتی جُستی و تضریب کردی» وآنگاه لاف زنند که در آنچه شد، چه سلبی و ایجابی، سهم داشتهاند.
- با این نگرش، باب اظهارنظر و انتقاد حتی از سوی افراد صاحب صلاحیت اما فاقد تجربه به میزانی اوج گرفت که سبب شد پس از مدتی کوتاه از آغاز این روند و در آستانۀ نیل به توافق نهاییِ برنامۀ مشترک، رهبر معظم انقلاب اسلامی بار دیگر به جهت تعدیل مواضع و اظهارنظرهایِ غیرمنصفانه علیه مذاکرات و مذاکرهکنندگان هشدار دهند که؛ «نکتۀ سوم، درمورد منتقدین محترم است. بنده با انتقاد مخالف نیستم، عیبی ندارد، انتقاد لازم است و کمککننده است، منتهی این را همه توجه داشته باشندکه انتقادکردن آسانترازعملکردن است.عیبهای طرف مقابل را در آن عرصهای که قراردارد،ما راحت میبینیم،درحالیکه خطرات او، دشواریهای او،نگرانیهای او، مشکلات اورا انسان نمیبیند. مثل این است که شما کنار یک استخری ایستادهاید،داریدتماشامیکنید؛یک نفرهم رفته است روی ارتفاع،ازده متری میخواهدشیرجه بزند. خوب،شیرجه میزند، شماکه اینجاکناراستخرایستادهاید،میگویید:هان! این پایش خم شد، زانوی شخ مشد؛ این یک اشکال.بله،این اشکال است، اماشمازحمت بکشید،ازاین دایو بروید بالا، سرِ آن ده متری به آب یک نگاهی بکنید،آن وقت قضاوت بکنید!انتقاد کردن آسان است. این حرف من، مانع از انتقاد نشود؛ انتقاد بکنید، لکن توجه داشته باشید که انتقادها با لحاظِ این معنا باشدکه آن طرف مقابل بعضی از عیوبی راکه ما در انتقادمان ذکرمیکنیم ممکن است میدانند، [اما]خوب به این نتیجه رسیدهاند، یاضرورتها آنها را به اینجا کشانده یا به هردلیل دیگری. البته بنده نمیخواهم بگویم اینها معصومند؛ نه، معصوم نیستند؛ ممکن است انسان یک جاهایی در تشخیص، در عمل خطا هم بکند، اما مهم این است که به امانت اینها وبه دیانت اینها وبه غیرت اینها وبه شجاعت اینها ما اعتقاد داریم».
- تمرکز و توجه اصلی مذاکرات به کار بر روی متون منحصر گشته بود. پیشنویس متن اصلی توافق، همراه با پیوستهای آن اکنون شکل و ساختار نهایی خود را یافته بود. برخلاف این پیکربندیِ قابل ملاحظه، همچنان اختلافنظرها، کلمات و نشانههایی قابلِ توجه را اسیر قلاب دو سوی مذاکره کرده بود. ابتدا مقرر شد متن اصلی توسط معاونان و پیوستها از سوی کارشناسان مورد مذاکره واقع شوند. برنامهریزی روند جابهجایی متون نیز اینگونه تمهید شد بود که طی 48 ساعت نخست، با نهایی شدن کار کارشناسان ارشد بر روی پیوستها، به همان ترتیب موضوع هر پیوست جداگانه در دستور کار معاونان قرار داده شوند.
موارد اصلی مورد اختلاف
- هماهنگیهای انجام شده میان آقای فروتا با رئیسش آقای آمانو به این نتیجه انجامید که مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اظهار داشت: ازآنجاییکه دستاورد سفرش به تهران روشن نیست، نگران است که چنانچه سفر وی بدون دستاورد باشد، چنین امری برای کل مذاکرات مفید نباشد. در این زمان، راهی بینابینی از سوی خانم اشمید پیشنهاد شد، با این مضمون که آقای فروتا طی سفری غیررسمی و غیررسانهای به تهران، این مباحث را در دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی که مسئولیت دنبال کردن این روند را عهدهدار شده بود، مورد رایزنی قرار دهد. این اندیشه پس از انعکاس به تهران با اعلام موافقت دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی، پنجرهای گشود تا گامهای مذاکراتی به مسیر بحران نرود. آقای فروتا همان شب عازم تهران شد تا با اقامتی یکروزه و انجام مذاکرات در تاریخ ششم تیر 1394ش، برای بامداد روز بعد یکشنبه هفتم تیر، گزارش خود را به وزرای خارجۀ جمهوری اسلامی ایران، اروپایی و آمریکا که قرار بود همزمان با دکتر ظریف وارد وین شوند، آماده کرد.
طبع تیره، فهم خیره، عمر بر عزم رحیل
- عبدالرحمان جامی در قصاید خود اشعاری دارد که اگر با آنچه در جلسۀ میان دو وزیر خارجۀ ایران و آمریکا به تاریخ ششم تیر 1394ش، گذشت، انطباق داده شود؛به لحاظ صورت و معنا، تابلویی تمامعیار از عجیبترین مذاکره در تاریخ مناسبات ایران و آمریکاست. وزیر امور خارجۀ ایالات متحده در حالی «لنگان لنگان» با قامتی خمیده و تکیه بر دو عصای زیربغل خود به جلسه وارد شدکه به تعبیر جامی، «طبعی تیره و فهمی خیره» داشت. در این دیدار، دکتر ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا به همراهی خانم شرمن معاون وزیر خارجه و راب مالی دستیار ویژۀ آقای اوباما نیز حضور داشتند. خانم هلگا اشمید بهعنوان نمایندۀ خانم موگرینی عضوی ناظر بود که در جمع مذاکرهکنندگان آن سوی میز قرار داشت و در مقابل خود، دکتر ظریف را ملاحظه میکرد که همراه هیئتی متشکل از آقایان عراقچی، روانچی، بعیدینژاد، صابری و نمایندگانی از سایر دستگاهها و سازمانهای ذیربطصفآرایی کرده بودند.
- برای هر دو طرف مذاکره مسجل بود که این دیدار یکی از سرنوشتسازترین جلسات کاری در مسیر نیل به تفاهم یا اعلام شکست و پایان مذاکرات است. عمده اختلافهای میان جمهوری اسلامی ایران و «پنج بهاضافۀ یک»، چنان غامض و غیرقابل مذاکره بهنظر میرسید که پیش از آنکه ارادهای برای بحث و راهحلی در اذهان خطور کند، کلمات و عباراتی آماده شده بود تا ضمن بیان شکوه و گلایه، نشان دهندآن سوی مذاکره «مقصر و مسئول» شکست مذاکره بوده است. وقتی وزیر خارجۀ آمریکا دهان گشود، نیک میدانست که نگاه داشتن زبان از سر بیسخنیدر برابر انتظارات همتای ایرانی کمتاوان نخواهد بود.
- در حقیقت اگر وزیر خارجۀ آمریکا ناچار بود با مطالعۀ گزارشها به تحلیل شرایط داخل ایران با بیهودهگویی بپردازد، سابقه و تجارب کاری دکتر ظریف طی دورهای طولانی در ایالات متحده، این اجازه را میداد تا بدون استناد به روایتها و قضاوتها، بر اساس شمّ دیپلماتیک خود مسیر سخن را دریابد. با این شناخت، دکتر ظریف با زبان کنایه چنین در مقام پاسخ برآمد: اجازه دهید نخست برای شما آرزوی بهبودی عاجل داشته باشم. همین که بااینحال و با این دشواری در برداشتنِ گام به وین آمدهاید، نشان دهندۀ علاقه و تعهد شما به پیشراندن این فرآیند است. این نکتۀ مثبتی است. اما مقتضی است مباحث نگران کننده و مهمی را یادآوری کنم. نخستین آنکه ما هرگز برآن نبودیم بازی «مقصرسازی» را زودهنگام شروع کنیم، هرچند که به کمال میتوانستیم این کار را انجام دهیم و توجیههای بسیار مناسبتری هم برای آغاز آن داشتیم. این بازی میتوانست با اقدام 47 سناتور آمریکایی که دولت فعلی را صاحب صلاحیت برای عقد توافق نمیدانستند، آغاز شود و ادامه یابد. از خود پرسیدهاید، چرا چنین بازیای را آغاز نکردیم؟این نشانۀ تعهد جدی ما به این فرآیند است. ما در آمادگی کامل برای اخذ تصمیمات مقتضی بوده و هستیم. با شما موافقم، دنیا و منطقه در حال گذراندن شرایطی بسیار سخت است. مشکلات فراوان است، لذا به مشکل جدید نیازی نیست. اکنون تمایلی ندارم در این تنگنای زمان، به این بحث ورود کنم که منشأ و ریشۀ این وضع در منطقۀ ما را در کجا باید جُست و مقصر آن را چه کسی دانست. از نظر جمهوری اسلامی ایران، دولتشما در این مورد آگاهی بسیار دقیق دارد، لذا تکرار نمیکنم. جمهوری اسلامی ایران متأسف است که برخی در منطقه هنوز این وضع وخیم و دشوار را بهمنزلۀ صحنۀ تئاتر برای ایفای نقش خود و عرصهای برای رویارویی در زمینۀ توازن قوا میبینند. اسفبارتر اینکه آن برخی، در فرآیند مذاکرات میان ما هم ورود کرده و دخالت میورزند. در این زمینه حتی مدارکی هست که نشان میدهد آنها موفق به اثرگذاری منفی بر روندها هم شدهاند. بهرغم این، لابد آگاه هستید تجربۀ ما هم اندک نیست، و نیک میدانیم که این اقتضائات بخشی از واقعیات دنیای ماست و باید با وجود همۀ آنها، مساعی خود را به کار بندیم. آنچه در لوزان به دست آمد، از نظر جمهوری اسلامی ایران هم مهم است، اما باید در همان سطح به توافق ژنو هم پایبندی نشان داد. برای توافق ژنو زحمت بسیاری کشیده شد، سخت مذاکره شد تا به آن اصول مورد توافق دست یافتیم. در کنار آن همواره بیان داشتهایم راهحلهای به دست آمده در لوزان خیلی مفید است. برخلاف این مواضع روشن و اصولی از سوی جمهوری اسلامی ایران، بلافاصله پس از لوزان نسبتهای ناروا و تحقیرهایی را از سوی شما شاهد بودیم که اوج آن در ادبیات ناصحیح گزارهبرگ همکاران شما مندرج شد و پیش از این گلایهاش انعکاس یافت. در دنیای سیاست، هر عمل، عکسالعمل خود را دارد، بنابراین در برابر اقدامات اشتباه و ناصحیح خود، بایستی منتظر واکنش باشید. اما آنچه حالا مهم است اینکه، آیا واقعاً آماده هستیم به این مشکلات بهطور جدی بپردازیم یا نه؟ اجازه دهید اساساً با شما موافق نباشم که در بخش تحریمها، جزئیات با وضوح بیشتری نسبت به بحث هستهای مندرج است؛ اصلاً اینگونه نیست. کمیت صفحات یک متن که مهم نیست. من اشاراتی بسیار نگرانکننده دریافت داشتهام. وقتی با همکارانم رایزنی و مشورت میکنم، بیشتر به این نتیجه نزدیک میشوم که در بحث تحریمها و در بحث قطعنامه، آمریکا گویی هنوز تصمیم جدی نگرفته تا ماهیت این بحث را تغییر دهد. چنین به نظر میآید که شما اصلاً قصدی ندارید بهطور جدی تحریمها را بردارید. براساس همین مقدمات برای شما به دقت روشن میکنم، مشکل کنونی ما فضای مانور هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران نیست. مشکل عیان است و آن چیزی نیست مگر «نیت شما». سخن مرا از روی تجربه برای مقامات خود برخوانید. طی دو سال گذشته، هزینۀ انتقال ارزهای حاصل از توافق ژنو به کشور، برای جمهوری اسلامی ایران اگر بیش از دورۀ قبل از مذاکرات نبوده باشد، کمتر نشده است. جمهوری اسلامی ایران طی این دوره حتی مجبور شده است کارمزد و کمیسیونهای اضافهتری را پرداخت کند. این بیان باتوجه به گزارشی است که دو روز پیش در تهران طی یک جلسه گرفتهام و حتی برخی همکاران من در اینجا به محتوای آن دسترسی نداشتهاند و دربارۀ نتایج مندرج در آن وقوفی ندارند. در آن جلسه از من پرسش شد: چه دستاوردی در این مذاکرات کسب شد؟ پاسخم آن بود که مبالغی از پولهای کشور بازگشت. اما اینگونه جواب شنیدم که «ما همین پولها را با هزینههایی حتی کمتر به کشور میآوردیم». بنابر همین ادله است که تأکید میکنم با شدت و تعمق فراوان دربارۀ نیات شما تشکیک میشود. این یعنی اعتمادی حاصل نشده است. هر میزان اوراق بیشتری از پیشنویس متن و پیوستهای آن تدوین و نگارش مییابد، این بیاعتمادی و تردید دربارۀ نیت شما بیشتر میگردد. امروز در باب مقولاتی چون فهرست سیاه افراد و نهادها، بحث قوانین و تحریمهای ایالتی وغیره اطلاع حاصل کردم. بدینگونه بر اساس نظامی که بنا نهادهاید، حتی آن دسته از بانکهای ایرانی که از فهرست خارج میشوند، پس از لغو تحریمها اجازه نخواهند داشت با بانکهایی که درون فهرست باقی ماندهاند، ارتباط و معامله داشته باشند. اینکه شرایطی به مراتب بدتر از دورۀ تحریم است. یعنی حتی در داخل قلمرو جمهوری اسلامی ایران هم بانکهای ایرانی نتوانند با مثلاً بانک صادرات همکاری و معامله کنند. با این رویکرد آمدهاید به ما بگویید صادقانه بهدنبال لغو تحریمها هستید؟ دقت کنید؛ منظور من تحریمهای وضع شده به بهانههای واهی مانند تروریسم و حقوق بشر نیست. به دقت آگاه هستم، آنچنان شبکۀ تار عنکبوتی از تحریمها ایجاد کردهاید که حتی خودتان هم درون آن گرفتار شدهاید. نظرم کاملاً معطوف به همین تحریمهای مرتبط با هستهای است. اشاره میکنید مایل نیستید، پس از یک دهه همچون «احمقها» به نظر بیایید و مورد تمسخر قرار گیرید. آنوقت انتظار دارید ما در این شرایط قرار بگیریم؟ از فردا که با این مشکل روبهرو شویم، مورد تمسخر قرار میگیریم. حتی همین امروز میتوانند مرا به سخره بگیرند، چون معتقد هستندتوافق هیچ دستاوردی نداشته است.
- صراحت و پُرحرارتی در بیان کلمات، تیزی سخن و بیان قاطع در کاربرد عبارات که با آهنگ خاص و طنین بلند صدای دکتر ظریف بیان شد، آقای کری را به موضع انفعال کشاند.
- وزیرخارجۀ آمریکا در میان سخن دکتر ظریف و با ایراد جملاتی مختصر کوشید فضا را در دست بگیرد. وی اگرچه اینگونه گفت:چنین نیست. این سخنان ابداً درست نیست. لغو تحریمهای شما بهصورت فوقالعاده، وسیع، محکم و قطعی است. اکنون من هستم که مورد انتقاد واقع شدهام که «بیش از حد داده و میدهم». آنچه شما ستاندید، رفع کامل تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی است. بله، تحریمهای مرتبط با حقوق بشر و تروریسم و اشاعۀ سلاحها اکنون برداشته نمیشود، اما آنها هم به وقت خودشان میروند. ما که با هم بازی نمیکنیم، ما ارادۀ جدی داریم. باید ببینیم میتوانیم فصلی جدید را رقم بزنیم یا نه؟ در مورد قوانین و تحریمهای ایالتها صحبت کردید. به نظر میرسد شما کارشناسان حقوقی خوبی دارید که خیلی زحمت میکشند، اما در این مورد گویا زیاده از حد پیش رفتهاند. واقعاً شما تصور کردهاید مثلاً فلان تصمیم صندوق بازنشستگی ایالت تگزاس اصلاً قابل مقایسه با این حجم عظیم و مهم از قوانین و مقررات تحریمی است که ما در حال برداشتن آنها هستیم؟ آیا مثلاً یک ایالت میتواند جلوی این جریان عظیم را بگیرد؟
- وقتی سخنان شتابزدۀ وزیر خارجۀ آمریکا با هدف ابراز تردید در منطق حاکم بر بیان همتای ایرانی خود به این پرسشها رسید و استدلال ضعیفِ تصمیم صندوق بازنشستگی ایالت تگزاس را برای نفی سخن دکتر ظریف بر زبان آورد، وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران بیمحابا و بدون آنکه اجازۀ بیانی تازه را بدهد، رشتۀ کلام را در این مذاکرۀ بیمانند در پیشینۀ روابط ایران و آمریکا بهدست گرفت و با صدایی رسا اظهار داشت: ببینم، اگر به شما اطلاع دهم یک شهرداری در ایران میخواهد بهدنبال برنامۀ غنیسازی برود و دولت کنترلی بر آن ندارد، چه میگویید؟ برای شما قابل قبول است؟ بعد هم اضافه کنم، اصلاً نگران نباشید، چون شهرداریها نه علاقهای به این امور دارند، نه بودجۀ آنرا و نه فناوری آنرا، آیا شما این را از ما میپذیرید؟ ما با اُوفک[18] طرف هستیم که هزینۀ انتقال پول به ایران برای ما را پس از توافق موقت ژنو، حتی در قیاس با پیش از آنکه توافقی میان ما نبود، افزایش داده است. چگونه از ما انتظار دارید اعتماد کنیم؟
- از دقت در خطوط چهرۀ آقای کری کاملاً مشهود بود وزیر خارجۀ آمریکا از مقایسۀ تطبیقی اقدام یک شهرداری در ایران برای غنیسازی با آنچه وی دربارۀ تصمیم صندوق بازنشستگی ایالت تگزاس گفته بود، سخت برآشفته است. سنگینی نوعی احساس تحقیر و تمسخر در نگاهِ یکایک حاضران را پس از سخنان دکتر ظریف بر خود درک کرده بود و از این جهت کوشید با ورود به بحث، ضمن بیان این مختصر رشتۀ سخن را بدینگونه در دست گیرد: «اما اینها همه فرق خواهد کرد، اگر این اتفاق بزرگ بیفتد».
- برخلاف انتظارِ آقای کری، دکتر ظریف با آهنگی بلندتر سخن وی را ناتمام نهاد و بانگ زد: «آنچه ما در متن میبینیم، مهم است. چیزی که در متن میبینیم، نشان میدهد شما قصدتان بیشتر از برداشتن تحریمها، نگهداشتن تحریمهاست». این لحن پُرشور و قاطع با آن طنین صدا، بس کارگر افتاد. وزیر خارجۀ آمریکا از موضع مدعی در مقام پاسخگویی با لحنی که در آن آرامش برای تسکین شرایط مذاکره و تخفیف روند مشاجره احساس میگردید، چنین گفت: میشود، میشود روی این کار کرد. میشود عبارات مناسب یافت. ما ابداً هیچ قصدی نداریم چیزی را مکتوم کنیم. اصولاً نفع ما هم در این است که این نظامی که برآنیم با هم بر روی آن کار کنیم، بهترتیبی مؤثر عمل کند و پیش رود. ضمن اینکه، روی دیگر سکه را هم باید دید. اگر ما تضمینهای کافی در بحث دسترسیها و پی.ام.دی. و غیره داشته باشیم، این طرف کار ما خیلی سادهتر میشود، برای دادن تضمینهای بهتر و بیشتر.
- با این روایت از معنای مذاکره که دکتر ظریف به همتای خود یادآور شد، آقای کری با عصبانیت آشکار، درحالیکه میکوشید بر خود کنترل داشته باشد، آخرین تیرترکش را با اشاره به نقش رهبری جمهوری اسلامی ایران به کمان کشید و گفت: ببینید، گوش دادن به این سخنان ما را به جایی میبرد که حتی چند درجه وخیمتر است نسبت به سخنان رهبری شما که ما میخواهیم در مورد آنها حرف بزنیم...
- این اشارۀ مختصر کافی بود که دکتر ظریف مجال سخن گفتن را از وی بگیرد و به نحو بیسابقهای خشمناک پرسش کند: صحبتهای رهبری؟ اگردوست دارید در مورد صحبتهای مقام معظم رهبری سخن بگوییم، اما پیش از آن باید نخست در مورد تهدید صریح نظامی شما حرف بزنیم. عملیات آزمایش بمباران تأسیساتی مشابه فردو که توسط بمب افکنهای «ب 2» در نیومکزیکو انجام شد. آیا ما دو سال مذاکره کردهایم که در انتهای آن، یک قطعنامۀ جدید شورای امنیت داشته باشیم با تحریمهایی جدید؟ یک بار میگویید برخی محدودیتها در زمینۀ تسلیحات باقی میماند و نوبتی تازه از «تحریم تسلیحاتی» حرف میزنید. این دیگر چه صیغهای است؟ اصلاً این اصطلاح «تحریم تسلیحاتی» هم برای جمهوری اسلامی ایران قابل قبول نیست، چه رسد به محتوای آن. ما در این مورد هیچ توافقی نداشته و نداریم. به همین دلایل است که میگویم وقتی به پیوست مربوط به تحریمها، یا به پیشنویس قطعنامۀ شورای امنیت نگاه میکنم، نیت خوبی در طرف شما نمیبینم. آنچه میبینم، تلاش و قصد شماست برای نگاهداشتن تحریمها.
- وقتی دکتر ظریف از عملیات نیومکزیکو گفت، آقای کری اینگونه وانمود کرد که از اصل موضوع و خبر کاملاً بیاطلاع است و با نگاه استفهامآمیز به اعضای هیئت جویای موضوع شد. یکی از همراهان وی علیالظاهر به اختصار او را در جریان قرار داد. وزیر خارجۀ آمریکا، ناکام از کوششی که بهکار بسته بود تا با چرخاندن واژگان به این سو و آن سو، جهت بحث را تغییر دهد، بهناچار در مسیری که همتای ایرانی او برایش تدارک دیده بود، گام نهاد: «تحریمها». از اینرو اشاره کرد: عزم و قصد ما در کاری که در حال اجرای آن هستیم، این است که بهرغم دشواریهایی که در مقابل ماست، راههایی پیدا کنیم تا سختترین و شدیدترین تحریمهای مالی و اقتصادی که علیه جمهوری اسلامی ایران است، برداشته شوند. این عزم و نیت ثابت ما در تمام مراحل مذاکرات بوده و هست. تمام مراحل مختلفی که برای لغو اثر و برداشتن تحریمها اندیشیده شده هم با همین انگیزه دنبال شده است، و این نکات در پارامترهای مذاکرات لوزان هم وجود دارند.
- وقتی دکتر ظریف مشاهده کرد حریف گام در دایرۀ سخن اصلی نهاده، با لحنی آرامتر در ابراز تردید به آنچه آقای کری مساعی خود و همکارانش برمیشمرد، خاطرنشان ساخت: هر زمان به موضوع هستهای میرسیم، دقت نظر و موشکافی به حد اعلا میرسد، اما وقتی به تحریمها میرسد، از این دقت نظر خبری نیست.
- آقای کری این کنایه را به خود گرفت و بیتوجه به دقت نظرهایی که دکتر ظریف از آغاز مذاکره تا آن مرحله به کار بسته بود تا با انتقال مباحث پُرچالش حاصل از عمده اختلافات فیمابین به تراز مذاکرات سیاسی در سطح وزرا، فرصت طرح ایرادات فنی و کارشناسی را با یک سلسله تصمیم سیاسی بگیرد، خود را مسئول نشان داد و گفت: من شخصاً نشستم و پیوست مربوط به تحریمها را مطالعه کردم. واقعاً دیگر دقیقتر و مشخصتر از این امکان ندارد.
- این نوبت دکتر ظریف که انفعال حریف را تشخیص داده بود، با بیان ایجابی مسیر گفتگو را به آنچه در نظر داشت با این جمله هدایت کند که:بله. برای همین هم هست که اسباب نگرانی شده است. اینکه میگویید «دیگر دقیقتر نمیشود» شما از ما وضوح و قطعیت میخواهید، و ما هم از شما قطعیت و وضوح میخواهیم، همین.
- وزیر خارجۀ آمریکا با قدری تأمل در برابر این خواستۀ منصفانه و بالمناصفۀ همتای ایرانی خود پرسید: چه میخواهید که در متن نیست؟ دکتر ظریف هم بلافاصله گفت: بادقت و وضوح بسیار تعریف شود که مثلاً بانکهای اروپایی و سایر بانکهای غیرآمریکایی مشکلی برای کار کردن با بانکهای ایرانی ندارند. شما همین الآن بانک بی.ام.پی. فرانسه را بهخاطر معامله با ایران جریمهای هنگفت کردهاید. بدینترتیب دیگر انگیزه برای این بانک یا سایر بانکها باقی نمیماند که بخواهند به ایران نزدیک شوند.
- آقای کری در آخرین تکاپو برای خروج از این بحث دشوار، کوتاهبیان داشت: خوب شاید به خاطر بحث تروریسم بوده است. دکتر ظریف که منتظر دریافت همین نشانهها و بهانهها بود، کلام او را رُبود و بیان کرد: بهانه را همیشه میتوان پیدا کرد. اینقدر برای خودتان در سطوح مختلف فدرال و ایالتی راه فرار قانونی از بحث لغو تحریمها درست کردهاید که به سادگی میتوانید همیشه یک بهانه پیدا کنید و کار را توجیه کنید. در ایران همین حالا به من میگویند، در دو سال گذشته موفق نشدهای حتی یک ریال بگیری.
- برخلاف انتظار و در شرایطی که بحث در مسیر دلخواه دکتر ظریف پیش میرفت و آقای کری از موضع حداکثری خود تنزل کرده بود و با اذعان به برخی احتمالات و نشانهها که میتواند مانع از اجرای کامل لغو توقف تحریمها گردد، بهظاهر چنین اندیشید تا برای اقناع هیئت ایرانی امتیازاتی را در نظر گیرد. امادر آستانه چنین تحولی، خانم شرمن در اقدامی غیرمنتظره وارد بحث شد و به دکتر ظریف گفت: اگر اینگونه است، بسیار خرسند خواهیم شد که آن هفت میلیاردی که با توافق موقت ژنو دریافت داشتید، بازپس بگیریم.
- این مداخلۀ زیرکانه که میتوانست زمینه و مجالی برای جمع و جور کردن وادادگی وزیر خارجۀ آمریکا را فراهم کند، از نظر دکتر ظریف به دور نماند. کارگردان این مذاکرۀ کمنظیر در مناسباتِ نامتناسب دو کشور، به سرعت دریافت به این ضربه باید با حملهای سخت جواب داد. لذا با تغیر فراوان و صدایی بهمراتب رساتر از مجموعه مذاکرات پیشین، در مقابل دیدگان حاضران معاون وزیر خارجۀ آمریکا را خطاب داد و گفت:طوریصحبت میکنید که گویا پول خودمان نبوده است. آن پول خود ما بود که با گردن کلفتی آنرا نگاهداشته بودید. پس بگیرید؟ پس بگیرید و با آن چه کنید؟
- دکتر ظریف پس از بیان این فراز، وزیر خارجۀ آمریکا را مخاطب ساخت و با همان لحن چنین گفت: ببینید، گاهی اینطور به نظر میآید که شخص شما حس مثبتی القا میکند، اما با صراحت بگویم خانم شرمن همواره حسی منفی میپراکند. این سخن تحقیرآمیز، آن هم در جمع حاضران سخت بر خانم شرمن گران آمد. برخاست و اعتراض کرد، اما دکتر ظریف بیتوجه به هیجان او، به سخنان خود اینگونه ادامه داد: همه نگران وضع هستند. حتی در جلساتی که در لوگزامبورگ داشتیم، وزرای اروپایی هم نگران بحث احتیاطها بیش از اندازه و مقررات دست و پا گیر بودند. اگر شما قطعیت را برای 10 سال بعد میخواهید، من برای همین حالا میخواهم.
- وزیر خارجۀ آمریکا که با تکمضراب خانم شرمن قوای خود را بازیافته بود، نوبتی دیگر کوشید در مسیر پیشین گام بردارد و از مقصدی که دکتر ظریف رهنمونش شده بود، فاصله بگیرد، لذا گفت:من هم نمیتوانم چک سفید بدهم که جمهوری اسلامی ایران برخلاف همۀ قوانین بینالمللی یا ملّی موجود، هرکاری کند و از هر قید و بندی آزاد شود. آن هم فقط به این دلیل که با ما در بحث هستهای وارد مذاکره شده است. دکتر ظریف دارید پیرامون همۀ تفاهمهای قبلی دوباره مذاکره میکنید و دَبه در آوردهاید.
- دکتر ظریف با این برآورد که سخنانی از این دست بیشتر برای بازیابی اعتماد به نفس جمعی در مذاکره است، از مسیر خود خارج نشد و با همان ادبیات تحکمآمیز و استوار، تا حدی پرخاشجویانه بانگ زد: این شما هستید که خُلفوعده میکنید و زیر همۀ تفاهمهای قبلی زدهاید. ایدۀ عدم آزمایش مکانیکی را شما مطرح کردید. درحالیکه در لوزان به صراحت قید شده بود «آزمایش با اورانیوم». پس از این جملۀ سنگین، وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران با آوایی کاملاً منعطف برای هدایت مذاکره به کانالی که در نظر داشت، با مخاطب قراردادن جمع این پرسش را به اشتراک گذاشت: از این حرفها بگذریم و به مطلب اصلی بازگردیم. آنچه ما انتظار داریم این است که واضح و شفاف و روشن معلوم شود، آیا یک بانک اروپایی میتواند بیاید و مثلاً در صنایع انرژی ایران سرمایهگذاری کند؟
- پیش از آنکه اندکی تأمل در باب این پرسش صورت گیرد، آقای کری که تصور میکرد ماجرا با یک پاسخ ساده و کوتاه به خوشی پایان مییابد، گفت: «بله». دکتر ظریف هم که حریف را در دام خود گرفتار دید با همان سرعت ولی قاطع گفت «همینها را باید بنویسید».
- اگر در ژنو، دکتر ظریف به درخواست پیادهروی «جان کری» از سر نزاکت و ادب پاسخ گفته بود تا مذاکرات را به پیش ببرد و آنگونه ناجوانمردانه مورد خطاب و عتاب دلواپسان واقع شده بود، این نوبت در وین، همانا وزیر خارجۀ آمریکا بود که از سرناچاری با سماجت تحکمآمیز «جواد ظریف» قدم در راهی گذاشته بود که بر همان راهبرد «گامبهگام» مذاکرات هستهای میتوانست بر کفۀ ستاندههای جمهوری اسلامی ایران بیفزاید. این نکته را نه تنها همراهان وی، بلکه شرکای آمریکا هم در همان لحظه دریافتند که دکتر ظریف، آقای کری را به راهی کشانده که گام نهادن در آن برای «پنج بهاضافۀ یک» و بهویژه آمریکا پُرهزینه خواهد بود. بااین آگاهی، ناگهان خانم شرمن با اضطراب به میان پرید و گفت «خوب نوشتهایم. چندین صفحه نوشتهایم، اثرات رفع تحریمها را نوشتیم». جملۀ وی به پایان نرسیده بود که خانم اشمید در شراکت با وی همسخن شد و شتابزده اظهار کرد «17 صفحه شده است».
- دکتر ظریف در آن آوردگاه و در شرایطی که با ورود خانمها بیم آن میرفت بحث در یک فضای احساسی دنبال شده و حریفِ همراه شده باز از دایرۀ مورد نظرخارج شود، مصمم شد حملۀ لفظی خود را متوجه جناح ضعیف و دستپاچه این جبهه، خانم هلگا اشمید کند. از اینرو بانگ زد: خانم اشمید توصیه میکنم شما فقط از طرف اتحادیۀ اروپایی حرف بزنید. ضمن اینکه توجه داشته باشید که اگر این تحریمها برداشته نشود، فردا اول از همه دامن مؤسسات و بانکهای اروپایی را خواهد گرفت. پس وقتی حرف میزنید، اندکی هم به منافع اروپا نظر داشته باشید.
- با این بیان و پس از یک سکوت سنگین در جبهۀ مقابل، دکتر ظریف این بار با مخاطب قراردادن هیئت آمریکایی گفت: و اما در مورد این تعداد صفحه، حقوقدانان ما میگویند 90 درصد از آن 17 صفحه، فقط جنبۀ توضیحی صرف دارد. به نکات و موارد اصلی و مهم که میرسد، میگوید «نمیشود»، مثلاً میگوید در مورد ایالتها کنترل نداریم. خوب است من هم بگویم روی شهرداریها کنترل ندارم؟
سازمان غنیسازی شهرداریها
- «شهرداری» کلیدواژۀ جادویی دکتر ظریف بود که هر بار بر زبان میراند، موج خشم و عصبانیت در چهرۀ یکایک اعضای هیئت آمریکایی نمودار میشد. این معادلسازی در برابر صندوق بازنشستگی تگزاس که آقای کری برای کماهمیت نشان دادن تأثیر قوانین ایالتی بر رفع تحریمها به میان انداخته بود، سخت آزاردهنده بود. بهقطعیت میتوان گفت گسترش غنیسازی در جمهوری اسلامی ایران بهرغم همۀ تحریمها، یک دلیل عمدۀ تصمیم ایالات متحده برای ورود به ابتکار مسقط بود. آن زمان، در ششم تیر 1394ش، وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران با استعارهای که برساخته بود؛ «تصمیم سازمانی یک شهرداری برای غنیسازی»، دلهره و توفان ذهنی شدیدی را عارض آقای کری و دستیارانش کرد. لذا وقتی مجدداً این اشاره داده شد، آقای کری بار دیگر برای نشان دادن مصالحه و یادآوری آنکه اذعان دارد همتای ایرانیاش با هنرمندی او را به مسیر مورد نظر خود کشانده است، این سخن را بر زبان آورد: خوب برای همۀ این خواستهها میشود راهحل پیدا کرد. من گمان میکنم این توفانی که شما امروز برپا کردید، فقط برای آن بود که ما را از بحث اصلی یعنی دسترسیها و خطوط قرمز رهبری و ... منحرف کنید. من در مورد تحریمها باز هم میگویم که همکارانم موظف هستند با قطعیت توضیحات لازم را بدهند، اما در مورد آن موضوعات که گفتم هم، میخواهم قطعیت داشته باشیم. همچنین موضع ما همیشه این بوده که تحریم تسلیحاتی فعلاً باقی خواهند ماند.
- پس از چندمین نوبت ورود مداخلهجویانۀ شرمن و اشمید در این کشاکش سخت میان دو سوی میز، که وزیرخارجۀ جمهوری اسلامی ایران میکوشید طناب را از دست کارشناسان و تکنوکراتهای غیرمنعطف بیرون کشیده و بحث را از سطح فنی به ترازی بالاتر که همانا تصمیمات سیاسی بود، هدایت کند؛ این بیان خانم شرمن که پیش از این بیان سخت تحقیر شده بود، برای دکتر ظریف نابخشودنی بود. لذا با عتابی بس تند و خطابی بلند دستیار آقای کری را مخاطب ساخته، گفت: این حرفهای بیاساس را بروید به متحدان خود در منطقه بزنید. به آنها که وحشیترین و خونریزترین تروریستهای تاریخ را متولد کردند و آنها را تقویت میکنند. اتهام پولشویی را به آنهایی بزنید که میلیونها دلار به گروههای تروریستی کمک کردهاند. همان گروههایی که دیروز مسجد شیعیان کویت را منفجر کردند. شما با چه رویی از پولشویی و تروریسم حرف میزنید؟ در این زمان که فضای مذاکره به سرعت و حرارت بسیار به سوی بحرانی شدن میرفت، آقای کری با کنترل خشم فروخوردۀ خانم شرمن، به خطاب دکتر ظریف وارد شد و با لحنی آرام گفت: جای این صحبتها اینجا نیست.
- وزیر امور خارجۀ آمریکا که از ورودهای عصبی دستیارش به روند بحث،که گهگاه با مداخلۀ خانم اشمید همراه میشد و نتیجۀ معلوم آن تغیّر و تحکم بیشتر دکتر ظریف خطاب به وی شده بود، سخت آزرده نشان میداد، در این زمان مجدداً چنین مطرح ساخت: ببینید، برای چندمین بار میگویم، ما اینجا در حال بازی و شوخی نیستیم. ما واقعاً میخواهیم به توافق برسیم و واقعاً میخواهیم تحریمها را برداریم و آمادۀ کار هستیم تا تمام شفافیتها و وضوح لازم را فراهم کنیم.
- واکنش سرد دکتر ظریف با بالاگرفتن سر و چشم دوختن به سقف اتاق مذاکره چنین بود: «همکارانم معتقدند کافی نیست». وزیر خارجۀ آمریکا که دریافت نمیتواند بیش از این در برابر سرسختی همتای ایرانی خود تاب بیاورد، از سر اجبار جملاتی را بیان کرد که اذعان بهدرستی سخن دکتر ظریف داشت: شاید این اظهارنظر چندان دقیق نباشد. بله، آنچه پس از ژنو برای نقل و انتقال پول و طلای جمهوری اسلامی ایران رخ داد، برخی مشکلات را به همراه داشت اما، آیا ما این را پیشبینی کرده بودیم؟ خیر. آیا پس از بروز آنچه روی داد، با نهایت حسننیت تمام سعی خود را برای حل مشکل به کار نبستیم؟ پاسخ بله است.
- دکتر ظریف که در برابر همۀ اعضای هیئت آمریکایی و نمایندۀ اتحادیه اروپا در مذاکرات، و در شرایطی که خانم شرمن کوششی طاقتفرسا بهکار بسته بود تا از مسئولیت آنچه روی داده بگریزد، اذعان و اعتراف آقای کری را اخذ کرده بود، گلایهآمیز به طرح این نکته مبادرت ورزید: چرا باید 20 ماه طول بکشد تا یک محمولۀ طلا به ایران برود؟ ما قبل از توافق هم همین کارها را میتوانستیم با هزینههایی کمتر انجام دهیم. از اینروست که بیان میداریم در این مدت هیچ مشکلی از مشکلات ما حل نشد.
- وزیر خارجۀ آمریکا دیگر امکان سربرتافتن از مقابل واقعیت کریهی که دکتر ظریف از دوگانگی عملکرد ساختارهای مسئول آمریکا به نمایش گذاشته بود، نداشت، این زمان با تواضع رشتۀ کلام را به دست گرفت و گفت: من واقعاً متأسفم. نخستین بار است که این نکات را میشنوم. تصور من چنان بود که با ارائۀ برگههای مربوط به اثرات رفع تحریمها، مشکلات حل شده است. اکنون، بیایید به گذشته بازنگردیم. من آماده هستم شخصاً بنشینیم و بررسی کنیم، شما هم همراه باشید. باید دقیق ببینیم کدام تحریمها میروند و کدام میماند.
- بهرغم سخن مسئولانۀ وزیر خارجۀ آمریکا، دکتر ظریف مصمم بود تا برای اجتناب از مداخلات بیمورد و هدایتهای تأثیرگذار سایر اعضای هیئت آمریکایی از جمله بازیگردانی زیرکانۀ خانم اشمید در مسیر تفاهم بر سر دامنۀ تحریمها ــ که آقای کری با ممارست و ایستادگی وی به آن تن داده بود ــ دیگران را در این گفتگوی پیش رو از میز مذاکره دور کند تا بتواند با اتکا به ظرفیت فردی خود و صلاحیت حقوقی طرف مقابل مانعی بلند رااز سر راه تفاهم که همانا فهرست تحریمها و سازوکار رفع آنها بود، بردارد. لذا به سخن آشتیجویانۀ آقای کری چنین پاسخ داد: در لوزان هم همین قول را به ما دادید. من هم آماده هستم قطعیت لازم را فراهم کنم. هرچقدر قطعیت ارائه دهید، به همان نسبت هم دریافت خواهید کرد. آقای کری هم که مصمم شده بود برای فرار از ستیزِ سخت در این بدهبستانِپیشنهادی همتای ایرانی خود وارد شود، گفت: ما آمادهایم بهطور فوقالعاده و بسیار زیاد، این کار را انجام دهیم. مایل هستیم در حوزۀ هستهای هم همینطور شود.
- دکتر ظریف پس از دریافت این میزان از آمادگی طرف مقابل، با بیان این سؤال که «اکنون باید پرسید: چه کسی قضاوت میکند که آیا کافی هست یا خیر؟». وزیر خارجۀ آمریکا را ناچار کرد در انتخاب میان دو مسیر یعنی گفتگوی بیحاصل متکی بر استدلالهای ناراست دستیارانش مانند آنچه گذشته بود، یا رزم و مصاف تنبهتن، دومین را برگزیند. از اینرو گفت: «هر دوی ما».
- واکنش وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران در برابر این اظهارات آخر آقای کری در دعوت به مذاکرۀ مستقیم دو وزیر، که پیوست هستهای را هم به آن سنجاق کرده بود، تفکیک این دو دامنه از یکدیگر با بیان این عبارت بود: در بحث تحریمها هم ما باید قضاوت کنیم که کافی هست یا خیر، اما در بحث هستهای، از آقای آمانو دعوت کردیم به تهران برود، نتوانست. دستیارش همین حالا در تهران است.
- هنگامیکه جلسه به این برهۀ کاری رسید، وزیر خارجۀ آمریکا نظرات خود را باتوجه به تعلیمات و دستورالعملی که از رئیس دولتش داشت، بدینگونه بازگفت: روز قبل از عزیمت به وین، با رئیس جمهور اوباما ملاقات داشتم. وی بهنحوی صریح گفت «اگر من نتوانم در پایان مذاکرات، در مقابل جامعۀ بینالمللی بایستم و با اطمینان بگویم که در نتیجۀ این توافق، قطعاً میتوان گفت ایران به سلاح هستهای دست نخواهد یافت، توافقی درکار نخواهد بود. برای من خیلی سادهتر است که از پای میز مذاکره کنار بروم تا اینکه بخواهم توافقی داشته باشیم که از قطعیت لازم برخوردار نیست. به همین دلیل، بحث دسترسیها بسیار مهم است. بحث پی.ام.دی. مهم است تا بشود ردگیری کرد و از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران اطمینان حاصل نمود. بههرحال یا جامعۀ بینالمللی میتواند بر برنامۀ هستهای ایران نظارت بکند یا نمیتواند. اگر نمیتواند ...».
- اگرچه وزیر خارجۀ آمریکا در حال انعکاس نقطهنظرات رهبر کشورش بود و انتظار نداشت کلامش منقطع گردد، اما دکتر ظریف ترجیح داد برای نشان دادن مذاکره از موضع برابر،و بر فلسفۀ همان نگرشِ هیچانگارانه که با نماز خواندن در وسط جلسه مذاکره مسقط به آن مفهوم یادآور شده بود، مانع از آن گردد که نقطهنظرات آقای اوباما بهمنزلۀ تعیین حدودی برای مذاکرات تلقی و تثبیت شود. لذا به بحث وارد شد و این ملاحظه را در کلام همتای آمریکایی خود گنجاند: بسته به این است که نظارت را چگونه تعریف کنیم. ما در این مورد در لوزان به راهحلهای خوبی رسیدیم که بهطور بالقوه میتوانست راهگشا باشد، اما طرف شما به این راهحلها ضربه زدند.
- آقای کری آزرده از بیاعتنایی صورت پذیرفته در نقل نظرات رئیس جمهور ایالات متحدۀ آمریکا و استغنای عمل همتای خود در بیان قرائتی از موضوع به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران، ناخواسته با به فراموشی سپردن مسئولیتش در انعکاس نظرات رئیس جمهور اوباما، بطن نگرش خود را در این گزارۀ مختصر جای داد: برای ما مهم است که رهبری شما بگوید این دسترسی وجود خواهد داشت. دکتر ظریف هم به سرعت پاسخی مقتضی و کوبنده را با عصبانیت بر سرش فریاد زد: شما در جایگاهی نیستید که بگویید رهبری ما چه بگویند و چه نگویند. نه شما و نه همکارانتان.
- بهنظر میرسید آقای کری که با تغیر دکتر ظریف به هوش آمده بود، ناخواسته از خود پرسید «اگر رهبری با صراحت بگوید که بازرسی در کار نخواهد بود، چه باید کرد؟». وزیر خارجۀ آمریکا که در ذهن خود با این پرسش مواجه شده بود، ناگهان پاسخ آن را از دهان دکتر ظریف شنید: معلوم است که بازرسی در کار نیست. هیچوقت هم قرار نبود که باشد. وزیر خارجۀ آمریکا بار دیگر پرسید: «اگر نسبت به جایی تردید وجود داشت؟» و چنین پاسخ شنید: بازرسی، با دسترسی مدیریت شده که در اسناد بینالمللی تعریف شده است، خیلی فرق دارند. به آدمهایتان هم گوشزد کنید، اینهمه از این الفاظ سخیف از قبیل بازرسی و بازجویی دانشمندان و ... استفاده نکنند. ما اجازۀ هیچیک از اینها را نخواهیم داد. از این حرفها بزنید، پاسخ محکم میشنوید. فابیوس اظهارنظرهای احمقانهای کرد که واقعاً جا داشت جوابهای حتی تندتر و بدتری از تهران بشنود. درثانی، وقتی فرماندۀ کل قوای شما یعنی رئیس جمهور نمیتواند جلوی مانور نظامی حمله به تأسیسات اتمی ما را بگیرد...».
- با اشارۀ دوباره دکتر ظریف به ماجرای مانور نظامی برای نخستین بار آقای کری طی این ملاقات از کوره در رفت و گفت: اما رئیس جمهور ما نرفت این را علنی بگوید و در مورد آن سخنرانی کند و توئیت کند. آقای ظریف، من و شما که نابالغ نیستیم. ما در دنیای واقعیات زندگی میکنیم. ما باید برای هر شرایطی آمادگی داشته باشیم.
- صرفنظر از شرایط روحی و روانی حاکم بر وزیر خارجۀ آمریکا که وی را بر آن داشت متفاوت از پیش سخن را پُرحرارت کند، این وضعیت تأثیری بر همتای ایرانیاش نداشت. از این زمان به بعد در جلسه یک تبادل کلامی تند و صریح میان دو وزیر برقرار شد. ابتدا دکتر ظریف گفت: رئیس جمهور شما حق ندارد تحت هیچ شرایطی برخلاف قوانین و مقررات بینالمللی، علیه کشور دیگری متوسل به زور شود یا تهدید به توسل به زور کند، بیبرو برگرد. آقای کری هم پاسخ داد: دستور انجام یک آزمایش که تهدید نیست. اما واکنش وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران آن بود: تهدید علنی هم بارها کردهاید، اینکه همۀ گزینهها روی میز است. همتای آمریکایی وی یک گام پس نهاد و اشاره کرد: بیایید برگردیم و روی حل مشکل متمرکز شویم. بحث ایجاد وضوح و قطعیت از هر دو طرف. من به سهم خودم حاضرم بسیار انعطاف داشته باشم. هر عبارت را که لازم است پیدا کنیم تا وضوح کامل فراهم شود. اصلاً میتوانیم متن را با این جمله شروع کنیم که: «بهمنظور روشن ساختن اینکه چه تحریمهایی میرود و ...»، دکتر ظریف مانع ادامۀ سخن وی شد و گفت: اینکه پیام بدتری خواهد داشت. وزیر خارجۀ آمریکا مستأصل لب به سخن گشود: خوب اصلاً هرچه شما بگویید. بنشینیم و بحث و بررسی کنیم. اصلاً عباراتی مینویسیم که تجارت با ایران را تشویق کند. ما هیچ برنامۀ مخفی نداریم. وزیر خارجۀ ایران پاسخش به عقبنشینیِ گامبهگام همتایش این بود: خوب است، اما قضاوت اینکه وضوح کافی در هر یک از دو جنبه وجود دارد یا خیر نیز با هر دوی ما خواهد بود. با بیان و لحنی متمایز، اینبار وزیر خارجۀ آمریکا گفت: ما واقعاً هرچه در توانمان باشد انجام میدهیم. اما این جملۀ مورد انتظار دکتر ظریف نبود، لذا به سرعت یادآور شد: مشکل همین توان شماست. مثلاً در مورد قانون سیسادا میگویید ما اختیارات لازم را نداریم....، که آقای کری در سخن دکتر ظریف وارد شد و در مقام پاسخ خاطرنشان ساخت: در مورد سیسادا من از ابتدا هم گفتم، اگر واقعاً به یک توافق خوب برسیم، سیسادا مانعی برای کار نخواهد بود. سیسادا فقط اجازه نمیدهد که برخی اقدامات صورت بگیرد.
- این استدلال غیر واقعی سبب گشت دکتر ظریف پاسخ متناسب با آن را که میدانست موجب خشم و تحقیر هیئت آمریکایی میگردد، با این جمله در میان اندازد:پس مناسب است مجلس شورای اسلامی هم قانون بگذارد و به شهرداریها اجازه دهد برنامۀ غنیسازی داشته باشند.
- همانگونهکه انتظار میرفت این تکرار اقدام یک شهرداری به غنیسازی، بار دیگر اسباب خشم آقای کری را فراهم آورد. بهطوریکه با عصبانیت گفت: نه خوب نیست. اما سیسادا که مال حالا نیست. مربوط به گذشته است. یک قانون بود که گذاشته شد. واقعاً معتقدم حجم تحریمهایی که باقی میماند، اصلاً قابل مقایسه با تحریمهایی که میرود، نیست. چند قانون جزئی ایالتی مثلاً در تگزاس و کالیفرنیا در برابر موجی عظیم که با لغو تحریمها برمیخیزد، چه میتواند بکند؟
- دکتر ظریف پس از پایان سخن وی با خونسردی گفت: همین حالا هم این ایالتها شرکتهایی مثل شل را تهدید کردهاند. واکنش وزیر خارجۀ آمریکا آن بود که؛ ولی این تهدید را عملی نمیکنند. اگر توافق حاصل شود، نمیکنند. آنها در برابر جریان کلی سیاست خارجی آمریکا نمیایستند.
- پرسش دومی که دکتر ظریف در ادامۀ این موضوع بیان کرد اینگونه بود: آیا دولت میتواند جلوی آنها را بگیرد؟ همتای آمریکایی وی واکنش نشان داد: میتوانیم تشویقشان کنیم که نکنند. از آنها بخواهیم نکنند و این ترغیبها اثر دارد. وزیر خارجۀ ایران در جواب با خونسردی کامل، شمرده و آرام، مشابه همان جملهبندی را با «کلیدواژه»ی مطلوب به کار برد و چنین گفت: من هم شهرداریها را تشویق خواهم کردغنیسازی انجام ندهند.
- طی این مذاکرۀ نادر در تاریخ روابط دوجانبه، در برابر این سخن دکتر ظریف، همتای آمریکایی وی اینگونه واکنش نشان داد: من حاضرم روی کاغذ بیاورم و از همه، حتی ایالتها بخواهم کاری نکنند که در روند اجرای موفقیتآمیز برجام مانع ایجاد کند. برای سومین مرتبه در یک ملاقات سخت کاری، دکتر ظریف به مخاطب آمریکایی خود یادآور شد: بسیار خوب. باید همۀ اینها را روی کاغذ دید و بعد نظر داد. به جای حرف برویم کار روی متن را آغاز کنیم. تنها انتظار ما از شما این است که خلاف مقررات حقوق بینالملل عمل نکنید و قوانین داخلی خود را یکجانبه به دولتهای دیگر تحمیل نکنید، همین. آقای لوران فابیوس، دوست خودتان، به من گفت بانک بی.ان.پی.پاریبا بهدلیل کار با ایران و کوبا مجازات میشود، درحالیکه آمریکا اکنون خودش دارد با کوبا کار میکند.
- «این حرف ابلهانه بوده!»؛ جملهای کوتاه اما پُرمعنا که با صدایی بلند و رسا از زبان آقای کری در واکنش به سخن همتای فرانسویاش در مقابل چشمان حیرتزده و دهان بسته نماینده اتحادیه اروپا در مذاکرات و هماهنگکننده سه کشور اروپایی، خانم هلگا اشمید گفته شد و او با سکوت و سر بهزیر به نظاره نشسته بود و دم بر نمیآورد.
تفاهم در سطح سیاسی
- پس از این مطالب که دو وزیر آمریکایی با رعایت آداب و نزاکت دیپلماتیک بیان کردند، دکتر ظریف با همان ادبیات اما محکم، دیدگاه جمهوری اسلامی ایران را دربارۀ این مقولات با دو وزیر از کابینۀ دولت آقای اوباما چنین در میان نهاد: سخنان شما را با دقت شنیدم. آنچه جمهوری اسلامی ایران در بحث تحریمها میخواهد «توازن، شفافیت و قطعیت» است. بگذارید صادقانه و شفاف صحبت کنم، اکنون آنچه که بر روی پیشنویس متن میبینم، وجدانم را راضی نمیکند، حتی اعضای هیئت همراهم را قانع نکرده است. در این شرایط، چگونه خواهم توانست افکار عمومی و سایر مسئولان جمهوری اسلامی ایران را قانع کنم؟ اندکی قبل یکی از اعضای محترم کارگروه ما، مطلبی را برای من فرستاده که خیلی مرا نگران کرده است. اجازه دهید آن را برای خودتان بخوانم.
- وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران پس از خوانش متنی مفصل که از سوی یکی از مشاوران حقوقی هیئت مذاکرهکنندۀ جمهوری اسلامی ایران تدوین شده بود و دربرگیرندۀ نگرانی شدید وی نسبت به اثرات واقعی رفع تحریمها بر مبنای متون فعلی پیشنویس بود، چنین گفت: میبینید؟ وقتی حتی اعضای هیئت مذاکرهکنندۀ خودمان چنین ابهامات و سؤالهایی دارند، چگونه انتظار دارید افکار عمومی قانع شوند؟ مسئولان جمهوری اسلامی ایران باید فردا همین پرسشها را به افکار عمومی پاسخ دهند. آیا نباید نشان دهیم که واقعاً توافق بُرد ـ بُرد بوده است؟
- همتای آمریکایی وزیر خارجۀ ایران پس از استماع نظرات دکتر ظریف، بااندکی تأمل گفت: شک نیست که باید بُرد ـ بُرد باشد. شک نیست که جمهوری اسلامی ایران باید اثرات رفع تحریمها را بچشد، اما لطفاً از یاد نبرید که این توافق قرار نیست تمام تحریمها را بردارد. رژیم تحریمها از سال 1979م/1358ش، ایجاد شد. آن هم دلایل خاص خودش را داشت که اکنون مناسب نیست تاریخ روابط دوجانبه را مرور کنیم، اما قطعاً میگویم لغو تحریمها بهصورت وسیع و متوازن خواهند بود. من این انتقاد را میپذیرم که در حال حاضر همه چیز کامل نیست. گاهی خود ما هم دچار مشکل میشویم، لذا خود ما هم در تکاپو هستیم بهنحوی تحریمهای مرتبط با هستهای شما را لغو کنیم که اُوفک تا حد ممکن به آنها مقید شود، و دست اُوفک برای ایفای هرگونه نقش منفی گشاده نباشد.
- بهرغم این توضیحات، دکتر ظریف بار دیگر بر موضع خود پافشاری کرد و با ذکر ادله و مصادیق چنین یادآور شد: مشکلات وجود دارند و جدی هم هستند. برخی از آنها را شاید بتوانید برای خودتان یا در یک گفتگو توجیه کنید، اما ما بههیچوجه نمیتوانیم در داخل این توجیهات را عنوان کنیم. بهعنوان مثال، بانک صادرات از جمله بزرگترین بانکهای ایران است. شخصاً حقوق بازنشستگی خود را از حساب بانک صادرات دریافت میکردم. آیا میشود بروم و بگویم به توافق رسیدم، ولی بانک صادرات در فهرست بماند و هیچ شخص حقیقی و حقوقی در داخل هم نباید با آن کار کند؟ یا در نمونهای دیگر، قرارگاه خاتم که از بزرگترین پیمانکاران ایران است، تمام پروژههای مهم و اصلی در ایران و شهرهای مختلف را اجرا میکند. آیا میشود بگویم هر مؤسسه یا شخصی که با قرارگاه خاتم کار کند، به فهرست تحریم افزوده میشود؟
- واکنش آقای کری به این مثالهای روشن بدینگونه بود: باور کنید میفهمم و میدانم باید راهحل پیدا کنیم. سخت است، ولی باید کوشید. بپذیرید ما هم چه در داخل و چه از سوی دیگران، مورد انتقاد شدید هستیم. برخی میگویند چرا ایران را به خاطر حزب الله یا به خاطر نقشی که در منطقه دارد و سایر مسائل تحت فشار نمیگذارید؟ اما پاسخ من همواره منفی بوده، همواره مشخص کردهام که این مذاکرات فقط در مورد هستهای است و لاغیر. بله، مسائل دیگر را هم باید بحث کنیم اما در زمان خودش، واقعاً باور دارم که نگاه شما در سیاست خارجی به سمت گسترش تعاملات در عرصۀ روابط خارجی تغییر کرده است و این خیلی مثبت است. ما امیدواریم که پس از این توافق، بتوانیم روی موضوعات دیگر برویم و دشواریها را از پیش پا برداریم.
- برخورد دکتر ظریف با استدلال همتای آمریکایی خود با این عبارت آغاز شد: شما سیاست خود را تغییر بدهید.
پیام واشنگتن
- این دیدار را آقای کری با این جملهبندی آغاز کرد: چند خبر خوب و یک خبر بد در توشهام است. نخستین خبر مطلوب آنکه تصمیم گرفته شد در موضوع تحریم از طریق متنهای جدید، اطمینان بیشتری به مسئولان ایرانی بدهیم. همچنین یک سلسله اقدامات مبتکرانه از طریق برگزاری جلسات با فعالاناقتصادی تمهید گردد که برای کار با ایران نه تنها اطمینان خاطر پیدا کنند، بلکه حتی لازم نباشد جانب احتیاط را بگیرند. دومین نکته معطوف به تصمیم جمعی است که هیچ طرفی در «پنج بهاضافۀ یک» سخنی از بازرسی اماکن و تأسیسات نظامی بر زبان نرانَد تا مستمسکی برای رسانهها و افکار عمومی فراهم نگردد. در این مجموعه موارد، از واژۀ دسترسی به اماکن مشکوک به فعالیتهای هستهای استفاده شود. البته این را نیز باید افزود که چنانچه آژانس به یک منطقۀ نظامی مشکوک شد، باید بتواند در چهارچوب پروتکل الحاقی و نه اقدامات فراپروتکل درخواست دسترسی را از جمهوری اسلامی ایران تقاضا کند. سومین موضوع مهم آن است که ما روی متنی برای ارائه به شما تمرکز و کار خواهیم کرد که به جمهوری اسلامی ایران اطمینان دهد آژانس یا «پنج بهاضافۀ یک» در پی دسترسی به اسرار نظامی نیست، و در پی هیچ بهانهای بهمنظور ایجاد دسترسی به این اسرار نخواهیم رفت. چهارمین مبحثی که برای جمهوری اسلامی ایران میتواند بسیار مهم و مطلوب باشد، گزارشی است که آقای فروتا رئیس دفتر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بازگشت از دیدار ششم تیر خود ارائه داد. گزارشی مثبت از ملاقات با آقای شمخانی دریافت کردیم. البته باید روی موضوع پارچین بیشتر کار کنیم و نیز پیشنهادی که دستیارم خانم شرمن، بامداد امروز به واسطۀ دکتر عراقچی منتقل کرد. این پیشنهاد خوب و مرضیالطرفینی است، اما بخش نامطلوب عرایضم آن است که هیچ تغییری در لوزان از سوی «پنج بهاضافۀ یک» قابل پذیرش نیست. ما توافقاتی را که در لوزان حاصل شد، به منتقدان خود در خارج از دولت آمریکا فروختیم. از اینرو امکان بازگشت برای ما، بهطور خاص در زمینۀ محدودیت دهسالۀ غنیسازی مقدور نیست. تصورم چنین است بقیه وزرا هم این را منتقل کرده باشند.
- بخش آخر سخن وزیر امور خارجۀ آمریکا در انطباق با مطالبی بود که خانم موگرینی و وزرای خارجۀ انگلیس و آلمان طی دیداری که با دکتر ظریف داشتند، به الحان مختلف در میان نهاده بودند. آنچه که در بخشی دیگر از سخن آقای کری مورد توجه بود، اشارۀ وی به پیشنهاد خانم شرمن بود. آنگونهکه در توصیف بخشهای متعدد مذاکرات وین اشاره شد، از زمانیکه جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت از الگوی «چهارچوبی برای همکاری» با آژانس در زمینۀ حلوفصل پروندۀ ادعاهای ابعاد احتمالی نظامی برنامۀ هستهای پیروی کند، مقاومتی سخت در طرفهای مقابل شکل گرفت. سرانجام بهصورتی ناخواسته، در حاشیۀ دیدار آقای آمانو با دکتر عراقچی، اشارهای نهچندان جدی در پی اصرار بازدید از پارچین مطرح شد. در آن سخن، این نکته آمده بود که اگر آقای آمانو ــ و نه بازرسان ــ بخواهند از پارچین دیداری کنند به شرط حلوفصل موضوع شاید بتوان زمینۀ این دیدار تشریفاتی را فراهم ساخت. بدیهی بود که این سخن صرفاً با هدف تشجیع مدیرکل آژانس به جهت عزیمت به تهران بهدلیل کاستن از دامنۀ فشارهای رسانهای و سیاسی درون و بیرون مذاکره بیان شد. واکنش کنجکاوانۀ آقای آمانو که طی روایتِ دیدار انعکاس یافته بود، برای مقامات عالی جمهوری اسلامی ایران نیز حائز توجه شد. لذا به مذاکرهکنندگان برای تمهید چنین سفری مجوز دادند. بااینهمه، مسئولان آژانس برای درج در گزارش خود نیاز به نمونهبرداری از نقطۀ مورد نظر در مجموعۀ پارچین داشتند. برای این منظور ایدههایی متعدد چون دسترسی مدیریت شده با چشمبند و ... مطرح میگردد که در همۀ موارد بهدلیل تعارض با خطوط قرمز تعیین شدۀ جمهوری اسلامی ایران از سوی هیئت مذاکراتی مورد پذیرش قرار نگرفت. در تبیین این خطوط همواره اشارۀ هیئت ایرانی چنین بود که اجازۀ نمونهبرداری به بازرسان آژانس داده نخواهد شد.
- پیشنهاد خانم شرمن که به تعبیر وزیر خارجۀ آمریکا با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران سازگاری داشت و خطوط قرمز تعیین شده را نیز نقض نمیکرد، اینگونه بود که نمونهبرداری از محیط در جریان بازدید آقای آمانو توسط کارشناسان ایرانی انجام شود تا خطوط قرمز ایران مراعات و حاکمیت ملّی کشور نقض نگردد و بدینترتیب کارشناسان آژانس هم از همراهی یا اقدام دربارۀ این مسئله معاف شوند. ازآنجاییکه هیئت مذاکرهکننده مأذون به پاسخگویی در زمینۀ این اندیشه نبود، مقرر شد تا این راهکار برای بررسی در دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی که مسئولیت این بخش از پرونده به آن محول شده بود، منعکس گردد.
- بدینگونه دکتر ظریف پس از بیان نظرات و اخبار خوش و ناخوش آقای کری، بدون نفی یا اثبات در آنچه دریافت داشته بود، به این نکته اشاره کرد: چارهای ندارم مگر آنکه خطوط قرمز و نکات مورد نظر مقام معظم رهبری را در نظر بگیرم. وقتی آقای کری این جمله را شنید و این واکنش را مشاهده کرد، بار دیگر و پیش از پایان دادن به جلسه گفت: ممکن است در نحوۀ ارائۀ مطلب بتوانیم به شما کمک کنیم، ولی در محتوا نمیتوانیم و واقعاً برای ما هیچ راهی ندارد که توافقات لوزان را عوض کنیم.
آمانو وارد میشود
- مدیرکل آژانس که انتظار این برخورد را نداشت، با شعف بسیار از تأثیری که دیدار وی میتواند در مهمترین پروندۀ تاریخ سازمان تحت امرش داشته باشد، ابراز داشت: از دعوت دریابان شمخانی بینهایت خرسند و سپاسگزارم. ابهامهایی برای ما وجود داشت و سفر همکار من به تهران برای رفع همین ابهامات بود. اکنون به میزان بسیاری از این ابهامها برطرف شده است. حساسیتها را میدانیم و توضیحاتی در مورد وظایف خود دادیم و ابراز آمادگی کردهایم که انعطاف نیز داشته باشیم. باور دارم باید بیشتر بکوشیم و تا سرحد ممکن، راهحلهای خلاقانه داشته باشیم. آژانس نیز بسیار متعهد به کمک برای حل موضوعات از طریق گفتگو است. واقعیت این است که روند روشن ساختن موضوعات گذشته، در چند ماه اخیر پیشرفت زیادی نداشتند اما الآن در آخرین مرحلۀ این مذاکرات هستیم و شایسته است این روند تسریع گردد. من با سپاس دوباره دعوت را میپذیرم و اعلام آمادگی میکنم، فردا شب به تهران بروم و در بازگشت در صبح پنج شنبه 11 تیر میتوانیم ملاقات را تازه کنیم.
- اشتیاق آقای آمانو که سفرش میتوانست برای هر دو طرف آوردهای بیبدیل داشته باشد و به دورهای سخت در مناسبات میان آژانس و جمهوری اسلامی ایران پایان دهد، همچنین برای شخص وی دستاوردی تاریخی در دورۀ مسئولیتش بر آژانس به شمار میآمد، قابل وصف نبود. وی که دیپلمات زبردست و آشنا به دقایق و ظرایف تشریفات دیپلماتیک بود، در خواستهای شخصی، خواهان دیدار با دکتر روحانی هم شد. از سوی دیگر، دکتر ظریف نیک میدانست رهاورد خبری این سفر، تبعات بسیار تلخ و سنگینی برای رژیم صهیونیستی بهدنبال خواهد داشت. تلآویو با هدایت عناصری خودفروخته، طی سالها کوشیده بود انتساب اتهام جهتگیری نظامی به برنامۀ هستهای جمهوری اسلامی ایران را ترویج کند، و اکنون با سفر آقای آمانو این پرونده در مجرایی دیگر به جریان میافتاد و حاصل سرمایهگذاری سنگین اسرائیل به هدر میرفت. بنابراین بدون اشاره به پذیرش درخواست ملاقات وی از سوی دکتر روحانی طی آن دیدار که میتوانست دامنۀ رسانهای فراگیری را برای شکست سیاست امنیتیسازی ایران پیش از انجام سفر رقم بزند، و ناگهان تبلیغات و فشارها را برای تخریب آن دیدار تزاید بخشد، خویشتندارانه پاسخ داد: ابتکار بسیار خوبی است. البته در مورد دریابان شمخانی میدانم که ایشان برنامۀ خود را برای پذیرفتن شما باز گذاشتهاند. در خصوص برنامۀ دکتر روحانی باید با ایشان و دفترشان هماهنگ کنم. چنانچه برنامهای از پیش تعیین شده وجود نداشته باشد، گمان میکنم بتوانند به درخواست شما پاسخ مثبت دهند، ضمن اینکه این تنها سفر شما به ایران نخواهد بود. چهبسا نیاز گردد سفرهای دیگری هم داشته باشید. البته به شرط موفقیت و توافق، همکاران شما مسئولیت بیشتری خواهند گرفت. امروز آژانس یادداشت مشترک ما و شش کشور طرف مذاکره را دریافت کرد که در آن اعلام شد روند توافق ژنو فعلاً ادامه خواهد یافت، اگرچه امیدواریم با حصول توافق، این دوره چندان به طول نینجامد. شخصاً در این روند به نقش شما بسیار توجه نشان دادهایم. پیش از این گفته بودید که قصد دارید این موضوع فیمابین زودتر حلوفصل شود. این دیدگاه به مقامات عالی در تهران منتقل شده و جمهوری اسلامی ایران تمایل دارد فصلی تازه در روابط با آژانس آغاز گردد. از این به بعد، در صورت حصول توافق، دامنۀ همکاریهای ما با آژانس به گسترهای از پادمان تا مسائل مربوط به پروتکل الحاقی و سایر بحثهای برجام تعمیم خواهد یافت. از اینرو توصیه میکنم بیشتر در مورد رویهها و مفاهیم مربوط به نحوۀ عمل آژانس وضوح ایجاد کنید.
ضرورت همکاری با روسیه؛ حفظ موازنه میان قدرتهای بزرگ
- آنچه دکتر ظریف و دستیارانش در وین (15) بهعنوان آخرین ایستگاه مذاکراتی تا زمانیکه تفاهم حاصل شد، دنبال میکردند، یک «دیپلماسی مینیاتوری» برای پیشبرد جزءبهجزء منویات و ضروریات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با نگاهی بلند به سوی آینده در زمانی بس محدود و با الزامات بینهایت دشوار بود. اقناع یکایک اعضای «پنج بهاضافۀ یک»، درک تمنّیات و انتظارات جداگانۀ هر یک از آنها، به شناخت بازیهای یکبهیک و دوگانه و چندجانبهای که با بلوکبندیهای درونی میان آنها گاه چین را به آمریکا نزدیک میکرد و زمانی آمریکا را از فرانسه دور میساخت، نیاز داشت.
- در چنان شرایطی، روسیه یک عضو مهم و مؤثر در روند نیل به تفاهم که دارای مناسبات دوستانه و راهبردی با جمهوری اسلامی ایران هم بود، به دلایلی که پیش از این مورد اشاره قرار گرفت، سر ناسازگاری نشان میداد. آن رفتارها همزمان با وقایعی بود که پس از حملۀ عربستان به یمن مقارن دور دوم مذاکرات لوزان، روی داد.
«همه به تهران برویم»: پیشنهاد آمانو در پاسخ به اشکال تهران
- به محض بازگشت مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تهران، آقای آمانو خواستار دیدار فوری با دکتر ظریف شد. این ملاقات در شرایطی صورت گرفت که وی دربارۀ سفر و مذاکراتش در ایران دچار ابهام شده بود. بااینهمه وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران کوشید قبل از آنکه وی پیشدستانه باب گلایه را بگشاید، به تحلیل تبعات مثبت سفر وی بپردازد.
- هنگامیکه آقای آمانو سخن میگفت، دکتر ظریف در اندیشۀ آن بود که در چند هزار کیلومتری تهران و در زمانی که باتوجه به نظرات عالیترین مقامات تصمیمگیر، صلاحیت تصمیمگیری یا مذاکره در این موضوعِ به غایت حساسیتبرانگیز بر عهدۀ دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی نهاده شده، چه پاسخی میتواند به مدیرکل آژانس بدهد. آقای آمانو در شرایطی باب گلایهمندی و هشدار را گشوده بود که کوچکترین نشانهای از سوی آژانس، میتوانست در گام نخست به توقف مذاکرات بینجامد و در مراحل بعد بر دامنۀ انتظارات و مطالبات آژانس بیفزاید. او که تقریباً بدون هیچ توافقی از تهران بازگشته بود، خود را مغبون میدانست و نشانههای اولیه از بروز واکنشی سخت را در کلمات و عباراتی به کار گرفت که با نهایت دقت و نزاکت بر زبان میآورد.
- در چهرۀ مدیرکل آژانس که با دقت، توضیحات دکتر ظریف را دنبال میکرد، نشانههایی تازه آشکار شد که میتوانست ناشی از آن باشد که این استدلال و اندیشه یا برای او تازگی دارد و یا بر قضاوتش تأثیر نهاده است. دکتر ظریف هم بلافاصله با درک مختصات این تغییر چهره و نگاه، مسیر سخن را به اقدام عملگرایانۀ دیگری کشاند و اظهار کرد: توصیه میکنم، آقای فروتا یا هر مقام دیگری از آژانس را حتی همین امشب به تهران اعزام کنید. من و آقای صالحی ابزار و مسئولیت کافی برای این کار را نداریم. دریابان شمخانی تواضع کردهاند که اعلام داشتهاند «من مذاکرهکننده نیستم». ایشان اختیار کامل برای این موضوع دارند و اگر به مشورت و تصمیم هر کسی نیاز داشته باشند، همه در تهران هستند. بااینهمه، آنچه گفتم به معنای آن نیست که ما نخواهیم برای این کار مهم وقت بگذاریم. سفیر ما در آژانس اکنون اینجاست و هر چقدر لازم باشد، وقت میگذارد و ما هم وقت میگذاریم. لیکن مسئلۀ مهم، چگونگی حل موضوع است. اگر میخواهید به ضربالاجل آمریکاییها برسید، باید در تهران موضوع را حل کنید.
ایوان نشستن و ایوان دگر دیدن
- تردید نیست یکی از مشکلات جدی مذاکرهکنندگان ایرانی، مدیریت کار رسانه بود. در این زمینه به تناوب اشارات و توضیحاتی مختصر طی مجموعه حاضر بیان شده است. مواردی چون: غلبه و استیلای جهان غرب بر رسانهها؛ بهکاربستن رویکردهای حداکثری برای «روایتسازی» متناسب با انتظارات و «گمراهسازی» ناقدان در طرفِ آمریکایی که در گزارهبرگهای ژنو و لوزان نمایان شد؛ رسانهای کردن موضوعات و مباحثِ حین گفتگو درون اتاق مذاکره گاه رسمی و آشکار مثل اقدام آقای فابیوس و گاه در حجاب «بهنقل از یک منبع موثق» که بعضاً همراه با جلسات توجیهی خانم شرمن میان خبرنگاران، بدون ذکر نام وی انعکاس مییافت؛ بهره جستن از اختلاف ساعت زمانی میان شرق و غرب با توجه پایان یافتن مذاکرات طی شب و نیمه شب اروپا که در آمریکا مقارن با اوج فعالیتهای روزانه رسانهها بود و در ایران همزمان با نیمه شب و سحرگاه میگشت؛ تفوق تولید اخبار و تحلیلها به زبان انگلیسی با توجه به غالب فراگیر و گسترۀ جهانی آن؛ فقدان حرفهمندی در مواجه با اخبار نادرست بهمصداق عدم پرسشگری هیئت خبرنگاران ایرانیِ همراه در ژنو پیرامون چرایی تفاوت میان نص توافق با گزارهبرگ طرف آمریکایی، در شرایطی که پیش از انتشار گزارهبرگ طرف مقابل دکتر ظریف طی یک جلسۀ توجیهی همه خبرنگاران اعزامی را در جریان مختصات توافق موقت ژنو قرار داده بود؛ فقدان تجارب حرفهای یا عدم تمایل برای همکاری از ناحیۀ بخشی از بدنۀ دستگاه سیاست خارجی که متأثر از القائات جریان دلواپسان بود و سبب میشد این همکاران مصلحت را دوری از مذاکرات و اجرای وظایفی دیگر دانسته و از مسئولیت اعتذار جویند؛ همگی از نمونههای دامنۀ این مشکلات بود.
- همزمان با نزدیکی به پایان دورۀ زمانی مذاکرات و در استمرارِ اینگونه شرایط، تحرکِ رسانهای طرف مقابل برای تأثیرگذاری درون اتاق مذاکره با هدف کسب حداکثر امتیاز و هم به جهت تخفیف دادهها و ترفیع ستاندههای خود شدت گرفته بود. آنان برای کاستن از دامنۀ انتقادات داخل آمریکا و اروپا، نیز فشار مخالفان توافق چون اسرائیل و عربستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه، ناچار بودند ضمن قلب حقایق، بهموازات گمراهسازی افکار عمومیِ مخاطبان خود در آمریکا، زمینه بالا گرفتن موج انتقادات داخلی در ایران علیه مذاکرات و هیئت مذاکرهکننده را فراهم کنند و از اینراه تصویری بسازند که جمهوری اسلامی ایران در حال تن دادن به شرایط آنان است.
- در آن شرایط ابعاد دیگری از مسائل در عرصۀ رسانهها هم وجود داشتند که انرژی زیادی را به خود معطوف میساخت: حرکاتِ ظریف هیئت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران برای چینش مُهرههای بازی خود و عقب زدن دست حریفانی زبردست، با مطالعه و رهگیری دائمی جریانهای فعال حامی، ناقد و معارض توافق در بستر جامعۀ سیاسی یکایک کشورهای طرف مذاکرهحاصل میشد. بدیهی بود رصد پیوسته این اخبار و تحلیل دقیق آنها اجازه میداد در مسیر مذاکرات زوایای ناپیدایی را مشاهده کرد تا از ظرفیت افکار عمومی جوامعِ مخاطب برای فشار بر روی هیئتهای مذاکراتی هر یک از اعضای «پنج بهاضافۀ یک» بهره جُست.
- بررسی مسیرها و عملکردهای جانبی نهادها و مراجع بینالمللی چون اتحادیۀ اروپایی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای امنیت، دفتر کنترل داراییهای خارجی ایالات متحدۀ آمریکا یا همان اُوفک و غیره نیز از دیگر بخشهایی بود که نمیبایست در فضای خبری مورد کمدقتی و یا بیتوجهی واقع میشدند. بخش مهم دیگر، درکِ عملکرد شبکههای خارج از مذاکره توأم با خنثیسازی تکاپوهای آنها بود که بیشتر از پوشش رسانهها و ساختارهای اطلاعاتی در فضای مجازی با هدایت رژیم صهیونیستی برای تولید اخبار گمراه کننده سوءاستفاده میکردند.
- وجه دیگر داستان به مسائل داخل کشور بازمیگشت. سلایق متفاوت، دانش ناکافی و نگرش حاصل از دلشیفتگی و دلواپسیِ شعب مختلف در رسانۀ ملّی، نشریات و شبکههای مجازی درست و نادرست را درهم آمیخته و با ابراز نظر در باب جزئیترین مقولات فنی یا کلانترین مباحث ملّی، که بیتوجه به اقتضای زمان و در عدم هماهنگی با دستگاه دیپلماسیبه نظریهسازی و ابهامافزایی مبادرت میورزیدند، اسباب نگرانی جدی برای کسب منافع حداکثری را فراهم آورده بود. این دلمشغولی از آنجا ناشی میشد که بهعنوان مثال در داخل کشور دستگاههای ذیربط و مسئول مانند وزارت امورخارجه، سازمان انرژی اتمی و ... بهدلیل محرمانگی اطلاعات و رُبایش آن از سوی افراد سودجو نمیتوانستند دربارۀ صحت و سقم مقولات فنی اظهارنظر کند و دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملّی هم به دلایل مختلف تحفظ به خرج میداد و از انتشار بیانیه یا دستورالعملهای لازم که میتوانست از نگاه بیگانگان قابل تحلیل باشد، اجتناب میورزید. بااینهمه، در قضاوتی خوشبینانه، رسانهها بعضاً از سر ناآگاهی و زمانی برپایه ترفند رقیب، اخباری را تولید میکردند که یا بر دامنۀ بدگمانی میافزود و یا اسباب ناامیدی را فراهم میساخت.
- حالات و شرایط هیئت مذاکرهکننده در آن روزهای پایانی مثال معماری را داشت که بر فراز سکویی قرار گرفته تا حسب دستورالعمل مسئولان امر و نقشههای اجرایی یا همان خطوط قرمز، دیوارههای این دژِ حافظِ «حقوق، امنیت و توسعه ایران» را بالا کشد و مستحکم سازد، اما در زیر پای او بیگانگان پشتهپشته هیزم بر خرمن آتش تباهی میافکنند تا این بنا در دود و آتش ناراستی محو گردد. در آن شرایط موقعیت جغرافیایی محل اسکان هیئت ایرانی در هتل کوبورگ وین هم به گونهای غریب تداعی این وضعیت را برای دکتر ظریف داشت. جمع خبرنگاران رسانههای مختلف از اکناف جهان که برای پوشش خبری زنده مذاکرات سر از پا نمیشناختند، میدانی زیر ایوان اتاق کار دیپلماتهای ایرانی ساخته بود که با هر ورود و خروجی توسط اعضای هیئت مذاکرهکننده کشورهای غربی کوچکترین سخن و نشانهای از ناحیه آنان را با یک موج خبری به نفع طرف مقابل همراه میساختند.
- در آن شرایط دو مشکل دیگر هم عارضهای شده بود بر دامنۀ ملاحظات هیئت ایرانی: وجود خبرنگاران و شبکههای خبری اسرائیل و دیگر تعداد گسترده و پراکنده خبرنگاران شبکههای فارسیزبان خارج از کشور. طبیعی بود که امکان تفکیک این گروه از خبرنگاران هم ممکن نبود و هرگونه انتخاب خاص زمینه مظلومنمایی صنفی در جمع اصحاب رسانه را از سوی آنان ایجاد میکرد لذا پاسخگویی در جمعی اینچنین میتوانست به وارونهسازی خبری یا بروز حساسیتهای داخلی نیز منتهی گردد.
- مشکل دیگر؛ بروز نوعی رقابت یا احساس تبعیض خبری در هیئت رسانهای اعزامی از ایران بود. صرفنظر از نمایندگان رسانههای جمعی که در معیت هیئت برای پوشش خبری مذاکرات از تهران با دعوت و مساعدت وزارت امور خارجه و به پیشنهاد دستگاههای ذیربط همراه میشدند، برخی از رسانههای داخلی هم بودند که نفرات خود را مستقل اعزام میکردند. بدیهی بود امکانات مالی این گروه دوم فرصتی را در اختیارشان داده بود تا در جمع اصحاب رسانه همراه هیئت قرار نگیرند گاه در هتل مذاکرات و گاه در مکانهای نزدیک مستقر بودند و در قیاس با گروه خبری همراه هم دسترسیهای بیشتر داشتند و هم از امکانات در دسترس میزبان پیوسته چون اتاق خبر برخوردار میشدند. علاوه بر این مسئله، تمایز میان نگاه سردبیری رسانههای داخلی که از تهران اخبار را دنبال میکردند با خبرنگاران اعزامی هم مشهود شده بود. در موارد متعدد خبرنگاران دوستانه اشاره داشتند فارغ از روند مذاکره، خط خبری که سردبیری رسانه، نشریه و یا سازمان تعیین کرده، جهتی دیگر دارد.
- در جبهه مقابل اما خبرنگاران همراه وزیر خارجه آمریکا مجتمع، متمرکز و مرتبط با روندهای مذاکراتی پیش میرفتند و روایت خود را در هماهنگی کامل شاخ و برگ میدادند. خط خبری آنان با توجه به توصیف و مواضعی تعیین میشد که هیئت مذاکراتی آمریکا ابراز میداشت. از نگاه و در تحلیلهای آنان چنین برمیآمد که ترسیم رویکردها و مواضع مذاکرهکنندگان کشورشان مرجح بر ارزیابیها و قضاوتهای دیگران است. در این زمینه حتی از پوشش اخبار سایر شرکای خود در مجموعۀ «پنج بهاضافۀ یک» که میتوانست امکان مقایسه را دهد هم سخت اجتناب میورزیدند و خبرهای آنان را کمتر پوشش میدادند.
- صرفنظر از مجموعه این سلسله ملاحظات و مشکلات، آنچه در مسیر مذاکرات نهایی وین (15) با همان دامنه و ابعاد جزئیات مذاکرات حائز اهمیت به شمار میآمد، مدیریت روندهای رسانهای و مقابله با تحرک همهجانبه آمریکا بود. در تکاپوی یافتن راهحل همان منظره مقابل اتاقِ کار هیئت ایرانی یا میدان کار پُرجنب و جوش شبکههای خبری چارهگشا شد. این مصرعِ غزلی از مولانا که «آن دیده کز این ایوان، ایوان دگر بیند»، پنجرهای را در ذهن دکتر ظریف گشود تا با حضور در ایوان هتل هم پیوسته در جمع خبرنگاران باشد و هم از آفات بَرگفته چون پاسخگویی به خبرنگاران اسرائیلی و ... به دور ماند.
- سیاستِ ایواننشینیِ خندان و ارتباط از طریق شبکههای اجتماعی در آن شرایط دشوار که درون هیئت ایرانی غوغایی بود به این تصور رسانهای دامن زد که روایت یکسویه طرف آمریکایی در توصیف اغراقگونه و پیروزمندانه «ستاندهها» چهبسا خبرسازی رسانهای برای عدم توجه و دقت اهالی رسانه به «دادههای آمریکا و متحدانش» است. حتی در یک نوبت خاص وقتی آقای کری در زیر همان ایوان مشغول مصاحبه زنده با شبکههای خبری جهان بود و برخی از توافقات درون اتاق مذاکره را با قالبی واژگون برمیشمرد، توئیت دکتر ظریف از فراز همان ایوانِ مسلط و مُشرف بر میدان رسانه با این ضربالمثل ساده آمریکایی که «وسط رودخانه اسب را عوض نمیکنند»، چنان موجی را در میان مصاحبه وی برانگیخت که هم سخنش بیاعتبار شد و هم نزد خبرنگاران کارگر افتاد بهطوریکه چشم از او که مقابل آنان ایستاده بود، گرفتند و وزیر خارجۀ ایران را بر بالای آن «ایوان دگر» را دیدند.
برجام؛ افسانه و افسون
- اغراق نیست اگر گفته آید طی تمام دورۀ زمانی دهروزه پایانی مذاکرات وین (15) که در نهایت منتهی به تفاهم برجام شد، این بیت شمسالدین محمد حافظ شیرازی در ذهن و اندیشه دکتر ظریف بارها مرور شد و مصداق با حالات و احوال آن دوران داشت: «ده روز مهر گردون افسانه است و افسون/ نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا».
- در حقیقت ده روز پایانی مذاکرات برای هیئت ایرانی حرکت بر لبۀ تیغ بود. پس از ماهها مذاکره و بحث و تدوین جزءبهجزء نکات، هنوز تفاهم دور از دسترس مینمود. خطوط قرمز همه طرفها با پُررنگترین قلمها مرزبندی را آشکار ساخته بود و هیچیک از دو سوی مذاکره سر آن نداشتند تا از مواضع خود عقب نشینند. حتی در جبهۀ مقابل، برخی اختلافات اساسی میان روسیه با دیگر اعضای مجموعه «پنج بهاضافۀ یک» عیان گشته بود. تصمیم آن کشور برای مراجعههای متوالی به شورای امنیت با هدف راستیآزمایی اقدامات و تعهدات ایران نمونه بارزی بود که هم در جبهه درونی «پنج بهاضافۀ یک» مخالفانی داشت و هم از نظر تهران قابل پذیرش نبود، امری که به تفصیل دربارۀ آن سخن گفته خواهد شد. در مجموع نقاط چالش برانگیزی باقیمانده بود که در طول ماههای گذشته فرمولی برای حلوفصل آنها پیدا نشده لذا به فراز پایانی مذاکره ارجاع داده شده بودند. مباحثی چون پی.ام.دی، تحریمهای تسلیحاتی و موشکی، موضوع قطعنامهها که با عبارت «پرداختن» که یک طرف به اجرای لااقل بخشی از آنها امید داشت و طرف مقابل، یعنی مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران به هیچگونه تن به پذیرش خواسته آنان نمیدادند.
- در کنار این مباحث، هنوز ترتیبات اجرای تعهدات و مذاکره بر سر پیوستهای قطعنامهای که باید در استقبال از سند تفاهم برجام صادر میشد و مفاد و انتظارات قطعنامههای پیشین را بلااثر میساخت، موضوع مذاکره و چانهزنی میان دو طرف اصلی یعنی ایران و آمریکا بود. دقت در خاطرات به حافظه مانده، یادداشتهای برداشته و روایتهای بازگفته از گفتگوهای همزمان و بههم پیوسته ده روز پایانی خود شرح اثری مستقل است که لابد در زمان مقتضی با آزاد شدن بهرهبرداری از اسناد مذاکرات هستهای حسب قوانین جمهوری اسلامی ایران دستمایۀ پژوهشهای تازه و منصفانهای از سوی آیندگان خواهد شد. با درک این مجموعه ملاحظات و بهمنظور اجتناب از تطویل سخن، صرفاً شمهای از آن مرارتها و تکاپوها در آن بازۀ کوتاه طی این مختصر بیان خواهد شد. شرایطی که برای هیئت ایرانی سخت طاقتفرسا بود. بااینوجود، اهتمام و مأموریت دیپلماتهای ایرانی «نیکی» در حق «یاران» یا همان ملت شریف ایران بود که با نگرانی اخبار مذاکرات را دنبال میکردند. کسب نیکبختی برای ملتی مقاوم که در مصافی سخت برای دفاع از کیان و حقوق مسلم خود با همۀ رنج و مشقتی که بهدنبال تحریمهای ظالمانه بدان مبتلا شده بودند، «فرصتی» بود که تنها «ده روز» زمان داشت تا در گردش چرخ گردون هیئت ایرانی بتواند «افسانۀ» شکستناپذیری ملت ایران را جاودان و «افسون» و جادوی قدرتهای بزرگ و حامیان منطقهای آنها را بیاثر سازد. اگر اکنون با گذشت سالها از آن رویداد قرار باشد توصیفی از شرایط آن دهۀ کاری دشوار بیان گردد، تمثیل صائب تبریزی که اشارهاش به تکاپوهای عمر کوتاه است و حیرتزده از تحمل مرارت حیات از سوی خضر نبی(ع) است، بلاوجه نخواهد بود.
اسرائیل و عربستان نگران هستند؟ به درک!
- در ساعت 17 پانزدهم تیر 1394ش، نخستین نشست عمومی وزرای خارجۀ ایران و کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» در محل هتل کوبورگ وین حسب هماهنگی میان خانم موگرینی با سایر اعضا تشکیل شد.
- بدینترتیب دکتر ظریف پس از اشارۀ مختصر آقای کری، مجدداً ولی با بیانی محکم و بلند همۀ حاضران را که نمایندگان عالی دیپلماسی شش کشور مهم و اتحادیۀ اروپایی بودند، چنین مورد خطاب قرار داد: بگذارید یک بار دیگر منطق خود را در حضور همۀ وزرا با صدای رسا و با وضوح کامل مطرح کنم، قطعنامهها فقط اشاره به موشکهایی دارند که توانایی حمل کلاهک هستهای دارند. ما نهایت حسننیت و انعطاف خود را نشان دادهایم و قبول کردیم که در اعلامیۀ خود به مسئلۀ «نظامیسازی» بپردازیم. اما نمیتوانیم بحث موشکی را اینگونه که شما میخواهید بپذیریم. قطعنامههای شما، همه فقط یک سبب دارند. سبب مشترک و واحد در همۀ آنها، هستهای است. از بیانیۀ رئیس شورا در سال 2006م، تا قطعنامۀ 1929، اسباب همۀ آنها فقط هستهای است. لذا هیچ موضوع دیگری جز هستهای مطرح نیست. اگر بخواهید مقولهای تازه بیفزایید، نه تنها خودسرانه و بیمبناست، بلکه میتواند کل این فرآیند را بر هم بزند. هیچ دلیل و مبنایی برای سخنانتان ندارید. فقط میگویید کسانی در منطقه نگران هستند. اگر بخواهید پای منطقه را پیش بکشید، جدا از اینکه غلط و بیربط است، باعث گشوده شدن بحث میشود و آن وقت حرفهایی خواهید شنید که اصلاً خوشحال نمیشوید. ما اینجا نیامدهایم در مورد منطقه صحبت کنیم. اینجا، جای بحث هستهای است. اکثر شما در زمان جنگ تحمیلی، از عراق حتی در زمانیکه از سلاح شیمیایی علیه ما استفاده کرد، حمایت کردید. اما ما اینجا بحث غرامت آن زمان را نداریم، چون قرار است فقط در مورد هستهای حرف بزنیم. در قطعنامهها هم بهعنوان مبنا و دلیل، فقط به هستهای اشاره شده است. میگویید اسرائیل و عربستان نگران هستند؟ به درک! هدف این مذاکرات که تأمین خاطر آنها نیست.
گردن کلفت هستید؟ شرمنده!
- سخنان دکتر ظریف بدون انقطاع، با صدایی بلند اما توأم با نزاکت، منطقی در بطن خود داشت که دیگر همتایان وی و خانم موگرینی را مبهوت ساخته بود. تصور اینکه وزیر خارجۀ یک کشور محکوم چنین غیرتمندانه از حقوق و منافع کشورش بیپروا درون اتاقی بسته مقابل قدرتهای جهانی دفاع کند و سخن گوید برای یکایک اعضا غریب بود. در آن اتاق، رسانهها مخاطب دکتر ظریف نبودند تا متهم به عوامفریبی شود، بلکه رهبران دیپلماسی پنج قدرت فائق دارای پشتوانۀ سلاح اتمی حضور داشتند که اینگونه با عباراتی سخت نواخته میشدند و این بهیقین برای آنها همراه با آلمان و اتحادیۀ اروپایی، بینهایت گران بود. دستیاران وزرا که جزءبهجزء این کلمات را در صورتمکالمات مذاکره برمیداشتند، گاه سر بلند کرده و مقام ارشد خود را که مقهور، مهجور و مبهوت نشسته بودند، مینگریستند. چهبسا باورشان نمیآمد که نمایندۀ عالی کشورشان اینگونه تاب آورده و صرفاً لب میگزند.
- شاید در طول مذاکرات هستهای، هیچگاه پس آن جلسۀ نیمهشب ژنو که دکتر ظریف بر سر یکایک اعضای «پنج بهاضافۀ یک» فریاد کشید، چنین شوری در سخنان وزیر خارجۀ ایران نبود.او در ادامه اینگونه سخن خود را پیگرفت: میخواهم کاملاً روشن کنم، در این مورد ما اصلاً مصالحه نداریم. چون آن را بیربط میدانیم. ما اصلاً چیزی به اسم کانال خرید و اینها را قبول نداشتیم و قبول آن از طرف ما یک انعطاف بسیار بزرگ بود. بحث موشکهای قادر به حمل کلاهک هستهای را هم از طریق مبحث نظامیسازی پرداختیم. دیگر حرف اضافی قبول نمیکنیم. حرفهایتان برای جمهوری اسلامی ایران هیچ مبنایی ندارد. جز اینکه مثلاً عربستان نگران میشود. اصلاً عربستان چرا باید نگران بشود؟ عربستان با آن همه خرید موشکی و تسلیحاتی؟ جمع بودجۀ نظامی عربستان و امارات از روسیه هم سبقت گرفته و حالا بعد از آمریکا در دنیا دوم است. اگر منطق حرف شما چنین است که چون گردن کلفت هستید و عضو شورای امنیت هستید و لذا حرفتان را ما باید اطاعت کنیم، باید بگویم شرمنده! اگر ما میخواستیم اینگونه عمل کنیم، 36 سال پیش انقلاب نمیکردیم و این همه شهید نمیدادیم. پس به من نگویید، چون ما میگوییم باید به این موضوع پرداخته شود. من معتقدم مسئله جای دیگری است، شما میخواهید شالودۀ تحریمها سرجایش بماند. قبول دارم که در این مدت با حسننیت مذاکره کردید، اما در تمام این مدت، حس کردم که موضوع حفظ تحریمها و نظام شورای امنیت، گویی با گوشت و خون و استخوانتان ممزوج شده است. باید این را از سر خود بیرون کنید.
چگونگی حلوفصل موضوعات پایانی
- از همان ابتدای پذیرش مسئولیتِ پروندۀ هستهای در دولت دکتر روحانی، این برآورد در تمام ارزیابیهای وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران وجود داشت که ضروری است برای درهمپیچیدن الزامات و تکالیف قطعنامههای گذشته قطعنامهای تازه برنامۀ اقدام جامع مشترک(برجام) را استقبال و تضمین کند. قطعنامهای که ایران را نیز از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد خارج گرداند. با گذر از این مرحله ماهیت امنیتی و بَرساختۀ موضوع ایران در شورای امنیت که میتوانست تهدیدی برای صلح و امنیت بینالملل بهشمار آید به برنامهای برای همکاری و توسعه مبدل میگردید. درکنار این ارزیابی، دکتر ظریف و گروهی از همکارانش تمهیدی بهکار بستند و ماهها قبل از ورود به بحث نگارشِ متن، پیشنویسی از برجام و قطعنامهای که بتواند حداقلِ مطلوب جمهوری اسلامی ایران را دربرگیرد، آماده ساختند. این ابتکارِ جسورانه پس از نهایی شدن و نگارش، از مجاری مختلف ــ همچون خانم اشتون و نیز از مجاری غیر رسمی دیگر اما بهصورت غیرمستقیم که در بخشهای پیشین این اثر مورد اشاره واقع گردید ــ در منظر نگاه کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» قرار گرفت. هدف از این اقدام، کوششی همهجانبه برای آن بود که حتیالمقدور الگوی نگارشی «پنج بهاضافۀ یک» مبنای متن قطعنامه و پیوستها واقع نشود. پیش از این نیز در رابطه با برجام از طریق گروه بینالمللی بحران ــ آنگونهکه در قسمتهای قبلی بیان شد ــ ابتکاری مشابه صورت گرفته بود. لذا با انجام این تمهید وقتی در اتاق نگارش موضوع تهیۀ پیشنویس قطعنامه به بحث گذاشته شد، شاخصهها و مؤلفههای مورد انتظار دکتر ظریف خود را نمایاند. این امر ناخواسته یک مقوله را جا انداخت که مناسب است درباره قطعنامه با هیئت ایرانی نیز مشورت صورت پذیرد. ضمنآنکه اختلافنظر و دیدگاههای متناظری حتی میان خود کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» نیز وجود داشت. بهعنوان نمونه؛ اروپاییها با تصویب قطعنامه پس از جلب نظر کنگرۀ ایالات متحدۀ آمریکا مخالف بودند و یا اینکه روسیه در رابطه با موضوع راستیآزمایی و بازگشت تحریمها در تفاهم با فرانسه خواهان آن بود تا در نوبتهای ششماهه شورای امنیت موضوع ایران را مورد مداقه قرار دهد. این امر سبب میشد مسئلۀ ایران بهعنوان یک دستور پیوسته و دائمی در پروندۀ کاری شورای امنیت سازمان ملل متحد باقی بماند.
«هرگز یک ایرانی را تهدید نکن»
- در شرایطی دشوار و پیچیده که عامل زمان مانند شمشیری بر سر مذاکرات به گردش آمده بود، عدم تفاهم از یکسو و افزایش دامنۀ حساسیتها و رقابتهای جوهری میان قدرتهای بزرگ از سوی دیگر،سایۀ خود را بر فراز هتل کوبورگ گسترانده بود. صرفنظر از تحولات درون مذاکره، مجموعه علل بیرونی که در تمام دو سال گذشته با اُفت و خیز فراوان، اما برقرار و مستمر مذاکرات را تهدید میکرد، با شیبی بلند اوج گرفته بود. بدیهی به نظر میرسید کوچکترین بیدقتی و سادهانگاری اسباب شکست مذاکره یا تحمیل شرایطی ناگوار را رقم میزد.
- صحنه نهایی نبرد بر سر محدودیتهای تسلیحاتی در ساعت 11 شب دوشنبه 22 تیر 1394ش، در اتاق آقای کری اتفاق افتاد. دکتر ظریف برای بحث پیرامون تحریمها به اتاق آقای کری در کنار سالن جلسات رفت و مشاهده کرد که آقای لاوروف و خانم موگرینی در آنجا با آقای کری جلسه دارند. آقای لاوروف اصرار داشت تا فردا صبح کار تمام شود تا او بتواند حداکثر تا ظهر از وین خارج شود و به برنامه بعدی خود برسد. وی تأکید میکرد که اگر نمیشود کار تا صبح روز سهشنبه به نتیجه نهایی برسد، باید جلسه متوقف شده و روز پنجشنبه از سر گرفته شود.
- مذاکرات به مرحله نهایی رسیده بود و توافق با تفاوت چند ساعت در دسترس بود. توقف جلسه میتوانست حاصل چندین روز مذاکره فشرده را دستخوش تحولات غیرقابل کنترل از داخل و خارج از مجموعه مذاکراتی نماید؛ کمااینکه برخی از گروههای فشار صهیونیستی در همه کشورها ــ حتی روسیه ــ با نگران شدن از لحظات پایانی دستیابی به توافق، شروع به رها کردن آخرین تیرهای ترکش خود نموده بودند و حتی آقای لاوروف را در برخی روزنامههای روسیه به نادیدهانگاشتن منافع روسیه در مسیر رسیدن به توافق متهم کرده بودند.
- وقتی دکتر ظریف وارد اتاق آقای کری شد، خانم موگرینی و آقای کری به همراه دستیارانشان تلاش داشتند آقای لاوروف را قانع کنند که چند ساعت بیشتر فرصت دهد تا مذاکرات به نتیجه برسد و او راضی نمیشد. با ورود دکتر ظریف، آقای لاوروف فوراً او را مخاطب قرار داد و گفت: «چرا این پنج سال را نمیپذیری؟ مطمئن باش اینها ــ که اشارهاش به غربیها بود ــ بهتر از این به تو نخواهند داد». وی بدون اینکه منتظر جواب دکتر ظریف بماند ادامه داد: «آیا پیشنهاد آمریکاییها را با تهران چک کردهای؟»دکتر ظریف ــ علیرغم اینکه مجوز کلی در مورد محدودیتهای تسلیحاتی با ترتیبات مناسب را داشت، اما برای حفظ موضع چانهزنی در برابر آمریکائیها ــ جواب داد «خیر، من زمانی موضوعی را به تهران منعکس میکنم که فکر کنم ارزش انعکاس دارد». آقای لاوروف با عصبانیت قابل توجهی خطاب به دکتر ظریف گفت: «تو داری وقت ما را اینجا تلف میکنی و با این وضع من دیگر نمیمانم. اینجا را ترک میکنم و سه روز بعد بر میگردم». این جملۀ آقای لاوروف که نشان از عمق کلافگی وی نسبت به روند مذاکرات داشت، آنچنان بلند و کشیده بیان شد که همه را به سکوت و تحیر واداشت. وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران با همان سیاق معنایی و درحالیکه اُکتاو آوای کلامش بانگی بلندتر از بیان لاوروف را طنینانداز کرد، به این بینزاکتی همتای روس خود با لحن تند و مشابه پاسخ داد. برای نخستین نوبت در طول مذاکرات، حاضرین غربی در جلسه، محاجهای سخت و گفتگویی آتشین میان ایران و روسیه را شاهد بودند.
- یک تصور نزد کشورهای غربی طی دو سال مذاکره وجود داشت، و آن اینکه روابط ایران و روسیه به دلیل سالها همکاری از الگویی متفاوت با دیگران برخوردار شده است و چهبسا به این پنداشت رسیده بودند که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در برابر انتظارات روسیه تبعیت نشان میدهد.گاه حتی از این کنایه که ایران در مدار روسیه مواضع خود را دنبال میکند در حاشیه گپوگفتهای رایج فروگذار نمیکردند. لذا در مواردی با این تصور دربارۀ ایران قضاوت میشد. چنین نگرشی برای جمهوری اسلامی ایران، کشوری که با انقلاب شکوهمند اسلامی سال 1357ش، مسیر استغنا و آزادگی را در میان قدرتهای جهانی دنبال میکرد و هزینههای بسیاری را ملّت ایران برای اثبات این موضع پرداخته بودند، اگر توهین نبود، بسیار غیرواقع و آزاردهنده بهشمار میآمد. بدیهی بود برای سالیان متمادی منطق و تربیت دیپلماتهای ایرانی تحت هدایت حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری تکیه بر دفاع از اصول انقلاب و سرفرو نیاوردن در برابر زیاده خواهیهای شرق و غرب یا قدرتهای منطقهای بود. نشست نیمه شب وین، آزمونی برای دکتر ظریف وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی ایران بود تا نشان دهد آیا برای دیپلماتهای ایرانی همه آنچه طی بیش از سه دهه مورد تأکید و تبلیغ واقع شده حقیقت است یا یک پوستۀ ظاهری. دکتر ظریف در آن شرایط حساس و در مقابل چشمان حیرتزده نمایندگان عالی آمریکا و اتحادیه اروپا با واقعیت تلخ جسارت و مهمتر از آن مداخله در امور کشور توسط یک دوست شخصی 20 ساله و وزیر امور خارجه کشوری همسایه و دوست روبرو شده بود. واکنش او قهری و کاملاً منطبق بر باور عمیق وی به آرمانهای انقلاب و اصول ملّی بود. او مصمم بود اجازه ندهد توهین به کشورش باب شود. لذا در برابر هر تعریض کلامی به همان سبک و سیاق پاسخی متناسب و برابر را به همتای روسی خود داد. وقتی برنتابیدن دکتر ظریف آن هم با بیان غضبناک و لحنی آکنده از خشم را حاضرین در جلسه مشاهده کردند، به یقین تجسم آن برایشان بهسادگی قابل هضم و تحلیل نبود.
- اینگونه واکنش از سوی وزیر خارجۀ کشوری که از پیشنهاد آنها سر باز زده و به مقاومت برای احیای حقوق کشور و ملّتش اهتمام میورزید و همزمان در برابر توصیهها و فشار دیپلماتیک همسایهای بزرگ از مجموعه اعضای دائم شورای امنیت با روابطی بس پایدارتر در قیاس با دیگر اعضای «پنج بهاضافۀ یک»، سر فرو نمیآورد، سخت تعجببرانگیز بود. وقتی این منازعۀ لفظی به شدت اوج گرفت، خانم شرمن از همراهان خود و خانم موگرینی خواست اتاق آقای کری را ترک کنند و مقامات عالی را تنها بگذارند.
- وقتی سایرین اتاق را ترک کردند، دکتر ظریف پرسید: «سرگئی»، آیا درطول آشنایی بیش از دو دهه حتی یک مورد سراغ دارد که وی به وعدههای خود عمل نکرده باشد. آقای کری به میان صحبت وارد شد و گفت تاکنون حرف و تعهد بیمورد از «جواد» نشنیدهایم. وقتی آقای لاوروف تأکید آقای کری، خانم موگرینی و دکتر ظریف در مورد ضرورت ادامه مذاکرات برای چند ساعت را شنید با ناخرسندی پذیرفت که کار ادامه یابد و خود برای استراحت جلسه را ترک کرد ولی جلسه ــ که در واقع تبدیل به جلسه پایانی شد ــ با حضور دکتر ظریف و خانم موگرینی در اتاق آقای کری تا تولد برجام ادامه یافت.
خطوط قرمز و توافقات پایانی
- در چنان فضایی، سرانجام پس از دو هفته مذاکرۀ دشوار، مقاومت خستگیناپذیر، مجادلات شدید و پارهای بدهبستانهای ضروری و قابل تحمل در چهارچوب مجوزهایی که هیئت مذاکرهکننده داشت، نکاتی تازه در مسیر و مقصد مراعات بیشتر خطوط قرمز مقام معظم رهبری در جلسۀ پایانی 22 تیر 1394ش، خود را آشکار ساخت. موضوع رعایت خطوط قرمز مذاکراتی یکی از مباحث مهم و مشخصی است که طی سالیان گذشته بارها از سوی افراد مختلف به بحث گذاشته شده است. در بیان این نظرات و ارزیابیها گاهی از سر صدق و دلسوزی جملات و انتظاراتی بیان شده که با واقعیت درون مذاکره و سیر تحول روند مذاکرات انطباقی نداشته است. بدیهی بهنظر میرسید که مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران نیز نمیتوانستند تا کسب حداکثر امتیازات نسبت به آشکارسازی خطوط قرمز مذاکراتی و دستورالعملهای تکمیلی در زمینۀ جابهجایی این خطوط یا ترتیب تقدم و تأخر آن سخنی به میان آورند و با ملّت شریف ایران سخن گویند. در برابر این نگرش، تفکر دیگری نیز وجود داشت که فارغ از درک ملاحظات و ضروریاتِ مذاکره با استناد به مواضع رسانهای خطوط قرمزی را در تصور خود میانگاشت و با توجه به رویکردی که داشت میکوشید تلقیِ ناروایی را رواج دهد که خطوط قرمز مورد نظر مسئولان امر و بهویژه مقام معظم رهبری از سوی مذاکرهکنندگان نادیده انگاشته و یا از آن عبور شده است. بهطور کلی باید در رابطه با خطوط قرمز تا نیل به تفاهم بر سر برجام از دو مقطع متفاوت به مسئله نگاه کرد. در آغازِ ورود به مذاکره، خطوط قرمزِ نخستین بر اساس حقوق و واقعیتهای موجود تعیین شده بود.
- در بخش هستهای تثبیت غنیسازی در داخل خاک ایران و ادامۀ آن بدون لحظهای توقف، حفظ ظرفیت فعال غنیسازی موجود، همچنین حفظ ماهیت آب سنگین رآکتور اراک و یا حفاظت از ظرفیت و ارزش راهبردی ــ و نه صنعتی و علمیِ ــ فردو بهعنوان تأسیساتی برای صیانت از دانش هستهای و استمرار غنیسازی در کشور بهترتیبی که حداقل یک هزار سانتریفیوژ آمادۀ بهکار در آن وجود داشته باشد، محورهای اصلی بودند. در سایر بخشها این خطوط کلیدیِ نخستین مبتنی بر عدم هرگونه نظارت بر سیستمهای تسلیحاتی و موشکی ایران، لغو فوری قطعنامههای شورای امنیت، لغو فوری تحریمهای اقتصادی ـ مالی در موضوع مذاکره (هستهای)، و نیز بهموازات آن رعایت جدی بر عدم ورود به موضوعات غیرهستهای بود. بهواقع مذاکرات با این خطوط قرمز آغاز شد و مذاکرهکنندگان در مسیر مذاکره به این خطوط قرمز توجۀ کامل و تعهد لازم را نشان دادند. در مسیر مذاکره، ملاحظات تازهای نیز که متأثر از ورود به جزئیات مباحث مذاکره بود و تابعی از تصمیمات مراجع بالادستی حسب گزارشهای کارشناسی و برنامههای توسعهای صنعت هستهای بود به این مجموعه اضافه گردید.
- طبیعی بود که فصل دومِ خطوط قرمز به اقتضای روند مذاکره و بدهبستانهای موجود بایستی محقق میگردید. فراموش نباید کرد در مقابل هیئت مذاکره کنندۀ ایرانی نمایندگانی از شش کشور با مجوزهایی از ناحیۀ قطعنامههای صادره طی دوران دولتِ قبل نشسته بودند که الزاماً منافع آنان بهصورت موردی در یکایک جزئیات انطباقی با یکدیگر نداشت. بهعنوان مثال وقتی کشورهای غربی در رابطه با موضوع بوشهر بهعنوان بخشی از نیازهای عملی ایران رضایت میدادند، روسیه از گنجاندن بوشهر در فهرست نیازهای عملی ایران جانبداری نمیکرد و بدینگونه هم پایۀ استدلال ایران فرومیریخت و هم در کشاکش تمایز آراء و رقابتهای درونی میان کشورهای «پنج بهاضافۀ یک» موضوعات مذاکره به گروگان گرفته میشد. از اینرو، دستۀ دوم خطوط قرمز در فصل پایانی مذاکره یعنی زمانی که روند مذاکره وارد مراحل نهایی تصمیمگیری شد، خود را آشکار ساخت.
- هیئت مذاکرهکنندۀ ایرانی بهصورت ادواری گزارشهای دقیق و روشنی از چگونگی مراعات خطوط قرمز و چهارچوبهای اصولِ ترسیم شده را تنظیم و در اختیار مسئولان امر قرار داده بود. به همان میزان که مذاکرات به پایان خود نزدیک میشد مباحث دقیقتر و حساستر و خطوط قرمز نیز واضحتر و یا جزئیات افزونی آشکار میشدند. به همان ترتیب نیز انتظار میرفت تا در دستورالعملهای لازم جهت مذاکرهکنندگان ترسیم این خطوط با نهایت دقت صورت پذیرد و ابلاغ لازم و یا دستورالعملهای شفاهی دریافت گردد تا هیئت ایرانی بتواند به تبعیت از تصمیم مسئولان امر مذاکره را پیش ببرد.
برجام: خوشخیالی یا واقعبینی
- برجام در شرایط خاصی مذاکره شد اما با اغماض به فراموشی سپرده شد. ضرورت مذاکره با اعضای دائم شورای امنیت برای عبور از قطعنامههای فصل هفتمی ــ که هریک از اعضای دائم میتوانست با یک رأی منفی مانع از تحقق آن شود ــ با اشتیاق دکتر ظریف و همکارانش به مذاکره با آمریکا تعبیر شد؛ مساعی هیئت مذاکرهکننده برای پنهان کردن فشارها و جنگاعصابها و زخم خنجرهای داخلی و ... در پس لبخندهای ظاهری به اعتماد و خوشباوری به آمریکا و غرب تأویل شد؛ طلبکاریهای دیپلماتیک علیه طرف مقابل ــ همچون «تقریباً هیچ» معروف ــ به اذعان مذاکرهکنندگان به اشتباه مذاکراتیشان تفسیر شد و قس علیهذا.
- اما برجام حاصل مذاکره در شرایطی تحمیلی و نابرابر ــ و البته قابل پیشبینی از سال 1382ش، همانگونه که در دفتر اول این حدیث پُر درد و رنج آمده است ــ بود و نه یک حرکت ابتدایی در خلأ زمانی و شرایط جهانی بر اساس شیفتگی نسبت به وعدههای آمریکایی. به همین دلیل، مذاکرهکنندگان از همان ابتدا بر اساس بیاعتمادی عمیق بهویژه نسبت به آمریکا و در درجه بعدی اروپا مذاکره و برنامهریزی عملیاتی نمودند که چشمهای در سطور بالا و نحوه اجرای متناظر تعهدات قابل ارزیابی است. اما با همه تمهیدات و محکمکاریهای مذاکراتی و عملیاتی، بازهم مذاکرهکنندگان نه تنها به طرف مقابل و به ویژه آمریکا اعتمادی نداشتند، بلکه احتمال جدی نسبت به نقض تعهدات آمریکا را برای مقامات و مراجع بالادستی مطرح کرده بودند. بسیاری از اسناد مکاتبات و هشدارهای مذاکرهکنندگان تنها پس از گذشت بازۀ قانونی برای نشر اسناد طبقهبندی شده قابل ارائه عمومی خواهد بود.
گفتار پایانی
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شـود ولیـک بخـون جگر شود
- آنچه در بیش از سه هزار صفحه گزارش مستند و دقیق و با قابلیت بازگو کردن و انتشار در زمان حاضر تقدیم شد، تنها بخشی از «راز سر به مُهر» مذاکراتِ برجام بود که برای ولینعمتانمان، مردم دلاور این مرز و بوم، «سمر» شد. «حدیث» «خون جگر»های 22 ماه نبرد نابرابر و «دم درکش»یدن را چنان با «دلدار»مان، مردم بزرگوار ایران، «بازگو» کردیم که بدخواهان این مرز و بُوم نتوانند از آن بهرهای برای اهداف پلید خود ببرند. اما 23 تیرماه 1394ش، نه پایان ماجرای برجام، «خلاص»مان از «دست غم» و رهاییمان از «تنگنای حیرت از نخوت رقیب»، که تازه آغاز ماجرای پنجسالۀ پاسداری از این دستاورد ملی بود. بدعهدیها و پیمانشکنیهای مکرر و پیوسته آمریکا، ناتوانیهای مدعیان پُرهیاهوی اروپایی، کارشکنیها و فشارهای درونی و بیرونی، ملامتها و زخمزبانها، آسایشطلبیها و فرافکنیها، ناسپاسیها و ناجوانمردیها ــ که تنها بخش کوچکی از آن در بیست و دومین گزارشمان به مجلس شورای اسلامی بازگو و در صفحات پیشین در این دفتر نقل شد ــ حکایتی است که خود نیازمند چند دفتر دیگر است که فعلاً صلاح مُلک و ملت در گشودن آن نیست.
- برجام، در خارج از ایران سند پایمردی ملت، توانمندی کارشناسان، غیرت مذاکرهکنندگان و هوشمندی تصمیمگیران ایرانی بود که ترامپ به آن اذعان کرد وعلامه مجاهد سید حسن نصرالله بر آن صحه نهاد. رئیس جمهور آمریکا در دشمنی با برجام، آن توافق را مایۀ سرافکندگی تاریخی آمریکا دانست و رهبر حزبالله در شفقت و مهر به ایران آن را مایۀ افتخار اسلام و مقاومت برشمرد. آن زمانکه نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی آن را شکست تاریخی برای آن رژیم و ترامپ آن را کلاه تاریخی ظریف بر سر کری میخواندند، گروهی هم در داخل با هیاهو از آن تفاهم تصویرِ خوشباوری، سادهلوحی و ... ظریف و همکارانش بَرساخته بودند.
- بدون شک برجام بینقص نیست. هیچ سند و متن مذاکره شدهای برای هیچیک از طرفهای مذاکره نمیتواند بدون کاستی باشد. سند بینقص یا باید به زور بر یک طرف تحمیل گردد و یا هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید. برای همین است که تفاهم و رسیدن به یک راه حل میانه جرئت و شجاعتی به مراتب فراتر از اصرار بر مواضع متصلب و غیرقابل تغییر میطلبد. گرچه در کوران تلاطمات و التهابات، یا در مسیر پیشرفت و توسعه، گاهی مجموعه شرایط اقتضا میکند که روشی غیرمنعطف اتخاذ گردد، ولی تصمیمی که به هزینۀ جان و معیشت مردم گرفته میشود، باید با درک دقیق و عمیق ضرورتها و فایده ـ هزینهها باشد. نمیتوان به هزینه مردم شعار داد و شجاعت تصمیمات دشوار را نداشت.
- برجام در خلأ مذاکره نشد. بسیاری شرایط تابستان سال 1392ش، را فراموش کردهاند و گروهی هم تصمیم گرفتهاند آن شرایط را از یادها بزدایند. اما واقعیت را حتی اگر پنهان دارند، در دل تاریخ نشسته است. برجام ثمرۀ کوشش ما و گروهی از دلدادگان این مرز و بُوم برای پایان دادن به شرایطی بود که خود نه تنها در ایجادش نقشی نداشتیم، بلکه قبل از اشتعال آن ــ توسط مدعیانی که فهم درستی از تحولات جهانی در دوران گذار پس از پایان جنگ سرد نداشتند ــ بارها انذار و هشدار داده بودیم؛ ولی فریادمان در جنجال غوغاسالاری و دروغ و فریب مدعیان ناشنیده مانده بود. یقین داشتیم خدمتمان «بیمزد و منت« خواهد ماند، چرا که «بیابان» مذاکره و تفاهم ــ آنهم در «راه بینهایت» و شرایط نابرابری که شعارهای بیمایه هشتساله در پیشرویمان نهاده بود ــ سکوی قهرمانی نبود، بلکه قربانگاهی بود تا چون «رندان» «بیجرم و بیجنایت» به وطنفروشی و خیانت متهم شویم. نیک میدانستیم از «هر طرف» رویم، جز تهمت و افترا از یک گروه یا گروهی دگر نصیب نخواهیم داشت؛ آگاه بودیم که متهمانِ آشفتگی ملیِ آن روز به زودی لباس مدعی خواهند پوشید و شرایطِ نابسامان آن روز را با کمک دستگاه باورسازی به فراموشی جمعی سپرده، دستاوردهایمان ــ و در واقع ثمرۀ مقاومت مردم ــ را شکست جلوه داده، افتخارات را سرشکستگی نمایانده و عزت ملّی را فدای منافع گروهی خواهند ساخت.
- ما مذاکرهکنندگان نه تنها همۀ این نکات را میدانستیم، بلکه بارها در نامهها و نوشتههای خود که در اسناد وزارت امور خارجه محفوظ است برای آیندگان به امانت نهاده بودیم. ولی این همه باعث نشد از پیمانیکه با ایران و ایرانی بستهبودیم بگذریم:
- از صمیم قلب باور داریم که در برابر بزرگوارانیکه با جان و عزیزانشان «در حلقه کمندِ» پاسداری از ایران پُرگهر افتادهاند «ما صید لاغریم». ورای همه سختیها و نارواییها، باور داریم که سرمایۀ آبرو و توانمان را برای پاسداری از منافع ملی بهکار گرفته، در شرایطی نابسامان آنچه تخصص علمی، تجربه کاری و توان مذاکراتی داشتیم به صحنه عمل آوردیم و از هر «کرانه تیر دعا» و توکل و توسل روانه میدان نبردِ نابرابر مذاکرات کردیم؛ و امیدواریم این کشش و کوشش «مقبول طبع مردم صاحبنظر شود».
[1]. Non-compliance
[2]. Breach of the obligation to comply
[3]. بهنظر میرسد این عبارت را نخستین بار آقای البرادعی بهکار برد تا Non-compliance را استفاده نکند و درعینحال مفهومی بیان کند که برای طرف آمریکایی خوشایند باشد.
[4]Securitization
[5]. به تاریخ 26 فروردین 1391ش.
[6].Sudoku
[7].Origami
[8]. Moving the goalposts
[9]. Gentleman’s agreement
[10]. Address
[11]. دور نخست 8-7 بهمن 1386ش، دور دوم 16-14 بهمن 1386ش، دور سوم 3-2 اردیبهشت 1387ش، دور چهارم 11- 9 اردیبهشت 1387ش، دور پنجم 25-23 اردیبهشت 1387ش، دور ششم 18-17 مرداد 1387ش، دور هفتم 30-28 مرداد 1387ش.
[13]. تحریمهای مورد اشاره شامل برخی از افراد حقیقی خارجی طرف قراردادهای تجارتی با شرکای ایرانی با موضوع موشکی و نیز جریمه سنگین چند بانک اروپایی بود.
[15]. Gentleman Agreement
[16]. I have a dream
[17]. Embargo Act of 1807
[18]. OFAC: Office of Foreign Assets Control
نظر شما