پویش نجات مرال‌ها؛ یارانِ پیرطاهر در فصل گاوبانگی

ساری – ایرنا – مشارکت مردمی برای نجات مرال‌ها نتیجه داد و حال مرال‌ها در فصل گاوبانگی خوب است. اعضای پویش نجات مرال‌ها در کنار « پیرطاهر » که تمام و کمال خود را وقف این گونه‌های ارزشمند و جنگل‌ها کرده ، گامی برداشته‌اند که نمونه یک اثرگذاری اجتماعی موفق در حوزه محیط‌زیست است.

 به گزارش ایرنا، فصل سرمستی مرال‌هاست؛ گوزن‌های قرمز که بزرگ‌ترین گونه گوزن در ایران هستند و نمادی از تنوع زیستی شمال محسوب می‌شوند ؛ گونه‌های ارزشمندی که از روزهای میانی شهریور تا میانه‌های مهر هر سال صدای نعره‌اشان در جنگل‌های هیرکانی می‌پیچد تا هم مرال‌های ماده به آن‌ها جذب شوند و هم حریم و قلمروی برای خود تعیین کنند. بومی‌های شمال و جنگل‌نشینان برای این روزها از دیرباز اصطلاح «ورزاچِمر» و «گوچِمر» را انتخاب کرده‌اند؛ یعنی بانگِ گاو. یک بازه زمانی مشخص که با نام «گاوبانگی» از آن یاد می‌شود.

اما همین نعره‌های سرخوشانه مرال‌ها طی سال‌ها نشانه‌ای برای راحت‌تر یافتن‌شان توسط شکارچیان شد. آن‌قدر شکار شدند که از تعدادشان کاسته شد و چیزی نمانده بود که مانند همسایه قدیمی خود یعنی ببر مازندران به حافظه تاریخ سپرده شوند و جنگل‌های هیرکانی از حضور و نعره‌های دلبرانه‌ای که برای ماده‌مرال‌ها سر می‌دهند ، خالی شود.

رد پای مرال‌ها را می‌توان از شمال غرب تا ارسباران و از شمال شرق تا بخش‌هایی از خراسان شمالی یافت، اما مناطق جنگلی هزارجریب بهشهر و نکا، پناهگاه حیات وحش دودانگه و چهاردانگه، کیاسر و محدوده امن منطقه حفاظت شده البرز مرکزی در مازندران مهم‌ترین زیستگاه‌های مرال محسوب می‌شود.

حالا بیش از یک دهه است که توجه به مرال‌ها بیشتر شده و امنیت‌شان هم افزایش یافته است. محیطبانان هر سال در این روزها کمپ‌هایی در زیستگاه‌های مرال‌ها برپا می‌کنند تا نه تنها شکارچیان، بلکه گردشگران وارد قلمرو این گونه‌های ارزشمند نشوند.

پویش نجات مرال‌ها

 اما محیطبان‌ها در این امر تنها نیستند. تعدادی از دوستداران حیات وحش و محیط زیست هم در این عرصه چند سال است که پای کار ایستاده‌اند و به بهتر شدن حال مرال‌ها کمک می‌کنند. پویش مردمی «نجات مرال» شاخص‌ترین گام اجتماعی برای جلوگیری از انقراض یک گونه ارزشمند حیات وحش شمال ایران است که طی سال‌های اخیر فعالیت‌های متعددی را به بهانه و با محوریت مرال‌ جنگل‌های هیرکانی انجام داده، اما هدفی فراتر از مرال‌ها را دنبال می‌کند؛ هدفی به گستره حیات وحش و محیط زیست.

محمد غفاری شاخص‌ترین عضو پویش مردمی نجات مرال است. او را با نام پیرطاهر می‌شناسند و اعضای پویش عموطاهر یا عموپیرطاهر خطابش می‌کنند. دلداده محیط زیست و حیات وحش که سال‌هاست زندگی‌اش را تمام و کمال وقف مرال‌ها کرده و هر چه توان داشت به کار گرفت تا جلوی انقراض این گونه ارزشمند را بگیرد. هر چه بیشتر برای گوزن‌های قرمز شمال گام برداشت، دغدغه‌هایش برای محیط زیست بزرگتر شد و حالا از او به عنوان نمادی از دغدغه‌مندی برای محیط زیست و حیات وحش یاد می‌شود.

سال‌ها پیش به تنهایی برای نجات مرال‌ها با تجربیاتی که از شغل بومی‌اش در گذشته یعنی گالشی به دست آورده بود تصمیم گرفت برای امن کردن زیستگاه مرال‌ها در محل زندگی‌اش و منطقه چلاو شهرستان آمل دل به کوه و جنگل بزند و جلوی انقراض مرال‌ها را بگیرد. به مرور دریافت که بهترین راه افزایش سطح آگاهی جامعه از اهمیت حفظ حیات وحش و محیط زیست است. راه گفت‌وگو را انتخاب کرد و سال‌هاست که برای بومیان از هر سنی و قشری از محیط زیست می‌گوید. گفت‌وگو با شکارچیان برای دست کشیدن از شکار، گفت‌وگو با دامداران برای رعایت حقوق حیات وحش و به هنگام کوچاندن دام‌ها از مراتع و گفت‌وگو با سایر اقشار برای افزایش توجه به حیات وحش و فرهنگسازی در جامعه.

پویش نجات مرال‌ها؛ یارانِ پیرطاهر در فصل گاوبانگی

جریان اجتماعی-محیط زیستی

از حدود ۶ سال پیش تا کنون پیرطاهر در فصل گاوبانگی تنها نیست. اعضای پویش نجات مرال به او پیوسته‌اند و پا به پای او برای امنیت مرال‌ها تلاش می‌کنند. هر کدام به شکلی سعی می‌کنند با حضور سازماندهی شده و نوبتی در این منطقه طی فصل گاوبانگی، کاری برای حیات وحش و محیط زیست انجام دهند. حتی اگر در حد آماده کردن غذا یا تهیه برخی ملزومات باشد.

جواد یعقوب‌زاده یکی از قدیمی‌ترین‌های این پویش است که عمده کارهای مربوط به برنامه‌ریزی و هماهنگی حضور داوطلبان همراهی با پیرطاهر توسط او انجام می‌شود. به پیشینه پویش نجات مرال اشاره می‌کند و می‌گوید: سال ۱۳۹۴ با تعدادی از دوستان دغدغه‌مند تصمیم گرفتیم به طور جدی و عملی وارد کار شویم. تلاش‌مان این بود که از گروه‌های مختلف در پویش عضو داشته باشیم تا زاویه نگاه‌های بیشتری را در برنامه‌ریزی‌های خود مد نظر قرار دهیم و پویش ضریب نفوذ بیشتری در اقشار مختلف پیدا کند.

او مرال را بهانه‌ و نمادی برای حفاظت و حراست از همه اجزای محیط زیست بیان می‌کند و می‌افزاید: «وقتی همه در کنار هم به یک هدف مشترک فکر کنیم حتما به نتایج بهتری می‌رسیم. چون هر قشر و گروهی ممکن است به یک موضوع مهم مانند جنگل صرفا از زاویه خودش نگاه کند. ادارات دولتی از پنجره خودشان و بر اساس وظایفی که برای آن‌ها تعریف شده، فعالان محیط زیست بر اساس دغدغه‌ها، گردشگر برای تفریح و لذت بردن از طبیعت و جامعه بومی برای بهره‌بردن و کسب منفعت ، اما وقتی همه نگاه‌ها در کنار هم قرار بگیرند می‌توان به هدفی رسید که برای همه گروه‌ها مشترک باشد. جنگل متعلق به همه است و زمانی حالش خوب می‌شود که بتوانیم همه دیدگاه‌ها را در کنار هم داشته باشیم.»

این کنش‌گر محیط زیست تصریح می‌کند: «پویش نجات مرال یک جریان اجتماعی است که با استفاده از ظرفیت‌های مردمی توانست به نتیجه مطلوبی برسد ، اما هدف فراتر از این منطقه است. شاید در ابتدا نگاه‌مان صرفا به فصل گاوبانگی بود، اما حالا به مسائل مختلف فکر می‌کنیم و هر کدام از اعضای پویش که از سراسر ایران عضو شده‌اند نماینده‌ای برای ترویج فرهنگ محیط زیست هستند.»

پویش نجات مرال‌ها؛ یارانِ پیرطاهر در فصل گاوبانگی

سفیران پویش

افرادی که برای حضور در کنار پیرطاهر و مراقبت از مرال‌ها طی این یک ماه و در فصل گاوبانگی به منطقه چلاو می‌آیند اهل استان‌های مختلف هستند. به نوبت می‌آیند و پس از طی مسافتی تقریبا طولانی در دل طبیعت با پای پیاده، در دل رشته‌کوه‌های البرز همراه پیرطاهر می‌شوند و چند شب و روز متفاوت را سر می‌کنند. علی قیاسی یکی از همین افراد است که از همدان همراه با همسرش به این منطقه آمد. پس از این که پارسال نخستین تجربه‌اشان را به عنوان داوطلب حضور در گاوبانگی ثبت کردند، مشتاق شدند که امسال هم به این منطقه بیایند و شنونده چِمِر مرال‌ها و همراه پیرطاهر باشند.

قیاسی می‌گوید: «ما سرباز پویش و عموطاهر برای حفاظت از طبیعت و محیط زیست هستیم. هرچند که از حضور در این منطقه لذت می‌بریم، اما هدف‌مان تفریح نیست. می‌آییم که اگر کاری از دست‌مان بر می‌آید انجام دهیم. تجربه متفاوتی است. مشارکت اجتماعی باعث شده که حیات وحش این‌جا شرایط مناسبی داشته باشد. آرامش وحوش اینجا مثال‌زدنی است و چرخه محیط زیست خوب رعایت می‌شود. دخالتی برای بقا یا عدم بقا نیست. حضور ما اینجا کمک کوچکی است که امثال عموپیرطاهر بهتر بتوانند از طبیعت این سرزمین محافظت کنند.»

او نیز به محدود نبودن جریان پویش مرال به همین منطقه اشاره می‌کند و می‌افزاید: «از پارسال که منطقه را ترک کردیم تا امسال تلاش‌مان این بود که پندهای محیط زیستی‌ عموپیرطاهر و اهداف پویش نجات مرال را به اشکال مختلف انتقال دهیم تا طبق تأکید او نماینده پویش در شهر خودمان باشیم و در محیط خودمان چنین اقدامی حتی کوچک برداریم. دوست داریم با گسترش دادن این نگاه در گوشه گوشه ایران بتوانیم کار کوچکی کنیم که حال طبیعت و محیط زیست‌مان بهتر شود.»

 نگاهی که یعقوب‌زاده و قیاسی عنوان می‌کنند را در گپ و گفت با پیرطاهر هم می‌توان شنید و این هماهنگی یعنی همه اعضای پویش در یک مسیر مشخص و مدون قرار دارند. نام پیرطاهر اگرچه با مرال‌های جذاب و زیبای شمال پیوند خورده و وقتی که از مرال حرف می‌زند از شدت علاقه‌اش به آن‌ها بغض می‌کند، اما نگاه او فقط به مرال‌ها نیست. پیرطاهر اندوهِ بلوط‌های البرز را هم در سینه دارد و چشمانش برای سرخدار و راش و انجیلی هم نمناک می‌شود.

پویش نجات مرال‌ها؛ یارانِ پیرطاهر در فصل گاوبانگی

مکتب طبیعت‌دوستیِ پیرطاهر

 او با بیان شیوا و روان خود و صدایی که لحن و بوی جنگل‌های شمال را دارد، سال‌هاست به بهانه مرال‌ها حرف از حیات وحش و جنگل‌ها می‌زند و از هر کسی که در ارتفاعات البرز به سراغ او می‌رود می‌خواهد پس از بازگشت به شهرش، نماینده‌ای از پویش برای فرهنگسازی به سود محیط زیست و حیات وحش باشد:

«تلاشم چند منظوره است. به دنبال فرهنگسازی هستم. اعضای پویش هم کمک می‌کنند تا سرعت کار بیشتر شود. مرال به عنوان یک گونه بومی و ارزشمند و شوکا که کوچکترین گونه گوزن ایرانی است بهانه‌هایی هستند تا مردم به خودشان بیایند و جنگل هیرکانی حفظ شود. سال ۱۳۵۸ حدود سه میلیون و ۸۵۰ هزار هکتار جنگل‌ در شمال داشتیم که اکنون به یک میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار رسید. برف نبود که آب شود. چه کردیم؟ این‌ها نگرانی من است. حواس‌مان نباشد همین را هم از دست می‌دهیم. بلوط هزار ساله ما کجاست؟ ببر مازندران برگشت؟ هر گونه‌ای از چرخه محیط زیست ما پاک شود اکوسیستم به هم می‌ریزد.»

از هر فرصتی برای انتقال تجارب خود استفاده می‌کند. فرقی ندارد مخاطبش از جامعه بومی باشد که برای آن‌ها از اهمیت حفظ گونه‌های گیاهی و جانوری بومی حرف می‌زند یا از دوستداران محیط زیست که اهل استان‌های دیگر هستند و برای یک یا چند روز همراه پیرطاهر می‌شوند و درس‌هایی که از محیط زیست و حیات وحش آموخته را می‌شنوند. همه‌شان از نگاه پیرطاهر سفیر محیط زیست در محل زندگی‌شان هستند:

«هر چه تجربه کسب کرده‌ام و اطلاعات دارم در گفت‌وگوهایی که همینجا و در دل طبیعت داریم عرضه می‌کنم. مثل یک کارگاه هر چه بدانم می‌گویم و به هر پرسشی که باشد پاسخ می‌دهم. دوست دارم کسی که از این فضا خارج می‌شود و به شهرش برمی‌گردد سفیری برای حفاظت از جنگل هیرکانی و مرال‌ها باشد. سفیری برای فرهگسازی حفاظت از محیط زیست منطقه سکونت خودش. به آن‌ها می‌گویم هر چقدر توان دارید برای حفظ طبیعت تلاش کنید و در شهر خود گروه تشکیل دهید.»

گفتمان کافی نیست

معتقد است که سمن‌های محیط زیستی برای اثرگذاری باید در هر حوزه‌ای که فعالیت می‌کنند به صورت جدی و عملی وارد میدان شوند. جوامع محلی را به کار بگیرند و کارهای مشارکتی برای محیط زیست انجام دهند. حتی بر این باور است که برپایی کارگاه‌های محیط زیستی بر اساس ضوابط و اصولی که برای محیط زیست مزاحمت ایجاد نکند می‌تواند اثرگذاری بیشتری داشته باشد:

«آن چه از تجربه کوهستان و طبیعت دارم انتقال می‌دهم. حرف زدن در این محیط برای علاقه‌مندان دست‌کم دو برابر نشست‌های محیط زیستی که در شهرها برگزار می‌شود اثرگذاری دارد. اثرگذاری را به چشم میبینم. این‌که چطور آدم‌ها وابسته و دلداده محیط زیست می‌شوند. قبلا زیاد برای حضور در نشست‌های محیط زیستی که در شهرها برگزار می‌شد دعوت می‌شدم. اما نتیجه‌ای که می‌خواستم را نداشت. به همین دلیل کم‌کم کنار کشیدم. برای هر پروژه‌ای گفتمان شرط اول است، اما کافی نیست. این همه تشکل مردم‌نهاد داریم که دولت به آن‌ها اجازه کار داد. اگر به جای این که دائم در جلسات حرف بزنیم هر کدام از تشکل‌ها گوشه‌ای از کار را بگیریم بخشی از مشکلات برطرف می‌شود.»

حال خوشِ مرال‌ها

از وضعیت احیای مرال‌ها رضایت دارد. مشاهدات چند سال اخیر نشان می‌دهد که تعداد مرال‌ها در منطقه‌ای به طول ۵۰ تا ۶۰ کیلومتر که به گفته او از انتهای روستای بلیران آمال آغاز می‌شود و تا روستای اندوار در منطقه چلاو ادامه دارد طی یک دهه اخیر رشد محسوسی داشت. با امن کردن منطقه و جلوگیری از شکار به افزایش زاد و ولد طبیعی مرال‌ها کمک شده و در نتیجه نسل این گونه در این منطقه تا حد زیادی از خطر انقراض دور شده است:

«سال‌ها پیش که خواستم به طور جدی وارد عرصه شوم تعداد مرال‌ها در این منطقه به ۱۰ رأس نمی‌رسید. همان وضعیت هم سبب شد که دل به کوه بزنم و برای مرال‌ها هر کاری از دستم بر می‌آید انجام دهم. با خانواده و پسران و برادر کار را شروع کردم. وارد جامعه بومی شدم و تصمیم گرفتم به جای درگیری با شکارچیان، با آن‌ها حرف بزنم. به مرور بر تعدادمان در فصل گاوبانگی افزوده شد. اکنون بر اساس مشاهدات خودمان و بازدیدهایی که کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست از منطقه داشتند، تعداد مرال‌ها خیلی بیشتر شده و حال‌شان در کنار سایر گونه‌های حیات وحش این منطقه خوب است. با کمک بچه‌های پویش و همراهی جامعه محلی شکار در این منطقه تقریبا به صفر رسیده است. شاید در پارک ملی شکار داشتیم، اما اینجا نه.»

پویش نجات مرال‌ها؛ یارانِ پیرطاهر در فصل گاوبانگی

وقفِ طبیعت و محیط زیست

 پیرطاهر به معنای واقعی وقف محیط زیست و طبیعت شده است. منبع درآمدش یک اقامتگاه بومگردی در روستای گنگرج‌کلا بود که با شیوع کرونا تعطیل شد ، اما دغدغه‌اش هنوز محیط زیست و مرال و البرز است. برای گفت‌وگو با جامعه محلی وقت می‌گذارد، دامداران را برای خروج بموقع از زیستگاه‌ مرال‌ها متقاعد می‌کند، مقابل تهدیدهای شکارچیان می‌ایستد، پذیرای پویشی‌ها می‌شود و شبانه‌روز خود را به طور تقریبا دائمی در زیستگاه مرال‌ها می‌گذراند. هیچ چشمداشتی هم ندارد و می‌گوید پیر همیشه از پول فاصله گرفته است:

«تمام سال را در منطقه حضور دارم که حال مرال‌ها و طبیعت‌مان خوب باشد. توقع یک ریال حقوق هم ندارم. اگر درآمدی هم داشته باشم برای این هدف هزینه می‌کنم. یک حساب به نام من است که کمک‌های مردمی و اعضای پویش به آن واریز می‌شود. اما ریالی را دریافت نمی‌کنم. کارت در اختیار بچه‌های پویش است و فقط پیامک‌ها را می‌بینم. اعضای پویش هر چند وقت یک بار گزارش می‌دهند که چقدر برای چه کاری خرج شد. گاهی هم با کمک تعدادی از خانم‌ها عروسک‌هایی ساخته می‌شود که درآمد حاصل از فروش آن‌ها به همین پویش اختصاص می‌یابد. برای این که مرال نمیرد و جنگل هیرکانی زنده بماند.»

نبرد با مخالفت‌ها

سختی‌های کار پیرطاهر فقط زندگی در دل کوه بدون امکانات نیست. هرچند که از زندگی در این مسیر و حضور اعضای پویش در کنار خودش و همراهی جامعه محلی لذت می‌برد و حالا تماشای سرخوشی مرال‌ها در دل کوه‌های البرز او را سرزنده می‌کند، اما تهدید می‌شود، تحت فشار قرار می‌گیرد و زیر این فشارها آسیب هم می‌بیند:

«بارها تلفنی و رودررو تهدیدم کردند ، اما من با خودم عهد بستم که دست از خدمت به مرال‌ها و محیط زیست نکشم. پارسال شکارچی‌ها پایگاهی راکه در پایین‌دست داشتیم ، آتش زدند. یک روز بیش از ۲۰ کیلومتر راه رفتم. شکارچی وارد منطقه شد و تعقیب و گریز داشتیم. آن شب دچار حمله قلبی شدم. از طرفی هم دامدارهای منطقه که عمدتا از یک طایفه هستیم گاهی از من گله‌مند می‌شوند. البته به آن‌ها حق می‌دهم که به فکر علوفه دام خود باشند ، اما بعضی‌ها این را که باید از ۱۵ مهر دام خود را به مناطق پایین‌دست ببرند ، از چشم من می‌بینند. با این حال متقاعدشان می‌کنم. همین هفته با ۱۰ دامدار منطقه صحبت کردم. اتفاقا همین دامدارها هم کمک زیادی می‌کنند. همین که در تِلار (دامسرا) آن‌ها اقامت می‌کنم نشان دهنده همراهی‌شان است.»

پویش نجات مرال‌ها؛ یارانِ پیرطاهر در فصل گاوبانگی

خانواده دغدغه‌مند

خانواده پیرطاهر هم نقش مهمی در حضور همیشگی او و استمرار نقش‌آفرینی‌اش دارند. جواد و امید دو پسر پیرطاهر هستند که به او در این مسیر کمک می‌کنند. برادرش باقر اما همراه همیشگی اوست. در طول سال یار پیرطاهر است و کنار او کار می‌کند:

«در فصل گاوبانگی اعضای پویش همراه می‌شوند و حضور دارند ، اما در بقیه روزهای سال پسرانم و برادرم همراهم هستند. همسرم هم هرچند که اینجا نیست، اما اصلی‌ترین همراه است. سال‌هاست که معمولا خانه نیستم ، اما هیچ وقت از این شرایط گلایه نکرد. می‌گوید حاصل تلاش و زحمتی که کشیدی را رها نکن. هیچ وقت از من بابت این دغدغه‌ای که دارم شکایت نکرد. برادرم همراه همیشگی‌ام در مراقبت از مرال‌هاست. من چشمداشتی ندارم، اما او که زندگی‌اش را گذاشته و تمام‌وقت اینجاست باید درآمدی داشته باشد. زمان زیادی می‌گذارد، ولی زندگی‌اش نمی‌چرخد. دوستانی که همراه می‌شوند و مایه دلگرمی ما هستند، شغلی دارند و از سر علاقه می‌آیند. نهایتا چند شب یا روز در سال می‌مانند ، اما برادرم تمام وقتش را صرف همین کار کرده است. من چشمداشتی ندارم، اما به حامی مالی نیاز است تا کسی که بخواهد دائم من را همراهی کند منبع درآمدی داشته باشد.»

منابع طبیعی همکاری نمی‌کند

پیرطاهر و همراهانش طی سال در دو نقطه مستقر می‌شوند. نیمه نخست سال را به ارتفاع حدود ۲ هزار و ۵۰۰ متری می‌روند و در ماه‌های سرد سال که این ارتفاع برفگیر می‌شود، در ارتفاع حدود یکهزار و ۳۰۰ متری حضور می‌یابند. محل استقرارشان هم در هر دو نقطه دامسراهای متعلق به دامداران است. طی این سال‌ها بارها پیگیر شده تا حتی با هزینه خودش یک اتاقک نگهبانی به عنوان محل استقرار و اقامت بسازد ، اما هر بار با مخالفت منابع طبیعی مواجه شد. او این موضوع را به عنوان یکی از خواسته‌های جدی خود مطرح می‌کند و خواستار همکاری اداره کل منابع طبیعی مازندران برای صدور مجوز ساخت یک پایگاه برای حفاظت و حراست است:

«موضوعی که خیلی آزارم می‌دهد این است که سازمان منابع طبیعی اجازه نمی‌دهد یک کلبه با هزینه خودمان بسازیم تا محل استقرار درست و مشخصی داشته باشیم. الان در کلبه دامداران زندگی می‌کنم. دامدار اگر یک روز عذرم را بخواهد جایی برای اقامت و ماندن نداریم. می‌گویند در قوانین نیست. من که نمی‌خواهم ویلا بسازم. باید سرپناه داشته باشم. این تقاضا را توسط سازمان حفاظت محیط زیست کشور و اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران هم مطرح کردم. دکتر ابراهیمی مدیرکل حفاظت محیط زیست مازندران بارها پیگیر شد ، اما سازمان جنگل‌ها همچنان مخالف است و اجازه ساخت یک کلبه کوچک را نمی‌دهد. اگر اجازه بدهند بخشی از مشکلات ما حل می‌شود. دامسرا جزو مستثنیات دامدار محسوب می‌شود. می‌تواند من را بیرون کند ، اما چون فامیل و ‌هم‌طایفه هستیم می‌گذارند بمانم. این هم در واقع مشارکت جامعه محلی است.»

او برای حل این مشکل دو پیشنهاد را هم برای منطقه تحت حفاظت پویش نجات مرال مطرح کرده است که می‌گوید با هر دو پیشنهاد مخالفت شد:

«تقاضا کردم که این منطقه برای افزایش امنیت و بیشتر مورد توجه قرار گرفتن با توجه به تنوع زیستی‌اش، به عنوان پارک ملی ثبت شود ، اما به دلیل حضور دامداران در منطقه و وجود مستثنیات نپذیرفتند. گفتم اگر پارک ملی را قبول نمی‌کنید و حضور دام و دامدار در منطقه با این پیشنهاد در تعارض است، منطقه را یک درجه پایین‌تر از پارک ملی ببینید و به عنوان پناهگاه حیات وحش ثبت کنید. اگر بشود برای منطقه بودجه و نیروی حفاظتی و پاسگاه محیطبانی اختصاص می‌یابد. اما این هم تایید نشد.»

پویش نجات مرال‌ها؛ یارانِ پیرطاهر در فصل گاوبانگی

دلواپسِ آینده مرال‌ها

هر کاری که از دستش بر آمده طی این سال‌ها برای مرال جنگل‌های هیرکانی، برای شوکا، برای درخت‌ها و اجزای محیط زیست و طبیعت زادگاه خود انجام داده تا طبیعت روی ریل اصلی خودش قرار بگیرد. حتی اولویتش این است مرال‌ها در غذا خوردن هم شرایطی کاملا طبیعی داشته باشند. تأکید می‌کند که اگر توان مالی داشت حاضر بود پروانه مراتع را از دامداران بخرد تا این مراتع فقط در اختیار مرال‌ها باشند. می‌خواهد گوزن‌های زیبای البرز همان‌طور که قرن‌ها پیش زندگی می‌کردند به حیات خود ادامه دهند ، اما در پسِ این نگاه‌ها هنوز نگران آینده مرال‌ها و جنگل‌های هیرکانی است و دلهره دارد:

«دوستان و همراهان خوبی دارم. در فصل گاوبانگی بچه‌ها از استان‌های مختلف می‌آیند و باعث دلگرمی ما هستند. بی‌هیچ ادعا و چشمداشتی تا نفس می‌کشم به این کار ادامه می‌دهم. قصد زیر سئوال بردن دستگاه‌ها و دیگران را هم ندارم ، اما هنوز شب‌ها که می‌خوابم برای آینده مرال‌ها و جنگل‌های هیرکانی نگرانم. این که اگر روزی نباشیم، آیا مرال‌های این منطقه باز هم در امنیت هستند؟ در برخی زیستگاه‌های منطقه تعداد مرال‌ها از تعداد انگشتان دو دست هم کمتر شده است. به هر حال می‌دانیم که محیطبانان تعدادشان کم است و توان مقابله با همه شکارچیان را ندارند. هر سال چند محیطبان شهید می‌شوند. همین‌ها نگرانم می‌کند که در نبودمان چه اتفاقی برای مرال‌ها خواهد افتاد؟ برای همین به مردمی‌ شدن فعالیت‌ها بیشتر تأکید دارم.»

تجربه موفق مشارکت مردمی در حفاظت از محیط زیست

پویش نجات مرال و عملکرد پیرطاهر یک نمونه کامل از اثرگذاری مثبت مشارکت اجتماعی در حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی است. نگاهی که در اجزای مختلف محیط زیست می‌تواند به کار گرفته شود و سرمایه‌های اجتماعی را در این عرصه به کار بگیرد.

مدیرکل حفاظت محیط زیست مازندران معتقد است که پویش نجات مرال به دلیل ذات مردمی و به کار گرفتن توان جامعه بومی با حضور فرد دغدغه‌مندی مانند پیرطاهر اثرگذاری بالایی داشت و یک الگو در کنش‌گری محیط زیستی است.

حسینعلی ابراهیمی کارنامی اظهار می‌کند: «باید سپاسگزار پیرطاهر و امثال او باشیم که این چنین در حفظ محیط زیست و مراقبت از گونه‌های ارزشمند حیات وحش ما اثرگذار ظاهر شدند. در کنار تجربه و دغدغه‌ای که برای محیط زیست دارد، به دلیل آشنایی با فرهنگ مردم منطقه و ارتباط مؤثر و خوبی که دارد در مسیر فرهنگسازی گام برمی‌دارد و با آموزش جوامع محلی در حال جلب مشارکت مردم است. این بهترین راه برای حفاظت از محیط زیست است و امیدواریم که در جامعه افزایش یابد.»

همین پیرطاهرها و جریان‌های اجتماعی می‌توانند سایر چالش‌های محیط زیست و حیات وحش کشور را نیز حل کنند. مانند کاری که سعید انصاریان با راه‌اندازی بنیاد الگن در زاگرس برای نجات بلوط‌ها و طبیعت منطقه انجام داد. شاید روزی چالش شکار پرندگان مهاجر در مازندران و بویژه فریدونکنار، قطع درختان در جنگل‌ها و شکار جانوران مختلف نیز زیر سایه همین رفتارهای اجتماعی و مردمی رفع شود؛ اگر این جریان‌های مردمی حمایت شوند و با افزایش دامنه فعالیت‌شان در سراسر کشور به عنوان مهم‌ترین اهرم‌های حفاظت از محیط زیست مورد توجه تصمیم‌سازان قرار بگیرند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha