نمیدانم چقدر از قدرت شنوایی برخوردار بود اما با مژههای زاغش پشتِ سر هم پِلک میزد تا شاید در میان سر و صدای آدمهای اطراف و پیچش صدای باد و طوفان و باران، نوای آرامشبخش مادر را بشنود که با زبان بلوچی برایش لای لایی میخواند، انگار از داخل گهوارهای که در حال تاب خوردن بود فقط صدای مادر را میشنید که میگفت، بخواب مادر، بخواب و خوشحال باش که نمیدانی پشت درِ این اتاق چه میگذرد. همین را بگویم که درغیر اینصورت آن نوزاد آنقدر آرام نبود بلکه گریه و بیتابی میکرد. دخترک داخل گهواره آرام بود چون مادری داشت که به طور غریزی بر خود وظیفه میدانست باید چه کاری انجام دهد تا فرزندش در میان آن همه هیاهو، آرامش داشته باشد.
حال که حرف از "وظیفه" به میان آمد نیک است به مواردی اشاره کنیم که با درس گرفتن از آنها بتوانیم در آینده به راحتی از برخی آزمونها عبور کنیم، مثلا یک خبرنگار وظیفه دارد آخرین وضعیت منطقه بحرانزده را بدون کم و کاستی و با صحت و دقت و سرعت به اطلاع مردم و مسوولان برساند و از طرفی مسوولان مرتبط هم باید در این مورد به خوبی با خبرنگاران تعامل و همکاری داشته باشند و اطلاعات لازم را در اختیار آنها بگذارند. در طوفان چابهار مشاهده کردیم که با همافزایی و همپوشانی بهموقع اصحاب رسانه و تشکیل یک گروه واحد استانی تحت عنوان " طوفان حارهای شاهین" خبرها، عکسها و فیلمهای مرتبط با طوفان برای بهرهبرداری در راستای اطلاعرسانی در اختیار تمامی خبرگزاریها و مدیران شبکههای اجتماعی گذاشته میشد و این، نقطه عطفی در بحث اطلاعرسانی بود که باعث سربلندی جامعه رسانه سیستان و بلوچستان شد.
و اما ساعت دقیقا ۱۸:۳۰ دقیقه شنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۰ و چشم طوفان شاهین به چابهار رسیده بود، گاهی اوقات سرعت وزش باد به قدری زیاد میشد که تکان خوردن خودروها را در جای خودشان مشاهده میکردیم. هوا رو به تاریکی بود که از طریق یکی از گروههای جهادی مستقر در چابهار متوجه شدیم تعدادی از اهالی محله میرآباد که بیشتر به عنوان حاشیهنشین شناخته میشوند در یک مدرسه ۶ کلاسه اسکان داده شدهاند اما علاوه بر اینکه برق و روشنایی ندارند، هنوز آب آشامیدنی و ارزاقی همچون نان و کنسرو هم به دستشان نرسیده و این در حالی بود که نانواییهای شهر از ۲ روز قبل به صورت شبانهروزی مشغول پخت نان بودند و در جلسات متعددی هم عنوان شده بود که تدابیر لازم برای تامین کنسرو و سایر لوازم بهداشتی همچون ماسک و ژل ضدعفونی هم برای افرادی که در مکانهای اسکان موقت مستقر شوند اندیشیده شده است. اما وقتی به دو سه مورد از این اماکن سرکشی کردیم دیدیم که مردم از نبود مایحتاج اولیه سکونت، گلایهمند هستند. خصوصا زن و بچههایی که در مدرسه میرآباد اسکان داده شده بودند. در آن ساعات سرعت اینترنت بسیار پایین بود و عملا امکان بارگزاری فیلم و عکس در گروه رسانهای ذکر شده وجود نداشت اما به صورت تلفنی، موضوع را به گوش مسوولان امر رساندیم و با پیگیریهای مردمی، بعد از گذشت چند ساعت، آب و بعد هم نان و کنسرو توسط جمعیت هلالاحمر چابهار به این مدرسه ارسال شد.
«فیلمی از مدرسهای که برخی اهالی میرآباد در آنجا مستقر شده بودند»
حاشیهنشینان چابهار در همین آمد و رفت طوفان، ۲ شب بسیار سخت را پشت سر گذاشتند. تصور کنید باوجود چنین جَوی بازهم برخی از آنها حاضر نشدند آلونکهای چوبی و کماستقامت خود را رها کنند و به سکونتگاههای اضطراری بروند! علت را جویا شدیم و در پاسخ گفتند که همه زندگیمان در همین اتاقکهای چوبی و بی در و دیوار است. برخی هم که اصلا باوری به طوفان نداشتند و تصور میکردند اگر کاشانه خود را ترک کنند ممکن است دیگر نتوانند به آنجا برگردند چون سندی دال بر مالکیت زمین نداشتند.
از مدرسه میرآباد که بیرون آمدیم سرعت بارندگی بهگونهای بود که قدرت دید مناسب وجود نداشت و از طرفی هم خودروی ما یک پژوی ۴۰۵ بود و هرلحظه احتمال داشت چرخهایش در گل و لایِ کوچهها فرو رود و متوقف شویم پس مجبور بودیم با سرعت بیشتری حرکت کنیم و همینطور که از میان زاغهها رد میشدیم افرادی را مشاهده میکردیم که خود را پتوپیچ کرده و در گوشه دیواری بلوکی دور هم حلقه زده و کودکان خود را در آغوش گرفتهاند. نه میتوانستیم توقف کنیم و نه در آن لحظه کاری از دستمان برمیآمد. اما خودمان را به فرمانداری رساندیم و مجددا به اتفاق رحمدل بامری فرماندار چابهار و جمعی از مسوولان مدیریت بحران راهی مناطق حاشیهنشین شدیم. فرماندار مجددا دستور رسیدگی به وضعیت حاشیهنشینها را به مدیران مربوطه داد. «همان مناطقی که آیتالله رییسی در سفر به چابهار نسبت به ساماندهی وضعیت اهالیاش تاکید کرده بودند»
خبرهایی که از نقاط مختلف به دستمان میرسید حاکی از خسارات جدی به زیرساختهای شهری و روستایی بود و تنها یک نمونه آن خسارت بیش از ۷۰ میلیارد تومانی به تاسیسات برق بود. غرق شدن ۲ لنج صیادی و مفقودی پنج خدمه آنها از دیگر خبرهای تلخی بود که در خروجی خبرگزاریها قرار گرفت. با گذشت سه روز تنها پیکر ۲ نفر از صیادان مفقود شده دشتیاری پیدا شده و عملیات جست و جو همچنان ادامه دارد.
شب شده بود اما آسمان هم رنگ دریا به خود گرفته بود، چشم طوفان به سمت دریای عمان بود و رفته رفته از شدت وزش باد کاسته میشد ولی بارش باران همچنان ادامه داشت.
موضوع، خدمترسانی در لحظه است اما اینکه خدماترسانی پس از اسکان موقت و قبل از ورودِ چشم طوفان با مشکل مواجه شود جای بحث دارد.
پرواضح است که در مواقع بحرانی باید تصمیمهایی متناسب با بحران گرفته شود. در جلسات پیش از ورود طوفان، مدیران و نمایندگان گروههای مختلف خیریه و جهادی برنامههای دلگرمکنندهای ارائه میکردند اما در هنگامه عمل، کارها آنگونه که انتظار میرفت پیش نرفت که یک نمونه آن را همراه با فیلم ملاحظه کردید. فیلمها و تصاویر دیگری نیز موجود است که در این مجال نمیگنجد.
تجربه ثابت کرده که بروکراسی و سلسله مراتب اداریِ همیشگی، در مواقع بحران جواب نمیدهد و در شرایطی که طبق نقشههای آنلاین و تصاویر ماهوارهای مشخص است طوفانی را با چه قدرت تخریبی، چه روزی و چه ساعتی در پیش داریم، هیچ ناهماهنگی و بیبرنامگی قابل توجیه نیست. چراکه فرصت لازم برای ایجاد یک ساختار مناسب برای خدمترسانی وجود داشت و ما با یک واقعه ازقبل پیشبینی نشده همچون زلزله مواجه نبودیم.
آنچه مشخص است، همه مسوولان در حالت آمادهباش بودند و سخت تلاش کردند، جلسات متعددی برگزار و دستورات و مصوباتی هم صادر شد اما هر ساعتی که طوفان نزدیکتر میشد، ناهماهنگیها هم بیشتر احساس میشد. انگار که کاری از دست کسی برنمیآید و باید صبر کنیم زمانی که طوفان از منطقه خارج شد وارد عمل شویم!
وقتی که برای ما مسجل است با وقوع چنین بارندگی و طوفانی حتما قطعی برق، اینترنت و خطوط تلفن همراه و سایر ابزارهای ارتباطی را پیش رو داریم، مسلما مدیریتِ متمرکز، پاسخگو نیست. یعنی باید از قبل مشخص میشد رسیدگی به کدام روستا یا محله آسیبپذیر، وظیفه کدام دستگاه، نهاد و یا گروه مردمی و جهادی است و متناسب با جمعیت آن مناطق، امکانات لازم در اختیار متولیانِ رسیدگی قرار داده میشد. نه اینکه برای تامین نان مورد نیاز یک محله، با چند نفر تماس گرفته شود تا مشخص شود مسوول توزیع آب یا نانِ یک شهرستان چه کسی است و بعد باید منتظر بمانیم تا خودِ آن شخص از محل توزیع به انبار برگردد.
در اینکه تدارکات و پشتیبانی لازم برای ورود طوفان پیشبینی شده بود شکی نیست اما در عمل دیدیم که نحوه توزیع اقلام و کمکها با چالش مواجه شد. درواقع باید بگوییم جای "پهنهبندی شهر و تقسیم وظایف به شرط پاسخگو بودن" خالی بود. همانگونه که در ابتدای گزارش خواندیم، در آن هیاهو تنها وظیفه ذاتی مادر، تامین آرامش فرزندش بود که دیدیم به خوبی از عهدهاش برآمد. اینکه سایر متولیان از عهده وظیفه خود به خوبی برآمدهاند یا نه، مردم قضاوت خواهند کرد.
لزوم هماهنگی در بحران
در همین راستا، مدرس خیابانی استاندار سیستان و بلوچستان در نشست پیشگیری و مدیریت بحران استان که در فرمانداری چابهار برگزار شد عنوان کرد: هماهنگی همه دستگاههای اجرایی در بحران و طوفان ضروری است تا امورات بهتر انجام و موفقیت بیشتری حاصل شود.
او تاکید کرد که «همه دستگاهها باید پیش از وقوع بحران نسبت به شرح وظایف خود آگاه و توجیه باشند»
به گفته وی، هر اندازه که برنامه ارائه شود اما یکسری اقدامات فراخور بحران هم نیاز است اما میشود یک دستورالعمل عمومی تهیه کرد و در اختیار اعضای ستاد بحران قرار داد.
استاندار سیستان و بلوچستان با بیان اینکه در بحران طوفان حارهای، لطف خدا شامل همه ما شد گفت: از تجربه نقاط ضعف میتوانیم در بحرانهای بعدی که امیدواریم هیچ زمان رخ ندهد استفاده کنیم.
مدرس خیابانی که میدانست در طوفان چابهار چه بر اهالی حاشیهنشین چابهار گذشته است، صبح امروز نخستین برنامه خود را به بازدید از مناطقه حاشیه این شهر بندری اختصاص داد که گزارش تصویری و خبرهای آن بهزودی منتشر میشود.