امروز بیستم مهر ماه و در تقویم رسمی روز بزرگداشت حافظ است. شمسالدین محمد متخلص به حافظ و ملقّب به لِسانالغیب از شاعران ایرانی قرن هشتم هجری (حدودا ۷۲۷ تا ۷۹۲) بود. او را از بزرگترین غزلسرایان زبان فارسی برشمردهاند. برخی گفتهاند وجه تخلص و شهرت او به حافظ آن است که حافظ قرآن بوده و بسیاری از ابیات او ترجمان مفاهیم قرآنی است.
حافظشناسان در انس داشتن حافظ با قرآن و تاثیرپذیری شعر او از آن اتفاق نظر دارند و معتقدند مهمترین عامل انتخاب واژه حافظ به عنوان تخلص او، حفظ قرآن و انس داشتن با آن است. تاثیرپذیری شعر حافظ از قرآن را میتوان از دو دیدگاه ساختار و معنا بررسی کرد. ساختار غزلهای حافظ مانند قرآن، خطی و تکمضمونی نیست، یعنی حافظ اسیر یک خط باریک معنایی نیست که ملزم باشد آن را از آغاز تا پایان غزل دنبال کند، بلکه سبک او سیری و دایرهای است یعنی در عین حفظ وحدت، به مضامین مختلف میپردازد.
استفاده حافظ از معنا و محتوای قرآن سه گونه است. یکی منظوم کردن ترجمه برخی آیات قرآن است مانند آیه ۱۶۴ سوره انعام (و لاتزر وازره وزر اخری) که می فرماید عیب رندان مکنای زاهد پاکیزه سرشت/ که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت یا آیه ۱۵۲ سوره بقره (فاذکرونی اذکرکم) که می فرماید گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند/ نگاه دار سر رشته تا نگه دارد.
گاهی حافظ از معنای قرآن اقتباس می کند که به معنای اشتمال کلام بر آیات قرآن است؛ مانند آیه هفت سوره نمل (انی انست نارا ساتیکم منها بخبر او اتیکم بشهاب قبس) که می فرماید لمع البرق من الطور و آنست به/ فلعلی لک آت بشهاب قبس. سومین شکل استفاده حافظ از محتوای قرآن، تلمیح به معنای اشاره به قصص قرآنی است. مانند اشاره به داستان سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع) که می فرماید یا رب این آتش که در جان من است/ سرد کن زان سان که کردی بر خلیل.
برخی نیز از این بیت حافظ (عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت)، نتیجه گرفتهاند که حافظ از استادان علم قرائت قرآن بوده و ۱۴ روایت مختلفِ قرآن را از بر داشته است.
بعضی از علمای شیعه، اشعار حافظ را عرفانی دانسته و او را ستودهاند. استاد شهید مرتضی مطهری درباره عرفان حافظ گفته است: دیوان حافظ یک دیوان عرفانی است و در حقیقت یک کتاب عرفان است. بعلاوه جنبه فنی شعر، به عبارت دیگر عرفان است بعلاوه هنر. در میان دیوان های شعرای فارسی دیوان عرفانی زیاد است، اما دیوانی که واقعاً از یک روح عرفانی سرچشمه گرفته باشد یعنی واقعاً عرفان باشد که به صورت شعر بر زبان سرایندهاش جاری شده باشد (نه اینکه شاعری بخواهد به سبک عرفان شعر گفته باشد)، زیاد نیست.
به همین مناسبت با اسماعیل امینی گفت و گو کردیم و نظر او را درباره ارتباط شعر حافظ و قرآن جویا شدیم. امینی (متولد ۱۳۴۲) دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی در مقطع دکتری، استاد دانشگاه، پژوهشگر ادبیات و شاعر است. وی دبیر علمی نهمین دوره جشنواره بینالمللی فجر در سال ۹۳، دبیر علمی نخستین دوسالانه ملی غزل (حسین منزوی) و سرگروه بخش شعر اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. از آثار امینی میتوان به کتابهای جلسه شعر، بوستان بیدرخت، دلقک و شاعر دربار، خندمینتر افسانه و لبخند بر لب شعر اشاره کرد.
امینی گفت: مجموعه تعالیم و مطالعات بزرگان ادب فارسی در سایه آشنایی با معارف دینی بوده است؛ یعنی در گذشته از همان زمانی که در مکتب خانه درس می آموختند، با قرآن نیز آشنا می شدند و زمانی هم که دوره عالی آموزش را طی می کردند، با مباحث کلامی و اصول آشنا می شدند و آنها که اهل ادبیات بودند، درباره بلاغت قرآن کریم نیز آموزش می دیدند.
نظام اعتقادی حاکم بر تعالیم بزرگان ادبیات در سایه قرآن بود
وی افزود: علاوه بر آن کسانی که اهل سواد بودند، با قرآن کریم نیز انس داشتند. یعنی ناگزیر هم باید زبان عربی را خوب بلد میبودند چون زبان عربی، زبان آموزش دوره عالی بوده و هم انس با قرآن داشته باشند. حافظ نیز به صورت خاص این گونه بوده است. یعنی حافظ، کل قرآن در ۱۴ روایت و تمام قرائت های مختلف معتبر قرآن کریم را بلد بوده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بنابر این آنچه در شعر حافظ به عنوان تاثیرپذیری از قرآن کریم است، فقط در حد چند اشاره نیست و گاهی تصویرها اینگونه است که مثلا چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت، شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت. حافظ در این تشبیه قرآن کریم از تصویر تغزلی استفاده کرده است؛ ولی نکته مهمتر از مساله تاثیرپذیری زبانی و بلاغی و استفاده از تعابیر قرآنی این است که نظام اعتقادی حاکم بر تعالیم بزرگان آن دوره در سایه قرآن بوده است و به همین دلیل در تمام غزل های حافظ نشانی از قرآن را می بینیم.
وی افزود: نکته جالب این است که در دوران قبل از انقلاب که دوره رواج اندیشه های روشنفکری و چپی بود همچنین در سال های بعد از انقلاب چند نفر تلاش کردند که نشان دهند حافظ به گونه ای نسبت به فرهنگ دینی عصیانگر بوده یا حتی برخی حافظ را به عنوان ملحد و منکر مبدا و معاد معرفی کردند و این مساله بسیار شگفت انگیز است؛ یعنی شاعری را عصیانگر و ملحد خواندند که هیچیک از غزل هایش از تعالیم توحیدی و تاثیر قرآن کریم خالی نیست.
امینی اضافه کرد: مشخص نیست این افراد با چه سواد و فهمی اشعار حافظ را خوانده اند که به خیال خود از اشعار حافظ، شورشگر و عصیانگر را درآورده اند. البته کسانی که حافظ شناس و صاحبنظر هستند و تبحر دارند اعتنایی به این حرف ها ندارند.
جامعیت و تاویلپذیری؛ دو خصوصیت شعر حافظ
وی منشا اصل بلاغت را قرآن دانست و گفت: بلاغت در سایه قرآن کریم بهوجود می آید. چون عده ای از اهل سخن که جاذبه زیبایی های کلامی و بیانی قرآن را می بینند، برای این که دلیل اعجاز کلامی قرآن را نشان دهند، مطالعاتی را شروع می کنند که منجر به آفرینش علم بلاغت می شود. یعنی قرآن علاوه بر مباحث محتوایی و ابلاغ پیام وحی به لحاظ زیبایی ظاهری نیز توجه اهل سخن را به خود جلب می کرده و به همین دلیل بخش مهمی از هنر شاعری تحت تاثیر تعلیماتی بوده که از قرآن می گرفتند و علم بلاغت نیز حاصل مطالعه در باره اعجاز کلامی قرآن است.
این استاد ادبیات افزود: شاعران دیگری نیز در طراز حافظ هستند؛ ولی جامعیت شعر حافظ و گزیده کاری او سبب امتیاز او شده است. حافظ دوستی به نام محمد گل اندام داشته که با نظر حافظ تعدادی از شعرهای او را نگه داشته و آثار معمولی و متوسط را حذف کرده و از میان همه اشعارش حدود ۴۰۰ شعر را نگه داشته است.
وی افزود: دلیل دیگر امتیاز حافظ این است که غزل های حافظ جامعیت دارد و موضوعات آن تکراری نیست. مجموعه ای از آنچه فرهنگ و اندیشه و عواطف ما ایرانی ها را شکل می داده در شعر حافظ اینگونه بیان شده است. اگرچه هر کدام از بزرگان ویژگی های خود را دارند. مثلا نظامی، عطار و مولوی در غزل عاشقانه یا سعدی، همه از قله های شعر فارسی هستند اما این که حافظ محبوبتر است نکته ای است که در حدود صد سال اخیر در کشور ما غالب شده در حالی که قبلا بیشتر اشعار سعدی و غزل های عطار بر زبان مردم بوده است.
امینی گفت: یکی از دلایل مهم آن این است که شعر حافظ به دلیل شگردهای بیانی بسیار قابل تاویل و تفسیر است. اشعار حافظ به گونه ای است که انسان تصور می کند بیانگر احوال خودش است و به گونه ای می توان گفت آینه ای است که تصویری از انسان را نشان می دهد.
تشبیهی در نامه های عین القضات (همدانی، عارف و نویسنده قرن پنجم و ششم هجری) است که می گوید کسی که شعر می گوید مانند کسی است که سطحی را صیقل می دهد تا آینه ای را بسازد و اولین بار تصویر آینه ساز را نشان می دهد ولی وقتی آینه ساز کنار می رود هر کسی جلوی آینه قرار می گیرد تصویر خودش را می بیند.
شعر حافظ نیز انعکاس دهنده احوال عاطفی و روحی انسان هاست و به همین دلیل هم وقتی دهان باز می کند، افراد احساس می کنند آن دنیایی که حافظ از آن سخن می گوید برای آنان نیز مانوس است.
نظر شما