به گزارش خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا، از آنجایی که زنان از گروه های آسیب پذیر در حوادث به شمار می روند باید پس از وقوع بلایای طبیعی از کمک های ویژه ای برخوردار شوند.
شـناخت توانایی ها و نیازهای آنان در شـرایط بحرانی و امکـان سـنجی استفاده از آن توانمنـدی های آنها در زلزله های احتمالی آینده در کشور امری بـسیار لازم و ضـروری است.
لرزه خیزی کشور (وقوع زلزله های ویرانگر منجیل، بم، ورزقان، سرپل ذهاب در دو دهه اخیر و زلزله های هفته گذشته در استان هرمزگان)، توجه به روش های کاهش آثار ناشی از وقوع سوانح را ایجاب می کند.
بررسی ها و مطالعات انجـام شـده در بحران های گذشته در ایران مبین آن است که امدادرسانی و مدیریت بحـران در منطقـه آسیب دیده، بیشتر بدون توجه به فرهنگ، اعتقادات و نیازهای خاص هر گروه از آسـیب دیـدگان انجـام شده و ارسـال خدمات و امکانات بر اساس یک برنامه ریزی و الگوی کلـی و در راستای اجرای بخشی از چرخـه مـدیریت بحـران ماننـد نجات جان و تامین آب و غذا بوده است؛ این در حالی اسـت که مدیریت بحران باید بر اساس شناخت و توجه کامـل بـه تفاوت های اجتماعی و جنسیتی برنامه ریزی شود.
وجود تفاوت ها در بین گروه های مختلف جامعه ضرورت هایی را به همراه دارد که کم توجهی در رسیدگی به آنها به ویـژه بعد از وقوع یک سانحه طبیعی مثل زلزله مسایل و مـشکلاتی را بـرای بازماندگان ایجاد می کند که تا سال ها بـا آنهـا همـراه اسـت و زندگی فردی و اجتماعی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد.
در این میان زنان به ویژه زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست به عنوان عضوی از جامعه بـا ویژگی هـا و نیازهـای خـاص از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند که با مسایل، مشکلات و موانع زیادی در زندگی مواجه هستند و وقوع یک سانحه طبیعی ماننـد زلزله می تواند بـر تعـداد ایـن گـروه از جامعـه بیافزایـد.
حمایت های روانی و اجتماعی مناسب از این گروه و آگاهی از شیوه های مناسب مقابله با بحران می تواند باعث کاهش آسیب های ناشی از وقوع بحران در میان این گروه حساس از جامعه شود.
بر این اساس شناخت نیازها، توانمندی ها و تفاوت های قشرهای مختلـف جامعـه بایـد در برنامـه ریزی هـا و تصمیم گیری های مدیریت بحران مورد توجه خاص قرار گیرد.
زنان و بلایای طبیعی
مطالعات انجام شده در زمینه زنـان و بلایای طبیعـی نشان می دهد که تفاوت هـای فیزیکـی به عنـوان یکـی از مهم تـرین عوامل در آسیب پذیری زنان در بحران هـای طبیعـی در کـشورها نقـش دارد، به طـوری که احتمـال سـوء تغذیه در زنان در سـوانح طبیعی بیشتر است، زیرا زنان با نیازهای خاص تغذیـه ای در هنگام بارداری یا شیردهی مواجه هـستند یـا در برخـی از فرهنگ ها سلسله مراتب توزیع غذا وجود دارد کـه در نتیجـه آن در جنوب و جنوب شرقی آسیا، ۴۵ تا ۶۰ درصد از زنان در سن باروری در زیـر وزن طبیعـی قـرار دارنـد و ۸۰ درصد از زنان باردار با کمبود آهــن مواجـه مــی باشـند.
در کشـورهای جنوب صحرای آفریقا، زنان بارهای سنگین تـر از مردان حمل می کنند؛ اما بنا بر قوانین فرهنگی، دریافت غذا ابتدا توسط مردان صـورت مـی گیـرد در حـالی کـه میـزان مصرف کالری مردان نسبت زنان در طـول روز کمتر اسـت.
در اغلب حوادث آب و هوایی شـدید، شـیوع بیماری هـای عفونی، بستری است برای پـرورش حـشرات و آلـوده شـدن منابع آب های تمیز و نظایر آن که در این میـان زنـان، بـه خـصوص مادران باردار به شدت در معرض خطر بیماری هایی کـه از راه آب، حرارت و سایر رویدادهای شدید منتقل می شـود، قـرار می گیرند.
با استناد به آمارها و تحقیقات انجام شده، تجربـه سیل ۱۹۹۲ بنگلادش نشان مـی دهـد کـه بـه دلیـل وجـود ســنت های حــاکم محــدودیتهای فرهنگــی و ممنوعیت هــای اجتماعی، زنان در نجات خود با مشکلاتی روبرو شدند که در نتیجه آن، تعداد قربانیان زن بـه شـدت افـزایش یافـت.
همچنین در سونامی دسامبر ۲۰۰۴ در کشورهای سـریلانکا، اندونزی و هند یا در سـیل جنـوب آسـیا در آگوسـت ۲۰۰۷ در کشورهای بنگلادش، هند و نپال، زنان بسیاری به دلیل ناآگاهی کـافی جـان خـود را از دسـت دادنـد و افـراد بازمانده با سختی به امرار معاش پرداختند و زندگی پـس از سانحه را ادامه دادند.
نتایج مطالعه دیگری در این خصوص نشان می دهد که جـنسیت بـه طـور مـستقیم، آسیب پذیری در حوادث و قرار گرفتن در معرض خطـرات را تحت تاثیر قرار می دهد، به طوری که آسیب پذیری زنان بـه دلیل نقش اجتماعی آنـان بـه عنـوان مراقـب (نگهـداری از فرزندان و دیگر اعضا خانواده) بیشتر است.
به نظر مـی رسـد تنهـا بررسـی کمـی آسـیب پـذیری در حوادث نباید به عنوان یـک عامـل تعیـین کننـده و قلمـداد شدن زنان به عنوان قشر آسیب پذیر در حوادث مورد توجـه قرار گیرد، در حالی که نوع سوانح، زمـان و محـل وقـوع آن می توانند به عنـوان عوامل تاثیرگذار بـر نـوع جنـسیت در میزان مرگ و میر تلقی شود.
شـاهد ایـن مـدعا، در سـال ۱۹۹۴ مرگ و میر مردان در مخاطرات مرتبط بـا آب و هـوا مانند سیل، طوفان زمستانی، رعد و برق دو برابر زنـان بـوده است. از طرفی تجربه سال ۱۹۹۳ نشان مـی دهـد مردان بـا احتمال بیشتری در رعد و برق می میرند چرا که ممکن است آنها در کار و فعالیت هـای اوقـات فراغـت، بیـشتر از زنـان در خارج از منزل باشند.
در سونامی زلزلـه ۱۹۴۶ نانکـای ژاپـن زنان بیشتر از مردان فوت کردند. محققان معتقدند که علـت اصلی فوت آنها ناشی از نگهداری از کودکـان و افـراد مـسن بوده است. در ۲ زمین لرزه روسیه نیز میزان مرگ و میـر در زنان بیشتر بوده است.
بر اساس بررسـی های امدادگران در زلزلـه ۱۹۸۴ عشق آباد، ۳۳ هزار نفر فوت کردند که ۴۷ درصد آنها زن، ۱۸ درصد مرد و ۳۵ درصد را کودکان تشکیل می دادند، همچنین در زلزله تاشکند زنان ۲۰ درصـد بیـشتر از مـردان کشته شدند.
نیروهای امدادرسان علت این امـر را ناشی از مـسوولیت نگهداری زنان از کودکـان ذکـر مـی کنـد، اگـر چـه در ایـن تحقیق به صراحت بیان نشده است ولی به نظر میرسد علت افزایش میزان آسیب پذیری زنان ممکن است ناشی از حضور آنان در ساختمان و مراقبت از کودکان باشد.
بررسی نیروهای امدادی در سال ۱۹۹۳ نشان می دهد که بسیاری از زنـان و فرزندانشان در طوفـان جـان خـود را از دسـت دادنـد، در حالی که آنها منتظر بازگشت شوهران بـرای تـصمیمگیـری برای تخلیه محل بودند یا بسیاری از زنـان بـه خـاطر نـوع پوشش (ساری) که توانـایی آنـان را بـرای حرکـت (سـرعت عمل) محدود می کرد، کشته شدند.
بررسی نجاتگران بیانگر آن است که در زلزلـه هنـد، میـزان مـرگ و میـر در مردان به دلیل کار کـردن در مـزارع در زمـان زلزلـه، (کـار خارج از محوطه دهکده و یا حضور در مدرسه) کمتر بـود. از طرفی با توجه به معنادارنبودن رابطـه بـین تعـداد جنـسیت کشته شدگان زلزله ۵ دی ۱۳۸۲ بم با زمان وقوع زلزله به نظر می رسد ساختارها و نابرابری هـای موجـود و سـنت های حاکم در بعضی از جوامع را نباید به عنوان عوامل قابل قبـول در پذیرش بیشترین صدمات از جامعه زنـان در زمـان وقـوع حادثه تلقی کرد و تواناییهای زنان و ایفای نقش مؤثر آنها در جهت کاهش آسیبهای ناشی از زلزله را نادیده گرفت.
توانمندی های زنان در سوانح طبیعی
بررسی توانمندی زنان به خصوص در شرایط اضطرار نیاز به تغییر دیدگاه و توجه خاص به نقش پذیری آنان در برهه های مختلف زندگی رامی طلبد.
براین اساس نیروهای حمایت های روانی و اجتماعی سازمان های امدادرسان بـا توجه به این رویکرد به نتایج قابـل قبـولی دسـت یافتـه انـد.
این اطلاعات ارزیابی شده میدانی بر روی جامعه زنان بعد از زلزله اسفند ۱۳۷۵ نشان می دهـد زنـان در اغلـب مـوارد در نجات جان فرزندان و اطرافیانشان هنگام وقـوع زلزلـه نقـش فعالی داشتند، اما در بعضی موارد به دلیل ناآگاهی از اصـول ایمنی باوجود تمایل شدید برای کمک به دیگران نتوانستند چندان مفید واقع شوند.
همچنین در تحقیق دیگر نیروهای امدادرسان که پس از زلزلـه ۱۳ مارس ۱۹۹۲ ترکیه انجام گرفت، مشخص شد که استرس و اضطراب در زنان به مراتب بیش از مردان بوده است و با توجه به مطالعات انجام شده این حالت ناشـی از احـساس زنان بر عدم امکان کنترل محیط اطراف خـود بـرای نجـات جان دیگران بوده است.
نتایج حاصل از این تحقیـق نیـز بـر لزوم مشارکت زنان در فعالیت های آمـادگی در برابـر حـوادث تاکید دارد، که به نظر می رسد می تـوان بـا افـزایش سـطح آگاهی زنان در جامعه علاوه بر رضـایت مندی آنـان و کـاهش استرس های ناشی از وقوع زلزله به مقدار قابل توجهی صدمات احتمالی را کاهش داد.
تحقیقات اجتماعی نشان می دهد که درک فرد از خطرات تحت تاثیر عوامل اجتمـاعی، تعـصبات فرهنگی و روابط شبکه ای می باشد و درک زنـان و مـردان از خطر متفاوت است و زنان خطر بحران را جدی تـر از مـردان تلقی می کنند، به خصوص چنانچه این خطر متوجـه اعـضاء خانواده بوده باشد. شاید یکی از دلایـل آن نقـش کـم رنـگ آنان در کنترل مسائل جامعه باشد.
گروهی از امدادگران گروه های حمایت های روانی و اجتماعی اعزامی به مناطق حادثه دیده و متاثر از بلایای طبیعی به ویژه زلزله را با موضوع تاثیر عوامل مربوط به شـخص گیرنـده پیام در واکنش نسبت به هشدار وقـوع یـک خطـر را مـورد بررسی قرار دادند؛ یافته های آنان نشان مـی دهـد کـه زنـان بیـشتر احتمال دارد تا هشدار را بشنوند، زیـرا آنهـا بخـشی از یـک شبکه روابط اجتماعی فعالی هـستند کـه خبـر یـا اطلاعیـه هشدار را از طریق کانال های غیـررسمـی دریـافت مـی کننـدبه این ترتیب زنان می توانند هم گیرنده و هم انتقـال دهنـده خوبی برای پیامهای هشدار و ایمنی در برابر خطـرات ناشـی از زلزله تلقی شوند.
اینگونه ارتباطات که از آن در ایران بـه عنوان ارتباطات سـنتی یـاد مـی شـود دارای سـابقه دیرینـه می باشد، در واقع ارتباط سنتی بهتـرین شـیوهای اسـت کـه می توان از آن برای اهداف توسعه استفاده کرد با توجـه به مشاهدات جهانی تفاوت زنان و مردان، این است که زنـان دارای درک متفاوتی از خطـرات مـی باشـند.
زنـان در مـورد خطرات دوسوگرا هـستند، در حـالی کـه مـردان ریـسک ها و مخاطرات خود را به عنوان بخشی از زندگی می داننـد با توجه به این که زنان بیشتر نگـران عوامـل مخـرب کننـده جنگ هستند و مردان مستعد پذیرش رفتـار پرخاشـگرانه و مخاطره آمیز، از این رو می توان استنباط کرد کـه مـردان خطرجـو هستند در حالی که زنان از خطـر اجتنـاب مـی کننـد.
توجه به حضور موثر زنان و ایفای نقش های مختلف در زمـان بعد از وقوع حادثه در زلزله های گذشـته در ایـران و جهـان می تواند گویای حضور موثر زنان در کاهش آسـیب های ناشـی از حوادث باشد. بررسی زلزله های ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ منجیل- رودبار، ۱۹۹۸ ارمنستان، بیانگر ایـن نکتـه اسـت کـه زنـان می تواننـد در ایجـاد فرهنـگ ایمنـی در جامعـه فعالیت هـای پیشگیرانه و ضروری پس از بحران های طبیعی به ویژه زلزلـه نقشهای مهمی را ایفا کنند.
نیازها و محدودیت ها زنان در بلایای طبیعی
در این بخـش بـه بررسـی نیازهـای ویـژه زنـان پـس از وقــوع زلزلــه شــامل نــوع پوشــش، نیازهــای بهداشــت عمومی، نیازهــای آرایــشی و بهداشــتی، نیازهــای مــادران بــاردار و شــیرده ومحــدویت های ناشــی از اثــرات روحــی- روانــی، خــشونت خــانوادگی، اخــتلال اســترس پــس از ضربه و امنیت در زمان اسکان موقت خواهیم پرداخت.
پوشش زنان
در تدوین برنامه های مدیریت بحران و اجرایی کردن آن یکی از اولویت های ویژه در تامین نیازهای اولیه زنـانی کـه از زیرآوار خارج می شوند، توجه به عوامل فرهنگی و هنجارهای اجتماعی حاکم در جامعه ای است که تحت تاثیر زلزله قـرار گرفته است. از آنجا که پوشش زنان به عنـوان یـک هنجـار اجتماعی درکشور محسوب می شود در برنامه های مدیریت بحران باید به این مهم توجه ویژه ای شـود.
خبرنگاران اعزامی بحران در بسیاری موارد شاهد بوده که بسیاری از زنان در زلزله های مختلف در زمان نجات از زیر آوار درخواست پوشـشی ماننـد ملحفـه از امـدادگران را داشتند که به دلیل عدم پیش بینی این نیاز در مرحله امـداد و نجات و قرار گرفتن اجباری عده ای از زنان در این شـرایط یا مشاهده چنین صحنه هایی، تـرس و اضـطراب در آنهـا شرطی شده و بعد از گذشت سال ها از زمان وقوع این زلزله ها، ایـن ترس و اضطراب در بسیاری از زنان باقی می ماند.
از این رو نـه تنهـا توجـه به چگونگی و نحوه تامین ایـن نیـاز در زمـان بعـد از وقـوع سانحه باید مورد نظر مسوولان و برنامه ریزان قرار گیرد بلکه با ارایه آموزش های لازم بـه مـردم در زمـان امدادرسـانی و اهدا اقلام مورد نیاز به زلزله زدگان شان و مرتبه انسانی آنان نیز مورد توجه قرار گیرد.
تفکیک و بسته بندی پوشش مورد نیاز زلزله زدگان بـر اسـاس سـایز و سـن افراد نیز از دیگر موارد مورد تاکید آسیب دیدگان است. از طرفی بیمارستان ها علاوه بر ارایه خـدمات امـدادی بـه مجروحین باید پیش بینی های لازم را در ایـن خـصوص مـد نظر قرار دهند به طوری که طبق نظرات مـشترک زنـان متاثر از زلزله، بعضی از بانوان کـه بـه دلیل صدمات وارده به بیمارستان ها منتقل می شوند و بـه دلیـل استرس ناشی از وقوع زلزله دچار خـونریزی شـده و نیاز به تعویض لباس دارند که به دلیل سختی شرایط مراکز درمانی این اقدام سریع انجام نمی شود. این مهم مبـین عـدم آمـادگی بیمارستان ها بـرای ارائیه چنـین خـدماتی بـه مـصدومین در شرایط بحرانی است.
بنـا بـر نظـرات مـشترک زنـان زلزله زده در زلزله های اخیر که به صورت گفت و گویی تلفنی از آنان در مناطق زلزله زده استان هرمزگان گرفته شده تمامی آنان به توجه و بازنگری در برنامـه هـای مـدیریت بحـران بـاتوجه به فرهنگ منطقه و اعزام همزمان امـدادگران زن بـرای نجات جان زنان از زیر آوار، پیش بینی پوشش ویژه زنان دربسته های امدادی، توجه به شان و مرتبه انسانی زنان در ارایه خدمات به بازماندگان (کهنگی بعضی از لباسهای اهدا شده)، توجه به اندازه و جثه افراد در ارایه پوشاک به آنها، توجـه در برنامـه هـای مـدیریت بحـران بـرای اهـدای خدمات به زنان با توجه به نوع واکـنش فیزیولـوژیکی بدن آنان در زمان قرار گرفتن در شرایط بحران و استفاده از بانوان در برنامه های مـدیریت بحـران بـرای ارایه نیازهای خاص تاکید کردند.
نیازهای بهداشتی عمومی زنان در شرایط اضطراری عمومی و پیچیده بلایای طبیعی
وقوع یک بحران و ایجاد شرایط اضطرار در منطقه، مردم را مجبور به ترک محل زندگی و از دست دادن امکانات اولیه و زندگی در مکان های جمعی می کند کـه در ایـن شـرایط توجه به بهداشت به معنای بـه وجـود آمـدن یـک سیـستم اجتماعی که در آن هر فرد بتواند از وسـایل و امکانـات لازم بـرای سـالم مانـدن برخـوردار شـود بایـد در اولویـت برنامه های مدیریت بحران قرار گیرد، به طـوری کـه ارتقـای سطح سلامت جامعه، به عنوان مهمترین هدف نظام سلامت باید مد نظر باشد که در این میان توجه به بهداشت زنان بـه دلیل تفاوت های فیزیولوژیکی آنـان نـسبت بـه مـردان لازم و ضروری است.
وقوع بحران و در پی آن عدم دسترسی بـه سرویس های بهداشتی قبلی چون حمام، توالت و آب مصرفی، ضرورت ساخت و تامین آن را ایجـاب مـی کنـد.
بـر اسـاس گزارش گروه های امدادی، درمانی، حمایت های روانی و اجتماعی و بهداشت محیط ساخت سرویس های بهداشتی و تامین آب مصرفی در منطقه زلزلـه زده بایـد در ۷۲ سـاعت اول بعـد از وقوع زلزله صورت پذیرد اما به علت وضعیت نامناسب توالت های صحرایی شهرهای زلزله زده بعـد از وقـوع زلزلـه و باوجود مشکلات موجود در توالت خانه های باقیمانده در زیر آوارهـا، عده ای از زنان غالباً استفاده از آنها را به توالت هـای صـحرایی ترجیح می دادند.
بنا بر نظرات مشترک زنان زلزله زده در مناطق مختلف با خبرنگار ایرنا، بی توجهی به یکسری نکات در تامین سرویس های بهداشتی زمینه ایجاد اضطراب و عـدم احـساس امنیـت در آنها را فراهم کرده کـه بخشی از آن در تامین سرویس های بهداشـتی بـدون توجـه بـه متغیـر جمعیت و جنسیت بوده است.
این زنان از وجود یک پنجره کوچک به عنوان هـواکش در بـالای سرویس ها و احساس ناامنی (با توجه به نبود حصار)، بی توجــهی در برنامــه مــدیریت بحــران بــه بهداشــت سرویس های بهداشتی به طوری که نظافت آن قبـل از هر استحمام، توسط زنان صورت می گرفت، تامین حوله حمام برای بازماندگان بعد از چند روز و نبود سطل های زباله داخل توالت برای رفع احتیاجـات زنان گلایه داشتند.
اختلال فشار روانی پس آسیبی
اختلال فـشار روانـی پـس آسـیبی PTSD واکـنش شایعی است که انسان ها در مقابل رویدادهای بسیار استرس زا یا آسـیب زا از خـود نـشان مـی دهنـد. رویـدادهای متفـاوتی مانند حوادث اتومبیل، مورد تهاجم قرار گرفتن یا جان در بـردن از یـک مـصیبت ماننـد سیل یا انفجار یا شاهد مرگ دیگری بودن می توانند منجر به این اختلال شوند.
بر اساس پژوهش انجام شده گروه های حمایت های روانی و اجتماعی حاضر در زلزله های اخیر در کشور مشخص شده است کـه حـدود ۶.۶۱ درصد جامعه مورد بررسی دچار اختلالات PTSD شده اند کـه ایـن درصد بسیار بالایی می باشد و بیانگر این نکته است کـه بعـد از وقوع یک حادثـه طبیعـی، چنـین اختلالـی مـی توانـد در جامعه ایجاد شود.
مسلما این اختلال به صـورت مـستقیم و غیر مستقیم در شرایط بحرانی، بر مـشکلات مـی افزایـد بـه عنوان مثال بازماندگان پـس از حادثـه بـدلیل ایـن اخـتلال نمی توانند عملکرد مناسبی در رفع مشکلات خود و دیگـران داشته و چه بسا در شرایط حاد خود نیاز بـه مراقـب داشـته باشند که به صورت غیرمستقیم امدادرسانی را تحـت الـشعاع قرار خواهد داد.
بر اساس ایـن تجربـه و تحقیـق، مـی تـوان توصیه کرد که نیروهای امدادگر باید با این اخـتلال و راهکارهای لازم برای کنترل و کاهش بـار آنهـا کـاملا آشـنا باشند. علاوه بر عوامل خطرساز روانی - اجتماعی، جنـسیت نیـز در بروز علائم اختلال روانی موثر بوده و زنان بیشتر علائـم این اختلال را از خود نشان داده اند.
با توجه به این کـه بیـان احـساسات توسط زنان بهتر صورت می گیرد بنابراین نشانه هـای آشـکار افسردگی در آنان بهتر از مـردان قابـل تـشخیص مـی باشـد. مردها کمتر علامت های ویژه دل افسردگی مانند گریه، انـدوه باری و بی میلی به کارهای دلنشین قبلی را بیـان مـی کننـد، در عوض احساسات خـود را پنهـان داشـته و ممکـن اسـت تحریک پذیرتر و پرخاشگرتر شوند. پریشان حالی اینان اغلب از انتظارات فرهنگی شان سرچشمه می گیرد.
در عـین حال طبق نتایج به دست آمده آموزش مهارت های حل مساله در کاهش علائم اختلال روانی در گروه مـورد مطالعـه مـوثر بـوده اسـت و تحقیقـات زیـادی پیـشنهاد مـی کننـد کـه کـسب مهارت هـای حـل مـساله نقـش مهمـی در بهداشـت روانـی و جـسمانی ایفـا مــی کننـد، مخـصوصا زمـانی کـه افـراد بــا رویـدادهای نـاگوار و تنیـدگی هـای منفـی زنـدگی مواجـه می شوند.
در تحقیقی دیگر نشان داده شد کـه شـدت PTSD در ۱۳ زن بعـد از مداخلـه بــه صــورت معنـی داری کاهش یافته بود ولی متغیر یادشده در مـردان تغییـری را نشان نداد. ثابت ماندن این متغیر در گروه مردان در مقایسه با زنان می تواند دلیلی بر تاثیر بیشتر آموزش در گـروه زنـان باشد.
طبق نتایج به دسـت آمـده از لحـاظ میـزان اسـتفاده از شیوه های مقابل های هیجان مدار بـین زنـان و مـردان تفـاوت معناداری وجود دارد و این بـدان معنـی اسـت کـه زنـان در برخورد با مشکلات و استرس ـهای زنـدگی روزمـره بیـشتر از روش مقابله ای و هیجان مـدار و مـردان کمتـر از ایـن روش استفاده می کنند.
امنیت در زمان اسکان موقت
وقوع یک زلزله بزرگ و از بین رفتن حصار بین خانـه هـا می تواند باعث احساس عدم امنیت در بازمانـدگان شود. در این میان زنان، با توجه به سـاختارهای اجتمـاعی موجـود و سپری کردن بیشترین زمان در حریم خانـه، آسـیب پـذیری بیشتری در میان قشرهای مختلف جامعه بعد از وقـوع یـک سانحه طبیعی را دارنـد.
در واقـع وجـود خانـه بـرای زنـان، احساس امنیت و ثبات در زنـدگی را ایجـاد مـی کنـد، پــس از وقـوع یــک زلزلـه بــزرگ، بــسیاری از ســازه هــا و زیرساخت های شهری مانند آب، برق، گاز آسیب خواهند دیـد که این امر علاوه بر ایجاد تلفات جانی و خسارات مالی ادامه زندگی برای بازماندگان را مختل می کند.
در چنین شـرایطی نیاز به اسکان موقت جـزو نیازهـای اولیـه بـرای بازمانـدگان است که باید با توجه بـه خواسـت بازمانـدگان و در نظـر گرفتن ابعاد اجتماعی، روانی و اقتصادی آن منطقه، سـرپناه موقت ایجاد شود سپس با برنامـه ریزی هـای مناسـب سـاخت خانه های دائمی آغاز شود.
اسـکان موقـت عـلاوه بـر ایجاد سرپناه، ارایه خدماتی چـون آب، بـرق، تـامین انـرژی گرمایشی - سرمایشی و سرویس های بهداشتی صحرایی بـرای بازماندگان باید مد نظر مسوولین قرار گیرد و مدیریت بحران با شناسایی دقیق منطقه و برنامه ریزی های صـحیح آمـادگی ارائه چنین خدماتی را در زمان وقوع بحران داشته باشـد تـا بتواند احساس آرامش و امنیت را در بازماندگان ایجاد کنند. در چنــین شــرایطی، مــسوولین برای جلــوگیری از پراکندگی در منطقه و ارایـه خـدمات بهتـر بـه بازمانـدگان، اقدام به برپایی کمپ هایی برای سکونت موقت می کنند کـه این خود نیز با مشکلات خاصـی همـراه است.
اجتمـاع ایجاد شده در کمپ ها بـه دلیـل سـکونت افـراد از منـاطق و محله های مختلف شهر در یک مکان و یا ورود افراد غیربومی به داخـل آن بـرای اسـکان، سـاختار اجتمـاعی متفـاوتی را نسبت به محلات رقم زده کـه یکـی از نـشانه هـای آن عـدم وابستگی و یکتایی میان ساکنین حاضر در آن به دلیل عـدم اشتراکات محل های قبلی با یکدیگر بوده است که می توانـست مشکلاتی را برای زنان و دختران ساکن در آن ایجـاد کند.
بررسی اقدامات انجام یافته در برقـراری امنیـت در منطقـه، نشان داد که اکثریـت ایـن اقـدامات در راسـتای راه انـدازی پاسگاه، استقرار کلانتری، محافظت از مکان هـای مهـم چـون بانک ها و سازمان ها بوده که بیـشتر بـه منظـور ایجـاد نظـم و امنیت عمومی تلقی می شود و در آن بـه نیازهـای زنـان بـه ویژه زنان بی سرپرست توجه نشده بود.
طبق هشدار کمیته اضطراری فجایع طبیعی(دی ای سی)، اکنون بیشترین نگرانی های سازمان های امدادرسان جهان در مورد وقوع زلزله در شهرهای بزرگ جهان از جمله تهران، استانبول در ترکیه و کاتماندو در نپال است.
نظر شما