بازسازی رابطه ایران و عربستان؛ هر آنچه باید بدانید

تهران- ایرنا- ایران و عربستان در جایگاه بازیگران کلیدی منطقه ژئواستراتژیک غرب آسیا روند تنش‌زدایی را کلید زده‌اند که در نظر تحلیلگران می‌تواند مقدمه‌ای برای افزایش ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی چندجانبه در منطقه باشد.

چندین دهه است که جمهوری اسلامی‌ ایران و عربستان به‌عنوان دو قدرت منطقه‌ای در خاورمیانه مطرح هستند؛ حتی در دوره پیش از انقلاب اسلامی‌ در ایران نیز ایالات متحده سیاست‌های امنیتی خود در خاورمیانه را بر پایه توانایی‌ و سیاست‌های این دو کشور بنا نهاد. با این حال، تضاد رویکردهای سیاسی، منافع متفاوت، اتحادها و تعهدها و دیدگاه‌های متعارض به مسائل بین‌المللی، این دو کشور را از همان سال‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ‌بیشتر دوره‌ها به‌عنوان دو رقیب رو در روی یکدیگر قرار داد.

تاکنون نزدیک به ۱۰ سال است تنش‌ها بین ایران و عربستان روند افزایشی داشته و در ۶ سال اخیر نیز بسیار تشدید شده که به‌ قطع روابط دیپلماتیک منجر شد. با توجه به مجموع شرایط و ژئوپلیتیک منطقه و جایگاه دو کشور و تحولات بین‌المللی پیش‌بینی می‌شود  ایران  و عربستان اگر به یک صلح گرم هم نرسند حداقل از این وضعیت جنگ سرد عبور خواهند کرد.

اکنون، با گذشت نزدیک به ۶  سال از قطع روابط دیپلماتیک تهران و ریاض، چند ماهی است دو کشور مذاکراتی را به میزبانی بغداد با هدف بهبود روابط انجام داده‌اند؛ در واقع از ابتدای امسال تا به امروز چهار دور مذاکره در بغداد برگزار شده و اخبار رسمی و غیررسمی نشان می‌دهد در ظاهر تا به امروز روند گفت‌وگوها مثبت بوده است.

 با توجه به مجموع شرایط و ژئوپلیتیک منطقه و جایگاه دو کشور و تحولات بین‌المللی پیش‌بینی می‌شود  ایران  و عربستان اگر به یک صلح گرم هم نرسند حداقل از این وضعیت جنگ سرد عبور خواهند کرد.با توجه به اعلام سیاست حسن همجواری ایران با کشورهای همسایه و همجوار از سوی دولت سیزدهم و جایگاه ویژه عربستان در خاورمیانه و مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی ایران، پرسش‌هایی درباره چرخش اخیر دو پایتخت و تلاش برای تنش‌زدایی مطرح شده است:

_ محور همه پرسش‌ها این است که دلایل دو کشور برای آغاز روند تنش‌زدایی بعد از نزدیک به یک دهه روابط تیره‌وتار چه می‌توانند باشد. تاثیر تنش‌زدایی بین تهران و ریاض بر مناسبات منطقه و نظام بین‌الملل، فاکتور مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب در این خصوص، اهداف ایران و عربستان از مذاکره، نقش تحولات عراق و سوریه در مناسبات جدید تهران و ریاض و چشم‌انداز مذاکرات این دو کشور، برخی از مباحث دیگری هستند که ذیل روابط ایران و عربستان سعودی در دولت سیزدهم ایران مورد توجه قرار گرفته است.

در یک نگاه کلی، این مسائل در سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی در خصوص هر دو کشور قابل بررسی است. در واقع، می‌توان گفت برخی ابعاد شرایط در این سه سطح برای تهران و ریاض به‌گونه‌ای تغییر کرده که دیدگاه دو کشور را به مناسبات دوجانبه تغییر داده و همانند انگیزه‌ای برای آغاز روند تنش‌زدایی بین آنها عمل کرده است.

با توجه به موقعیت ایران و خاورمیانه و خلیج‌فارس در مناسبات ژئواستراتژیک بین‌المللی و منطقه‌ای، مناسبات تهران و ریاض را می‌توان براساس رقابت‌های ژئوپلیتیک بهتر توضیح داد.

رقابت‌های ژئوپلیتیک ایران و عربستان سعودی
رقابت ژئوپلیتیک مسیر دستیابی دو کشور یا منطقه جغرافیایی، برای گسترش حوزه نفوذ در عرصه‌های مختلف و رسیدن به منافع عینی و ملموس است. این رقابت‌ها ممکن است به جنگ سرد، تغییر موازنه یا در صورت استمرار به منازعه ژئوپلیتیکی و حتی جنگ منجر شود.

مهمترین دلایل و منابع رقابت ژئوپلیتک
_
تلاش برای دستیابی به یک منبع طبیعی مانند منابع انرژی و منابع معدنی
_ تلاش برای گسترش حوزه نفوذ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و یا نظامی

شکل‌های مختلف رقابت ژئوپلیتیک
_ رقابت بین دو یا چند کشور همتراز که با احتیاط با هم برخورد می‌کنند که (رقابت ایران و عربستان تقریبا در این حوزه می‌گنجد).
_ رقابت بین دو قدرت ناهمسطح (رقابت بین هند و پاکستان که به رقابت تسلیحاتی و اتمی منجر شد).
_ رقابت در کشور ثالث (این نوع رقابت بین بازیگران در قلمرو جغرافیایی یا کشور ثالث و براساس منافع متعارض رخ می‌دهد، مانند سوریه بین آمریکا و روسیه  یا یمن بین ایران و عربستان)

ریشه تنش‌های ایران و عربستان
به طور کلی می‌توان عوامل زیر را به عنوان مهم‌ترین ریشه‌های اختلاف‌های ایران و عربستان سعودی برشمرد:

_ مداخله قدرت‌های فرامنطقه‌ای در امور داخلی و خارجی کشورهای منطقه
_ حذف ایران از فرایند گفت‌وگوها درباره مسائل منطقه‌ای
_ خصومت تاریخی دو کشور بر مبنای مسائل هویتی و فرقه‌گرایی

روابط تهران و ریاض در سال‌های اخیر شاهد تنش‌های متعددی بوده که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

_ راهبردهای تقابل‌جویانه عربستان متقابل در قبال بحران‌های سوریه، بحرین، یمن، عراق
_ مخالفت سرسختانه ریاض با توافق هسته‌ای ایران

_ حادثه منا
_ ماجرای اعدام ۴۷ زندانی و شیخ نمر روحانی شیعی در عربستان

_ حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد
_ حمایت ریاض از تروریست‌های تکفیری داعش در سوریه و عراق

_ هدف قرار گرفتن تاسیسات نفتی آرامکو
_ برقراری آشتی بین چند کشور عربی با اسرائیل به راهبری ریاض
_ سهم اساسی عربستان سعودی در تجهیز، سازماندهی و تقویت گروه‌های خشونت‌طلب افراط‌گرای مذهبی در پاکستان و کشورهای حوزه آسیای مرکزی

می‌توان گفت در سال‌های اخیر در پی تنش‌های یادشده، عربستان رقابت ژئوپلیتیک خود با ایران را بر محورهای ذیل هدایت می‌کند:

_ تثبیت حضور آمریکا در خلیج‌فارس
_ هم‌گرایی با رژیم صهیونیستی

_ مقابله با محور مقاومت
_ همراهی با اسرائیل در توافق برجام

_ سیاست‌های ضد ایرانی در بازار نفت
_ همراهی با تحریم‌های آمریکا علیه ایران

_ ایجاد ائتلاف‌سازی در منطقه علیه ایران (به طور عمده در قالب شورای همکاری خلیج‌فارس)
_ ایجاد ایران‌هراسی در جهان
_ حمایت از ادعاهای واهی امارت عربی متحده در خصوص جزایر سه‌گانه ایرانی

ایران نیز استراتژی منطقه‌ای خود در رقابت با عربستان را با محورهای زیر تنظیم کرده است:

_ مقابله با هژمونی آمریکا
_ حمایت از نیروهای مقاومت
_ مقابله با گروه‌های تروریستی تکفیری_وهابی همانند داعش و القاعده
_ جلوگیری از سلطه عربستان بر کشورهای کوچک عربی خلیج‌فارس

به‌طور کلی، ساختار شکننده و پراصطکاک ژئوپلیتیک منطقه، بحران بی‌اعتمادی بین تهران و ریاض را سیال نگه داشته و همواره به صف‌بندی نیروها جهت داده است. به تعبیر بسیاری از نظریه‌پردازان ژئوپلیتیک، در عمل این رقابت‌های ژئوپلیتیک و بی‌اعتمادی متقابل، چرخه معیوبی از رویدادهای تنش‌زا در روابط دوجانبه دو کشور را به وجود آورده است.

دلایل آغاز روند تنش‌زدایی بین ایران و عربستان
۱. سیاست داخلی
۲. تحولات منطقه
۳. نظام بین‌الملل

سیاست داخلی:

سیاست داخلی ایران
_ ایران دریافته منافع مشترک ایجاب می‌کند که مناسبات را مدیریت کند؛ به این ترتیب، با اتخاذ سیاست تنش‌زدایی و اعتمادسازی، روابط دوجانبه را با ریاض از وضعیت جنگ سرد به وضعیت صلح سرد تغییر دهد.

_ جمهوری اسلامی ایران، دریافته برقراری روابط باثبات با همسایگان و به‌عبارت دیگر هم‌زیستی مسالمت‌آمیز، برای تثبیت قدرت منطقه‌ای‌اش ضروری است.

اهمیت ثبات سیاسی و ثبات اقتصادی برای «محمد بن‌سلمان» باعث شده عربستان سعودی در شرایط کنونی از کاهش تنش با ایران صحبت و از احیای «برجام» حمایت کند.سیاست داخلی عربستان
_ حمله‌های فزاینده جنبش انصارالله یمن به تاسیسات صنعت نفت‌وگاز عربستان و زیرساخت‌های این کشور در بنادر، فرودگاه‌ها، مراکز تامین سوخت، خشم مردم را در عربستان به‌دنبال داشته و آنها خواستار انتقال فوری به سوی ابزارهای دیپلماتیک هستند. در واقع، اهمیت ثبات سیاسی و ثبات اقتصادی برای «محمد بن‌سلمان» باعث شده عربستان سعودی در شرایط کنونی از کاهش تنش با ایران صحبت و از احیای «برجام» حمایت کند.
ثبات سیاسی پس از یک دوره تنش و بحران که همه‌گیری کرونا نیز آن را تشدید کرد و به افول اوضاع اقتصادی در فضای کاهش قیمت نفت منجر شد، می‌تواند دوباره رونق را به پروژه‌های گردشگری و سرمایه‌گذاری بازگرداند. در واقع، رونق اقتصادی عربستان از سال ۲۰۱۵ و با طرح چشم‌انداز ۲۰۳۰ در عربستان، به طور مستقیم به نقش «محمد بن‌سلمان» در داخل عربستان گره خورده است. به طور طبیعی، در شرایط ثبات اقتصادی و سیاسی و افزایش محبوبیت بن‌سلمان، راه هرگونه انتقال قدرت مسالمت‌آمیز در داخل عربستان هموارتر می‌شود.

_ برخی رسانه‌های عربی اعتقاد دارند یکی از دلایل ابراز تمایل ریاض به مذاکره با تهران آن است که خاندان بن‌سلمان اکنون احساس می‌کنند دست برتر را در عرصه بین‌المللی دارد. دربار سعودی با انواع اهرم‌های خشن، ترور و بازداشت مخالفان، پایه‌های حکومت خود را تحکیم کرده و ریاض در عرصه بین‌المللی و در بازار نفت وضعیت خوبی دارد.  بنابراین محمد بن‌سلمان با اعتماد به نفس کامل احساس می‌کند می‌تواند خواسته‌هایش از جمهوری اسلامی را که تحت تحریم و فشار قرار دارد، عملیاتی کند.   

_ شرکت آرامکوی سعودی که سود آن بخش بزرگی از بودجه عربستان را تامین می‌کند، به‌دلیل نادیده گرفتن مسائل مربوط به زیست‌محیطی با انتقادهای گسترده‌ای روبرو شده و به چهره عربستان لطمه زده است.

_ نهاد سیاسی سعودی به‌خوبی این موضوع را درک می‌کند که تکیه بر موضوع «ایران‌هراسی» دیگر اهمیت خود را در میان کشورهای عربی از دست داده است. این موضوع را پیش از هر چیزی در تغییر گفتمان اتحادیه عرب درباره ایران می‌توان مشاهده کرد که بسیار انعطاف‌پذیرتر شده است.

_ عربستان اکنون روی ترکیه متمرکز شده، زیرا ترکیه تلاش می‌کند از گروه قدرت‌های عادی منطقه به گروه رهبران منطقه منتقل شود. آنکارا به طور غیررسمی تلاش می‌کند در مناطق حضور عربستان به‌ویژه در لیبی و یمن حضور داشته باشد و دشمنان یمن از جمله قطر را به سوی خود بکشاند. این موضوع خلاء خطرناکی را در ائتلاف‌بندی‌های منطقه‌ای ایجاد خواهد کرد.

نهاد سیاسی سعودی به‌خوبی این موضوع را درک می‌کند که تکیه بر موضوع «ایران‌هراسی» دیگر اهمیت خود را در میان کشورهای عربی از دست داده است.منطقه و بحران‌های یمن، سوریه و  عراق
_ نزدیک به ۶ سال است که سعودی‌ها در جنگ یمن درگیرند و نتوانسته‌اند آن را مدیریت کنند. می‌توان ناکامی در یمن و خواست عربستان برای پایان این بحران را مهمترین عامل منطقه‌ای دانست که «محمد بن‌سلمان» را به سمت مذاکره و عادی‌سازی روابط با تهران سوق داده است. سعودی‌ها می‌خواهند از این جنگ فرسایشی و پرهزینه خلاص شوند اما بدون کمک ایران نمی‌توانند.

_ تسری بحران در سوریه به عراق و تداوم بحران یمن از یک ‌سو و افزایش تصاعدی تنش در خلیج‌فارس از سوی دیگر، ایران و عربستان سعودی را به این ادراک رسانده که باید به سمت مدیریت تعارض‌ها که ماهیت کنترل‌ناپذیر و تسری‌بخش دارند، حرکت کنند.

تحلیلگران عرب اعتقاد دارند اگرچه ایران و عربستان هیچ رویارویی مستقیم یا مناقشه ارضی با یکدیگر ندارند اما از نظر سیاسی و رویکردی، با هم مخالف هستند و رفع این تعارض می‌تواند در تنش‌زدایی موثر باشد. نگرانی اصلی عربستان سعودی، راهبردهای تهران است و ایران نیز نسبت به همکاری ریاض با کاخ سفید معترض است و دست‌های ریاض را در بسیاری از دسیسه‌های داخلی و منطقه‌ای علیه خود دخیل می‌بیند.

طبق این تحلیل، ترتیب‌های امنیتی در منطقه خلیج‌فارس دوقطبی نیست و مثلثی بوده‌ و همیشه یک قطب نقش موازنه‌دهنده را ایفا می‌کند.
در میان متغیرهای تاثیرگذار کنونی بر روابط ایران و عربستان در سطح نظام بین‌الملل، روی کارآمدن «جو بایدن» بیش از همه مورد توجه است. بی‌تردید، ورود  بایدن به کاخ سفید در تغییر رویکرد ریاض در مسائل منطقه‌ای و اقدام سریع این دولت برای تنش‌زدایی، بی‌اثر نبوده اما شکست‌های سیاست خارجی عربستان اثر بیشتری در این باره داشته است.

نظام بین‌الملل
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا  و اعمال فشار حداکثری بر ایران، سعودی‌ها احساس کردند می‌توانند ایران را مهار و اهرم‌های قدرت‌ منطقه‌ای‌اش را کوتاه کنند تا به‌عنوان یک قدرت متعارف در منطقه مطرح شوند. راهبرد دنباله‌روی سخت عربستان از آمریکا در دوره ترامپ نقش بسیار مهمی در افزایش سطح تنش با ایران داشت.

روی کار آمدن «بایدن» و قدرت گرفتن دموکرات‌ها شرایط را از برخی جهات برای ریاض تغییر داد. تعلیق فروش تسلیحات به ریاض، به جریان انداختن پرونده قتل جمال خاشقجی، پرونده ۱۱ سپتامبر و قطع ارتباط مستقیم بایدن با «محمد بن‌سلمان» تغییر کرده و کاهش حضور آمریکا در منطقه، در تغییر ذهنیت مقام‌های تصمیم‌گیرنده سعودی نسبت به مناسبات منطقه‌ای خود نقش مهمی داشته است.

پیامد استراتژی دولت ترامپ مبنی بر حمایت‌های بی‌قید و شرط از شرکای امنیتی منطقه‌ای، بی‌انگیزگی عربستان سعودی برای فعال کردن تلاش‌های دیپلماتیک با هدف حل صلح‌آمیز تنش با همسایگان بود. اکنون به نظر می‌رسد آمریکا از حمایت بی‌چون و چرای گذشته خود از عربستان دور شده است. بدون این حمایت کلی، ریاض باید جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای خود را کاهش داده و با رقبا سازش کند.

عربستان سعودی که به‌صورت آشکار سیاست‌های خود را بر مبنای فشار حداکثری ترامپ تنظیم کرده بود، حال فهمیده در محدود کردن ایران شکست خورده است؛ و احساس می‌کند بهترین گزینه این است تا زمانی که مذاکرات هسته‌ای پیشرفت می‌کند، با ایران خوب باشد.

آمریکا در مواجهه با چالش‌های چین و روسیه، در حال ارزیابی دوباره توزیع جهانی منابع نظامی خود و بازنگری در استراتژی کلی‌اش است. تصمیم بایدن برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از افغانستان تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ نشان‌دهنده این طرز تفکر است.
واشنگتن همچنین می‌خواهد حضور نظامی خود را در عراق و خلیج‌فارس کاهش دهد که این می‌تواند یکی از دلایل تمایل دولت بایدن برای کاهش تنش با ایران از طریق دور جدید و غیرمستقیم گفت‌وگوها درباره توافق هسته‌ای باشد. با توجه به مجموعه این عوامل، عربستان تلاش می‌کند از طریق مذاکره با ایران به مجموعه‌ای از اهداف برسد که بیشتر آنها با مسائل و مشکلات امنیتی این کشور در ارتباط هستند.

اهداف متفاوت ایران و عربستان از مذاکره
تحلیلگران دلایل گوناگونی را برای تمایل مذاکره از سوی دو کشور بر می‌شمرند و اعتقاد دارند در نگاه نخست، ثبات منطقه‌ای هدف راهبردی تهران و ریاض نیست بلکه دستیابی به برخی اهداف ملی و تاکتیکی دلیل تداوم مذاکرات است. در یک نگاه کلی:

ریاض پس از ناکامی در مقابل سیاست‌های تهران در سراسر خاورمیانه، با تامین مالی گروه‌های معارض ایران تلاش کرده است هزینه‌های حمایت ایران را  از مقاومت را بالا ببرد. این رویکرد در واقع، نمود عینی همان وعده ولیعهد سعودی در زمستان سال ۱۳۹۶ است که تهدید کرد «جنگ را به داخل خاک ایران می‌کشاند». به‌طور قطع، هدف ایران استفاده از فرصت‌های اقتصادی ریاض و کاهش تنش داخلی و خارجی آن است. بدون تردید ایران به دنبال مزایای اقتصادی این روابط و دفع توطئه‌های سیاسی، تروریستی و جدایی‌طلبانه‌ای است که از سوی ریاض حمایت می‌شود. مذاکره  تاکتیک ریاض است و نه راهبرد کلان. در واقع، مهم‌ترین خواسته و نیاز عربستان سعودی پایان درگیری در یمن است.

دلایل نگاه مثبت اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به مذاکرات ایران و عربستان
_ بعد از روی کار آمدن جو بایدن، اعراب منطقه ادعا می‌کنند که باید در مذاکرات هسته‌ای حضور داشته باشند. بنابراین گرچه این ادعای اعراب در چارچوب بحث‌های برجامی قابل تحقق نیست اما می‌تواند بین کشورهای منطقه دنبال شود و شرایط مذاکره بین ایران و غرب را تسهیل کند.

_ مذاکرات بین کشورهای منطقه به‌ویژه عربستان و ایران می‌تواند همان موضوع‌هایی را پوشش ‌دهد که کشورهای منطقه و آمریکایی‌ها خواهان حل آن هستند. در واقع، وقتی خود کشورها بتوانند این پرونده‌ها را حل‌وفصل کنند دیگر نیازی نیست که این دو موضوع یعنی برجام و گفت‌وگوهای منطقه‌ای به یکدیگر پیوند بخورند.

چشم‌انداز مذاکرات
هنوز گفت‌وگوهای ایران و عربستان سعودی به نتیجه نهایی و دستیابی به توافق نرسیده‌ است و نباید روی بهبود پایدار در روابط این دو کشور حساب باز کرد و باید احتمال پیش آمدن هر نتیجه‌ای را داد. در واقع، با توجه به اختلاف‌های عمیق بین ایران و عربستان سعودی نباید انتظار پیشرفت زیاد و سریع در زمان کوتاه را داشت. با این حال، نفس مذاکرات میان این دو قدرت منطقه‌ای می‌تواند مثبت باشد.

در واقع، توجه به نکات ذیل درباره چشم‌انداز مذاکرات جاری بین ایران و عربستان سعودی ضروری است:

_ مذاکرات ایران با عربستان سعودی می‌تواند به از سرگیری روابط سیاسی دو کشور منجر شود که از سال ۲۰۱۶ قطع شده اما شرط اساسی آن است که هر دو طرف به صورت راهبردی در مسیر رفع مشکلات دوجانبه و منطقه گام بردارند و از نگاه یکسویه به موضوع پرهیز کنند.

_ نگاه عربستان سعودی به مذاکره تنها تاکتیکی و بیشتر با هدف خرید وقت بوده است تا اوضاع در عرصه بین‌الملل یا سرنوشت جنگ یمن مشخص شود.

_ ابراز تمایل ریاض به گفت‌وگو پس از وقوع چند تحول بزرگ منطقه‌ای و جهانی پررنگ‌تر شده اما هنوز تغییر خاصی در راهبرد «محمد بن‌سلمان» به گفت‌وگو با ایران رخ نداده است. کوشش عربستان برای ارتباط و گفت‌وگو با ایران یک سیاست راهبردی نیست بلکه تاکتیک مقطعی برای عبور از چالش یمن است.

بدون شک همه اختلاف‌ها و تنش‌ها بین ایران و عربستان پایان نخواهد یافت اما اگر دو کشور تلاش کنند منطق منازعه بین خود را کنترل کنند، می‌توان شاهد نوعی صلح سرد بین ‌دو کشور بود._ اگر عربستان تاکتیک خود را تغییر دهد و اصولی رفتار کند، این مذاکرات می‌تواند پیشرفت کند اما اگر در پی فریب و پنهان کردن مشکلات عربستان و سرپوش گذاشتن بر جرایم خود باشد، مناسبات دوکشور نمی‌تواند گسترش یابد.

_ گرچه آمریکا اعلام کرده، حمایت خود را از عربستان کاهش می‌دهد اما واشنگتن و ریاض سال‌هاست که متحد استراتژیک یکدیگر در خاورمیانه‌اند. مرور تاریخ و تحولات این منطقه نشان می‌دهد رابطه آمریکا و سعودی‌ها عمیق‌تر از آن است که با لفاظی‌های دموکرات‌ها از اساس تضعیف شود.

نباید فراموش کرد که عادی‌سازی روابط به معنای از بین رفتن اختلاف‌ها و اختلاف‌نظرهایی که بین دو کشور وجود دارد نیست؛ بدون شک همه اختلاف‌ها و تنش‌ها بین ایران و عربستان پایان نخواهد یافت اما اگر دو کشور تلاش کنند منطق منازعه بین خود را کنترل کنند، می‌توان شاهد نوعی صلح سرد بین ‌دو کشور بود.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha