از نگاه برجسته ترین صاحب نظران سیاسی و بین المللی، موازنه قدرت جهانی در حال دگرگونی به نفع محور شرق است. تغییر موازنه بین المللی به نفع شرق، تنها ناشی از خیزش چین و جهانگرائی آن و یا بازخیزش روسیه و بروز دیگر قدرتهای نوظهور در شرق نظیر ایران و هند و یا شکل گیری ائتلاف ها و تقویت پیمانهای نوین نظیر پیمان شانگهای و یا پیمان همکاری راهبردی میان چین و روسیه نیست، بلکه بخش مهمی از آن، در نتیجه روند افول غرب است. افول قدرت جهانی غرب روندی واقعی، مستمر و غیرقابل پیشگیری است و این روند نتیجه طبیعی سلوک غیراخلاقی و غیرانسانی غرب در روندهای جهانی است.
چالش های متعدد فراروی آمریکا، این کشور را از تمرکز بر روی موضوعات راهبردی فراملی بویژه در حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا بازداشته است. پروژههای نظامیشکست خورده ایالات متحده در عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و ...، ناکارآمدی قدرت نظامی آمریکا در پیشبرد اهداف راهبردی اش را بر همگان اثبات کرده است. واشنگتن اکنون بیش از هر چیز به ابزار تحریم در مقابل دشمنان و رقبای خود روی آورده است، ابزاری که ایران برغم سختیها و تلخیها و برغم همه تلاش های آمریکا و فشار آن بر سایر کشورهای جهان برای عدم تخطی از آنها، توانست با اقتدار از آن عبور نماید. تجربه موفق ایران در ناکام گذاردن تحریم های آمریکا، تیغ تیز تحریم و میزان کارآیی آن را نزد جهانیان کند کرده و اعتماد به نفس زیادی را نزد بسیاری از دولت ها و ملت ها ایجاد کرده است. اکنون روسیه با نگاه به تجربه موفق ایران، واهمه چندانی از تحریم های آمریکا ندارد و با قاطعیت بیشتری از منافع و اهداف راهبردی خود در مقابل فشار آمریکا و اروپا دفاع میکند.
اتکای اوکراین به آمریکا و اروپا و جدایی بخش هایی از خاک این کشور، نمونه درس آموز دیگری از نتیجه اتکاء به غرب به جای نگاه به داخل و نیز برقراری مناسبات حکیمانه و متوازن منطقه ای است. جدیدترین اظهارات سخنگوی کاخ سفید در خصوص تحولات اوکراین، به اندازه کافی گویای میزان حمایت آمریکا از متحدانش هست؛ "ما نه به جنگ با روسیه میرویم و نه برای جنگ در اوکراین نیرو میفرستیم، اما اقدامات دیگری انجام خواهیم داد." سخنگوی کاخ سفید بدین ترتیب به متحدان آمریکا تفهیم میکند که میزان انتظارات حمایتی خود از آمریکا را خیلی بالا نبرند.
کشورهای متوسط و کوچک جهان، از اروپا نیز نباید چندان انتظار زیادی داشته باشند. اروپائی که دو جنگ ویرانگر جهانی را تجربه کرده و صرفا با اتکای به حمایت اقتصادی و نظامی آمریکا توانسته بود روی پای خود بایستد، امکان حمایت تعیین کننده از متحدان خود در شرایط سخت را نخواهد داشت. اروپا رفیق دوران صلح است که منافع اقتصادی و سیاسی خود را دنبال میکند، اما در دوران جنگ و چالش های ژئوپلیتیکی، بدون آمریکا توان اقدام تعیین کننده را ندارد. این در حالیست که موتور نظامی آمریکا از سالها پیش زمینگیر شده است. از سوی دیگر اقتصاد اروپا تحمل فشارهای آمریکا و نیز تنش های بیشتر با روسیه را ندارد. در بعدی دیگر، شواهد و دلایل بسیار به روشنی نشان می دهد که غرب و در رأس آن آمریکا در جایگاه مدعی ایفای نقش رهبری جهان، شکست خورده و صلاحیت سیاسی و اخلاقی آن را نداشته و ندارند. بنابراین حکمت و آینده نگری مدبرانه آن است که کسی در مسیر جنگ و بحرانهای امنیتی و نظامی - بویژه آنجا که پای رقابت قدرتها با یکدیگر در میان است- روی حمایت آمریکا و اروپا حساب زیادی باز نکند.
در منطقه خاورمیانه - که خانه مشترک ملت های ریشه دار و تمدن ساز این منطقه است- برخی رهبران کشورها در دو سال گذشته تصمیم گرفته اند که ضعف حمایتی آمریکا و خروج تدریجی آن از منطقه را با پناه بردن به رژیم صهیونیستی و صلح گرم با آن جبران کنند! این در حالی است که این رژیم در حمایت از خویش درمانده است. بعد از نبرد شمشیر قدس – که موازنه نظامی و راهبردی در درون سرزمینهای فلسطینی و اشغالی را به نفع ملت فلسطین و گروههای مقاومت تغییر داد- گروههای مقاومت مردمی در مقابل دیدگان این رژیم در نوار غزه، برد و دقت موشک های خود را تست میکنند. در حالیکه رژیم صهیونیستی بدنبال فضای حیاتی در مناطق دیگر میگردد، در محدوده حیات خلوت خود در نوار غزه، کرانه غربی و نیز مناطق اشغالی 1948، با قدرت رو به رشد و غیرقابل حذف فلسطینیان روبرو شده است! "خانه عنکبوت" امروز معنای روشن تری یافته است.
به نفع رژیم صهیونیستی است که نسبت به روند عادی سازی روابط با برخی از کشورهای عربی چندان دلگرم و امیدوار نباشد. عادی سازی رسمی روابط با نظام های رسمی عربی مشکلی را از این رژیم در جهان عرب و اسلام حل نخواهد کرد. ملت های منطقه هیچگاه این رژیم را به عنوان یک کیان مشروع در منطقه به رسمیت نشناخته و نسبت به آن تعاطفی نداشته اند. عادی سازی رسمی روابط در هر زمانی قابل فروپاشی است. رژیم صهیونیستی تعطیلی سفارت خود در تهران و تحویل آن به فلسطینیان را فراموش نکرده است.
جمهوری اسلامی ایران در دولت سیزدهم به ریاست آیت الله سید "ابراهیم رئیسی"، مناسبات با همسایگان و سیاست همسایگی را بیش از پیش مورد تأکید و در صدر اولویت های خود قرار داده و با صداقت اما عزتمندانه دست دوستی خود را به روی کشورهای منطقه دراز کرده است. همانطور که "حسین امیرعبداللهیان" وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اخیرا گفته است؛ "حل بحرانها در منطقه هیچ راهی جز گفتگو و همکاری ندارد و رقابت ها نتیجه ای جز تخریب و برباد رفتن ثروت های منطقه به همراه نخواهد داشت. کشورهای منطقه نمیتوانند امنیت خود را در سایه ناامن سازی دیگران کسب کنند."
ثبات و امنیت پایدار در منطقه و توسعه اقتصادی، در سایه همکاریهای منطقه ای و اتکاء به همکاری دسته جمعی منطقه ای بدست می آید. دولت های منطقه نسبت به آینده ملت های خود مسئولیت تاریخی دارند و شایسته است نخبگان و صاحبنظران سیاسی و اقتصادی، این ضرورت را به صاحبان تصمیم یادآوری نمایند.
نظر شما