به گزارش ایرنا، اولین گام برای گذر کردن از شکستها و رسیدن به موفقیت، قبول اشتباهات خود و احترام به طرفِ برنده است. این یک قانون نانوشته نه تنها در دنیای فوتبال بلکه شاید در زندگی باشد.
از مستطیل سبز دور نشویم. رقابت تنگاتنگی بین بزرگان فوتبال جهان وجود دارد. تیمهایی که برای رسیدن به افتخارات با یکدیگر جدالی میلیمتری دارند. نمونهای از این دوئل در چند سال اخیر بین لیورپول و منچسترسیتی وجود داشته است. یورگن کلوپ و پپ گواردیولا جذابترین و نزدیک ترین پیکار را در قاره سبز داشتهاند و چیزی که بین آنها هیچوقت از بین نرفته "احترام" است. آنها نسبت به دستاوردهای دیگری بیتفاوت نیستند و یکدیگر را ستایش میکنند. از طرفی دیگر لحظهای برای سبقت گرفتن از هم تردید نمیکنند و این یعنی یک رقابت همه چیز تمام. مسالهای که در فوتبال ایران به یک کلید مفقوده تبدیل شده است.
چند بار تا به حال دیدهاید که یک سرمربی پس از باخت در نشست خبری یا مصاحبههایش به تمجید از رقیبِ پیروز بپردازد؟ چند مرتبه تیم قهرمان ستایش شده است؟ بله. دیدهایم که وقتی تیمی به برتری میرسد، سرمربیاش لب به تمجید از تیم بازنده میگشاید اما به هنگام شکست اکثریت قریب به اتفاق مربیان بهانهتراشی، انتقادهای تند نسبت به داوری و ... را در دستور کار خود قرار میدهند و به هر ریسمانی چنگ میزنند تا برتری طرف مقابل را زیر سوال ببرند و به نوعی خود را تبرئه کنند. این مساله نه تنها جذابیتِ رقابت را بین طرفین کم میکند بلکه یک مانعی بزرگ برای پیشرفت هم خواهد بود.
دودِ مقصر دانستن زمین و زمان و مبرا قلمداد کردن خود از اشتباهات پس از باختها در درجه اول به چشم خود خواهد رفت. با این کار شما از رجوع کردن به خود و تصمیمات اشتباهی که اتخاذ کردهاید فرار میکنید و این فرار جز تکرار شکستها و فرو رفتنِ بیشتر در باتلاق نتیجهای نخواهد داشت. این تاکتیک، تاکتیکی بازنده است و زمینی که در آن، این مدل بازی انجام شود زمینی سوخته خواهد بود که محصولی در پی ندارد.
پرسپولیس از لیگ شانزدهم تا پایان لیگ بیستم بهترین تیم فوتبال ایران بود. تیمی که پنج قهرمانی پیاپی را با صلابت به دست آورد و زیر سوال بردن آن جامها با نام بردن از وزیر و وکیل و ... بیهوده و عبث است. سرخپوشان تهرانی در سختترین روزها و با کمترین حد از نفرات تا فینال لیگ قهرمانان آسیا پیش رفتند و این ماحصل تفکری بود که برانکو در این تیم به وجود آورده بود. او هم انتقاد میکرد اما خطاها را نادیده نمیگرفت و دست از تلاش برنمیداشت. از بازی کردن با کلمات بیزاری میجست و دوری میکرد. کروات بود اما به این ضربالمثل ایرانی واقف بود که با "حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود". کلمات وقتی اعتبار پیدا میکنند که جامه عمل به آنها پوشانیده شود نه وقتی که صرفا برای پر کردن عریضه و من باب پخش شدن در فضای مجازی و لایک گرفتن به کار برده شود.
استقلال در بخش قابل توجهی از این سالها درگیر حواشی بود. با اعتراض خو گرفته بود و شکست را قبول نمیکرد. شاید در زمان استراماچونی کمی این قضیه رنگ باخت و نتیجهاش هم صدرنشینی موقت آبیها پیش از نیمفصل اول بود اما در الباقی ادوار مدام شاهد زیر سوال رفتن موفقیتهای پرسپولیس از سوی رقیب سنتی بودیم. راهکاری که تنها به عقب افتادن بیشتر آنها انجامید. فرهاد مجیدی در سومین مقطع حضورش اما رویهی دیگری را در پیش گرفت. او قهرمانیهای پرسپولیس را پاک و درست دانست و حتی این گفتهی او با واکنش برخی از هواداران منتسب به استقلال همراه شد. آبیها با وجود حواشی بسیار زیاد در این فصل اما از مسیر اصلی خود دور نشدهاند و با کمترین نوسان به سمت قهرمانی پیش میروند و یکی از علل موفقیت آنها، اسیر شدن رقیب اصلی در حواشیِ گذشته این تیم است.
مجیدی بازی به بازی در نشستهای خبری پختهتر و زبدهتر میشود. دیگر خبری از کریخوانیهای تینیجری نیست. میتوان رنگ و بویی از احترام را در صحبتهایش پیدا کرد. چیزی که در سوی مقابل مشاهده نمیشود. پرسپولیس علنا لباس از تن درآورده شدهی استقلال را پوشیده و به سبک سالهای قبل این تیم کارش را پیش میبرد. یحیی گلمحمدی، حمید مطهری و افشین پیروانی اولین کسانی بودند که برای پوشیدن لباس استقلال دستهای خود را بالا بردند.
حمید مطهری پس از نمایش پرانتقاد پرسپولیس مقابل هوادار و در شرایطی که مدام ذکر میکرد دوست ندارد بهانه بیاورد گفت: نمیدانم داوریها چرا در هفتههای اخیر دوست دارند بازی پرسپولیس مساوی دربیاید!
افشین پیروانی در پاسخ به درخواست خبرنگاران برای مصاحبه درمورد دیدار با هوادار با کنایه گفت: هر وقت به ما امتیاز معیشتی دادند مصاحبه میکنم.
این روش، روشی نیست که بتوان با آن به موفقیت رسید یا شکستها را تبدیل به پیروزی کرد. زیر سوال بردن توانایی حریف، تحت فشار قرار دادن ارکان مختلف برای تغییر دادن نظرات و ... مسائلی است که پیش از این توسط تیمهای دیگر به کار برده شد و به جواب نرسید. پس بهتر است به جای این اقدمات و بازی با کلمات به اشتباهات خود واقف بود و به آنها پاسخ داد.
خریدهای متوسط از کجا آمد؟ بینظمیها در درون تیم چرا شدت گرفت؟ انگیزه بازیکنان چطور اینقدر کم شد؟ دلیل از دست دادن امتیاز مقابل تیمهای میانه جدولی چیست؟ نفرات آمادهی تیم به چه علت اینقدر دچار افت شدهاند و چه راهکاری برای بازگرداندن آنها وجود دارد؟ با پاسخ دادن به این سوالات و محدود نکردن برتری حریف به امتیازات معیشتی و امدادهای داوری و مدیریتی، میتواند بهترین راه برای بازگشت به مسیر پیروزی و موفقیت باشد. پس به جای شکستن آینه، به آن نگاه کن!
نظر شما