به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، شهریور ۵۷ و زمانی که مبارزات انقلابی، خیزشهای جدی را به خود میدید، طالبزاده پس از یک سکونت دهساله به ایران بازمیگردد و در نخستین تجربههای حرفهای خود، مستندهای نیمهبلند با عنوان خوزستان و واقعیت درباره گروگانگیری سفارت آمریکا را برای شبکه سیبیاس این کشور تولید میکند.
نوع نگاه حقیقتگرای طالبزاده به ماجرای گروگانگیری، چندان مورد استقبال رسانههای آمریکایی قرار نگرفت. همچنانکه روحیه انتقادی وی به جریان جنگستیزانه آمریکا، کمکم سبب قطع همکاری او با رسانهای این کشور شد. هر چند که طالبزاده یکی از نخستین چهرههایی بود که در همان اواخر دهه ۵۰، رسانههای این کشور را به جهتداشتن خاص در مورد برداشتهای سیاسی و اجتماعی از ایران متهم کرد و علیرغم روابط بسیار خوبی که با بسیاری از بنگاههای خبری و رسانهای آمریکا داشت، تمرکز خود را بر روی فعالیت در داخل کشور قرار داد.
تهران تایمز
طالبزاده که در تمام مدت بازگشت به کشور، به عنوان مترجم و نویسنده، فعالیتهایی را در رسانههای داخلی ایران نیز به انجام رسانده بود، در اوایل اسفندماه، روزنامه تهران تایمز را منتشر کرد. من همیشه به این فکر بودم که ایران چگونه میتواند متحول شود، وقتی من سخنان امام خمینی(ره) و صدای ایشان را در مطبوعات آمریکایی برای اولین بار و چند ماه قبل از آمدن ایشان به پاریس شنیدم، بسیار متأثر شدم و فهمیدم الان زمانی است که میتوانم به ایران کمک کنم
خود او در این مورد میگوید: وقتی حادثهی سینما رکس آبادان اتفاق افتاد و تیتر اول تمام روزنامهها، حتی روزنامههای محلی نیویورک شد، انقلاب برایم رنگ دیگری پیدا کرد و مهمتر از قبل شد. دیگر ماندن یا نماندنم در آمریکا دست خودم نبود با اینکه اواخر مقطع فوق لیسانس بودم، تصمیم گرفتم به ایران بازگردم همیشه صحبتهای امام خمینی(ره) را در مجلات فرهنگی – سیاسی آمریکا دنبال میکردم و به شدت جذب شخصیت ایشان شدم و خود امام (ره) برایم یک موضوع شد و به ایران آمدم تا ببینم چه کمک و خدمتی میتوانم به ایشان بکنم.
طالبزاده ادامه میدهد: من همیشه به این فکر بودم که ایران چگونه میتواند متحول شود، وقتی من سخنان امام خمینی(ره) و صدای ایشان را در مطبوعات آمریکایی برای اولین بار و چند ماه قبل از آمدن ایشان به پاریس شنیدم، بسیار متأثر شدم و فهمیدم الان زمانی است که میتوانم به ایران کمک کنم. آن زمان شاهد یک دوره تاریخی در آمریکا بودم که نمیدانستم آمریکا با ایران چه خواهد کرد و یک تجربهی شهودی سلوکی داشتم. درست سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمدم و با خبرگزاریهای مختلف از جمله CBS آمریکا که یکی از مهمترین شبکههای خبری آن کشور است، کار کردم این هم خط امام (ره) بود که همه کمک کنیم تا اخبار انقلاب به گوش جهانیان برسد.
حضور در جبهه
طالبزاده که بیشتر سال ۵۹ را مشغول ساخت دو مستند بود، در سال ۶۰، بهعنوان مامور صداوسیما، به جبهه اعزام می شود و در همین زمان، با سیدمرتضی آوینی آشنا میشود. البته که حضور طالبزاده در جبهه، به تولید مستندهایی چون شوش و شهر شهیدان گمنام ختم شد.
طالبزاده درباره نحوه آشنایی خود با شهید آوینی گفته بود: آشنایی من با مرتضی از فیلمهایش، مجموعه کارهای تلویزیون جهاد و روایت فتح آغاز شد. یعنی قبل از این که خودش را ببینم، کارهایش را دیدم. من سال ۵۷ از آمریکا آمدم و فیلمهای ترکمن صحرا، خان گزیدهها، حقیقت و . . . را که مرتضی در سالهای اولیه انقلاب ساخته بود، به مرور زمان دیدم و از طریق این آثار با آوینی آشنا شدم. حس میکردم این فیلمها زنده هستند.
طالبزاده در سال ۶۲، طی عملیات آبی - خاکی خیبر، مستند والعصر را به تولید رساند. این فیلم که به ماجرای پروژه عظیم مهندسی جنگ، یعنی احداث جاده ۱۳ کیلومتری سیدالشهدا (ع) در دل مردابهای هور میپرداخت، سال ۶۳ به نمایش درآمد. نمایش این فیلم، فتحبابی شد برای آشنایی نزدیک و صمیمانه او با شهید آوینی.
آشنایی با شهید آوینی
طالبزاده درباره شهید آوینی میگوید: من توفیق همکاری مستقیم با شهید آوینی را بعد از جنگ پیدا کردم و مستندهای فجر و شقایق و ساعت ۲۵ زیر نظر ایشان ساخته شد؛ ساعت ۲۵ نامی بود که مرتضی آوینی برای مستندی که در ۱۰ قسمت، بیبرکتی در آمریکا و آغاز فروپاشی آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به تصویر می کشید، انتخاب کرد. آوینی حکیمی بود که من در آن روزها هفتهای چند بار او را میدیدم. آن موقع هیچ کس او را نمیشناخت و خود او هم اهل ظاهر شدن و خودنمایی نبود و این برای من یک فرصت بود که از نزدیک ایشان را میدیدم، اما بعد از شهادتش همه آن را شناختند.
اعزام به بوسنی
طالب زاده در دهه ۷۰، تمرکز بیشتری بر روی تربیت نسل مستندساز داشت و در این مسیر، علاوه بر شیفتگان مستند حقیقی در داخل کشور، به آموزش گروهی از جوانان لبنانی نیز مشغول شد
بعد از پایان جنگ، طالبزاده، حضور رسانهای خود را قویتر کرد و تلاش های بسیار به عمل آورد تا با تلفیق مشاهدات خود از جنگ و سیاست آمریکایی، به تولید آثار سینمایی بپردازد که در این مسیر با سنگاندازیهای بسیاری مواجه شد. در اواخر دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰، در قالب خبرنگار به جنگ بوسنی اعزام شد و با ارشادهای شهید آوینی، مستند ۱۰ قسمتی خنجر و شقایق را تولید کرد که در آن زمان به یکی از مستندهای پرتماشاگر و بجث برانگیز تلویزیون تبدیل شد.
پس از این اتفاق، طالب زاده، مستند بیداری خاموش را به تولید می رساند. تجربه ای در مورد جانبازان شیمیایی که در آن برای نخستین بار به موضوع غرامت جنگ و پشت پرده اتفاق هایی که در ارتباط با تامین گاز خردل عراق و کشورهای جنایتکار این حوزه پرداخته شد.
طالب زاده در دهه ۷۰، تمرکز بیشتری بر روی تربیت نسل مستندساز داشت و در این مسیر، علاوه بر شیفتگان مستند حقیقی در داخل کشور، به آموزش گروهی از جوانان لبنانی نیز مشغول شد. با استقبال از این متند آموزشی، جوانان افغانستانی نیز به مدت ۲ سال، زیرنظر نادر طالبزاده، مستندسازی را فرا گرفتند.
بشارت منجی
طالبزاده در اوایل دهه ۸۰، مهمترین فیلم کارنامه خود یعنی بشارت منجی را جلوی دوربین می برد. فیلمی که به گفته خودش، قرار بود با همکاری شهید آوینی به تولید برساند. بشارت منجی خیلی زود سروصدای بسیاری به پا کرد و در دهها کشور به روی پرده رفت و جوایز بسیاری را از جشنواره های مختلف جهانی دریافت کرد و میزان استقبال از این فیلم به اندازهای بود که بعدها تلویزیون، آن را به صورت سریال برای مخاطبان پخش کرد و این سریال به یکی از رکوردداران میزان بیننده تبدیل شد.
موفقیت بشارت منجی، زمینه تولید کار بعدی طالبزاده را فراهم کرد. مسیح عنوان فیلمی بود که روایت اسلامی از درگذشت حضتر مسیح را بازگو میکرد و به همین دلیل با بازخوردهای متفاوتی در سطح جهان مواجه شد.
راز
او مدتی بعد برنامه راز را به روی آنتن تلویزیون برد که محوریت این برنامه، بررسی مفاهیم وقایع روز ایران و جهان بود. این برنامه با چنان استقبالی مواجه شد که در طول یک دهه، برای چند فصل تمدید شد و حتی نسخه انگلیسی آن نیز در شبکه پرس تیوی به روی آنتن رفت.
طالبزاده البته معمار برنامه های دیگری برای تلویزیون نظیر عصر و ساعت ۲۵ بود که هر کدام از آنها توانستند در جذب مخاطب، بسیار خوب عمل کنند.
طالبزاده همچنین مستند رنسانس در رنسانس را ساخت که به ۵ زبان زنده دنیا ترجمه شده است. این مستند درباره چگونگی انتقال علم در قرون وسطی از مسلمانان به غربیها است. در این مستند، این سوال مطرح شده که چگونه علم از دست مسلمانان به دست اروپاییان افتاد؟ طالبزاده برای ساخت این مستند به سیسیل رفت و با بسیاری از دانشگاهیان و دانشمندان رمی صحبت کرد.
افق نو
در ابتدای دهه ۹۰، طالبزاده بانی یک حرکت بزرگ میشود و یک کنفرانس جهانی با عنوان افق نو را پایه گذاری میکند. کنفرانسی که طی آن، افراد مطلع و آگاه از سیاستهای آمریکایی، به افشای حقایق میپردازند. این سلسله کنفرانسها که طی چند سال به صورت متوالی برگزار شد، آمریکا را حسابی خشمگین کرد تا جایی که برای برخی از مدعوین این کنفرانس، مجازتهایی از جمله ۲۰ سال زندان و تحریم، ممنوعالخروجی و جریمه مالی سنگین در نظر گرفت. طالبزاده، همسرش و چندین فرد دستاندرکار در این کنفرانس را تحریم کرد و این رخداد را یک کار سیاسی برشمرد.
خود او درباره این کنفرانس گفته است: افق نو یک ضرورت است که ما امروز باید متوجه آن باشیم این روزها جهانیان بیدار شدهاند و علیه حکام موضع گرفتهاند. ما باید از دانشمندان بیداری که آثار مهمی دارند، دعوت کنیم که به ایران بیایند و آثارشان را ارائه دهند، در چند دورهای که این همایشها را برگزار کردهایم، صدای بزرگترین مرکز صهیونیستی جهان درآمد و علیه ما موضع گرفتند و در تمام روزنامههایشان مطلب زدند که ایران تمام مخالفان آمریکا را در خود جمع کرده است.
جشنواره عمار
جشنواره عمار دیگر برنامهای بود که طالبزاده آن را پایهگذاری کرد و در طول ۱۱ دوره برگزاری، به عنوان دبیر این رویداد مطرح بود.
متاسفانه طالبزاده در سالهای اخیر با بیماری دستوپنجه نرم کرد اما این بیماری طولانی نیز سبب نشد تا او از کارهای روزانه و برنامههای انتقادمحورانه خود عقب بنشیند. به همین دلیل است که مخاطب در تمام این مدت؛ طالبزاده را در موقفعیت های مختلف میدید.
کارنامه فعالیت های طالب زاده مملو از مجاهدتها و کوششهای است که نشان از تلاش مصاعف او در مسیر تنویر افکار عمومی به شیرینی حقیقت و مبارزه با استبداد مزین شده است.
نظر شما