ماجرا از آنجایی شروع شد که خبرنگاران و روزنامهنگاران استان قزوین در این چندسال گذشته به خصوص یک سال اخیر به این نتیجه رسیدند که عدهای غیرحرفهای و بدون تخصص با اهداف نادرست در پوشش رسانه با گرفتن امتیاز یک نشریه، خبرگزاری، کانال تلگرامی و یا صفحهای در پیام رسانهای اجتماعی بدون آن که نقشی در اطلاع رسانی ایفا کنند و یا حتی یک خط خبر بنویسند، از مزایای مادی و معنوی این حرفه برای خودشان دکان بازار ایجاد کردهاند.
به عقیده منتقدان، برخی از خبرنگارانی که اسم آنها در لیست افراد رسانهای قرار دارد حتی زحمت نوشتن یک مقاله، گزارش و یادداشت را هم به خودشان نمیدهند، درحالی که نام و نشان آنها بیشتر از کارهایشان پررنگ است؛ همچنین این افراد با گرفتن چند آگهی و یا رپرتاژ (گزارش ویژه) درآمدهای میلیونی کسب میکنند و حتی یک ریال هم مالیات نمیپردازند؛ برخی دیگر نیز با نیات کسب قدرت و منافع شخصی به جریانی سیاسی نزدیک شده و از محل رانت آنها برای خودشان سایبانی امن ایجاد کردهاند.
در همه جای دنیا چنین افرادی به عنوان خبرنگاران متقلب یا مزدور شناخته میشوند (Mercenary Journalist) که نمونه عالی آن جورج برانسون آمریکایی است که در قرن ۱۹ و ۲۰ تحت عناوین روزنامه نگار، ناشر، مهندس، جاسوس، لابی گر، باج گیر و خلاصه شکارچی ثروت شناخته میشد.
خبرنگاران و روزنامه نگاران استان قزوین از مسؤولان استانی خواستهاند که با پایش خبرنگاران به این فضا سروسامان داده و جایگاه افراد حرفهایها را تمیز دهند، فعالان رسانهای قزوین برای این خبرنگاران لقب به نام «خبرنگارنما» انتخاب کردهاند که وجود آنها در کنار روزنامه نگاران ایده آلیست باعث شده تا به قول معروف قیمت دوغ و دوشاب یکی شود!
اما به راستی خبرنگاران دروغین چه کسانی هستند و چگونه باید آنها را شناخت؟
آیا فقط ننوشتن مقاله، یادداشت و خلاصه هرنوع تولید محتوای خبری را میتوان تنها راه شناخت یک خبرنگار دروغین به حساب آورد؟ یا مثلا کسی که چشم امید به مبالغ مادی دارد و هیچ گاه تاثیری در تنویر افکار عمومی نداشته است، یک خبرنگارنما محسوب میشود؟ پاسخ منفی است؛ چرا که در موارد مطرح شده تنها به شناخت فرم و ظاهر این افراد بسنده شده و بررسی محتوایی آنها مغفول مانده است.
برای روشن شدن موضوع تصور کنید خبرنگاری مدام خبر منتشر میکند و نام او به عنوان یک نویسنده در صفحات مجازی، روزنامهها، نشریات محلی و حتی پایگاههای خبری دیده میشود، اما بررسی دقیق تر نشان میدهد که مطالب او به تحریر خودش نبوده و صرفا از یک یا چند منبع به سرقت رفته است! به طور حتم چنین فردی هرگز نمیتواند از واژه قلم فرسایی استفاده کند که سرشار از مضامین هنری و ادبی است.
افراد دیگری هستند که اگرچه قلم خوبی دارند و میتوانند مقالات بلندبالایی بنویسند، اما اخلاق رسانهای ندارند و برای رسیدن به اهداف خودشان از هر ابزاری حتی نامشروع استفاده میکنند، سنسور این افراد مدام در حال ردیابی مدیرانی است که عملکرد منفی دارند، سپس با نقد مدیران و فشار روانی بر یک سازمان مدیر مربوطه را پای میز معامله آورده و او را وادار میکنند که امتیاز دهد.
تعدادی نیز وجود دارند که عرصه رسانه را با سوپراستارهای سینما اشتباه گرفتهاند، میخواهند از طریق قلم به شهرت برسند، تا جایی که دست به هرکاری میزنند و با تیترهای زرد حتی به رسانههای معاند و ضد انقلاب نیز خوراک میدهند، در کمال تاسف خوشحالی این افراد زمانی نمود پیدا میکند که گفته شود فلان شبکه ماهوارهای و ضد انقلاب از گزارش آنها استفاده کرده است.
تعداد انگشت شماری از خبرنگاران استان قزوین نیز برایشان انتقال پیام و مفاهیم خبری بی اهمیت است، آنها دوست و رفیقشان مدیران و سازمانهای دولتی و خصوصی هستند که در نزدیکی و همجواری آنها میتوانند پولی به جیب بزنند، تا جایی که حتی تیترهای سفارشی منتشر میکنند! این افراد بر این باور تکیه دارند که میتوان در قالب گزارش منصفانه به خبرنگاران اجازه داد تا اطلاعات نادرست را در صورتی که مستقیم از یک منبع رسمی آمده است را گزارش دهند.
همه این گروههایی که نام بردیم مصداق خبرنگاران دورغین و تقلبی هستند که بیشتر از افراد منفعل و بی دست و پا در حوزه قلم به افکار عمومی صدمه میزنند.
اگر روزنامهنگار یک هنرمند واقعی باشد، انگیزه او فقط نان، شیر و عسل نیست! بلکه برای اصالت وجود، اخلاق رسانه و حقوق اجتماعی یک جامعه دست به قلم برده و ذهنش را به رشته تحریر درمیآورد، با توجه به اینکه یک هنرمند واقعی یا وفادار در اصالت رشد میکند، چنین فردی هرگز اجازه نمیدهد اسکناسها و میهمانیهای لاکچری ذائقه ذهنی او را تغییر دهند و یا برای خودنمایی و ابراز وجود و به سفارش کانونهای قدرت و ثروت پلکان ترقی قرار گیرد.
مصداق روزنامه نگار یا خبرنگاری که مزدوری و سوداگری را بر اخلاق نیکوی ایده آل گرایی ترجیح میدهد، همانند کسی است که راه درازی در پیش دارد و از همان ابتدا به پای خود شلیک میکند؛ به هرحال واژههایی که امروز تحت عنوان خبرنگارنما یا رپرتاژبگیر شنیده میشود حقایق تلخی است که به همه ما آسیب میرساند و برای شناخت آنها نیازمند تحلیل و بررسی کارشناسی دقیق است.
مصداق روزنامه نگار یا خبرنگاری که مزدوری و سوداگری را بر اخلاق نیکوی ایده آل گرایی ترجیح میدهد، همانند کسی است که راه درازی در پیش دارد و از همان ابتدا به پای خود شلیک میکند.
منتقدان خبرنگارنما باید اصلاح را از داخل مجموعه رسانه شروع کنند
متاسفانه برخی از افرادی که امروز منتقد افراد خبرنگارنما شدهاند، چندان کارنامه درخشانی ندارند و حتی دیده شده که به زیر مجموعه کاری خودشان هم ظلم میکنند؛ اگر به زیرمجموعه خبری این منتقدان مراجعه کنید، تقریبا اگر منشا اثرات منفی نباشند، محور حیات این وقایع خواهند بود.
انتقاد برخی از این منتقدان کلاملا شخصی بوده و دور از مسائل صنفی است، چون اگر دغدغه این منتقدان صنفی بود لااقل برای احیای خانه مطبوعات و انجمن صنفی روزنامه نگاران استان قدمی بر می داشتند و این خانه را آباد میکردند؛ بنابراین مطالبه این منتقدان از روح و اخلاق رسانه تهی است؛ مثلا چون میدانند تعدد نشریات و پایگاههای خبری به بازار اقتصادی آنها آسیب میزند، از رشد مجوزهای اعطا شده گله مند میشوند، یا مثلا وقتی میبینند که فلان خبرنگار تازه از راه رسیده توانسته تیترهای دست اول استان قزوین را از آن خود کند، ناراحت و مایوس میشوند.
تکلیف فعالان رسانهای استان قزوین در این شرایط درهم و برهم چیست؟
اگر بخواهیم به اصلاح این فضا اقدام کنیم، ابتدا باید موضوع را از چند محور کارکردی، ساختاری بررسی کرد:
دنیای ارتباطات و رسانههای جمعی در مقابل افراد دروغین و متقلب قیام نمیکند، جهان رو به پیشرفت است و ابزارها و رسانههای روز به روز در حال دگرگونی و گسترش هستند، بنابراین برای آن دسته از روزنامه نگارانی که به شیوه کلاسیک و کاغذی فعالیت میکنند، پوست اندازی و انطباق با شرایط جدید ضروری است.
واقعیت این است که در دنیای امروز ما صدای تایپ ماشین تحریر که زمانی به عنوان علایم حیاتی رسانه شناخته میشد، شنیده نمیشود، امروز صدای اعلان شبکههای اجتماعی در تلفنهای هوشمند است که میدان رسانه را در دست گرفته و به مردم خوراک فکری میدهند، بنابراین شناخت این حوزه بسیار حایز اهمیت بوده و آشتی آن با نسل قدیم روزنامه نگاران الزامی است.
از آنجایی که پیامبران راستین در جمع پیامبران دروغین رسالت خودشان را فراموش نمیکنند، یک خبرنگار دغدغه مند نیز نباید در فضای آشفته رسانهای عقب نشینی کند؛ امروز وظیفه خود اصحاب رسانه است که ابتدا به رصد افراد دروغین و متقلب در رسانه اقدام کرده و مقابل آنها بایستد، چراکه از نظر شرعی وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ابتدا بر عهده خبرنگاران است و نباید از این مهم غفلت کرد.
از آنجایی که پیامبران راستین در جمع پیامبران دروغین رسالت خودشان را فراموش نمیکنند، یک خبرنگار دغدغه مند نیز نباید در فضای آشفته رسانهای و مدعیان دورغ و تقلب عقب نشینی کند.
سوال مهم این است، این رسانههای دروغین و متقلب از ابتدا چگونه وارد این عرصه شدهاند که حالا بر پایش و تمییز آنها تاکید میشود؟ باید ابتدا شرایطی فراهم کرد که از یک تاریخی به بعد تمامی رسانهها و نشریات محلی برای گرفتن مجوز از یک فیلتر و ساماندهی درست عبور کنند؛
مسئله دیگر اقتصاد رسانه است که باعث شده برخی به اشتباه میدان خبر را با کارآفرینی و کسب سودهای اقتصادی اشتباه بگیرند، یکی از راههایی که معمولاً روزنامهنگاران و خبرنگاران کمتر از آن بهره میبرند و درآمد خودشان را به سمت منابع دولتی بردهاند، نوشتن مطالب جذاب و خواندنی است، این که واقعا خبرهای ما پر شده از مطالب تکراری و جلسهای و ارزش، آفت بسیار کشنده است.
مطالب جذاب و خواندنی قطعا با مخاطبان بسیار همراه بوده و میتواند زمینه را برای حمایت مالی و اسپانسرهای قوی فراهم سازد، به عنوان مثال در بیشتر پورتالهای خبری معروف در اروپا مثل گاردین، در پایان هر مقاله بخش حمایتهای مادی وجود دارد که خواننده مبلغی را برای خواندن آن پرداخت میکند، شاید این مبالغ در ابتدا بسیار ناچیز به نظر برسد، اما گروهی که به دنبال خواندن مطالب فلان سایت خبری هستند قطعا مشتریان ثابت و پروپاقرص مطالب شما خواهند شد.
در پایان باید بگویم، خود کرده را تدبیر نیست، ما آنیم که می خواهند، نه آنی که ما میخواهیم...
نظر شما