به گزارش خبرنگار ایرنا این مراسم شامگاه جمعه (دهم تیرماه ۱۴۰۱) در محل سالن جلسات اتاق بازرگانی درحالی برگزار شد که غیر از شاعران استان کرمان برخی شاعران نیز از دفتر طنز حوزه هنری کشور و از پایتخت مهمان کرمانیها بودند.
شب شعری که پس از ۲ سال تاخیر در برگزاری به علت کرونا، با استقبال شهروندان همراه شده بود و غیر از مجتبی اسدی رییس حوزه هنری استان، رحمان جلالی معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار نیز دعوت بود و در جمع شاعران طنزگوی کرمان حاضر شد تا شاهد هنرنمایی این افراد باشد. حضور این مسئولان در مراسم شب شعر طنزی که قاعدتا در آن شاعران و طنازان ممکن است کنایه ها و شوخی های زیادی با شرایط خاص کشور و حتی مدیران هم داشته باشند، برای برگزارکنندگان قوت قلب توصیف شد.
عمده شاعران معترف بودند بیشتر اشعارشان تلخ است و به همین علت سعی میکردند بعد از بیان برخی مشکلات اقتصادی، فساد و سایر موضوعات و مشکلات که دستمایه شعرشان شده بود، چندبیتی هم برای تلطیف فضا اشعاری عاشقانه در قالب طنز بخوانند.
البته شب شعر طنز است و باید هم انتظار داشت که شاعران به هر فرد و موضوعی نیز اشاره طنزگونه و شوخی داشته باشند؛ لذا در این مراسم هم بیان شد که جنبه (ظرفیت) همه باید بالا برود که رفته بود و حسنختام این مراسم هم طنازی یک روحانی شاعر بود که از یزد آمده بود و اشعارش، کف و تشویق خیلی ها را همراه داشت؛ مخصوصا آنجا که به برخی افراد که برای سهمشان از به اصطلاح سفره انقلاب هر کاری می کنند کنایه زد.
نوشتن گزارش مکتوب از شبشعر آن هم شب شعر طنز خیلی سخت است زیرا حس و حال ها، خنده ها، قیاس ها و شوخی کردن ها با موضوعات و افراد در آن لحظه در مراسم چیز دیگری است و امکان دارد که بعد از تایپ و مکتوب شدن، آن حس و حال را با خود نداشته باشد اما خبرنگار ایرنا در عین حال سعی کرد گوشه هایی از این مراسم را برای مخاطبان روایت کند؛ امید که مقبول بیفتد.
حمید نیکنفس شاعر خوشذوق کرمانی که مدیریت شبشعر را برعهده داشت هم در بخشی از مراسم با حجت الاسلام پرنیان شاعری که از یزد به اینجا آمده بود شوخی کرد و گفت که شما به علت شباهت زیاد، ما را به یاد پرویز پرستویی در فیلم مارمولک میاندازید و بدین سان بار دیگر لبخند را بر لبان حاضران نشاند.
شاعران در این شب شعر اشعار مختلفی خواندند که دستمایه موضوع بیشتر آنها گرانی، فساد و رانت، سوءاستفاده از موقعیت های اداری توسط مدیران و دیگر مشکلات بود؛ برخی شاعران به موضوع سوءاستفاده بعضی آدم ها از نام دین و انقلاب اشاره کردند و به سفره انقلاب پرداختند که بعضی ها اینطور می بینند و سهمی برای خودشان قائل هستند.
اما پیش از شروع جلسه، پس از تلاوت قرآن و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی، کلیپی با محوریت دیدار شاعران طنزپرداز با رهبر معظم انقلاب توسط حوزه هنری استان تهیه شده بود که به نمایش درآمد و ضمن نشان دادن بخشی از جملات شاعران در محضر رهبر انقلاب، بعضی از فرمایشات ایشان نیز در آن آمده بود. همچنین برخی طنزپردازان در این کلیپ از فواید شعرهای طنز برای حل مشکلات جامعه گفتند. گلایه ای هم از تحمل نداشتن برخی افراد یا مسئولان در مواجهه با ظرفیت اشعار طنز در حضور رهبر انقلاب مطرح شد که واکنش کاملا متفاوت ایشان را به دنبال داشت و در آن کلیپ به نمایش درآمد؛ با این مضمون که طنز است و شوخی با موضوعات و پدیده ها و دلیلی ندارد که کسی تحمل نکند. البته در آن کلیپ رهبر انقلاب بر اصل مهم رعایت اصول طنز تاکید کردند.
قبر رایگان برای شاعران کرمان
ابتدای مراسم نیکنفس به ذکر خاطرهای پرداخت و گفت: در گذشته، در یکی از شب های شعر دولخ – دولخ یا دولاق در برخی گویش ها، به معنی گردوخاک و شلوغ کاری - یکی از شهرداران وقت در مراسم حاضر بود که گفتیم حالا که شما آمده اید صله ای نیز به شاعران برجسته این مراسم بدهید؛ همان زمان هم داشتند ساخت آرامستان جدید کرمان را کلید می زدند که شهردار پاسخ داد: ۱۰ قبر رایگان به شاعران اختصاص می دهند و من هم فی البداهه سرودم: الهی قبر آدم های طناز اوپن باشد و یا یک قبر دلباز، به ما قبری دهند در شهر کرمان که ایزد در بیابانش دهد باز.
دولت خدمتگزار اگر بگذارد
از جمله هنرمندان پیشکسوت کرمان و حاضر در شب شعر که با عصا خودش را به تریبون رساند، علی اکبر اصفهانی بود که حین خواندن شعرهایش چندجا به شوخی از وضعیت تحمل مدیران دولتی از اشعار طنز گفت و از واژه سانسور هم استفاده کرد که مجری با خنده گفت: نگران نباشید مدیران زیادی اینجا نیستند تنها معاون استاندار حاضر است که خودی است.
اصفهانی هم ابتدای سخن هایش با کنایه از برگزار نشدن دوسه ساله شب شعر دولخ گفت: دولخ اینقدر تاخیر داشت که سن من هم زیادتر شد و دیگر دست و پا و چشم هایم مثل سابق نیستند.
وی در سخنانش به جدی هم گفت: البته طنز هم همیشه به دولت کمک می کند و چیز مفیدی است.این شاعر ادامه داد چندبار در حضور مدیران دولتی شعر خواندم و بعضی جاهایش را هم سانسور کردیم.
اصفهانی در ادامه برخی اشعارش را اینچنین خواند که بعضی ابیات آن به شرح زیر بود: تا دو سه تا زن توان گرفت به منزل، دلبر من در کنار اگر بگذارد. من به یکی همسرم به خانه بسازم، کلفت خدمتگزار اگر بگذارد. در دلم امید مکه است و مدینه، حسرت دریاکنار اگر بگذارد.
این شاعر در ادامه گفت البته اینجاهایش را باید سانسور کرد و ادامه داد: دولت ما پیش می رود پس از این هم، وعده پوچ و شعار اگر بگذارد. ملت ما پیش می رود پس از این هم، دولت خدمتگزار اگر بگذارد.
در ادامه حاضران وی را تشویق کردند و وی نیز ادامه داد: زمانی این شعر را در حضور استاندار وقت خواندم و او هم خودش برای من کف زد؛ الحمدالله ما با دولتی ها دوست هستیم.
رفتن شاه اولین گام است
سید عبدالجواد موسوی از شاعرانی که از پایتخت و حوزه هنری در این مراسم حاضر شده بود هم گفت که خودش را شهروند افتخاری کرمان می داند و حتی یکی از کتاب های اخیرش را هم به یک ناشر کرمانی برای انتشار داده است.
بخشی از اشعار این شاعر هم به شرح زیر بود: به خدا انقلاب آسان نیست، رفتن شاه اولین گام است.
این شاعر در ادامه برای تغییر حال و هوای جلسه به موضوع دیگری اشاره کرد؛ فرزندش که اوتسیم دارد و گفت که شعر دیگری دارد اززبان فرزندش که عاشق معلمان پرورشیاش بویژه خانم هاست و ارتباط عاشقانهای هم با معلمانش برقرار می کند.
برخی اشعار او چنین بود: خانم اجازه هست که من دل نگرونتون بشم؟ هوا بشم نفس بشم قاطی خونتون بشم؟. خانم اجازه هست که من خنده تونو قاب بگیرم؟ میخواین ستاره بچینین، دستامو قلاب بگیرم؟. شما یه جور دیکته بیغلط یه دلنوشته این، مثل فرشته ها که نه شما خود فرشته این.
در بخش دیگری از این مراسم بود که نیکنفس و از فعالان برپایی این شب شعر به عقبه شکل گیری و شروع کار طنز در کرمان اشاره کرد و گفت که مهندس فردوسی که در جمع حاضر است در این راه خیلی زحمت کشیده و ما طنز را در کرمان با قینوس با همکاری ایشان شروع کردیم؛ آقای فردوسی ایستاد و موردتشویق حاضران قرار گرفت.
از دیگر شاعرانی که شعر خواند و تشویق های حاضران را هم به دنبال داشت مهدی جهانبخش از رفسنجان بود؛ مردی میانسال که با تلفیق چندبیت عاشقانه و مسائلی مانند اختلاس و دزدی، شعرهایش را خواند و به مذاق حاضران خوش آمد. بخشی از شعرهای وی به شرح زیر بود: ای که از کوچه معشوقه ما می گذری، ما هم از کوچه معشوقه تو می گذریم. با خواندن همین بیت همه حاضران شروع کردند به خندیدن و دست زدند.
بخش های دیگری از شعرهای این شاعر نیز به شرح زیر بود: اختلاسی می شود گاهی کس اما دزد نیست، هرکه از دیوار مردم رفت بالا دزد نیست. کودکی که شب خواب رفته صبح گفت من گناهم نیست ای مردم که بابا دزد نیست، نیمه شب قول انگشتر به خانم می دهد صبح اما می کند با خنده حاشا دزد نیست.
اما شاعر دیگر که باز از پایتخت و حوزه هنری مرکز آمده بود مهدی استاداحمد بود که برخی اشعارش را اینچنین خواند: چون شعر طنز می خوانم شما یکبند میخندی ولیکن بنده پشت میکروفون یکریز می ترسم. سیاست چون وتو دارد سیاست را وتو کردم، که از لبخند این مردان صاحبمیز می ترسم.
به گزارش خبرنگار ایرنا در ادامه مراسم شاعران مختلفی از شهرهای گوناگون استان کرمان پشت تریبون حاضر شدند و اشعارشان را قرائت کردند؛ از جوان گرفته تا پیشکسوت و پایان بخش مراسم اما شعرخوانی حجت الاسلام پرنیان بود که خودش گفت مسافر کرمان بوده و قصد بازگشت به یزد داشته اما مطلع شده شب شعر است و اصرار کرده اند که وی هم در مراسم حاضر شود.
وقتی این روحانی پشت میکروفن رفت مجری برنامه به شوخی به وی گفت: حاج آقا یک چیزی بخوانید که ترس بقیه هم بریزه؛ و حاضران زدند زیر خنده.
بخشی از اشعار این شاعر روحانی و ملبس به لباس روحانیت نیز به شرح زیر بود: یک شهرنشین ساده هستم، بی ناز و قر و افاده هستم. در امر تلاش و کسب روزی دارای کمی اراده هستم، درحدتوان و فرصت و حال در خدمت خانواده هستم. البته فقط درون اشعار دنبال شراب و باده هستم، در فن شریف حقه بازی از حیث کلک پیاده هستم.
این شاعر طنزپرداز در شعر دیگری به موضوع فرهنگ آپارتمان نشینی پرداخت و مشکلات مربوط به آن و گفت: همسایه سمت راست دارد درواحد خود چهار نی نی، البته نه اینکه آدمیزاد بلکه سگی از نژاد چینی. همسایه آن طرف بریزد بر روی زمین مخاط بینی، همسایه روبه رو مداوم دارد حرکات اینچنینی، با جامعه اناث گاهی دارد پارتی غیردینی. القصه که اوضاع وخیم است گفتیم به ناله حزینی تا گسترش عمیق و فهم فرهنگ آپارتمان نشینی ، بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله کار خویش گیرم.
اما شعر دیگر این روحانی که تشویق خیلی از حاضران را هم با نام مقدس ایران همراه داشت، به شرح زیر بود: بنده یک انقلابی ریزم، از غم انقلاب لبریزم، می تپد بهر حفظ ارزش ها قلبم بویژه دهلیزم، بس که زبر و زرنگم و زبلم ، بس که جذابم و دل انگیزم ،در فراز و فرود دولت ها هرگز از من جدا نشد میزم. از قضا ریش هم کمی دارم کرده شش تشدید تجهیزم، گرچه قصدم برادری بوده منشی ام رفته گفته من حیزم، می کنم هی جهاد فرهنگی واقعا افتخار آمیزم، من برای گرفتن حقم روز و شب با همه گلاویزم، ولی از دست قاضی و قانون مثل ماهی مداوم می لیزم، مَخلص کلام این است بنده یک انقلابی تیزم، سفره انقلاب تا پهن است از سر سفره بر نمی خیزم.
اشعار این روحانی همچنان ادامه داشت، ابتدای سخن هم گفته بود که ما اگر تریبون گیر بیاوریم براحتی پایین نمی آییم ولی گفت که شعر آخرش را می خواند و پرسید آخرش است دیگر، حتما شام هم می دهید و این شعرها را خواند: الا یاایهاالساقی بیاور چای لیوانی، که عشق آسان نمود اول ولی افتاد و می دانی . به جای لفظ یارا و نگارا و بتا ساقی ، چرا می گویمی عچقم، عسیسم،جیگرم، هانی؟ بنازم چشم مستت را نگو لنز است جان من ،که کرده دلربایی با اشارت های پنهانی . بنوش آن باده اما یادی از مردان غیرت کن که جان دادند تا آسوده خاطر گل برافشانی، بیاساقی به هم سازیم و طرحی نو دراندازیم، بیا حب الوطن را شرح کن ای مرد ایمانی، بگو از عمق دل جاوید بادا عزت میهن، بخوان از راه جان پاینده باد ایران و ایرانی.... .
و پایان بخش این شب شعر هم همین انگاره دل انگیز پاینده باد ایران و ایرانی بود که با خواندن آخرین مصرف این شاعر، همه سوت و کف زدند و تشویق کردند و مراسم شعرخوانی شاعران نیز در شب شعر دولخ تمام شد.
یعقوب زارع، علی اسدی و محمدجواد زمانی از شهرستان شهربابک، مسلم حسن شاهی و امین رمضانی از رفسنجان، اسماعیل ملایی و عبدالرضا حسینی از شهرستان عنبرآباد، مجتبی احمدی از کرمان و جواد خسروی از جیرفت از دیگر شاعرانی بودند که در این مراسم شعر خواندند.
این مراسم به همت حوزه هنری استان کرمان و با همکاری برخی نهادهای دیگر از جمله شهرداری کرمان و شرکت ملی صنایع مس برگزار شد.
نظر شما