۲۵ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰
کد خبر: 84822620
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

آمریکا؛ وداع با هژمونی

۲۵ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰
کد خبر: 84822620
آمریکا؛ وداع با هژمونی

تهران - ایرنا - خبرگزاری رسمی کوبا طی گزارشی عنوان کرد: تضعیف هژمونی و خلا قدرت آمریکا در ساختار بین‌المللی از سال‌های نخست قرن بیست‌ویکم توسط قدرت‌های نوظهور چین، هند و روسیه پر شده و بدیهی است که بر خلاف ضرورت یک عصر چندقطبی، ادامه ماجراجویی‌های جنگی آمریکا به هیچ وجه نمی‌تواند راه حل مشکلات جهانی باشد.

به گزارش روز شنبه ایرنا، چنانچه نیمه نخست قرن بیست‌ویک را دوران تداوم تقدم آمریکا در منابع قدرت بدانیم، بی تردید مهمترین مشخصه سال‌های اخیر، کاهش تدریجی قدرت آمریکا در بسیاری از ابعاد سیاسی، روابط دیپلماتیک، اقتصادی، نظامی و فرهنگی و اجتماعی است که سبب شده تا ترکیب واژگان «افول هژمونی»  در توصیف کاهش نقش ایالات متحده در معادلات جهانی را به آن نسبت دهیم.  نباید فراموش کرد که افول آمریکا و چندوچون آن بحث تازه‌ای نیست، بلکه حداقل از دهه‌ ۱۹۸۰ تاکنون مکررا مطرح بوده و در نوشتاری تازه، خبرگزاری رسمی کوبا «پرنسا لاتینا» به آن پرداخته است.

در گزارش این رسانه کوبایی آمده است: آمریکا در دهه آخر قرن نوزدهم، خود را به عنوان یک قدرت برتر در نظام بین‌الملل معرفی کرد، تا سال ۱۹۴۴ میلادی، قدرت خود را به نمایش گذاشت و برتری خود را تثبیت کرد. سپس در سال ۱۹۴۵ اوج توان خود برای حکمرانی جدید در سطح جهانی را نشان داد. در دوره سال های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ و در طول جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا در جنگ با آلمان نازی با هم متحد بودند. با این حال، آمریکایی‌ها به مدت سه سال موفق شدند که بدون وارد شدن به یک جنگ واقعی باقی بمانند، در حالی که ده‌ها میلیون نفر از مردم اتحاد جماهیر شوروی قربانی شدند.

با تشکیل سازمان‌های بین المللی، واشنگتن روش سیاسی دیگری در تلاش برای تداوم کنترل هژمونیک بر بسیاری از کشورها پیدا کرد. کشورهای متعددی که در عقب‌ماندگی اقتصادی، صنعتی و زیرساختی همزمان با عوامل دیگری مانند درگیری‌های داخلی و خارجی و بحران‌ها فرو رفته بودند، در وام‌ها، مشاوره‌ها یا به رسمیت شناختن سازمان‌هایی که توسط آمریکا تبلیغ می‌شد، چاره کار و راه نجاتی یافتند. به این ترتیب، نهادهایی همچون صندوق بین‌المللی پول، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، سازمان ملل متحد و بانک جهانی در سال ۱۹۴۴ میلادی متولد شدند.

با این حال، در ربع پایانی قرن بیستم، نشانه‌هایی از فرسایش و فرسودگی در آمریکا بروز یافت و حملات تروریستی به مرکز تجارت جهانی نیویورک در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، اولویت‌های دولت تازه روی کارآمده جورج دبلیو بوش (۲۰۰۱- ۲۰۰۹) را متحول کرد. از آن لحظه، مبارزه ادعایی با تروریست‌هایی که از آن سوی دنیا، امنیت آمریکا را تهدید می‌کردند، آغاز شد و سیاست داخلی و خارجی آمریکا را تحت تاثیر قرار داد. به این ترتیب، آمریکا در اکتبر ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد و طولانی‌ترین جنگ در تاریخ آمریکا آغاز شد.

استراتژی امنیت ملی در سال ۲۰۰۲ به سند راهنمای واشنگتن تبدیل شد و فراتر از ایجاد وزارت امنیت داخلی، سیاست خارجی آمریکا را تغییر داد. یکجانبه‌گرایی شدید، حداقل همکاری و سلطه در برخی امور بین‌المللی از مهم‌ترین مشخصه‌های سیاست خارجی آمریکا در آغاز قرن بیست‌ویک بود.

«رائول روآ کوری» نویسنده و دیپلمات کوبایی معتقد است: انحطاط ایالات متحده به عنوان یک قدرت جهانی، سال‌ها پیش آغاز شده و شکست این کشور در ویتنام، افغانستان، عراق، لیبی و سوریه موید آن است. تنها ابرقدرت بازمانده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای به اصطلاح سوسیالیستی اروپا، در دهه‌های اخیر بدون وقفه شاهد از دست رفتن قدرتش بوده است.

در ادامه این گزارش آمده است: سیستم جهانی نئولیبرالی که در دوران رونالد ریگان (۱۹۸۱-۱۹۸۹) و مارگارت تاچر (۱۹۷۹-۱۹۹۰) نخست‌وزیر وقت انگلیس به وجود آمد، به طور اجتناب‌ناپذیری در حال فروپاشی است، چنان که هژمونی دلار به عنوان ارز مبادله‌ای بین‌المللی به این سرنوشت دچار شده است.

به گفته کوری «در جهان دیگر کشوری هژمونیک وجود ندارد، اگرچه حاکمان یانکی تلاش می‌کنند تا موقعیت خود را به عنوان رهبر نظام سرمایه‌داری جهانی حفظ کنند». وی یادآور شد: همانطور که دوایت آیزنهاور در پایان دوره ریاست جمهوری خود در آمریکا (۱۹۵۳- ۱۹۶۱) هشدار داد «ما باید در برابر کسب نفوذ ناموجه و خواسته یا ناخواسته مجموعه نظامی- صنعتی مراقب باشیم». این مجموعه نظامی- صنعتی دقیقا شرکت‌های بزرگ و سرمایه انحصاری است که سیاست‌های آمریکای شمالی به ویژه در پایان جنگ جهانی دوم، هدایت می‌کند.

آمریکا؛ وداع با هژمونی

سیاست‌های نامنسجم

روآ کوری که ۱۴ سال به عنوان سفیر کوبا در سازمان ملل فعالیت داشته است، گفت: بیکاری، تورم، مشکلات مهاجرت، عملکرد پلیس و خشونت نژادپرستانه ضربه‌هایی بود که دولت جو بایدن را در حالی که هنوز نتوانسته به وعده‌های انتخاباتی خود عمل کند، تحت تاثیر قرار داد. دولت بایدن در تعریف یک سیاست ملی و بین‌المللی نیز ناکام مانده است. به این ترتیب، به نظر می رسد انتخابات کنگره که در اواسط دوره ریاست بایدن برگزار می‌شود، پیروزی احتمالی حزب جمهوری‌خواه و در نتیجه پایان قدرت اکثریت دموکرات در کنگره را تضمین کند.

وی خاطرنشان کرد: این وضعیت، دوره ریاست جمهوری بایدن را دشوارتر کرده و خبرهای خوبی برای نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ نمی‌دهد.

کوری سناریوی ایجاد شده در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا و وقایع خشونت‌آمیز ساختمان کنگره توسط حامیان دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا را نشانه‌ای از «شکاف سیاسی داخلی آمریکا و جامعه‌ای چندقطبی دانست که از زمان جنگ داخلی رخ نداده بود و به افول جایگاه این کشور در سطح ملی و بین‌المللی کمک می‌کند». 

وی افزود «ایالات متحده را شاید بتوان کشور توسعه‌یافته‌ای از منظر راستگرایی افراطی، فاشیسم معاصر به معنای ترکیب نژادپرستی، قوم‌گرایی، اقتدارگرایی سیاسی و اولترالیبرالیسم اقتصادی دانست که با دولت ترامپ (۲۰۱۷- ۲۰۲۱) تجسم یافت».

تقابل جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها سبب شد تا برای ساعاتی کنگره آمریکا شاهد هجوم آشوبگران و پس از آن محل استقرار نظامیان آمریکایی باشد. تصویری که از آمریکا برای جهان در روز ششم ژانویه (۱۷ دی ماه) به نمایش درآمد، یکبار برای همیشه به این عقیده که آمریکا کشوری استثنایی و اسطوره دموکراسی است، پایان داد.

به گفته سفیر پیشین کوبا، امروز، طبق برخی منابع، بیش از ۵۰۰ سازمان راست افراطی مسلح در آمریکا وجود دارد. تمایلات فاشیستی دقیقا از زمان دولت ترامپ آشکارتر و قدرتمندتر شده است و همچنان از حمایت بخش قابل توجهی از رای‌دهندگان و حزب جمهوری‌خواه برخوردار است.

کوری اظهار تاکید کرد بدیهی است که حفظ امپراتوری بدون غارت و استثمار کشورهای کمتر توسعه‌یافته آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین که نیروی کار ارزان و وابستگی به مواد خام برای تداوم وضعیت ابرقدرت آن‌ها ضروری است، ممکن نیست.

آمریکا؛ وداع با هژمونی

در ادامه این گزارش آمده است: ریاست جمهوری ترامپ موازنه منفی در سیاست خارجی کاخ سفید به جا گذاشت. شماری قدرت‌های جهانی در G۷، اتحادیه اروپا و ناتو، تحت تاثیر فقدان رهبری شریک استراتژیکشان آمریکا قرار گرفتند. ترامپ به طور یکجانبه تصمیم گرفت از توافقنامه‌های بین‌المللی مانند توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ با ایران و توافق‌نامه پاریس که در سال ۲۰۱۶ امضا شد، خارج شد.

به گفته تحلیلگران، موقعیت ایالات متحده در چهار سال ریاست جمهوری ترامپ، خلا قدرتی را در ساختار بین‌المللی ایجاد کرد که از سال‌های نخست قرن بیست‌ویکم توسط قدرت‌های نوظهور چین، هند و روسیه پر شده است. به همین دلیل بود که زمانی که جو بایدن به عنوان چهل‌وششمین رئیس‌جمهوری آمریکا روی کار آمد، اعلام کرد دستور کار خارجی او «ایالات متحده را در صدر جدول قرار خواهد داد». به این ترتیب، پس از یک دوره پر هرج و مرج چهار ساله با ترامپ، بایدن خواستار کنار هم قرار دادن قطعات در هم ریخته این پازل شد.

جهان چندقطبی؛ یک ضرورت

این دیپلمات کوبایی تاکید کرد «راه حل مشکلات به هیچ وجه نمی‌تواند ادامه ماجراجویی‌های جنگ باشد».

وی با تاکید بر اینکه رقابت‌های آمریکا با روسیه و چین نباید با خشونت حل شود، خاطرنشان کرد: مذاکره ضروری است، زیرا تنها از طریق آن می‌توان به جهانی چند قطبی، صلح‌آمیز و مبتنی بر همکاری دست یافت.

سناریوی جهانی که آمریکا به دنبال آن است، سناریویی است که به موجب آن، جهان «با چالش‌های عظیم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی روبرو می‌شود که بقای بشریت را به خطر می اندازد».

انزوای آمریکا در سطح جهان و به ویژه در سازمان‌های بین المللی، ظهور قدرتهایی چون چین و روسیه به عنوان تهدیدهایی اقتصادی و ژئوپولیتیک در سیاست خارجی آمریکا، تکیه مکرر روسای جمهور آمریکا به ابزار جنگ و تحریم و تهدید علیه کشورهای مغضوب و بی اثر شدن و نخ‌نما شدن این ابزار در طول زمان، جنگ تجاری و رقابت در حوزه فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی چین و آمریکا، مشاهده شکل‌گیری هسته‌های مقاومت در سایر کشورها، جنگ‌های بی‌سرانجام از جمله در عراق و افغانستان، تضعیف قدرت دیپلماتیک، بیماری کووید-۱۹ و ناتوانی آمریکا در مهار این بیماری، افزایش خشونت‌ها و تیراندازی‌های مرگبار در داخل آمریکا، افزایش پدیده تبعیض نژادی و اعتراض های گسترده به آن تنها بخشی  از عواملی است که نشان می‌دهد روند افول آمریکا در سال‌های اخیر رنگ و بوی جدی‌تری به خود گرفته و از وقوع تغییرات در توازن قدرت جهانی خبر می‌دهد.   

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha