به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، بنیاد سینمایی فارابی، بهواسطه نقشی که در دهههای ۶۰ و ۷۰ در ساماندهی تولیدات کمی و کیفی سینما ارائه کرد، به عنوان نهادی استراتژیک در این عرصه مطرح شد. همین برآورد سبب شد تا سطح انتظارات از این نهاد مهم که سرمایه و تجهزات خوبی در اختیار داشت، به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
انتقاد به عملکرد فارابی، از دهه ۸۰، روند تصاعدی به خود گرفت چرا که این بنیاد، نهتنها در زمینه تولید، نتوانست بهمانند دهههای گذشته خود عمل کند بلکه انتقاد اصلی بر روی عملکرد این بنیاد در حوزه مقولات کیفی تولید بود. تولیداتی که با صرف بودجههای بعضا هنگفت، نتوانستند عملکرد درخشانی در گیشه داشته باشند و بدون جذب مخاطب چندان، در حافظه تاریخی سینما نیز نقش نبست.
اگرچه این بنیاد، در تمامی این دو دهه اخیر، نسبت به تولید آثار فاخر قدمهای رو به جلویی برداشت اما اعم تولیدات نتوانستند در ذهن سینمادوستان، ماندگار شوند.
در همین رابطه، چند مورد مطرح میشود.
۱.کرونا، لطمات جبرانناپذیری در حوزه سینما وارد آورد. برخی از این ترکشها نظیر جریان فیلمسازی، همچنان با رکود قابل توجهی مواجه است تا جایی که بسیاری از دلسوزان سینما، مدتهاست که نگران درونمایه کیفی جشنواره فجر امسال به عنوان ویترین یکساله سینمای کشور هستند. در این بین، فارابی، نقش قابلتوجهی در تامین خوراک جشنواره و سینماها دارد. طبیعی است که نقص و قوتهای کمی و کیفی جشنواره و البته جریان اکران، تاحدودی متوجه فارابی و عملکرد این بنیاد مهم است.
۲. یکی از توصیههایی که در تمامی این سالها به فارابی شده، مهندسی هوشمندانه بودجهای است که در اختیار این نهاد قرار میگیرد. طبیعتا فیلمسازان و مخاطبان علاقمند هستند تا این بودجه، صرف تولیداتی شود که در گیشه با استقبال مواجه شده تا چرخهای اقتصادی این سینما بچرخد و متعاقب آن، سینما بیشتر به جریان صنعتی نزدیک شود؛ یکی از دلایل و شاخصههایی که سبب شده تا روند صنعتی شدن سینما، در تمامی این سالها به کندی حرکت کند، میتواند تا حدودی نتیجه عملکرد نهادهای قدرتمندی چون فارابی باشد. همچنین عملکرد درست این نهادها میتواند روند صنعتیشدن سینما را با شتاب بیشتری همراه کند. در سینمایی که کل گردش سالیانه آن از ۳۰۰ میلیارد کنونی فراتر نمیرود، صنعتیشدن، بیشتر به یک شوخی بزرگ شبیه است.
۳. این ضرورت سبب میشود تا فارابی، شیوهنامه حمایتی خود را تغییر دهد. امروز، خبری منتشر شد مبنی بر موافقت با تولید ۵ فیلمنامه که ۳ مورد آن، محصول بنیاد فارابی است. یکی از آن پروژهها، هوک (به تهیهکنندگی علی آشتیانیپور؛ عضو هیات مدیره اتحادیه تهیهکنندگان و کارگردانی حسین ریگی لادز) است که طبق شنیدهها، هزینهای حدودا ۲۰ میلیاردی برای تولید آن در نظر گرفته شده است. حال فرض کنید فارابی با این مبلغ، چند فیلم مخاطبپسند در مسیر پررونق شدن سینما و بالا رفتن آمار مخاطبان میتواند تولید کند و چند فیلمساز دیگر در صف هستند که میتوانند با بهرهگیری از بخشی از این مبلغ، فیلم مخاطبپسند خود را تولید کنند.
۴. این خطای راهبردی، در دیگر زوایای تصمیمگیرانه فارابی نیز به چشم میخورد. به عنوان مثال این بنیاد، حق پخش نمایش خانگی و تلویزیونی فیلم بازیوو را خریداری کرده است. طبیعی است که نخستین پرسش مخاطبان پس از شنیدن این خبر، آن است که آیا اساسا تلویزیون فیلمی مانند بازیوو (به تهیهکنندگی غلامرضا موسوی و کارگردانی امیرحسین قهرایی) را میتواند نمایش دهد؟ بنابراین بودجهای که باید صرف موارد مهمتری در فارابی شود، به نوعی سوخت شده و به فیلمی اختصاص یافته که نمیتواند در تلویزیون نمایش داشته باشد.
۵. فارابی در شاهراه تصمیمگیری کلان مدیریتی واقع شده است و به فراخور چنین جایگاهی، انتظار چنین عملکردی از این بنیاد نمیرود. مواردی که در تمامی این سالها به فارابی وارد شده و این نهاد تصمیم گرفته تا در سکوت، سیاستهای خود را پیش برده و بر تعداد منتقدان خود بیفزاید. حال آنکه این بنیاد میتواند با اتخاذ تصمیمات هوشمندانهای نظیر حمایت از فیلمسازان اول، تحسین عمومی را به خود جلب کرده و اینچنین به مهرهای محبوب تبدیل شود تا اینچنین عملکرد خود را در تراز نقد عمومی نبیند.
نظر شما