به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب زیاد فکر نکنید مجموعهای است که به مخاطب کمک میکند دست از تردید بردارد و راحتتر تصمیم بگیرد. وقتی درباره زیاد فکر کردن صحبت میکنیم، منظورمان فکر کردن به نیازهای اساسی است مثل داشتن جای خواب یا به دست آوردن وعده غذایی بعدیمان نیست. البته مسائل اساسی هم جای نگرانی دارد و گاهی اوقات فکرمان را درگیر میکنند. اما در این کتاب درمورد تصمیمات مهم زندگی مانند تغییر شغل یا نقل مکان به جایی دیگر صحبت نمیشود. تصمیمات بزرگی مانند اینها به ملاحظات دقیق نیاز دارد.
وقتی این کتاب در مورد افراط در فکر کردن حرف میزند، منظور زمانهایی است که انرژی ذهنی فرد صرف چیزهایی میشود که ارزش آن را ندارد. زمانهایی که به نظر میرسد فرد نمیتواند به چیز دیگری فکر کند. نگرانیهای ذهنی انسان چه بزرگ و چه کوچک، یک وجه مشترک دارند: آنها افکاری تکراری، ناسالم و بیفایده هستند. با وجود آنها مغز انسان به شدت کار میکند اما کاری از پیش نمیبرد. این مساله انسان را فرسوده میکند.
این کتاب برای آن دسته از افرادی است که دوست دارند روزی به گذشته نگاه کنند و بگویند که زندگی خوبی داشتهاند. خوب زیستن نتیجه خوب اندیشیدن به چیزهایی است که ارزش فکر کردن دارند. در این کتاب تلاش شده مخاطب بیاموزد که چگونه بر خستگی ناشی از تصمیمگیری غلبه کند و نگذارد به این دلیل تحت فشار قرار بگیرد.
آن بوگل نویسنده اینکتاب متولد سال ۱۹۷۸ است و ۴۴ سال دارد. او پنج کتاب در حوزه زندگی و تفکر در کارنامه خود ثبت کرده است. او در اینکتاب خود به مخاطبش میگوید چگونه میتواند مرحله به مرحله پیش رفته و مراقب افکارش باشد تا راحتتر تصمیم بگیرد، دست از تردید بردارد و شادی و نشاط بیشتری به زندگیاش ببخشد.
قسمتی از متن کتاب
ناامنی و ترس درباره مسائل کوچک و بزرگ موجب فکر زیادی میشود. وقتی مطمئن نیستیم که کاری را بتوانیم درست انجام دهیم، هر کاری هم که باشد، نمیتوانیم از لحاظ ذهنی پیش برویم، و اینگونه ناخواسته بستر را برای افراط در فکر کردن فراهم میکنیم. وقتی موقع قضاوت خودمان اعتماد به نفس کافی نداشتهباشیم، حتی اگر به دلیلی این مساله مفید باشد، طبیعی است که افکارمان بارها و بارها به سمت سوالات بیپاسخ یا مسائل حلنشده برگردند، زیرا مغز ما کارهای ناتمام را دوست ندارد. اگر بتواینم شخص مورد اعتمادی پیدا کنیم که خیالمان را از آن بابت راحت کند، میتوانیم این چرخه فکر مخرب را متوقف کنیم.
بعضی از مسائل زندگی ما هرگز صددرصد حل نمیشوند، پس چرا انرژی ذهنی خود را برای حلوفصل چیزهایی که حلوفصل میشوند حفظ نکنیم؟ این کار میتواند با سادگیِ درخواست از یک آدم حرفهای باشد تا خیالتان راحت شود که کار درست انجام میشود. سالها پیش، قبل از اینکه ورزش کراس فیت جزئی از جریان اصلی زندگیام شود، برنامههای مرتبط با آن را دنبال میکردم و در گاراژ خانهام با وزنه ورزش میکردم. با کمک گرفتن از کتاب و یوتیوب حرکاتی مانند «وزنهبرداری» و کار با «هالتر» را یادگرفتم، تمریناتی که در آنها فرم مناسب بدن از لحاظ موثر بودن تمرین و ایمنی بسیار مهم است. فکر کردم فرم بدن من درست است، اما یقین نداشتم که آیا این تمرینات را درست انجام میدهم یا نه و هربار که تمرین میکردم به این مساله فکر میکردم.
بعد از یک سال تمرین ورزش کراسفیت، به خاطر کارم به شیکاگو رفتم، شهری که در آن زمان یکی از معدود سالنهای ورزشی کراسفیت در کشور در آن بود. قرار ملاقاتی با مربی آن گذاشتم تا این ورزش را از نزدیک ببینم و برای ارزیابی فرم بدن خود در حرکات اصلی وزنهبرداری کمک بخواهم. کار با وزنه در جلو چشم دیگران حس عجیبی داشت. من این حرکات را از یوتیوب آموخته بودم و هیچوقت کسی مرا در حال انجام دادن آن ندیدهبود، اما ارزشش را داشت. یک کلام ساده مربی که گفت شما این کار را درست انجام میدهید دغدغه فکری من را فورا متوقف کرد.
کتاب زیاد فکر نکنید، راحتتر تصمیم بگیرید، دست از تردید بردارید و شادی و نشاط بیشتری به زندگیتان ببخشید نوشته آن بوگل با ترجمه فاطمه ضیاءتوحیدی با ۱۹۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار تومان توسط انتشارات ققنوس و نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۲۰ توسط انتشارات بیکربوک منتشر شده است.
نظر شما