خدا رحمت کند قدیمی ها را که در ایام فاطمیه اینگونه زمزمه می کردند من فاطمه ام درد اگر بگذارد؛ بر سینه من حسین سر بگذارد. شاید در ذهن برخی این سوال مطرح شود که در روزهای عزای فاطمی چه جای لبخند و خنده است. ایام فاطمیه از یک طرف روزهای سوگ و مصیبت شیعیان در رثای فاطمه زهراست و از طرف دیگر فرصتی برای بیان برخی از ویژگی های بانوی دو جهان که الگوی زنان است ولی جای خنده و مزاح نیست.
از وفات رسول خدا (ص) تا شهادت حضرت زهرا (س) دو روایت نقل شده که برخی شهادت دختر رسول اکرم (ص) را ۷۵ روز بعد از ارتحال پیامبر و برخی دیگر ۹۵ روز می دانند و در مطلبی با عنوان درس بزرگ فاطمه حفظ ولایت است بیان شد که مورخان درباره اختلاف این ۲۰ روز چه گفته اند ولی در میان اشک و آه فاطمه زهرا از زمان وفات رحمت للعالمین تا افتادن در بستر بیماری و شهادت مظلومانه آن حضرت، تاریخ، دو لبخند آن بانو را فراموش نمی کند.
برخی افراد وقتی لبخند می زنند که لطیفه ای بشنوند، برخی می گویند بخند تا دنیا به رویت بخندد ولی برخی به جای این که با دیگران بخندند، خدای نکرده به دیگران می خندند. شاید آگهی هایی را دیده باشید که برای تبلیغ خمیر دندان و مسواک یا جرم گیری، افرادی را وادار می کنند که لبخندی بر روی لب داشته باشند به گونه ای که دندان های سفید خود را به نمایش بگذارند. در این میان افرادی هم هستند که همیشه لبخند بر لب دارند و به حکمت ۳۳۳ نهج البلاغه عمل می کنند که حضرت امیر فرمود افراد مومن این گونه اند که شادی شان در چهره و اندوهشان در دل است. به قول حافظ طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع؛ که سوزهاست نهانی درون پیرهنم.
به خانه زهرای بتول برمی گردیم که در این روزها و شب ها چگونه شب را به صبح می رساند؛، بانویی که فرمود از دنیای شما سه چیز محبوب من است. یکی تلاوت قرآن، دوم نگاه کردن به چهره رسولالله و سوم انفاق در راه خدا که انفاق لباس آن حضرت در شب عروسی به یک نیازمند، درسی برای همه مردان و زنان است که لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛ هیچوقت به نیکوکاری نخواهید رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید. (سوره آل عمران، آیه ۹۲)
سید مهدی شجاعی در کتاب به یادماندنی کشتی پهلو گرفته، اینگونه از روزهای آخر فاطمه یاد می کند: گویی تقدیر چنین بوده است که حضور دو روزه من در دنیا با غم و اندوه عجین شود، هر چه بود گذشت و هرچه می بود می گذشت و من می دانستم که تقدیر چگونه رقم خورده است و می دانستم که غم، نان و خورشت همیشه من است و اندوه، همسایه دیوار به دیوار دل من. اما آمدم، آمدم تا دفتر زنان بی سرمشق نماند.
سخت است میان این همه حزن و درد و اندوه کسی لبخند بزند؛ آن هم فاطمه زهرا(س) که وقتی ام سلمه، همسر پیامبر بر بالین ام ابیها حاضر شد و پرسید حالتان چطور است، فرمود کارم شده است سعی میان غم و اندوه، هروله میان غربت و مصیبت، پدر از دست داده و حق مسلم شوهر، غصب شده.
اما با همه این دردها و رنج ها زهرای مرضیه لبخند زد، آن هم دو بار؛ یکی هنگام فراق پیامبر و دیگری قبل از پرواز به سوی بی نهایت که یکی از این دو لبخند را می توان درسی برای همه بانوان و دخترانی دانست که همواره در زندگی خود، زهرای مرضیه را الگو قرار داده و تلاش می کنند تا همچون آن حضرت عفیفانه و محجوب زندگی کنند.
تاریخ از لبخند اول در زمان وفات رسول اعظم (ص) نقل می کند؛ همان زمانی که پیامبر در بستر بیماری بود و فاطمه زهرا (س) هنگامی که با پدر نجوا می کرد، گریه کرد ولی بعد از لحظاتی لبخند زد.
در کتاب معجم الکبیر به نقل از عایشه آمده است: به فاطمه دختر رسول خدا (ص) گفتم در بیماری پدر، خودت را روی بدنش افکندی و گریه کردی، بار دیگر آن را تکرار کردی ولی خندیدی. فاطمه فرمود بار اول، پدرم خبر از مرگش داد و من گریه کردم ولی بار دوم فرمود تو نخستین فرد از اهل بیت من هستی که به من ملحق میشوی و تو سرور زنان بهشتی هستی. (جلد ۲۲، صفحه ۴۱۹)
چرا سرور زنان جهان لبخند زد؟ کافی است به سخن امیرمومنان علی (ع) بعد از شهادت دختر رسول اکرم (ص) و هنگام دفن آن بانو توجه کنیم که در خطبه ۲۰۲ نهج البلاغه آمده است. حضرت علی (ع) اینگونه به محضر رسول خدا (ص) گلایه و شکوه می کند: اکنون امانت به صاحبش رسید و آنچه در گرو بود گرفته شد و زهرا از دست رفت. پس از او آسمان و زمین زشت می نماید و هیچگاه اندوه دلم نمی گشاید و شبم بی خواب است و غم از دلم نمی رود تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند... دخترت خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستم ها کردند. آنچه خواهی از او بپرس و احوال را از او جویا شو تا سرّ دل بر تو گشاید و خونی که خورده است، بیرون آید . او به زودی خواهد گفت و خدا که بهترین داور است (میان او و ستمکاران) داوری نماید.
لبخند دوم را اگر بر اساس روایت ۹۵ روز بدانیم، مربوط به همین روزهاست که دختر پیامبر در بستر بیماری بود و به ام سلمه یا اسماء بنت عُمیس فرمود که دوست ندارد بعد از وفات، پیکرش را همچون سایر زنان بر دوش گیرند. بر اساس روایات تاریخی، تابوت آنزمان همانند نردبانی بدون دیوار بوده و جنازه را روی آن میگذاشتند و پارچهای بر روی آن می انداختند که جسم آنها از زیر پارچه پیدا بود؛ به گونه ای که هرکس آن را می دید، تشخیص میداد که مرد است یا زن.
در کتاب کشتی پهلو گرفته، سید مهدی شجاعی، حرف دل ام سلمه را اینگونه روایت می کند: هیچ نامحرمی در طول حیات، شما را ندید و شما به روشنی، غصه فاصله میان مرگ و مقبره را می خوردید. به من فرمودید این تابوت های تخت مانند، زن و مرد را از هم متمایز می کنند. کاش تابوتی بود که اندام آدم از روی آن مشخص نمی شد. چه دقت مومنانه ای! چه وسواس محجوبانه ای! چه تامل شیرینی! عرض کردم در حبشه که بودم تابوت هایی دیدم با لبه هایی بلند؛ به طوری که پیکر در آن جای می گرفت و بر روی آن پارچه ای می افتاد.
ام سلمه می گوید بعد از بیان این موضوع فاطمه زهرا لبخندی از سر رضایت بر لبانش نشست و فرمود چه چیز خوبی! حجم بدن را مشخص نمی کند و تفاوت میان زن و مرد را آشکار نمی سازد. برای من چنین چیزی بساز و پس از مرگ مرا در آن جای بده.
نکته جالب این است که در مراسم تشییع آن یگانه بانو فقط چند مشایعت کننده حضور داشتند؛ ام سلمه، ام ایمن، فضه و اسماء بنت عمیس و از مردان هم سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، عبدالله و حذیفه، همین.
غلامرضا سازگار این شاعر آیینی و پیرغلام اهل بیت(ع) در وصف مراسم غسل و کفن و تشییع زهرای اطهر شعری زیبا سروده که قدیمیترها، بیشتر به یاد دارند: بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته؛ به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته؛ بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن؛ تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته؛ ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش؛ تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته...
کجا هستند دختران و زنانی که از پوشیدن هر گونه لباسی خجالت نمی کشند و خود را دوستدار و پیرو حضرت زهرا می دانند؟ کجا هستند بانوانی که حاضرند به هر شکلی از زینت و لباس و کفش گرفته تا فضای مجازی به دنبال فریفتن دل جوانان و جذب پیرو (فالور) شب و روز ندارند و حاضرند ساعت ها در مقابل آینه مقدمات تبرج و خودنمایی در خارج از خانه را فراهم کنند؟ البته حال و روز برخی از این زنان و دختران را هفته گذشته در مطلبی با عنوان حجاب فاطمی داریم تا حجاب فاطمی بیان کردیم.
امروز نیز دختران و زنان این مرز و بوم با الگو قرار دادن سبک فاطمی، راه خوب زندگی کردن را به زنان جهان نشان داده اند؛ چه نحوه رفتار با همسر و فرزندان و چه سیره اجتماعی و فرهنگی و سیاسی. از دعا کردن زهرای محدثه برای همسایگان خود بگیرید تا خوب شوهرداری که فاطمه زهرا از آن به عنوان جهاد زن یاد می کرد. برخی نیز که چادر حضرت فاطمه را بهترین پناه و محل آرامش خود می دانند اینگونه با پاره تن پیامبر نجوا می کنند که چادرت را بتکان روزی ما را بفرست و این که پناهی از این چادر و خیمه بهتر ندارم.
ببخشید که مطلب را با لبخند آغاز کردیم ولی با این روضه ها و مصیبت ها اشک چشمانتان را درآوردیم. اگر دلتان شکست و به یاد بانوی پهلو شکسته اشکی ریختید، برای تمام دختران و زنان مسلمان، به ویژه بانوان این مملکت دعا کنید. این روزها که برخی از زنان که به دختر رسول خدا (ص) هم ارادت دارند، از روی احساسات و فضای غبارآلودی که دشمن برای مردم ایران ساخته، به ناهنجاری هایی دست زده اند که هر زن مسلمانی را شرمنده می کند. به امید روزی که همه بانوان و دختران این سرزمین در گفتار و رفتار پیرو واقعی دردانه رسول خدا (ص) باشند. ان شاء الله
نظر شما