به گزارش ایرنا؛ زنانی که قصد انجام این سنت را داشتند، برای اقامه نماز ظهر و عصر به مسجد رفته و قطعهای پارچه و نخ و سوزن نیز همراه خود میبردند و بین نماز ظهر و عصر این کیسه را می دوختند و مقداری پول در آن میگذاشتند.
طبق سنت دیرینه زنان همدانی، داخل کیسهبرکت که مقداری پول میگذاشتند، بین اعضای خانواده تقسیم میکردند تا خیر و برکت نصیب همه اعضای خانه شود و برکت ماه رمضان به ماههای دیگر سال نیز منتقل شود.
برایم قابل باور نبود که چنین سنتی امروز در بین اعتقادات مردم بافرهنگ و اصیل همدان به فراموشی سپرده شده باشد، تصمیم گرفتم قبل از اذان ظهر خودم را به یکی از مساجد بزرگ و مرکزی شهر برسانم، منارههای بلند مسجد جامع با کتیبههای تاریخدار که نشان از کهن شهر همدان دارد و همواره برای من یادآور خاطراتی ماندگار است، ناخودآگاه مرا به سمت خود کشاند.
زنان و مردان روزهدار، پیر و جوان همه تلاش میکردند تا خود را به صفوف نماز جماعت ظهر و عصر برسانند، ماه رمضان مثل همیشه حال و هوای خاصی داشت، با قد قامتالصلواه مکبّر نماز ظهر شروع شد، کنارم زنی مُسن و خمیده با چادری گلدار ایستاده بود، نماز ظهر که تمام شد، کمکش کردم تا به دیوار تکیه دهد و دستان چروکیده و پرمهرش را فشردم تا برایم دعایی خیر کند، با صدای لرزان و چهره نورانی و آرامشش برایم دعای عاقبت به خیری کرد و گفت: دخترم خداکند که تا زندهای روی پای خودت باشی و آهی کشید و پس از ذکر تسبیحات حضرت زهرا(س) برای نماز عصر آماده شد.
"سمنگل" که ۸۰ و اندی از عمرش را سپری کرده بود، پای ثابت نماز جماعت ماه رمضان بود و مشتاقانه در صف اول نماز حاضر میشد، خودش میگوید طی کردن ۳۰۰ متری مسیر خانه تا مسجد برایش حکم زندگی دارد، سر حال میآید و با زنان مسجد گفت وگو میکند و در جریان اخبار و اتفاقات شهر قرار میگیرد.
پس از اتمام نماز عجلهای برای رفتن نداشت، کنارش نشستم تا از روزگاران قدیم برایم بگوید، از روزگار سپری شده کیسهبرکت و سنتهای ماه مبارک رمضان که امروز با ماشینی شدن زندگیها، بسیاری از آنها به فراموشی سپرده شده و هم سن و سالان من اطلاعی از این سنتها و آئینها ندارند.
سمنگل اما در تلاش برای زنده کردن سنت کیسهبرکت است و به گفته او؛ چند روزی است با زنان کوچه و محله و مسجد رایزنی میکند تا کیسهبرکتها را دوخته و این سنت را زنده کنند.
سمنگل که بانی این سنت خیر بود، از زنان مسجد خواست کیسههای برکت را که میانه نماز ظهر و عصر میدوزند، بین خانواده خود و دیگران توزیع کنند تا هر فردی هر مبلغی که دارد داخل کیسه بیندازد تا خداوتد به مال و داراییاش فزونی بخشد.
کیفش را که سجاده و چادر نمازش و یک بطری آب و داروهای قلبش داخل آن بود، نشانم داد، از داخل کیف نخ و سوزن و پارچههای رنگارنگی بیرون آورد و دستم را گرفت و گفت دخترم بیا تو هم در این کار خیر سهیم شو، از آنجا که خیاطی بلد بودم، شروع کردم به دوختن کیسهها و زنان و دختران حاضر در مسجد را نیز به کمک دعوت کردم.
چقدر لذتبخش بود احیا کردن سنتی که از درون این اعتقاد و باورهای دینی، برکت، روزی و فراوانی بیرون میآید، تشویق شدم تا این کار را روزهای بعد نیز ادامه دهم و زنان بیشتری را در این امر خیر سهیم کنم.
سمنگل که بانی این سنت خیر بود، از زنان مسجد خواست کیسههای برکت را که میانه نماز ظهر و عصر میدوزند، بین خانواده خود و دیگران توزیع کنند تا هر فردی هر مبلغی که دارد داخل کیسه بیندازد تا خداوند به مال و داراییاش فزونی بخشد.
صحبتهای سمنگل آنچنان شیرین بود و بر دل مینشست که دوست داشتم ساعتها شنوای خاطرات ۸۰ سال عمر پربرکت او باشم، تنها زندگی میکرد و به قول خودش نیت کرده چند صباحی که از خداوند عمر بگیرد، جوانان زیادی را به روزه گرفتن و انجام کارهای خیر تشویق کند.
او از دیگر سنتهای همدانیها در ماه مبارک رمضان گفت، از برخی خانوادهها که بعد از هر افطار، خردههای نان را از سر سفره جمع میکردند و در ظرفی مخصوص میریختند و این خرده نانها را تا عید قربان نگه میداشتند تا آبگوشتی که از گوشت قربانی تهیه میشد، میل کنند.
از غذاهای ویژه همدانیها در ماه مبارک رمضان از سمنگل پرسیدم، خندهای بر لبانش آمد و از من دعوت کرد یک روز را مهمانش باشم و از دستپخت او بخورم، از آش رشته، آش ترش، آش ترخینه، اُماج، سرداشی، ترحلوا، آبگوشت بزباش، آبگوشت کلم، آبگوشت خشکبار، آبگوشت قرمه، رشته پلو، شیربرنج، شامی کباب، طاس کباب، بورانی و شیرینیهای رایج در همدان همچون کماج، حلوازرده؛ انگشتپیچ، آگرده، زولبیا و بامیه و نانهای اوفاق، گرده چرب و شاتی برایم گفت که امروز هم زنان کدبانوی همدانی نگذاشتند این سنتهای شیرین رنگ ببازد.
از روزه کلّهگنجشکی گرفته تا امر و نهی بزرگان به جوانان برای روزه گرفتن، تعطیلی مغازهها، تغییر ساعت برخی کسب و کارها و بازار داغ زولبیا و بامیه و شیرینیهای مخصوص از دیگر رسومی بود که امروز هم در بین مردم رایج است.
حنا گرفتن کف دست و ناخن اغلب زنان و دختران جز زنان عزادار از دیگر سنتهایی بود که با دیدن دستان حنا گرفته سمنگل، خوشحال شدم که این سنت هنوز زنده است.
زنان همدانی معتقد بودند که در ایام ماه رمضان هر کسی که دستهایش را برای دعا به سوی خداوند بلند میکند، اگر دستهای آنها حنایی نباشد، از درگاه الهی بینصیب خواهند ماند و با این اعتقاد سعی میکردند رنگ حنا را تا آخر ماه رمضان حفظ کنند.
پختن آش ترش در روز عید فطر در بسیاری از نقاط استان همدان به ویژه روستاها رسم است و معتقد هستند که برای دستگاه گوارش مفید است و امروز همچنان این رسم تداوم دارد.
از سمنگل خداحافظی کردم و قول دادم روزهای بعد تا آخر ماه مبارک رمضان، دوشادوش او در صف نماز حاضر شوم، لحظاتی را برای دیدن مسجد جامع همدان گذراندم، پای صحبت خادم که سالها عمرش را برای خدمت به مسجد و مسجدیان سپری کرده بود، نشستم، زبانش روزه بود و داشت مسجد را برای جلسههای قرآنی آماده میکرد.
حاج رضا گفت: در ماه رمضان رسم بر این است که در جلسههای قرائت قرآن زنانه و مردانه که در ماه رمضان برگزار میشد، سوره توحید نصیب هر کسی میشد، به شکرانه این نعمت باید آش رشته میداد و او این رسم را به جا میآورد و با پخت آش در منزل، آن را در جلسه میآورد و بین اعضا تقسیم میکرد، اما در جلسههای مردانه به جای آش رشته، به شیرینی اکتفا میشد.
کلوخاندازان؛ سنت فراموش شده همدانیها در رمضان
اگر تاریخ سه هزار ساله همدان پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین را ورق بزنیم، سرشار از گنجینههای ارزشمند آداب و رسوم کهن به جا مانده از گذشتگان است، سنتهایی که به کوچه پس کوچههای دیار هگمتانه در ماه مبارک رمضان رسیده و برگرفته از اعتقادات دینی و فرهنگ دیرین این دیار است.
رسم بر این بود مردم دیار الوند در اواخر ماه شعبان آرام آرام خود را برای ماه مهمانی خدا و انجام تکالیف شرعی ماه مبارک رمضان آماده کنند، از تطهیر و پاکسازی مساجد، تکایا و حسینیهها گرفته تا پخت انواع شیرینی، نان و غذاهای خاص و محلی، سنتهایی که در برخی مناطق شهری و روستایی همدان هنوز زنده است و به ماه رمضان رنگ و لعابی ناب و معنوی میبخشد.
حاج رضا از آیین «پیشباز» از ماه رمضان به عنوان یکی از سنتهای دیرین همدانیها سخنان به میان آورد که مردم با روزه گرفتن روزهای اول، پانزدهم و آخر ماه شعبان، خود را برای روزهداری در ماه رمضان آماده میکنند و با طمطراق تمام به استقبال ماه مهمانی خدا میروند.
چاوشخوانی؛ نوای دیرینه رمضان
حاج رضا البته سنت دیرینه چاوشخوانی را زنده نگه داشته و گاهی بالای پشتبام میرود تا با چاوشخوانی، هم محلهایهایش را برای سحر بیدار کند.
به گفته حاج رضا، ماه رمضان اگر در فصل گرما بود، هیات امنا و خادمان مساجد و تکایا در صدد تهیه وسایل سرمایشی و در فصل سرد در صدد تهیه وسایل گرمایشی بودند و با کمک جوانان فرش و قالیچههای مسجد را میشستند و با مُزیّن کردن در و دیوار مساجد و حسینیهها به پارچههای مُنقش به آیات قرآن و روایات و اشعار مذهبی به استقبال ماه رمضان میرفتند، سنتهایی که امروز نیز به وفور در نقاط مختلف همدان بهویژه روستاها زنده است.
او که سالهای اندی در یکی از روستاهای همدان زندگی میکرد و به خوبی به سنتهای رمضان آشناست، گفت: معمولا اهالی روستاهای همدان اگر شخص خاصی را میشناختند، از او برای هدایت مردم و بیان احکام و واجبات ماه مبارک رمضان دعوت میکردند، در غیر اینصورت از مراجع برای دعوت از یک روحانی برای حضور در مسجد روستا درخواست میکردند، روحانی معرفی شده هنگام حضور در روستا در منزل یکی از خادمان یا بزرگان روستا اسکان داده میشد و برخی مواقع نیز نیکوکاری پیدا میشد و تمامی هزینههای این روحانی را در یک ماه مبارک رمضان تقبل میکرد، اگر چنین اتفاقی نمیافتاد، در مدت این یک ماه اقامت روحانی در روستا، هر یک از خادمان، اعضا و یا اهالی روستا به ترتیب او را به منزل خود دعوت میکردند.
حاج رضا حضور روحانی در روستا را یک اتفاق ناب میداند و از همدلی و مشارکت اهالی روستاها برای کمک و مشایعت روحانی گرفته تا چیدن برنامههای رنگارنگ در طول روز، خود حکایتی است که آرزو دارد باز هم به آن دوران برگردد.
وی در تکمیل صحبتهای خود ادامه داد: قبل از پایان ماه رمضان خادمان جلسهای تشکیل میدادند و از اهالی در حد توانشان مقداری پول یا محصول همچون گندم، جو و عدس جمعآوری و به روحانی تقدیم میکردند و اگر مهر روحانی به دل روستاییان مینشست، سال آینده نیز در ماه رمضان او را دعوت میکردند.
و اما "کُلوخاندازان" سنت دیرینه و شاخص همدانیها در ماه مبارک رمضان که امروز بسیار کمرنگ شده و به فراموشی سپرده شده، جشنی که در متون کهن یادی از آن نشده یا نگارنده از آن بیاطلاع بوده است.
به گفته کارشناسان میراث فرهنگی، جشن پیش از ماه رمضان را کلوخاندازان میگویند که در اکثر نقاط ایران از جمله همدان این آیین در آخرین روز از ماه شعبان از سال قمری برگزار میشد و رسم بر آن بود که اغلب مردم همدان وسایل مورد نیاز و خوراک خود را آماده کرده و به اطراف شهر و آبادی به ویژه کشتزارها و باغ میرفتند و بساط چای و خوراکی را عَلَم میکردند.
در این آیین هنگام عصر کلوخ برمیداشتند و نیت میکردند تا پایان ماه گناه نکنند و سپس کُلوخ را محکم بر زمین میزدند، پیشینیان اما معتقد بودند با شکستن کلوخ، امیال نفسانی خود را زیر پا میگذارند و میل به پیروی از نفس را در خود میشکنند.
عدهای از همدانیها نیز از بزرگ تا کوچک در قدیم هنگام غروب در این آیین کلوخی را در دست میگرفتند و رو به قبله میایستادند و با این دعا که خدایا گناهان و کارهای بد گذشته را شکستیم، خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده میکردند، آنگاه کلوخ را محکم بر زمین میزدند تا خُرد شود.
در این رابطه کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت: در ایام قدیم علاوه بر بانگ خروس و بیدار شدن مردم برای سحری، افرادی که صدای خوبی داشتند، به ویژه در روستاها برای مطلع کردن مردم از هنگام سحر، بر پشتبام منازل میرفتند و چاوشخوانی میکردند و در مدح حضرت علی(ع) ذکر میگفتند.
"فریبا نعمتی" با اشاره به آیینهای ماه قمری و مشترک بودن این سنتها در بسیاری از نقاط کشور، بیان کرد: آیینهایی همچون ماه مبارک رمضان را احکام شرع برای ما تعیین میکند و ما نمیتوانیم در این آیینهای مذهبی دست ببریم.
کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی همدان: اگر بخواهیم آیینی مخصوص ماه مبارک رمضان را در استان همدان ثبت کنیم، انواع چاوشخوانی، سحرخوانی و ذکرخوانی با لهجههای مختلف است که باید ثبت معنوی شود.
وی اظهار داشت: اگر بخواهیم آیینی مخصوص ماه مبارک رمضان را در استان همدان ثبت کنیم، انواع چاوشخوانی، سحرخوانی و ذکرخوانی با لهجههای مختلف است که باید ثبت معنوی شود.
کارشناس گردشگری میراث فرهنگی استان همدان دعوت از یک روحانی برای بیان احکام و شرع این ماه توسط کدخدا یا بزرگ روستا قبل از فرا رسیدن ماه رمضان، تمیز کردن مساجد یا حسینیهها، اقامت روحانی به مدت یکماه در منزل کدخدا یا بزرگ دِه را از دیگر آداب و رسوم ماه رمضان در همدان برشمرد.
نعمتی افزود: باور مردم بر این بود که تمام نمازهای یومیه خود را در ماه مبارک رمضان باید در مسجد بخوانند و صبح، ظهر و بعد از افطار به مسجد میرفتند.
وی با اشاره به چرخش ماه قمری و متغیر بودن فصلهای ماه رمضان ادامه داد: همدان چون استانی سردسیر است، بیشتر غذاهایی که روزهداران در افطار و سحر استفاده میکردند، انواع آبگوشت و آش بود و زنان نیز نان محلی میپختند.
کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همدان بیان کرد: کسانیکه توان مالی خوبی داشتند، یک یا چند نوبت ماه رمضان در منزل خود افطاری میدادند و عدهای دیگر نیز افطاری و نذریهای خود را همچون شیر و خرما، حلیم، آبگوشت و آش در مساجد توزیع میکردند.
نعمتی ادامه داد: مردم همدان همانند دیگر نقاط ایران شبهای قدر را تا صبح بیدار بودند و با خدا راز و نیاز میکردند و بر اساس باور و اعتقادات مذهبیشان، عدهای کسب و کارها و کار کشاورزی خود را در این ماه تعطیل میکردند.
وی درباره سنتهای عید فطر نیز گفت: همدانیها به ویژه روستاییان عید فطر را بسیار بزرگ میدانستند و همانند عید نوروز، پس از افطار به دیدن بزرگان دِه میرفتند و این روز را برنج و بعد از آن غذاهای سبک میخوردند.
عیدی بردن برای نوعروسان و یا گرفتن هدیه برای خانوادههای عزادار برای از عزا درآوردن آنها از دیگر سنتهای رایج در ماه مبارک رمضان در همدان است که نعمتی به آنها اشاره کرد.
کارشناس گردشگری میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همدان ادامه داد: همدانیها برای اینکه بتوانند یک ماه را به خوبی روزه بگیرند، شیرینی نو و جدیدی همچون حلوازرده، انگشتپیچ و کُماج درست میکردند، سنتی که مختص همدان است و در حجم زیاد درست میکردند و باید به قنادیها سفارش دهند.
به گزارش ایرنا؛ اینها گوشهای از آداب و سنن مردم پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین در ماه مبارک رمضان بود که امید میرود سنتهایی که در کوچه پس کوچههای تاریخ گذشتگان حفظ شده، امروز نیز در بلندای تاریخ استان کهن همدان حک و دوباره زنده شود.
نظر شما