به گزارش روز سه شنبه ایرنا از پایگاه تحلیلی دیپلمات هند، سیاست آمریکا در تلاش برای همسویی بین المللی با اهداف اقتصادی و امنیتی خود، نتیجه معکوس داشته است، به نظر می رسد این سیاست ها با چالش های ژئوپلیتیکی معاصر در سراسر جهان سازگار نیست.
سیاست خارجی ایالات متحده مدتهاست که به دنبال جلوگیری از تسلط هر کشور بر خشکی اوراسیا است که اکثریت جمعیت و تولید اقتصادی جهان را در خود جای داده است، در حالی که هیچ خطری در این منطقه وجود ندارد، سیاست خارجی ایالات متحده اخیراً هم دوستان و هم متحدان مستقلی مانند عربستان سعودی، فرانسه و برزیل را از خود دور کرده است.
جهان بینی نهاد سیاست خارجی ایالات متحده بیشتر شبیه دادگاه حقوقی است (اینجا قوانین اجرا می شوند و قانون شکنان برای درس عبرت دیگران مجازات می شوند) اتحادها در صورت نیاز این می تواند به سادگی نادیده گرفته شود زیرا دیپلماسی آمریکا به طور سنتی بر اساس منافع ملی این کشور طرح ریزی می شود. فایده چنین سیاست خارجی اخیراً توسط «لارنس سامرز» وزیر خزانه داری سابق ایالات متحده به عنوان بسیار اندک توصیف شده است، سامرز در ادامه افزود: شخصی از یک کشور در حال توسعه به من گفت، آنچه ما از چین دریافت می کنیم یک فرودگاه است اما آنچه از ایالات متحده دریافت می کنیم، تنها یک سخنرانی است.
با این وجود، سامرز، مانند بسیاری از نهادهای سیاست خارجی ایالات متحده، به این تصور پایبند است که آمریکا کشورها را به سمت درست تاریخ هدایت می کند، که احتمالاً به معنای نظم جهانی فراملی گرایی مبتنی بر ارزش های مشترک و تجارت آزاد است. این تصور به طور فزاینده ای هند را از آمریکا دور خواهد کرد، کشوری که واشنگتن مدت هاست به دنبال حمایت از آن به عنوان شریک برای ایجاد توازن در برابر چین است، به ویژه از طریق طرح هایی مانند گفتگوی چهارجانبه امنیتی موسوم به کوواد.
تحلیلگران سیاست خارجی، به روابط نزدیک فزاینده بین روسیه، چین و هند و نیز مشکلات آنها اشاره کرده اند، به ویژه تنش های ژئوپلیتیکی و اقتصادی ادامه دار بین چین و هند که احتمالاً به این زودی ها از بین نخواهد رفت اما این بدان معنا نیست که به دلیل تنش های چین و هند، میان هند و ایالات متحده رابطه قوی تر وجود خواهد داشت.
سوبرانیام جایشنکار، وزیر امور خارجه هند در کتاب خود با عنوان «راه هند: استراتژیهایی برای جهانی نامشخص» دلیل آن را توضیح میدهد. او با بیان دیدگاهی که در هند رایج است، میگوید که مفهوم نظم جهانیشده و دنیایی شکستناپذیر به رهبری ایالات متحده، صرفاً دورهای گذرا از تک قطبی بودن آمریکا بود و ایده پایان تاریخ، ادعای متکبرانه عصر غرور، بر اساس تحلیل اروپامحور بود. دلیل بازگشت تاریخ به عقیده جایشنکار، ناسیونالیسم است که حاصل آن هندی است که می تواند با اعتماد به نفس و واقع بینی بیشتری به جهان نزدیک شود.
بین ایالات متحده و هند هم در مورد مسائل ژئوپلیتیکی و هم در ارزش ها به طور کلی اختلاف نظر عمیقی وجود دارد، هرچه ایالات متحده بیشتر تلاش کند هند را با مواضع خود در این زمینه ها هماهنگ کند، این کشور را از خود را دورتر خواهد کرد.
ناگفته نماند که هند، یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان است که دارای ارتش و نیروی دریایی قدرتمندی است و اکنون تخمین زده میشود پرجمعیتترین کشور جهان باشد، این کشور نمیخواهد در مقابل ایالات متحده، نقش درجه دومی را بر عهده بگیرد یا برای پذیرش مواضع غرب در مورد گرم شدن کره زمین، تجارت، اوکراین، تحریم روسیه، یا موارد دیگر تحت فشار باشد.
هند، مانند بسیاری از کشورها، چارچوب دولت بایدن برای تقسیم جهان به بلوکهای رقیب دموکراسیها و خودکامگیها را نمیپذیرد.
در یک نظرسنجی که به تازگی انجام شد، هندی ها ایالات متحده را پس از چین به عنوان دومین تهدید نظامی برای کشورشان ارزیابی کردند. تا حد زیادی، این تصور توسط تحلیلهای ژئوپلیتیک آسیایی هدایت نمیشود، بلکه بر اساس دیدگاه عمومی هند است که جامعه آمریکا و رسانهها به سادگی هند را «بهدست نمیآورند» و ممکن است ناخواسته در تلاش برای تضعیف دولت هند باشند، اگرچه قطعاً این هدف دولت ایالات متحده نیست اما یکی از راه هایی که این موضوع آشکار می شود، فشار ایالات متحده بر هند برای بازنگری در روابط نظامی خود با روسیه است.
یکی دیگر از این راه ها، شیوه ای است که رسانه ها و فعالان غربی از طریق آن هند را نشان می دهند، «برخا دات»، روزنامهنگار هندی در مقالهای در واشنگتن پست به «عدم تفاهم» در محافل غربی درباره موضوعاتی اشاره میکند که هندیها آنها را تهدیدی جدی برای امنیت ملی میدانند، به گفته جایشنکار، غرب به اندازه هند و دیگر کشورهای آسیایی درباره ناسیونالیسم آگاه نیست و اغلب نمیداند که چگونه سیاستهای آن، حتی در مورد مسائل نسبتاً جزئی، مانند عضویت در نهادهای بینالمللی، میتواند افکار عمومی هند را به اعتراض وادار کند.
در یک مفهوم گسترده تر، جوامع هندی و آمریکایی بسیاری از ارزش ها را متفاوت تفسیر می کنند. برای مثال، هر دو برای آزادی بیان ارزش قائل هستند، اما مرزهای رسمی و اجتماعی این آزادی در دو کشور متفاوت است. براساس برخی بررسیهای ارزشی جهانی، هند بیشتر از ایالات متحده بر ارزشهای سنتی در برابر استقلال شخصی تأکید دارد و این در قوانین و آداب اجتماعی منعکس میشود. با این حال، از آنجایی که سیاست خارجی آمریکا همچنان مبتنی بر ارزش است، ممکن است باعث ایجاد اصطکاک با هند شود و این تصور را به وجود آورد که ایالات متحده در تلاش است در سیاست داخلی و هنجارهای اجتماعی هند مداخله کند.
با وجود سیستم دموکراتیک مشترک، آمریکا و هند جهان بینی مشابهی ندارند، مواضع ایالات متحده در مورد اوکراین و روسیه، و همچنین انتقاد از تحولات داخلی در هند (مانند اخراج راهول گاندی، نماینده مخالف از پارلمان) همگی همچنان هند را از ایالات متحده بیگانه می کند.
هند خود را تمدنی باستانی با نفوذی گسترده میبیند که جایگاه شایسته خود را در صحنه جهانی بازپس میگیرد و بر اساس منافع خود با کشورهای دیگر در تعامل است و کشوری که نیازی به درس گرفتن در مورد نحوه اداره امور داخلی خود از هیچ کشور دیگری ندارد. سیاست خارجی آمریکا که به این امر احترام نمیگذارد، هند را دور میزند و میتواند به پیوستن هند به کشورهای دیگر برای دور شدن از آمریکا در موضوعات مختلف اقتصادی و ژئوپلیتیکی کمک کند.
نظر شما