۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۸:۱۵
کد خبر: 85095843
T T
۴ نفر

برچسب‌ها

«من نویسنده این کتاب نیستم»/ شنیدن صدای بی‌جان‌ها

۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۸:۱۵
کد خبر: 85095843
«من نویسنده این کتاب نیستم»/ شنیدن صدای بی‌جان‌ها

تهران- ایرنا- نویسنده کتاب «من نویسنده این کتاب نیستم» ‌می‌گوید: با این نام‌گذاری قصد داشتم بگویم اگر انسان گوشی برای شنیدن داشته باشد حتی از اجسام بی‌جان هم می‌تواند درس‌های مهم و مفیدی برای بهتر زندگی کردن بگیرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، کتاب جدید مصطفی عظیمی‌فر (متولد ۱۳۶۹ اندیمشک خوزستان) داستانی اجتماعی و فلسفی است و برخلاف دو رمان قبلی او ، هزار سال پس از پاییز (نشر هرمز/۱۳۹۹) و هر خودی همیشه تنهاست (نشر هرمز/۱۴۰۰) که درون‌مایه‌ای عاشقانه و طنز داشتند در این داستان بیشتر روی بیان و انتقال مفاهیم به مخاطب تمرکز کرده است.

در بخشی از کتاب من نویسنده این کتاب نیستم؛ می‌خوانید «چشم‌هایم را بستم و بدون هیچ بحثی داستان دیگری را آغاز کردم: میان میلیاردها کهکشان، در دل تاریکی شب، سیاره کوچکی وجود داشت که ساکنانش با غرور بر روی آن قدم می گذاشتند و به داشته‌های ناچیز خود می‌بالیدند و آواز جاودانگی سر می‌دانند.

سنگ این بار کش و قوسی به خود داد: دوست عزیز، بهتر است از کنایه زدن به آدم‌ها پرهیز کنی زیرا آنها زیاد با این موضوع میانه خوبی ندارند، برای همین ممکن است تو را پس بزنند.

آرام گفتم: هیچ‌گاه از کنار گذاشته شدن نخواهی ترسید، اگر به معجزه ایمان داشته باشی. سنگ درون ذهنم دست‌هایش را به هم کوبید: آفرین، آفرین جمله زیبایی بود. اکنون بگذار من نیز نوشته‌ای در مورد تنهایی به نمایش بگذارم تا از تو عقب نمانم.

خوکار را محکم در دست گرفتم: بفرمایید، آماده نوشتن هستم. او با چند سرفه، گلویی صاف کرد، سپس گفت: اگر روزی روی زمین احساس تنهایی کردی، به آسمان نگاه کن. تو هرگز برای ستارگان غریبه نیستی...» (صص ۶۷ و۶۸).

عظیمی‌فر در این کتاب گفت‌وگوهای ذهنی با قاصدک، ندای درون، تخته‌سنگ را بیان می‌کند، در اوج این گفت‌وگوها در میانه کتاب، نویسنده با یک تخته سنگ در پایین تپه آشنا می‌شود، که به‌رغم زبان ساده و حجم متوسط، در دل خود نکات آموزنده دارد و هر کدام می‌تواند تأثیر مثبتی روی زندگی و نگرش مخاطب داشته باشد.

وی درباره داستان کتاب می گوید: این کتاب داستان یک نویسنده است که تصمیم می‌گیرد بهترین مکان را برای نوشتن پیدا کند. او جست‌وجو را آغاز می‌کند تا این‌که به بام شهر می‌رسد و در آن‌جا با یک تخته سنگ آشنا می‌شود. تخته سنگ که از پیش می‌داند نویسنده قصد دارد کتابی بنویسد با او همراه می‌شود و آن دو سرانجام موفق به خلق کتاب می‌شوند. با این نوع نام‌گذاری نیز قصد داشتم بگویم اگر انسان گوشی برای شنیدن داشته باشد حتی از اجسام بی‌جان هم می‌تواند درس‌های مهم و مفیدی برای بهتر زندگی کردن بگیرد.

در بخش دیگری از این کتاب می‌خوانیم: «پس تحرک پاهایم را بیشتر کردم تا چرخ‌های دوچرخه سریع‌تر بچرخند، در بین راه با خودم گفتم: نام کتاب را چه بگذارم؟ مقداری فکر کردم و پی بردم که تنها نویسنده اثر خود نبوده‌ام. بلکه قاصدک و تخته سنگ‌ها نیز سهم بزرگی داشته‌اند؛ آری؛ من تنهایی نویسنده کتاب نبودم و همین باعث شد کتاب، «من نویسنده این کتاب نیستم» لقب بگیرد. تصمیم قشنگی بود زیرا فهمیدم هیچ چیز از جانب خود ندارم»(ص۹۵).

کتاب من نویسنده این کتاب نیستم در ۹۶ صفحه با شمارگان ۲۰۰ و قیمت ۱۵۰ هزار تومان از سوی انتشارات سیب کال روانه بازار نشر شده است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha