۱۰ مرداد ۱۴۰۲، ۱۳:۳۰
کد خبرنگار: 1343
کد خبر: 85186575
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

تراپی با قیمت دانشجویی!

تهران- ایرنا- دانشجو هم که باشی زیر فشارهای مختلف ممکن است تصمیم بگیری سر به بیابان بگذاری یا به گزینه‌هایی مثل خودکشی فکر کنی. در مقابل، از دست مراکز مشاوره دانشجویی برای کمک به آن‌ها چه برمی‌آید؟

پژوهشگر ایرنا در پرونده‌ای با عنوان «مشکلات دانشجویان تحصیلات تکمیلی» در نظر دارد تا مسائلی که این دانشجویان با آنها مواجهند؛ از اشتغال تا دفاع از رساله و ... را مورد بررسی قرار دهد.

در گزارش‌های پیشین با عنوان «روزی ۳۰۰ هزار تومان برای بنّایی یک دانشجوی دکتری» و «تب داغ مهاجرت بر تن دانشجویان» به اشتغال دانشجویان تحصیلات تکمیلی و سپس مهاجرت آنان پرداخته‌ایم.

در ابتدای این گزارش نیز همانند گزارش‌های پیشین به این نکته اشاره شود، این نه سیاه‌نمایی است و نه فاش‌کردن حرف دل دیگران، بلکه وظیفه‌ای است تا به عنوان یک خبرنگار تا آنجایی که قلم یاری کند، برخی مسائل بازگو شود تا بلکه به اندازه یک ارزن هم که شده تاثیرگذار باشد.

شاید نخستین‌بار که خبر خودکشی یک دانشجو رسانه‌ای شد، بسیاری از افراد تعجب کردند و این سوال برای آن‌ها مطرح شد که چرا باید یک دانشجو خودکشی کند مگر به آرزوی خود نرسیده است؟ بله یک روزهایی وجود داشت که دانشجو شدن و قبولی در کنکور برای بسیاری آرزو بود و وقتی در فهرست قبولی دانشگاه قرار می‌گرفتی یعنی تو دیگر خوشبخت شده‌ای!

اگر این خوشبختی برای همان چند سال دانشگاه بود، چندین سال است که دیگر این خبرها نیست و قبولی در دانشگاه آرزوی هر جوانی نیست چون «همیشه آن طور که ما فکر می‌کنیم نمی‌شود».
 

تراپی با قیمت دانشجویی!


این وضعیت پیش آمده هم باعث می‌شود تا محیط دانشگاه و خوابگاه‌های دانشجویی دیگر آن گونه که بسیاری از خانواده‌ها فکر می‌کنند امن نباشد و به جرات می‌شود گفت آغاز برخی از آسیب‌های اجتماعی شاید از همین محیط باشد؛ افسردگی، اعتیاد و حتی خودکشی! گفتیم که همین چند وقت پیش بود که خبر خودکشی یک دانشجوی دانشگاه دولتی رسانه‌ای شد و قبل از آن هم چندین دانشجو دست به این انتخاب سیاه زده بودند. اینکه دلیل این اتفاق‌ها چه بوده و چگونه می‌توان از آن جلوگیری کرد بحث مفصلی می‌طلبد که در گزارش‌های دیگری به آن پرداخته خواهد شد اما این که دانشگاه و به خصوص مرکز مشاوره دانشگاه‌ها تا چه اندازه می‌توانند یا توانسته‌اند به دانشجویان کمک کنند و چقدر دانشجویان از آنها راضی بوده‌اند از زبان دانشجویان باید شنیده شود؛

هراس از افشای اسرار و رضایت از مشاوره ازدواج

«محمد میم» و همسرش که در دوره کارشناسی هر دو دانشجوی دانشکده زبان‌ها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران بوده‌اند و خود تحصیلات تکمیلی را در دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه ادامه داده، چندین بار مشتری مرکز مشاوره دانشگاه بوده‌اند. محمد از احساس ناامنی و ترسِ فاش شدن حرف‌های کاملا خصوصی‌اش می‌گوید و این که جزئیات مربوط به زندگی خوابگاهی‌اش در همین جلسات مشاوره به جاهایی که نباید درز کند. همسرش البته تجربه رفتن نزد مشاوران در دوره نامزدی و پیش از ازدواج را مفید می‌داند و اظهار می‌دارد: مشاوری که به او مراجعه کردیم، جملات و کلیدواژه‌هایی را به کار برد که توانست در بزنگاه‌های زندگی به ما کمک کند از جمله اینکه «چرا به خاطر چیزهایی که اتفاق نیافتاده و ممکن است در زندگی‌تان اتفاق نیافتد مشاجره می‌کنید؟»

کاش حداقل از تجربه استادان روانشناسیِ خودِ دانشگاه استفاده می‌کردند

«فاطمه» دانشجوی یکی دیگر از دانشگاه‌های تهران است که در مورد به تجربه حضورش در مرکز مشاوره دانشگاه می‌گوید: بنابه دلایلی تصمیم گرفتم به مرکز مشاوره دانشگاه بروم، آنجا با آقایی مشاوره داشتم که اصلاً شبیه مشاور نبود. خوابش می‌آمد و مدام خمیازه می‌کشید. در بین صحبت‌هایمان از شغلم گفتم و متوجه شد می‌توانم کمک‌کننده به مرکز مشاوره دانشگاه باشم. از اینجا کل مسیر مشاوره تغییر کرد و ختم شد به این که جایی که کار می‌کنی به درد نمی‌خورد و بیا برای ما کار دانشجویی کن.

این دانشجو ادامه می‌دهد: درب فضایی که به من مشاوره می‌دادند باز بود و من اصلاً حس راحت بودن نداشتم. این چیزها الفبای درمانگری است که رعایت نمی‌کنند. واقعاً حیف مرکز مشاوره دانشگاه. کاش حداقل از تجربه استادان روانشناسی خود دانشگاه استفاده می‌کردند.

فکر می‌کنید که افسرده شده‌اید!

یکی از دانشجوهای دیگر تجربه جالبی از حضور در مرکز مشاوره دانشگاه را چنین تعریف می‌کند: مشاور در حین مشاوره دادن تلفنش زنگ خورد و شروع کرد به صحبت کردن، اصلاً‌ انگار نه انگار که به من مشاوره می‌داد. بعد از تلفن هم گفت بیا یک سر برویم تا عابر بانک من پول جابجا کنم. در این میان هم کلی شروع کرد از خاطرات خودش گفت و این شد آخرِ یک مشاوره که خودتان برداشت کنید که چه می‌شود.

مشاور دانشگاه به من می‌گفت درس به شما دانشجوها فشار آورده و «فکر می‌کنید که افسرده شده‌اید در صورتی که این گونه نیست.»

تفاوت تراپیست‌های داخل و بیرونِ دانشگاه

«علی» دانشجوی تحصیلات تکمیلی است که می‌گوید: من با سه نفر از مشاورهای مرکز مشاوره دانشگاه حرف زدم و متاسفانه یکی از دیگری غیرحرفه‌ای‌تر بودند. من بارها بیرون پیش مشاورهای درست و حسابی رفتم و واقعاً کسی که تجربه تراپی قوی داشته باشه در همان جلسه اول می‌فهمد که این‌ها چقدر پایین‌تر از حد استاندارد یک تراپیست کار می‌کنند.

این دانشجو در ادامه انتقادهایش از مراکز مشاوره‌ دانشگاهش می‌گوید: اگر مشکل در این حد است که «اگر غذای خوابگاه را دوست ندارید چه کنید؟» می‌توانید به مشاوران دانشگاه فکر کنید وگرنه وقت خودتان رو نگیرید و به فکر بیرون باشید.

میان زن و مرد مشاور تفاوتی نبود؟

«نرگس» از تجربه دو بار حضور در مشاوره دانشگاه خود می‌گوید که از هر دو بار هم ناراضی است: شرایطی برایم پیش آمده بود که فکر کردم باید به یک مشاور مراجعه کنم. از بچه‌ها شنیدم که دانشگاه مرکز مشاوره دارد. نوبت گرفتم و پیش مشاور رفتم. یک بار مشاور یک مرد بود که اصلاً از نوع مشاوره دادن ایشان راضی نبودم و تصمیم گرفتم یک بار دیگر به یک مشاور زن در دانشگاه مراجعه کنم اما متوجه شدم که هیچ فرقی نمی‌کند و قرار نبود هیچ چیزی به من بگویند که من بتوانم مشکلم را حل کنم.

دانشجویی دیگر تجربه حضورش پیش یکی از مشاوره‌های دانشگاه را این گونه توضیح می‌دهد: مشاور هر بار و هر دفعه اصرار داشت که خیالت راحت باشد این حرف‌ها پیش خودمان باقی می‌ماند اما سوال‌هایی می‌پرسید که من بیشتر فکر می‌کردم در حال بازجویی کردن است. به همین دلیل هم توصیه می‌کنم که به مشاوره‌های دانشگاه مراجعه نکنید.

تراپیستی که خود در حال تراپی بود

«مهسا» از تجربه آشنایی خود با یکی از مشاورهای دانشگاه در بوشهر می‌گوید: این فرد یکی از مشاورهای دانشگاه بود و برای اینکه بتواند مفید واقع شود خودش هم به دوره‌های روان‌درمانگری می‌رفت و چندین سال این کار را انجام می‌داد. سعی می‌کرد اول به خودش کمک کند. او می‌گفت یک فرد اول باید بتواند به خودش کمک کند و بعد بتواند به دیگران کمک برساند. من از گفت‌وگویی که با او داشتم متوجه شدم در کار خودش بسیار خبره است.

جمع‌بندی

بسیاری به خصوص آن‌هایی که در فصول جوانی زندگی‌شان قرار دارند، مراجعه به روان‌درمانگر را در زمره نیازهای خود می‌بینند. در میان دانشجویان نیز این احساس نیاز به دلایل مختلف به چشم می‌خورد. این در حالی است که حاصل گفت‌وگو با شماری از دانشجویان کنونی و سابق تحصیلات تکمیلی به این نتیجه ختم می‌شود که مراکز مشاوره دانشگاهی بازدهی را که از آن‌ها انتظار می‌رود ندارند و ضمن تغییر ساختار کارمندی و موظفی این مراکز و حرفه‌ای‌تر شدنِ آن‌ها، ضرورت دارد استفاده بهتری از ظرفیت استادان روانشناسی دانشگاه‌ها برای رسیدگی به مشکلات روانی دانشجویان صورت گیرد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha