شاید در اتوبانهای تهران حین رانندگی با سرعت زیاد چشم تان به جمال دیالوگهای مفهومی و عمیق فیلمهای خاطره انگیز سینمای دفاع مقدس روشن شده باشد. یا شاید هم پشت ترافیک سنگین ساعات پر تردد کلان شهر تهران، برای ثانیهها یا دقایقی به دنبال دیدن این دیالوگها روی بیلیوردهای شهری و خواندنشان به فکر فرو رفته باشید.
آنجا که با همراهی تصویر ستارههای سینما تداعی خاطره میکنند؛ مثلا بابک حمیدیان با گریم فوقالعادهاش و همان لحنش همیشگیاش در نقش شهید محمد بروجردی فیلم «غریب» میگوید: «کار ما حفظ انقلابه، میفهمی؟»یا به زمانی کمی دورتر در همان موقعیت ایستایی پشت ترافیک یا در حال عبور پل میزنیم و با شهاب حسینی در سریال «شوق پرواز» زنده یاد یدالله صمدی همراه میشویم و این دیالوگ را میخوانیم: «پرواز اندازه آدم رو برملا میکنه، هر چه بالاتر میری دنیا از دید تو بزرگتر میشه و تو از دید دنیا کوچیکتر.» یا محسن قصابیان که در نقش شهید منصور ستاری فیلم «منصور» میگوید:«من برای گرفتن هواپیما حاضرم تا خود جهنم هم برم.»
در نظر گرفتن پیوستهای فرهنگی در مدیریت شهری پایتخت اگرچه امر تازهای نیست اما در سالهای اخیر شکل و شمایل خلاقانهتری به خود گرفته است. از تبلیغ سریالهای تلویزیونی در بیلبوردهای شهری گرفته تا شهری که با نمایش آثار مشهور تجسمی از نقاشان بزرگ ایرانی و خارجی رنگ و لعاب یک گالری به خود گرفت. از جلوه گری مناطق دیدنی و بناهای تاریخی و باستانی بر گوشه وکنار شهر به واسطه انتشار تصاویری از آنها و همچنین دیوارنگاره میدان ولیعصر که متناسب با ایام ومناسبتها حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
همه اینها را میتوان در زمرهی رسالتهای جدید شهرداری تهران قلمداد کرد که سعی دارد در هیاهوی زندگی پر دغدغه اقتصادی مردمان کلانشهری مثل تهران، فرصتی برای تامل و تفکر ایجادکند، این اقدامات همچنین در مسیر اعتلای فرهنگوهنر بود و تاکید دوباره ای بر اهمیت آن در امور اجتماعی دارد. حالا در آستانه هفته دفاع مقدس نه تنها بازماندگان و راویان حقیقی و حقوقی سالهای دفاع مقدس، نه تنها سینما و فیلمهای ماندگارش در این حوزه که شهر و بیلبوردهایش نیز راویان قصه فداکاری و رشادت آزادمردان و زنان سرزمین ایران هستند.
نظر شما