۱ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۸
کد خبرنگار: 1763
کد خبر: 85294427
T T
۳ نفر

برچسب‌ها

طوفان الاقصی تعیین کننده نظم نوین منطقه و صحنه یک جنگ جهانی است

قم - ایرنا - یک کارشناس روابط بین الملل بر این باور است که عملیات طوفان الاقصی و حمایت جبهه غربی و عربی از جنایات اسرائیل علیه غیرنظامیان فلسطینی، صحنه یک جنگ بزرگ و جهانی سرنوشت ساز را رقم زده است که آینده منطقه را تغییر خواهد داد.

طوفان الاقصی، نام عملیات روز ۷ سپتامبر (۱۵ مهرماه ۱۴۰۲) جنبش اسلامی حماس در عمق سرزمین های اشغالی است، عملیاتی که تحلیلگران آن را غافلگیرکننده و بی‌سابقه توصیف کرده اند و در این میان و در حالی که اسرائیل در هفته های اخیر برای پوشاندن تلخی شکست سنگین اطلاعاتی، نظامی و روانی از یک گروه مقاومت دست به کشتار و نسل کشی نامحدود در غزه زده است، برخی تحلیلگران مسائل خاورمیانه و مسائل بین الملل حتی بر این باورند که این عملیات سرآغاز تحولات بسیار بزرگی در این منطقه خواهد بود و تاریخ خاورمیانه را باید به قبل و بعد از عملیات طوفان الاقصی تقسیم کرد.

حجت الاسلام والمسلمین هادی شجاعی، دکترای روابط بین الملل و عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) روز چهارشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا، به سوالات مختلفی در خصوص جنگ غزه و تحولات جاری در منطقه پاسخ گفت.

به نظر شما چرا حماس در چنین شرایط منطقه ای و جهانی دست به این عملیات بزرگ و غافلگیر کننده زد؟

در این خصوص توجه به چند نکته لازم است. حدود ۸۰ سال از اشغال فلسطین می گذرد و در هر بازه زمانی که این عملیات صورت می گرفت می توانست با همین سوال مواجه شود که چرا اکنون؟ در حالی که این سوال را هم می توان پرسید که چنین عملیاتی چرا اینقدر دیر انجام شد؟ به هر حال ملتی که ۸۰ سال خانه و کاشانه خودش رو از دست داده، و به نقاط مختلف منطقه و جهان آواره شده، هر وقت که بتواند برای اعاده سرزمین و حقوق خود و رهایی و آزادی اقدام کند، قاعدتا قابل فهم است. بنابراین از این جهت نمی توان گفت که چرا اکنون انجام می شود بلکه باید پرسید چرا این قدر دیر؟ چون ۸ دهه از این اشغالگری می گذرد و به هر حال یک زمانی باید هزینه ای پرداخت شود تا این آزادی صورت پذیرد.

درباره پیش بینی حماس از بازتاب ها و واکنش اسرائیل و حامیانش، شواهد نشان می دهد که دست کم سه چهار سال روی این عملیات کار و برنامه ریزی شده و جوانب مختلف آن بررسی شده و بعد اقدام شده و قاعدتا ابعاد زمانیش هم دیده شده است. بنابر این به نظر می رسد این عملیات با بررسی همه جوانب و با توجه به شرایط موجود داخلی و خارجی، در این بازه زمانی اجرا شده است.

نکته دیگر این است که به لحاظ داخلی، در طول یکی دو سال اخیر طیف افراطی و بشدت افراطی صهیونیستها، دولت را در دست دارند و رسما هم در چند ماه اخیر اعلام کرده اند که فلسطینی خوب، فلسطینی مرده است و از طرح خود برای کوچاندن فلسطینی ها به صحرای سینا و یک دست کردن سرزمین های اشغالی از طریق اشغال نوار غزه سخن گفته بودند بنابراین از این جهت و به لحاظ داخلی ، شرایط به گونه ای بود که نمی شد خیلی تعلل کرد و مقاومت فلسطین به این نتیجه رسید که باید اقدامی صورت گیرد.

به لحاظ بین‌المللی هم کشورهای حامی صهیونیست ها، که عمدتا آمریکا و اروپای غربی هستند، درگیر پرونده هایی هستند که کار را برای آنها برای بازکردن جبهه جدید و حمایت کامل و میدانی از اسرائیل، سخت می کند. آنها درگیر پرونده اوکراین هستند، حدود ۵۰ کشور در پرونده اوکراین درگیر هستند که حدود ۳۰ کشور ناتو و ۲۰ کشور دیگر که تحت فشار آمریکایی ها در حوزه لجستیک و انواع پشتیبانی، فعالیت می کنند. بنابراین یک پرونده سنگین است که آمریکایی ها در اوکراین درگیر آن هستند. آمریکا یک پرونده بسیار سنگین دیگر نیز در دریای چین جنوبی و تایوان دارد بعلاوه به لحاظ داخلی هم مشکلات عدیده ای دارد که هم به لحاظ سیاسی هم بحران اقتصادی و اجتماعی قابل بررسی است. بنابر این شرایط برای آمریکایی ها برای این که بتوانند وارد یک پرونده بسیار پیچیده دیگری بشوند سخت است. قاعدتا به لحاظ زمانی از این جهت خیلی محیا بود.

از سوی دیگر خود اسرائیل نیز هم به لحاظ اجتماعی و هم سیاسی گرفتار بحران های عمیق است. تجمعات اعتراضی روزهای شنبه و اختلافات سیاسی عمیقی که در داخل وجود دارد و مهاجرت معکوس که در سال‌های اخیر صورت گرفته است نشان می دهد که شرایط هم به لحاظ داخلی و هم بین المللی و منطقه ای، کاملا برای انجام چنین عملیاتی و وارد کردن ضربه سنگین به اسرائیل مهیا بود.

طرف‌های مرتبط با مقاومت نیز از جهات مختلفی وضعیتشان برای تحقق این عملیات مساعد بود. محور مقاومت پرونده های مهمی مانند پرونده سوریه، عراق و یمن را تا حدود زیادی به سرانجام نسبی رسانده است و به لحاظ لجستیک و پشتیبانی توانسته است اضلاع مختلف جبهه مقاومت را تا یک حد قابل قبولی تسلیح کند. بنابراین از یکسو هم پرونده هاش به یک نتیجه نسبی رسیده بود و فراغ بالی ایجاد شده بود و از سوی دیگر به لحاظ پشتیبانی نیز تقریبا همه اضلاع مقاومت وضعیت بسیار مناسبی را داشتند بنابراین به نظر می رسد، از این جهت نیز زمان بسیار خوبی برای انجام چنین عملیاتی بود.

طوفان الاقصی تعیین کننده نظم نوین منطقه و صحنه یک جنگ جهانی است

آیا مقاومت فلسطینی پیش بینی تبعات و بازتاب چنین عملیاتی آن را داشته است؟

در این خصوص که آیا مقاومت فلسطین، تبعات سیاسی و نظامی این عملیات را پیش بینی کرده بود یا نه توجه به چند نکته مهم است؛ اولا طرحی که سالها روی آن فکر و برنامه ریزی شده ، حتما تبعاتش هم دیده شده است. نکته دیگر این که تاریخ به ما می گوید همه ملت ها برای رسیدن به آزادی ، یک بهایی را پرداخت کرده اند، الجزایری ها حدود یک میلیون کشته دادند که از استعمار فرانسه رهایی پیدا کنند. ملت ما برای پیروزی انقلاب اسلامی هزاران شهید و برای حفظ آن در دوران دفاع مقدس ده ها هزار شهید تقدیم کرد، همه ملت های آفریقایی، آمریکای لاتین و آسیایی برای این که به آزادی برسند هزینه های سنگینی پرداخت کردند، یعنی نسل هایی هزینه هایی پرداخت کردند تا نسل های آینده شان بتوانند در آزادی زندگی کنند.

بنابراین اینکه عملیات طوفان الاقصی، هزینه های انسانی به همراه داشته، دارد و شاید در ادامه هم خواهد داشت و آمار شهدای آنان هم ممکن است در یک حدی گسترده باشد، برای مقاومت فلسطین قابل پیش بینی بود اما باید توجه داشت که از نظر آنها نیز مثل هر ملت دیگری در تاریخ، هر چند بسیار زجر آور است، اما این موضوع تقریبا اجتناب ناپذیر است و همه ملت ها به نوعی این هزینه ها را پرداخت کرده اند و برای رهایی و آزادی گریزی از آن نیست.

نکته آخر در این بحث این است که عملیات طوفان الاقصی، تبعات بسیار زیاد و ابعاد گسترده ای داشته و اینقدر عملیات پیچیده و با تاثیر بسیار بالایی در حوزه های مختلف راهبردی بوده که می تونست و همچنان می تواند زمینه یک جنگ جهانی را بوجود بیاورد.

قاعدتا با توجه به چنین امری، چنین عملیاتی نمی تواند بدون هزینه و بدون برآورد هزینه باشد. شما وقتی پا در عملیاتی می گذارید که می تواند منجر به جنگ جهانی بشود، به طور طبیعی باید همه مسائل را در نظر گرفته باشید که اگر جنگ گسترده شد شما چه سناریویی را باید دنبال کنید یا اگر جنگ فراتر از مرزهای فلسطینی کل منطقه را در برگرفت شما چه سناریویی باید داشته باشید. باید برای همه این موارد سناریویی نوشته شده باشد و بر اساس آن رفتار شود.

به نظر من و با توجه به پختگی که در محور مقاومت وجود دارد که ما در پرونده های منطقه ای آن را دیده ایم حتما به همه ابعاد آن فکر شده و برای هر سناریویی برنامه نوشته شده است.

طوفان الاقصی تعیین کننده نظم نوین منطقه و صحنه یک جنگ جهانی است

برخی جنگ غزه رو صحنه کوچکی از یک جنگ بزرگ بین قدرت های منطقه ای و جهانی می دانند و آسیای غربی را به قبل و بعد از عملیات طوفان الاقصی تقسیم می کنند و آن را سرآغاز یک نظم جهانی و منطقه ای جدید می دانند، نگاه و ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

کاملا درست است اساسا از نظر بنده دنیا بیش از یک دهه است وارد جنگ جهانی سوم شده است اما با استراتژی ها و شکل جدید از جنگ.

موسسات تحقیقاتی غربی سال هاست به این نتیجه رسیده اند که سه قدرت چین ، روسیه و ایران ارکان احتمالی نظم آینده هستند یعنی این سه کشور، ظرفیت های تبدیل شدن به ارکان نظم آینده را دارند بنابر این موسسات مختلف راهبردی در غرب به این نتیجه رسیده اند که برای جلوگیری و یا خرید زمان و یا ایجاد خلل در فرآیند شکل گیری نظم جدید، باید وارد هماوردی با این سه ضلع نظم آینده بشوند. به همین دلیل در شرق آسیا سالها دارند هزینه می کنند. طرحی که اخیرا بایدن برای حمایت از اکراین، تایوان و اسرائیل به کنگره فرستاد در راستای همین مساله باید ارزیابی شود.

مقاومت در طول یک دهه گذشته در سوریه، عراق و در یمن با غرب و نیروهای نیابتی آنها درگیر بوده است. بعنوان مثال محور مقاومت در سوریه عملا با تروریست هایی که از ۸۰ کشور وارد سوریه شدند جنگیدند. بعنوان مثال در اتاق عملیات متجاوزان به سوریه موسوم به آزاد سازی حلب از ۱۷ کشور بزرگ منطقه ای و جهانی، افسر اطلاعاتی برای کمک به تروریست ها وجود داشت بنابر این حتی طبق تعریف موجود نیز جنگ سوریه یک جنگ جهانی بود. در یمن نیز عملا مقاومت با ائتلاف ۱۴ کشوری مواجه بود که در آن انگلیس، آمریکا و اسرائیل از یکسو و طرف های منطقه ای از سوی دیگر در آن حضور مستقیم داشتند بنابر این، در یمن نیز شاهد یک جنگ جهانی بودیم.

آزادی قدس و فروپاشی اسرائیل، رژیمی که از روز اول بعنوان حافظ منافع غرب در منطقه پایه گذاری شد، می تواند آخرین حلقه شکست جبهه غرب در آسیای غربی باشد. بعد باید دید در جبهه شمال اروپا و جبهه شرق آسیا که طبق پیش بینی های خودشان و نیز برخی استراتژیک ها جنگ در این منطقه در سال ۲۰۲۶ و ۲۰۲۷ یا سال های اخر دهه ۲۰ شعله ور خواهد شد بنابر این باید دید در شرق آسیا چه اتفاقی رقم خواهد خورد.

محور مقاومت قاعدتا در پرونده یمن، سوریه و عراق توانست با غرب و نیروهای نیابتی آن هماوردی کند و آنها را شکست بدهد بنابراین طبیعی است که فروپاشی اسرائیل و آزادسازی قدس را بعنوان آخرین حلقه تکمیل کننده پازل شکست غرب بدانیم که در صورت تحقق و در دنیای آینده پس از آزادی قدس، مقاومت دست کم یکی از ارکان اساسی در نظم دنیای آینده خواهد بود. بنابر این، از این منظر می توان جهان را به قبل و بعد از فروپاشی اسرائیل و حتی عملیات طوفان الاقصی تقسیم کنیم و چنین تحلیلی چندان بی راه نیست.

بعنوان یک ناظر بیطرف چه نگاه و ارزشگذاری درباره طرح دو دولت و موفقیت احتمالی آن در شرایط جدید دارید؟

از نظر بنده راه حلی که جمهوری اسلامی سال هاست ارائه کرده شاید تنها راه حلی است که عملی است و می شود امیدوار بود بتواند بر خلاف سایر راحل ها، به نتیجه برسد. ظاهرا هم جز این دو راه حل، راه حل دیگری نمی تواند وجود داشته باشد یا به نتیجه برسد. راه حل اول برگزاری همه پرسی از مردم سرزمین های ۱۹۴۸ یعنی مردم اصیل فلسطین اعم از مسلمان و درصدی مسیحی و حتی یهودی است که چندین سده اونجا زندگی کرده و قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی و مهاجرت یهودی ها به فلسطین در آنجا ساکن بودند. در چنین انتخاباتی از آنها پرسیده شود که آیا حاضر هستند بخشی از سرزمین خودشان را در اختیار صهیونیست ها قرار بدهند یا نه، اگر قبول کردند که مساله حل می شود، بالاخره سرزمین خودشان هست و دوست دارند یک بخشی را به اینها (صهیونیست ها) بدهند. در غیر این صورت هیچ راهکار دیگری وجود ندارد که بتوان این بحران را حل کند.

از سوی دیگر گذر زمان نیز نمی تواند دلیل مناسبی باشد برای این که بتوانیم رژیم اشغالگر قدس را بعنوان دولت بپذریم که میلیون فلسطینی را آواره کرده است. فلسطینی ها چند نسل است که در کمپ ها ی مهاجران و اردوگاه در سوریه و لبنان بدنیا می آیند، پیر می شوند و میمرند و نمی توانند سرزمین خودشان را ببینند. بنابر این نمی توان گفت چون ۸۰ سال از اشغال کشورشان می گذرد پس دیگر باید با مساله کنار بیایند و بخشی از سرزمینشان به غاصبان داده شود و بخش اندک دیگری هم که اساسا ظرفیت لازم را برای سکونت فلسطینی ها بخصوص آوارگانی که سالهاست در لبنان و سوریه و جاهاهی دیگر زندگی می کنند، به فلسطینی ها اختصاص یابد. با چنین راه حلی نمی توان مساله را تمام شده دانست و بحران حل نخواهد شد. بنابراین همانطور که جمهوری اسلامی بدرستی تاکید می کند باید انتخابات آزاد بین ساکنان اصلی برگزار شود در غیر این صورت، تنها یک راه دیگر باقی می ماند و آن چیزی جز فروپاشی اسرائیل نیست.

منظور از فروپاشی اسرائیل بعنوان راه حل نهایی در صورت محقق نشدن همه پرسی در فلسطین چیست؟

به نظر می رسد راهکار مقاومت برای فروپاشی اسرائیل بسیار هوشمندانه طراحی شده است. شاید در مرحله اول جنگ گسترده در آن جایی نداشته باشد. مقاومت بدنبال این است که منطق اساسی اسرائیل را از این رژیم بگیرید.

اسرائیل از روزی که توسط استعمار انگلیس و با حمایت آمریکا بوجود آمد، منطقش این بوده است که یک دنیای جدید برخوردار از آزادی و امنیت برای یهودی ها ایجاد کند و یهودیان آواره را از سراسر دنیا جمع کند و اینجا را بهشت موعود آنها بسازد و امنیت آنها را تامین کند. به نظر می رسد که مقاومت با توجه به بن بستی که حامیان اسرائیل برای به نتیجه رسیدن هر گونه راه حل دیگری برای حل این بحران ایجاد کرده است، دنبال این است که کار را به سمت فروپاشی اسرائیل ببرد. بر این اساس مقاومت تلاش می کند این منطق را از آنها بگیرد و کاری بکند که خود این یهودیان اشغالگر، به سرزمین های خودشان برگردند و مهاجرت معکوس صورت بگیرد.

در این سالها بخاطر نبردهای مستمری که سالی یکی دو بار میان گروه های فلسطینی و رژیم صهیونیستی بوده است، موج مهاجرت معکوس شکل گرفته است و در همین یک ماه اخیر و بعد از عملیات طوفان الاقصی، طبق گزارش های رسانه های صهیونیستی، حدود ۵۰۰ هزار یهودی ساکن در سرزمین های اشغالی به کشورهای خودشان بازگشته اند یا در حال بازگشت هستند و قاعدتا چند برابر این تعداد نیز باید در فکر رفتن و فراهم کردن شرایط آن باشند.

این راهبرد، بسیار دقیق و پیامدهای مثبت بسیار خواهدد داشت و هر چند ممکن است در نهایت یک جنگ گسترده، بعنوان پایان بخش این بحران و اشغالگری باشد اما تا قبل از آن، راهبرد این است که امنیت از اشغالگران گرفته شود و خود اینها سرزمین های اشغالی را ترک کنند و به نظر می رسد که حداقل بخش قابل توجهی از این امر کاملا قابل دسترس است.

نکته دیگری که وجود دارد این است که در راهبرد مقاومت، گرفتن منطق وجودی اسرائیل باید توسط خود فلسطینی ها انجام شود. یکی از بخش های اصلی سخنان اخیر سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله لبنان همین بود که راهبرد اساسی مقاومت این است که حماس باید پیروز شود. این خیلی نکته مهمی بود ، نگفت ما اجازه نمی دهیم حماس شکست بخورد رسما گفت حماس باید پیروز شود. این تمام مساله است یعنی حماس باید پیروز شود تا گرفتن منطق وجودی اسرائیل توسط خود فلسطینی ها از میان برود.

نکته بعدی دیگر این است که این پیروزی باید به نام حماس و مردم غزه ثبت شود. این نکته خیلی مهمی است . سقف و کف مداخله دیگر طرف های مختلف مقاومت در منطقه لبنان و عراق و یمن ظاهرا بر اساس این الگو ، چیده شده است یعنی میزان مداخله آنها به شکلی نخواهد بود که این پیروزی، به نام حماس و مردم فلسطین ثبت نشود یعنی گفته شود که مثلا حزب الله، رژیم صهیونیستی را شکست داد. برای این که منطق وجودی اسرائیل گرفته شود حتما باید حماس و مردم غزه ، پیروز شوند و این پیروزی به نام آنها ثبت شود.

بنابراین، طراحی عملیات اخیر حماس کاملا یک طراحی هوشمندانه ای در درون راهبرد کلان مقاومت بوده است و این که برخی عوامل منطقه ای و بین المللی، سعی می کنند ردپای ایران و حزب الله لبنان در این ماجرا پررنگ کنند فقط برای این است که این پیروزی به نام حماس ثبت نشود چون اگر به نام حماس که یک گروه کوچک در زندان روباز چند دهه ای هست، رقم بخورد تبعات بسیار زیادی خواهد داشت و دیگر صهیونیست های مهاجر و غاصب احساس امنیت نخواهند داشت و در سرزمین های اشغالی باقی نخواهند ماند و به کشورهای خودشان برخواهند گشت، همانطور که الان بسیاری از شهرک نشینان که شهرک های نزدیک غزه یا شهرک های شمال سرزمین های اشغالی و به سمت جنوب لبنان را تخلیه کردند می گویند که دیگر ما به این مناطق برنمی گردیم و حاضریم در مناطق دیگر در چادر زندگی کنیم ولی به آنجا برنمیگردیم و همین نشان می دهد که راهبرد یاد شده به درستی و دقیق انتخاب شده است.

طوفان الاقصی تعیین کننده نظم نوین منطقه و صحنه یک جنگ جهانی است

آیا فکر می کنید عملیات طوفان الاقصی واکنشی به سازش یک طرفه کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی بدون در نظر گرفتن مساله فلسطین و حقوق فلسطینیان و به یک معنا، نادیده گرفتن مهمترین بحران غرب آسیا بود؟

با توجه به تحلیل این عملیات و اتفاقات پیرامون آن، به نظر می رسد این طرح در سطوح بالای مقاومت طراحی شده و سالهای روی جزییات آن فکر شده و بر اساس تقسیم کاری که در محور مقاومت شده است، هر گروه بر اساس آن تقسیم کار، نیازهای مختلف خود را تعیین و تامین کرده است. البته ممکن است طراحی و اجرای میدانی با مقاومت فلسطین بوده اما اصل مساله در چارچوب کلی مقاومت برای آزادی قدس باید ارزیابی شود.

قطعا اتاق واحد محور مقاومت، در ارزیابی و طراحی این طرح نقش داشته و از این جهت، با طرح کلان یا کلان پروژه مواجهیم که در صورت موفقیت، بسیاری از مسائل دیگر را حل خواهد کرد.

به نظرم نمی توانیم بگوییم این عملیات در واکنش به روند سازشی است که کشورهای حاشیه خلیج فارس در قالب توافقنامه ابراهیم در حال دنبال کردن آن بودند و در مقابل با آن روند سازش، چنین حرکت بزرگی انجام شده است. خیر. به نظر می رسد که این یک کلان پروژه است که با هدف نهایی فروپاشی اسرائیل و آزادسازی قدس طراحی شده است که در صورت موفقیت بسیاری از مسائل دیگر را حل خواهد کرد.

از سوی دیگر، یکی از دغدغه های اساسی که کشورهای سازشکار منطقه دارند این است که این بحران گسترش پیدا کند. همین الان برخی کشورها مثل عربستان دارند برخی موشک ها و پهپادهای یمنی را که از سوی مقاومت یمن به سمت سرزمین های اشغالی شلیک می شود را رهگیری می کنند یعنی به رغم این که در ظاهراز جنایات صهیونیست ها انتقاد می کنند اما در عمل، دارند به نفع اسرائیل وارد جنگ می شوند و همین امر باعث ترس آنها شده است که اگر اگر جنگ گسترش یابد و دیگر نتوانند به ظاهر هم بی طرف بمانند و مجبور شوند علنا به نفع اسرائیل وارد جنگ بشوند ولو به به صورت محدود در حد راهگیری موشک ها و پهپادها، آن وقت سرنوشتشان در فردای موفقیت این کلان پروژه و فروپاشی اسرائیل چه خواهد بود.

این کشورها می دانند که اگر چنین شود و فروپاشی رژیم صهیونیستی اتفاق بیفتد، برای خود آنها چه اتفاقاتی رخ خواهد داد، بخصوص که آنها اساسا ریشه مردمی ندارند و در طول دهه های گذشته با امنیت عاریه ای ناشی از حضور آمریکایی ها، توانسته اند به حکومت خود ادامه دهند و از آنجا که در فردای آزادی قدس و فروپاشی اسرائیل، پروژه اخراج آمریکایی ها از منطقه کلید خواهد خورد و وقتی آمریکا از منطقه کوتاه بشود ، آنوقت این کشورهای وابسته با مردم خود و مطالبات آنها از جمله در خصوص نحوه سیاست هایشان در قبال فلسطین روبرو خواهند شد، همین مساله ترس بزرگی در میان این کشور ایجاد کرده است و به همین دلیل به ظاهر از کشته شدن غیرنظامیان فلسطینی ابراز نگرانی می کنند اما در عمل حامی اسرائیل و اقدامات تجاوزکارانه آن هستند.

عملیات طوفان الاقصی شاید بخشی از آن کلان پروژه طراحی شده بود که اگر به سرانجام برسد خیلی از مسائل را در درون خودش حل می کند بنابر این نمی شود گفت که در واکنش به سازش انجام شده است.

حمایت های نامحدود و آشکار غرب و آمریکا از جنایات اسرائیل در هفته های اخیر در غزه، موجب نگرانی برخی شخصیت ها و رسانه های غربی نسبت به افزایش نفرت از غرب و آمریکا در منطقه آسیای غربی شده است، ارزیابی شما از این موضوع و ارتباط آن با منافع بلند مدت غرب در این منطقه چیست؟

این اتفاقی است که عملا افتاده است. موج انتقاد و نفرت از سیاست های خاورمیانه ای غرب و بدلیل حمایت های یک طرفه از جنایات اسرائیل به راه افتاده و حتی محدود به خاورمیانه و کشورهای عربی و اسلامی هم نمانده و به لحاظ تحلیل های رسانه ای ، یک شوک بسیار بزرگی به غربی ها وارد شده است. حضور خیره کننده افکار عمومی در صحنه در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله در خود کشورهای غربی غیرقابل پیش بینی بود. به طور طبیعی در آسیای غربی یا جنوب غربی آسیا، این اثرگذاری بسیار بسیار بیشتر خواهد بود.

غرب منافع کوتاه و بلند مدت خو را در تاسیس و حفظ رژیم صهیونیستی در این منطقه میدانسته و میداند و از روز نخست، این رژیم را با این هدف بوجود آوردند که حافظ منافع غرب باشد، بنابر این همه داشته های خود را برای حمایت از اسرائیل می گذارد و به لحاظ عقلانیت ابزاری هم کار درستی می کند چون اگر اسرائیل فروبپاشد و قدس آزاد بشود، عملا غربی ها منطقه ای که استراتژیک ترین منطقه دنیاست را به طور کلی از دست خواهند داد.

خاورمیانه، منطقه ای است که دست کم تا ۱۰۰ سال آینده کانون انرژی دنیا و شاهراه ترانزیتی جهان است و اگر اسرائیلی نباشد، این مواهب هم در اختیار غربی ها و آمریکایی نخواهد بود. بنابر این به لحاظ عقلانیت ابزاری باید از این رژیم حمایت کنند اما از طرف دیگر ظرفیت افکار عمومی منطقه تا حدود زیادی بر علیه آمریکایی ها بسیج خواهد شد و این همان چیزی است که بشدت برای آمریکا و غرب و نیز دولت های سازشگر و کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهایی مثل اردن و مصر هزینه زا می شود.

بعد از فروپاشی اسرائیل ممکن است ما شاهد دومینوی بحران در منطقه باشیم که سیلی براه بیفتد و بسیاری از نظام های سیاسی کنونی در کشورهای عربی منطقه را با خود ببرد، بنابراین هم ظرفیت آمریکایی ها به لحاظ افکار عمومی در منطقه بشدت زیر سوال خواهد رفت و هم دولت هایی که وابسته به آمریکا هستند از این مساله ضربه خواهند خورد.

گفت و گو: محمدکاظم جعفری

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha