به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، گیجگاه نمونه مطلوب یک کمدی شریف در دورانی است که گیشه، نویسنده و کارگردان یک اثر را به مبادی ناخواسته میکشاند. نخستین ساخته عادل تبریزی اما از این غائله به دور است. تبریزی پس از سالها حضور در پشتصحنه سینما، حالا در اولین تجربه فیلمسازی خود، موفق شده تا به شکل صریحی، نقد اجتماعی غیرمستقیمی بر خردهفرهنگهای جامعه دهه ۶۰ و ۷۰ داشته باشد. بنابراین با چنین باوری، نمیتوانیم گیجگاه را فیلم صرفا کمدی بنامیم همچنانکه چاشنی کمیک فیلم نیز به این اندازه نیست.
در واقع فیلم تلاش دارد تا با خردهداستانکهایی که به شکلی متوالی در عرصههای مختلف اجتماعی بیان میدارد، به پیرنگی از اجتماع آن دوران رسیده و بدون داوری، قیاسی فرهنگی میان دو برهه تاریخی را به نظر مخاطبان خود برساند بنابراین با چنین نگاهی، محدود کردن فیلمی به ژانری خاص، جفای مطلق به گیجگاه و تفکری است که بسیار تلاش کرده تا بدون جانبداری، تنها در اندازه یک روایتگر باقی مانده و قضاوت را به عهده مخاطبش بسپارد.
گیجگاه تلاش کرده تا به جای تدوین ساختاری عجیب، بنمایه روایی خود را به شکلی متفاوت ارائه کرده تا تصویر فرهنگی و اجتماعی جامعی از جامعه دهههای ۶۰ و ۷۰ ایران را نشان دهد
در چنین روایتگری است که اطلاق هرگونه عنوان ازجمله اثری نوستالژیک یا ادای دین میتواند ظلمی آشکار به ساختار کلی فیلم باشد چرا که در چنین سیاستی، تلاش شده تا با تشکیل کلاژی هدفمند، گوشههای پیدا و پنهانی از عرصههای فرهنگی، اجتماعی، تربیتی و... در دهههای ۶۰ و ۷۰ به تصویر کشیده شود.
نخ تسبیح تمامی حوادث فیلم اما جریان کمیکی است که به شکلی خزنده، قصد دارد تا وحدت مضمونی خوبی به تمام این ساحتها بدهد. در جریان این تعریف نوآر است که فیلم نه به کمدی باسمهای طعنه میزند و نه متوجه جنس صریحی از کمدی است. یک ساختار متفاوت است که ریتم تندی دارد و تلاش میکند تا در یک واحد زمانی، بهشکلی فشرده، نقبی اجتماعی بر باورها و خردهفرهنگهایی بزند که اگرچه در اجتماع امروز، تمی کمیک پیدا کردهاند اما در دورانی، به شکلی جدی در جریان زندگی، شناور بوده و جزئی از تلقی جامعه ما به حساب میآمده است.
در چنین مختصاتی، بازی حامد بهداد، کمک بسیاری به فهم درست چنین ریتم مضمونی میکند. یک نقشآفرینی دگرگونه در کارنامه بازیگری که نقشهای متفاوت بسیاری را تجربه کرده و اینجا در گیجگاه توانسته کمک بسیاری به پیشبرد درام و فحوای داستان کند.
گیجگاه، حساسیت و وسواس ذرهبینی یک فیلم اولی را دارد. فیلمی که تلاش کرده تا به جای تدوین ساختاری عجیب، بنمایه روایی خود را به شکلی متفاوت ارائه کرده تا تصویر فرهنگی و اجتماعی جامعی از جامعه دهههای ۶۰ و ۷۰ ایران را نشان دهد؛ این تلاش شرافتمندانه قطعا در سینمای امروز ما که نمونههای پرتعدادی از این آثار ندارد، به چشم خواهد آمد و تحسین خواهد شد.
نظر شما