به گزارش خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا، کودتای آمریکایی به دست عوامل پهلوی برای سرکوب کردن دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲، هر چند دولتی قانونی در ایران را برکنار کرد، نتوانست خشم مردم و قشرهای مختلف را علیه آمریکا و حکومت دستنشانده او سرکوب کند. خشمی که هر روز بیشتر شد تا روز ۱۶ آذر شدت گرفت و به درگیری در دانشگاه تهران و در نهایت شهادت سه دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران منجر شد.
دانشجویان در آن روز، در اعتراض به ورود ریچارد نیکسون، معاون رئیس جمهوری وقت آمریکا و برقراری مجدد ارتباط دولت ایران با انگلیس پس از کودتای ۲۸ مرداد تظاهرات کرده بودند که با یورش ماموران شاه دانشجویان آذر شریعترضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی، شهید و عده زیادی مجروح و شماری هم دستگیر شدند.
اگر ۱۶ آذر را شروع جنبش دانشجویی ایران ندانیم، نقطه عطفی در مبارزات دانشجویان علیه حکومت پهلوی است که بعدها با حضور جریان های مختلف فکری شدت یافت و تا پیروزی انقلاب اسلامی با وجود داشتن رنگهای متنوع، با بدنه مردم در استقلال و آزادیخواهی و برابری همراه بود. این جنبش فرازوفرودهای زیادی را طی کرد؛ ولی همیشه و به طور کلی در بازههای زمانی گوناگون نقش پیشرو را دارد.
مهدی بادپا، مدیرکل پشتیبانی امور فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است و به عنوان دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی، عضو شورای مرکزی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در سال ۸۵ و مسئول واحد فرهنگی آن اتحادیه همچنین عضو ادوار اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و فعال دانشجویی تاکنون فعالیت داشته است.
وی همچنین سوابق متعدد اجرایی، فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی ازجمله مدیریت بنیاد تبیین اندیشههای امام خمینی (ره) در دانشگاهها و ریاست اداره ارتباطات و همکاریهای علمی آستان قدس رضوی را در کارنامه خود دارد.
انقلاب اسلامی به تشکلها رسمیت داد
وی در مورد نقش تشکلهای دانشجویی در بهبود فضای کلی جامعه (اجتماعی، فرهنگی و سیاسی) اظهار داشت: یکی از شاخصههای انقلاب اسلامی رسمیتدهی و حمایت از تشکلهای دانشجویی است. اگر نگاهی به کشورهای غرب آسیا بیاندازید، جز شاخه دانشجویی حزب بعث که قبلا در سوریه و عراق فعال بود و اکنون در سوریه باقیمانده یا اخوان المسلمین که در مصر غیرقانونی است و تنها هوادار دارد، تشکلی نمیبینید. در اروپا و آمریکا هم تشکل دانشجویی وجود ندارد، البته در دوران خاص و وقایع مهم سیاسی اجتماعی دانشجویان به صورت هرج و مرج سیاسی و اجتماعی مخالفت هایشان را ابراز میکنند؛ مانند جنایات اخیر اسرائیل در غزه که نسلکشی مسلمانان توسط صهیونیسم جهانی و آمریکاست و دانشجویان دانشگاههای بزرگ جهان ضد جنایات اسرائیل متحد شدند و ابراز انزجار جهانی بیسابقهای از بدو تاسیس رژیم جعلی اسراییل شکل گرفت.
بادپا گفت: اگر در دهه ۴۰ و ۵۰ در ایران و سایر کشورهای جهان تشکلهای دانشجویی فعال بودند و طرفداران مارکسیسم- لنینیسم یا طرفداران کمونیسم بودند که تشکیلاتی فعالیت میکردند؛ بعد از فروپاشی شوروی جریان چپ به مفهوم تشکیلاتی مضمحل شد و خاکسترهایی از آن باقی ماند که گاهی به لیبرالیسم می رسد و گاه به نهیلیسم؛ بنابراین وجود و ادامه حضور تشکلهای دانشجویی در ایران را مرهون مقام معظم رهبری هستیم.
مقام معظم رهبری تنها دژ محکم حمایت از تشکلهای دانشجویی در ایران و حتی تشکلهای منتقد جمهوری اسلامی هستند. در تاریخ، هر دولتی خواست تشکل دانشجویی حامی خود راه بیاندازد، حتی انتظار کوچکترین انتقاد از تشکلهای حامی خود نداشت و حمایت از آنها را متوقف کرد. این نگاه ابزاری به تشکلها و دانشجویان است. اما مقام معظم رهبری تشکلها را آنگونه که هستند، بدون دخالت بیرونی میخواهند. اگر به جلسات دانشجویی ایشان نگاه بیاندازید، چه در اول انقلاب و حتی زمان ریاست جمهوری ایشان که جلسات دانشجویی هفتگی را رها نکردند، چه در دوران رهبری که شاخص آن دیدار رمضانی تشکلهای دانشجویی با ایشان است، دیدگاه ایشان به تشکلها دیدگاه نصیحت با حاکمان و زمامداران است.
بادپا گفت: تشکلهای دانشجویی از نظر ایشان چشم بینا و رصدگر جامعه هستند و دور از مصلحتبینیها ضعف ها را فریاد می زنند، بر پایه همین منظومه فکری ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، از واژه نظام انقلابی استفاده کردند، این دو کلمه تناقضی دارد؛ به اینصورت که واژه نظام به معنی نظم و سازماندهی و انقلاب متحول کننده و دگرگونی است، منظور اینکه انقلاب اسلامی در گام دوم به جوانان انقلابی نیازمند است که با جوشش از درون و دغدغه مندی و با حفظ روحیه انقلابی چشم به قلهها داشته باشند و با دیدن موانع دلسرد نشوند و این از وظایف ماهوی جوانان بهویژه تشکلهای دانشجویی است.
دولت سازندگی قدر فضای شور و نشاط دانشجویی را ندانست
بادپا در گفتوگو با خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا در مورد اینکه تشکلهای دانشجویی چطور میتوانند به موقعیت اثرگذار و محبوب دهههای گذشته نزدیک شوند، گفت: به اعتقاد من محبوبترین و اثرگذارترین دوره تشکلهای دانشجویی مربوط به سالهای اولیه انقلاب است که دوره ویژهای است. پیروزی انقلاب اسلامی، ارتباط دانشجویان با امام خمینی (ره)، نهضت سخنرانیهای روشنگرانه و اسلامی انقلابی شهید مفتح، شهید مطهری، دکتر شریعتی و مرحوم آیتالله طالقانی، جلسات هفتگی مقام معظم رهبری با تشکل انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه تهران و مشهد، تسخیر لانه جاسوسی امریکا، حضور دانشجویان تشکلی در دفاع مقدس و جبههها، تاسیس جهاد سازندگی و فعالیت دانشجویان در جهاد نیز نقطه عطف تشکلهای دانشجویی مسلمان است.
وی افزود: متاسفانه قدر این فضای شور و نشاط دانشجویی در دولت سازندگی دانسته نشد و با سیاست غلط آن دولت فعالیتهای دانشجویی وارد دوره رکود شد. البته از جهت نظری جنبش دانشجویی یک دوره شور و پرتلاطم و انقلابی کوتاهمدت دارد و یک دوره خفتگی یا نهفتگی بلندمدت که به اعتقاد ما سیاستهای دولت مرحوم (حجتالاسلام علیاکبر) هاشمیرفسنجانی باعث سرعتبخشی به رکود دوره طلایی دانشجویی شد.
بادپا در مورد فضای سیاسی دانشگاهها از اواسط دولت دوازدهم و سیاستزدایی از آن و افول تشکلهای دانشجویی توضیح داد: دولت (حجتالاسلام) حسن روحانی را در راستای گفتمانی دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی میدانم، هرچند از نظر عملکردی دولت وی ضعیفتر از دولت هاشمی رفسنجانی عمل کرد.
به گفته این فعال دانشجویی هاشمی اعتقاد چندانی به فعالیتهای سیاسی اجتماعی دانشجویی نداشت؛ بنابراین با اینکه دولت وی بعد از جنگ در راس قوه اجرایی کشور مستقر بود، قدر نعمت همدلی و مشارکت بالای سیاسی اجتماعی مردم که اتمسفر غالب اوایل دهه ۷۰ بود آنطور که باید دانسته نشد و با رویکرد لیبرالی و تکنوکرات (فنسالارانه) وزرای دولت هاشمی، اولین برخوردها با این دولت و رویکرد توسط دانشجویان و تشکلهای دانشجویی و بدنه مردمی حزباللهی و جبههرفته اتفاق افتاد.
فضای انسداد سیاسی در دولت مرحوم هاشمی به اندازهای زیاد شد و انتقادات مردمی و دانشجویی بالا گرفت که مقام معظم رهبری در سخنرانی ۱۲ آبان ۱۳۷۲ اعتراض کردند که: بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتّی دانشآموزان مدارس روی این ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیرسیاسی کنند. کشوری که جوانانش توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی را نمیفهمند و جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟!
وی ادامه داد: با علم به تجربیات فوق متاسفانه دولت (حجتالاسلام حسن) روحانی در عرصه دانشگاهی هم به همین سرنوشت دچار شد. البته در کنار نقد وزارت علوم دولت سازندگی، وزارت علوم دولت در این دوره به مراتب انقلابیتر و ارزشیتر از دولت یازدهم و دوازدهم بود.
وزارت علوم دولت روحانی دنبال احیای انجمنهای زاویهدار با نظام
وزارت علوم در دولت یازدهم به جای حمایت از تشکلهای دانشجویی شناسنامهدار و اتحادیه های اسلامی، به دنبال احیای انجمنهای به اصطلاح اسلامی زاویهدار با نظام و اسلام و احیای مجدد طیف علامه دفتر تحکیم از خاکستر دفاتر تعطیل انجمنی برآمد و وقتی که این سناریو جواب نداد، دنبال تشکلهای دولتساخته افتادند.
بادپا گفت: اگر به سیر مطالعاتی و نشستهای دفاتر دولتساخته رجوع کنید، انبوه کتابهایی را مشاهده میکنید که هدفشان تئوریزه کردن لیبرالیسم، ترویج نظاممند فمینیسم و توسعه نهیلیسم (پوچگرایی) است. گفتمانی که به دنبال جوکرسازی از دانشجویان بود و کتابهایی چون عقاید یک دلقک (نوشته هاینریش بل، ۱۹۷۶) یا سهشنبهها با موری (نوشته میچ آلبوم، ۱۹۹۷) یا آثار فردریش نیچه (فیلسوف آلمانی، ۱۸۴۴ تا ۱۹۰۰) را ترویج میکرد، یا اگر حتی تفسیر قرآنی داشتند، ماهیتی نهضتی داشت.
مدیرکل پشتیبانی امور فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تاکید کرد: اینها خط مشترک گفتمانی تشکلهایی است که دولت قبل به دنبال اتحادیهسازی و اعتباردهی به آنها بود. بنابراین متاسفانه دوره هشتساله دولت قبل به زمان غربت دانشجویان انقلابی در دانشگاهها تبدیل شد. اگر بخواهیم تحلیلی منصفانه از سیاستزدایی در دانشگاهها داشته باشیم، باید به این واقعیات تلخ اعتراف کنیم. در وزارت علوم دولت دوازدهم همان خط دنبال شد با این تفاوت که همزمانی دو سال همهگیری ویروس کرونا با سیاست دولت، منجر به تعطیلی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و ضربه فرهنگی شدید بر پیکره آموزش عالی و فرهنگ کشور شد.
وی گفت: از طرفی تشکلهای دانشجویی که هر ساله با برگزاری برنامهها نیرو جذب میکنند با تعطیلی دو ساله راکد شدند، نتوانستند جذب جدیدی داشته باشند، بعضی دفاتر تشکلها تعطیل شدند و بقیه با تلاش زیاد دفاترشان را حفظ کردند. این تشکلها سال گذشته وقتی بعد از دوسال وارد دانشگاه شدند و تلاش کردند با برنامهریزی و کار تشکیلاتی تشکل خود را احیا کنند، با توطئه اجتماعی به سبک انقلاب مخملی آمریکایی مواجه شدند که کشور را چند ماه درگیر کرد و بیشترین آسیب را در دانشگاه تشکلها متحمل شدند.
یکی از اهداف سازماندهی شده اغتشاشات سال گذشته، منکوب کردن تشکلهای اسلامی دانشجویی و بسیج دانشجویی بود که توفیقی نداشت؛ ولی برای سال سوم فرصت جذب نیروی دانشجویی از تشکلها گرفته شد، هرچند تشکلهای قوی از این تهدیدگاه برای خود فرصت ساختند و جذب نیروی خوبی هم داشتند.
نظر شما