به گزارش خبرنگار معارف ایرنا به دنبال مسابقات سراسری قرآن کریم سازمان اوقاف و امور خیریه که از نهم تا هفدهم آذر در بجنورد برگزار شد، علیرضا معاف معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یادداشتی با عنوان به افق قرآن،به افق مردم نوشت و ۱۵ سرفصل در تحلیل و تجلیل از تحولات این مسابقات را برشمرد و در پایان با طرح این سوال که «چگونه می توان مطالبه زمین مانده رهبر انقلاب در حوزه حفظ قرآن کریم و تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن را با ظرفیت مسابقات محقق کرد و آیا نمی توان مسابقات میلیونی و فراگیر را که با یک نهضت ملی و عزم ملی و مشارکت دولت و دانشگاه ها و مدارس و هیات ها و مساجد و همه نهادها و با جوایز جذاب و برانگیزاننده برگزار شود، طراحی کرد؟» از همه دغدغه مندان قرآن در کشور خواست تا به این سوالات فکر کنند.
تقطیع یعنی «بخش بخش کردن حدیث و نقل بخش مورد نظر». این تقطیع گاهی خود را در قالب جامع حدیثی ارزشمندی چون وسائل الشیعه نشان می دهد که تقطیع هدفمند است و گاهی یک آسیب جدی به اصل سخن به حساب می آید که باعث حذف شدن قرائن پس و پیش و درون مایه اصلی آن سخن می شودمژگان خان بابا مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدرس جامعه المصطفی به این سوال معاف پاسخ داد که «مطالبه رهبری مبنی بر تربیت ۱۰ میلیون حافظ چه شد؟» وی به ایرنا گفت: پاسخ به این پرسش را با بیان آسیب های موجود ارائه می دهم؛ زیرا تا متوجه این آسیب ها نشویم، این مطالبه محقق نخواهد شد.
این مدرس جامعه المصطفی از پدیده ای به نام وارونگی یاد کرد و گفت: من این عنوان را به چند ریزعنوان تقسیم می کنم که نخستین ریز عنوان «وارونه کردن حقیقت کلام رهبری» است. یکی از اصطلاحاتی که در علم الحدیث به کار می رود، تقطیع است. تقطیع یعنی «بخش بخش کردن حدیث و نقل بخش مورد نظر». این تقطیع گاهی خود را در قالب جامع حدیثی ارزشمندی چون وسائل الشیعه نشان می دهد که تقطیع هدفمند است و گاهی یک آسیب جدی به اصل سخن به حساب می آید که باعث حذف شدن قرائن پس و پیش و درون مایه اصلی آن سخن می شود.
وی افزود: آنچه از کلام رهبری در جامعه قرآنی برداشت می شود، دقیقا از نوع دوم است. یعنی اصل سخن ایشان بر فهم قرآن و مؤانست با آن است و اتفاقاً بندی که در آن، این موضوع مطرح شده با این جمله آغاز می شود «یکی از چیزهائی که می تواند تدبر در قرآن را به ما ارزانی بدارد، حفظ قرآن است ...» اما تمرکز مخاطبان، به جای تدبر در قرآن، روی پدیده حفظ الفاظ قرآن است و این مطلب قطعا دامن مسابقات، آموزش، تبلیغ و ترویج و بسیاری از ساحات دیگر را می گیرد.
خان بابا از «تضعیف حس تعلق عمومی» به عنوان دومین ریزعنوان یاد کرد و گفت: با پیشرفت عوامل و زمینه های پیدایش و پیشرفت هر علم، این مساله، طبیعی است که جنبه های تخصصی آن در بستر زمان، خود را بیشتر و پررنگ تر جلوه دهد. این پدیده در مورد علوم و فنون قرائات هم، امری طبیعی است اما این موضوع، یک آسیب جدی هم به همراه دارد و آن بریدگی حس تعلق خاطر عموم به آن است. در مورد قرآن که غالب خطابات آن عام است، چگونه در مسابقات، محافل قرآن و سایر برنامه های تبلیغی به گونه ای برنامه ریزی می شود که متخصصان همیشه جای پررنگ تری نسبت به عموم مردم دارند.
وی افزود: مسابقات اوقاف به تنهایی برای قشر متخصص کافی است؛ هرچند این مسابقات در سطح شهرستانی، رشته هایی را برای عموم مردم تعریف کرده است و اگر سایر مسابقات مدعی باز کردن ظرفیت بیشتر هستند، شاید بهتر باشد تمرکزشان بیشتر در تعریف رشته هایی برای جذب عموم باشد نه تکرار همان مدل مسابقات اوقاف.
این فعال قرآنی ادامه داد: در برگزاری محافل قرآنی معاونت، یک بخش ویژه برای کودکان و نوجوانان دختر درنظر گرفته شده است که دختران یک فراز کوتاه از قرآن را می خوانند و ارسال می کنند. این کودکان و نوجوانان در ازای ارسال فایل خود، امضای معاون وزیر را پای تقدیرنامه همراه با جوایز نقدی دریافت می کنند و من هیچگاه ندیده ام که گفته شود «آخر امضای معاون وزیر، برای یک فراز کوتاه، آن هم با این سطح مبتدی و مانند آن؟!» با این که تعداد این تقدیرنامه ها گاهی زیاد و طبیعتا امضای آن وقت گیر است.
وی اضافه کرد: مساله دیگر، برداشت ناقص از اصطلاح حفظ قرآن است. البته نمی خواهم وارد این مقوله شوم که جمع قرآن به معنی حفظ قرآن است یا خیر اما آن دسته از کسانی که کلام رهبری را دچار ادراج می کنند و به واژه «حفظ» کلمه «کلّ» را اضافه می کنند، با این سخن معصوم چه برخوردی دارند «مَن ماتَ مِن أولِیائنا و شیعَتِنا و لم یُحسِنِ القرآنَ عُلِّمَ فی قَبرِهِ لِیَرفَعَ اللّه ُ فیهِ دَرَجَتَهُ، فإنَّ دَرَجاتِ الجَنَّةِ علی قَدرِ عَدَدِ آیاتِ القرآنِ فیقالُ لقارِئ القرآنِ: اِقرَأْ و َارْقَ» یعنی آنچه او نیاموزد، در قبر به او آموخته می شود و نتیجه اینکه قبل از ورود به صحنه ارائه محفوظاتش، کل قرآن را تا پایان عالم برزخ آموخته و در آن دنیا آیه آیه می خواند و بالا می رود اما غالبا به بخش دوم این حدیث بدون بخش های پیشین استناد می شود و همین می شود که می بینیم؛ یعنی گذاشتن تکلیف مالایطاق بر دوش قرآن آموز و خلاف آیه «و ما أنا من المتکلفین» حرکت کردن.
خان بابا از «آموزش وارونه» به عنوان ریزعنوان دیگر یاد کرد و گفت: این بخش، هم آموزش و هم مسابقات را درگیر کرده است. از این جهت مسابقات را هم داخل در موضوع کرده ام که ذهن در فرآیند یادگیری، برایش فرق نمی کند که شما در کلاس درس هستید یا در صحنه مسابقات. در هر دو حال، برای خود، آموزش یک زبان یعنی آموزش زبان قرآن را تعریف می کند. ذهن در آموزش هر زبانی همان فرایندی را طی می کند که زبان مادری را می آموزد. یعنی او در معرض کل زبان با مهارت های آن به طور مستمر است، در حالی که برای خود، مراحل آن را به ترتیب گوش دادن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن تعریف می کند، در عین حال آنها را هم جدا نمی بیند.
در واقع ذهن در حال ساختن الگوهای زبانی است و ما با متوقف کردن حافظ و کسر کردن نمره از او تا ۲۰ نمره منفی و در نهایت متوقف کردن او در حقیقت مرحله زبان آموزی او را متوقف می کنیموی افزود: ذهن به طور مداوم و مستمر الگوهای زبانی را دریافت و برای تولید آماده می کند؛ دائم آنها را به جای یکدیگر استفاده می کند تا به الگوی صحیح دست یابد. این همان قاعده تصریف در سنت پیامبر (ص) و همان گمشده ما در امر آموزش است. در آموزش زبان، ما به زبان آموز یک الگوی زبانی در قالب جمله می دهیم و او با جایگزین کردن کلمات و عبارات مختلف و متنوع، از آن الگوی ثابت، الگوهای جدید زبانی می سازد و بدین ترتیب به آن زبان مسلط می شود. او مدام اشتباه می کند و توسط بازخوردی که عبارت است از فهم مخاطب در اثر انتقال پیام صحیح یا ناصحیح، خود به خود فرایند یادگیری را طی می کند و بدین ترتیب زبان را گسترش می دهد.
این معلم قرآن اضافه کرد: این اتفاق را داوران و معلمان حسن حفظ و حافظان قرآن کریم، در امر آموزش و در صحنه مسابقات دائماً تجربه می کنند. یعنی انتقال به آیات مشابه و مثل هم و همچنین استعمال حروف و کلمات مشابه به جای یکدیگر. در واقع ذهن در حال ساختن الگوهای زبانی است و ما با متوقف کردن حافظ و کسر کردن نمره از او تا ۲۰ نمره منفی و در نهایت متوقف کردن او در حقیقت مرحله زبان آموزی او را متوقف می کنیم. اگر این موضوع در مسابقات اجتناب ناپذیر است اما در کلاس درس قابل تامل است.
وی که مطالعه کتاب زبان قرآن تالیف مرحوم محمدعلی لسانی را سفارش می کرد، این سوالات را مطرح کرد: آیا نگران هستید که قرآن آموز اشتباه یاد بگیرد و خدایی ناکرده کلام خدا دچار تحریف شود؟! آیا نسبت به سنت پیامبر (ص) در استفاده از قاعده تصریف مردد هستید؟! یا به آیه « إنّا نحن نزّلنا الذّکر و إنّا له لحافظون» شک دارید؟!!
خان بابا اضافه کرد: موضوع دیگری که باعث می شود ما قرآن را به عنوان یک زبان مطرح کنیم این است که باید قرآن آموز به طور مداوم و مستمر در معرض زبان قرآن قرار گیرد. یعنی در معرض زبان قرار دادن به مثابه زبان مادری و نه به قصد حفظ کردن آن باشد.
وی از پدیده شتابزدگی نام برد و گفت: من نمی دانم حفظ های یک ساله، دوساله، سه ساله و مانند آن از کجا و از سنت کدام کشور مسلمان گرفته شده است اما مطمئن هستم که از سنت پیامبر (ص) گرفته نشده است. چون طبیعت قرآن، تدریج و تنزیل است؛ به طوری که در مورد خود پیامبر اکرم (ص) که اولین و والاترین معلم و حافظ قرآن کریم است دستور «ولاتعجل بالقرآن» رسیده و دلیل آن هم واضح است. چون «کذلک لنثبت به فؤادک» و اگر در پاسخ گفته شود «ما با استناد به آیه من جاء بالحسنة فله عشر امثالها آیات بیشتری را حفظ می کنیم یا می خوانیم تا پاداش بیشتر ببریم،» می گویم اگر این آیه را با آیات یا حدیثی که پیشتر نقل شد، تخصیص بزنیم چه؟! یا به این حدیث امام صادق (ع) «ینبغی للمؤمن أن لایموت حتّی یتعّلم القرآن أو یکون فی تعلیمه»؟! تمسک بجوییم.
مشاور معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: اگر این حدیث در جزء اول خود مانده بود، قطعا کلام معصوم نبود، آنچه آن را حکیمانه و معصومانه کرده، همان بخش دوم است. در سیره ائمه معصومین (ع) تمرکز بر قرآن شناسی تفصیلی بیش از نگاه به کل مجموعی قرآن مطرح است و شاهد آن، روایات فضائل السور است که ما را دعوت به مصاحبت با تک سوره های قرآن می کند؛ بطوری که به نظر می رسد اگر فردی تا آخر عمرش با تک سوره ای مصاحبت و همنشینی داشته باشد هم، اشکالی نداشته باشد. صحابه کبار پیامبر (ص) از طریق مصاحبت و همنشینی با تک سوره های قرآن بلکه تک واحدهای نزول، حافظ قرآن شدند؛ مثل پدران و مادران ما که در اثر همنشینی با سوره انعام، الرحمن، یس، تبارک و نبا حافظ این سوره ها شدند و این روش، دقیقا راه ورود به حفظ قرآن است.
وی همچنین به پدیده دورماندگی اشاره کرد و گفت: علت اصلی عدم تحقق مطالبه رهبری، دور ماندن از سنت پیامبر اکرم (ص) و سیره ائمه معصومین(ع) در امر آموزش، یادگیری و تبلیغ و ترویج قرآن کریم و به جای آن الگوبرداری از روش و سنت سایر کشورها به اسم سیره جاری مسلمانان است؛ آن هم الگوبرداری که از هریک، چیزی را برگرفته است. از یکی تمرکز بیش از حد بر جنبه ها و جاذبه های ظاهری قرآن، از دیگری تمرکز بر حفظ کلّ های کوتاه مدت و شتابزده، از آن یکی، اخذ یک قرائت پس از دیگر تا هفت قرائت و قس علی هذا. در کدامیک از این ها سنت پیامبر (ص) را می توان یافت؛ سنتی که نتیجه آن حفظ قرآن توسط پیر و جوان، باسواد و بی سواد در صدر اسلام از طریق مصاحبت و همنشینی مستمر با قرآن بود؟
نظر شما