نماز و توسعه فردی؛ (۳۵)

از خواستن تا رسیدن

۲ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۵۰
کد خبر: 85354439
حامد فتوت‌احمدی I پژوهشگر علوم قرآن و حدیث
از خواستن تا رسیدن

تهران- ایرنا- نماز، همان بازگشت به درگاه خداست؛ حتی هنگامی که ما ناامید و شکست ‌خورده هستیم، دوباره بازمی‌گردیم و به نماز می‌ایستیم؛ دوباره دعا می‌کنیم و به او می‌گوییم که هیچ چیز را جز از او نمی‌خواهیم و دستِ نیاز به سوی هیچ‌کس غیر از او دراز نمی‌کنیم.

نماز بدون دعا و درخواست معنا ندارد. ما بندﮤ خدا هستیم و حتی یک لحظه هم از او بی‌نیاز نیستیم. اگر روزی بیاید و ما درخواستی از او نداشته باشیم، آن روز یا مرده‌ایم یا با شیطان همنشین شده‌ایم و مانند او استکبار کرده‌ایم. هیچ انسان زنده‌ای بی نیاز از رحمت خدا نیست، مگر اینکه توهّم کبر و غرور او را فراگرفته باشد. وای بر ما اگر روزی دعا نکنیم و از خدا درخواستی نداشته باشیم.

نماز بهترین فرصت برای خواستن است. باید به سوی خدا روکرد و از او خواست که مسیر زندگی ما را مانند کسانی که به آنها نعمت‌های فراوان داده است، قرار دهد. از او بخواهیم که ما را بیشتر ذیل رحمت خود جای دهد (تأکید می‌کنم این یعنی ما به سوی رحمت او حرکت کنیم) و در قنوت، هرچه دلمان می‌خواهد با هر زبانی و با هر کلامی بخواهیم.

بسیاری از نمازگزاران هنگامی که نمازشان تمام می‌شود، برمی‌خیزند و می‌روند. آنها نمی‌دانند چه فرصت خوبی را برای گرفتن از دست می‌دهند

بسیاری از نمازگزاران هنگامی که نمازشان تمام می‌شود، برمی‌خیزند و می‌روند. آنها نمی‌دانند چه فرصت خوبی را برای گرفتن از دست می‌دهند. ما در نماز، ستایش و ثنای خدا را می‌گوییم و از او رحمت و مهربانی می‌خواهیم و به او اظهار ارادت می‌کنیم و بعد، هیچ نمی‌خواهیم و می‌رویم.

آیا ما این قدر بی‌نیاز از نعمت‌های او هستیم؟ اگر فرصتی دست دهد و شما نزد عالی‌ترین مقام مملکتی بروید و اجازه داشته باشید که هرچه می‌خواهید بگویید، آیا نزد او می‌روید و فقط او را ستایش می‌کنید و بازمی‌گردید؟ در این صورت آن مقام هم فقط از شما تشکر می‌کند و پیش خود می‌گوید «خب، ایشان که درخواستی نداشت، پس نیازی نیست که چیزی به او بدهیم!»

حال که نزد پروردگار اجازﮤ حضور داریم و او خود، ما را با اصرار دعوت کرده است تا به نماز بایستیم، بهترین فرصت است که از او بخواهیم. چه وقتی از این بهتر برای درخواست وجود دارد؟ پس از چند دقیقه نیایش و ستایش پروردگار، خوب است که نیاز خود را به درگاه او ببریم تا هم نیازمان برآورده شود و هم احساس کبر و غرور در ما رشد نکند. بعد از گرفتن نعمت‌های الهی نیز به یاد بیاوریم که او صاحب و واگذارندﮤ همۀ این‌هاست و او را شکر کنیم.

پس هرچه را که لازم دارید و نیاز واقعی شما برای رشد و پیشرفت است، هرچه را در زندگی نیاز دارید و فکر می‌کنید بدون آن، رسیدن به اهداف برایتان ممکن نیست، فهرست کنید و هر روز از خدا بخواهید. فقط به چیزهای کلی مثل سلامتی و طول عمر و غیره توجه نکنید.

اگر فکر می‌کنید با داشتن یک خودرو، بهتر می‌توانید زندگی‌ کنید، اگر یک شغل بهتر، یک خانۀ بهتر، مسافرت و دیدن کشورهای دیگر، شما را در مسیر درستی قرار می‌دهد، اگر از نگاه شما علم و دانش یا مدرک تحصیلی، همسر شایسته، فرزند، داشتن وسایل خانگی بهتر یا یک کمک خوب برای انجام کارهای خانه، شما را به اهدافتان نزدیک‌تر می‌کند، همه را از خدا بخواهید و در خواستنِ آن مداومت کنید. بدانید یا به زودی به آن می‌رسید یا با کمی تأخیر. در این فاصله هم مانند آن کودک که فرنی گرفت، چیزی می‌گیرید تا وقت مناسب فرا رسد. پس خواستن را متوقف نکنید.

از خواستن تا رسیدن

در دعاهای رسیده از ائمه، این مفهوم تکرار می‌شود که «خدای من، اگر مرا از درگاهت برانی، من دوباره باز می‌گردم و دوباره درمی‌زنم. زیرا جایی را به جز درگاه تو برای رسیدن به خواسته‌هایم نمی‌شناسم». نماز، همان بازگشت به درگاه خداست؛ حتی هنگامی که ما ناامید و شکست ‌خورده هستیم، دوباره بازمی‌گردیم و به نماز می‌ایستیم. دوباره دعا می‌کنیم و به او می‌گوییم که هیچ چیز را جز از او نمی‌خواهیم و دستِ نیاز به سوی هیچ‌کس غیر از او دراز نمی‌کنیم.

درد دل کنید

انسان در طول زندگی به مشکلات فراوانی بر ‌می‌خورد. برخی از این مشکلات، انسان را غمگین، نگران یا هراسان می‌کند. این احساسات به انسان فشار آورده و قلب او را به درد می‌آورد. بعضی افراد در این موارد، به دوستان و خویشان روی می‌آورند و سفرﮤ دلشان را باز می‌کنند و به اصطلاح درد دل می‌کنند. آنها به دنبال کسی نیستند که سرزنش یا نصیحت‌شان کند یا با تحقیر، راهکارهایی‌ ارائه بدهد. این نصیحت‌ها و راهنمایی‌ها گاهی حال انسان را بدتر می‌کند. پیش خود می‌گوییم «انگار خودمان عقلمان نمی‌رسد و فقط اوست که می‌تواند چنین راهکارهایی ارائه دهد!»

وقتی درد دل می‌کنیم، نیاز به یک گوش شنوا و یک همدلیِ‌ مهربانانه داریم. باید یک دوستِ صمیمی بیابیم که در دلش هیچ شائبه‌ای نباشد. به قدری خیرمان را بخواهد که در دل، از شکست ما خوشحال یا از موفقیت ما حسودانه ناراحت نشود. شاید چنین دوستانی کم باشد. از پدر و مادر و همسر که بگذریم، شاید نتوان چنین دوست یا خویشاوندی یافت و اگر هم پیدا شود، همیشه در دسترس نیست.

برخی اوقات حتی به پدر، مادر و همسر هم نمی‌توان تمام درد دل‌ها را گفت. آیا آنها همیشه ما را درک می کنند؟ آیا همیشه می توانند همدلانه با ما همراهی کنند؟ آیا مشکلات فراوان خودشان، اجازﮤ همدلی با ما را می‌دهد؟ آیا گنجایش این را دارند که غم ما را هم در کنار غم‌های دیگرشان به دوش بکشند؟ ممکن است افرادی باشند که یاری مهربان و همدل دارند، اما آیا او همیشه در دسترس است؟

بسیاری از انسان‌ها به خاطر نبودِ چنین یار مهربانی، دچار افسردگی، بیماری‌های جسمی و روحی، خودکشی یا حتی جنایت و خیانت می‌شوند. گاهی احساس می‌کنیم که ظرفیتمان پر شده و دیگر گنجایش هیچ باری را نداریم. پرخاشگر و کم حوصله می‌شویم و به دنبال جایی یا کسی می‌گردیم که خود را تخلیه کنیم.

چه بسیار سوء ‌تفاهم‌ها، مجادله‌ها و جنایت‌های عمد و غیرعمد که حاصلِ پر شدن ظرفیت انسان‌ها بوده است. اگر فقط کسی بود که چند دقیقه می‌توانست بنشیند و به حرف آنها گوش بدهد، آنها را درک کند و به ایشان کمک کند که خود را ببخشند و بخشیده شوند، دیگر این اتفاقات شوم نمی‌افتاد.

نماز، راهی برای گشودنِ عقدﮤ دل، نزد یاری بی‌نهایت مهربان است. او که می‌شنود و هیچ به دل نمی‌گیرد. احتمال سوء‌استفاده، تحقیر، سرزنش و حسادت از سوی او وجود ندارد. او قبل از اینکه ما بخواهیم به اشتباهاتمان اعتراف کنیم، آنها را دیده است. لازم نیست، بعضی مطالب را دوباره بگوییم تا تلخی‌شان را دوباره حس‌کنیم. می‌توانیم خود را به او بسپاریم و فقط احساس کنیم که در حضور او، ما در حال درد دل کردن هستیم و او در حال شنیدن.

چه بسیار دردهایی که در حال نماز و نیایش، با اشک‌ از دل انسان خارج می‌شود و چه بسیار عقده‌ها که گشوده می‌شود

او یقینا گوش می‌دهد. همدلی می‌کند. اشتباهات و خطاهای ما را مهربانانه می‌بخشد و کمک می‌کند که ما هم خودمان را ببخشیم. چه بسیار راهکارهایی که در همین درد دل کردن‌ها به انسان الهام می‌شود. چه بسیار دردهایی که در حال نماز و نیایش، با اشک‌ از دل انسان خارج می‌شود و چه بسیار عقده‌ها که گشوده می‌شود. این در، همواره و هر لحظه باز است. ارتباط، مستقیم است و هیچ واسطه‌ای نمی‌خواهد. چه در خانه و چه در مسجد. حتی در رختخواب و هنگام آرمیدن، این در، همیشه باز است.

نمازگزاران چنان متصل هستند که نمی‌گذارند دردهایشان عمیق شود

نمازگزاران چنان متصل هستند که نمی‌گذارند دردهایشان عمیق شود. در اولین نماز، اگر در جایی مناسب باشند، عقدﮤ دل را باز می‌کنند. گویی بعد از نماز، سبک می‌شوند و گویا ساعت‌ها برای مادرشان درد دل کرده‌ و همدلی و همدردی دیده‌اند. این انسان‌ها قلب‌هایی آرام و محکم دارند و به نقطه‌ای متصل هستند که محکم‌ترین نقطۀ وجود است.

هرچه به او نزدیک‌تر می‌شوند، آرامش‌شان بیشتر می‌شود. اگر طنابی را به درختی تنومند ببندید و انتهای آن را تکان دهید، هرچه به درخت نزدیک‌تر شوید، دامنۀ نوسان طناب کمتر می‌شود تا جایی که در نقطۀ اتصال به درخت، نوسان طناب به صفر می‌رسد. دل‌های انسان‌های متصل به خدا نیز همین‌طور است.

از خواستن تا رسیدن

هرچه تقرب به اصل وجود بیشتر باشد، دل‌ها کمتر می‌لرزد و در اثر نوسانات زندگی، کمتر تأثیر می‌گیرد

هرچه تقرب به اصل وجود بیشتر باشد، دل‌ها کمتر می‌لرزد و در اثر نوسانات زندگی، کمتر تأثیر می‌گیرد. این دلیل آرامش کسانی است که دائم به یاد خدا هستند و با ذکر و نماز، خود را به او متصل کرده‌اند اما آنها که دورتر هستند، با کوچک‌ترین نوسانی در انتهای آزاد طناب، به شدت تکان می خورند و دچار نوسان می‌شوند. درد دل کردن و صحبت کردن با خدا در نماز، انسان را هر روز به او که مرکز ثقل و ثبات عالم است، نزدیک‌تر کرده و ارتباط انسان را با او محکم‌تر می‌کند. یکبار دیگر این آیات زیبا را بخوانید:

«إِنَّ ٱلْإنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا. إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعًا. وَإِذَا مَسَّهُ ٱلْخَیرُ مَنُوعًا. إِلَّا ٱلْمُصَلِّینَ؛ به راستی که انسان سخت آزمند (و بی ‏تاب) خلق شده است. هنگامی که صدمه‏ ای به او رسد، عجز و لابه کند و چون خیری به او رسد، بخل ورزد؛ غیر از نمازگزاران» (آیات ۱۹ تا ۲۲ سوره معارج) انسانی که استقامتش را از منبع ثبات و عظمت می‌گیرد، هیچ‌گاه بی‌طاقت و حیران نشده و همواره از یک منبع بی‌انتها، لبریز از صبر و پایداری می‌شود. ثباتِ قدم، پایداری و استقامت، حاصلِ نماز و ذکر مداوم است. روشن است که این صفات برای موفقیت از ضروریات است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha