با افزایش استفاده از رسانهها و تنوع آنها، اخبار جعلی نیز بیشتر منتشر شده و راستی آزمایی را به یک نیاز و ترند جهانی تبدیل کرده است. اما راستی آزمایی در رسانههای ایران چه جایگاه و ویژگیهایی دارد و با چه چالشهایی روبروست؟ چه توفیقاتی داشته و چه نیازهایی دارد؟
این سوالات از جمله مواردی بود که در نشست تخصصی اداره کل پژوهش ایرنا در جریان بیست وچهارمین نمایشگاه رسانههای ایران برگزار شد. بیست وچهارمین نمایشگاه رسانههای ایران از ۲۹ بهمن تا دوم اسفند ماه در مصلی امام خمینی(ره) برگزار شد.
«محمد لسانی» با حضور در غرفه ایرنا در نمایشگاه 24ام رسانههای ایران و شرکت در نشست تخصصی پژوهش ایرنا در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا در مورد نضرورتها و چالشهای راستی آزمایی در رسانهها» گفت: راستی آزمایی با توجه به ضرورتهای کارکردی اکنون در رسانههای مختلف در سراسر جهان به یک ژانر کارکردی تبدیل شده است.
موضوعات دیگری که وی دراین زمینه مطرح کرد؛ شامل مواردی است که در ادامه ارائه میشود:
در نگاه جهانی، مجموعه ای به نام Duke Reporters' Lab فعال است که مجموعههای راستی آزمای جهان را چک میکند. این مجموعه، سال ۲۰۱۵ حدود ۱۰۰ پروژه راستی آزمایی را در ۳۰ کشور جهان شناسایی کرده بود، اما امروز در بیش از ۵۰ کشور جهان، بیش از ۴۰۰ پروژه راستی آزمایی داریم در نگاه جهانی، مجموعه ای به نام Duke Reporters' Lab فعال است که مجموعههای راستی آزمای جهان را چک میکند. این مجموعه، سال ۲۰۱۵ حدود ۱۰۰ پروژه راستی آزمایی را در ۳۰ کشور جهان شناسایی کرده بود، اما امروز در بیش از ۵۰ کشور جهان، بیش از ۴۰۰ پروژه راستی آزمایی داریم.
این آمار جهانی میگوید این مساله به یک ژانر در رسانههای جهان تبدیل شده است، از جمله در مقطع انتخاباتها. در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، ۶ خبرگزاری راستی آزمایی ادعاها و وعدههای کاندیداها را بر عهده گرفتند. این یک موج جهانی است که از ۲۰۱۶ برخاسته و به اینجا رسیده است.
در داخل کشور، قدیمیترین سرویس شایعات یا Rumors است که در برخی خبرگزاریها با عنوان شبهه و شایعه مطرح میشود و نگاهشان اخبار جعلی با رویکرد دیجیتال نیست.
چالشهای راستیآزمایی
اولین چالش راستی آزمایی در داخل کشور، چالش مفهومی است، به طور مثال خبر جعلی با شایعه تفاوت دارد. شایعه معمولا شفاهی و از اقشار متوسط جامعه ایجاد میشود. اما خبر جعلی حرفهایتر است و توسط گروههای قدرت یا سیاستمداران در سخنرانیهایشان تولید و مطرح میشود.
خبر جعلی عامدانه تولید میشود و در تمام جهان، سلبریتیها بلندگوی خبر جعلی هستند. در ایران هنوز مفهوم خبر جعلی به درستی شناخته نشده و در سرویسهای شبهه و شایعه به آن پرداخته میشود.
چالش دوم چالش ابزار است. امروز در برخی نقاط جهان ابزارها و نرم افزارهایی برای درستی سنجی هست که انسان را متعجب میکند. به طور مثال خبرگزاری فرانسه ادعای بروز اتفاقی در یک کشور را راستی آزمایی کرده بود؛ به این ترتیب که در ویدئو دو ماشین رد شدند و گفته بودند ما بانک پلاکهای خودروهای جهان را داریم. این پلاکها مربوط به آن کشور نیست، پس ادعا مردود است.
در یکی از صحت سنجیها بانک عوارض زمین را در گوگل ارث داشتند و نرم افزار، موقعیت جغرافیایی ویدئو را بیان کرده بود. بانکهای تشخیص چهره که میتوان از ویدئوی فرد، اکانت او را در اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی پیدا کرد. این چالش ابزار و نرم افزارها و بانکهای داده، نیاز به سرمایه گذاری حاکمیتی دارد.
در مقطع انتخاباتها. در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، ۶ خبرگزاری راستی آزمایی ادعاها و وعدههای کاندیداها را بر عهده گرفتند. این یک موج جهانی است که از ۲۰۱۶ برخاسته و به اینجا رسیده استچالش سوم نیروی انسانی است. در همه جای جهان دورههای آموزشی مهارتی با ارائه گواهینامه معتبر وجود دارد و ما هم باید به این سمت برویم. من سه Factcheck را به زبان انگلیسی زودتر از تیم راستی آزمایی رویترز و afp انجام دادم و از سازمانهای بین المللی و انجمنهای فعال جهانی درخواست گواهینامه بین المللی کردم.
چالش چهارم، سردبیری و بازی با محتوای Factcheck است. در برخی رسانهها فکت چک بخش مرده و تاریخ مصرف گذشته سایتهاست، صرفا برای این که گفته شود ما هم این بخش را داریم. اما همان طور که در رسانه تلاش میشود با تیتر و سوژه جذاب، توجه مخاطبان جلب شود، سایتهای راستی آزمایی در جهان هم به شدت جذاب و پربیننده هستند و به موضوعات خاص و جذاب میپردازند.
گاه فکت چک صرفا به تکذیبیه محدود میشود که راستی آزمایی این طور نیست. تیمهای فکت چک موضوعات را گزینش میکنند.
ما ورودیهایی داریم. ورودی اول نرم افزارهاست که با دیتا ماینینگ نشان میدهند چه مواردی با سرعت در اینترنت، تویتر، اینستاگرام و.. منتشر میشود. ورودی دوم مردم هستند که باید با آنها کانال ارتباطی داشت. ورودی سوم مسئولان هستند که پشت سر هم صحبت و ادعاهایی مطرح میکنند. یکی از وزرا گفته بود امسال صادرات ما ۲۰ درصد افزایش یافته است. جالب اینکه در بررسی ما مشخص شد اواخر سال گذشته هم با بالا بردن تناژ صادرات گفته بود رشد داشتهایم و امسال در اوایل سال تناژ سال قبل را کم کرده بود!
ورودی دیگر مواردی است که افکار عمومی به هر دلیل، به آنها حساس شده است. ورودی بعدی، جنگ رسانه ای است. برخی اکانتها کارشان زیر سوال بردن هویت سیاسی با استفاده از اتفاقات روزمره است. برای همین مثلا گفته شد رشد اقتصاد عراق ۳۸ برابر ایران است. اما در بررسی مشخص میشود با قیمت دلار، ریال و دینار عراق بازی شده است.
چالش پنجم ورودیهای اطلاعات برای ارزیابی توسط رسانههای ماست که هم محدود است و هم سردبیری نمیشود. برای همین برای افکار عمومی جذاب نیست.
رویکرد افکار عمومی و اعتماد آنها به رسانهها چه نقشی در توفیق فرایندهای راستی آزمایی دارد؟
ما در دوره پساحقیقت هستیم که دوره فرسایش اعتبار مجموعههای حاکمیتی، سازمانی و وابسته اعم از دولتها، رسانهها و دانشگاههاست.
این در کل دنیاست یا مختص ایران است؟
در کل دنیا. به طور مثال کتاب پساحقیقت «لی مکین تایر» که در ایران هم ترجمه و منتشر شده، میگوید در عصر پساحقیقت فرسایش اعتبار شکل میگیرد، به خاطر گوشیهای تلفن همراه که زمینه مردمی دارند و عصر بدبینی به مسئول و سازمان هست.
از سوی دیگر مسئولان هم سعی میکنند، ژست مردمی بگیرند و حرفهای مردمی بزنند و حتی فریب احساسی بدهند. برای همین در این دوره نیاز به برندهای پوششی داریم، یعنی برند مستقلی که به ظاهر مردمی، اما تحت حمایت بخشهای دولتی باشد. مثلا ایرنا در یک صندوق یا انجمن سرمایه گذاری میکند و در این موسسه فکت چک را انجام میدهید.
لی مک تایر: در عصر پساحقیقت فرسایش اعتبار شکل میگیرد، به خاطر گوشیهای تلفن همراه که زمینه مردمی دارند و عصر بدبینی به مسئول و سازمان هستدر شرایط کنونی خیلی اشتباه است که خبرگزاریها و پایگاههای حاکمیتی و حاکمیت بگویند این طور هست یا این طور نیست! خب یک طرف ماجرا خود حاکمیت است. در عصر فرسایش اعتبار طرفیت داریم و وقتی حاکمیت یک طرف ماجرا باشد و بخواهد قضاوت کند، چرا مردم این قضاوت را قبول کنند؟
در دوره فعلی خیلی اشتباه است که خبرگزاریها و پایگاههای حاکمیتی و حاکمیت بگویند این طور هست یا این طور نیست! خب یک طرف ماجرا خود حاکمیت است. در عصر فرسایش اعتبار طرفیت داریم و وقتی حاکمیت یک طرف ماجرا باشد و بخواهد قضاوت کند، چرا مردم این قضاوت را قبول کنند؟ رهبرمعظم انقلاب چند سال قبل گفتند ایران اقتصاد هجدهم دنیاست. ما این را بررسی کرده بودیم و میدانستیم این درست است، اما مربوط به سالیان قبل است. تلاش کردیم از طرق غیررسانه ای بگوییم این طور نیست. اما خبرگزاریهای رسمی و صداوسیما برنامههایی ساختند تا اثبات کنند این آمار درست است. مقام معظم رهبری در نوبت بعد متواضعانه بیان کردند که به من گفته اند این آمار نادرست است و از کسانی که گفته اند، ممنونم و عذرخواهی و تشکر میکنم. با وجود این رویکرد رهبری، برخی تصور میکنند هر چه مقامات مسئول گفتند، ما باید به سمت اثبات آنها برویم. در حالیکه این طور نیست.
آرایش ما، مناسب برقراری ارتباط با افکار عمومی نیست و سازمانها میخواهند همه چیز را از آن خودشان کنند؛ شبیه کلاغی که انواع زیورآلات را به خود چسبانده و همین باعث شده دیگر نتواند پرواز کند.
راهکار شما این است که رسانه رسمی به جای ورود به راستی آزمایی، به حمایت از مجموعههای رسانهای مستقل و مردمی بپردازد تا آنها در پوشش رسانه مستقل عمل کنند. آیا همین رویه خلاف حقیقت گویی نیست؟
پروژههای راستی آزمایی در دنیا نوعا با حمایت حاکمیت است. یعنی شفاف گفته میشود یک بنیاد رسانهای و یک مجموعه دانشگاهی در کنار اسپانسر، مثلثی ساخته و بستر رویش یک مجموعه مستقل راستی آزما را شکل میدهند. یعنی هویت متزلزل ندارد و مردم هم میتوانند به محتوای آنها واکنش دهند و در نشستهای مختلف درباره محتوای تولیدشده آنها نظر دهند. یعنی باید زمینه گردش آزاد اطلاعات را فراهم کنیم تا روایت غالب از درون ظرف مردمی بیان شود؛ نه فرمایشی و از بالا و با منابع پنهان.
نظر شما