به گزارش ایرنا، گل سرخ اصفهان که با نام( Rosa Ispahan ) در جهان شناخته میشود، با گلهای صورتی روشن، یکی از انواع گل رز با نام علمی (Rosa damascena ) است.
نقش گل سرخ اصفهان، در بسیاری از بناهای تاریخی این شهر از مساجد و مقابر تا خانههای تاریخی به اشکال مختلف به شیوه نقاشی، کاشیکاری، گچبری و سنگنگاره به وفور قابل مشاهده است. یکی از زیباترین نقوش گل سرخ اصفهان را در کاشیکاریهای «مسجد سید» و همچنین مسجد《رکنالملک 》بازمانده از دوران قاجار میتوان دید اما قدیمیترین نگاره دارای نقوش تداعی کننده گل سرخ، مربوط به سرستونهای ساسانی است که در اصفهان یافت شده و هم اکنون یکی از این سرستونها در «باغ موزه چهلستون» و دیگری در «موزه ملی ایران» نگهداری میشود.
این نقوش بیانگر جایگاه دیرینه گل سرخ در شهر اصفهان و اندیشه هنرمندان این دیار است.
با جستجو در فرهنگ ایران میتوان گفت اردیبهشت موکل و نگهبان گیاهان روی زمین است، ماهی که همیشه اصفهان با گلهای سرخاش بیشتر از وقتهای دیگر سال به چشم میآید. از سوی دیگر در متون پهلوی گل «مرزنگوش» به عنوان نماد اردیبهشت شناخته می شود اما می بینیم که در اصفهان در جشن اردیبهشتگان به تدریج گل سرخ جایگزین گل «مرزنگوش» شده چنان که «پیترو دلاواله»، گردشگر ایتالیایی که در دورهی صفوی از اصفهان دیدن کرده، به جزئیات دقیقی از جشن گل سُرخ و آیینهای شاد آن اشاره کرده است.
دلاواله در توصیف جشن گل سرخ نوشته است: « در بهار، وقتی که گل سرخ می شکفد، یک شبانه روز به نام جشن گل سرخ مجالس شادی و طرب ترتیب می دهند و در آن روز مرد و زن از شهر بیرون می روند و به بازی و تفریح مشغول میشوند و گل سرخ بر سر و روی هم می ریزند. در شهر نیز مردم در قهوهخانهها به آواز و شادی برمیخیزند و هنگام شب، جوانانی که معمولا در قهوهخانهها خدمت می کنند در کوچهها و بازارهای اطراف میدان نقش جهان به صدای ساز میرقصند و جمع دیگری که طبقهای پر از گل سرخ بر سر دارند در میان چراغ و مشعل و فانوس بر سر و روی مردم گل میپاشند و در مقابل پولی می گیرند ...».
برخی پژوهندگان فرهنگ ایران معتقدند با توجه به برابری زمانی جشن گل سرخ در اوایل بهار و زمان شکوفا شدن گلهای سرخ، جشن گل سرخ یادمانده جشن اَردیبهشتگان است که در ایران کهن در روز سوم یا اردیبهشت روز از اردیبهشت ماه برگزار میشده و سپس با نام «جشن گل سرخ» در شهرهای مرکزی ایران همچون کاشان و اصفهان برگزار شده است.
در این پیوند باید گفت، منابع دیگری چون کتاب «المدخل فی صناعة احکام النجوم» نوشته «کوشیار گیلانی» که در نیمه دوم قرن چهارم تا اوایل قرن پنجم هجری می زیسته است، از «گلستان جشن» به جای « اردیبهشتگان» نام میبرد و «هاشم رضی» نیز در«گاهشماری و جشنهای ایران باستان» آن دیدگاه را تائید می کند.
در ادبیات فارسی و گویش مناطق مختلف ایران زمین، گاه «گل لاله سرخ» یا «گل شقایق سرخ» را نیز گل سرخ نامیده اند اما منظور از «گل سرخ» که با نام اصفهان گره خورده، گلسوری یا گل آتشی یا گل محمدی، گیاهی از تیره رز ( Rosacea ) است. گلبرگهای این گل دارای بوی ملایم و مطبوع است و در برخی از مناطق ایران به صورت خودرو میروید و گونههای مختلف آن را برای تزئین یا گلابگیری پرورش میدهند.
اما امروز از جشن گلسرخِ اصفهان تنها نامش در میان سفرنامهها باقی مانده و جای تاسف است که هم اکنون از این گل در چشم اندازهای شهری که روزی شهره به گلهای سرخش بوده و سازگار با زیست بوم اصفهان است، در جهت برندسازی هرچه بیشتر آن به نام اصفهان استفاده نمی شود.
این درحالی است که گردشگرانی که در ادوار مختلف تاریخی به اصفهان سفر کردهاند، افسون گل سرخی این دیار چشمانشان را پر میکرد و از همین رو هم در توصیفات و سفرنامههایشان، نام اصفهان را با گل سرخ پیوند می دادند.
«مادفون روزن» جهانگرد سوئدی که در دوران قاجار اصفهان را دیدار کرده است، در سفرنامه خود با نام «سفری به دور ایران» یادآور میشود که این شهر به واسطه گلهای سرخ بهاری به «گل سرخ جهان» مشهور است یا «ژان دیو لافوا» که در سال ۱۲۶۰ خورشیدی از اصفهان دیدن کرده، شهر اصفهان را «درخت پُر گل بهشتی» مینامد و می نوسید: « ... اصفهان که نصف جهان و زیباترین زیباییهای روی زمین است در دنیا به درخت پر گل بهشتی معروف است. در بهار، هوا از بوی گلهای زیاد کاملا معطر شده و مایه سرور و نشاط فراوان است ... ».
«پیر لوتی» سیاح فرانسوی نیز که سال ۱۲۸۰ خورشیدی و همزمان با روزگار پادشاهی مظفرالدین شاه به ایران سفر کرد در سفرنامه خود به نام «به سوی اصفهان» این شهر را «شهر درخت و گل» مینامد و درباره فصل بهار در اصفهان و علاقهمندی بسیار مردم اصفهان به گلهای بهاری به ویژه گل سرخ، نوشته است:«... گل؛ باز هم گل ... گویی در این فصل بهار که بسیار زود به تابستان می پیوندد، مردم این شهر بیماری گل گرفته اند. همین که بامدادان پنجره اتاق را می گشایم، باغبان بی درنگ دستهای گل سرخ که بهتازگی چیده و هنوز شبنم بامدادی بر آنها نشسته است، برایم می آورد. در چایخانه همراه چای سنتی، شاخهای گل به افراد تقدیم میشود و در کوچه و بازار همه مردم گل به دست دارند . گلسرخ در همهجا فراوان است. همه قهوهچیها و شیرینیفروشان طول راه، گل سرخ در گلدانها گذاشته و به کمربند خود هم گل آویختهاند. گدایان که در غرفهها نشسته اند نیز گل در دست دارند و با آن بازی میکنند ... برای من بسیار طبیعی است که در نزد این مردم آرام که همیشه گل در دست دارند، بنشینم... ».
« راجر استیونس » هم که در سال ۱۳۳۳ خورشیدی از اصفهان دیدار داشته در سفرنامه خود «سرزمین صوفی بزرگ»، در وصف اصفهان چنین می نویسد: « بین میدان نقش جهان تا چهارباغ و در اطراف خیابان، هشت ردیف از درختان صنوبر و درختچههای گل سرخ که به شکل حصار درآمده بودند و بوتههای گل یاسمن که در بین آنها کاشته شده بودند، دیده می شد. در هر گوشه و کنار، باغچههای گل کاشته بودند و آنها به چهارباغ جلوه و شکوه می بخشیدند ... »
همچنین «ژولین» سیاحی که در سال ۱۲۷۹ خورشیدی از اصفهان دیدار کرده در سفرنامه خود به برخی از گلهای زیبای پرورشی اصفهان در آن دوره اشاره می کند و می نویسد که در باغهای اصفهان گلهای نسترن و خصوصا گل سرخ و گلهایی همچون اژدر دهان، زبان در قفا، همیشه بهار، نرگس و شب بو به فراوانی وجود دارد و بوتههای گل سرخ به اندازه درختها بزرگ شده اند.
نظر شما