مصطفی فعلهگری در گفتوگو با خبرنگار کتاب ایرنا، درباره نخستین نکتهای که درباره نویسندگی آموخته است، گفت: اولین آموزش در داستاننویسی این بود که زیاد بنویسم، زیاد بخوانم و کم منتشر کنم. این نکته را علیرغم سختیهایی که در حوزه معاش برای من ایجاد کرد تا کنون رعایت کردم. کار اصلی من نوشتن است اما برای اینکه چتر ایمنی رقیقی بر سر من حاکم باشد ویراستاری، اصلاح متن و گاهی تدریس میکنم.
کار اصلی من نوشتن است اما برای اینکه چتر ایمنی رقیقی بر سر من حاکم باشد ویراستاری، اصلاح متن و گاهی تدریس میکنم
پژوهشگر ادبی با اشاره به اینکه کار نقد را در نوجوانی و در محافل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شروع کرده است، ادامه داد: بعدها برای مجلهها و نشریات نقدهای کوتاه میفرستادم. نخستین کتاب نقد من نقدی بر کتاب طولانی «رازهای سرزمین من» نوشته رضا براهنی بود و عنوان کتاب من «رازهای سرزمین من را چه کسی میداند؟» بود. این در حالی است که به سرعت متوجه شدم، در جامعه ما نقد ادبی و نقادی پذیرش ندارد. با انتشار این کتاب مورد تهدیدهای مختلف قرار گرفتم.
منتقد ادبی با بیان اینکه بعد از نقد، بیشتر در حوزه پژوهش فعالیت کرده است، ادامه داد: کار پژوهش را در حوزه ادبیات معاصر ایران به شکل جدی آغاز کردم.
نقادی نوعی سربزرگی و گستاخی به نظر میآید
فعلهگری درباره تاریخچه نقد در ایران، توضیح داد: بعد از سقوط حکومت صفویه، در همه لایههای زندگی ایرانیان نقادی در بُعد حاکمیت، بُعد مردم و حتی در خانواده، همچنین در ادبیات نوعی سربزرگی و گستاخی به نظر میآید. دوستی ۱۵ ساله با علی اشرف رویشیان داشتم خیلی از روزها با هم بودیم، نسخه مدادنوشت رمان «سالهای ابری» را به صورت صفحات صدتایی برای خواندن به من میداد. کار به جایی رسید که احساس کردم وظیفه علمی و اخلاقی من است که به این استاد و معلم نکاتی را پیشنهاد بدهم.
در ایران در ۱۰۰ سال اخیر ادبیات جهانی، عالمگیر و آثار ماندگار تولید نشده است
نویسنده کتاب «دود شدن در بزم اهریمن» با اشاره به جلسهای که قرار بود در آن به درویشیان انتقاد شود، توضیح داد: جلسه نقدی بعد از چاپ کتاب برگزار کردیم، اما در این جلسه آقای درویشیان شرکت نکردند تا اینکه در دفتر یک نشر او را دیدم. درویشیان مرا به دیوار چسباند و گفت: «من تیراندازی را به تو یاد دادم و تو به سمت من تیراندازی میکنی؟» اشک در چشمان من حلقه زد و بعد از سالها دوستی با من قطع ارتباط کرد. این شوک بزرگی بود که نویسندهای که حکومتها، دیکتاتوری و دیگران را نقد میکند تاب تحمل نقد را نداشت.
این پژوهشگر ادبی با اعلام اینکه بعد از رفتارهای تلخ نقدشدگان، هر روز جدی ات و عزمش برای نقدکردن افزایش پیدا کرد، گفت: صریح، عاشقانه و عالمانه نقد میکنم و در این کار کوتاهی نمیکنم.
به گفته نویسنده «باران تمشک» در ایران در ۱۰۰ سال اخیر ادبیات جهانی تولید نشده است. ادبیات عالمگیر و آثار ماندگار تولید نشده، به تعداد انگشتان دست داستانهای کوتاه و رمان قابل دفاع مانند رمان بزرگ کلیدر تولید شده است. اگر رمان بزرگ «کلیدر» در شرایط نقدپذیری تولید میشد، قطعا اثر ماندگارتر، ماناتر و عمیقتری میشد اما نقد در جامعه ما مورد پذیرش نیست و منتقد ادبی یک مزاحم پنداشته میشود.
نظر شما