به گزارش ایرنا از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، چهاردهمین جلسه از فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه، با اکران و بررسی فیلمهای «ترموستات» به کارگردانی روزبه اخوان، «آرامگاه» به کارگردانی علی دارایی، «دریچه» به کارگردانی مجید ابراهیمیان و «نارَس» به کارگردانی نوا نعمتی با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز-پخش رویش، در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد و سپس محمدرضا مقدسیان منتقد سینما و محمد صابری بهعنوان مجریکارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.
به نظرم راهی غیر از صراحت نداریم و به واسطه صراحت رشدی پیش میآید
در ابتدای این جلسه محمدرضا مقدسیان گفت: به گروه سازنده و کارگردانان هر چهار فیلم خسته نباشید میگویم، چون به هرحال فیلمسازی کار سادهای نیست. در این جلسه تلاش میکنم تا آنجایی که فهم و دانشم اجازه میدهد با فیلمسازان صادق و در عین حال صریح باشم. چون به نظرم راهی غیر از صراحت نداریم و به واسطه صراحت رشدی پیش میآید. بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری و پول زیاد همه و همه خوب هستند اما قرار است ما را کجا ببرند؟ نسبت فیلمنامه با ایده چیست؟ مجموع فیلمهایی که امروز تماشا کردم مثل خیلی دیگر از فیلمهای بلند و کوتاه مشکل فیلمنامه داشتند، در حوزه سریالسازی این موضوع به مراتب بدتر است اصلا به نظرم یکی از عوامل بحران کمآبی ما فیلمنامههای آبکی سریالهای خانگیست.
وی گفت: گاهی این گزاره از سوی سینماگران مطرح میشود که «این فیلمنامه دست از سرم برنمیدارد» اما این همان زمانی است که نباید فیلمنامه بنویسید چون نمیدانید باید چه کنید. آن زمانی که ایده و فیلمنامه در ذهن ما تهنشین شد باید دست به کار شویم؛ بخشی از فیلمهای کوتاه ناشی از ایدههایی است که سر و شکل پیدا نکردهاند.
تفاوت فیلم با تیتر روزنامه چیست؟
علی دارایی درباره تجربه ساخت فیلمکوتاه «آرامگاه» توضیح داد: من دانشآموخته انجمن سینمای جوانان ایران هستم و این نخستین فیلم حرفهای من است اما اولین فیلم کوتاهم نیست. در واقع «آرمگاه» اولین فیلمی بود که در مقام سینماگر حرفهای با آن وارد سینمای کوتاه شدم.
ما بهصورت مکانیکی نمیتوانیم حرفهای مهم را بزنیم. کار سینما چیزی جز گزارش تلویزیونی است
وی ادامه داد: باید بگویم فیلمنامه این اثر در سال ۹۸ به دستم رسید و یک سال زمان برد تا به این باور برسم که میتوانم فیلم بسازم چون پختگی لازم از نظر فکری را در خودم نمیدیدم. درباره تجربه ساخت هم باید بگویم که در زمان تولید فیلم مدام به پزشکی قانونی و بهشت زهرا میرفتم و آدمهای مشابه کاراکترهای فیلم را میدیدم. به این صورت که در تهران و قم مناطقی فقیرنشین وجود دارند و چون فرزندان ساکنان این مناطق بدون شناسنامه هستند در صورت فوت این فرزندان، اجازه خاکسپاری قانونی به آنها نمیدهند.
در ادامه مقدسیان درباره فیلمکوتاه «آرامگاه» مطرح کرد: ایده این فیلم مثل تیتر روزنامههاست و سوال این است که چرا باید چنین فیلمی بسازیم؟ چه ویژگی باید به آن اضافه کنیم تا تبدیل به فیلم شود؟ اگر تنها عدم امکان خاکسپاری قانونی نوزادان بدون شناسنامه به واسطه فقر دغدغه ماست، میتوانیم آن را توییت یا استوری کنیم، چه زمانی این ایده تبدیل به فیلم میشود؟
وی افزود: در این فیلم یک ایده وجود دارد که جذاب است و آن ایده پست کردن پیکر بچه به آرامگاه در پایان فیلم است که به نظرم خیلی سینمایی است اما قبلش چه چیزی داریم؟ فیلم مدام بدیهیات را به ما میگوید، پس وقتی مختصات بصری و محتوایی نداشته باشیم در واقع داریم روی هوا خانه میسازیم. البته باید بگویم دغدغهای که فیلم به آن میپردازد بسیار انسانی و شریف است اما فقط یک دغدغه است در حالی که فیلمنامه بعد از مرحله دغدغه، درمیآید. ما بهصورت مکانیکی نمیتوانیم حرفهای مهم را بزنیم. کار سینما چیزی جز گزارش تلویزیونی است.
این فیلم ماحصل یک تجربه گروهی بود
در ادامه دارایی درباره تمرکز روی ایده پایانی فیلم گفت: با توجه به ذهنیتی که از این آدمها داشتیم و میخواستیم «آن» فیلم از بین نرود در واقع میخواستیم فوکوس بکشیم به همین دلیل تمام بار عاطفی فیلم را در صحنههای پایانی گذاشتیم، پس شاید مقدسیان درست میگوید. این فیلم ماحصل یک تجربه گروهی بود اما من واقعا دنبال رسالتی بودم. یادم میآید که در تمام پروسه فیلم دوست داشتم زندگی آدمهای اینچنینی را نشان بدهم شاید بهخاطر همین نتوانستیم بار دراماتیکی فیلم را بیشتر کنم. البته دیالوگی از فیلم هم حذف شد که اشاره میشد این نوزاد حین شیر دادن مادر دچار خفگی و فوت شده است.
سه روز آفیش دوربین و تجهیزات داشتیم
سپس مقدسیان هم توضیح داد: من درک میکنم که چقدر تلخ است وقتی یک قسمتی از فیلم توسط دیگرانی حذف میشود اما حرفم این است که اگر داریم فیلمنامه مینویسم از همان روز تکتک سکانسها و پلانها سرنوشتساز هستند و باید به آنها فکر کنیم. بهنظرم حذف این دیالوگ از فیلم، بهشدت به آن آسیب زده و اساسا آن را فیلم دیگری کرده است.
کارگردان «آرامگاه» در ادامه درباره مدت زمانی که برای ساخت فیلمش تجهیزات در اختیار داشته گفت: ما سه روز آفیش دوربین و تجهیزات داشتیم.
رسیدن به «معنا» از دل «بیمعنایی»
سپس فیلمکوتاه «ترموستات» مود بررسی قرار گرفت که اخوان در این بخش گفت: «ترموستات» اولین فیلم من است و اسم آن را بر اساس قصه فیلم برگزیدیم. باید بگویم من به فضای ابزورد(پوچ، بیمعنی، یاوه) علاقه دارم و به همین دلیل به سراغش رفتم. این توضیح را هم باید بدهم که ما پول نداشتیم و فضا به گونهای بود که باید در یک لوکیشن و در زمان کم فیلم را میساختیم.
من حتی بابت این فیلم فحش هم شنیدم
مقدسیان هم درباره این فیلم عنوان کرد: یک سری فیلمها، فیلمهای «چرایی» و یک سری فیلمها، فیلمهای «چگونگی» هستند؛ «چگونگی» گاهی در روایت و گاهی در بازی رخ میدهد، «ترموستات» حرف خاصی نمیزند و ادعایی هم ندارد در واقع درباره پوچگرایی و نیستانگاری است پس طبیعتاً در چنین فیلمی یک سری آدمها به احمقانهترین شکل ممکن رنج میکشند، میمیرند و درگیر چیزهایی میشوند که اصل نیست و به بیارزشترین شکل ممکن میمیرند.
وی گفت: این فیلم به لحاظ کیفیت روایی بویی از بِکِت ندارد اما الهامگرفته از فضای آثار اوست. فیلم دیالوگهایی چون «پول نداریم»، «ما زندگی میکنیم که یک سری پول دربیاوردند» و... زیاد دارد به نحوی که میخواهد به جایی برسد که این واژهها برای ما بیمعنی شود و از این «بیمعنی شدن» به «معنایی» برسد. فیلم در مرحله فیلمنامه درشتگویی میکند اما در انتخاب و چیدمان صحنه خوشسلیقه است.
سپس اخوان در پاسخ به پرسش مخاطبی درباره تدوین فیلم گفت: ما ابتدا یک تدوین دیگر داشتیم ولی دیدیم فیلم آن فضای ابزورد را ندارد و اعصاب مخاطب را خورد نمیکرد پس آن را کنار گذاشتیم. با این حال دفعه بعدی در فیلمم این فضای خستهکننده را نخواهم داشت.
این کارگردان در پاسخ به این پرسش که فیلم یک فیلم تئاتری است و چرا فکر کرده است که باید آن را سینمایی کند؟ گفت: من همین الان هم ضربه این فیلم را میخورم چون خیلی بازخورد بدی گرفتیم. فیلم را با بودجه ۱۰ میلیون تومانی ساختیم به هرکجا که میبردیم آن را از ما نمیخریدند اما به یکباره معجزه شد و انجمن سینمای جوانان تهران آن را از من خرید. من حتی بابت این فیلم فحش هم شنیدم.
وی درباره علاقهاش به این جنس فیلمسازی با بیان یک خاطره گفت: ابزورد بودن را در کل زندگیام میبینم بهخاطر همین دوست دارم چنین فیلمهایی بسازم.
یک شاخه از نقد فیلم، نقد روانکاوانه مولف است
مقدسیان هم مطرح کرد: خواهش میکنم خواسته یا ناخواسته آدمها را شکل هم نکنید، چون همینجوری هم سینما به فنا رفته است. یک شاخه از نقد فیلم، نقد روانکاوانه مولف است. ما وقتی میگوییم چنین فیلمی نساز آن فیلمساز را خواسته یا ناخواسته شبیه فیلمسازان دیگر میکنیم که دو روز دیگر مجبور است برود فیلم اجتماعی یا طنز سخیف بسازد.
گاهی هر اشتباهی میکنیم میگوییم متفاوت کار کردهایم
این منتقد سینما تأکید کرد: اگر بابت پوچگرایی یک فیلم عصبانی میشویم به این دلیل است که اتفاقا فیلم خوب عمل کرده است چون ما به طور کلی دوست نداریم بگوییم آدم پوچی هستیم. «ترموستات» گرچه یک فیلم درجه یک نیست اما حرف خود را میزند، همین نگاههای تشابهگرایانه ماست که باعث میشود برادران ارگ بعد از دو اثر خوب، حالا نمیدانند چه بسازند. کسی که میخواهد درباره پوچگرایی بسازد تمام اتفاقات برای او پوچ و بیاهمیت است.
مقدسیان گفت: به همان میزان که ما درباره خیلی از فیلمها روی ساختار و کارگردانی و بازی سختگیریم باید اجازه بدهیم افرادی که میخواهند متفاوت باشند کار کنند کلمه «متفاوت» اما خطرناک هم هست گاهی هر اشتباهی میکنیم میگوییم متفاوت کار کردهایم اگر ما از فیلمی چنین برداشتی را داریم که تلاش میکند به قواعد پایبند باشد اما متفاوت حرف بزند باید این اجازه را به سازندهاش بدهیم که در همان فضا فیلم بسازد.
وقتی فیلمساز به خودش تلنگر میزند
سپس مجید ابراهیمیان کارگردان «دریچه» در میز نقد حاضر شد و گفت: فیلمکوتاه «دریچه» کار پایاننامه من بود و آن را با مشاوره استاد راهنمای خودم ساختم، نام این فیلم را هم بر اساس ایدهای که داشتم گذاشتم. ایدهها یا بر مبنای زیست شخصی است یا کتابهایی که میخوانیم و فیلمهایی است که میبینیم. چند سال پیش «بوف کور» را خواندم بعد به این فکر کردم که چگونه میتوانم فیلمی بسازم که چنین فضایی داشته باشد. آن موقعیت فیلم برای من درگیر کننده بود. نگاه صادق هدایت به زنان شبیه نگاه من بود و باعث شد این فیلم را بسازم.
فیلم به عنوان فیلم پایاننامهای دانشجویی سربلند است
مقدسیان هم اظهار کرد: فیلم دغدغه مهمی دارد گرچه فیلم خوبی به لحاظ کارگردانی، فیلمنامه و... نیست اما برای فیلم اول درخشان است. آنچه اهمیت دارد مسأله ارتباط با سینماست. سوال این است که آیا مجموعه آن چیزی که تحت عنوان سینما و رسانه با آن مواجهیم با چیزی که فیلم به آن اشاره میکند متفاوت است؟ در این فیلم فیلمساز تلنگری به خودش میزند و میگوید نسبت من با سینما، زندگی و محتواهای تصویری چیست.
در ادامه هم ابراهیمیان درباره انتخاب بازیگر اصلی اظهار کرد: فیلم در شهرستان ساخته شده و کار در شهرستان سخت است برای بازیگرم هم گزینههای کمی داشتم ولی قبول دارم که میشد بازیگر دیگری انتخاب کرد. تصویربرداری ما دو پاره بود به همین دلیل ما چهار روز آفیش تصویربرداری داشتیم.
مقدسیان هم گفت: فیلم به عنوان فیلم پایاننامهای دانشجویی سربلند است.
برای ساخت فیلم، بضاعت خود را بسنجید
در ادامه و در غیاب کارگردان فیلمکوتاه «نارَس» مقدسیان درباره این فیلم مطرح کرد: وقتی میخواهیم یک فیلم (چه کوتاه چه بلند) بسازیم مهم است که بضاعت خودمان را بسنجیم یکی از کارهای مشاوران فیلمنامه یا مشاوران کارگردان این است که پیچش مو را میبینند. اگر بتوانیم اندازه توانایی خودمان را در همان مرحله فیلمنامه بسنجیم موفقتر خواهیم بود.
این منتقد با اشاره به برخی ویژگیهای مثبت این فیلمکوتاه مانند تصویربرداری آن، تأکید کرد: «نارس» به نظرم یک فیلم نارس است مثل ۷۰درصد فیلمهایی که در فضای کوتاه میبینیم و البته ایرادی هم ندارد چون بچهها گامهای اولیه را برمیدارند. دلبسته جشنوارهها نباشید و همواره فیلم خودتان را بسازید.
نظر شما