شما هم گریه کنید/ کتابی شگفتی‌ساز درباره شهید معماریان

تهران- ایرنا- اگر اهل مطالعه و کتاب خواندن نیستید، پیشنهاد می‌کنم فقط چند صفحه از ابتدای کتاب «تنها گریه کن» درباره مادر شهید «محمد معماریان» را بخوانید. چون از معدود کتاب‌هایی است که داستان آن به قدری جذاب و روان است که تا آن را به پایان نرسانید، زمین نخواهید گذاشت.

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا، امروز ۲۰ مرداد مصادف با زادروز شهید محمد معماریان در سال ۱۳۴۹ در شهرستان قم است و کتاب «تنها گریه کن» روایت زندگی شرف السادات منتظری مادر این شهید در دوران مبارزات انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پس از آن است که به قلم اکرم اسلامی نوشته شده است اما قلم این بانوی نویسنده به قدری روان و زیباست که رهبر معظم انقلاب دهم اسفند ۱۳۹۹ پس از مطالعه، این اثر را یک کتاب شگفتی ساز برشمرد و با یک تشکر جدی از نویسنده نوشت: با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم.

ایشان افزودند: همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه‌ تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت.. هیچ سرمایه‌ معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب برتر از این ها نیست. سرمایه‌ باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانه‌ مادرانه به آن نیاز داشت.

معماریان در ۱۲ سالگی به بسیج پیوست و حدود ۱۳ سال سن داشت که پایش به جبهه باز شد و در کربلای ۴ وقتی از بین هزار نفر نیاز به خط‌شکنی ۳۰۰ نفر بود، او نام‌نویسی کرد تا اینکه سرنوشت شهادت او در نهر خین شلمچه رقم خورد.

شرف‌السادات منتظری مادر این شهید به ایرنا گفت: محرم سال ۱۳۶۵ بر اثر حادثه‌ای از ناحیه پا به شدت آسیب دیدم و از اینکه نتوانستم به نحو شایسته در مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) شرکت کنم، به درگاه خداوند ابراز ناراحتی و طلب شفا کردم. صبح روز عاشورا بعد از قرائت زیارت عاشورا در عالم رؤیا دیدم چند نفر از شهدا از جمله فرزندم محمد در مسجد المهدی قم به دیدار من آمدند و پسرم پس از گفت‌وگو شال سبزی را که از حرم سالار شهیدان آورده بود، روی پایم قرار داد. از خواب که بیدار شدم در کمال شگفتی باندها را دیدم که از پایم گشوده شده و شال سبز روی پایم قرار داشت و دیگر دردی احساس نمی‌کردم.

شما هم گریه کنید/ کتابی شگفتی‌ساز درباره شهید معماریان

کرامت امام حسین (ع) و شهید معماریان برای شفای بیماران

وی ادامه داد: قطعات کوچکی از شال سبزی که بر روی پای من بسته شده بود را به برخی از مردم دادم پس از آنکه خبر این ماجرا به محضر آیت‌الله گلپایگانی(ره) رسید و پس از شرح آن موضوع شال خوشبوی معطر به عطر حسینی(ع) مورد تصدیق ایشان قرار گرفت، ایشان گفت «این امانتی در دست شما بوده و نباید آن را به دیگران هدیه می دادید.» پس از آگاهی از این مساله به سراغ دریافت کنندگان قطعات پارچه رفتیم اما در کمال ناباوری متوجه شدیم تمام آنها غیب شده اند.

منتظری تاکید کرد: خدا را شاکریم که این ماجرا سندی برای اثبات زنده بودن شهدا است و منزل شهید سال ها پایگاهی برای آرمان‌های اسلام و انقلاب قرار گرفته است.

کفنی که از مکه آوردی را به تنم کن

منتظری با بیان اینکه محمد قبل از آخرین اعزام به جبهه به دامادم گفته بود که این قبر من است و دقیقا در همان نقطه به خاک سپرده شد، افزود: شب قبل از اعزام، پسرم به من گفت «اگر شهید شدم و راضی بودی، آن کفنی را که از مکه برای خودت آورده‌ای و با آب زمزم شست‌وشوی دادی، به تنم بپوشان و شال سبزی را که از سوریه آورده‌ای را به گردنم بیاویز. گریه نکن و اگر گریه کردی جلوی چشم دیگران نباشد. در تنهایی هر چه خواستی گریه کن.»

منزل این شهید والامقام در محله بلوار امین قم به مکانی برای کارهای خیری تبدیل شده است و مادر محمد با حمایت خیران مختلف ۶۰۰ خانواده کم‌برخوردار و محروم را زیر پوشش قرار داده است.

شما هم گریه کنید/ کتابی شگفتی‌ساز درباره شهید معماریان

مستند تنها گریه کن درباره وصیت شهید معماریان به مادرش است. همچنین چندین گفت و گو تصویری هم با مادر این شهید با عنوان داستان معجزه و شفای اشرف السادات منتظری، روایت مادر شهید معماریان از آخرین دیدار با فرزند شهیدش و شفا گرفتن مادر شهید معماریان توسط فرزندش در خواب انجام شده است.

مستند گریه نکن مادر را اینجا ببینید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha