۲۶ مرداد؛ پایان غربت اسارت/ روزی که وطن برای فرزندانش آغوش بازکرد

اراک - ایرنا - ۲۶ مرداد سالروز بازگشت جوانان غیرتمندی است که دوران سخت و مشقت بار سال‌ها اسارت را پشت سرگذاشتند و هم‌چون پرستوهای عاشق از قفس رنج رژیم جنایت‌کار بعثی با عزت و سربلندی آزاد شدند و به آغوش وطن بازگشتند.

به گزارش ایرنا، ۲۶ مرداد؛ سالروز بازگشایی قفس‌ها، روز وصل و دیدار و روزی به یاد ماندنی از بازگشت سروقامتانی سرافراز است که از مرز خسروی استان کرمانشاه وارد کشور شدند و با سجده بر خاک وطن صلابت و وفاداری خود را به شهدا و ملت قهرمان ایران اسلامی به نمایش گذاشتند.

روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، میهن اسلامی شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه‌های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند.

ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در ۲۲ مردادماه سال ۱۳۶۹۰ تشکیل شده بود، تبادل حدود ۵۰ هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی و با هماهنگی دستگاه‌های دیگر برعهده گرفت.

آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی‌ترین کسان به قضای الهی بودند، اینان سینه‌هایی فراخ‌تر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه‌کس بریده و به خدا پیوسته بودند.

آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسانیات رهایی یافته بودند.

آزادگان سرافراز، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجه‌های مزدوران بعث هراسی به خود راه ندادند.

آزادگان وارثان شهیدان سرافراز در این روز تاریخی قدم به سرزمینی گذاشتند که نقطه به نقطه آن یادآور قله‌های فتح و ظفر همرزمان‌شان در دفاع مقدس بوده‌است و یادآور زمزمه دعاهای اجابت شده و لالایی مادرانی که به دستان خود ثمره زنگانی‌اشان را به جبهه‌ها فرستادند تا دست متجاوز به خاک وطن نرسد.

آزادگان همانگونه کـه دلیر و مقاوم، نستوه و استوار، امیدوار و دلاور به مبارزه با دشمن رفته بودند از اسارت و چنگال نیروهای بعثی با همان صلابت همیشگی بیرون آمدند، این جان بر کفان در سال‌های‌ درد و فراق کوله باری از خاطرات تلخ و شیرین همراه خود آوردند کـه هرکدام از آن‌ها، درس بزرگی از استقامت و آزادگی اسـت.

۲۶ مرداد؛ پایان غربت اسارت/ روزی که وطن برای فرزندانش آغوش بازکرد

رهبر کبیر انقلاب اسلامی درباره اسرا و آزادگان تعبیرات زیبایی دارند، ایشان اسرا را سرود آزادی دانسته و می‌فرمایند: «اسرا در چنگال دژخیمان خود سرود آزادی‌اند و احرار جهان آن را زمزمه می‌کنند. مفقودین عزیز، محور دریای بیکران خداوندی‌اند و فقرای ذاتی دنیای دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند.»

ایشان همچنین از مادران اسرا چنین یاد می‌کنند: «در اقدام شریف مادران بزرگواری که در دامن‌های مطهر خود چنین فرزندانی را تربیت کرده‌اند، چه می‌توان نثار کرد؟ و برای اسیرانی که در زندان‌های مخوف دشمن، شجاعانه بر سر دشمنان بشریت فریاد می‌کشند، چگونه توان تعظم نمود؟»

مقام معظم رهبری درباره آزادگان چنین گفته‌اند: «یکی از چیزهایی که شما را، دل‌هایتان را زنده نگه می‌داشت، ‌پرامید نگه می‌داشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلی به یاد اسرا بودند. حال پدری را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت می‌شود فهمید...

مسئله اسارت طولانی فرزندان این ملت به نوبه خود امتحان دیگری بود که ملت ما با موفقیت آن را به انجام رساند و اسرای ما همانند ملت ایران از خود آزادمردی نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازی به وطن بازگشتند، شما در دوران اسارت شرایط سختی را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگی خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابر دشمن شدید.»

استان مرکزی به لحاظ نزدیکی به استان های غربی کشور، وظیفه سنگینی در پشتیبانی از رزمندگان اسلام بر عهده داشت و سلحشوران این استان نیز نقش موثری در پیروزی مقابل رژیم بعثی ایفا کردند و در هشت سال دفاع مقدس هفت‌هزار و ۲۰۰ شهید، ۱۴ هزار و ۳۸۰ جانباز و ۷۵۰ آزاده سرفراز را تقدیم نظام اسلامی کرده است.اسارت در عملیات والفجر مقدماتی

یک آزاده استان مرکزی گفت: بهمن ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی در حالی که ۱۷ سال داشتم به اسارت دشمن بعثی درآمدم و تا پایان جنگ تحمیلی اسیر بودم و ۲۶ مردادماه سال ۱۳۶۹ به میهن اسلامی بازگشتم.

«سیدعباس موسوی» افزود: سال‌های اسارت من در اردوگاه‌های مختلف موصل و بغداد سپری شد و روزگار بسیار سختی را گذراندیم و تنها نقطه امید ما آزادی و دیدار دوباره با امام راحل بود.

وی اضافه کرد: پس از اسارت، به اتفاق بیش از ۲۰۰ آزاده دیگر ما را به عراق بردند و حدود یک هفته در بدترین شرایط در یک کانتینر بودیم که هر ۲۴ ساعت یکبار در آن باز می‌شد و سپس به اردوگاه موصل چهار انتقالمان دادند.

این آزاده سرافراز بیان کرد: شکنجه‌های نیروهای بعثی در هر شرایط وجود داشت اما زمانیکه رزمندگان ما عملیاتی موفقیت‌آمیز انجام می‌دادند و قطعه‌ای از خاک وطن را آزاد می‌کردند، شکنجه‌های ما بیشتر می‌شد و شبانه‌روز با چوب و چماق و کابل برق به جان ما می‌افتادند و آنقدر ما را کتک می‌زدند که بیهوش می‌شدیم و در برخی موارد هم تعدادی از رزمندگان زیر این شکنجه‌ها شهید می‌شدند.

۲۶ مرداد؛ پایان غربت اسارت/ روزی که وطن برای فرزندانش آغوش بازکرد

وی بیان کرد: با توجه به اینکه ما اوایل جنگ به اسارت دشمن درآمده بودیم هنگامی که وارد اردوگاه شدیم، بعثی‌ها نحوه برخورد با ما را نمی‌دانستند؛ یعنی آموزش ندیده بودند، به بیان دیگر آن‌ها نمی‌دانستند چه کارهایی می‌توانند انجام دهند که ما را جان به سر کنند تا فرمانده‌هانمان را معرفی کنیم یا تاکتیک‌های نظامی یا تاریخ عملیات‌های رزمندگان اسلام را لو دهیم.

این رزمنده سرافراز اراکی در مورد بدترین شکنجه‌های بعثی‌ها گفت: بعثی‌ها هرگاه می‌خواستند اسرا را از اردوگاه به‌جای دیگری منتقل کنند با تعداد زیادی از سربازان خود تا جلوی در اتوبوس یک کوچه درست می‌کردند به‌این‌ترتیب که نیروهای بعثی روبروی یکدیگر قرار می‌گرفتند تا اسرا از بین آنها رد شوند بعد با باتوم، چوب و کابل آنها را کتک می‌زنند.

وی افزود: چون بسیاری از رزمندگان مجروح بودند، باید ۲ نفر از اسرا زیر بغل آنها را می‌گرفتند، سرعت عبورکردن آنها از میان بعثی‌ها کندتر می‌شد و بیشتر مورد کتک و ضرب و شتم قرار می‌گرفتند.

سیلی زدن به صورت آزادگان تا حد پاره شدن پرده گوش

یکی دیگر از آزادگان شهر اراک در گفت و گو با ایرنا، گفت: ظهرها و هنگامی که هوا کاملا گرم می‌شد بعثی‌ها اسرا را به محوطه روباز اردوگاه می‌آوردند و هر سرباز یا افسر بعثی به روشی اسرا را شکنجه می‌داد.

حاج حسین عسگری افزود: برخی سربازها شیوه خاصی در سیلی زدن داشتند، به این شکل که کف دست خود را گود می‌کردند و در گوش اسرا می‌زدند تا هوای مضاعفی در گوش‌ها بپیچد و پرده گوش پاره شود. برخی از اسرا پرده گوششان به این شکل پاره و شنوایی خود را از دست دادند.

وی ادامه داد: برخی از سربازان هم با مشت در شکم اسرا می‌زدند تا واکنش آنها را ببینند و بخندند، اگر کسی قدرتمند بود و واکنش نشان نمی‌داد، ناراحت می‌شدند و او را آن‌قدر می‌زدند تا واکنشی نظیر ناله و گریه نشان دهند.

این آزاده اراکی که در تیرماه سال ۱۳۶۱ به اسارت دشمن بعثی درآمده و تا ۲۶ مردادماه در اردگاه‌های مختلف عراقی‌ها بوده، بیان کرد: در عملیات رمضان زمانیکه ۲۷ سال داشتم و به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شده بودم، اسیر شدم و پس از چند روز که در زندان الرشید عراق بودم به اتفاق حدود ۱۰۰ اسیر دیگر به اردوگاه شماره ۲ موصل منتقل شدیم.

عسگری اظهار کرد: با وجود اینکه بعثی‌ها می‌دانستند که صدام به خاک ما تجاوز کرده و جنگ برما تحمیل شده است، اما بدترین رفتار را با ما داشتند و علاوه بر شکنجه‌های مختلف، هیچ نوع امکاناتی هم در اختیار ما قرار نمی‌دادند.

بسیاری از اسرا به دلیل مجروحیت که نتوانسته بودند خود را به نیروهای خودی برسانند اسیر شده بودند و ما هیچ امکاناتی برای درمان زخم‌های آنها نداشتیم و تنها با آب و نمک محل زخم آنها را پانسمان می‌کردیم و بسیاری از آنها درد می‌کشیدند و مقابل چشمان ما شهید می‌شدند

وی اظهار کرد: بعثی‌ها در هر ۲۴ ساعت یک وعده غذا به اسرا می‌دادند و برای هر ۱۰ نفر یک ظرف و یک قاشق در نظر می‌گرفتند و هنگامی هم که اعتراض می‌کردیم با باتوم و کابل برق آنقدر کتکمان می‌زدند که بیهوش می‌شدیم.

۲۶ مرداد؛ پایان غربت اسارت/ روزی که وطن برای فرزندانش آغوش بازکردملاقات با حاج‌آقا ابوترابی در اردگاه شماره چهار موصل

آزاده سرافراز اراکی بیان کرد: سال‌های اول اسارت خیلی به من سخت گذشت تا اینکه در سال ۱۳۶۵ به اردگاه شماره چهار موصل منتقل شدم و هنگامی که وارد اردوگاه شدم در عین ناباوری سید عباس ابوترابی سید آزادگان را دیدم و بسیار خوشحال شدم و از آن به بعد سختی‌های اسارت قابل تحمل بود.

عسگری افزود: حاج آقا ابوترابی می‌گفتند اردوگاه مثل یک کشتی است و ما در یک دریای پر تلاطم در این کشتی گرفتار شدیم، شما علاوه بر اینکه باید جان خودت را نجات دهی، وظیفه داری دست بغل دستی‌ات را بگیری و همراه خودت به این ساحل نجات برسانی و این حرف‌های ایشان به اسرا روحیه می‌داد تا به امید بازگشت به میهن اسلامی شکنجه‌ها را تحمل کنند.

وی بیان کرد: حاج آقا ابوترابی برخی روزها بعد از اقامه نماز ظهر و عصر کلاس تفسیر قرآن به پا می‌کرد و به اسرا می‌گفتند هر کسی قرآن را حفظ کند من ضمانت می‌دهم که یک ملاقات حضوری با حضرت امام داشته باشد که با این وعده ایشان، بسیاری از اسرا که حتی سواد خواندن و نوشتن نداشتند قاری و حافظ قرآن شدند.

۲۶ مرداد؛ پایان غربت اسارت/ روزی که وطن برای فرزندانش آغوش بازکرد

مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان مرکزی هم گفت: آزادگان حماسه‌ای به‏ یادماندنی و جاودان از خود به یادگار گذاشتند.

سرهنگ پاسدار غلامرضا کریمی افزود: ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹ یادآور یکی از خاطرات الهام بخش و شورانگیز در حافظه تاریخی ملت ایران است که در آن حماسه مقاومت و ایستادگی رزمندگان اسلام و تربیت یافتگان مکتب ولایت فقیه در هشت سال دفاع مقدس می‌درخشد و یادآور ایامی است که پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارت‌گاه‌های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند.

وی بیان کرد: همانطور که رژیم بعثی رزمندگان ما را به اسارت می‌گرفت، شمار زیادی از سربازان و افسران عراقی هم به اسارت ما درآمده بودند، اما در اردوگاه‌های ما همه امکانات برای عراقی‌ها فراهم بود در صورتیکه بعثی بدترین رفتارها را با آزادگان ما داشتند.

۲۶ مرداد؛ پایان غربت اسارت/ روزی که وطن برای فرزندانش آغوش بازکرد

مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان مرکزی بیان کرد: بیش از یک‌هزار دست نوشته از اسرای عراقی در باغ موزه دفاع مقدس استان وجود دارد که در تمامی آنها به برخورد منصفانه و عادلانه ایرانی‌ها نسبت به آنها اشاره شده است.

سرهنگ کریمی بیان کرد: کتاب قاب عکس آزادگان استان مرکزی سال گذشته رونمایی شد و کتاب خاطرات آزادگان نیز در حال تدوین است که به زودی منتشر می‌شود.

استان مرکزی در هشت سال دفاع مقدس بیش از ۷۵ هزار رزمنده را به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام کرد که هفت هزار و ۲۰۰ نفر از آنها شهید، ۱۴ هزار و ۳۸۰ نفر جانباز، ۷۵۰ نفر آزاده و ۲۷۷ نفر هم مفقودالاثر شدند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha