به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا؛ چندی پیش وزیر خارجه و رئیس مجلس کشورمان در سفرهایی جداگانه به لبنان سفر کردند. عباس عراقچی وزیر خارجه کشورمان روز جمعه ۱۳ مهر وارد بیروت شد و در جمع خبرنگاران گفت جمهوری اسلامی ایران محکم پای دوستان خود در لبنان هست و خواهد بود. محمدباقر قالیباف رئیس مجلس نیز روز شنبه ۲۱ مهر شخصا هدایت هواپیما را به عهده گرفت و پس از ورود به آسمان لبنان در بیروت فرود آمد.
به همین منظور در خصوص اهمیت سفر مقامات ایرانی به لبنان با «مروه عثمان» استاد دانشگاه در بیروت گفتوگو کردهایم که مشروح آن در ادامه آمده است:
وزیرخارجه و رئیس مجلس ایران در بحبوحه حمله نیرویهوایی اسرائیل به لبنان سفر کردند تا جایی که محمدباقر قالیباف رئیس مجلس ایران درکنار دیدارهای رسمی که داشت به مناطقی در بیروت رفت که مورد اصابت موشکهای اسرائیل قرار گرفته بود و از آنجا بازدید کرد. درباره اهمیت این سفرها بفرمایید.
این سفرها بسیار مهم بود. برای مثال اهمیت و پیام سفر رئیس مجلس ایران از آنجایی شروع شد که او خودش خلبان هواپیمایی بود که با آن به بیروت آمد. این اقدام پیام مستقیم ایران به صهیونیستها بود که اجازه نمیدهیم لبنان را محاصره کنید. اسرائیلیها خیلی واضح گفته بودند که اجازه نخواهند داد هیچ هواپیمایی از ایران در لبنان فرود بیاید.
البته ما شاهد دیدارهای رسمی با رئیس مجلس، نخستوزیر لبنان نیز بودیم که طی آن گفتوگوهای دیپلماتیک بسیار مهمی در مورد کمکهای جمهوری اسلامی ایران به لبنان صورت گرفت. من تقریباً مطمئن هستم که مقامات ایرانی جلساتی را هم با برخی از مقامات حزبالله داشتند که طی آن در مورد تلاشهای مستمر برای حمایت از مقاومت در لبنان صحبت شده است.
سپس به حضور آقای قالیباف در حومه بیروت معروف به ضاحیه میرسیم که بسیار مهم بود، زیرا این اقدام پیامی برای غرب و آن دسته از لبنانیهای ضدایرانی طرفدار آمریکا داشت. گروههای ضدایرانی معتقد بودند که مقامات ایرانی نباید در زمان جنگ به لبنان سفر میکردند در حالی که از خودشان سوال نمیکنند چرا بایدن، رئیسجمهور آمریکا زمانی که اسرائیل در غزه نسل کشی میکند به تلآویو میرود. آیا این کار برای دشمن حلال و برای مقاومت حرام است. این پیامی بود برای آنها که ببینید، ایران ممکن است با لبنان برخی اختلافهای سیاسی داشته باشد اما همیشه در کنار لبنان باقی خواهد ماند.
این سفرها برای حامیان مقاومت و نیروهای حزب الله نیز بسیار مهم بود زیرا آنها روزهای بسیار سختی را میگذرانند و درد از دست دادن شهید بزرگوارمان بر قلب لبنانیها بسیار سنگین است.
نظر مردم لبنان و منطقه درباره این اقدام مقامات ایرانی چه بود؟
طرفداران مقاومت همیشه در کنار جمهوری اسلامی ایران هستند، زیرا ما از یک دکترین و ایدئولوژی پیروی میکنیم. ما اینجا هستیم تا در کنار مظلومان و در برابر ظالمان بایستیم. ما یک قوم هستیم با فرهنگ و زبان متفاوت، اما یک دین، یک دکترین و یک ایدئولوژی. ما در یک مسیر هستیم. مردم این را درک میکنند، آنها این مساله را در طول جنگ و در طول سالها حس کردهاند.
طی کمتر از ۱۰ روز فشار زیادی به مقاومت و مردم لبنان وارد شد اما ما به این شرایط عادت کردهایم، ما پیرو امام حسین(ع) هستیم، ما شاگردان مکتب کربلا هستیم. ما میدانیم فشار و سختی یعنی چه، اما همچنین میدانیم که چگونه خودمان را از زیر آوار بیرون بکشیم، غبار را از بین ببریم و راهمان را ادامه دهیم. فرهنگ عاشورا و ایدئولوژی امام حسین چیزی است که ما از رهبری خود و آیت الله خامنهای فراگرفتهایم.
بیشتر مردم لبنان حامی مقاومت هستند و گروههای ضد مقاومت، علیرغم اینکه ممکن است اکثریت به نظر برسند در اقلیت قرار دارند. رسانه های حامی غرب تلاش میکنند طوری وانمود کنند که حمایت از مقاومت در اقلیت است. ما همه یک لبنان هستیم، اکثر اهل سنت و حتی مسیحیان هم طرفدار مقاومت هستند اما صدایشان شنیده نمیشود زیرا رسانههای متعدد با سرمایهگذاری ایالات متحده و دلارهای نفتی در لبنان حمایت میشوند.
این سفرها اهمیت زیادی داشت ولی رسانههای غربی بازتاب مناسبی به آن ندادند.
رسانههای غربی تلاش میکنند از انتشار اطلاعاتی که باعث میشود چهره مثبتی از ایران منتشر شود اجتناب کنند و همه هدفشان ایجاد چهرهای شیطانی از ایران است. البته باید بگویم که نگاه جهانی نسبت به مقاومت بعد از ۷ اکتبر به کلی تغییر کرده است. درحال حاضر مردم جهان به گزارش شبکههای غربی گوش میدهند و عکس آن را باور میکنند.
برای اینکه بتوانیم با رسانههای جریان اصلی غربی رقابت کنیم، پول و زمان زیادی نیاز داریم، بنابراین میدانیم که توانایی رقابت با آنها را نداریم. اما خداوند برتر از همه و بالاتر از هر چیزی است و این امکان را فراهم کرد که تغییر گفتمان عمومی در میان مردم جهان طی کمتر از یک سال اتفاق بیافتد. من عملاً معتقدم دست خداست که ما را به این نقطه رسانده است که از مقاومت های منطقه حمایت عمومی شکل گرفته است. هیچ وقت حتی تصور هم نمیکردیم که در غرب مردم پرچم حزب الله را به دست بگیرند و پرچم فلسطین به نمادی جهانی برای آزادی تبدیل شود.
آیا نکتهای هست که دوست داشته باشید به آن اشاره کنید؟
دوست دارم به این نکته اشاره کنم که ما اینجا در جریان اتفاقاتی که در ایران میافتد قرار میگیریم، ما در جریان هستیم مردم در حمایت از برادران خواهران خود دعا و گریه می کنند. چند روز پیش داشتم گزارشی میدیدم که زنان ایرانی در سنین مختلف به مسجدی در تهران حاضر شده بودند تا طلا و جواهرات خود را برای حمایت از لبنان و مقاومت اهدا کنند، دیدن این تصاویر قلب من را مملو از شادی کرد. اما میخواهم آنها بدانند که واقعاً مجبور نیستند این کار را انجام دهند زیرا دعای آنها به اندازه کافی ارزشمند است. اما این را هم میدانم که آنها تلاش میکنند هر کاری را که از دستشان برمیآید انجام دهند.
آیا این تصاویر واقعا در لبنان توسط مردم دیده میشود؟
این تصاویر در لبنان دست به دست میشود و مردم با دیدن چنین اقداماتی احساس همبستگی عاطفی با مردم ایران میکنند و به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند.
ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
نظر شما