۷ شهریور ۱۴۰۳، ۹:۵۰
کد خبرنگار: 2493
کد خبر: 85580988
T T
۷ نفر

برچسب‌ها

زیارت اربعین و رویت خدا
پیاده روی اربعین - مسیر طریق العلما

کربلا- ایرنا- در مسیر پیاده‌روی زیارت اربعین اباعبدالله علیه السلام خدا را می‌توان دید؛ البته که به هر طرف رو کنی خدا هست، اما در مشّایه انگار خدا را نزدیک تر، راحت تر و شفاف تر می شود دید.

امام علی علیه السلام فرمود: «لَم تَرَهُ العُیونُ بِمُشاهَدَةِ الأبصارِ، ولکِنْ رَأتهُ القُلوبُ بِحَقائقِ الإیمانِ». پس با رویت صحنه ها و جلوه های ایمان مومنان، می توان خدا را در قلب و دل دید. هرکس فکر می‌کند در زندگیش هنوز خدا را ندیده است فقط کافیست یک مرتبه پیاده و یا سواره به زیارت اربعین برود.

پرده اول

زیارت اربعین و رویت خدا

کشور عزیز عراق به ویژه دو شهر نجف و کربلا از گرمترین نقاط مسکونی کره خاکی هستند. گرمای آنها در این حد است که اگر در موکبی به علت قطع کهربا (برق)، مَبرَده (کولر) خاموش شود دیگر نمی‌توان داخل موکب ماند، باید بیرون رفت و از زل گرمای درون موکب به ظل درخت پناه برد.

حالا تصور کن اگر درون موکبی که سایه است ولی مُکَیَّف (کولر) ندارد نمی‌توان ماند، چگونه کودکان خردسال و پیرزن‌ها و پیرمردهای کهنسال در هرم آفتاب سوزان نجف به کربلا، الی الله سفره الی الله حسیناه پیاده روی می کنند. از این صحنه شگفت انگیزتر معلولانی است که با عصا، واکر یا ویلچر به کندی و سختی ولی با سکینه و اطمینان قلبی حرکت می‌کنند.

شنیده ای می گویند مرد باید روی پای خود بایستد؛ در مشایه بزرگمردانی را می بینی که پایی ندارند تا روی آن بایستند ولی به جایش روی دست‌های خود ایستاده اند و الی الله حسیناه راه می‌روند. در مشّایه است که می‌بینی امام صادق علیه السلام چه صادق فرموده است: «ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَوِیَت علَیهِ النِّیَّةُ: هیچ بدنی در انجام آنچه نیّتِ بر آن قوی باشد، ناتوان نیست».

پرده دوم

زیارت اربعین و رویت خدا

گرمای سوزان، تعریق مدام و گرد و غبار همیشگی، معمولاً آدم‌ها را بی حوصله و بداخلاق می‌کند؛ اما در این مسیر، بد خلقی، چهره در هم رفته، مأیوس و عبوس نمی‌بینی؛ به جایش از موکبداران، خادمان، همراهان و پیاده روندگان محبتی می‌چشی که نمونه اش را فقط از مادر خود دیده ای. شاعر چقدر زیبا سروده: لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد/ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین(ع) پرده سوم در مسیر الی الله حسینا اگر فقط کمی یا کمی بیشتر از کمی سختی و مرارت ببینی، چند قدم بالاتر یا چند ساعت بعدتر به راحتی می‌رسی و شرمنده می‌شوی که چرا حرفی از سختی به زبان جاری ساختی یا از دل گذراندی.

مگر باور نداشتی به این که خدا در قرآن دوبار پشت سرهم فرموده بود: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا*إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا». در مشّایه می بینی و ایمان می آوری که پس از هر سختی یک آسانی است. راست گفته‌اند که امام حسین علیه السلام مدیون کسی نمی‌ماند. مادر آب حضرت زهرا (س) و پدر خاک حضرت علی (ع) مقتدا و اسوه امامان ماست.

این خانواده خاندان کرم هستند. اصلاً راستی مگر ما در این زیارت اربعین، کاری برای اهل بیت علیهم السلام انجام داده‌ایم یا به ایشان لطفی کرده‌ایم که باید منتظر عنایت باشیم مگر نه این است که ما دلمان می‌خواست خودمان را به دریای جود و کرم و پر از مهر و نعم امام حسین علیه السلام در مشایه بیندازیم. پس خدا را شکر به خاطر تن سالم و توان و توفیق زیارت اربعین.

پرده چهارم

زیارت اربعین و رویت خدا

با وجود این همه جمعیت در بین الحرمین، شبستان‌ها و تحت قبه امام حسین علیه السلام و حضرت عباس (ع) چگونه است که به کسی آسیبی وارد نمی‌شود؟ اگر هم اتفاقی برای کسی می‌افتد ناچیز است و سرپایی مداوا می‌شود. آری ممکن است کسی از شدت گرما و فشار از حال برود اما با یک لیوان مای بارد (آب سرد) حالش سر جا می آید و دوباره خود را در دریای زائران رها می کند تا به ضریح شش گوشه برسد. اگر این جمعیت زیاد و در این مکان کوچک را جای دیگری تصور کنید، تصدیق خواهید کرد که ممکن نیست بدون آسیب جدّی پراکنده شوند، حتی جمع شدنشان کنار یکدیگر هم کار سختی است.

این سیل عظیم زائران چگونه از مشایه به حائر امام حسین علیه السلام که می رسد، لبیک یا حسین گویان به امواجی آرام بدل می‌شود که آن قدر روان حرکت می‌کند تا وارد حرم شود مخصوصاً که قسمت مسقّف حرم ورودی‌های کم، کوچک، باریک و راهرو گونه با نرده‌های آهنی دارد و فشار جمعیت اگر یک لحظه و اندکی از کنترل خارج و نیرویی بیشتر وارد شود، می‌تواند به افراد مسن و ناتوان و یا کودکان آسیب سخت و جدّی وارد کند.

چه کسی به این همه آدم از کشورها، شهرها و فرهنگ‌های مختلف آموزش داده است که وقتی در این کشتی نجات سوار شدی نباید بی‌قراری و تلاطم کنی اگر صبوری کنی کشتی خودش گهواره وار تو را به ساحل امن امام حسین علیه السلام می‌رساند. چه شیرین گفته شاعر: شیرین‌تر از بغل مادر حرم حسین حرم حسین

پرده پنجم

زیارت اربعین و رویت خدا

تا در حال حرکت به سمت اعتاب مقدسه نجف، کربلا، کاظمین و سامرا هستی سرشار از شور، شوق و عشقی. به محض این که سامرا را می‌بینی سراپای وجودت را سرور می‌گیرد ولی وداع سختی دارد؛ خود را شرمنده دو امام مظلوم عسکریین، هادی و حسن علیهماالسلام می‌دانی که با جامعه کبیره معرفت امامان و با حدیث علامات مومن، زیارت اربعین را به ما هدیه دادند و حالا چرا نمی‌توانی بیشتر بمانی و باید بروی.

از حضرت حجت علیه السلام خجالت می‌کشی که چرا در حق پدران امامش و مادر و عمّه بزرگوارش کم گذاشتی و با خودش هم نجوا نکردی و فرجش را چون مضطرّ و یتیم از خدا تمنّا نکردی. در کاظمین حال و هوای مشهدالرضا (ع) به سرت می افتد. دوست داری یک شب در کاظمین، در مبیتی خیابان‌های اطراف حرم بمانی یا شبی را در حرم بیتوته کنی و عطر رضوی سحر حرم موسی بن جعفر و جواد الائمه علیهم السلام را به مشام جان نفس بکشی.

نجف اشرف هر چقدر که توقّف داشته باشی از بابا علی علیه السلام دل نمی کنی. دوست نداری دست گرم پدرت را رها کنی؛ دلت می خواهد در صحن به نام مادر حضرت زهرا (س) بمانی یا مثل پاکستانی ها در خیابان های اطراف حرم جول و پلاست را پهن کنی و یک دل سیر راحت بخوابی. راست گفته اند نجف اولین خانه پدری ما شیعیان است که در آن جا احساس راحتی می‌کنیم و هرچه بمانیم خسته نمی شویم.

اما کربلا سفارش کرده‌اند: «زر فانصرف» زیارت کن و برگرد. این همه راه آمده‌ام امام عزیزم حسین (ع) را ببینم چرا باید اینقدر زود بروم؟ در زیارت اربعین نباید در کربلا زیاد توقّف کرد، باید رفت تا جا باشد بقیّه ۲۱ میلیون ۴۸۰ هزار و ۵۲۴ نفر هم زیارت کنند. از شارع العباس به سمت گراج (ترمینال) کربلا که می روی، خدّام مواکب آن قدر به تو رسیدگی و از تو پذیرایی می‌کنند که انگار از جهادی سخت برای انتقام از قاتلان امام حسین و اسرای کربلا برگشته ای و تیمار لازم داری.

پرده ششم

زیارت اربعین و رویت خدا

در سیّاره (ماشین) که می‌نشینی به سمت مرزهای ایران، از پشت شیشه می‌بینی خادمان دارند مواکب و بساط پذیرایی را جمع می کنند. ناگهان دست از کار می کشند، می روند در وسط مسیر مشّایه می نشینند و می گریند و به سمت نجف خیره می شوند تا شاید زائرانی در راه باشند و به بهانه آنها موکبشان را جمع نکنند. اما روز پس از اربعین دیگر به ندرت زائری از این مسیر به سمت کربلا پیاده می‌رود.

عاشق و خریدار این حال آن ها هستم. ما که از درون ماشین و پشت شیشه داریم حس و حال آنها را نظاره می‌کنیم، دلمان می شکند و اشکمان می ریزد، در قلب حرم الله و باصفا و نازنین آنها دیگر چه می گذرد؟ خدایا توفیق خدمت در مواکب عراقی را نصیب ما هم بفرما.

داشتم می‌گفتم وقتی داری به سمت مرز ایران حرکت می‌کنی دوست داری زودتر برسی و سوار بر ماشین به سمت موطن خود حرکت کنی اما همین که جواز السفر (گذرنامه‌)ات را شرطه الحدود، ختم خروج می‌زند و پایت را به مرز و خاک پرگهر و سرچشمه هنر ایران که می‌گذاری دلت برای مشایه و مشاهد شریفه و اعتاب مقدسه تنگ می‌شود، مشهد لازم می‌شوی تا باز هم برات کربلا را از بضعه رسول (ص)، امام رضای رئوف (ع) طلب کنی.

راستی حالا که با چشمان خود دیدیم «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة» است پس باید با حسین به سوی خدا حرکت کرد و قصیدة المشایة را با نوای حیدر البیاتی در این مسیر خواند: «الی الله سفره الی الله، حسیناه بدمنه حسیناه، مشیناه دربک مشیناه». در جهان غیر حسین (ع) خبری نیست که نیست.پایان این دفتر و سفر اربعین، حکایت باقی مانده هر ساله، هر روزه و هر آن ماست.إن شاء الله؛ محمدسجاد حسنی تبار (دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام ۲۲ صفر ۱۴۴۶)

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha