به گزارش خبرنگار ایرنا، وقتی که می شنید باید ببینی تا گرفتارش شوی، باور نمی کرد، انگار همه تصورات ذهنش به هم ریخته بود، باید راهی میشد تا ببیند، درک کند و شنیدهها برایش حکم دیدن پیدا کند.
درست سه سال قبل بود که تصمیم اولین سفر را گرفت، با کلی دلهره از مرزی که برای اولین بار رویش را به روی زایران گشوده بود، راهی کربلا شد و او از اولینهایی بود که زائر اول این مرز اول میشد.
باشماق مریوان، نقطه صفر مرزی که زمانی قدمگاه شهدا بود، حالا دروازه زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) میشد.
و از آن سال، ۲ سال دیگر، همین مرز شد قرار عاشقانه او و هزاران زائر دیگر که راه کربلا را در پیش گرفتند.
و امسال گرما، انگار جهنمی از دودلی به دلش افکنده بود که نکند نشود، نتواند و نرود... و بی آنکه به جوابش فکر کند، دل به دریا زد و رفت...
از باشماق تا سلیمانیه
این طرف مرز در خاک ایران شور و نوایی برپاست، مردها با لهجه کردی، زائران را به چای و شربت دعوت میکنند، کاک مختار سه سال است که اینجاست، از مریوان تا باشماق مسیر ۱۷ کیلومتری را طی میکند تا با چای ذغالیاش از مهمانان پذیرایی کند.
کردها ذاتا مهمان نواز هستند و حالا که پای دوستداران خاندان نبوت در میان است، از جان و دل قدم مهمان را به سرچاو( روی چشم) میگذارند.
چندباری که اینجا آمده با کاک مختار عیاق شده و قبل از عبور از مرز، کاک مختار مردانه از او میخواهد تا اگر دینار لازم دارد بگوید و او تشکر میکند و با محکم کردن بند کولهاش، راه پایانه مرزی را در پیش میگیرد.
در چشم برهم زدنی آن سوی مرز است، پای ونهای عراقی که امسال قرار است زائران را رایگان تا سلیمانیه ببرند.
سوار میشود و راه می افتد، حدود ۲ ساعت راه در پیش دارد ولی هنوز باورش نشده که زائر اربعین است.
حوالی ظهر به موکب حضرت رسول اکرم (ص) در سلیمانیه می رسد، خادمان با شربت آبلیموی طبیعی به پیشواز می آیند و زائران به محل استراحت و نماز و ناهار راهنمایی میشوند.
تکیه کسنزانیهای سلیمانیه را شیخ نهرو کسنزانی اداره میکند، از بزرگان طریقت قادریه اهل سنت که سه سال متوالی است، خادم اربعین شده و خادمان تکیه از مهمانان نوه رسولالله (ص) با احترام پذیرایی میکنند.
پذیرایی در موکب حضرت رسول اکرم (ص) که به تا پایان میرسد زمان حرکت است، امسال بر خلاف سالهای قبل خودروها تنها مسیر سلیمانیه تا کربلا را طی خواهند کرد ولی او و چند نفر دیگر میخواهند تا زیارتگاه امامان معصوم در سامرا، کاظمین و نجف را هم زیارت کنند.
اسم یکی از رانندههای ونها کاک فریدون است یکی از همراهانشان که زبان کردی بلد است با کاک فریدون صحبت میکند و او راضی میشود تا مسافران را که حدود ۲۰ نفری میشوند به سامرا ببرد.
اولین زیارت در سامرا
در طول چند سال گذشته هیچ وقت موفق به زیارت حرم امامین عسکریین در سامرا نشده است، همیشه از ناامنی شهر سامرا میگفتند و او این بار دارد عازم این حرم شریف میشود.
در بین راه موکبهای زیادی جلوی ماشین را میگیرند، ترکمانهای عراقی اما حال و هوای دیگری دارند، به زبان ترکی، کردی و عربی با مهمانان سخن میگویند و التماسشان میکنند تا بتوانند میزبان آنان باشند.
طوزخرماتو یکی از شهرهایی است که اهالی آن ترکمان هستند و با میوههای ناب تابستانی و انواع نوشیدنی و شربت و غذاهای مختلف عربی به استقبال مهمانان میآیند و از آنان پذیرایی میکنند.
در طول مسیر چندین موکب دیگر هم همین برنامه است با التماس و خواهش ریش سفیدان جلوی ماشین را میگیرند و آنان را به موکبهای خود میبرند.
ساعت نزدیک ۱۲ شب است به سامرا میرسند و از آنجا که راننده مسیر را بلد نبود، چند باری مجبور میشوند تا مسیر رفته را برگردند تا بالاخره به حرم شریف میرسد و در گاراژ سامرا پیاده میشوند.
و بقیه مسیر را پیاده تا حرمین شریفین طی میکنند بعد از زیارت و دعا و نماز، همه زائران شب را در صحن و رواق و شبستان حرم استراحت میکنند و با صدای اذان صبح بیدار میشوند.
صبحانه را مهمان مضیف حرم هستند بعد از صبحانه مختصر، سامرا را به سمت کاظمین ترک میکنند.
نماز ظهر را در حرم مطهر امام موسی کاظم (ع) و نواده شریفشان امام جواد (ع)اقامه و عصر همان روز کاظمین را به سمت نجف اشرف ترک میکنند.
راننده کرد اهل سنت، فردی بسیار آرام و صبور و خوش برخورد است ولی آشنایی چندانی با جادههای سمت عراق عربی ندارد، با گم کردن مسیر سر از اسکندریه و بابل در میآورند، رسیدن به نجف کمی دورتر می شود و بر روی گوشیهایشان مسیریاب نصب میکنند و بعد از آن، راه را به وسیله راهنماییهای مسیریاب ایرانی ادامه میدهند.
در بین راه در یکی از موکبها میایستند و بعد از اقامه نماز و شام و استراحت دوباره به راه میافتند نیمههای شب به نجف اشرف میرسند حرم امن امیر مومنان حضرت علی (ع).
هوای نجف گرمتر از سامرا و کاظمین است ولی داخل حرم آنقدر خنک است که هیچ احساس گرمایی نداری.
پس از زیارت و دعا استراحت میکنند چرا که از فردا راه پیاده را تا کربلای معلی در پیش دارند.
پس از نماز صبح و زیارت مضجع شریف شاه نجف حرکت میکنند و پرسان پرسان مسیر مشایه(نجف به کربلا) را پیدا میکنند.
همراه با کاروان در مسیر مشایه
در بین راه کاروان نمادین کربلا به چشم میخورد، کاروانی که در چهلم شهدای کربلا به دشت بلاخیز نینوا برمیگردند.
کاروان متشکل از شتران، زنان، کودکان و مردان است.
از آنجا که این اولین سالی است که تصمیم دارد کل مسیر نجف تا کربلا را پیاده برود چشمش به عمودهاست تا ببیند شماره عمود یک از کجا شروع میشود. چندین کیلومتر پیادهروی را پشت سر گذاشته ولی هنوز خبری از شماره عمودها نیست.
بالاخره بعد از طی مسافتی طولانی چشمش به عمود شماره یک میخورد، تا قبل از رسیدن به این عمود، موکبهای اهالی نجف در طول مسیر با آب، شربت دسرهای عربی پذیرایی کردند ولی گل سرسبد همه پذیراییها چای تلخ عراقی است؛ حتی در دمای بالای ۵۰ درجه این روزهای عراق.
موکب به موکب حرکت میکند و عمود است که یکی پس از دیگری شماره کم را به شماره بیشتر واگذار می کند؛ قدم در این وادی که میگذاری انگار بین ۲ قطب آهنربا ایستاده باشی و به هر ۲ طرف جذب میشوی حرکتت به سمت حسین(ع) است بعد از زیارت پدر حسین.
موکبها برنامههای فرهنگی هم دارند و تنها مختص پذیرایی نیستند، اربعین تنها یک حرکت مذهبی نیست نمادی از همبستگی دنیای اسلام در راه فعالیتهای فرهنگی، سیاسی، اعتقادی و اجتماعی است.
اینجا به قول جلال آل احمد" مانند خسی در میقات" قدم به قدم پیش میروی...
روی کولهها نوشتهها، عکسها و پرچمها توجهت را جلب میکند از پرچم فلسطین گرفته تا شعار دادخواهی کودکان غزه و نایب الزیاره بودن از سوی شهدا.
مسیر طولانی است در ساعات روز گرما بیداد میکند و از ساعت ۱۱:۳۰ تا حوالی ۱۷:۳۰ مکان حرکت به هیچ عنوان وجود ندارد.
حس میکند هوا هم برای نفس کشیدن کم است، در این ساعت بیشتر زائران در حال استراحت هستند و بعد از آن حرکت می کنند تا در مسیر معنوی بزرگ به دریای حسین(ع) بپیوندند.
"کربلا طریق الاقصی" این جملهای است که بارها و بارها در طول مسیر به چشم میخورد.
موکبها هم از همه رنگی هستند از ایران، عراق، افغانستان، کویت، چین، ترکیه، لبنان و همه کشورهای مسلمان.
سه شبانه روز در حرکت هستند تا بالاخره قدم در خاک کربلا میگذارد کربلایی که ۱۴۰۰ سال قبل، حضرت زینب سلام الله علیها بعد از دیدن همه مصائب آن گفت" "جز زیبایی چیزی ندیدم" و او هم در طول کل این مسیر جز زیبایی ندید چون عاشورا فرهنگی است که در هر مکان و در همه زمانها جاریست.
خسته، خاک آلود، بغض کرده و بیرمق به کربلا میرسد، خیابان به خیابان را طی میکند به امید اینکه چشمش به بارگاه و گنبد مقصود و مرادش بیفتد.
و بعد از طی این مسیر طولانی، چشمش به بارگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام میافتد و بعد از خواندن زیارت اربعین است که باور میکند امسال هم اربعین جا نماند.
سفر به پایان میرسد و دلدادگی آغازی دوباره پیدا میکند تا اربعین سال بعد که باز هم زائر این راه شود.
و امروز در چهلمین روز پس از واقعه، همه آنهایی که از اربعین جا ماندهاند یا قبل از اربعین برگشتند، در هر نقطه از ایران اسلامی خود را به پیادهروی بزرگ اربعینیها میرسانند.
در استان کردستان هم جاماندگان اربعین در مسیرهای تعیین شده پیادهروی میکنند، در سنندج مسیر پیادهروی از میدان لشکر ۲۸ تا بلوار شهیدان شبلی مهدیه است.
نظر شما