محمد احمدی در گفتوگو با خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا در مورد قراردادها و کارفرمایان اعضای هیاتعلمی این دانشگاه اظهار داشت: تعداد کارفرمایانی که در دانشگاه داریم؛ یعنی پروژههای صنعتی متغیر است. ولی معمولا تعداد کارفرمایان پروژههای ما به صورت متوسط حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ در بازههای زمانی مختلف از صنایع گوناگون کشور دارد.
وی در توضیح بیشتر گفت: ما از صنایع مختلف کارفرما داریم، ولی از صنایع نفت، گاز و پتروشیمی بیشتر داریم. صنایع فولاد، صنایع معدنی و خودروسازی و البته صنایع دفاعی هم سهم قابل توجهی تشکیل میدهند. همچنین در حوزههای دیگه هم شرکتهای خصوصی دانشبنیانی هم هستند که پروژههای کوچیکتر را با دانشگاه تعریف کرده و انجام میدهند. صنایع دریایی و صنایع هوایی هم اعضای هیات علمی قراردادهایی دارند.
عضو هیاتعلمی دانشکده مهندسی نفت در مورد تعداد اعضای هیاتعلمی این دانشگاه که با صنایع قرارداد دارند، نیز خاطرنشان کرد: دانشگاه صنعتی امیرکبیر در مجموع ۵۰۰ عضو هیاتعلمی دارد و به طور متوسط در یک سال گذشته حدود ۱۰۰ نفر در دو سال اخیر در ارتباط بودهاند و حدودا ۲۰ درصد از کل اعضای هیاتعلمی را دربرمیگیرد و این رقم اوایل دهه ۹۰ حدود ۱۰ درصد بوده که امروز به ۲۰ درصد رسیده است. البته به این معنی نیست که بقیه استادان با صنعت همکاری ندارند، به این معنی است که ممکن است استادی چند سال پیش طرحی با صنعت داشته است و در سال جاری ندارد ولی به صورت متوسط و در هر بازه زمانی واحد تقریبا ۲۰ درصد استادان با صنعت همکاری دارند.
احمدی در مورد اقدامات این مدیریت برای بهبود ارتباط با صنعت بیان کرد: با توجه به اینکه تعریف قرارداد و رسیدن به طرح نهایی با صنایع، فرایندهای حقوقی و فرایندهای فنی طولانی دارد و گاهی ممکن است یک استاد بعد از پایان یک طرح نتواند کار صنعتی دیگری انجام دهد، این روند را با روشهای مختلف تسهیل بکنیم.
وی ادامه داد: در مورد استادانی که هنوز جوانتر هستند و ارتباط آنها با صنعت زیاد نیست برای ایجاد ارتباط دوطرفه، روی بحث فرصت مطالعاتی صنعتی کار کردیم تا اساتید جوان تر در قالب فرصت مطالعاتی صنعتی بیشتر با صنایع ارتباط بگیرند.
احمدی در مورد استقبال کم از فرصت مطالعاتی صنعتی بین استادان جوان نیز گفت: فرصت مطالعاتی صنعتی از سال ۱۳۹۸ اجباری و به یکی از مولفههای تبدیل وضعیت از پیمانی به رسمیآزمایشی و از رسمیآزمایشی به رسمی قطعی فرصت مطالعاتی صنعتی بود یا استاد باید یک طرح ارتباط با صنعت میداشت. البته در دوره کرونا این قوانین درست اجرا نشد ولی در سالهای اخیر روند استفاده از این فرصت مطالعاتی افزایشی بوده است. در مجموع در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ شاید حدود ۲۰ نفر و بیشتر استادان جوانتر در این فرصت استفاده کردهاند. زیرا استادان جوان در ۵ سالی که پیمانی هستند برای تبدیل وضعیتشدن باید این فرصت مطالعاتی را بگذرانند.
البته صنعت همگاهی از این فرصت سوءاستفاده میکند، یعنی یک پروژه صنعتی سنگین را در قالب فرصت مطالعاتی را با مبلغی بسیار کمتر و شاید یکدهم مبلغ اصلی به استاد محول میکند و استاد هم بالاجبار باید این طرح را بگذراند و این مشکلی است که در زمینه ارتباط با صنایع داریم.
دو مشکل عمده در زمینه ارتباط دانشگاهها با صنایع
وی در مورد مهم ترین مشکل در زمینه ارتباط با صنایع نیز اظهار داشت: ما دو مشکل عمده داریم؛ یکی تعریف مناسبی از فرایند پژوهش نه در دانشگاه و نه در صنعت وجود دارد. مبنای دانشگاه ابتدا آموزش علم است و بعد گسترش دادن مرزهای دانش و افزایش توان پژوهشی و توسعه فناوریهایی در سطح آمادگی فناوریهای پایینتر (TRL) در حد مثلاً سطوح فناوری ۳ یا ۴، بعد از این باید فناوری به پژوهشکدهها محول شود و در حد پایلوت در شرکت های زایشی و دانشگاه رشد کند.
احمدی ادامه داد: اما در بسیاری موارد نیاز صنعت در حد سطح آمادگی ۸ یا ۹ است و در لحظه نیاز به فناوری کاملا ساخته و آماده دارد که بتواند تحویل بگیرد و استفاده کند و بنابراین تعریف درستی از پژوهش برای صنعت وجود ندارد.
وی تاکید کرد: از دیگر سو بین دانشگاه و صنعت هم فاصله زیادی در سالیان متمادی وجود داشته است، از این جهت که دانشگاه بیشتر کارهای تئوری میکرده است و صنعت فقط کارهای عملی انجام میداده و به این دلیل هماهنگ شدن این دو بخش در واقع زمان نیاز دارد که از دو طرف به هم نزدیک شوند.
احمدی گفت: بنابراین برای رفع این فاصله یعنی هم صنعت باید انتظار خود را از دانشگاه اصلاح کند چون ممکن نیست که یکباره یک محصول کاملاً آماده را از دانشگاه تحویل گرفت و دانشگاه باید پلهپله به فناوری برسد و تحویل صنعت دهد و هم دانشگاهها باید تفکر خود را از صنعت اصلاح کنند و خیلی تئوریک با مسائل برخورد نکنند. گاهی یک دانشگاه استاد میگوید من در نهایت تا اینجا یک کار آزمایشگاهی انجام بدهم یا یک مدل شبیه سازی کامپیوتری ارائه بکنم که ممکن است مشکل صنعت را حل نکند.
وی با ارائه مثالی گفت: اگر روند ارتباط با صنعت دانشگاهها را بررسی کنیم می بینیم در دهه ۸۰ خورشیدی خیلی از شرکتها از جمله شرکتهای نفتی پروژه های خیلی زیادی تعریف کردند که در حد طرح در بایگانی باقی ماند؛ زیرا طرح با هدف رسیدن به یک فناوری تجاری تعریف و مرحلهبندی نشده بود. بلکه به این شکل بود به دانشگاه واگذار شده بود و دانشگاه تا جایی آن را پیش برده است و بعد هم فکر نشده بود که بعد از این باید به چه شکلی پیگیری شود. در واقع نه از سمت صنعت برنامهریزی وجود داشت و نه از سمت دانشگاه برنامه ریزی بوده است.
عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر گفت: یک راهحل برای رفع این مشکل تشکیل پژوهشکدهها در دانشگاه صنعتی امیرکبیر بوده است. برای اینکه استادانی که ارتباط بهتری با صنایع دارند در پژوهشکده ها فعال شوند و از بار مسئولیت آموزشی هم تا حد ممکن فاصله بگیرند و حداقل بار مسئولیت آموزشی و اداری را داشته باشند و بتوانند توان خود را در پژوهشکدهها متمرکز کنند. همچنین در پژوهشکدهها نهفقط از توان استادان بلکه از توان پژوهشگران مستقل و دانشجویان پسادکتری به عنوان همکار استفاده کنیم تا توان پژوهشکدهها افزایش یابد.
وی ادامه داد: پژوهشکدهها در واقع شبکه علمی دانشگاه را گسترش می دهند و نهاد واسط هستند، ما هم دنبال تاسیس مراکز پژوهشی و پژوهشکدههای مشترک با صنعت هستیم. این برنامه ریزی را طی چند ماه اخیر با اصلاح آیین نامه پژوهشکدهها و با بازآرایی و تجدید ساختار آنها اجرا میخواهیم بکنم و فکر میکنم راه حل اساسی هم شاید این باشد. البته همیشه نمیتوان گفت راه حل قطعی وجود دارد و این راه حل است ولی فاصله بین صنعت و دانشگاه را پژوهشکدههای مشترک بین دانشگاه و صنعت میتوانند پر کنند.
نظر شما