به گزارش خبرنگار ایرنا، سرتا پایش خاک و گلی است، یک عرابه چوبی دارد که روی آن ایستاده و انگار در دور دست آسمان به دنبال گمشدهای میگردد، جنس خاکی بودنش در پس مهرههای چوبی درشتی که به دست، پا و کمر دارد، او را عجیب نشان میدهد.
داستانش را آغاز می کند از آنجایی که دلش پر است از زندگی؛ جایی که "ههلپرکی" و "گورانی" کردی میتواند حالش را خوب کند ولی بغض در نگاهش با اینها هم خوب شدنی نیست.
او که ابتدای کارش سکوت بود، اواسط نمایش یکپارچه فریاد شد و از بغض فرودخورده این سالها گفت، از سالی که یکجا همسر، مادر و فرزندانش را در بمباران شیمیایی حلبچه از دست داد.
و از "جامانه"(چفیه) خاک و گلی خود به چفیه خونآلود فلسطینیها رسید جایی که یک سال مدام زیر چشم دنیا شاهد بزرگترین جنایات بشری است و برای رژیم غاصب صهیونیستی از تار نوارهای کاست قدیمی استفاده کرد، آینه گلی همسرش، گردنبد قدیمی مادرش و هرچه که به یادگار داشت را بخشید و در صدای اذان، مکبر دنیای اسلام شد تا برای فلسطین و غزه نماز بیداری بخواند.
اما دنیا انگار که به جنایت خو گرفته باشد، در سکوت بود و او در نهایت، خودش و صدایش را زیر همان عرابه ابتدای نمایش، خاک کرد.
نویسنده و کارگردان نمایش "ریگای بیریبوار"، مختار محمدی از مریوان بود که دیروز دومین اجرای خود را داشت.
او در پاسخ به سوال خبرنگار ایرنا که چرا به ۲ بغض فروخورده جهان اسلام یعنی انفال و حلبچه پرداخته است، پاسخ داد: موضوع اصلی بیدار کردن دغدغه هنرمندان است که اگر در سال ۱۹۸۸ که ۱۸۲ هزار نفر از کردهای عراق زنده بهگور شدند در برابر این فاجعه با زبان هنر این درد را فریاد میزدند، اکنون کسی شاهد نسلکشی در فلسطین نبود.
مختار محمدی افزود: سوال من از هنرمندان ایرانی این است که چرا در تئاتر باید جهانی فکر کرد و آن را ایتالیایی بیان و عرضه کرد؟ در حالیکه ما در خاورمیانهای هستیم که مملو از کشتار، جنگ و خونریزی است.
این هنرمند کردستانی با بیان اینکه کردستان درد فلسطین را بخوبی میفهمد و برای همین درد غزه برای مخاطب کردستانی بیش از دیگران آشناست، ادامه داد: کار و هنر دیسکویی درد جامعه هنری است و برای همین اسم نمایش من " ریگای بیریبوار" (راه بدون همراه) بود.
وی با نقد هنرمندانی که میگویند باید به تئاتر اسکاتلند، روسیه و فرانسه رسید، افزود: چرا ما باید به هنر در فرانسه برسیم؟ جایی که تئاترش حتی موضوع ابتذال دارد.
محمدی با یادآوری جنایتهایی که در یمن و فلسطین می شود، هشدار داد نسلکشی استکبار محدود به یک کشور نیست و اگر حواسمان نباشد چه بسا پای آنان به مریوان و تهران هم برسد و برای همین خطاب به هنرمندان میگویم دغدغه تئاتر اروپایی شدن دیگر بس است و اگر راه تئاتر به سمت رقص و موسیقی باشد من دیگر کار نمیکنم.
وی افزود: این اثرم را به امیرحسین شفیعی تقدیم می کم که بدون ادعا دارد کار میکند.
۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۶۶، همزمان با شروع عملیات والفجر ۱۰ توسط رزمندگان ایرانی در منطقه کردنشین حلبچه که تصرف بخشهایی از کردستان عراق را به همراه داشت، دولت بعث با دستور مستقیم صدام اقدام به بمباران شیمیایی مردم خود در منطقه حلبچه کرد.
صدام به پسرعمو و معاون خود، علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی، دستور بمباران شیمیایی این مناطق را داد. براساس بررسیهای سازمان ملل متحد که بعدها در قالب یک گزارش منتشر شد، در این حمله، از گاز خردل و چند ماده شیمیایی عامل اعصاب نامعلوم، استفاده شده بود.
در پی این حمله که به عنوان بخشی از عملیات «انفال» مشهور است، حدود پنج هزار نفر از مردم حلبچه عراق که عموماً غیرنظامی بودند به شکل فجیعانهای و تنها ظرف چند دقیقه جان خود را از دست دادند و دهها هزار نفر هم مصدوم شدند.
هفدهمین جشنواره تئاتر خیابانی مریوان از ۲۱ مهر آغاز بکار کرده و تا ۲۵ این ماه ادامه دارد.
نظر شما