۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۱۰
کد خبرنگار: 1018
کد خبر: 85629501
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

فرخی یزدی، تجلی آزادی در قامت شعر فارسی

۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۱۰
کد خبر: 85629501
سعیده صدیقی
فرخی یزدی، تجلی آزادی در قامت شعر فارسی
مجسمه فرخی یزدی در سلول محل نگهداری در زندان قصر

یزد- ایرنا- ۲۵ مهرماه، سالروز مرگ شهادت گونه فرخی یزدی است؛ مردی که به خاطر زدن حرف حق و حقیقت، دهانش را دوختند تا نور عدالت طلبی و آزادی‌خواهی را خاموش کنند اما امروز، شعر این شاعر معاصر جلوگاه‌ آزادی‌خواهی در سپهر ادبیات فارسی است.

"فرخی یزدی" روزنامه نگار و شاعر توانای ملی و سیاسی ایران بود، او خود را عاشق آزادی می‌نامید و در تمامی اشعارش این عشق مقدس بیان می‌کرد، مجموعه اشعار فرخی یزدی سرود آزادی و عدالت‌خواهی، برابری، جدال با بیگانه پرستی و اعتراض شدید به سازمان‌های سیاسی و اجتماعی‌ای است که سیاست ها استعماری را بر دوش ملت‌ها تحمیل کرده‌اند، او که خود از طبقات پایین اجتماع است از تهیدستان و ستمدیدگان حمایت می‌کرد و جهان آرمانی خود را دنیایی بدون ظلم و بی‌عدالتی می دانست.

به همین بهانه به دیدار «حسین مسرت» پژوهشگر تاریخ و فرهنگ یزد رفتیم که در خصوص این شاعر و نویسنده ارزشمند معاصر ایران، کتاب‌های متعددی نوشته است، قرار ما با آقای مسرت کتابخانه مرکزی یزد در بلوار بسیج بود، همزمان که میان قفسه های کتاب در بخش تاریخ قدم می زدیم، از استاد مسرت خواستم از فرخی یزدی بیشتر برایمان بگوید.

وی در حالی که دیوان فرخی یزدی را در دست داشت، گفت: «میرزا محمد فرخی یزدی» در سال ۱۲۶۴ خورشیدی در شهر یزد متولد شد، او به دلیل مشکلات خانوادگی در ابتدا به کارهای کارگری می پرداخت، فرخی که پیش از ورود به مدرسه سواد خواندن و نوشتن داشت در سن ۱۵ سالگی، پایش به مدرسه باز شد و در مدرسه میسیونرهای انگلیسی یزد (مرسلین) در محله گازرگاه یزد، شعری در نکوهش مدیر مدرسه سرود و همین موضوع باعث شد فرخی یزدی را از مدرسه اخراج کنند.

بخشی از این شعر به شرح زیر است:

سخت بسته با ما چرخ، عهد سست پیمانی/ داده او بهر پستی، دستگاه سلطانی

دین ز دست مردم برد، فکرهای شیطانی/ جمله طفل خود بردند در سرای نصرانی

فرخی یزدی، تجلی آزادی در قامت شعر فارسی

مسرت ادامه داد: بعدها زمانی که شاعران به دیدار ضیغم الدوله حاکم یزد می‌رفتند، شعری در ستایش او می گفتند، اما فرخی یزدی شعری در نکوهش او سرود و این شعر به قدری تند بود که حاکم یزد دستور داد دهان فرخی یزدی را دوخته و به زندان بیاندازند. بیت اول این شعر به این شرح است:

تو خود میدانی نی‌ام از شاعران چاپلوس/ کز برای سیم بنمایم کسی را پایبوس

همراه با استاد مسرت همچنان که از راهرویی به راهروی دیگر کتابخانه می‌رفتیم، گفت: بالاخره فرخی یزدی موفق شد از زندان فرار کند و به تهران برود، او در سال۱۳۰۲ در تهران «روزنامه طوفان» را پایه گذاری کرد و بعد از آن امتیاز چند روزنامه دیگر را گرفت تا اگر طوفان را توقیف کردند، روزنامه دیگری را به جای آن چاپ کند که البته انتشار روزنامه طوفان ۱۵ مرتبه متوقف شد.

مسرت افزود: فرخی یزدی در سال ۱۳۰۷ به نمایندگی مردم یزد به مجلس شورای ملی هفتم راه یافت و در گروه اقلیت مبارز قرار گرفت و اواخر دوره نمایندگی، حکم دستگیری او صادر شد، اما فرخی به شوروی فرار کرد و بعدها به اروپا رفت و بعد از مدتی با ترفندی او را به ایران بازگرداندند و پس از بازگشت با بهانه طلبکاری کاغذ فروش، او را به زندان انداختند و فرخی چهار سال در زندان بود و در این مدت نیز دست از مبارزه با استبدادگران برنداشت.

به سمت دیگری از کتابخانه مرکزی یزد رفتیم و دور میزی رو به روی آقای مسرت نشستم، وی در ادامه صحبت هایش اینگونه از فرخی یزدی گفت: فرخی در سال‌هایی که در ایران حضور داشت یک بار به بم تبعید شد و بارها به زندان افتاد و در دوره‌ی نمایندگی مجلس شورای ملی به دلیل مبارزات و حق‌گویی، بارها توسط نمایندگان طرفدار رضاشاه کتک خورد و در سال ۱۳۱۲ ابتدا به زندان ثبت اسناد و بعدها به زندان شهربانی افتاد و در نهایت به زندان قصر در تهران منتقل شد، در آنجا نیز شعرهایی در نکوهش رضاشاه و فرزندش و عوامل دیگر رژیم پهلوی سرود تا اینکه دیدند فرخی با هیچ پیشنهادی اعم از پست و مقام و پول رضایت نمی دهد، بنابر این تصمیم به قتل او گرفتند.

وی ادامه داد: میرزا محمد فرخی یزدی را چند شبی در بیمارستان زندان قصر بستری کردند و بعد از آن به حمام زندان بردند و شبانه در ۲۴ مهرماه ۱۳۱۸ ، آمپول زنی که به «پزشک احمدی» معروف بود آمپول هوا به فرخی یزدی تزریق کرد و در نهایت او در روز ۲۵ مهرماه همان سال به شهادت رسید.

این نویسنده و پژوهشگر یزدی عنوان کرد: از فرخی یزدی یک «سفرنامه شوروی» به جا مانده است، همچنین او همزمان مدیر و صاحب امتیاز روزنامه‌های آینه افکار، پیکار و قیام بود که بعد از توقیف روزنامه طوفان آنها را چاپ می‌کرد، هرچند فرخی اشعار خود را تجمیع نکرد اما آنها را در روزنامه‌های خود به چاپ می‌رساند که در سال ۱۳۲۰ اشعارش توسط «حسین مکی» جمع‌آوری و به چاپ رسید و سال‌ها چاپ شد و بعد از آن در سال ۱۳۷۸ نخستین بار کامل ترین دیوان فرخی یزدی را من (حسین مسرت) جمع آوری کردم و تاکنون چهار مرتبه به چاپ رسیده است و در هر نوبت با ویرایش و افزایش شعرهای جدید از فرخی یزدی چاپ شد.

وی در ادامه با اشاره به قفسه کتاب‌های تاریخی گفت: در رابطه با فرخی یزدی کتاب‌های زیادی به چاپ رسیده است و من نیز یک «ویژه نامه فرخی یزدی»، «کتاب شناسی فرخی یزدی» و «کتاب پیشوای آزادی» را به چاپ رساندم که در کتاب پیشوای آزادی به زندگی نامه، اشعار و مبارزات فرخی پرداخته‌ام که تاکنون سه مرتبه به چاپ رسیده است.

مسرت افزود: غزلیات و رباعیات فرخی همه سیاسی هستند و همانطور که می‌دانید غزل با محتوای عاشقانه سروده می‌شود اما فرخی یزدی غزل‌های سیاسی می‌سرود به گونه‌ای که استاد «شفیعی کدکنی»، فرخی یزدی را سرآمد غزل سرایان سیاسی ایران می‌داند.

استاد مسرت در پایان صحبت‌هایش گفت: فرخی یزدی شعری با ردیف آزادی دارد که بسیار معروف است که در سال ۱۳۵۸ از رادیو پخش می‌شد و می‌توان گفت فرخی یزدی جان خود را در راه اعتقادات خود و آزادی میهن از دست داد.

بخشی از شعر معروف فرخی یزدی به شرح زیر است:

قسم به عزّت و قَدر و مقامِ آزادی/ که روح‌بخشِ جهان است، نامِ آزادی

به پیشِ اهلِ جهان محترم بُوَد آن کس/ که داشت از دل و جان احترامِ آزادی

فرخی یزدی، تجلی آزادی در قامت شعر فارسی

عموزاده فرخی یزدی: اهل قلم شهامت و شجاعت فرخی را مورد توجه قرار دهند

خانه فرخی یزدی در محله گازرگاه یزد است که در سال ۱۳۹۸ بهسازی شده و به یک موزه فرهنگی و هنری تبدیل و به معرفی شخصیت و آثار او اختصاص یافته و همچنین خانه این شاعر در سال ۱۳۹۱ با شماره ۳۰۸۴۰ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

«رضا سخندان»، عموزاده و مالک خانه فرخی یزدی است، او که ۱۰۴ سال سن دارد هم اکنون ساکن آمریکا است، برای صحبت با او با دخترش «پروین سخندان» ارتباط گرفتم، هر چند آقای سخندان به دلیل کهولت سن حرف زدن برایش دشوار بود، اما از او خواستیم برایمان از فرخی یزدی بگوید.

سخندان در پیامی که برای ما فرستاد، شعر معروف فرخی یزدی که هنگام دوختن لب‌هایش سروده است را خواند:

شرح این قصه شنو از دو لب دوخته‌ام/ تا بسوزد دلت از بهر لب دوخته‌ام

و در ادامه آن بیت شعری که خودش در پاسخ به این شعر فرخی سروده است را خواند:

فرخی سوخت دلم بهر دل سوخته ات/ جان من باد فدای دو لب دوخته ات

عمو زاده فرخی یزدی در ادامه صحبت هایش گفت: روزنامه نگاران و نویسندگان و همه مردم ایران و به خصوص اهالی محترم یزد باید شهامت و شجاعت فرخی یزدی را مورد توجه قرار دهند و همچنین زنان سرزمینم مادر او را که از همه جهات بانویی نمونه بود و با توجه به موقعیت زنان در آن زمان توانست چنین فرزندی را تربیت کند.

تکمیل مرمت خانه فرخی نیازمند تامین اعتبار است

برای اینکه روایتی از خانه فرخی بنویسم به محله گازرگاه واقع در خیابان امام یزد رفتم، اما با در بسته مواجه شدم، با پرس و جویی که انجام دادم متوجه شدم یک سالی است این مکان در حال مرمت و بازسازی قرار دارد، به سراغ «محمدجواد آزادی یزدی» مدیر خانه موزه فرخی یزدی رفتم تا بتوانم این خانه را از نزدیک ببینم.

خانه فرخی یزدی از آنچه فکر می‌کردم زیباتر و دلنشین‌تر بود، این خانه شامل ۲ ورودی در شمال، ۲ حیاط مرکزی و چندین اتاق در اطراف این حیاط‌ها دارد، همچنین، یک زیرزمین بزرگ دارد که به وسعت کل بنای همکف است، پس از ورود به خانه، یک راهرو وجود دارد که شامل راه‌پله‌ای برای دسترسی به پشت‌بام و ورودی اتاق‌هاست و در امتداد این راهرو پله‌هایی قرار دارد که ما را به فضای زیرزمین هدایت می‌کند.

حیاط اول این خانه با حوض مرکزی کوچکتر از حیاط دوم است و از طریق دو اتاق کوچک و بزرگ به یکدیگر متصل می‌شوند، دیواره‌های حیاط‌ها با گچ‌کاری‌های هنری مختصری تزئین شده که جلوه‌ای خاص به فضا می‌بخشد.

فرخی یزدی، تجلی آزادی در قامت شعر فارسی

از آزادی یزدی که در گوشه ای از خانه موزه فرخی مشغول صحبت با مرمت کاران بود، دلیل طولانی شده عملیات مرمت این خانه را جویا شدم، وی گفت: در سیل اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱، بخش‌هایی از این خانه آسیب دید، تاکنون بخشی از اقدامات مرمتی انجام شده است اما بودجه کافی برای ادامه کار نداریم که در این زمینه نیازمند یاری مسئولان هستیم.

وی که برنامه‌های متعددی برای خانه موزه فرخی دارد، افزود: با تکمیل مرمت این خانه بزودی به پاتوقی برای شاعران، روزنامه‌نگاران و علاقه‌مندان به فرهنگ، ادب و هنر تبدیل می‌شود و همچنین، این موزه فرصتی را برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به ادبیات معاصر ایران فراهم می‌آورد تا با زندگی و آثار این شاعر بزرگ بیشتر آشنا شوند.

همراه با مدیر خانه موزه فرخی یزدی به کتابخانه کوچکی که در یکی از اتاق‌های این خانه تجهیز کرده‌اند رفتیم، در خلال صحبت‌هایش در خصوص «جایزه مطبوعاتی فرخی یزدی» توضیح داد: جایزه مطبوعات فرخی یزدی با هدف ارج نهادن به دستاوردهای عرصه مطبوعات و رسانه‌ها برگزار می‌شود تا از این طریق فرهنگ نوشتن را ترویج و کیفیت آثار به چاپ رسیده را افزایش دهیم، همچنین این جشنواره فرصتی مناسب برای تشویق نویسندگان و رسانه‌ها است تا با آثار خود در ارتقاء سطح ادبیات و مطبوعات نقش داشته باشند.

همچنان که مشغول بازدید از کتاب‌های قدیمی کتابخانه موزه فرخی بودم، به صحبت‌های آزادی یزدی گوش می‌دادم، وی گفت: ما به دنبال عقد تفاهم‌نامه‌ای با دیگر موزه‌ها هستیم تا همکاری‌های فرهنگی و هنری خود را گسترش دهیم، این تفاهم‌نامه‌ها تبادل منابع و اطلاعات، برگزاری نمایشگاه‌های مشترک و برنامه‌های آموزشی را شامل خواهد شد.

فرخی یزدی، تجلی آزادی در قامت شعر فارسی

سلول فرخی یزدی، پربازدیدترین قسمت باغ موزه زندان قصر تهران است

سال گذشته در چنین روزی برای شرکت در مراسم نکوداشت فرخی یزدی که به همت خانه موزه فرخی یزدی در باغ موزه زندان قصر در تهران برگزار شد به این موزه رفتم، اولین بازی بود که سلول فرخی یزدی در موزه مارکف باغ موزه زندان قصر را از نزدیک می‌دیدم که به نظرم جذاب‌ترین قسمت این موزه بود شاید هم عرق یزدی بودن باعث شد این فکر را بکنم!

امروز در سالروزی دیگر از شهادت فرخی یزدی با «مجید نصرالله زاده»، مدیر موزه مارکف باغ موزه زندان قصر تماس گرفتم، او در حین اینکه در حال قدم زدن در راهرو موزه بود به سوالات من پاسخ داد.

نصرالله زاده با بیان اینکه مجموعه باغ موزه قصر قدمتی ۲۵۰ ساله از دوره قاجار تا انقلاب اسلامی دارد، گفت: زندان قصر در دوره ۸۰ ساله زندانیان زیادی از افراد سیاسی تا شاعریان، نویسندگان، وکلا، مهندسین و اقشار مختلفی به خود دیده است که به دلایل مختلفی چه به حق و چه به ناحق وارد زندان قصر شدند که یکی از مشهورترین این زندانیان میرزامحمد فرخی یزدی است.

وی در این صحبت تلفنی به حضور خود در سلول فرخی یزدی اشاره کرد و ادامه داد: مجموعه باغ موزه قصر از سال ۱۳۹۱ آغاز به کار کرد و یکی از سلول‌هایی را که بازسازی و مرمت کرد، سلول فرخی یزدی است که از نوابغ سیاسی و همچنین هنری دوران پهلوی اول بوده که خیلی از استادان این حوزه ایشان را از معتبرترین شاعران و نویسندگانی می دانند که در زندان قصر زندانی شد و به شهادت رسید.

فرخی یزدی، تجلی آزادی در قامت شعر فارسی

مدیر موزه مارکف باغ موزه زندان قصر افزود: فرخی یزدی زمانی که در زندان بود اشعار خود را بر روی دیوار سلول خود حک می‌کرد که هنوز آثار آن در سلول او وجود دارد، سلول فرخی یزدی به‌ همان شکل حفظ شده و تنها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است و همچنین مجسمه‌ای از فرخی یزدی ساخته و در سلولش قرار داده شده است.

مجید نصرالله زاده با بیان اینکه از فرودین ماه تاکنون بیش از ۱۵ هزار نفر از زندان قصر بازدید کردند، عنوان کرد: از سال ۱۳۹۱ تاکنون بازدید کنندگان زیادی از حوزه‌های مختلف در باغ موزه زندان قصر داشتیم که بسیاری از آنها سلول فرخی یزدی را شاخصه‌ای برای باغ موزه قصر تعریف کردند و می‌توان گفت سلول فرخی یزدی پر بازدیدترین قسمت این موزه است.

پس این حرف مدیر موزه فهمیدم نظر من به خاطر عرق یزدی بودنم نبود و خیلی‌ها با من هم نظر هستند.

نصرالله زاده ادامه داد: در مجموعه باغ موزه قصر علاوه بر فرخی یزدی شاعران و نویسندگان زیادی مثل مهدی اخوان ثالث، موسوی گرمارودی، احمد شاملو و نجف دریابندری را داشتیم ولی فرخی یزدی کسی بود که در زندان نیز دست از مبارزه برنداشت و مجبور شدند او را از سر راه بردارند و در نهایت با قتل فرخی، او را برای همیشه خاموش کردند.

و کلام آخر؛ بعید نیست کسی که یک عمر دربه‌دری و سرگردانی کشیده و از کودکی تا مرگ با ستمگران جنگیده است؛ از جنازه‌اش نیز وحشت داشته باشند و بترسند از روزی که آرامگاه او میعادگاه عاشقان حق و حقیقت شود، از این رو و همانطور که حسین مکی در کتاب خود نوشته است "ظاهرا پیکر اینگونه افراد را به گورستان مسگرآباد می‌فرستادند، (گورستان مسگرآباد یکی از مهم‌ترین گورستان‌های تهران در دوران پیش از بهشت زهرا (س) بود) و از قرار معلوم در آنجا دفن شده است".

به هر حال هرجاکه لاله‌ای سر از خاک برآورده است شاید مزار اوست، همچون که خود در شعری گفته است:

لاله می‌روید ز خاک فرخی با داغ سرخ / خورده از بس خون دل در انقلاب زندگی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha