مردم جهان این روزها بیش از هر رویداد دیگری وقایع و حقایق منطقه غرب آسیا را دنبال میکنند؛ وقایعی که با خون و آتش همراه شده و رنگ سرخش درخشش ستارههای جعلی را کم فروغ کرده است؛ وقایعی که با ناله کودکان دردمند و مادران داغ فرزند دیده همراه است و قلب آزادگان عالم را به درد میآورد؛ آزادگانی که صدایشان حتی از قلب اروپا و آمریکا هم به گوش میرسد.
هفتم اکتبر یکسال پیش بود که رژیم نامشروع و بزدل اسرائیل پس از سالها چنگ و دندان نشان دادن و پنهان شدن در پسِ تروریسم و ریختن خون انسانهای بیگناه، زخمی کاری از گروهی کوچک اما شجاع و مقاوم دریافت کرد؛ زخمی که کیان کم عمق این رژیم را هدف قرار داد و موجب شد آنان چهره واقعی خود را به جهانیان نشان دهد، چهرهای زشت و خوفناک؛ زخمی که آزادگان جهان باور دارند، آغاز مرحلهای نوین در مناسبات دنیا و گامی موثر برای تسریع اضمحلال این رژیم است.
زخمی که نام فلسطین را در دنیا بلند کرد و نشان داد که وقتی جریان مقاومت یکدل شود، کار نشدنی رنگ واقعیت می گیرد و پرده ریاکاری رژیم منحوسی چون اسرائیل فرو می افتد؛ این طوفان که نام مقدس الاقصی را به دوش می کشید، بار دیگر پرچم فلسطین را در دنیا به اهتزاز درآورد و معمار آن یعنی یحیی سنوار را بر زبانها انداخت؛ او که ۲۲ سال از عمرش را در زندان های رژیم صهیونیستی گذرانده بود، می دانست که صهیون فقط زبان زور را می فهمد و نه سازش و صلح و برای همین بود که با زبان خودشان به نبرد پرداخت.
یحیی که خود در چادرهای آوارگان فلسطینی به دنیا آمده بود و در کنار سایر کودکان و آوارگان، تعلیم دید و بزرگ شد، رویای کودکان فلسطینی را به خوبی می شناخت و برای رساندن آنان به رویاهای زیبایشان، رویاهایی سرشار از آرامش و شادی و به دست آوردن سرزمینشان، اسلحه را برداشت و تلاش کرد با گامهایی بلند، راه را برای رویای کودکان فلطسین هموار کند.
یحیی، نیک میدانست که عافیت طلبی راه ظلم و جور بر مظلومان را در دنیا باز میکند و ایستادگی و مقاومت در برابر زیاده خواهی دشمنان تنها راه رساندن کودکان فلسطینی به آرزوهایشان است؛ او خود را از آنِ فلسطین و فلسطین را چون جان خویش می دانست و برای حفظ آن، جان و مال و آبرویش را سپر کرد تا تهدیدها و دشمنی های اسرائیلیان و صهیونیست ها را خنثی کرده و کودکان آواره را به منزل پدری شان در قدس شریف برساند.
یحیی فرماندهای مقتدر پیرو مکتب پیامبر مهربانیها؛ حق مظلوم را از ظالم ستاند و رویای خونخواهان و غاصبان سرزمینشان را به کابوسی هولناک تبدیل کرد و در اوج عزت و افتخار ثابت کرد که خانه اسرائیلیان، سست از خانه عنکبوت است.
او حتی در دوران حضور در عمق سیاهچاله های نمور اسرائیل از مقاومت و ارتباط با رهبران حماس دست نکشید و با زیرکی و درایتی که داشت خود را در زمره یکی از رهبران فکری و استراتژیک این گروه قرار داد و راهکارهای او موفقیت های بزرگی برای فلسطینیان رقم زد.
مردی مقاوم که تلاش دشمنان برای اینکه او را فردی خودخواه نشان دهند و اعلام کنند که اسرای اسرائیل را سپر انسانی خود قرار داده است را ابتر گذاشت و عملکرد شفاف او سلاح تزویر و دروغ دشمنان را خنثی کرد؛ یحیی نامی که خواب خوش را از چشمان غاصبان سرزمین فلسطین ربوده بود و در طول سالهای مبارزاتی خود؛ نوک تیز پیکانِ مبارزه را بر قلب تلاویو نشانه گرفته و آرامش را از صهیونیستهای جنایتکار باز ستاند و کینه و قساوت آنان را به جان خرید.
یحیی پیرو قرآنی بود که در آن به صراحت داستان یحیی نبی را ذکر کرده است و در طول دوران حیاتش آیه شریفه «یَا یَحْیَیٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ و آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا» را به منصه ظهور رساند؛ یحیی ثابت کرد که جانش را در قبال آزادی قدس شریف میدهد و میتوان ایستاد و مرگ را شرافتمندانه در آغوش کشید و آمدن موعود را بشارت داد.
او پس از هفتم اکتبر دیگر فقط رهبر شاخه نظامی یک گروه سیاسی در فلسطین نبود؛ او به یک فرمانده بزرگ در جهان عرب و دنیای اسلام و مقاومت تبدیل شده بود که با زندگی و شهادت خود، پیام عاشورا را به جهان مخابره کرد: «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة».
نظر شما