مزدک علینظری در گفتوگو با خبرنگار کتاب ایرنا، درباره روند تالیف کتاب «حادثهجو» گفت: شروع رسمی مصاحبهها با امین آقافرزانه (از خیرین فعلی و سردسته معروف لات های قدیم تهران) در سال ۱۳۹۴ بود؛ آن زمان ایده دیگری داشتم و به قصد ساخت فیلم مستند، سراغ او رفته بودم. به قصد تحقیق برای آن فیلم مستند، گفتوگویی با او شروع و ساعتها فیلم و صدا ضبط کردم.
در زمان جمعآوری اطلاعات برای نوشتن کتاب، توجه به لاتها میان جوانان زیاد شده بود
نویسنده کتاب «حادثهجو» با اشاره به اینکه فرزانه چند روز از صبح تا شب جلوی دوربین نشسته است، تا فیلم مستند کامل شود، ادامه داد: فیلم به دلایلی به سرانجام نرسید، اما تحقیق برایم ماند. هرچه میگذشت، دلایل بیشتری پیدا میکردم که این کار به شکلی منتشرشود، زیرا هدفی داشتم و میخواستم پیامی را برسانم.
او با تاکید بر اینکه در زمان جمعآوری اطلاعات برای نوشتن کتاب، توجه به لاتها میان جوانان زیاد شده بود، افزود: توجه به لاتها بین لایههای پایینی جامعه و جوانترها بیشتر بود، اما به ثبت نرسیده بود. الان در برنامهها و سریالهای تلویزیونی میبینیم توجه به لاتها، خرده فرهنگ لاتی، اراذل، اوباش و چاقوکشها زیاد شده است.
همان چیزی را که دیدم، ثبت کردم
علینظری در نقد آثار نمایشی که این روزها در موضوع لاتها منتشر میشود، گفت: اعتراضی که به کارهای نمایشی این روزها داریم، جایی است که گاهی در ستایش این فرهنگ ساخته میشوند، برخی حالت اغراقآمیز دارند، شخصیتها در این آثار میگویند ما بچه لاتیم ما از پایین شهر هستیم و خطرناکیم، ظاهر مقوایی از بچههای پایین شهر و لات ارائه میشود که ظاهر نمایشی مضحکی را میسازند، در این کتاب سعی کردیم واقعیت را بگوییم، نه لاتها را ستایش و نه به آنها حمله کردیم. گفتیم که ریشهها این است، اعتقادات و سبک و زندگی این آدمها به این شکل است همان چیزی را که دیدم، ثبت کردم.
در این کتاب سعی کردیم واقعیت را بگوییم، نه لاتها را ستایش و نه به آنها حمله کردیم. گفتیم که ریشههای این است
این روزنامهنگار با بیان اینکه به دیدگاههای اغراقآمیز برای دشوار بودن مصاحبه با لاتها، دامن نزده است، ادامه داد: با دیدگاهی را که در دل شیر رفتم و کار خطرناکی کردم، موافق نیستم. بله، خطراتی وجود دارد، همکاران قدیمیتر ما هم در خاطر دارند که در دهه ۷۰ که روزنامهها رونق داشتند و بهار مطبوعات بود، خبرنگار جوان یکی از روزنامهها چند گزارش درباره گنده لاتهای تهران منتشر کرد و در نتیجه آن مدتها فراری بود، زیرا او را تعقیب میکردند و میخواستند بزنند.
او با تاکید بر اینکه فرزانه مورد خاصی میان لاتها بود، افزود: با شناختی که در برخوردهای اول قبل از مصاحبه از نزدیک میدیدیم و با او گفتگو میکردیم میدیدیم فرزانه مورد خاصی است و با ما همکاری کرد و توانستیم کار را انجام دهیم.
جوانهای ما به لاتها علاقه دارند
علینظری درباره اختلاف فرهنگی میان فردی که کتاب درباره او نوشته شده است و افرادی که این کتاب را میخوانند، گفت: چیزی که در آن اتفاق نظر داشتیم این است که ما به عنوان اهالی فرهنگ، نویسنده و افراد کتابخوان، نقطه مقابل افرادی هستیم که در کتاب میبینیم، اطلاعات ما درباره خرده فرهنگهایی مانند لاتی، فرهنگ سنتی پایین شهر و فرهنگ خیابان ناچیز است. شاید به همین دلیل پس از انتشار کتاب حملههای متعددی در شبکههای اجتماعی به من شد. حتی زمانی که تحقیقات را شروع کردیم دوستانم میگفتند «چرا میخواهی اینها را معروف کنی؟ بهتر است روی موضوعهای بهتری کار کنی.»
اطلاعات ما درباره خرده فرهنگهایی مانند لاتی، فرهنگ سنتی پایین شهر و فرهنگ خیابان ناچیز است
این پژوهشگر با بیان اینکه در این کتاب تلاش شده تا به بخشهای فرهنگی کمتر شناخته شده، نوری تابانده شود، ادامه داد: سعی کردیم مرزها و ویژگیهای خرده فرهنگهای پایین شهری را مشخص کنیم. این اقدامی است که پیش ازاین انجام نشده بود و فرهیخته ما این خرده فرهنگ را نمیشناسد و سرکوبش میکند. زمانی که صحبت از فرهنگ لاتی میشود همه یاد شعبان جعفری و نقش آن در سرکوب مردم و روشنفکران میافتند. در مورد فرزانه هم شایعاتی وجود دارد، اما باید دید جز این اطلاعات دو خطی، درباره آنها چه میدانیم؟
او ادامه داد: حتی اگر فکر کنیم که این قشر انسانهای موجهی نیستند، لازم است اول آنها را به رسمیت بشناسیم. زیرا جوانهای ما به لاتها علاقه دارند. همچنین میبینید در شبکههای اجتمای فردی مانند فرزانه چه تعداد دنبالکننده (Follower) دارد. میدانیم که فرزانه کسی نیست که آنها را خریده باشد. ما برای تبلیغ کتاب از این افراد استفاده کردیم و وقتی ویدئوهای تبلیغاتی در صفحه اشراک گذاشته شد، با استقبال بالایی مواجه شد.
تجربه روزنامهنگاری به من برای نوشتن کتاب کمک کرد
علینظری درباره چرایی پژوهش درباره موضوع لاتها توضیح داد: پیام و دلیل که به سمت این سوژه رفتم استقبال جوانها از لاتها بود. به نظرم این مساله خطرناک است و باید در مورد آن گفتوگو شود. درکتاب از این موضوع افسانهزدایی انجام دادیم. این کتاب راهگشا است و دوست داشتم در آن به جوانان بگویم آن چیزی که در فضای مجازی میبینند و به نظر میرسد فردی، خاص و به قول خودمانی «خفن» است، چه ریشههایی دارد.
مسائلی بود که فرزانه از من خواست تا ننویسم و مسائلی بود که مجبور شدم غیرمستقیم بیان کنم
او با اشاره به اینکه در طی سالها فعالیت در حرفه روزنامهنگاری میتواند مسائل را به شکل قابل انتشار بنویسد، ادامه داد: تجربه روزنامهنگاری به من برای نوشتن کتاب کمک کرد، زیرا سالها خودسانسوری کردم و خط قرمزها را به خوبی میدانم. خودسانسوری همیشه وجود دارد و کتاب مظلومترین بخش فرهنگ است و حتی در حوزههایی مانند موسیقی و آثار نمایشی این محدودیت کمتر است. به نظر میرسد قدرت کلمات در حدی است که بیشتر سرکوب میشود. البته مسائلی بود که فرزانه از من خواست تا ننویسم و مسائلی بود که مجبور شدم غیرمستقیم بیان کنم.
این روزنامهنگار با تاکید بر اینکه در ایران منابع حوزه مردمنگاری(شاخهای از جامعهشناسی) کم است، ادامه داد: از تجربه خبری در این کتاب استفاده کردم. بزرگان مطبوعات به این اشاره کردند که به این کتاب جدا از مردمنگاری که در آن انجام شده است، از نظر خبری هم میتوان با دقت بیشتری نگاه کرد. پیاده کردن مصاحبه و ویرایش متنی در حوزه تاریخ شفاهی خیلی مهم است.
علاقهای به ادامه فعالیت در حوزه لاتها ندارم
به گفته علینظری اینکه خبرنگار بتواند لحن را منتقل کند، جملات را رسمی، کتابی و بیغلط بنویسید، قوانین نوشتاری را رعایت کند، مهم است. همچنین خبرنگار باید متن را به شکلی تنظیم کند که مخاطب با خواندن متن، قصه را از زبان مصاحبه شونده بشنود.
جای اینکه دنبال شمارگان و فروش باشم، دنبال انتقال ایدههای خودم هستم
او افزود: سعی کردم در پیاده کردن این کار به لحن امین آقا وفادار باشم، زیرا یکی از ویژگیهای او خوب و شیوا صحبت کردنش است، به همین دلیل ستاره (Celebrity) لاتها شدهاست. برای مثال جملات ابتدایی فیلم «اعتراض» به کارگردانی مسعود کیمیایی، یک زندانی را نشان میدهد که وقتی آزاد میشود، جملات امین فرزانه را بیان میکند.
این نویسنده با تاکید بر اینکه علاقهای به ادامه فعالیت در حوزه لاتها ندارد، گفت: این در حالی است که با چهرههای متعددی که نام آنها در کتاب آمده است، در روند پژوهش ملاقات کردم. دوست دارم کتابی درباره قاسم نورمحمدی بنویسم. اما نمیخواهم اختصاصی در حوزه لاتها به علت فروش خوب و توجه به آن کار کنم. فکر میکنم تا همینجا پیامم را منتقل کردم. جای اینکه دنبال شمارگان و فروش باشم، دنبال انتقال ایدههای خودم هستم. بنابر این در مورد لاتی کتاب دیگری نخواهم نوشت.
نظر شما