به گزارش ایرنا؛ هنرمندان چیرهدست ملایری روزی نگران رنگ باختن هنر مُرواربافی یکی از گنجینههای ارزشمند این خطه در هزار توی هنر صنایع دستی بودند، اما هنرمندانی بودند که فارغ از قیل و قالها، به دنبال حفظ این هنر صنایع دستی و خلق دستآفرینههایی از جنس چوب مبادرت ورزند و بیادعا بر کُنج خانههای هنردوستان نشاندند.
«داود زارع» از جنس هنرمندان زحمتکشی است که بیش از سه دهه از شیرینترین روزها و لحظههای زندگی خود را برای پویایی هنر مُرواربافی و سبدبافی گذاشته تا این هنر اصیل ایرانی از عیار نیفتد و در گذر زمان به فراموشی سپرده نشود، بدون اینکه بخواهد پیشه پدر را که سبدبافی سنتی است، دنبال کند، ناخواسته او نیز وارد این حرفه میشود.
از بخت بدِ روزگار سال ۱۳۸۰ در سانحه رانندگی پایش آسیب جدی میبیند و عصا همراه همیشگی او میشود، اما این اتفاق تلخ موجب نشد که "داود" ذرهای در ادامه مسیر هنری خود دچار تردید شود بلکه عزم و اراده او را محکمتر کرد تا امروز به یکی از مهمترین کارآفرینان جهان شهر ملایر در هنر مُرواربافی و سبدبافی لقب گیرد و در این هنرصنعت ملی حرف برای گفتن داشته باشد.
اولین بار سبدبافی را نزد استاد "محمد اللهصفت" مخترع گرههای سبدبافی ایران، فرا گرفت، هنرمند بزرگی که به دیار باقی رفته و فرزندانش هنر وی را ادامه دادهاند و نگذاشتند در پسِ ناملایمتهای زمانه غبار بگیرد، پس از چند سال آموزش، داود به شمال و آستانه اشرفیه رفت، هنر فاخر خود را در سبدبافی تکمیل کرد و در نهایت، سال ۱۳۷۱ به ملایر شهر زادگاهش بازگشت و کار را به صورت حرفهای آغاز کرد.
در همین رابطه گفتوگویی صمیمی با "زارع" استادکار هنر مُرواربافی شهرستان ملایر داشتیم که در پی میخوانید:
ایرنا: چطور شد که علیرغم میل باطنی و اینکه رشته پدری شما بود، سبدبافی شغل حرفهای شما شد؟
زارع: پدرم از ۱۰ سالگی بافنده سبدهای سنتی بوده و هم اکنون هم با ۸۵ سال سن، کم و بیش به این حرفه مشغول است، من هم که دوست نداشتم این حرفه را ادامه دهم، برای کار به تهران رفتم.
خیلی اتفاقی روی یک باجه تلفن نوشته بود به نیروی کار نیاز داریم، همانجا از طریق باجه زنگ زدم و به نشانی که دادند رفتم، از اتفاق سبدبافی با مُروار بود، به هر صورتی که بود مشغول به کار شدم، آنجا بود که فهمیدم مُروار فقط در ملایر تولید میشود و مخصوص این شهر است و بافندههای سبد در تهران، شمال و قم هستند.
من که کار را به صورت حرفهای یاد گرفته بودم، سال ۱۳۷۱ تصمیم گرفتم به ملایر برگردم و برای خودم کار کنم و اولین کارگاهم را به اسم "صنایع دستی داود" تاسیس و راهاندازی کردم.
البته در کنار این حرفه، خیاطی و قالیبافی را نیز به صورت حرفهای آموزش دیدم و شاگرد هم داشتم و فرشهایی هم بافتهام، من علاقه زیادی به هنر دارم و از این طریق امرار معاش میکنم.
ایرنا: از سال ۷۱ تا امروز زمان زیادی میگذرد، آن زمان سرمایهای که برای این کار هزینه کردید، چقدر یود و آیا شاگرد هم داشتید؟
زارع: در مرحله اول کارگاهم را با سرمایه اولیه ۸۰۰ هزار ریال راهاندازی کردم، آن زمان این مبلغ پول زیادی بود و اگر هماکنون کسی بخواهد کارگاه معمولی بزند، حداقل بین ۳۰ تا ۴۰ میلیارد ریال سرمایه نیاز دارد.
تقریبا دو ماهی خودم کار میکردم و دو برادرم که کوچک بودند نیز با من کار کردند تا اینکه بعد از آن شاگرد گرفتم و به طور میانگین از ابتدا تا امروز حدود پنج هزار نفر را در این حرفه آموزش دادهام و برای من شاگردی کردهاند.
سبد بافی قبلا به صورت سنتی رایج بوده و به این شکل نبوده و من اولین کسی بودم که به این روش در ملایر سبدبافی را آوردم و سال ۱۳۸۲ کارگاه بزرگی در خیابان صارمی راهاندازی کردم و برای نخستین بار ۲۰ تا شاگرد گرفتم و مُروار زیادی خرید کردم.
زمانیکه از کرمانشاه، خرمآباد و خوزستان برای خرید سبد به ملایر آمدند، فهمیدم که میتوان بازار سبدبافی را توسعه داد؛ به همین خاطر به فکر توسعه کارگاه افتادم، با زندان ملایر صحبت کردم و برای مرحله اول ۵۰ نیرو درخواست دادم و مرحله به مرحله برای من نیرو فرستادند، تعدادی شاگرد نیز به صورت خانگی برای ما کار میکنند و در کل شهر کار را توسعه دادیم.
ایرنا: از تنوع تولیدات و بازار فروش این محصول بگویید، به طور قطع فراز و فرودهایی در این مسیر داشتید؟
زارع: سال ۱۳۸۹ و ۹۰ بود که کار ما تعطیل شد و بازار کار بسیار خراب بود چون سبدهای چینی وارد میشد که کیفیت بهتر و قیمت پایینتری از تولیدات ما داشت و پنج سالی با این رکود مواجه بودیم، اما در مقطعی کار را توسعه و تنوع دادیم تا امروز که تولیدات ما به کشورهای مختلف صادر میشود.
باید بگویم کارهای ما بازار خودش را دارد، یکسری سبدها با ساقه گندم و برنج و لیفه خرما تولید و وارد بازار شد، اما جای سبدهای مُروار را نتوانست بگیرد.
بزرگترین بازار فروش محصولات ما کشور عراق است و امروز بازار ما از تمام سالهایی که کار کردیم، بهتر است و خواهان محصولاتی همچون سبد نوزاد، جای نانی و دیگر تولیدات ما هستند، در حالیکه در بازار مصرف داخلی خیلی پیشرفت نداشتیم.
تنوع تولید محصولات ما مرز و محدوده ندارد، هزاران مدل میتوان از این هنر تولید کرد، از هر چیزی که میبینم ایده میگیرم، مثلا جایی آباژو دیدم با برنز درست شده بود که من از آن ایده گرفتم و با مُروار درست کردم، یکبار در مشهد آلاچیقهایی را در شاندیز دیدم که با سیمان به شکل چوب درست کرده بودند، من ایدهاش را به شهرداری دادم که در جاده سلامت و جهان کوچک اجرا شود، با طرح من موافقت شد، اما بودجه ندادند که اجرایی شود.
شمال کشور بافندههای بسیار خوبی دارد، اما مُروار و چوبش تنها مختص ملایر است و در ملایر هم فقط دو بافنده ماهر سبدبافی داریم، یکی من هستم و دیگری "محمد مرادخانی" است و بقیه مبتدی و کارهای جزئی انجام میدهند.
ایرنا: به مشکلات و موانع پیشروی این هنر صنعت بپردازیم، از تسهیلات و میزان حقوق و دستمزدی که به شاگردان خود میدهید، آیا کفاف زندگی آنها را میدهد؟
زارع: ما به تولید کامل سبد و تعداد سبدهایی که در طول روز تولید میکنند، مزد میدهیم که به طور میانگین ماهیانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون ربال درآمد دارند، کار ما به شکلی است که باید تمام وقت باشد.
یکی از مهمترین مشکل ما بیمه فعالان این هنرصنعت و تسهیلاتی است که متاسفانه مسیر بیمه بسیار طولانی است و بودجه لازم برای اعطای تسهیلات حداقلی نیست.
در حال حاضر پنج نفر برای من کار میکنند و در مقاطع مختلف شاگردانی داشتم که به دلیل سیر طولانی بیمه، کار را رها کردند.
صادرات و وجود دلالان بزرگترین مشکل این هنرصنعت است که به صورت خام به کشورهای دیگر به فروش میرسد و سودش را فقط دلال میبرد، مثلا یک محصول ما همچون سبد نوزاد را ۲۵۰ دلار قیمت زدهاند، در حالیکه از ما سه میلیون ریال (پنج دلار) میخرند و با چندین برابر قیمت میفروشند.
عدهای از همکاران ما در روستای داویجان فصلی کار میکنند و تابستان در باغ مشغولند و زمستان کار میکنند، اجاره کارگاه و مزد کارگر نمیدهند و با هزینه بسیار کم سبد تولید میکنند، اگر حتی سبد را با ۲ میلیون ریال هم بفروشد، برایشان سود دارد و واسطه حاضر نیست با قیمت بیشتری سبد را از ما بخرد و اینجا تعیین کننده قیمت کارگاههای روستای داویجان است.
با وجود اینکه با قیمت کم از ما میخرند، اما بازار ما در عراق به خاطر جنس محصول خوب است، به طور میانگین هر کانتینر ۴۳۲ قطعه سبد صادر میکنیم که ممکن است توسط واسطه از عراق به کشورهای دیگر نیز صادر شود.
ایرنا: مشکلات هنر مُرواربافی از چه طریقی پیگیری میشود، ملی شدن این هنر چه مزیتهایی برای شما دارد؟
زارع: این هنر ملی هنوز یک انجمن، تعاونی و یا تشکل ندارد، یکبار تعاونی تشکیل دادیم، اما چون هیچ فعالیتی نداشت، حتی برای ایجاد یک بازارچه کوچک مرواربافی و قیمتگذاری محصولات، به همین دلیل منحل شد و هیچ همکاری برای ادامه فعالیت آن صورت نگرفت.
برای پیگیری و حل مشکلاتمان نیاز فوری و ضروری به یک تعاونی یا انجمن و حمایت میراث فرهنگی داریم.
ملی شدن هنر مروار اتفاق بسیار بزرگی بود که در حوزه صنایع دستی ملایر افتاد و همه این هنر را به نام "داویجان" میشناسند و این برند باید در اختیار این شهرستان باشد و اجازه ندهیم خامفروشی شود و به اسم کشور دیگری با چندین برابر قیمت به فروش برسد.
ملی شدن این صنعت به این حرفه کمک کرد، اما وجود دلالان و واسطهها بزرگترین لطمه را به ما زد، داویجان چون روستای ملی است، همه خریداران از هر کجای دنیا به این روستا میروند و کسی آنها را داخل شهر نمیآورد، در حالیکه ما هزینههای زیادی برای تولید میدهیم.
مشکل عمده ما نبود مکانی مناسب برای کارگاه است، کسی که وارد کارگاه ما میشود، میترسد، اگر فضای مناسبی داشته باشم میتوانم برای هزار نفر شغل ایجاد کنم چون تولیدات ما محدودیتی برای تولید و فروش ندارد، کیفیت و تنوعی که تولیدات ما دارد، در هیچ جای دیگر نیست.
ایرنا: آیا وقت آن نرسیده که زنجیره تولید در شهر کامل شود، تاکنون به این موضوع فکر کردهاید؟
زارع: کار ما تولید سبد خام است و فقط رنگ قهوهای میزنیم، در حالیکه اگر زنجیره تولبد را تکمیل کنیم، سودش نصیب شهرستان و فعالان این هنر میشود، اما سرمایه ما در این حد نیست و باید هر چه سرمایه داریم برای تهیه مُروار و ترکه در فصل برداشت این محصول بگذاریم چون بعد از عید قیمتها چندین برابر میشود، مثلا من امسال ۲۰ میلیارد ریال ترکه خریدم.
به دلیل قیمت بالای ترکه، یک بازار دلالی درست شده و بقیه همکاران ما کار تولید سبد را کنار گذاشتهاند و به کار خرید و فروش ترکه پرداختهاند و دلال ترکه شدهاند، چون برایشان سود دارد، در حالیکه باید دست در دست هم دهیم و با ایجاد یک کارگاه بزرگ، کل زنجیره تولید را تکمیل کنیم و حداقل ۱۰۰ میلیارد ریال سرمایه نیاز دارد، اما هیچ حمایتی از ما نمیشود.
با تکمیل فرآیند تولید مرواربافی هر کدام از فعالان این هنر در ملایر، میتوانیم یک برند برای خودمان داشته باشیم.
و سخن آخر:
هنر مُرواربافی نیاز به یک فضای کارگاهی نه در حد شهرک مبلمان دارد، ما در خرابهها کار میکنیم، مهمترین نیاز ما نیروی کار، سرمایهگذار، بیمه، تسهیلات و تکمیل زنجیره تولید است.
چنانچه این هنر مورد حمایت واقع نشود، به حاشیه رفته و از بین میرود، در حالیکه این هنر مثل مبلمان منبت نیست، بازار کار خوبی دارد و میتوان نیروی کار زیادی را مشغول کرد.
با این مشکلات و موانع، این هنر ارزان شده و سودی برای تولیدکننده ندارد و فقط صادرات است که به کمک ما آمده است.
نظر شما