به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، مجموعه ۳۶۵ قصه جذاب در ۱۲ جلد به شکلی تنظیم شدهاست که میتوان یک داستان را برای هر روز از سال اختصاص داد. ماهها در فصل بهار و تابستان ۳۱ روزه است و در این مجموعه برای ۶ ماه ابتدایی سال، هر ماه ۳۱ داستان و برای ماههای فصلهای پاییز و زمستان ۳۰ داستان در نظر گرفته شده است. تصویرگری این کتاب توسط گروهی از تصویرگران انجام و معرفی این کتاب اینجا نوشته شده است.
مجید شفیعی نویسنده این مجموعه عضو انجمن نویسندگان کودک ونوجوان است. از ۱۴ سالگی پای به عرصه های مختلف هنری اعم از فیلمسازی و تئاتر گذاشت. شعرها و داستانهایش از همان ابتدای جوانی در اغلب نشریات فرهنگی و هنری معتبر کشور به چاپ رسید. در ادامه قسمت نخست گفتوگوی خبرنگار ایرنا با شفیعی را میخوانید.
مقداری درباره این مجموعه کتاب توضیح دهید، چطور شد که تالیف ۳۶۵ داستان برای کودکان را شروع کردید؟
لازمه کار این بود که داستانها به بیانها، شکلها، سویهها و ژانرهای مختلف دربیایند تا چراغی را در روح مخاطبانشان روشن کنند
داستاننویسی برای من ساختن پیکرهای جاودان از کلمات است با لباسی از آینه و جنگل آینهها بینهایت تصویر در خود دارد.
نوشتن این قصهها برای من همچون انجام مناسک و آیینی رازآلود بود و در آن به شکلهای متنوع داستانی سخن گفتهام. درختی را از تاریکی رازآلود جنگلی بیانتها بیرون کشیدهام و به شکل کلمه روایت کردهام. گرچه ریشههای درختان آن جنگل در یک ارتباط گسترده و مملو از معانی به هم پیوستهاند. هر چه را که مینوشتم به چیز دیگری هم اشاره داشت. در نتیجه این روند سلسله قصههای شب به وجود آمد. متونی که به خود و به ورای خود دلالت دارند. پس داستانها سروشکل متفاوتی یافتند از فانتزی گرفته تا رئال، رئال فانتزی، حماسی، فانتزیهای حیوانی، انسانی، داستانهای رمز آلود، قصه آب و هوا، باد، پنجره، ماهی و دریا، جنگل. پس لازمه کار این بود که داستانها به بیانها، شکلها، سویهها وژانرهای مختلف دربیاند تا چراغی را در روح مخاطبانشان روشن کنند.
سعی کردهام برای کودک درون مخاطب بنویسم با همان شیطنتها، شوخیها، اشکها و لبخندها. در بسیاری از قصهها از دَرِ طنز وارد شدم و هم از در افسانه مثل حکایتهای کهن تا ساختن افسانههای مدرن. شخصیتهایی متنوع آفریدم و آنها را در گسترهای جدید و چشماندازی جدیدتر روایت کردم و نوشته همچون کارناولی شد از اشکها، لبخندها، خوشیها و لذتهای متن. با ایدههایی که از روح و روان و تخیل من میجوشید. داستانها یک به یک شکل میگرفتند و گسترده میشدند همچون همان آینه که پیشتر از آن گفتم. ایدههایی که کودک درون مخاطب را نشانه گرفته بود. گویی کودکی با شاخهای از درخت همان جنگلراز آمده بود تا روایتها را به کسان دیگری بازگو کند و این احساسات را با آنها به اشتراک بگذارد. به قول همینگوی: نویسنده حتی اگر از پنجرهای چشم انداز روبهرو را مینگرد؛ همانا در حال خلق است!
داستانها براساس سبک، شیوه و تخیل تصویرگران به آنها واگذار شد
داستان چراغ در کفم مینهاد و مرا راهی میکرد و بدین سبب طیف سبکی، فکری و تصویری متنوعی را به وجود آورد
نوشتن این قصه ها از سال ۱۳۹۳ آغاز شد و سال ۹۷ به پایان رسید و تصویرگری قصهها سال ۹۴ آغاز و ۹۸ پایان یافت. یک سال بعد از آغاز نوشتن داستانها؛ تصویرگران انتخاب شدند. داستانها براساس سبک، شیوه و تخیل تصویری به آنها واگذار شد.
قبلتر از این قصهها در مطبوعات هم به چاپ رسیده و انعکاس خوبی پیدا کرده بود. ایده این قصهها از دیرباز در ذهن من بود و من گهگاه ایدهها را به شکل داستان روایت میکردم و اغلب برای اینکه این ایدهها از حافظهام فرار نکنند؛ در دفتری که دفتر ایدههایم بود آنها را یادداشت میکردم. تا در زمان مناسب به سراغ آنها بروم. این یادداشتها همانا کاشتن دانههایی بود که آرام آرام در روح و جان من شکل میگرفت و با تخیل در هم میآمیخت و به شکل قصه جان میگرفت. گاهی از ابتدایی که قلم را بر کاغذ میگذاشتم نمیدانستم این قصه مرا به کجا خواهدبرد؛ پس برای من نوشتن این قصهها چون سلوکی عارفانه بود. خود داستان چراغ در کفم مینهاد و مرا راهی میکرد و بدین سبب طیف سبکی، فکری و تصویری متنوعی را به وجود آورد. پیشنهاد نوشتن ونشر این قصهها را دوست عزیز وفرهیخته وادب دوستم دکتر مافی گرامی به من داد و تمام آن قصهها به منزلی امن رهسپار شدند.
در همه ژانرها و موضوعات در این قصهها یافت میشود
به نظر من هر قصهای یا رمانی یا اثر هنری یک سیر معنوی برای رسیدن به دست مخاطب دارد از ابتدای تولید ایده تا نوشتن روندی معنوی را طی میکند. و حاوی یک سیر وسلوکی است. برای نویسنده و این راه آنجایی مسیرش مشخصتر شد که در یک صبح پاییزی سال ۹۳ ناشر این مجموعه یعنی دکتر مافی پروژه نوشتن قصههای شب را به من پیشنهاد داد و اتفاقا مجموعه اول از همان قصههای کوتاهی بود که در طی سالهای پیش برای کودکان نوشته بودم و حالا مکان و جایگاه خودشان را در قالب اولین مجموعه قصههای شب پیدا کرده بودند و آنگاه سلوک روحی من با کلمات و تخیلات وایدهها آغاز شد و دیدن حتی جزییترین امور زندگی در قالب داستان برایم شعفانگیز بود.
هر جا که دور از قصهها بودم باید خودم را هر چه زودتر به پشت میزم میرساندم تا قصهای را که در ذهنم میچرخید یا ایدهای که در ذهنم چرخیده بود و سر و شکل داستانی یافته بود؛ بنویسم تا از کف حافظهام به در نرود.
قصهها دارای موضوعاتی متنوع در ژانرها و شیوههای مختلف ادبی شدند، از رئال تا رئال فانتزی، فانتزی، فانتزی حیوانی، موجودات عجیب و غریب، اشیاء تا باد باران و برف، فانتزیهای اساطیری و کهن تا بازآفرینی قصههای فولکلوریک و بازآفرینی حکایات کهن تا آفرینش افسانههای جدید در قالب قصههایی فانتزی در نهایت در همه ژانرها و موضوعات در این قصهها یافت میشود.
گاهی ناشرانی نه چندان مشهور آثار با کیفیتتری منتشر میکنند
بازار کتاب کودک را از نظر کیفیت کتابهای موجود چگونه ارزیابی میکنید؟
گاهی از ناشرانی نه چندان مشهور یا به معنایی دیگر ناشرانی که هژمونی ناشران شناخته شدهتر را ندارند، کارهایی بسیار فاخر را در عرصه چاپ آثار مشاهده میکنیم. اگر حمایتهایی همچون حمایتهای مالی آن نشرها را داشتند البته که میتوانستند بیش از پیش موفق باشند. گاهی میبینیم که همین ناشران، کتابهایی زیباتر، پرمحتواتر و با کیفیتتر از برخی نشرهای دولتی منتشر میکنند. این ناشران دولتی اگر چه از حمایتهای دولتی برخوردارند؛ اما سالها است از دوران شکوفایی، رشد و بالندگی خود فاصله گرفتهاند. این نشرها دیگر انتظارات مخاطبانشان را برآورده نمیکنند در حالیکه دیگر ناشران عرصه کودک ونوجوان بی آنکه آن هژمونی را داشته باشند به راه موفقیتآمیز خود ادامه میدهند و به زیبایی به بالندگی خود ادامه میدهند.
*این مصاحبه از دو قسمت تشکیل شدهاست، قسمت دوم در روزهای آینده منتشر خواهدشد.
نظر شما