زن سرپرست خانوار، اشتغال و مسائل مهم‌تر از آن

تهران- ایرنا- اشتغال منقطع، الگوی رایج در میان زنان سرپرست خانوار متعلق به طبقه پایین و اشتغال دائم یا بیکاری الگوی رایج در میان زنان سرپرست خانوار طبقه متوسط و بالا است. بنابراین اغلب زنان سرپرست خانوار یا بیکارند و یا دارای مشاغل نیمه‌وقت، غیر رسمی و کم‌درآمد هستند.

نگاه رایج درباره مفهوم «سرپرست خانوار» پدری است که نان بر سر سفره خانواده می‌آورد و همسر و فرزندانش زیر چتر حمایت او زندگی می‌کنند و به درآمدش وابسته‌اند. این در حالی است که سرپرست لزوماً مسن‌ترین عضو خانوار نیست و می‌تواند مرد یا زن باشد. امروزه افزایش زنان سرپرست خانوار به دلایلی مانند فوت یا طلاق همسر، محل نگرانی بسیاری از جوامع اعم از توسعه‌یافته و در حال توسعه است.

درباره وضعیت کشور ما باید گفت مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در تازه‌ترین گزارش خود از بررسی آماری ویژگی‌های اجتماعی‌- اقتصادی زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست در سال‌های ۹۰ تا ۹۸ اعلام کرده تعداد خانوارهای دارای سرپرست مرد در سال ۹۸ بیش از ۲۲ میلیون و تعداد خانوار دارای سرپرست زن نیز بیش از ۴میلیون بوده است. خانوارهای دارای سرپرست مرد بین سال‌های ۹۰ تا ۹۸، حدود ۲۰.۶ درصد افزایش داشته‌اند، ولی در مورد تعداد خانوارهای معمولی دارای سرپرست زن شاهد افزایش حدود ۲۶.۸ درصدی بوده‌ایم .

بر اساس جمع‌بندی مطالعات انجام شده در زمینه زنان سرپرست خانوار، بی‌سوادی یا کم‌سوادی، میانسالی و سالخوردگی و غیرشاغل بودن یا اشتغال در مشاغل غیر رسمی و کم‌درآمد از ویژگی‌های پررنگ زنان سرپرست خانوار بوده است

داده‌های مرکز آمار ایران می‌گوید: نرخ بیکاری جمعیت زنان ده ساله و بیشتر کل کشور در پاییز ۱۳۹۶، معادل ۱۹ درصد بوده و در تابستان ۱۳۹۷ افزایش یافته و به ۱۹.۸ درصد رسیده است و در مقایسه با رقم بیکاری مردان که در پاییز ۱۳۹۶، این رقم ۱۰ درصد بوده و در تابستان ۱۳۹۷ با ۰.۳ درصد رشد به ۱۰.۳ درصد رسیده است، متوجه می‌شویم که نرخ بیکاری در زنان در تمامی دوره‌ها بسیار بالاتر از مردان است. همچنین در استان سیستان و بلوچستان بر اساس آخرین آمارگیری در سال ۱۳۹۵ زنان سرپرست خانوار نرخی معادل ۱۸.۱۰درصد داشتند و بالاترین رقم این قشر از زنان کشور را دارا بودند. در این حوزه استان تهران با ۱۳.۸۴ درصد و استان سمنان با ۱۳.۶۷ درصد به ترتیب دومین و سومین استان‌هایی هستند که بیشترین آمار زنان سرپرست خانوار را دارا هستند. بر این اساس استان کردستان با ۱۰.۱۵درصد در رتبه آخر قرار دارد.

با توجه به اهمیت و نقش سرپرست در تامین نیازهای اصلی اعضای خانوار و وجود تبعیض‌هایی جنسیتی، محدودیت‌های حقوقی و عرفی و نابرابری‌ها در بیشتر زمینه‌های اجتماعی-اقتصادی برای زنان و به ویژه زنان سرپرست خانوار در اغلب جوامع، توجه به مسائل زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از قشرهای آسیب‌پذیر در کل جامعه ضروری به نظر آید و مطالعات مختلفی در این زمینه از سوی کارشناسان و محققان دانشگاهی صورت گرفته است.

در همین پیوند، «فاطمه ترابی» و همکاران در پژوهشی با عنوان «آسیب‌پذیری زنان سرپرست خانوار و دلالت‌های سیاستگذاری آن در ایران» با استفاده از یک روش نظام‌مند و برنامه مطالعه دقیق و جامع در میان مقالات و گزارش‌های مختلف، سعی کرده‌اند به این سوالات پاسخ دهند که وضعیت زنان سرپرست خانوار در ایران چگونه است؟ چه سیاست‌گذاری‌هایی در رابطه با زنان سرپرست خانوار وجود دارد؟ و چه سیاستگذاری‌هایی را می‌توان برای بهبود وضعیت زنان سرپرست خانوار پیشنهاد داد؟

زن سرپرست خانوار کیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

بر اساس جمع‌بندی مطالعات انجام شده در زمینه زنان سرپرست خانوار، بی‌سوادی و کم‌سوادی، میانسالی و سالخوردگی و غیرشاغل بودن یا اشتغال در مشاغل غیر رسمی و کم‌درآمد از ویژگی‌های پررنگ زنان سرپرست خانوار است.
مطابق اطلس وضعیت زنان سرپرست خانوار، نیمی از زنان سرپست خانوار بی‌سواد هستند، در حالی که از هر ۶ مرد سرپرست خانوار تنها یک نفر بی‌سواد است. به علاوه، تحصیلات زنان سرپرست خانوار با سن و محل زندگی آنها در ارتباط است. به طوری که میزان بی‌سوادی با افزایش سن و سکونت در مناطق روستایی افزایش می‌یابد. این در حالی است که بیش از یک سوم زنان سرپرست خانوار با سواد در مقابل یک چهارم مردان سرپرست خانوار باسواد، تحصیلات ابتدایی دارند. همچنین اشتغال منقطع، الگوی رایج در میان زنان سرپرست خانوار متعلق به طبقه پایین و اشتغال دائم یا بیکاری الگوی رایج در میان زنان سرپرست خانوار طبقه متوسط و بالا است. بنابراین اغلب زنان سرپرست خانوار یا بیکارند و یا دارای مشاغل نیمه وقت، غیر رسمی و کم درآمد هستند.

یکی دیگر از ویژگی‌های بارز زنان سرپرست خانوار، بی‌همسری است که به طور مشخص بر اثر فوت همسر رخ می‌دهد. به رغم آنکه طی ۵ سال منتهی به پایان بازه زمانی بررسی یعنی سال ۹۸، از سهم این گروه کاسته و به سهم زنان سرپرست خانوار بی‌همسر در اثر طلاق و هرگز ازدواج نکرده افزوده شده است.

زنان سرپرست خانوار از کجا آسیب می‌بینند؟

اغلب آسیب‌های زنان سرپرست خانوار در حوزه‌های روان‌شناختی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. بر اساس مرور مطالعات انجام شده، زنان سرپرست خانوار در بسیاری از موارد بیش از آنکه از نظر مادی آسیب‌پذیر باشند، از نظر روانی و اجتماعی آسیب‌پذیر هستند.
بنابراین، فقر این افراد به مراتب فراتر از فقر مادی و مساله تامین امکانات ضروری آنها است و شامل جنبه‌های وسیع‌تری چون دسترسی به فرصت‌ها، حق انتخاب، اتکا به خود، اعتماد به نفس، توانایی و امکان مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی است. به این ترتیب، منشا محرومیت‌ها و آسیب‌های زنان سرپرست خانوار را نمی‌توان فارغ از تاثیر جامعه و خانواده تحلیل کرد. به عبارت دیگر توانمندسازی زنان مستلزم برداشتن موانع و تحول در کلیه نهادهایی است که زنان را از بدست آوردن توانمندی‌های خود باز می‌دارند.

بیشتر مداخلاتی که برای زنان سرپرست خانوار طراحی شده‌اند، بر جنبه‌های اقتصادی تمرکز دارند و غالباً به سایر جنبه‌های توانمندسازی زنان توجه کافی نکرده‌اند

همچنین پژوهش‌های انجام شده در حوزه آسیب‌پذیری زنان سرپرست خانوار نشان می‌دهد که این افراد دارای شبکه اجتماعی ضعیف و محدود به شبکه خویشاوندی هستند و حضور آنها در عرصه‌های عمومی محدود است. مخدوش شدن روابط اجتماعی علاوه بر برهم زدن تعادل روانی، امکان دریافت حمایت‌های اجتماعی این افراد را کاهش می‌دهد. همچنین آنها با نگرش منفی از سوی زنان غیر سرپرست خانوار نیز مواجه هستند.

زنان سرپرست خانوار و مساله توانمندسازی

مرور مطالعات انجام شده در این زمینه حاکی از این است که بیشتر مداخلاتی که در این حوزه انجام شده، در حوزه اقتصادی صورت گرفته‌است. دولت از طریق نهادها و سازمان‌های حمایتی از جمله کمیته امداد امام خمینی (ره)، بهزیستی و سازمان‌هایی از این دست، از زنان سرپرست خانوار به صورت رسمی حمایت می‌کند، اما برنامه‌های حمایتی عمدتاً به صورت پرداخت‌های مالی بوده و بیشتر بر مرحله اول توانمندسازی یعنی رفاه تمرکز دارند، در حالی که آنچه پس از مرحله رفاه اهمیت دارد، دسترسی به منابع توسعه مانند تحصیلات بالا و آموزش مهارت حرفه‌ای است که فرصت اشتغال در مشاغل درآمدزا را ایجاد و زمینه توسعه و پیشرفت اجتماعی و اقتصادی این خانوارها را میسر می‌سازد.

در حوزه روان‌شناختی –اجتماعی نیز مداخلاتی از جمله عضویت در سازمان‌های مردم‌نهاد و برگزاری دوره‌های آموزشی و ارائه مشاوره صورت گرفته است که می‌توانند نتایج مثبتی را برای زنان سرپرست خانوار به ارمغان آورند. اما از جنبه‌های کاهش وابستگی؛ ایجاد خوداتکایی و آموزش مهارت‌های زندگی و مهارت‌های روان شناختی هنوز به عملکرد مورد انتظار دست نیافته‌اند. به عنوان مثال، با وجود عضویت زنان سرپرست خانوار در چنین سازمان‌هایی شبکه اجتماعی آنها همچنان محدود است، به طوری که بیشتر با خویشاوندان درجه اول در ارتباط هستند و در نتیجه از شبکه حمایتی محدودی برخوردارند که می‌تواند در تداوم محرومیت این خانوارها موثر باشد. در واقع، بیگانگی و انزوای اجتماعی در هر دو گروه زنان سرپرست خانوار عضو و غیر عضو سازمان‌های مردم نهادقابل مشاهده است.

بیشتر مداخلاتی که برای زنان سرپرست خانوار طراحی شده‌اند، بر جنبه‌های اقتصادی تمرکز دارند و غالباً به سایر جنبه‌های توانمندسازی زنان توجه کافی نکرده‌اند. به این ترتیب می‌توان ملاحظه کرد که در حالی که توانمندسازی زنان سرپرست خانوار هنگامی به موفقیت مورد انتظار دست می‌یابد که به طور همزمان به سلامت روانی و بهبود جایگاه اجتماعی و اقتصادی آنها توجه شود.

راهکارهایی سه‌گانه برای توانمندسازی

پس از مرور مداخلات انجام شده، مداخلات پیشنهادی مرتبط با زنان سرپرست خانوار بر اساس نتایج نظام‌مند مطالعات پیشین در سه محور ذیل ارائه می‌شود:

مداخلات روان‌شناختی

-ایجاد مراکز مشاوره جامع در نهادها و سازمان‌های حمایتی که ضمن آموزش مهارت‌های زندگی، خدمات فرهنگی، آموزشی و اجتماعی ارائه می‌کنند و تسهیل دسترسی به آنها از طریق اطلاع رسانی و ارائه خدمات رایگان نقش مهمی در رفع و پیشگیری از آسیب‌های روان شناختی زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها دارد.

تسهیل دسترسی به خدمات مراقبتی مرتبط با کودکان، سالمندان و اعضای بیمار خانوار نقش مهمی در ایجاد آرامش خاطر زنان سرپرست خانوار دارد

مداخلات اجتماعی

-بسترسازی در جهت رفع موانع فرهنگی و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به وسیله آگاهی‌بخشی و تغییر افکار عمومی و هنجارهایی که آنها را از دست‌یابی به موقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی شایسته و مورد انتظار محروم می‌کند.

- ایجاد شبکه‌های اجتماعی زنان سرپرست خانوار یکی از مداخلات موثر برای تبادل تجربیات، همدلی، همکاری و افزایش سرمایه اجتماعی آنها است که به طور مستقیم در توانمندسازی اجتماعی و روان شناختی این افراد موثر است و می‌تواند از طریق انتقال تجربیات کاری زمینه مناسبی را برای توانمندسازی اقتصادی آنها فراهم کند.

-افزایش فرصت‌های آموزشی برای زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها ابزار مهمی در توانمندسازی اجتماعی، روان‌شناختی و اقتصادی آنها به شمار می‌رود و می‌تواند از بازتولید آسیب‌های مرتبط با این خانوارها جلوگیری کند.

- تسهیل دسترسی به خدمات مراقبتی مرتبط با کودکان، سالمندان و اعضای بیمار خانوار نقش مهمی در ایجاد آرامش خاطر زنان سرپرست خانوار دارد و همچنین بستر لازم برای فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی آنها به عنوان تامین‌کنندگان معاش خانوار را فراهم می‌کند.

مداخلات اقتصادی

-با توجه به بیکاری یا اشتغال اکثریت زنان سرپرست خانوار در مشاغل غیررسمی و کم درآمد، اشتغال زایی مبتنی بر حفظ کرامت که مستلزم تضاد بین مسئولیت‌های خانوادگی و شغلی آنها نباشد، ضروری است.

-فراهم کردن زمینه اشتغال و آموزش مستمر مهارت‌های شغلی، نقش مهمی در حفظ جایگاه زنان سرپرست خانوار در بازارهای رقابتی و مبتنی بر فن‌آوری روز دارد.

- ایجاد تشکل‌ها و تعاونی‌ها باعث هم‌افزایی مالی و مهارتی زنان سرپرست خانوار می‌شود و در صورت دسترسی به بازار فروش عامل مهمی در موفقیت آنها به شمار می‌رود.

-ایجاد محصولات و ارائه خدمات در صورت بازاریابی مناسب به درآمدزایی منجر می‌شود و از این رو مداخلات تسهیل‌کننده بازاریابی در توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار که عموماً از شبکه اجتماعی گسترده‌ای برخوردار نیستند، نقش مهمی دارد.

پی‌نوشت:

فاطمه ترابی و دیگران، «آسیب‌پذیری زنان سرپرست خانوار و دلالت‌های سیاست‌گذاری آن در ایران» مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران، سال ۱۴۰۱، دوره ۱۳، شماره ۱: ۳۱۳-۳۳۸

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha