«آدم تا با یک هنرمند بزرگ ملی زندگی نکند، متوجه نمیشود که به راستی برای خلق یک اثر از چه میزان الهام بهره میگیرد. خوب به خاطر میآورم زمانی که ماهور (دخترم) سه ساله بود به خلق اثری با عنوان "جان عاشق" میاندیشید. کار شکل نمیگرفت تا زمانی که یک شب ماهور تب کرد و همان شب اسدالله ملودی جان عاشق را نوشت. امکان ندارد که زندگی در کنار هنرمندی ملی نظیر او سخت بوده باشد. زندگی با او رویایی و زیبا بود و افسوس که دیر به دست آوردمش و زود از دست دادمش.»(۱)
این سخنان اعظم ملک، همسر اسدلله ملک است که چند سال پس از درگذشت، وی درباره شخصیت، منش و بطورکلی ماهیت وجودی اسدالله ملک گفته است. اسدالله ملک از نسل موسیقیدانانی بود که نه موی سر و صورتشان را به نشانه درویش صفتی بلند کردند، نه برای تظاهر به اصالت لباس های عجیب و غریب پوشیدند، نه موسیقی شان را به ضرب و زور حرکات نمایشی سر و گردن به خورد مردم دادند و نه برای استحکام جایگاه خود، پشت سر همکاران صفحه گذاشتند؛ بلکه بی پیرایه و جوانمردانه دست در دست یکدیگر هنرشان را عرضه کردند و رفتند. بی گمان نزد علاقه مندان نسل صبا و گلها، اندیشه ملک محترم، آثارش شنیدنی و یادش گرامی است.
اسدالله ملک در ۱۴ مرداد ۱۳۲۰ خورشیدی در محلهٔ «دروازه دولت» تهران متولد شد. او از آخرین شاگردان ویولن «ابوالحسن صبا» بود که در واپسین سال های حیات استاد از او مشق نوازندگی گرفت. بر این پایه از نخستین نسل شاگردان ویولن صبا ۲۰ تا ۳۰ سال کوچک تر بود.
ملک که در خانواده ای اهل هنر پرورش یافت، حسین ملک (۱۳۷۸-۱۳۰۴) برادرش سنتورنوازی شناخته شده به شمار می رفت. وی به دلیل علاقه به این رشته به هنرستان موسیقی رفت و از محضر بزرگانی چون روح الله خالقی بهره مند شد. اما شاید در ویولن نوازی بیش از همه از شاپور نیاکان (۱۳۷۲-۱۳۰۵) تاثیر پذیرفته باشد، چرا که علاوه بر تایید برخی از آگاهان، نشانه هایی از تاثیر نوازندگی این هنرمند کمتر شناخته شده را در سبک شخصی ملک می توان شنید. مجموع این عوامل سبب شد تا او همچون ویولن نوازان آن عصر در رادیو به بلوغی زودرس در هنر دست یابد؛ چنان که در ۱۷سالگی با ۲ ساز ویولن و کمانچه وارد ارکسترهای رادیو شد و در خارج از رادیو هم فعالیت های گسترده ای را آغاز کرد که از جمله آنها تدریس در هنرستان موسیقی و تشکیل ارکستری کوچک به همراه روانشاد جلال ذوالفنون (۱۳۹۰-۱۳۱۶) بود.
گفته می شود که او در ۱۷ سالگی قطعه مشهور «گریه لیلی» را با کوک ابداعی «ر می دو لا» در مایه دشتی ساخت که قطعه ای نسبتا دشوار به شمار می رود و نواختن آن همچنان در دوره عالی ویولن نوازی ایرانی بسیار رایج است. (۲)
سبک و ویژگی های حرفه ای اسدالله ملک
اسدالله ملک در تکنوازی ویولن، سبکی پرآرایه و پرتزیین و تا حدی شلوغ داشت که با تشبیهی بصری می توان آن را به نقوش اسلیمی در تذهیب یا نقاشی های رنگارنگ و پرپیچ و تاب مکتب های باروک و روکوکو در هنر غرب همانند کرد. انگشت های او که گویی به سیم های ساز چسبیده بود و بیش از سه میلیمتر از آنها فاصله نمی گرفت، هیچ از حرکت بازنمی ایستاد و مدام با سرعتی عجیب از سیمی به سیم دیگر می رفت و نغمه هایی لبریز از انواع جزییات و ریزه کاری ها به گوش می رساند.
وفور استفاده از صدای واخوان از شاخص ترین ویژگی های شیوه اوست که اندک نواخته های بازمانده از شاپور نیاکان را به خاطر می آورد.
همچنین در تکنوازی های این نوازنده می توان تاثیر بداهه نوازی حبیب الله بدیعی و پرویز یاحقی را نیز مشاهده کرد. با این همه نباید استقلال شیوه شخصی او را منکر شد؛ چرا که همه این تاثیرات را از صافی ذوق خویش می گذراند و مهر شیوه خود را پای آنها می نهاد. در ساز او نه از متانت و صلابت ساز بدیعی نشانی هست و نه از طنین و تنوع ساز یاحقی؛ ملک ساز سرخوشانه و لغزنده خود را می زد. او حتی در به دست گرفتن ساز هم هیچ در بند قواعد کلاسیک و فرنگی نبود. ساز را با نوک چانه روی شانه نگه می داشت و آرشه را هم، قدری بالاتر از پاشنه آن، با شست و سه انگشت بزرگ در دست می گرفت و بیشتر با همان نیمه بالایی آرشه کار خود را پیش می برد و بر خلاف استاد بدیعی، هیچ اصراری نداشت که صدای تعویض آرشه راست و چپش شنیده نشود.
شاید همین پایبندی به قواعد شخصی بود که او را یک سر و گردن بالاتر از نسل متاخر ویولن نوازان ایرانی می نشاند که با جزیی اختلاف هم دوره او محسوب می شدند، اما هیچ گاه به شهرت و محبوبیت و خلاقیت او دست نیافتند و نتوانستند از زیر سایه نام های بزرگ بیرون بیایند. (۳)
منش و ویژگی های شخصیتی اسدالله ملک
فضل الله توکل یکی از سنتورنوازان و آهنگسازان صاحبسبکی است که جدا از همنوازیهای بسیار در کنار اسدالله ملک، رفاقت صمیمی و طولانی با وی داشته است. او در گفت وگویی در پاسخ به ویژگی ها، منش اخلاقی و شخصیتی اسدالله ملک چنین گفته است: اسدالله خان ملک واقعاً یکی از نوابغ موسیقی ما است؛ یادش گرامی و خدایش رحمت کند. بسیار مرد اهل حال و ذوق و اهل دل و نیز رفیق بسیار خوبی بود. سال هفتاد و نه مادر بنده به رحمت خدا رفت و مراسم سوم مادرم را در همین خانه برگزار کردیم. اسدالله خان عصا زنان آمد اینجا و در مراسم مادرم شرکت کرد. اتفاقاً سوم مادر من افتاده بود به روز شنبه، پانزده شعبان که تولد حضرت امام زمان (عج) بود و همه جا تعطیل بود. جای شما خالی، در آن مراسم آقای افتخاری بود، آقای گلپا بود و بسیاری از هنرمندان حضور داشتند که همه به من محبت دارند و من نیز مخلص همه هستم. طفلک اسدالله خان ملک دوباره عصا زنان آمد و وقتی شروع به صحبت کرد، گفت: «مادرِ فضل الله توکل برای من و برای همه ما سِمَت مادری دارد»؛ و واقعاً همین طور بود. مادرم همیشه همه دوستانِ هنرمندِ مرا مثل بچههای خودش دوست داشت، به ویژه اسدالله را به دلیل حجب و حیایی که داشت، خیلی دوست داشت.
اسدالله ملک، بچه بسیار مَشتی و بامعرفتی بود. پسرم، من صدا و سیما نمیرفتم، اما اسدالله ملک آمد به سراغم و با خواهش و اصرار فراوان از من خواست که به ارکسترش در رادیو تلویزیون، یعنی ارکستر «همنوازان» بروم. میگفت: «من با همه نوازندههای گلها برنامه زیاد ضبط کردهام، اما با تو کم برنامه اجرا کردهام؛ دلم میخواهد یک سری برنامه با یکدیگر ضبط کنیم». قبول کردم و رفتم به ارکستر «همنوازانِ» اسدالله ملک. (۴)
اسدالله ملک، ۹ بهمن ۱۳۸۰ خورشیدی پس از ۲ سال بیماری، در ۶۰ سالگی، بر اثر تومور مغزی در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. پیکر او در قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپره شد. (۵)
منابع:
۱.هفته نامه «نی» منتشرشده در تابستان ۱۳۸۶ .
۲. «سخن ساز ملک» نوشته ولی الله کاووسی (عضو هیات علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی) در ۱۸ بهمن ۱۳۹۱.
۳.همان
۴.مصاحبه تفصیلی ایرنا به مناسبت زاد روز اسدالله ملک؛ مصاحبه کننده امیرحسین دولتشاهی
۵. «خانه موسیقی ایران - اسداله ملک، نوازنده ویولن و آهنگساز». خانه موسیقی ایران.
نظر شما