به گزارش خبرنگار ایرنا، شهید واودی یکم شهریور ۱۳۴۲ در شهرستان نکا در خانوادهای متدین دیده به جهان گشوده شد و اصالتا اهل روستای دهصوفیان شهرستان مهدیشهر استان سمنان است.
این شهید جلیل القدر پدرش را در سن ۹ سالگی از دست داد و مادرش بار زندگی را به دوش کشید و از آن پس برای ادامهی زندگی به شهر نکا در استان مازندران رفتند.
این شهید والامقام از کودکی در ادب، احترام و مهربانی در بین اقوام، آشنایان و دوستان شهره بود و از همان کودکی برای کمک به خانواده در تامین مخارج زندگی کار میکرد و هم درس میخواند.
شهید واودی در نوروز و با آغاز شورشهای شهری که به تحریک منافقان صورت میگرفت در حالی که ۱۸ سال سن داشت، با گروهی از جوانان همراه با شهید حاج حبیب الله افتخاریان معروف به ابوعمار، به مبارزه میپرداخت و آموزشهای نظامی و چریکی را نیز زیر نظر شهید ابوعمار فراگرفت.
شهید واودی دانشجوی دانشکده تربیت معلم شهید رجایی سمنان بود و به عنوان معلم در روستای چاشم شهرستان مهدیشهر خدمت میکرد.
این شهید بزرگوار هنوز اوایل جنگ بود که در ۲ مرحله با جمعی از همکاران فرهنگی با گردان موسی ابن جعفر (ع) لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) به عنوان تکتیرانداز به جبهه جنوب اعزام شد.
حضور شهید در خواب مادر
مادر شهید واودی نقل میکند: چند روز از جبهه رفتنش میگذشت که باخبر شدم از اینکه بدون خداحافظی رفته بود، خیلی ناراحت بودم، برایش آش پشت پا پختم و خیرات کردم. دست به دعا برداشتم که با پیروزی و صحیح و سلامت به خانه برگردد، روزها و شبها پلک روی پلک نمیگذاشتم، بلند بلند صدایش میزدم، چنان که از خواب بیدار میشدم و مینشستم به گریه تا آرام شوم. درست شب عملیات نزدیکیهای اذان صبح در خواب شنیدم که صدایم میزد: «مادر مادر بلند شو بلند شو وقت نماز است.» در همان عالم خواب چشم باز کردم، او را با لباس بسیجی دیدم، چفیهای بر گردن داشت و مشکی بر دوش. با دیدن آن سر و وضع، گفتم این دیگر چه سر و وضعی است؟ گفت لباس بسیجی و چفیه است. پرسیدم آن چیست که بر دوش داری گفت: مشک آب. مگر نمیدانی من سقای حضرت ابوالفضل عباس(ع) شدم یک دفعه از خواب پریدم، اذان صبح بود وضو گرفتم به نماز ایستادم و برای پیروزی رزمندگان دعا کردم.
تکلیفِ در جبهه بودن
شهید واودی در نامه به برادرش پس از حضور در جبهه نوشت: برادر جان ساعت ۱۰ شب پس از دعای توسل و نوحهسرایی برادر صادق آهنگران در جمع عزیزان رزمنده برایتان نامه نوشتم، برادر جان از اینکه مادر فهمید که من در جبهه به سر میبرم ناراحت هستم، اما چه کنم که ادای تکلیف ما را به این سنگر دانشگاه کشاند، ما باید بر اساس تکلیف که خدا برایمان تعیین کرده عمل کنیم. در حال حاضر تکلیف این است که در جبهه به سر ببریم و هرگاه تکلیف این باشد که پشت جبهه باشیم باز امر دیگریست.
شهید واودی در بخشی دیگر از نامه خود به خانوادهاش گفت: تا آنجا که میتوانی تسکین دردهای مادر باش، شما گفتهاید در سنگر کلاس هم میتوانستید خدمت کنید. آری آن هم عبادت است، ولی اگر قرار باشد همه در سنگر مدارس خدمت کنند، چه کسی به جبهه برود باید از قشر فرهنگی هم به این دانشگاه افرادی رفته باشند تا استادانی تربیت شوند و دوباره با دستی پر و قلبی مملو از مهر، محبت، ایثار و ازخودگذشتگی به کلاس آید و شاگردانی بهتر از گذشته تربیت کند.
شهید واودی نامه خود را اینگونه به پایان رساند: دورم ز تو ای گلشن جانان چه نویسم / من مور ضعیفم به سلیمان چه نویسم
ترسم که قلم شعله زند صفحه بسوزد / با این دل پر خون به عزیزان چه بنویسم
شهید واودی پس از چندین بار اعزام و حضور فعال در جبهه، سرانجام در بیست و پنجم اسفند سال ۱۳۶۳ به عنوان رزمنده در عملیات بدر در منطقه هورالعظیم در شرق دجله بر اثر اصابت ترکش به بدنش در سن ۲۱ سالگی جاویدالاثر شد.
برگزاری اردوهای دانشآموزی، مراسم مذهبی و سوادآموزی، در نقش معلم
یکی از همکاران شهید واودی نقل میکند: محل تدریس هر دوی ما روستای چاشم تعیین شده بود، اتاق کوچکی اجاره کردیم و من مدیر آموزگار بودم، شهید واودی از همان روزهای اول بین همکاران و دانش آموزان و حتی اهالی روستا جا باز کرد در کنار معلمی پایه سوم در همه کارها پیش قدم بود. از اردوهای دانشآموزی و تشکیل گروههای تئاتر گرفته تا مراسم مذهبی مثل برگزاری دعاهای کمیل و توسل در مدرسه و مسجد روستا.
همکار شهید واودی ادامه داد: حسینعلی صدای دلنشینی داشت مداحی و نوحه خوانی میکرد بعدازظهرها دانش آموزان ضعیف را به مدرسه میکشاند و بدون هیچ چشمداشتی با آنها کار میکرد، آنها را به دشت و کوهنوردی هم میبرد و در کنار همه این فعالیتها کلاس نهضت سوادآموزی هم تشکیل میداد.
شهید واودی در وصیتنامه خود گفته است: ای برادران و خواهرانی که در مراکز مختلف مشغول به کارو فعالیت هستید با تلاش و کوشش بیش از پیش خود پایههای انقلاب اسلامی را محکم کنید. با آن سری از افرادی که تنها کارشان نق زدن است و تلاشی برای پیشرفت انقلاب نمیکنند، مبارزه کنید و هر روز به درخت انقلاب و اسلام روح تازه بدمید و آن را بارورتر سازید.
این شهید والامقام در بخشی دیگر از وصیتنامه خود گفته است: معلم همانند پیامبران و اولیاء با گروه بسیار زیادی از افراد جامعه که فرزندانی معصوم و عاری از گناه هستند سر و کار دارند و وظیفه اوست که با تلاش و کوشش صادقانه خود آنها را به وادی نور بکشاند و انسانهایی چون امام ، آیت الله طباطبایی و آیت الله مطهری تربیت کند. ای همکاران خوب و مهربان که در محیط مدرسه برای بچه ها پدر و مادرید بکوشید که این فرزندانتان با فرهنگ غنی اسلام رشد کنند.
نقش رزمندگان استان سمنان در دوران دفاع مقدس
به گزارش خبرنگار ایرنا، دوران هشت ساله دفاع مقدس برگ افتخاری در دفتر غیرت و مردانگی ایرانیان رقم زد، مردم استان سمنان با اعزام تعداد قابل توجه رزمندگان به این نبرد، جزو سه استان برتر در تقدیم بیشترین تعداد شهید در کشور است؛ مدالی که از هر رنگی بالاتر و آرمانی جاودان را یادآور است.
رزمندگان سلحشور و دلیر ایران اسلامی طی هشت سال دفاع مقدس بیش از ۱۰۰ عملیات محدود نیمهگسترده و گسترده انجام دادند و با مدیریت تحسینبرانگیز نظامی و پرورش قوای رزمی توانستند با قاطعیت از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند.
نیروهای اعزامی از استان سمنان نیز در ۵۵ عملیات شامل ۲۴ عملیات توسط سپاه و بسیج، ۱۱۰ عملیات توسط لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار ارتش و ۲۰ عملیات توسط جهادسازندگی، شرکت و نقش فعال و اثرگذاری را ایفا کردند.
جمعیت استان سمنان در سال ۱۳۵۵ حدود ۲۸۹ هزار و ۴۶۰ نفر و کمتر از یک درصد از جمعیت کشور بود که با توجه به جمعیت آن زمان استان، تقدیم سه هزار شهید بیانگر این مدعاست که مردم این خطه تمامقد برای دفاع از انقلاب در صحنه حضور داشتند.
جنگ تحمیلی در دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ اتفاق افتاد و اگر ملاک محاسبه جمعیت کل کشور و استان سمنان را در سال ۱۳۶۵ قرار دهیم، میتوان گفت جمعیت کل کشور در سال ۶۵ حدود ۴۹ میلیون و ۴۴۵ هزار نفر و جمعیت استان سمنان نیز در آن سال ۴۱۷ هزار ۳۵ نفر بود.
مقایسه آماری فوق چنین نشان می دهد که در کل کشور بر اساس جمعیت سال مورد اشاره، معادل ۴۴ صدم درصد یعنی یک نفر در ۲۲۶ نفر به فیض شهادت نائل آمدند، این رقم در استان سمنان ۶۹ صدم درصد یعنی یک نفر در هر ۱۴۵ نفر جمعیت استان بود.
سمنان به تناسب جمعیت کشور و شهدا، یک و هفت دهم برابر میانگین کشوری شهید تقدیم میهن کرده است و بیش از ۹۷ درصد از شهدا مربوط به دفاع مقدس هستند و همه این سروقامتان و مدافعان وطن در خطوط مقدم و مناطق جنگی به شهادت رسیدند.
مقایسه آماری شهیدان بسیجی استان سمنان با کشور نشان میدهد که از مجموع یک میلیون و ۹۳۰ هزار بسیجی رزمنده در کشور، ۹۵۰ هزار نفر به شهادت رسیدند و معادل چهار و ۹ دهم درصد کل رزمندگان و سهم استان سمنان از شهدای بسیجی یکهزار و ۵۷۴ نفر است که معادل پنج و چهار دهم درصد رزمندگان استان محسوب میشود.
همگام با بسیجیان، حضور پاسداران به عنوان فرماندهان و همرزمان آنان در جبهههای جنگ بسیار چشمگیر بود. به طوری که طبق آمارهای موجود تعداد ۳۱۶ نفر از پاسداران استان سمنان یعنی به ازای هر پنج نفر یک نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و طبق آمار رسمی اعلام شده، تعداد سه هزار و ۱۰۰ نفر از اعضای داوطلب تحت امر جهاد در طول دفاع مقدس به شهادت رسیدند که با توجه به تناسب آمار کشور، معادل یک و نیم درصد آمار کل شهدای کشور میشود.
نگاهی به آمار رزمندگان و شهدای استان سمنان
شمار شهدای جهاد در استان سمنان به حدود ۱۱۳ نفر میرسد که معادل چهار درصد از آمار کل شهدای استان را تشکیل میدهد و بر پایه گزارشها، آمار شهدای جهاد استان با ۱۱۳ نفر معادل سه و ۶ دهم درصد از کل شهدای جهاد کشور را شامل میشود که بیش از سه برابر میانگین کشوری را به خود اختصاص داده است.
از سه هزار شهید استان سمنان، ۲۲۰ نفر ورزشکار و ۹۶ شهید در عرصه بهداشت و درمان به فیض شهادت رسیدند و ۷۰۰ نفر از رزمندگان جبهههای جنگ حق علیه باطل که از این حوزه عازم نبرد شده بودند نیز به جایگاه والای جانبازی نائل آمدند.
از مجموع ۹۶ شهید بهداشت و درمان دفاع مقدس استان سمنان، یک شهید پزشک بود، ۶ شهید نیز بهداشت و پزشکیار، ۵۶ شهید امدادگر، ۹ شهید حامل مجروحان، ۹ شهید راننده آمبولانس و ۱۸ شهید نیز بهداشتیار و عضو کادر بهداشت و درمان رزمندگان دفاع مقدس بودند که به شهادت رسیدند.
شمار کل جانبازان استان سمنان هفت هزار و ۲۰۰ نفر است که از این تعداد یکهزار و ۸۰۷ نفر از جانبازان استان را جانبازان شیمیایی تشکیل میدهند. ۲۰۷ نفر دارای بیش از ۲۵ درصد جانبازی هستند.
طبق گزارشها، در کشور به ازای هر ۱۲۴ نفر یک نفر جانباز و در استان سمنان به ازای هر ۵۸ نفر یک نفر در دوران دفاع مقدس جانباز شدند و استان سمنان بیش از ۲ و یک دهم برابر میانگین کشوری جانباز دارد و همچنین یکهزار و ۷۴۷ نفر از این جانبازان بیش از ۲۵ درصد جانبازی دارند.
برنامهریزی برای دومین کنگره شهدای استان سمنان در بهار ۱۴۰۳
سمنان به عنوان یکی از استانهای سرآمد دوران دفاع مقدس و جزو سه استان دارای بیشترین تعداد شهدا به نسبت جمعیت برای پاسداری از کیان نظام جمهوری اسلامی، به منظور تحقق منویات رهبر معظم انقلاب در زمینه جهاد تبیین و مقابله با جنگ ترکیبی و تهاجم فرهنگی دشمنان وارد میدان شده است و برگزاری هشت اجلاسیه در هشت شهرستان استان سمنان برنامهریزی شد تا در نهایت هشت اجلاسیه به دومین کنگره سه هزار شهید در بهار سال ۱۴۰۳ مزین شود.
برگزاری اجلاسیه شهدا در هر شهرستان استان سمنان در واقع اقدامی برای معرفی شهدای هر شهرستان به نسل امروز آن شهرستان است که در نهایت تمامی مردم استان سمنان و دیگر استانها در نقاط مختلف کشور در «کنگره سههزار شهید استان سمنان» با تمامی شهدا و خط مشی و سیره این بزرگواران همیشهجاودان بیش از پیش آشنا شوند تا راه بر توطئه دشمنان سد شود.