يكي از همين دهه هفتادي ها، هم به مناسبت سالروز درگذشت تختي در 17 دي ماه در شبكه هاي اجتماعي تلفن همراه ، چنان اسطوره اي از تختي در متن هاي نوشتاري خود ساخته است كه انگار پهلوانان اساطيري تاريخ ادبيات به رزمگاه ايران و توران پا گذاشته اند.
به هر حال، اين يك واقعيت غير قابل انكار است كه با وجود اين كه تختي را دو سه نسل، هيچ گاه از نزديك نديده اند،اما آنچنان شيفته مرام و اخلاق اويند،كه نمي توانند او را از ذهن خود زدايش كنند.
قهرمان سازي و پهلوان پروري و اسطوره سازي اگر چه خواستگاه ادبي و تاريخي دارد،اما در عصر مدرن ابزارمحور،اين اسطوره سازي ها و پهلوان پروري ها به شكلي ديگر تداوم يافته است، اما به هيچ عنوان اين بزرگ سازي هاي اجتماعي ، محبوبيت فراگير تختي را نيافتند.
درام زندگي تختي، اما خود مولفه اي سراسر تراژيك است،كه بخش عمده اي از محبوبيت اجتماعي مدرن را به خويش اختصاص داده است.
تختي، از منظر جامعه شناسي يك سرمايه اجتماعي محسوب مي شود و بسياري از انسان ها ، همواره به دنبال رهيافتي براي محبوب شدن اجتماعي خويش مي باشند.
از اين منظر ' آقا تختي' تنها ورزشكاري چهار دهه اخير است، كه محبوبيت بين نسلي دارد و به طور يقين هر نسلي او را يكي از محبوبيت هاي عصر خويش مي انگارد.
در طول تاريخ ورزش ايران به ويژه دوره معاصر كه رسانه ها نقش مهمي در قهرمان سازي شخصيتي تعدادي از ورزشكاران داشته اند ،بسياري از ورزشكاران كوشيده اند راه و رسم غلامرضا تختي يا همان'آقا تختي ' معروف را دنبال كنند.
اما هيچ كدام نتوانستند محبوبيت اجتماعي تختي را بدست آوردند، حتي آنهايي كه بخشي از تاريخ ورزش معاصر ايران را به نام خود ثبت كرده اند يا ركوردهايي باور نكردني در ورزش جهان به خود اختصاص دادند.
تختي، در زماني تختي شد كه رسانه ها به اين شكل گستره اجتماعي نداشتند و حتي گاهي رسانه هاي دربار پهلوي به نقد از اين مرد هميشه پهلوان مي پرداختند.
اكنون، با آن كه بيش از چهار دهه از مرگ آقا تختي مي گذرد، اما مولفه هاي ماندگاري اين بزرگ مرد خاكي ،همچنان در بين نسلها فراگير است و كمتر كسي است،كه مولفه هاي اجتماعي و نه ورزشي تختي را نشناسد.
اين روزها كه شبكه هاي اجتماعي زير انگشتان مردم در هر سن و نسلي زيست فناورانه دارد، نام غلامرضا تختي هيچ گاه مورد شوخي اجتماعي قرار نگرفته است.
خيلي از اين ورزشكاران كه حتي بيشتر از تختي نيز نام آور شده اند و داراي بعدي جهاني اند، هرگز نتوانستند محبوبيت آقا تختي را به خود اختصاص دهند و حتي گاهي مورد بي مهري نسل جوان در شبكه هاي اجتماعي نيز قرار گرفته اند.
براي اين نسل جوان ،كه موبايل باز و شبكه هاي اجتماعي را در تسخير روزمرگي خود دارند، تختي نه نام خيابان است و نه نام ورزشگاه ،براي اين جماعت ،تختي يك رسم است، يك جريان فكري است كه نسل به نسل و تاريخ به تاريخ و برگ به برگ همه پاي اين نام و رسم و آيين ايستاده اند.
براي جوانان سه دهه اخير ،نه پهلوان زنده عشق است و نه پهلوان مرده،براي مردم رسم پهلواني عشق است كه ريشه در تمدن ايراني دارد و غلامرضا تختي ،شمايل گردان اين رسم در خاطره تاريخي مردم است و محبويت او حتي به عصر مدرن نيز
كشيده شده است.
غلامرضا تختي ،براي مردم نه پهلوان پنبه بود كه زور بازويش را به رخ ديگران بكشد و نه عشق هيكل و ماهيچه ،كه به خواهد با قرص و پودر سرآمد باشد.
تختي، 'پرده نقش ' يك پهلوان تمدني است، كه خاستگاهي جامعه شناسانه دارد و كسي نمي تواند در ميدان محبوبيت مدرن در حوزه ورزش و اجتماع با او پنجه در پنجه شود.
غلامرضا تختي پهلوان كوچه هاست، نه پهلوان قاب هاي تلويزيون و دوربين هاي عكاسي و تيتر يك روزنامه ها، از اين رو، براي نسل جوان، محبوبيت مدرن تختي ،محبوبيت فيلم ها فارسي و فيلم هاي بزن و بهادر و يكه بزني نيست ،براي مردم،تختي پرتره به روز شده پورياي ولي است.
تختي، متعلق به جريان عياري است در رداي پهلواني، كه نسل جوان با همه هجوم رسانه ها،براي اين منش سر خم مي كند.
تمدن ايران همواره با نام پهلوانان خويش عجين بوده چه اين كه شاهنامه به عنوان شناسنامه ادبيات ايران سرشار از رشادت پهلوانانه است.
سنت ايرانيان در رادي و رادمنشي و پهلواني همواره يك افتخار بوده و بسياري از شرق شناسان از اين امر به نيكي ياد مي كنند به گونه اي كه پرفسور ˈ مانوئل كوربن ˈ محقق ديرينه شناس و مردم شناس برجسته غربي آن را نمادي از زيباترين حركتهاي بشري در طول تاريخ مي داند كه فقط مختص ايرانيان بود.
در كتاب ˈ مينوي خرد ˈ براي جوانمردي سه اصل خرد، درستي و رادي به عنوان ويژگي بارز ياد شده و در اين كتاب جوانمردي مترادف با پهلواني همراه با خرد و عقل نه فقط زور بازو است.
در دوره قاجار عده اي از رجال سر تراشيده، لنگ بر كمر خويش مي بستند،تا در قاب دوربين در گود زورخانه ها عكسي به يادگار داشته باشند.
اگر چه عكس آنها در چايخانه ها و قهوه خانه هاي آن دوران قاب شد، ولي هرگز به عنوان پهلوان بين مردم ايران نامي از آنها برده نشد.
اما غلامرضا تختي،پهلوان مردم بود،او در پنجم شهريور ماه 1309شمسي در محله خاني آباد تهران متولد شد و به خاطر اعتقادات مذهبي و عشق و علاقه اي كه رجب خان پدر جهان پهلوان به امام رضا(ع) داشت ،نام او را غلامرضا انتخاب كرد.
در سال 1341 حركت به يادماندني مرحوم جهان پهلوان تختي در كمك رساني به زلزله بوئين زهرا ، او را جاودانه كرد و در دوران قهرماني و كشتي گيري نيز يك طلاي المپيك، دو طلاي جهان، دو نقره المپيك و دو نقره جهان را در كشتي آزاد براي ايران به ارمغان آورد.
در بازي هاي المپيك 1956 ملبورن تختي موفق به دريافت نخستين نشان طلاي خود و ايران شد و در همين سال بود كه تختي موفق شد بر كشتي گيران شوروي سابق (كه هيچ ايراني تا آن زمان بر آنها پيروز نشده بود) و كشتي گيران آمريكايي به پيروزي برسد.
تختي در حالي جهان پهلوان تختي و جاودانه شد و نامش تا ابد سر زبان ها خواهد ماند كه در سال 1341 هنگام وقوع زلزله بوئين زهرا در جايي كه مردم زلزله زده اين شهر نياز به كمك و ياري داشتند جهان پهلوان در بازار تهران به راه افتاد و كمك هاي مردمي را جمع آوري كرد كه هميشه به يادماندني خواهد بود.
به گزارش ايرنا، هفدهم دي ماه مصادف با چهل و ششمين سالروز مرگ تختي است كه رژيم منفور شاه پهلوي از اين قهرمان اسطوره اي ايران زمين همواره در وحشت بود و هرگز كسي راز مرگ غلامرضا را به دست سران رژيم پهلوي نتوانست در آن دوران افشا كند.
ياد و خاطره اين قهرمان هميشه جاويدان ايران زمين در اذهان بسياري از جوانان و ورزشكاران ايراني زنده و جاودانه خواهد بود.
گزارش از محمود رييسي
7359
شهركرد-ايرنا-طرف،متولد دهه 60 است، اما آنقدر از تختي در شبكه اجتماعي تعريف مي كند،كه انگار سالها با تختي روي تشك سرشاخ شده است.